ادب و هنر
واکاوی جایگاه و نقش خانواده در فیلمهای ده ساله اخیر سینمای ایران
خانواده میتواند اسطورهساز باشد
دکتر حمیدرضا شعیری
عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس و نشانهشناس
درباره بحث «سینما و خانواده» باید مطالبی گفت که ماهیت خانواده را در برگیرد. بنابراین از بحث خانواده به مثابه «اتیک» یاد میکنم. «اتیک» از دیدگاه نشانه معناشناسی و مباحث نشانه معنا، به معنی مراقبت است. البته فلاسفه اتیک را اخلاق یا اخلاقیات معنی میکنند که ما هم با این معنی موافقیم اما برای ما معنی «اتیک» مراقبت است. لغت مراقبت، ما را به واژه «دیگری» ارجاع میدهد یعنی برای مراقبت باید برای دیگری ارزش و احترام قائل بود.
وقتی صحبت از مراقبت میشود باید بگوییم مراقبت از چه کسی؟ بنابراین اگر مراقبت از کسی مطرح شود مراقبت از دیگری مطرح میشود؛ پس کلیدواژه بعدی میشود «دیگری». بنابراین دو کلید واژه «مراقبت» و «دیگری» را داریم. اگر بنیان خانواده بخواهد شکل بگیرد به اتیک یعنی به مراقبت نیاز است. اگر بخواهد بنیانش استمرار پیدا کند، باز هم به اتیک نیاز است، چون پای دیگری در میان است. خانواده یعنی جمعی از دیگریها و این جمع دیگریها به مراقبت نیاز دارد؛ بنابراین «مراقبت» و «دیگری» دو مفهوم کیفی است؛ دیگری همانی است که من از آن مراقبت میکنم. اگر از این دیگریها که با یکدیگر در تضادند، نتوانیم مراقبت کنیم به سمت بحران و ریسکهای شدید پیش میرویم. مراقبت از دیگری برای بنیان خانواده و شکلگیری خانواده نیاز است.
درست است که خانواده ممکن است با مفهوم عشق شروع شود، اما واژه عشق نیز به مراقبت نیاز دارد. جوامع برای آنکه سلامتشان تامین شود، به مراقبت نیاز دارند. اگر انسانها نتوانند درون جامعه از یکدیگر مراقبت کنند، جوامع سست میشوند.
مفهوم سوم در مفهوم بنیادی اتیک، «کامل شدن» است؛ در حقیقت ما با اتیک کامل میشویم. ما در مسیر مراقبت از دیگری، خودمان هم کامل میشویم.
مفهوم چهارم، «زمان و مکانـ است، چون تمام این مفاهیم در جامعه شکل میگیرد و جلو میرود. البته این فضا میتواند انتزاعی باشد، ولی به هرحال فضایی وجود دارد که اتیک در آ، رشد میکند، شکل میگیرد و توسعه پیدا میکند. اتیک امر اُبژهای و شیئی نیست. اتیک، یک جریان مستمر و یک فرآیند است. بنابراین مفهوم بعدی، فرآیندی بودن اتیک است. این واژه در یک زنجیره میگنجد، ادامه پیدا میکند و در این فرآیند به کمال میرسد. اتیک به مفهوم زمان وابسته است. برای اینکه در مفهوم زمان، اتیک رشد میکند و امری نیست که ادعا کنیم که امر مراقبت از دیگری را به حد کمال دست آوردهام؛ اینگونه نیست. اتیک، امری است که درون فرآیند زمانی قرار میگیرد و در طول زمان، پیوسته کاملتر میشود.
معنای دیگر آن در فلسفه اخلاق میگنجد و به معنای معرفت، جوانمردی و پهلوانی است. اتیک، یک امر انتخابی است و کلیدواژه بعدی «انتخاب» است. اتیک، یک انتخاب فردی است یعنی من آزادم انتخابی را درباره رفتاری انجام دهم و از این حیث رقیب واژه «تکلیف» و «وظیفه» در ساختار خانواده است.
کلیدواژه مهم دیگر برای اتیک، بخشندگی است. اگر این بخشندگی در زندگی و جوامع، جاری نباشد، جوامع مراقبت و محافظت از یکدیگر را نمیآموزند. این امر را باید از دوران کودکی آموخت، بنابراین اتیک، امری آموزشی نیز به حساب میآید.
