سرویس اجتماعی
تغییر در نظام ارزشی دختران مذهبی بهوسیله حجاباستایلها
حاکمیت، الگوی پوشش برای دختران ندارد
مهدیه شادمانی
پژوهشگر حوزه زن و خانواده
برخی معتقدند حجاب استایل نامساله است و این بهدلیل نبود شناخت نسبت به این مسایل و نبود ارایه الگوی پوشش برای بانوان در جامعه و نبود سیاستگذاریهای فرهنگی است. پدیده «حجاب استایل» که بهراحتی میشد در زمینه ایجاد یک هویت مذهبی برای دختران ما پیش برود، متاسفانه امروز به یک مساله برجسته تبدیل شده است.
حمله غرب به حجاب بانوان مسلمان
بروز حجاب استایلها از کشورهای غربی بود. مبنای اصلی اسلامستیزی در کشورهای غربی و تلاش سالهای اخیر، در جهت «اسلامستیزی جنسیتی» است. محور اصلی این اسلامستیزی را زنان قرار میدهند و بهخصوص مساله اصلیشان حجاب بانوان است. غرب، مساله حجاب را بهعنوان یک برآیند و مفهوم اصلی برای تبلیغ اسلام، دریافت کرده، بنابراین نوک حمله خود را به سمت حجاب بانوان مسلمان قرار داده، برای اینکه دین اسلام را تضعیف کند و اسلامهراسی را در جامعه غربی بهوجود بیاورد. بنابراین یک مکانیسم دفاعی را در برابر این تهاجم، توسط بانوان محجبه مسلمان اروپایی، یا حتی در کشورهایی مانند اندونزی یا مالزی میبینیم. بسیاری از کشورها، حاکمیت اسلامی مانند کشور ما را ندارند. کشورهای سکولار منطقه، بعد از قرن نوزدهم روی این مساله تمرکز کردند، چون تبلیغات حجاب یک برآیند دولتی و حاکمیتی ندارد. مبنای اصلی ورود به مقوله حجاب استایلها، جذب افراد بیحجاب در جامعه سکولار بود و اینکه بتوانند مفهوم مثبتی از زنان مسلمان در اذهان افرادی ایجاد کنند که دیندار نبودند. میتوان گفت حجاب استایل در برابر تهاجم اسلامهراسی شکل گرفت که در کشورهای اروپایی آغاز شده بود.
تشکیل فرآیند حجاب استایلها در کشورهای غربی، با ایران متفاوت است. در ایران، دختر مذهبی ما برای اینکه بخواهد از خود یک سوژه برتر مقابل یک زن بیحجاب یا بدحجاب ایجاد کند و هویت مذهبی ایجاد کند، به سمتی میرود که حجاب شیک داشته باشد و هویت مذهبی خود را براساس آن معرفی کند.
درباره «اسلام ستیزی جنسیتی» بارها صحبت شده است. مثلا دولت فرانسه، قوانین جدیدی برای مقابله با زنان محجبه وضع و حتی پوشیدن عبا را هم ممنوع کرده است. تمرکز اصلی نقشه کشورهای غربی بر مساله حجاب است و نقطه شروع آن هم این بوده که میخواستند حجاب استایلها دید مثبتی نسبت به دین اسلام در دیگر اقشار جامعه کشورهای غربی ایجاد کنند.
در ایران بسیاری فکر میکنند حجاب استایل میخواهد سبکی از حجاب شیک را ارایه کند و متاسفانه درباره این مساله مهم تحقیق و کار علمی انجام نشده است. باید بدانیم زمینه بروز حجاب استایل به چه صورت بوده؟ نیازی بوده که دختر مذهبی ما نسبت به نوگرایی پوشش خود احساس میکرده است.
در دهه 1360 دچار فرمگرایی شدیم
بعد از قانونگذاری درباره حجاب از دهه1360 به بعد، متاسفانه سیاستگذاری فرهنگی و ارایه الگوی پوشش براساس شرع و ذائقه عمومی نداشتیم. دچار فرمگرایی شدیم، بدون اینکه محتوای حجاب و معارف دینی را آموزش دهیم و به لحاظ محتوایی تولید گفتمان کنیم؛ بنابراین یک ضعف بوده است. اینها باعث شده از اواخر دهه1380 و زمانی که شبکههای اجتماعی، بهخصوص اینستاگرام بروز پیدا کرد، افرادی قصد داشتند خود را یک محجبه شیک معرفی کنند. آنها در فضای اینستاگرام، صفحههای مختلفی ایجاد کردند که این کار، هم اقتصادی و تجاری است و هم بهنوعی کسب سرمایه و منزلت اجتماعی است.
