پرونده ویژه
تحولات الگوسازی از حضرت زینب (سلاماللهعلیها) برای زنان در تاریخ
حضرت زینب را جنسیت زدایی نکنید
واقعه عاشورا و حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در دوران مدرن چگونه به حیات خود ادامه میدهد؟
حجتالاسلام والمسلمین دکتر مجید دهقان
عضو هیات علمی پژوهشکده زن و خانواده
دو نوع روایت از حضرت زینب(سلاماللهعلیها) وجود دارد. یک روایت از حضرت زینب (سلاماللهعلیها) زمانی است که هنوز جامعه دینی با مشروطه مواجه نشده و دوم، روایت جامعه دینی بعد از مشروطه است که با سوالهای جدیدی درباره گذشته دینی و عاشورا مواجه میشود. از قرون گذشته، درباره حضرت زینب(سلاماللهعلیها) میراث زیادی در زبان فارسی وجود ندارد. نگارشها از دوران قاجار آغاز میشود. زیرا مذهب شیعه از دوران صفویه در ایران گسترش پیدا میکند و آثار و اندیشههای شیعی ازجمله آداب و مناسک آداب شیعی در دوره قاجار رشد میکند.
نقش آداب و آیین سنتی در شناساندن حضرت زینب
اگر بخواهیم آثار تاریخی و ادبی دوران معاصر را از نظر پرداخت به شخصیت حضرت زینب(سلاماللهعلیها) بررسی کنیم، باید به منابعی مانند «کلیات جودی» در دوران قاجار اشاره کنیم که شخصی به نام «خراسانی» شعرهایی را تدوین کرده است. این کتاب از آثار پر مخاطب آن زمان بوده و شعر معروف «او میدوید و من میدویدم» که از آن زمان تاکنون در مراسم سوگواری همچنان زنده مانده، در این کلیات آمده است. از میان کتابهای متعددی که در دوران ناصری از رجال و وقایع، نگارش شدند کتاب «ناسخالتواریخ» نوشته سپهر ثانی (میرزاعباسقلی خان سپهر) است که در جلد هجدهم به زندگی حضرت زینب (سلام الله علیها) اشاره میکند.
روایات و شعرهایی که درباره حضرت زینب (سلاماللهعلیها) از آن دوران وجود دارد، ایشان را شخصیتی رنجکش، پرمصیبت و در عین حال صبور معرفی میکنند و تعابیر دیگری پیدا نمیکنید. آنچه اتفاق میافتد و نقطه عطفی ایجاد میشود، بیارتباط با دعوای مشهور سنت و مدرنیته نیست. دوره سنتها، دوران مناسک و آداب و رسوم است و انجام اعمال انسانها براساس انتخاب آگاهانه و عقلانیت نیست؛ بلکه براساس آداب و رسومی است که از سنت و دین به دست آمده است.
آنچه از عاشورا و امام حسین(علیهالسلام) به دست ما رسیده، زاییده دوران سنت است. تفکر عاشورا در دوران سنت به شکل آداب، عادتها و آیینها درآمد تا ماندگار شود. بهخصوص در فرهنگی که ادبیات، کتابت و سواد در آن رواج ندارد، آیینها میتواند تفکرها را زنده نگه دارد. شخصیت حضرت زینب(سلاماللهعلیها) بهمثابه شخصیت صبور و پررنج، از دوران سنت تا مشروطه ادامه پیدا کرد.
یک الگوی مقتدر برای زنان مدرن
از دوران مشروطه کمکم جامعه ایرانی با نوع دیگری از تفکر و زیستن آشنا میشود. مسالههای جدیدی برای انسان پیش میآید. آنچه قبل از آن بهعنوان دین، مذهب، آیین و مراسم ازجمله عاشورا و شخصیتهای حاضر در عاشورا وجود داشته و انسان با آنها زندگی میکرد و برایش بدیهی بود، مقابل یک «چرایی» بزرگ قرار میگیرد. جنگ بین سنت و مدرنیته در ایران نیز از دوران مشروطه شروع میشود و باورهای دینی و مذهبی وسط این دعوا هستند.
