ادب و هنر
صندوق پست
فرزندم! خدا انسان را در زندگی آزاد گذاشته
شهید امام موسی صدر، جلسههای صمیمانه و خودمانی با فرزندانش داشته، گاهی هم برای آنها نامه مینوشته، متنی که در ادامه میخوانید توصیهها و پندهای پدرانهای است که در یکی از این جلسهها مطرح شده. فرض کنید امام موسی صدر با فرزندانش در پاریس پشت میزی در خانهای نشستهاند و با هم گپ میزنند.
فرزندان عزیزم بگذارید صحبتم را با یک مثال آغاز کنم؛ به مجرد اینکه برق را قطع کنید، همهچیز تمام میشود زیرا این برق است، کهرباست که تجلی پیدا میکند و به این صورت درمیآید. ما در آفرینش اینطور هستیم نسبت به خدا. به قول شاعر فارسی:
اگر نازی کند از هم فرو ریزند قالبها
با اراده خدا چیزی نمیماند به نفی و اثبات ما. این در خلق است. البته خدا انسان را در زندگی آزاد گذاشته است. منظور این است که انسان تربیت شود، بنابراین تا حدی آزادی دارد. پس اگر انسان همیشه توجهش را به خدا حفظ کند و همیشه متوجه باشد، اساس وجود انسان و راهنمای انسان، خداست و با نماز، این توجه تلقین و تثبیت میشود، یعنی همیشه آدم بهخاطرش میآید. چون نماز میخواند؛ نماز مگر چیست؟ آدم حس میکند رو به خانه خدا ایستاده و با خدا صحبت میکند و در این ساعت و در این خط میلیونها بشر الان در همین جاده ایستادهاند و با خدا صحبت میکنند. و در طول قرنها، میلیاردها بشر در همین جاده ایستادهاند و با خدا صحبت کردهاند. تمام موجودات از مرغ و آفتاب و درخت و خورشید و ماه و همهچیز به طرف خدا ایستادهاند و با خدا صحبت میکنند.
اینطور نیست بابا؟
ما این صحبتها را مکرر کردیم که خورشید و ماه، همه در حال سجود و نمازند، چون نماز یعنی توجه به خدا و خدا را خواندن. تمام موجودات با طبیعتی خاص، با خدا راز و نیاز میکنند. خوب است این مساله را کمی بیشتر توضیح بدهیم.
اگر کسی مدعی باشد که مهندس خوبی است، یا به زبان میگوید من مهندسم، یا استادش به زبان گواهی میدهد که او مهندس است، یا گواهینامه کتبی به شما نشان میدهد که من خارج از کشور، فارغالتحصیل دانشکده سوربن هستم، یا ساختمان خوبی میسازد. همین الان در ساختمانی که ما نشستهایم آیا این ساختمان گواهی میدهد که سازندهاش خیلی ماهر بوده؟
اینطور نیست بابا؟
از این ساختمان و از در و پنجرهها نمیفهمید که این مهندس چقدر باهوش و فهمیده بوده که توانسته چنین کاری کند؟ همچنین ساختن این رادیو، برقکشی و همهچیز.
جهان، خورشید، ماه، شب و روز با عملکرد منظمشان عظمت خدا، علم خدا و دقت خدا را نشان میدهند. اینطور نیست؟ یعنی آدم وقتی میبیند فصلهای چهارگانه منظم است و باران چگونه میبارد، دریا چهطور موج میزند، برف چهطور سرازیر میشود، همه اینها مسایل عظیمی است دیگر بابا، نیست؟ بخار از دریا بهواسطه خورشید بالا میرود، در منطقهای سرد میشود و تبدیل به برف میشود و پایین میآید. چه کسی این خاصیت را در آب دریا ایجاد کرده؟ این سردی و گرمی را چه کسی خلق میکند؟ چهطور سرد میشود و به اینصورت درمیآید؟ چهطور در زمین مینشیند آرام میشود، زیرش را گرم میکند، آب میشود و زمین را آب میدهد و چشمهها پرآب میشوند. مقصودم این است که تمام آفرینش ثناگو و شهادتگوی خدا هستند. بنابراین همه موجودات در قرآن میگویند: «وَ الطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلَّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ، به معنای مرغانی که در پروازند، همه نماز و تسبیح او را میدانند.» مرغ پر میزند بهطور صف میایستد صافات، صفاً یا صف. هر مرغی نماز خود و تسبیح خودش را میگوید. نماز خواندن برای خداست. اگر انسانی که نماز میخواند، حس کند کجا ایستاده و با چه کسی صحبت میکند، این کار هر روز تکرار میکند. از یک طرف وابستگیاش به خدا تثبیت میشود و از طرف دیگر، انجام وظیفه و تکلیف به او نشاط میدهد.