شاید شروع آنچه امروز میبینیم غیردولتی بوده، اما آنچه باعث شده امروز حجاب استایلها برجسته شوند، حمایتهای غیرمستقیم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهخصوص کارگروه مد و لباس است. این، حجاب استایلها را بهعنوان یک برند، برجسته میکند و به جای آنکه راهکار صحیحی برای الگوی پوشش ارایه کنند، از مسیر انحرافی جلو میروند. درباره حاکمیت، از دهه1360 به بعد متاسفانه بحث سلیقهای در بحث پوشش داشتیم و یک تندرویهای خاصی بوده که درگیر فرمگرایی شدیم بدون اینکه بخواهیم مفاهیم دینی را آموزش دهیم یا یک الگو ارایه دهیم و سیاستگذاری صحیح در خصوص پوشش داشته باشیم. مثلا بعد از سالها به این نتیجه رسیدیم که دختر دبستانی ما میتواند لباس شاد بپوشد. فرم لباس دهه شصتیها در دبستان به چه صورت بود؟ باید به ذائقه افراد مطابق با سنین مختلف توجه میشد، این خلأها وجود داشت و ما الگوی پوشش نداشتیم که بهعنوان مُد اسلامی معرفی کنیم.
خطر استحاله قشر مذهبی
قائلهای که سال گذشته با محوریت زنان اتفاق افتاد، نشان داد در ایران خلأ داریم. اگر دشمن با شبکهسازی و سوءاستفاده، مسایلی را ایجاد میکند، یعنی بعضی جاها ضعف داریم. در مساله حجاب، ضعف در حکمرانی داریم، قانون وضع کردیم، ولی سیاستگذاری فرهنگی نداشتیم. امروز اهمیت مساله حجاب استایل مطرح شده، عدهای که کشف حجاب کردند و بخش سکولار جامعه بودند هیچ، الان بر استحاله قشر مذهبی تمرکز کردهاند. منشأ اینها بیشتر بهخاطر ضعف حاکمیت در سیاستگذاریهایش از دهه1360 به بعد است.
از دهه1370 باتوجه به دولت سازندگی و رشد افکار لیبرال، مساله تجارت و سود اقتصادی مطرح شد و پوشش هم ذیل نهادهای اقتصادی قرار گرفت. به این دلیل، ضعف از سمت حاکمیت بوده است. میتوانستیم زیستبومی بین طراح اسلامی و تولیدکننده ایجاد کنیم، اما متاسفانه این کار صورت نگرفت و طراح ما بهخاطر ثبت برند و مالکیت معنوی آثارش حمایت نشد. طراحی، هم هزینهبر و هم زمانبر است، بنابراین طراح اسلامی ما باید مورد حمایت واقع میشد.
نکته بعدی، ضعف آکادمیک است. آیا ما طراحی اسلامی را در مدرسه یا دانشگاه آموزش میدهیم؟ این ضعفها بستر فعالیت افرادی میشود که از حجاب سوءاستفاده کنند. عدهای براساس نیازی که داشتند، میخواستند خود را یک سوژه برتر، مقابل قشر غیرمذهبی معرفی کنند، سودجویان از این فرصت استفاده کردند. بیشتر حجاباستایلها فعالیتشان برای سود اقتصادی است و هدفشان این نیست که دین را معرفی کنند.
ضعف حاکمیت در عدم سیاستگذاری فرهنگی، نپرداختن بهصورت آکادمیک به مساله طراحی اسلامی، نبود زیستبوم جدی بین تولیدکننده و طراح، باعث شد تولیدکننده به جای اینکه خود، هزینهای به طراح بدهد، راحتترین کار را انجام داد و تقلید و کپی کرد. حجاب استایلها میتوانستند با ارایه یک راهکار دقیق از سمت حاکمیت، به سمتی بروند که الگوی پوشش صحیح را ارایه کنند، اما متاسفانه میبینیم که خطر استحاله قشر مذهبی هم وجود دارد.
حجاب استایلها حجاب را ترویج نمیدهند
حجاب استایلها حجاب را ترویج نمیدهند، در صورتی که اینها آمدند تا یک نظام ارزشی جدید و یک سبک زندگی را معرفی میکنند. حجاب استایلها در فضای مجازی یک حرکت انحرافی برای یک سبکزندگی متفاوت اسلامی ایجاد کردند.
