سرویس ادب و هنر - 7
محمود درویش شاعر مناسبتی نیست؛ او خودِ فلسطین است
نزار قبانی – شاعر، منتقد ادبی و سیاستمدار سوری
محمود درویش و مظفر النواب، دو نوآورند که شعرشان با مخاطب ارتباط برقرار کرده است. محمود درویش با استعداد سرشار خود توانسته دیوار اسطوره را بشکافد و انقلاب فلسطین را از خلیجفارس تا اقیانوس اطلس به تمام خانه ها ببرد. مظفر النواب این حنجره کربلایی هم توانسته کلید اندوه عرب را بیابد و در شب شهرهای خفتهشان ناقوس فاجعه و خشم و انقلاب را به طنین بیندازد.
بنابراین نوگرایی همیشه به یک شکل نیست و مدعیانش هم همیشه بر حق نیستند. باید چیزی باشد که شایستگی این عنوان را داشته باشد و بتواند آتش در رگهای مردم جاری کند و آنها را برانگیزاند.
بله، وظیفه شعر برانگیختن، انقلاب کردن و دگرگون ساختن است. وظیفه آن برانگیختن انسان بر خود، بر پوست، بر استخوان، بر تاریخ و بر آشیانه خفاشهایی است که درون آدمی لانه کردهاند. شاعر میآید تا چهره جهان را دگرگون کند. پس اگر جهان دستنخورده باقی ماند، بدانید اندیشه این شاعر، کهنه است و باورهایش رنگ کهنهگی گرفته. کتابهایش کهنه است. مثالهایش کهنه است و دیدگاه کهنهای را عرضه میکند. حال بگویید این شاعر چه فایدهای دارد؟ به نظر من یک صندلی چوبی، از او مهمتر است.
منظور من از حساسیت به شاعر به وقایع، این نیست شعر را به خطبه سیاسی تبدیل کنیم. هرگز! خطبههای سیاسی وقتی تمام میشوند، فراموش میشوند. در حالیکه شعر به درون خون آدمی نفوذ میکند. به زاد و ولد میپردازد و به تناسخ میرسد. آنوقت یک درخت، جنگل میشود؛ یک رود، دریا؛ یک دانه گندم، خرمن؛ یک ستاره به گله ستاره تبدیل میشود و یک جرقه کوچک، به انقلاب! اگر برانگیزانندگی شعر را از آن بگیریم، به سخنی یاوه تبدیل میشود و حداکثر مانند شعری است که برای تولد یک نوزاد یا روی سنگ قبر مینویسند.
مناسبتها، شاعر نمیسازند!
برخی معتقدند «اگر محمود درویش به شهرت فراوانی رسیده، به این خاطر است که برای آرمانی آواز سر داده که در درجه نخست شریان حیاتی هر عرب است. درست است که درویش شاعری حساس است و یکی از نامهای معقول و مطرح در نقشه شعر نو عرب، اما آرمان فلسطین یا مناسبتی به نام فلسطین، در شهرت او نقش داشته.» میخواهم این دیدگاه را تصحیح کنم. آرمان فلسطین، یک مناسبت نیست چون در آن صورت تمام شعرهایی که درباره جنوب لبنان سروده شده، شعر مناسبتی به حساب میآیند. محمود درویش هم شاعر مناسبتی به نام فلسطین نیست. او خود فلسطین است با تمام باغهای زیتون و پرتقال، تاکستانها و دریایش. درویش دو برابر سودی که از آرمان فلسطین به دست آورده، به آن پرداخته است. او نام فلسطین را بر سطح تمام سیارات نوشته و از آنجا که شاعر بزرگ و با استعدادی است، آرمان فلسطین هم در دستهای او بزرگ شده است. این در حالی است که نام فلسطین در دستهای دیگران کوچک شده بود! بنابراین آرمان فلسطین بهتنهایی و بهرغم تمام اهمیت و قداستش، نمیتواند شاعری بیاستعداد را بلند آوازه کند. محمود درویش را تنها استعداد او به این مقام رسانده و کسی او را نساخته است.