ما دو سیستم رفتاری در جوامع داریم یکی سیستم رفتار حرفهای است که براساس آنچه حرفهام به من دیکته کرده باید عمل کنم، چون زندگی در میان است. کنار این رفتار حرفهای که برای زندگی است، رفتار اتیکی وجود دارد که در برخی موارد مقابل رفتار حرفهای قرار میگیرد و آن را نفی میکند چون رفتار وجودی تو حکم میکند که انسان باشی! پس اتیک راهی است به انسان بودن و برای انسان بهتر بودن.
کلیدواژه بعدی برای اتیک، چشمانداز است. یعنی اتیک همیشه چشماندازی ایجاد میکند که من در آن چشمانداز فراتر از خود، هستم. اتیک رفتاری است که تضمینکننده شرایط وجودی ارتباط من با دیگری است. اتیک، منفعت فردی را فراموش میکند. اگر اتیک فردیت را کنار بگذارد و در مسیر تعامل و دیگری شدن یا دیگری را دریافتن، حرکت کند، اینجا «فرا من» است.
کلیدواژه بعدی برای اتیک، اختیاری بودن آن است. من به اختیار خودم اتیک را انتخاب میکنم و کسی مرا مجبور نمیکند که این مراقبت را نسبت به دیگری به اجرا بگذارم. پس اگر انتخاب است، اختیار است و اتیک، اختیاری است. اتیک، جبر نیست و این مهمترین ویژگی اتیک است. در جوامعی که اتیک رشد میکند، نیاز به دوربینهای کنترل در خیابانها ندارند و جوامعی که رفتارهای اتیکی را در سطح پایین دارند، باید قدمبهقدم دوربین بگذارند.
ضد اتیک بودن یعنی تهدید برای دیگری. در جوامعی که ضد اتیک جای اتیک را میگیرد باید با دوربین، نظارت و کنترل شوند. به همین دلیل است که روزبهروز تعداد دوربینها در حال افزایش است.
در بحث «سینما و خانواده» باید گفت که در بنیان خانواده، اتیک نشسته است. در خانواده قوانین وجود دارد که باید رعایت شود. در کنار این اصول اگر درون خانواده، رفتار اتیکی فراموش شود، یا نتواند اثرگذار باشد، دچار بحران میشویم؛ چون رفتار اتیکی را از دست دادهایم و به رفتار حرفهای روی آوردهایم.
هگل معتقد است یک خانواده زوجشدگی است و این زوجشدگی نمیتواند خارج از روابط عاطفی شکل بگیرد. این شرایط عاطفی نیاز به تعامل دارد؛ خانواده ابتدا با تفاوت شکل میگیرد و اگر در مسیر تعامل پیش رود، به سمت اتیکی بودن قدم برمیدارد و اتیکی میشود. بنابراین سه نقطه برای تشکیل خانواده وجود دارد، یعنی اتیک در خانواده ابتدا با تفاوت شروع میشود، چون دو نفر که کنار هم قرار میگیرند، با هم متفاوتاند. این تفاوت رفتهرفته منجر به تعامل میشود و درنهایت به تطابق دست مییابیم. یعنی یاد میگیریم در مسیر تطبیق قرار بگیریم. تطبیقپذیری، خانواده را به سمت دگردیسی میبرد. دگردیسی به معنای بیرون آمدن از تاروپود خود، در تاروپود دیگری حل شدن و پیش بردن خانواده به سمت بهتر شدن است.
بنابراین اتیک با حرکت گره خورده است. اتیک با جابهجایی گره خورده. اتیک، فرآیندی و زمانبر است. اتیک کامل شدن است و در مسیر کمال ما را حرکت میدهد و اگر همه اینها درون خانواده اتفاق بیفتد، یعنی خانواده در مسیر بهتر شدن حرکت میکند.