نباید به حجاب استایل بهصورت سطحی نگاه کرد که میخواهد آموزش بستن روسری به ما بدهد؛ نه! اگر با دقت بررسی کنیم، هم سود اقتصادی مطرح است و هم اینکه حجاب استایلها بهنوعی در حال تغییر نظام ارزشی دختران مذهبی ما هستند. چرا میگوییم استحاله؟ چون مسایلی مانند تغییر پوشش و سبکزندگی، ترویج مسایل فردگرایی، تغییر ذائقه دختران ما به سمت مجردگرایی را آموزش میدهند. آیا میدانید وقتی دختری در قالب حجاب استایل در زیر پست، پیشنهاد دوستی دختران و پسران را میدهد و با اینها هیچ برخوردی صورت نمیگیرد، چه بحرانی از همانجا شکل میگیرد؟ یا وقتی همان حجاب استایل ترویج و تبلیغ همجنسبازی را برای دختران میکند، چه فاجعهای رخ میدهد؟
در اینجا دیگر بحث حجاب قشنگ و زیبا نیست، ظاهرا میگویند میخواهیم یک محجبه شیک باشیم، وقتی انتقاد میکنیم، میگویند نمیخواستیم تاثیری روی حجاب بگذاریم و فقط حجاب شیک را به دختران معرفی کردیم. یک حجاب استایل، هم بلاگر حجاب است، یعنی تولید محتوا و کلیپ میکند و حتی محتوای دینی تولید میکند. مثلا خانمی که طلبه است و علاوهبر کار اقتصادی، با تولید محتوا انحراف در دین هم به وجود میآورد. برخی اینفلوئنسر هم هستند، بازاریابی یک برند را انجام میدهند و سلبریتی خرد هم هستند، چون ظرفیت این را دارند که مرجعیت فکری قرار بگیرند. بنابراین همه این کارها را انجام میدهند. باید راهکاری ارایه کنیم که دغدغه دختران برای پوشش حل شود. باید درک درستی از فعالیت حجاب استایلها داشته باشیم.
مساله حجاب استایلها سطحی نیست
متاسفانه ما برای دختران ذائقهسازی نکردیم. چون حجاب استایلها و بلاگرهای حجاب یک زندگی جذاب را نشان میدهند و شخصیتشان برای نوجوانان اثرگذار است. متاسفانه بلاگرهای حجاب حتی در لایوها از مسایل خصوصی زنان هم صحبت میکنند و حیازدایی هم دارند. نباید به حجاب استایلها بهعنوان مسالهای کوچک و سطحی نگاه کنیم. اینها فقط حجاب زیبا را معرفی نمیکنند، بلکه در حال تغییر ذائقه قشر مذهبی هستند. اگر حاکمیت تولیدکننده را حمایت میکرد، به این راه نمیرفتند. حاکمیت باید طراحی لباس مورد تاییدش را پیشنهاد بدهد. لباس سنتی که برای دختران امروز جذابیت ندارد. ما باید در این قضیه به زیستبوم هر شهری نگاه کنیم. شاید لباس سنتی برای دختران یک شهر جذابیت داشته باشد و برای شهری دیگر اینطور نباشد. از جهتی نقوشی که روی لباس استفاده میشود، گران است و تولیدکننده میتواند برای نمونههای نمایشگاهی آن را تولید کند، مردم هم نمیتوانند این لباسها را تهیه کنند. مساله این است که ما ذائقهسازی نکردیم.
باید برندسازی کنیم. باید سیاستگذاری فرهنگی صحیحی در ارایه الگوی پوشش داشته باشیم. مثلا رویدادی که برگزار میشود و برگزارکنندههای آن هم از وزارت ارشاد هستند، میگویند هریک از غرفهها باید گرانترین لباسش را بدهد به حجاب استایلی که دعوت شده. حجاباستایل برای اینکه به رویداد بیاید پول برای تبلیغات میگیرد، حتی تولیدکنندهها به این مساله راضی نبودند. بنابراین زمینههای سوءاستفاده این افراد هم ایجاد شد. اینها در فضای مجازی برند میشوند و فرهنگ شهرت را ایجاد میکنند و با ابزار رسانه، نوعی شهرت جدید به دست میآورند و حجاب استایلها و بلاگرها از سبک پوشش لباس و مدسازیشان سوءاستفاده میکنند.
