سرمقاله
روایت مادرانه از غدیر تا محرم
تصویر مظلومیت زنان عاشورا در اوج قدرت و صلابت
سعیده رحیمی
نویسنده و پژوهشگر
ماه با شکوه محرم را در پیش داریم؛ خوب است مروری کنیم بر وظایف سنگین مادران شیعه در تربیت فرزندانی که قرار است نسل محبان اهلبیت علیهم السلام را ادامه دهند.
نهادی که فرهنگ تشیع را از صدر اسلام تاکنون حفظ کرده و آن را سینهبهسینه و نسلبهنسل منتقل کرده و تا امروز رسانده، «هیأت» است. « هیأت» نامی است که در این روزگار استفاده میشود و قبلا با نام «مجلس سوگواری اباعبدالله» یا «مجلس عزای سیدالشهدا» مرسوم بود. افرادی در هیأت، وصف مصیبت اهلبیت علیهمالسلام را برای مردم میگفتند و آنها گریه میکردند. این گریه، فرهنگ و حب و بغض تشیع را از چهارده قرن پیش تاکنون با خود به همراه داشته است. نهاد هیأت، ارزشمند است و باید از این دستگاه، قدردانی کرد که حول محور اباعبداللهالحسین(علیهالسلام)، بسیاری از سرمایهها را برایمان حفظ کرده است. حال اگر انتقادی در این زمینه وجود دارد به اصل و اساس این نهاد نیست؛ نکاتی برای بهتر شدن و ترسیم تصویر صحیح واقعه کربلا و دست یافتن به حقیقت تصویری است که از زنان و شهدای کربلا برای ما به یادگار باقی مانده است.
جایگاه سوگ و سوگواری در فرهنگ تشیع
محور اول، جایگاه سوگ و سوگواری در فرهنگ تشیع است. از نظر تاریخی و از منظر کلام و حدیث، سوگ و عزاداری در فرهنگ شیعه، جایگاه والایی دارد. اولین کسانی که برای امام حسین(علیهالسلام)، مراسم عزاداری برگزار کردند، اسرای کربلا بودند و ادامه آن را در مسیر بقیه اهل بیت میبینیم. آنچنان که امام صادق(علیهالسلام)، برای شهادت امام حسین(علیهالسلام) مراسم سوگواری برپا میکرد و میفرمود شخصی بیاید که در رثای امام حسین(علیهالسلام) شعر بگوید و مردم گریه کنند. شیون و گریه، بسیار ارزشمند بود. بنابراین سوگ در فرهنگ تشیع، عمیق و ریشهدار است.
با نگاهی به تاریخ زنان اهلبیت و حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) میبینیم یکی از ابزارهایی که حضرت زهرا(سلاماللهعلیها)، برای اثبات حقانیت امیرالمومنین(علیهالسلام) استفاده میکند، گریه و سوگ است. این گریه برای آن است که میخواهد پیامی را منتقل کند. بنابراین سوگ، برای بیان احساسات و عواطف نیست؛ برای بیان حقیقت است. حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) فقط در خانه، گریه نمیکرد. برخی روزها به اُحد میرفت و در آنجا سوگواری میکرد. بر سر مزار حمزه سیدالشهدا گریه میکرد. حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) برای مصیبت از دست دادن رسول خدا، به احد میرفت و سوگواری میکرد. از یک منظر، میتوان گفت فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) میخواهد پیامی را منتقل کند. احد، جایی بود که کاروانها از آنجا عبور میکردند و به این ترتیب، پیام زهرا(سلاماللهعلیها) به خارج از مدینه منتقل میشد. پس گریه و سوگواری، ابزار رساندن پیام حقانیت امیرالمومنین(علیهالسلام) است. پیامی که دختر پیامبر میخواهد با سوگواری انتقال دهد به افرادی که از مدینه عبور میکنند و این اتفاق میافتد. افرادی متوجه حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) میشوند و یادآوری غدیر، به این شکل انجام میشود.
ثوابی که برای گریه برای امام حسین(علیهالسلام) مترتب است، به دلیل ارزش حرکت و قیامی است که سیدالشهدا انجام داد. از این روست که ارزش و مقام شهادت در فرهنگ دینی ما در اوج است. چرا شهید ارزشمند است؟ چرا ثواب زیادی برای شهادت در نزد خداوند روایت شده؟ چون شهید، سرباز نظام اسلام است. شهید، پاسدار مرزهای کشور اسلامی است. آنچه اینجا موضوعیت پیدا میکند، ارزش حاکمیت اسلام است. سوگواری و مصیبتزدگی چه از جانب زنان باشد و چه برای زنان عاشورا که محور سوگ هستند به این دلیل است که این بزرگواران، عاملیت و نقش خود را در این قالب بیان میکنند.
