نوع مقاله : اندیشه

10.22081/mow.2023.75118

موضوعات

اجتماعی

هم الگوی سوم زن و هم الگوی سوم مرد

روایت درستی از زن انقلاب اسلامی نداریم

دکتر منصوره سادات مرتضوی 

مدیر پژوهشکده زن و خانواده تهران

تمام جوامع دنیا زمانی به بحران اجتماعی می‌رسند که مقوله‌های اجتماعی یا فضاها و نقش‌های اجتماعی را به جنسیت گره می‌زنیم. در فلسفه، رویکردی با‌عنوان «خودآیینی» وجود دارد. براساس دیدگاه خودآیینی، ارزش‌ها در جهان‌های مختلف، متفاوت می‌شود و براساس ارزش‌هایی که انتخاب می‌کنیم، مسایل جنسیتی و بحران‌هایی که با آن روبه‌روییم، متفاوت می‌شود. مثلا جامعه‌ای که اعتقاد دارد حقوق ازدواج، تشکیل خانواده و حقوق زن و مرد یکسان و مشترک است، با جامعه ما که نگاه اسلامی و فقه شیعی فضا را نسبت به حقوق زن و مرد و تشکیل خانواده، متفاوت قلمداد می‌کند، قاعدتا رویکردهای خودآیینی متفاوتی دارد.

اگر ما «الگوی سوم زن مسلمان» را طراحی می‌کنیم، در تبیین این الگو، جا دارد به «الگوی سوم مرد مسلمان» هم توجه کنیم تا الگوی سوم زن مسلمان برای نسل جدید قابل‌درک باشد. ما در بحران‌هایی که به‌ویژه در یک‌سال اخیر پشت سر گذاشتیم، شاید روزهای اول همه وضعیت منفعلی داشتند، یعنی گروه‌های فعال حوزه زنان، گمان می‌کردند شاهد یک انقلاب جنسی خواهیم بود، در صورتی‌که پژوهش‌گران با اطمینان گفتند قرار نیست انقلاب جنسی در جمهوری اسلامی اتفاق بیفتد؛ اما مساله‌ اینجاست که ذیل گفتمان انقلاب اسلامی، در موضوعاتی که نقطه بحران ماست مثل مسایل زنان، گفتمان واحدی در جبهه انقلاب اسلامی نداریم.

مثلا اگر از ما تعریف مساله حجاب، یا یکی از موضوع‌های بحران‌ساز در حوزه جنسیت را طبق گفتمان انقلاب اسلامی بخواهند، به احتمال 90درصد نظریه‌های متفاوتی ارایه می‌کنیم. بنابراین یکی از نکته‌هایی که در حوزه جنسیت و بحران‌های اجتماعی باید به آن توجه کنیم، این است که بعد از گذشت بیش از چهل سال، همچنان در شاخص‌ها یا مساله‌شناسی در حوزه جنسیت، ذیل گفتمان انقلاب اسلامی به توافق نظر نرسیدیم. نتوانستیم در موضوع‌های حساسی مثل حجاب، اتفاق‌نظر داشته باشیم. مجلس لایحه حمایت از حجاب و عفاف را مصوب کرد، اما همچنان پژوهش‌گران و کنش‌گران نقد دارند. با وجود این همه جلسه‌های کارشناسی، هنوز بر سر لایحه حجاب نتوانستیم به گفتمان واحدی ذیل گفتمان انقلاب اسلامی برسیم.

 

روایت‌های درست و حل بحران جنسیت

یکی از موضوع‌هایی که در مقوله جنسیت، گم‌شده این روزهای ماست، روایت‌های درست در حوزه زنان است و انگشت اتهام ما به سمت خانم‌هایی است که به میدان نمی‌آیند و هیچ کنشی در این زمینه ندارند. بحران‌هایی که در حوزه جنسیت اتفاق می‌افتد، مانند اتفاق‌های سال گذشته به این دلیل است که ما روایت نکردیم. مثلا برای اوقات فراغت زنان و برای زنانی که می‌خواهند در عرصه اجتماعی، کنش‌گر باشند، روایت و پیشنهادی نداشتیم. اگر روایت داشته باشیم، مباحث جنسیتی درست تبیین می‌شود. بنابراین یکی از چالش‌هایی که سبب بحران‌سازی می‌شود، عدم روایت‌های درست درباره مسایل جنسیتی است.

منظور از «الگوی سوم زن مسلمان» و به‌تعبیر رهبری «زن نه شرقی، نه غربی» این است که ما عادت کردیم وقتی می‌خواهیم درباره الگوها صحبت کنیم، به گذشته برمی‌گردیم. البته وقتی می‌خواهیم الگویی را معرفی کنیم چاره‌ای نداریم جز این‌که عاقبت آن فرد را ببینیم. چون می‌خواهیم شخصی که فرجام نیکش را دیدیم، به‌عنوان الگو معرفی کنیم، چاره‌ای نداریم جز مرور گذشته. اما نسل امروز نمی‌تواند الگوها را فهم کند، یعنی نمی‌تواند با موضوع‌هایی که در زمینه جنسیت مطرح می‌کنیم، یا مسایلی که در جهان امروز با آن روبه‌روست، خود را هم‌سان ببیند. ممکن است برای دختر امروز خانم دباغ را مثال بزنیم و اصلا او را نشناسد.

در تمام این سال‌ها نتوانستیم خوب روایت کنیم و الگوهای درستی مطرح کنیم. زنان پیشرو و پیرو داریم. مقصود از «زنان پیشرو» روایتی است که معمولا از بیانات رهبری و حضرت امام‌رحمت‌الله علیه بهره می‌بریم و می‌گوییم زنان را در عرصه‌های اجتماعی دوشادوش مردان دیدند. «زنان پیرو» همواره در عرصه‌های مختلف پشتیبان بودند و مثل زنان فعال در دوران دفاع مقدس. کمتر کسانی مثل خانم دباغ را روایت کردیم که هم پیشرو بودند و هم پیرو. حتی از الگوهای تاریخی هم نتوانستیم روایت درستی ارایه کنیم؛ مثل زنان فعال در نهضت مشروطه، وقایع خرداد1342، 17 شهریور 1357، نهضت تنباکو و نقشی را که زنان در این وقایع تاریخی داشتند، روایت نکردیم. کسی روایت درستی از زنان و مسایل جنسیت ارایه نمی‌کند. عدم روایت یا نداشتن روایت و بیان نکردن الگوها برای حوزه اجتماعی ما، بحران‌ساز است.