به اعتقاد بسیاری از فلاسفه، اتیک همواره در حال تغییر است و نمیتوانیم ادعا کنیم اتیک را به چنگ آوردهایم و پروندهاش بسته شده، چون همواره در جهانی که در آن زندگی میکنیم عناصری وجود دارند که به سمت ما حمله میکنند و این حمله، امنیت اتیکی را برهم میزند. من هرقدر تفکر اتیک داشته باشم، عناصری وجود دارند که همواره تا مرا به سمت یک عصبیت رفتاری سوق دهند و اگر به سمت عصبیت رفتاری حرکت کنم، اتیک برهم میریزد. همواره اتیک مورد تهدید است و همواره نیاز به مراقبت دارد.
کلیدواژه بعدی، «امنیت» است. باید شرایطی را به وجود آوریم که امنیت خانواده را تضمین کنیم و برای اینکار نیاز به اتیک داریم و اتیک نیاز به امنیت دارد. بنابراین دو امنیت شد؛ یکی برای خانواده یکی برای اتیک که قرار است از خانواده مراقبت کند.
هگل معتقد است ما دو نوع سیستم رفتاری داریم؛ یکی سیستمهای رفتاری ساختاری و دیگری سیستمهای رفتاری ظریف است. ظرافت همان اتیک است و ساختاری بودن آن، بایدها و اصول و قواعد را شکل میدهد؛ اتیک ظریف است و جاییکه قواعد را رعایت میکنیم، اتیک وجود ندارد. جاییکه ملزم به قواعد هستیم، اتیک نیست. اگر بالاتر از تکلیف و قواعد، توانستیم ظرافتها را به صحنه بیاوریم و اجرا کنیم و آن ظرافتهای رفتاری توانستند آفرینش ایجاد کنند، اتیک است و اتیک آفریننده است و با اصل آفرینش گره خورده و رفتارهای ظریف اتیکی تامینکننده بقا و وجود است.
کلید واژه بعدی «ایثار و فداکاری» است. فردی که رفتار اتیکی دارد، فداکار است. خانواده، جامعه کوچکی است بنابراین رفتار ظریف اتیکی رفتاری است که تضمینکننده وجودی است. بحث وجودی به درون گره خورده و رابطهها را تضمین میکند و آفرینش دیگری برای رابطهها ایجاد میکند.
در سینمای ما آنچه اتیک خانواده را تهدید میکند، ماسک و نقاب است. این ماسک و نقاب که سینما به آن میپردازد، به ایدئولوژی گره خورده است. زمانی که ایدئولوژی نمیتواند در مسیر وجودی عمل کند و براساس یکسری باورهای افراطی، یا خیلی خشک عمل میکند، نمیتواند خود را بازسازی کند و برای اتیک مشکل به وجود میآید.
در خانواده نیز زمانی که یکی از افراد نقاب بزند و با آن نقاب شناخته نشود، براساس ایدئولوژی، رفتار اتیکی مورد تهدید قرار میگیرد و آغاز بحران است.
در فیلم «لیلا» ساخته «داریوش مهرجویی»، شاهد رفتارهای اتیکی همسر لیلا هستیم، ولی مادرشوهرش رفتارهای ضد اتیکی بروز میدهد و در اینجا ایدئولوژی وارد ساختار خانواده اتیکی میشود و آن نقاب با ورودش به باور همسر لیلا، امنیت اتیکی را از بین میبرد و خانواده را دچار بحران میکند. در فیلم میبینیم که لیلا بهخاطر فشارها خانه را ترک میکند. در اینجا بازی چندگانه وجود دارد، یعنی اتیک وقتی نتواند عمل کند؛ بازی، چندگانه میشود و این بازی چندگانه تضمین امنیت خانواده را ندارد.
فیلم بعدی فیلم «زندگی خصوصی» به کاگردانی محمدحسین فرحبخش، سال1390 هم دوباره بحث نقاب مطرح میشود. مردی که با زن دیگری وارد رابطه شده و امنیت اخلاقی خانواده را تهدید میکند. در این فیلم میبینیم همسر، دورهای از زندگی را با نقاب و ماسک طی میکند و باز هم در این فیلم بازی چندگانه اتفاق میافتد. در اینجا مراقبت از دیگری زیر سوال میرود و با تهدید مواجه میشویم. در این فیلم، مرد با بازی «فرهاد اصلانی» باید براساس باوری که در طول زمان تغییر کرده از یک فرد افراطی به یک روشنفکر تبدیل شده که این روشنفکر ماسک جدیدی حمل میکند. در این ماسک جدید نتوانسته بین سنت و مدرنیته رابطه ایجاد کند، نتوانسته عبور از سنت و مدرنیته را همراه با تحول متوازن، جلو ببرد. بین سنت و مدرنیته گرفتار شده و مجبور است با تعاریف ایدئولوژیکی این مطالبه را حل کند که نمیتواند.
