طراحی نظم جدید جهان به دست محور مقاومت

نوع مقاله : گفت‌وگو

10.22081/mow.2023.75252

چکیده تصویری

طراحی نظم جدید جهان به دست محور مقاومت

موضوعات


پرونده ویژه 

دوگانه قدرت و مقاومت همیشه کنار یکدیگرند

طراحی نظم جدید جهان به دست محور مقاومت

دکتر هانیه ترکیان -

مبلّغ و فعال فرهنگی بین‌الملل از کشور ایتالیا

اولین سنگ بنای نظام چند قطبی

در جنگ اخیر غزه و رژیم صهیونیستی، اتفاق‌های عجیبی افتاده که قابل بررسی است، اما بحث اصلی من، تاثیر عملیات «طوفان الاقصی» در شکل‌گیری جهان چند قطبی است. این بحث، در کشورهای غربی و در تمام جهان بسیار داغ است. برای درک بهتر باید مروری داشته باشیم بر این‌که ما چگونه به نظام چند قطبی رسیدیم. اطلاع دارید که قبل از انقلاب اسلامی، دنیای دوقطبی وجود داشت که شامل قطب آمریکایی -آتلانتیسی و شوروی بود.

با پیروزی انقلاب اسلامی و شعار «نه شرقی نه غربی» امام خمینی‌رحمت‌الله علیه، اولین سنگ بنای نظام جدید بین‌المللی یا همان نظام چند قطبی گذاشته شد. ابتکار امام و انقلاب اسلامی بود که نظام دوقطبی دنیا از هم پاشید و نظم جدیدی شکل گرفت. در غرب نظام چند قطبی را ابتکار روسیه می‌دانند، ولی اگر دقیق‌تر تحلیل شود، باید گفت سنگ بنای این مساله را انقلاب اسلامی ایران گذاشت. با فروپاشی شوروی، نظام دو‌قطبی از بین رفت و نظام تک‌قطبی با محوریت آمریکا شکل گرفت. با از بین رفتن دشمن مستقیم آمریکا یعنی شوروی، آمریکا باید دشمن جدیدی را شکل می‌داد که این دشمن جدید، دنیای اسلام بود.

 

استراتژی آمریکا برای تضعیف اروپا

مهم‌ترین هدف آمریکا از راه انداختن ماجرای 11سپتامبر یا اتفاق‌هایی که در خاورمیانه رقم می‌زند یا سوگیری‌های سیاست‌مداران غربی، رسانه‌های غربی و فرهنگ و هویت غربی، بی‌ثباتی خاورمیانه در راستای توسعه سلطه آمریکاست. البته هدف آمریکا از بی‌ثباتی غرب آسیا، فقط ناآرامی این منطقه نیست، بلکه اروپا هم مهم است، چون از نظر مکتب سیاسی آمریکا، اروپا برای مهاجران آمریکایی، گذشته ناپاکی محسوب می‌شود. جمعی از مردم اروپا به سبب آزار و اذیتی که در اروپا تحمل می‌کردند، به آمریکا مهاجرت کردند. آنچه ایدئولوژی آمریکا را شکل می‌دهد، حس نفرت مردم آمریکا از خاطرات تلخ گذشته آنها در اروپاست و ضمن دوری از آن، برای از بین بردنش تلاش می‌کنند. آمریکا در جنگ جهانی اول و دوم نقش خاصی داشت و تضعیف اروپا ازجمله اهدافش بود. بی‌ثبات‌ شدن خاورمیانه و حفظ منافع آمریکا در غرب آسیا نیز همواره از اهداف فعالیت‌های خصمانه آمریکا در این محدوده جغرافیایی محسوب می‌شود.

گسترش موج مهاجرت مردم از غرب آسیا به سمت کشورهای اروپایی که به‌دلیل جنگ‌های متعدد در این منطقه رخ داده، سبب بروز برخی مشکلات اجتماعی و هویتی در اروپا شده است. استراتژی آمریکا در راستای تضعیف اروپا از راه‌های مختلفی دنبال می‌شود که یکی از این موارد، بی‌ثباتی خاورمیانه و افزایش موج مهاجرت به سمت اروپاست و مورد دیگر بحث گلوبالیسم است. گلوبالیسم نوعی ایدئولوژی است که می‌خواهد خلقت را بر هم زند و هر مرز طبیعی و فرهنگی مانند مرز قبیله‌ای، نژادی، جنسیتی و... نادیده گرفته شود و همه به‌صورت یکسان دربیایند. مثلا همه یک نوع سبک‌غذایی داشته باشند، یک تفکر و با یک زبان مشترک صحبت کنند که قرار گرفتن زبان انگلیسی به‌عنوان زبان رسمی بین‌المللی ناشی از همین ایدئولوژی است. از بین بردن مرز میان زن و مرد، از دیگر شاخه‌های این ایدئولوژی است. آمریکا توقع دارد مردم دنیا، فرهنگ گلوبالیسم را در زندگی فردی و اجتماعی بپذیرند و پیاده کنند.

 

پیامدهای ایدئولوژی گلوبالیسم

از بین رفتن نظم خلقت در زمینه آفرینش زن و مرد و رواج زن‌نماها و مردنماها به‌ویژه میان هم‌جنسگرایان از پیامدهای ایدئولوژی گلوبالیسم است. پذیرش مساله رحم اجاره‌ای به فرزنددار شدن هم‌جسنگرایان در کشورهای غربی کمک کرد. خوشبختانه مساله هم‌جنسگرایی در ایران مطرح نیست، ولی بحث رحم اجاره‌ای به‌راحتی در این کشور پذیرفته شد که عواقب خطرناکی دارد.