مدرنیته ایرانی چندان لامذهب نبود. بین افرادی که مدرن شدند، عدهای بودند که با مذهب، مدرن شدند و مذهب با نوعی تغییر در آنان وجود داشت. لذا مساله این است که در مدرنیته جدید، عاشورا و حضرت زینب (سلاماللهعلیها) چگونه و با چه تفسیری به حیات خود ادامه میدهد؟
انسان مدرن و فرهیخته در دهه1320 با گونه دیگری از تفکر مواجه میشود. اینکه درباره وقایع سوال میکند و انتخابش براساس عقلانیت است. اینکه دیگر انتخاب حضرت زینب و حضرت زهرا(سلاماللهعلیهما) بهعنوان الگو، طبق عادت نیست و براساس عقلانیت است. لازم است نخبگان برای زن مدرنی که سال1320 وارد بازار کار شده، تجربههای اجتماعی دارد، با مظاهر غرب در حوزه زنان آشناست، الگو ارایه کنند. مساله این است که نخبگان و اندیشمندان حوزه دین باتوجه به تغییرهایی که در زن مدرن رخ داده، چه تفسیری از شخصیت حضرت زینب و حضرت زهرا(سلاماللهعلیهما) مطرح کنند که برای چنین زنی الگو قرار بگیرد.
اگر اندیشه دینی آن دوران را مطالعه کنیم، استنادها متعدد است. گروهی از زنانی بودند که میخواستند مدرن باشند و مردانی هم بودند که از این زنان حمایت میکردند. این افراد به تاریخ استناد میکردند برای اینکه از سنت برای مدرن بودنشان حمایتی داشته باشند. آنها میگفتند مدرن بودن ما ریشه در تاریخ دارد، امر جدید و وابسته به غرب نیست و ریشه در اعماق سنت ما دارد؛ مسلمانان روی آن، پرده جهل گذاشته بودند و ما در یک حرکت بازگشتی آن را احیا میکنیم.
این گروه، سبکزندگی مدرن را انتخاب کردند، اما میخواستند متدین زندگی کنند، بنابراین برای اثبات حضور سیاسی و اجتماعی زن، به حضرت زینب و حضرت زهرا (سلاماللهعلیهما) استناد میکردند.
یکی از این زنان برای فعالیت دیپلماتیک به لندن میرود. در سخنرانی خود میگوید زن دیندار ایرانی با اقتدا به حضرت زینب(سلاماللهعلیها) که مقابل حاکم زمانش ایستاد و با جرأت حق خود را گرفت، میتواند مشارکت سیاسی و اجتماعی فعال داشته باشد.
ابتدای مشروطه استناد به تاریخ زیاد است؛ زیرا آن زمان نواندیشان دینی نمیتوانستند از فقه، اخلاق و کلام، منبعی برای بازاندیشی سنت پیدا کنند. تاریخ میتوانست پشتیبان خوبی برای بازاندیشی در سنت باشد. بههمین دلیل در دهه1320 و 1330 استناد به سیره و تاریخ بسیار مشاهده میشود. لذا اگر در این دوره استناد به حضرت زینب(سلاماللهعلیها) دیده میشود، اما مباحث نظری درباره شخصیت زن وجود ندارد، بهدلیل فقدان نظری در سنت اسلامی است که جای آن را تاریخ پر میکند.
در برابر این قرائت از حضرت زینب (سلاماللهعلیها) مخالفانی با شدت و قوت حضور دارند. نشانههایی از این مخالفان را میتوان در رسالههایی که درباره زن و حجاب نوشته شده، پیدا کنیم. در مجلههای «آیینه اسلام» و «درسهایی از مکتب اسلام» به مقابله با این گرایش پرداختهاند. این افراد میگفتند حضور حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در برابر یزید، یک استثنا و در شرایط اسارت است؛ بنابراین نمیتوان مستندی برای مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان باشد. این افراد در این زمینه نیز به مساله حجاب و در سِتر بودن حضرت زینب(سلاماللهعلیها) اشاره میکردند.