میتوان گفت همه اینها یک بنیان دارد. برمیگردم به ادبیات خودمان که همه این فیلمهای سینمایی به ادبیات برمیگردد؛ «شوهر آهو خانم» مثال خوبی است. شاید در بنیان اینها مفهومی نشسته که ما در این کتاب پیدا میکنیم و باز هم در آنجا درگیر سنت و مدرنیتهایم. دو همسر وجود دارند؛ یکی نماد سنت و دیگری مدرنیته است. مردسالاری است و درگیر رفتارهای متناقضیم و در اینجا اتیک مرد زیر سوال میرود. در «سو و شون» هم میبینیم که تقابل سنت و مدرنیته وجود دارد.
در بیشتر فیلمها، وقتی بحث اتیک به میان میآید و معمولا در فیلمهایی با موضوع خانواده، بهصورت آشکار یا پنهان، جنگ بین سنت و مدرنیته وجود دارد. در فیلم «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» ماسک و ایدئولوژی است. رفتار آقا مبنای ایدئولوژیکی دارد که مبنای ایدئولوژیک دچار تناقض است و کاری را از خانم میخواهد که در وجودش نیست، اما وقتی خانم آن رفتار را انجام میدهد، مرد آشوب به پا میکند و این ماسک و چندگانگی چهره او را نشان میدهد.
همواره در این نظام یک رقیب وجود دارد، نظامی که از اتیک خالی شود، دیگری به جای اینکه همسو و همراه باشد، تبدیل به رقیب میشود، اما اگر نگاه اتیکی را در حداقلها از دست ندهیم، دیگری رقیب نیست، بلکه همراه است و میتواند امنیت را تضمین کند. در فیلم «حوض نقاشی» به کارگردانی مازیار میری، سال1391 میبینیم همسران معلول، رفتارهای اتیکی از خود نشان میدهند، اما دو انسان سالم این رفتار را نشان نمیدهند.
در «بوسیدن روی ماه» هم این رفتار اتیکی را داریم. دو بانو منتظرند فرزندانشان برگردند. اینجا هم کارگردان، رفتار اتیکی نشان میدهد؛ یعنی مراقب دیگری است. نمونههای رفتارهای اتیکی در سینما زیاد است. فیلم «رگ خواب» هم نمونهای است که ماسک و ایدئولوژی است و باز هم خانمی که از همسرش جدا شده و حالا عاشق مرد دیگری میشود. اینجا هم مرد ماسک دارد و آن چیزی نیست که زن از او دیده و یک باور ایدئولوژیکی شکست میخورد و این سوال را به وجود میآورد که آیا زن بودن، یعنی طعمه شدن؟ آیا چون اتیک وجود ندارد، زن یعنی طعمه بودن؟ و آیا زن بودن یعنی در مسیر فریب قرار گرفتن؟ در «رگ خواب» بنیان اتیک نابود میشود.
در اتیک خانواده، همواره حرکت از خود به دیگری است. اتیک ایدهآلساز و آرمانگراست یعنی آرمان وجودی را شکل میدهد که نسبت به آن آرمان، خود را مسئول میدانم؛ این مسئولیت، تکلیف نیست.
اتیک، یک رفتار آرمانی است که انتخابش کردهام به همین دلیل به اتیک، رفتار قهرمانانه میگویم. فردی که اتیک انجام میدهد قهرمان نامیده میشود بنابراین اتیک یعنی گشودگی در برابر دیگری و جهان.
با این تعریف، خانواده میتواند اسطورهساز باشد و سینما میتواند این اسطوره را به نمایش درآورد که در فیلم «حوض نقاشی» ما به سمت همین اسطورهشدگی میرویم.
سینمای خانواده، سینمایی است که رفتار اتیکی و حرفهای را به تصویر میکشد، در تقابل با هم قرار میدهد که در مسیر آشتی و یا بحران هستند و این داستان همیشه ادامه دارد.