از نگاه آسیبشناسانه باید به این نکته اشاره کرد که بیان اغلب روایتهای سوگواری ما این است که سوگواری، صرفا برای بیان عواطف و احساسات است، نه طرحی در مسیر خنثیسازی برنامه دشمن. اگر مادحان اهلبیت این نکته را در نظر داشته باشند، بهتر از این حقیقت استفاده میکنند.
زینبی که در گودال قتلگاه مویه و گریه میکند، همان زینبی است که مقابل چشم مردم کوفه، نهتنها گریه نمیکند بلکه با صلابت، خطبه میخواند. وقتی مردم گریه میکنند به آنها میگوید: «چشمهایتان همیشه گریان باد.» این گریه از نگاه حضرت زینب(سلاماللهعلیها) ارزشی ندارد. چون در میدان عمل کاری انجام ندادند و بعد از واقعه عاشورا، ابراز احساسات کردند که فایدهای نداشت. میفرماید: لکه ننگی بر پیشانی شماست که تا ابد پاک نخواهد شد.
مظلومیت زنان عاشورا همراه با قدرت است
گریه، سلاحی برای دفاع همراه با برائت از دشمن است و بهدلیل یاری امام، ارزشمند میشود. در تصویری که از زنان عاشورا ارایه میشود، باید این قدرت و صلابت نشان داده شود؛ نه صرفا زنانی مظلوم و مغموم که چون مظلوماند، گریه میکنند. بسیاری از زنان میتوانستند با کاروان کربلا همراه نشوند. اما آنها همراه میشوند، بالاترین مصیبتها را تحمل میکنند و مظلوم واقع میشوند. مظلومیت این زنان از روی ضعف و ذلت نیست، بلکه مظلومیت همراه با قدرت است.
نکته بعدی، اصل همراهی زنان در عاشوراست که بیشتر در وجه احساسی، برای ما تفسیر میشود. مثلا همراهی زینب(سلاماللهعلیها) با اباعبدالله، همراهی از روی علاقه خواهر نسبت به برادر تلقی میشود. باید این علاقه را در فضایی دیگر، فهم و درک کنیم. عاملیت زنان عاشورا اینگونه نبوده که جنگی رخداده و آنها از سر قدرتنمایی به این عرصه آمدند و کارهای محیرالعقول انجام دادند. نمونه آن، مادر وهب است. او چه قدرتی در خود دیده که وقتی دشمن سر پسرش را به سمت او پرتاب میکند، او مجددا سر پسرش را به سمت دشمن پرتاب میکند. این حرکت را چگونه میتوان درک کرد؟
این عاملیت را در راستای طرح معصومینعلیهم السلام هم باید ببینیم. طرح ائمه در حرکت اجتماعی آنها و در هدایت حرکتهای اجتماعی به چه سمتی بوده است؟
انبیا الهی برای ایجاد حاکمیت خدا بر زمین، رسالت خود را آغاز کردند. تشکیل حکومت اسلامی و ساخت جامعه، بر محور توحید و اسلام، طرح کلی انبیاست که ائمه در ادامه آن طرح، حرکت کردند. پیامبر اکرم هم برای تحقق این طرح، بیست و سه سال تلاش کرد.
وقتی امام حسین (علیهالسلام) از مدینه خارج میشوند خانواده خود را همراه میکنند. در طرح امام، بانوان، برای تحقق حکومت اسلامی، جایگاه ویژهای دارند و حضرت، مسیر را برای همراهی زنان، هموار میکنند. البته برخی از زنان هم هستند که امام، آنها را همراه نکرده اما اینها، با اراده و اختیار خود به قافله امام پیوستند. اما آنچه روایت میشود جنبه عاطفی دارد، صرفا برای رقت قلب است و فقط بر مظلومیت و هتک حرمت این بانوان دلالت دارد. نکته مهم این است که بهقدری تحقق حاکمیت اسلامی ارزش دارد که امام، گاهی هتک حرمت زنان را تحمل میکند، برای اینکه آن پیام منتقل شود. امام میخواهد در مسیری که برای تحقق اراده و حاکمیت الهی بر زمین دارند، زنان هم حضور داشته باشند.
