نوع مقاله : نقد فیلم

10.22081/mow.2024.76267

چکیده تصویری

ماجرای یک فیلم مادرانه - سینما به جهان بینی زنانه نیاز دارد

موضوعات

سرویس ادب و هنر - 5

 

ماجرای یک فیلم مادرانه

زهرا مشتاق - منتقد سینما

چند بار فیلم «آبجی» را دیده‌ام؛ تمام لحظاتش تاثیرگذار است. فضای گرم و خوبی دارد و برخلاف نام فیلم، بسیار مادرانه است. یکی از موضوع‌هایی که مخاطب را با خود همراه می‌کند، فضای گرمی است که در این خانواده وجود دارد. فیلم درباره خانواده‌هایی صحبت می‌کند که سال‌ها در یک محل زندگی می‌کنند و نوعی هم‌خانوادگی برای آن‌ها ایجاد شده است. با این حال هجوم جهان مدرن را هم می‌بینیم؛ طوری‌که یکی از کاراکترها در جایی از فیلم می‌گوید: «خانه هم مثل ما قراضه شده!» اما آنچه در فیلم، قراضه نیست، همدلی بسیاری است که بین آدم‌های فیلم وجود دارد. همدلی عجیبی که به قلب مخاطبان هم راه پیدا می‌کند.

حس صمیمیتی که در این فیلم جاری است باعث هم‌ذات‌پنداری در مخاطب می‌شود. در فیلم، دو ساختمان کهنه و نو مقابل هم وجود دارد؛ یکی از آن‌ها در حال از بین رفتن و دیگری در حال ساخته شدن است. همین موضوع نشانه تداخل و مواجهه زندگی‌های سنتی و مدرن است. اما آدم‌هایی هستند که کماکان سعی می‌کنند انس و علقه‌های قدیمی را حفظ کنند. موسیقی سنتی که می‌شنویم برای بسیاری از افراد، یادآور خاطره‌های زیبای گذشته است. خوشبختانه فضاسازی به خوبی شکل گرفته و با داستان همراهی می‌کند.

شکل فضاسازی و افرادی که در آن چیدمان قرار گرفته‌اند و تعادل در نقش آبجی که مخاطب هیچ افراط و تفریطی را نمی‌بیند؛ درآوردن این تعادل و هماهنگی، کار سختی است. مخاطب باور می‌کند عطی یا همان آبجی همه‌چیز زندگی‌اش درست و واقعی است و انگار بازیگر نیست. این نقش درست از آب درآمده که نشان می‌دهد هدایت کارگردان خیلی اصولی بوده و منجر به نتیجه درخشانی شده است.

فیلم، موضوع اجتماعی و با اهمیتی دارد که تاکنون به‌ندرت به این موضوع‌ها در سینما پرداخته‌اند. باتوجه به این‌که ازدواج‌های فامیلی در ایران زیاد است و خانواده‌های دارای فرزند معلول در کشور داریم، کاش چنین فیلم‌هایی در مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها اکران شود که به‌طور غیرمستقیم آموزش‌های لازم برای چگونگی رفتار با افراد توان‌خواه ارایه شود.

تیتراژ پایانی جالب است، جایی‌که فکر می‌کنیم برف می‌آید و همه‌چیز تمام می‌شود، اما شاهد یک شروع دیگر هستیم. مخاطب با پایان‌بندی دیگری مواجه می‌شود که این به نظرم پایان فیلم را متفاوت می‌کند.

 

 

نرگس آبیار

سینما به جهان‌بینی زنانه نیاز دارد

خوشحالم که یکی از سرمایه‌گذاران فیلم «آبجی» بودم، اما درباره اکران این فیلم سینمایی باید بگویم، فرآیند اکران به اندازه‌ای اما و اگر و دست‌اندازهای مختلف دارد که اگر برای‌تان تعریف کنم، تعجب می‌کنید. درباره خیلی از فیلم‌ها، حتی اگر زمان اکران جابه‌جا شود، می‌تواند تا اندازه زیادی روی فروش فیلم تاثیر بگذارد. مثلا برآوردی که از فیلم «ابلق» برای من وجود داشت، این بود که تا پنجاه میلیارد تومان می‌فروشد، اما اکران آن مصادف با شرایط سال گذشته شد؛ بنابراین عملا همه فروش متوقف شد. مسایل مختلف و پیچیده‌ای در اکران وجود دارد.

من از ابتدا در جریان فیلم «آبجی» بودم، فیلم‌نامه را خواندم و در جریان ساخت بودم، سر صحنه فیلم‌برداری حاضر می‌شدم و از نزدیک می‌دیدم چقدر دقت و ظرافت برای ساختن آن خرج می‌شود. «آبجی» از معدود آثاری است که نگاه زنانه دارد؛ پر از جزییات و ظرافت زنانه است که در سینمای ایران، کمتر چنین مواردی دیده می‌شود. امروز ما در فیلم‌های‌مان به یک جهان‌بینی زنانه احتیاج داریم.

تاکنون حتی اگر درباره زن‌ها، فیلمی ساخته شده، با نگاه مردانه بوده است. درحالی‌که حتی ما درباره مردها، اشیا، دنیا، کیهان و هر اتفاق جزیی در زندگی خود، به یک جهان‌بینی زنانه نیاز داریم که بسیار کم است. خوشبختانه فیلم «آبجی»، ازجمله آثاری است که به زیبایی چنین اتفاقی را باور کرده و با آن زندگی می‌کند، چون از دل و تجربه زیسته خود کارگردان برآمده است. این موضوع کمک می‌کند که تاثیرگذار و باورپذیر باشد.