مواجهه اندیشه دینی مقابل نواندیشه دینی ادامه دارد. اینکه هم مخالفتهای حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) با خلافت وقت و هم سخنرانیهای آتشین حضرت زینب(سلاماللهعلیها) استثناست و دوم اینکه تاکید دو بانوی بزرگوار بر حجاب آنقدر زیاد است که مانعی برای حضور زن در اجتماع محسوب میشود.
پیام عاشورا نباید در عاشورا بماند
«محمود شهابی» در مجله «ایمان» درسال1323 در مقالهای با عنوان «شهادت در راه حق، موجب حیات ابد و شرافت جاوید است» اشاره میکند که پیام عاشورا نباید در عاشورا بماند و باید برای امروز هم استمرار داشته باشد. تفکیک بین گذشته و امروز در دوران مدرن است که امکان پیدا میکند. در دوران سنت، «عاشورا» گذشته نیست. شاید از نظر زمان، گذشته باشد، اما گذشته فرهنگی و تاریخی نیست. در زمان سنت، ما در عصر عاشورا زندگی میکنیم. گریه ما برای عاشورا، گریه انسانِ معاصر برای عاشوراست. اما در دوران مدرن است که عاشورا گذشته است و باید ترجمهای صورت بگیرد؛ اینکه امروز برای من چه چیزی از گذشته باقی مانده که برایش گریه و شیون کنم، یا آن را زنده نگه دارم؟
تفکر «شهابی» این است که عاشورا پیامی دارد؛ پیام حق و شهادت که میتواند زنده بماند. منظور از حق، پیامهای اخلاقی دین است. اینکه باید حق فقیر را از سرمایهدار گرفت و فرمانروایی با قسط و عدالت صورت بگیرد. شهادت و حقیقت به معنای از جان گذشتن برای اخلاق است. در این میان، از شخصیت زن میخواهد تا از وضعیت زنانه سنتی بیرون بیاید.
نوحهای از جهت قدمت وجود دارد که هم نویسنده با آن مخالف است و هم دو دهه بعد، شهید مطهری با آن مخالفت کرد. نوحه «زینب مضطرم الوداع» است.
همچنان عدهای به جنبه مشارکت اجتماعی و سیاسی حضرت زینب(سلاماللهعلیها) استناد میکنند و طرف دیگر بر اینکه این اضطرار است و اصل در زندگی حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) و حضرت زینب (سلاماللهعلیها)حجاب و عفاف بوده، استناد دارند. البته حجاب و عفت آن زمان به این معنی نیست که با مشارکت اجتماعی کنار بیاید؛ در واقع حجاب و عفافی است که زن را مقابل مشارکت اجتماعی، خانهنشین میکند.
تا اینکه این اختلافها، به نواندیشان دینی و اندیشه دینی دهه1340 میرسد یعنی به زمان دکتر شریعتی و شهید مطهری میرسیم که به مقابله با دو جریان زن سنتی (متحجر) و زن تفنن(مدرنیته) میپردازند و الگوی سومی را معرفی میکنند.
دیدگاه شهید مطهری درباره پیام عاشورا
شهید مطهری معتقد بود پیام عاشورا باید به دوران معاصر بیاید و خود را به فلسطین بچسباند و روضهای که در آن مساله فلسطین نباشد روضه حقیقی نیست؛ زیرا اصل پیام عاشورا مقابله با جور و ظلم بوده است. شهید مطهری در کتاب «حماسه حسینی» در نقد نوحه «زینب مضطر الوداع» میگوید: «ما بنشینیم اینجا و بگوییم عنصر امر به معروف و نهی از منکر در نهضت حسینی، یک عامل بزرگ که حسین(علیهالسلام) را به حرکت واداشت، او را از جا تکان داد، امر به معروف بود، حسینبنعلی به امر به معروف و نهی از منکر ارزش داد، اسلام برای امر به معروف و نهی از منکر ارزش درجه اول، قائل است یعنی آن را یکی از ارکان تعلیمات خودش میداند، اگر این رکن نباشد، سایر تعالیم نمیتوانند کار کنند و... اینها درست؛ ولی ما چه کار کنیم؟ آیا ما دائم از گذشته صحبت کنیم؟ یا گذشته برای آینده است؟ آینده و گذشته را باید به یکدیگر مربوط و متصل کرد. از نهضت حسینی در همین زمینه باید استفاده و مردم را آگاه کرد. ببینید چه میکنند؟ چگونه تبلیغ میکنند؟ چگونه کتاب مینویسند و چگونه باید بنویسند؟ درباره چه مسایلی باید فکر کنند و درباره چه مسایلی حساسیت دارند؟ ببینیم علیبنابیطالب(علیهالسلام)، حسینبنعلی(علیهالسلام) روی چه مسایلی حساسیت داشتند، ما هم به همان مسایل واکنش نشان دهیم.