نماز را داشتیم میگفتیم بابا، حقیقتش این است که وقتی آدم یکبار، دو بار، سه بار در شبانهروز، چهار پنج بار در نماز واجب میگوید: «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ.» به این فکرمیکند که «تو را میپرستیم» یعنی چه و منظور از «تو» کیست؟ به آدمی که دور است، «تو» نمیگوییم. وقتی میگوییم «تو» یعنی خودمان را مقابل او و او را مقابل خودمان میبینیم، درست است که ما صورتی از خدا را در نظر نمیگیریم، ولی بهطور کلی نیرو و موجودی که نمیدانیم چهطوری است، ولی همه جهان را خلق کرده، با او سینه به سینه و روبهرو هستیم، طوریکه با او با مخاطبه صحبت میکنیم. این احساس، از یک طرف وابستگی ما را به خالق جهان، که قدرتش نسبت به ما مثل قدرت برق نسبت به تلویزیون است، نزدیک میکند و از طرف دیگر وابستگی ما را به جهان خلقت و تمام کائنات، و قدرت روحی، سلامت روحی، احساس به مسئولیت و رسالت، صفای اخلاق و قدرت روحی که در آدم ایجاد میکند، دروغ نمیگوید، تقلب نمیکند، چیزهایی را انجام نمیدهد که منشأش ضعف است. این است که نماز بر موفقیت آدم بسیار اثر دارد. درضمن آینده احتیاج به چه چیز دارد؟ اگر تمام نیرویتان را صرف درس خواندن کنید، یک مهندس یا یک طبیب متخصص خواهید بود. اروپا و آمریکا هزاران مهندس درجه یک و طبیبهای درجه یک دارد و با این حال، بدبختی نصیب بشر است و بشر امروز، سعادتمند نیست.
اینطور نیست بابا؟
یعنی با تمام پیشرفتی که در فرانسه وجود دارد، اما دل خوش و سعادت و آسایش نیست و مردم مثل سگ و گربه با هم بد هستند، کارگر میخواهد از کارفرما پول بگیرد، کارفرما میخواهد مال کارگر را بدزدد، دولت با مردم بد است، مردم با دولت بدند، این حزب با آن حزب بداست و... یعنی زیر ماسک اخلاق و تهذیب، هرکسی به حقوق دیگری احترام نمیگذارد. مردم از هم جدا هستند. مهندس و طبیب خوب زیاد داریم، ولی مردم بدبختی میکشند. کارتر برای اینکه شاه پول نفت را زیاد نکند، از او حمایت میکند. شاه هم به او قول میدهد نفت را گران نکند و درعوض کارتر، دست شاه را باز بگذارد که پدر مردم را دربیاورد! و پول نفت زیاد نشود یعنی مال کی؟ یعنی مال مردم ایران چرا زیاد نشود؟ نه برای اینکه مردم آمریکا سعادتمند بشوند، برای اینکه آقا در انتخابات ببرد. توجه میکنید؟ تمام این کارها خود پرستی است و برای خودپرستی، دنیا را به آتش میکشند. چقدر خاندانهای مردم میسوزند و بدبخت میشوند.
دنیا در آینده مهندس، طبیب و زباندان زیاد دارد. اگر تنها دین و مذهب باشد که دنیای آینده نمیتواند کاری کند. ما چیزی که در آینده میخواهیم این است که عالمی باشد یعنی مهندس و پزشک و مکانیک و کارشناس و... مومن باشد. برای اینکه بتواند با قدرت روحی، مصلحت حقیقی مردم را در نظر داشته باشد و بتواند با سوادش بسازد.
مثلا یعنی اگر الان بگویند قیمت نفت چقدر باید باشد؟ اگر ما یک متخصص یا کارشناس نفت داشته باشیم که بهترین متخصص دنیاست، اگر یک میلیون، یا ده میلیون به او بدهند حاضر است نرخ را طوری اعلام کند که آنها دوست دارند. حتما حاضر است چنین کاری انجام دهد، چون با یک میلیون میتواند زندگی اش را تامین کند. در حالیکه اگر پول نفت چند سنت بالا یا پایین برود، مصلحت کشور را عوض میکند.
اینطور نیست بابا؟
بنابراین ما آدمی میخواهیم که بهقدری قدرت داشته باشد که در برابر صد میلیون تومان هم زانو نزند. البته میدانید با صد میلیون تومان میشود چند ساختمان خرید، چند تا ماشین خرید، چقدر زندگی کرد، چقدر ضبط صوت و استودیو و چراغ و... فراهم کرد.
اینطور نیست بابا؟
چه کسی میتواند مقابل صد میلیون تومان مقاومت کند؟ اگر واقعا آدم آن ایمان به خدا را داشته باشد؛ که خدا را حاضر بداند، سعادت و شقاوت را در دست او بداند، از او بترسد و حساب خدا را در روز قیامت در نظر بگیرد، اگر چنین باشد، تحت تاثیرقرار نمیگیرد، پس چرا بند است؟ چون فلانکس میگوید خودم و بچههایم سعادتمند بشویم. بهخصوص اگر بچههایش گرسنه باشند. این تنها ایمان به خداست که میتواند مصالح آینده بشر را حفظ کند. راه بقای ایمان به خدا، نماز است. اگر آدم نماز نخواند، روزبهروز ایمانش ضعیف میشود و از بین میرود. مثل درختی است که نماز خواندن آب دادن به آن درخت است. تمام صفتها اینطور است، هرقدر هم عمل کنی درونیتر و با ثباتتر میشود.
این است احتیاج عظیمی که امت شما، مسلمانها، ایرانیها، لبنانیها به شما دارد. این است که در آینده یک کارشناس متدین باشید، نه یک متدین تنها و نه یک کارشناس تنها، کارشناس متدین! و برای این کار اگر روزی ده ساعت برای کارشناسی خودکار انجام میدهید؛ نیمساعت هم برای نماز، البته نماز باتوجه! نه اینکه کاری را باید انجام دهیم و میخواهیم از شرش خلاص شویم. به هر حال نماز را انشاءالله مرتب بخوانید، فکر میکنم تصمیم دارید مرتب بخوانید و همدیگر را نصیحت کنید، چون در قرآن داریم: «تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ». سعادت هریک از شما سعادت دیگری را تعیین میکند.