گروه‌های مسیحیت در غرب به‌شدت در حال تلاش برای جلوگیری از به هم‌ریختن نظام جنسیتی هستند. بیشترین گروهی که از به‌هم ریختگی جنسیتی آسیب می‌بینند کودکان هستند، در مدرسه‌های غرب به کودکان می‌گویند شما می‌توانید انتخاب کنید که دختر باشید یا پسر و اصلا مهم نیست چگونه متولد شده‌اید، انتخاب با خودتان است. این مساله به‌نوعی غصب کردن ربوبیت تکوینی خداوند است. نظام غرب در گذشته بیشتر بر غصب کردن ربوبیت تشریعی خداوند تاکید داشت و خود را به‌عنوان فرعون زمانه می‌دانست و تصمیم می‌گرفت چه چیزی درست باشد و چه چیزی اشتباه؛ ولی اکنون دنبال غصب ربوبیت تکوینی خداوند هم هست.

 

داعش آمریکایی و ناامنی آسیا و اروپا

به‌وجود آوردن داعش توسط آمریکا هم در راستای ناامن‌سازی غرب آسیا و اروپا بود. محور مقاومت، سردار سلیمانی و مبارزه ضدتروریسم مرحله دوم بنای نظم جدید جهان چند‌قطبی محسوب می‌شوند. سال2015 روسیه با مشورت سردار سلیمانی کنار محور مقاومت برای مبارزه با تروریسم وارد میدان شد، چون جریان تروریسم تکفیری برای روسیه آسیب‌های بزرگی داشت. روسیه تا سال‌2013 همچنان با رویکرد غرب‌گرایی امید داشت بتواند با غرب کنار بیاید، ولی با ورود به میدان مبارزه ضدتروریسم و همچنین وقوع کودتای اوکراین متوجه شد دیگر نمی‌شود به غرب اعتماد کرد. تغییر رویکرد روسیه از غرب‌گرایی به سوی همراهی با محور مقاومت و ایران و سوریه، مرحله دوم بنای نظام چند قطبی بود. مرحله سوم هم جنگ اوکراین است که روسیه نسبت به اقدامات غرب واکنش نشان داد. جنگ روسیه و اوکراین با وجود این‌که توسط روسیه شروع شد، ولی شروع‌کننده اصلی ناتو و آمریکا بودند که روسیه را تهدید می‌کردند. قرار نبود ناتو توسعه یابد ولی اقدام به گسترش کرد و روسیه هم تهدید را احساس کرد. در جنگ داخلی هشت ساله اوکراین، افراد روسی‌تبار کشته می‌شدند که این نیز از عوامل چرخش روسیه از غرب به سمت محور مقاومت به شمار می‌رود.

 

دست‌آوردهای عملیات طوفان‌الاقصی

چهارمین مرحله بنای نظم جدید جهان چند قطبی، عملیات «طوفان‌الاقصی» است. فلسطین در نظام جدید چند قطبی، مساله اصلی است؛ هم به‌دلیل ژئوپلیتیک و هم بنا به دلایل دیگر. مساله فلسطین باید حل شود ولی سازمان‌های غربی متاسفانه نتوانستند این مساله را حل کنند و هر تفاهم‌نامه‌ای که طی این سال‌ها بین فلسطین و رژیم صهیونیستی به امضا رسید، نه‌تنها به صلح منجر نشد، بلکه وضعیت فلسطینی‌ها را وخیم‌تر کرد. وضعیت نامناسب مردم فلسطین برای ما روشن است، ولی در غرب چون رسانه در تسخیر قدرت سیاسی است، دیدگاه شهروندان نسبت فلسطینی‌ها فرق می‌کند. عملیات «طوفان‌الاقصی» چند دست‌آورد داشت که یکی از آنها طرح مساله فلسطین است، ماجرایی که سال‌هاست به حاشیه رفته. خروج مسایل فلسطین از دستور کار رسانه‌ها و عادی‌سازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی ازجمله عوامل کمرنگ شدن مساله فلسطین طی این سال‌هاست. حتی کشورهای چین و روسیه نیز خلاف رویه همیشگی، این بار پس از عملیات «طوفان‌الاقصی» واکنش صریح و تندی علیه جنایت‌های رژیم صهیونیستی گرفتند و بر تشکیل دولت مستقل فلسطین تاکید کردند. این موارد نشان می‌دهد معادله قدرت در جهان در حال تغییر است و از نظام تک‌قطبی با محوریت آمریکا فاصله می‌گیرد و به سمت نظام چند‌قطبی می‌رود که این فرصت خوبی برای ایران و محور مقاومت است. نظم جدید جهان، ابتکار ایران و محور مقاومت است. چند روز پیش در سازمان ملل برای رفع تحریم‌های کوبا رأی‌گیری شد؛ همه کشورها به‌جز آمریکا، اسراییل و اوکراین به این طرح، رأی مثبت دادند، پس این ادعا که معادلات جهانی در حال تغییر است، صحت دارد.

جهان جدید چند‌قطبی باید جهان عادلی باشد تا هر کشوری بتواند هویت خود را حفظ کند و دنبال منافعش، باشد ولی بدون تجاوز به بقیه کشورها!