والله بالله ما در برابر این قضیه مسئولیم. به خدا قسم مسئولیت داریم. به خدا قسم ما غافلیم. والله قضیهای که دل پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را امروز خون کرده، این قضیه است. اگر میخواهیم به خودمان ارزش بدهیم، اگر میخواهیم به عزاداری حسینبنعلی ارزش بدهیم، باید فکر کنیم که اگر حسینبنعلی امروز بود و خودش میگفت برای من عزاداری کنید، میگفت چه شعاری بدهید؟ آیا میگفت بخوانید: «نوجوان اکبر من» یا میگفت بگویید: «زینب مضطرم الوداع، الوداع»؟ چیزهایی که امام حسین در عمرش هرگز به اینجور شعارهای پست و کثیف ذلتآور تن نداد و یک کلمه از این حرفها نگفت!
اگر حسینبنعلی بود، میگفت اگر میخواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد. شمر امروز، «موشه دایان» است. شمر ۱۳۰۰سال پیش مُرد، شمر امروز را بشناس. امروز باید در و دیوار این شهر با شعار فلسطین تکان میخورد.»
این، نوع مواجهه خاص و منحصربهفرد شهید مطهری با مساله عاشورا در سنت و حضرت زینب(سلاماللهعلیها) است. مطهری اشاره میکند نوحه «زینب مضطر» نوحه ذلتآوری است و به این نوع شخصیتپردازی معترض است. او از زنان میخواهد مانند مردان در مقابله با جور و ظلم امروز شرکت کنند.
شخصیت حضرت زینب(سلاماللهعلیها) در اندیشه شریعتی
دکتر شریعتی هم درباره شخصیت حضرت زینب(سلاماللهعلیها) نطقهای حماسی و آتشینی دارد. سعی میکند بین دوگانه تحجر و تفنن، الگوی سومی مطرح کند. دکتر شریعتی به راه سوم برای زن (نفی زن پردهنشین و نفی زن اهل تفنن) تاکید میکند. حضرت زینب(سلاماللهعلیها) را الگویی برای زنان این گروه (شخصیت سوم) میداند و رسالت حضرت زینب(سلاماللهعلیها) را در احیای چنین الگویی مطرح میکند. در صحبتهای دکتر شریعتی کلماتی مانند «پیام» دیده میشود. کمکم کتابهایی منتشر میشود حاکی از اینکه حضرت زینب(سلاماللهعلیها) پیغامبر عاشوراست.
شریعتی میگوید: «اگر یک خون، پیام نداشته باشد، در تاریخ، گنگ میماند و اگر یک خون پیام خود را به همه نسلها منتقل نکند؛ جلاد میتواند شهید را در حصار یک عصر و یک زمان محبوس کند. اگر زینب پیام کربلا را به تاریخ باز نگوید، کربلا در تاریخ میماند و کسانی که به این پیام نیازمندند، از آن محروم میمانند و کسانی که با خون خود، با همه نسلها سخن میگویند، کسی سخنشان را نمیشنود. این است که رسالت زینب سنگین و دشوار است. رسالت زینب، پیامی است به همه انسانها، به همه کسانی که بر مرگ حسین(علیه السلام) میگریند و به همه کسانی که در آستان حسین، سر به خضوع و ایمان فرود آوردهاند و به همه کسانی که پیام حسین را که «زندگی هیچ نیست، جز عقیده و جهاد» معترفند. پیام زینب به آنهاست که: «ای همه! ای هرکه با این خاندان پیوند و پیمان داری و ای هرکس که به پیام محمد مومنی، خود بیندیش و انتخاب کن! در هر عصری و در هر نسلی و در هر سرزمینی که آمدهای، پیام شهیدان کربلا را بشنو، بشنو که گفتهاند: کسانی میتوانند خوب زندگی کنند که میتوانند خوب بمیرند.»