روایتهای دشمن از عاشورا چگونه است؟
بخش اعظم آنچه از عاشورا دریافت میکنیم، روایتهایی است که از دشمن گرفته شده است. یعنی راوی اصلی صحنهها که تعداد تیرها، زخمها و کشتهها را بهطور دقیق بیان میکند، زنان نیستند بلکه راویان این صحنهها، دشمن است. آنها آمدهاند افتخارات لشکر یزید و عمرسعد را روایت کنند. بسیاری از روایاتی که در روضهها خوانده میشود، روایت لشکر دشمن است.
مقابل راویان دشمن، زنان قافله سیدالشهدا هستند که روایت مقابلی دارند. این روایت، هدفمند است و صرفا روایت واقعه نیست. نکته بعدی این است که اصولا زنان، میداندار این عرصه هستند. در فاصله شهادت امام حسین(علیهالسلام) و بهبودی امام سجاد(علیهالسلام)، سکانداری قافله عاشورا با زینب کبری(سلاماللهعلیها) است. این قضیه را «بانو حکیمه» عمه امام حسن عسگری(علیهالسلام)، مطرح میکند. بعد از شهادت امام حسن عسگری(علیهالسلام)، یکی از بزرگان شیعه با این بانو دیدار میکند و میپرسد در این شرایط، شیعه به چه کسی پناه ببرد؟ او میگوید: به مادر امام حسن عسگری(علیهالسلام). راوی میگوید: یعنی به یک زن پناه ببریم؟ بانو حکیمه میگوید: تأسی کنید به سیدالشهدا؛ ایشان از زمان شهادت تا بهبودی امام سجاد(علیهالسلام)، زینب(سلاماللهعلیها) را نایب خود قرار داد. این روایت، نشان میدهد که سکانداری کاروان کربلا بر عهده زینب(سلاماللهعلیها) بود تا زمانی که امام سجاد(علیهالسلام) بهبود پیدا کند و خود، عهدهدار این امر شود.
زنان، هدایتگران جامعه پس از عاشورا
خطبهخوانی، بیان یک روایت و روایتگری نیست؛ بلکه روشنگری و هدایتگری است. یعنی زنان، در مقام هدایتگری جامعه پس از عاشورا قرار میگیرند. روایت است که زینب(سلاماللهعلیها) در آخر خطبه، گویا گریه میکند و امام زینالعابدین(علیهالسلام) میفرماید: «عمه جان! گریه نگن. شما عالمهای هستی که معلم ندیدهای و فهیمهای هستی که کسی چیزی را به تو فهم نکرده». به این ترتیب، جایگاه این بانو را نزد مردم کوفه دوباره بازگو میکند. درباره نقش زنان واقعه عاشورا باید گفت که این زنان برای لبیک گفتن به امام، همراه قافله شدند.
کتاب انسان 250ساله، بیانگر رفتار معصوم است و یک نکته در این کتاب قابلتوجه است که مقام معظم رهبری، در تبیین حرکت حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) و حضرت زینب(سلاماللهعلیها) کلمات فاخری را استفاده و بسیار تاکید میکنند که زینب(سلاماللهعلیها) قهرمان این میدان و میداندار این عرصه بود.
زنان، محور هیأت باشند
در هیأتها باید روی بحث «عاملیت زن» کار شود. زن، قدرت میدانداری و میانداری عواطف را دارد. به دلیل توان روحی و قدرت مادری که خداوند به زن عطا کرده، او میتواند محور هیأت قرار بگیرد. اگر زنان در هیأتها حضور نداشته باشند این جلسهها، تاثیرگذار نخواهند شد. نمونهاش حرکت اربعین است. از زمانی که حرکت اربعین شروع شد و زنان، تمام سختیها را به جان خریدند و در این مسیر قدم گذاشتند، حرکت اربعین به حماسه اربعین تبدیل شد. انقلاب اسلامی، زمانی به ثمر نشست که زنان وارد عرصه اجتماعی شدند. چنانکه امام فرمود: «زنان پیشران هستند در حرکت انقلاب».
اگر واقعه عاشورا، بدون حضور زنان شکل میگرفت، علاوه بر آنکه روایتها مغشوش میشد، صرفا جنگی بین یزیدیان و حسینیان محسوب میشد و این حرکت به یک جنگ تقلیل پیدا میکرد. اینکه حرکت امام حسین(علیهالسلام) تبدیل به قیامی تاریخساز و انسانساز شد بهدلیل حضور زنان بود. زنان و مردان با هم در این قیام بودند و حضرت، این فریضه را بر عهده همه آنها گذاشت.
باید حضور زنان را در هیأتها هرچه بیشتر و پررنگتر کنیم. باید عاملیت زنان را در میدان ببینیم. بدانیم سوگواری، تنها گریه نیست. اگر میخواهیم سوگ را روایت کنیم، باید به هدف آن توجه کنیم.