هیچ سبک پوشش خاصی از سمت حاکمیت نداریم
برخی حجاب استایلها اصلا محجبه نیستند. اینها اطلاع و آگاهی از احکام دین ندارند. بالاخره شهرت، مرجعیت فکری ایجاد میکند. نباید به این موضوع ساده نگاه کنیم. اینها احکام دین را نمیدانند، کاشت ناخن انجام میدهند، اکستنشن مژه دارند که برای غسل و وضو مانع است. پس این افراد در حال آموزش احکام جدید به دختران ما هستند. اینها دارند به الگو تبدیل میشوند. نباید ساده فکر کنیم که صرفا یک پوشش زیبا را نشان میدهند. بلاگری هست که چادر میپوشد، اما سیگار هم میکشد؛ این تصویر در ذهن دختر نوجوان چه تاثیری میگذارد؟
متاسفانه یکی از ضعفهایی که در عرصه حکمرانی داریم، فضای مجازی است. ما در فضای مجازی جریانسازی نکردیم. ضعف جدی این است که هیچ سبک پوشش خاصی از سمت حاکمیت نداریم که به دختر ما معرفی شود. باید خلأها را رفع کنیم. وقتی به دختر جوان میگوییم از آن پوشش استفاده نکن، باید برنامه و الگو برایش داشته باشیم، باید شبکهسازی قوی در ارایه الگوها و معرفی بلاگرهای حجاب ایجاد شود. میتوانیم برندسازی کنیم. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میتواند برندسازی کند به جای اینکه روی چند برند خاص تمرکز کند و برنامهای برای تمام مزونها ارایه کند.
برخی میگویند بلاگرهای حجاب در حال انجام کار اقتصادی و کسب درآمدند، اما از چه راهی؟ بعضی حجاب استایلها، یک سبکزندگی انحرافی را به نام اسلام معرفی میکند و کاشت ناخن هم دارند، بعد میگویند ما ادعایی درباره مسایل اسلامی نداریم و در بیو پیج مینویسند من یک محجبه شیک هستم که میخواهم به شما حجاب و اسلام را یاد بدهم!
باید برای دختر مذهبی جایگزین داشته باشیم که بگوییم راه و الگو این است و آنچه بلاگرهای حجاب ارایه میکنند، صحیح نیست.
وجود خلأ در ارایه الگوی سبکزندگی اسلامی ایرانی
مشکل ما این است که جامعه نخبگان به این مسایل ورود نمیکنند. تمرکز ما باید روی جامعه مذهبی دختران باشد و مساله، فقط پوشش نیست. بحث این است که حجاب استایلها در حال تغییر سبکزندگی اسلامی دختران و زنان هستند. بنابراین باید با دید بازتری نگاه کنیم و از جامعه نخبگان دعوت و بهنوعی ایجاد دغدغه کنیم. باید راهکار علمیـآموزشی داشته باشیم، ولی متاسفانه نخبگان ما یک سری مسایل را اصل میدانند و مسایل مهم و موثر دیگر، برایشان دغدغه نیست.
باید روی جامعه مذهبی بهخصوص دختران نوجوان تمرکز کنیم. بحث اصلی جامعه زنان و مشکلاتی که امروز میبینیم، از خلأها و بحرانهای هویتی نشأت میگیرد. متاسفانه نهادهای هویتساز مانند خانواده، رسانه و نظام تربیتی آموزشی ما درست عمل نکرده است. نظام آموزشی ما فقط آموزش بوده، تربیت نبوده است. اگر فرهنگسازی صحیح شکل میگرفت، حتی اگر یک میلیون حجاب استایل هم در فضای مجازی تبلیغ میکردند، مطمئنا موثر نبودند، ولی متاسفانه میبینیم حجاب استایلها نهتنها حجاب را تبلیغ نمیکنند، بلکه نوعی انحراف برای حجاب ایجاد میکنند و فرد مذهبی را به سمت بیحجابی میبرند. مساله حجاب استایل، فقط بحث حجاب نیست، سبکزندگی، جلوهگری، مدسازی و فرهنگ مصرفگرایی هم هست که برای دختر نوجوان ما به ارمغان میآورد. نگاه جنسی به زن است. همه اینها ضربههایی است که حجاب استایلها با تکیه بر خلأهای حاکمیتی و با استفاده از شبکههای اجتماعی، بهخصوص تصویرسازی و جذابیتهای بصری که از شبکههای اجتماعی بهره گرفتهاند، توانستهاند خود را بهعنوان یک مرجعیت فکری و حتی یک الگوی پوشش برای دختران مذهبی معرفی کنند. بعضی میگویند فقط قشر خاصی به شبکههای اجتماعی دسترسی دارند، ولی ما یک شبکه هستیم و اینها در اجتماع به یکدیگر منتقل میشود و قطعا میتواند بحران ایجاد کند.
باید به نیازهای دختران مذهبی توجه کنیم و به دنیای مدگرایی اسلامی وارد شویم و دغدغههای آنها را بشناسیم و بتوانیم هم سبک پوشش و حتی سبکزندگی ارایه کنیم. ضعف اصلی که باعث شده حجاب استایلها پررنگ شوند، همین خلأ ما در ارایه یک الگوی سبکزندگی اسلامیـایرانی است.