هرچه زمان جلوتر میرود، مفاهیم فراوانی درباره حضرت زینب و حضرت زهرا(سلاماللهعلیهما) دیده میشود. در دهه1350 حضرت زینب کنار مفاهیمی مانند قهرمان، پیامآور، خروش، جوشش، نهضت و فریاد دیده میشود. زنی که رنجور نیست، زنی انقلابی که فریاد میزند و با فریادش چیزی را خراب میکند تا چیز دیگری ساخته شود؛ این شخصیت زن مسلمانی است که به انقلاب میرسد.
حضرت زینب در اندیشه امامین انقلاب
حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در اندیشه امامین انقلاب از جایگاه والا و ارزشمندی برخوردار است. در اندیشه امام راحل از شخصیت حضرت زینب (سلاماللهعلیها) زنزُدایی میشود و بر بُعد انسانی آن تاکید میشود. یعنی حضرت زینب(سلاماللهعلیها) انسانی معرفی میشود که مقابل ظلم ایستاده. این اندیشه در آن دوران بهخوبی اثر میگذاشت؛ زیرا بعد از انقلاب نیز طیف سنتی، زن را در پرده میخواست، ولی امام خمینی(رحمت الله) میفرماید که اصول انقلابی، زن و مرد ندارد.
امام خمینی میفرماید: «حضرت سیدالشهدا به ملت آموخته و اهل بیت بزرگوار او و فرزند عالیمقدار او هم فهماند بعد از اینکه آن مصیبت واقع شد، باید چه کرد؟ باید تسلیم شد؟ باید تخفیف در مجاهده قائل شد؟»
همچنین میفرماید: «آنها به ما فهماندند که زنها مقابل جائر، مقابل حکومت جور نباید بترسند و نباید مردها بترسند. مقابل یزید، حضرت زینب (سلاماللهعلیها) ایستاد و او را جوری تحقیر کرد که بنیامیه در عمرشان همچو تحقیری نشنیده بودند.»
نکتهای که در فرمایش امام (رحمت الله) وجود دارد، نوع تفسیری است که از کار حضرت زینب(سلاماللهعلیها) انجام میدهد و آن هم مجاهده در مصیبت است. امام نمیفرماید «شکست»، میفرماید «مصیبت». امام خمینی میفرماید: مجاهده دو نوع است، مجاهده در زمان غیرمصیبت و زمان عادی و مجاهده در مصیبت یا همان شکست.
رهبر معظم انقلاب از حضرت زینب(سلاماللهعلیها) جنسیتزُدایی نمیکند، بلکه با تکیه بر جنسیت ایشان، مجاهدت را بیان میکنند. حضرت زینب بهمثابه زنی است که مجاهده میکند، نه زنی که همانند مرد مجاهدت میکند. یعنی زنانگی و مجاهدت همزمان مشاهده میشود.
رهبر معظم انقلاب در دیداری در ۲۱ آذر۱۴۰۰ فرمودند: «زینب کبری توانست به همه تاریخ و همه جهان، ظرفیت روحی و عقلی عظیمِ جنس زن را نشان بدهد؛ این خیلی مهم است. به کوری چشم کسانی که چه در آن زمان، چه در دوره ما هریک به شکلی جنس زن را تحقیر میکردند و میکنند، زینب کبری توانست نشان بدهد علوّ مرتبه زن و عظمت قدرت روحی و عقلانی و معنوی زن را. ... این بزرگوار، زینب کبری (سلاماللهعلیها)، دو نکته را نشان داد؛ اینکه زن میتواند اقیانوس عظیمی باشد از صبر و تحمّل؛ دوم اینکه زن میتواند قله بلندی باشد از خردمندی و تدبیر. اینها را عملا زینب کبری (سلام الله علیها) نشان داد؛ نه فقط به عدهای که در کوفه و شام بودند؛ به تاریخ نشان داد، به همه بشر نشان داد.»