یادداشت سردبیر
عرض ارادتی به حضرت مادر
سلام بر تو ای حوریه در لباس انسان
السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ
این جمله زیبا یکی از سلامهای زیارت حضرت فاطمه سلاماللهعلیها است. «سلام بر تو ای خشنود از خدا و خدا خشنود از تو» چه سعادتی بالاتر از رضایت خدا از یک زن؟ اما قبل از این جمله، میخوانیم که سلام بر تو ای «خشنود از خدا» مادر ما حضرت صدیقه از خدا راضی بود. ما که ادعای مودت این خاندان را داریم و در غمشان بر سر و سینه میزنیم و در خوشی، از روح و جان شادیم، چقدر از تقدیر و از خدا راضی هستیم؟ هیچوقت غر نزدیم خدایا این چه زندگی است که من دارم؟ این چه شوهری است که نصیب من شده؟ این چه بچه پر شر و شوری است که دارم، خستهام کرده. این چه خانه محقری است ما داریم؟ چرا درآمد شوهرم کم است و هزار گلایه دیگر. ما خیلی از این حرفها زدیم در تنهایی خودمان، اما وقتی خود را به زندگی روزمره این خانواده نورانی نزدیک میکنیم، غرق خجالت میشویم از اینهمه زیادهخواهی. خانوادهای که قدرت مطلق بهواسطه جبرییل با آنها تکلم میکند و میگوید زمین و آسمان را و هرچه درون و برون آن است، برای شما خلق کردم. خداوند سبحان با کسی تعارف ندارد. این را فرموده و این مادر و خانوادهاش، باور کردند. همین خانواده محتشم، سه روز پیاپی روزه گرفتند و افطار مختصر و حداقلی خود را به فقیر و یتیم و اسیر دادند.
السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْحَوْراءُ الْإِنْسِیَّةُ
«سلام بر تو ای حوریه در لباس انسان» حوریه بودن، یکی از مقامهای حضرت زهراست. فرشتهای سراپا خوبی و پاکی که به زمین هبوط کرده و چند صباحی میان مردم زیسته و به شهادت رسیده. از بهشت آمده و به همانجا برگشته با فرزندانی که سرور جوانان اهل بهشتاند. پدر بزرگوارش پیامبر اعظم صل الله علیه و آله فرمودند: «هرچه خوبی از یک انسان سراغ دارید، در دخترم جمع شده و فاطمه از آن هم بهتر است.»
السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَه
سلام بر تو ای ستمدیده، ای که حقت غصب شده.
گاهی یکشنبهها روز زیارتی حضرت صدیقه این عبارات را تکرار میکنیم، اما آیا به معنا و تفسیر آن فکر کردهایم؟ سلام میدهیم بر حضرت فاطمه و او را ستمدیده خطاب میکنیم. به خودمان و زنان این دوره نگاه کنیم، آیا زنی را مییابیم که ستم دیده باشد و از زندگی و تقدیر راضی باشد؟ ناله نکند و زمین و زمان را مقصر نداند؟ داشتن این روحیات به رشد زنان کمک میکند و بعید است عدم بروز احساس نارضایتی و اظهار شکرگذاری مدام، نفعی برای کائنات و خداوند بینیاز داشته باشد!
بهانه خلقت را در این دعا با کلمه «مغصوبه» مورد تخاطب قرار میدهیم. «مغصوبه» در معنای لغوی، خانمی است که حقوقش غصب شده. چه بد است حال بانویی که حقی دارد و این حق مسلم از او سلب شده. و چه زیباست که همین خانم بلندمرتبه، در نجواهایش با خداوند سبحان، جز شکرگذاری به زبان نمیآورد. همین که با ولیّ و امیر مومنان تنها میشود، جز زبان تشکر و رضایت، حرفی برای گفتن ندارد. خانمی که باوجود لطافت وجود و روح، حقش غصب شده، بیش از یک مرد، آسیب و آزار میبیند.
السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَه
سلام بر تو ای سرکوب شده و پسزده شده دشمن.
سلام میدهیم شب و روز به بانویی که دشمن ایشان را سرکوب کرد و مقهور شد. زبان عربی، ظرفیتهای معنایی بیبدیلی دارد. مثلا دو عبارت «مضطهده» و «مقهوره» ترادف معنایی با مظلومیت دارد، اما هریک معنا و حالت دقیقتری از مظلومیت را به ذهن مخاطب متبادر میکند. در فرهنگ معنایی عربزبانها «مضطهده» به کسی میگویند که تحقیر شده و مورد ظلم قرار گرفته، کسی که دائم بر او ستم کردند. مردمِ همین دنیایِ بیمقدار، با دردانه خدا، اینطور رفتار کردند. و «مقهوره» کسی است که چیز ارزشمندی را باخته و از پا درآمده. حق خلافت را از وصیّ پیامبر غصب کردند و دخترش را از پا درآوردند.
الْمَمْنُوعَةِ إِرْثُها، الْمَکْسُورَةِ ضِلْعُهَا، الْمَظْلُومِ بَعْلُهَا، الْمَقْتُولِ وَلَدُها
سلام و درود میفرستیم به بانویی که از ارث محروم شد و حق مسلم او را از ایشان گرفتند و پهلویش را شکستند. بانوی بزرگواری که دردانه خدا بود و صاحب زمین و آسمان و مافیها، اما اندک ارثیه او را غصب و به شوهرش ظلم کردند. آن مردم، ماجرای غدیر و خیبر را دیده بودند و به حضرت علیعلیهالسلام، وصیّ رسول خدا ظلم کردند. آن مردم حبّ شدید پیامبر اعظم را به نوههایش دیده بودند که با شادی این دو، بهجت داشت و از ناراحتی آنها، غمگین بود. آن مردم عشق ازلی و ابدی آخرین پیامبر را به حسنین دیده بودند و ایشان را مسموم کردند و سر بریدند.
حضرت فاطمه سلامالله علیها بعضی از این وقایع تلخ را با چشم دنیایی دیدند و بعضی را با پای روح به صحنه آمدند و در صحرای خشک «بنیّ بنیّ» گفتند و دنبال پسر گشتند. در پی پسری بیسر که بدن مطهرش چاکچاک بود و مادر او را از پیراهنی شناخت که خودش دوخته بود.
اینها که نوشتیم و خواندید داستان نیست، حقیقت دارد. انسان بزرگواری در این دنیا میزیسته که مثل من و شما زن بوده، از ما لطیفتر با روحی زیباتر. به همسرش که بهترین مرد دوران است، ظلم کردند. پسرانش را به قتل رساندند، قتلی که تاریخ مثل و مانندش را ندیده، اما زبان از شکر فرو نبسته و «ما رأیتُ الّا جَمیلا» حکمت اوست که به صدای علیّ مرتضا بر زبان زینب جاری میشود. این خانواده به اهل دنیا خوبی کردند و بدی دیدند، اما شکرگذار بودند.
شاکر باشیم. گره خیلی از مشکلات زندگی شلوغ و کلاف سردرگم این روزهای ما، بهواسطه شکرگذاری ر و رسیدن به مقام رضا و تسلیم در برابر تقدیر الهی باز میشود.
وقتی این یادداشت را میخوانید، ایام ولادت خانم فاطمه زهرا سلامالله علیها است و حتما دنبال فراهم کردن سور و سات جشن و گرفتن هدیه هستید. قصد نداشتیم از مصائب حضرت مادر، در ایام سرور، یاد کنیم. اما چه کنیم زندگی بانوی دو عالم بطن در بطن، بلایای عظیم است.
روز و شب ما متعلق به زنی است که ما را حمل کرد و بهدنیا آورد تا فرصت بندگی داشته باشیم. روز و شب ما ازآنِ مادرانمان است. روز و روزگار مادران سرزمینم پر برکت.