نوع مقاله : مقاله

10.22081/mow.2024.76401

چکیده تصویری

کسی حق ندارد به زن ظلم کند، حتی همسر

موضوعات

اجتماعی 

آموزه‌های قرآن در زندگی مشترک راهگشاست

کسی حق ندارد به زن ظلم کند، حتی همسر

رقیه‌سادات مومن 

عضو هیات علمی گروه حقوق پردیس خواهران

دانشگاه امام صادق علیه السلام

 

در دنیایی زندگی می‌کنیم که دنیای ظلمات است. فلسفه نبوت و نزول کتاب آسمانی این است که ما را از تاریکی‌ها نجات دهد. «کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» (ابراهیم آیه 1)

«اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ» (بقره 257). دو جریان وجودی در عالم وجود دارد؛ یکی جریان نور است و دیگری ظلمت.

به این معنی که در یک لحظه یا در جبهه نور هستیم، یا در جبهه تاریکی‌ها و ظلمات. این مساله در تمام عرصه‌ها جریان دارد.

به‌طور کلی مساله خانواده در نظام حقوقی اسلامی، یک مساله سیستماتیک است و تنها راه برون‌رفت از مشکلات این حوزه داشتن رویکرد سیستمی نسبت به این مساله است. با رویکرد جزیی و خُردنگر، نه‌تنها مشکل حل نمی‌شود، بلکه رشد نامتناسبی در این سیستم اتفاق می‌افتد.

اتفاقی که در حوزه خانواده رخ می‌دهد این است که به دلایل مختلف، مساله‌ا‌‌ی در حوزه زن و خانواده پررنگ می‌شود و همه تمرکز و توجه‌ها روی آن نکته متمرکز می‌شود و سایر عرصه‌ها اگر عقب نرود، راکد می‌ماند. مثلا اگر در خانواده که ارکان آن، زن، مرد و فرزندان هستند، فقط به تقویت زنان در خانواده توجه شود و مرد و فرزندان آگاه نباشند، همان زنی که آگاه و قوی است با سایر افراد خانواده دچار چالش می‌شود. در نگاه سیستمی همه باید به‌صورت متوازن، رشد کنند. این رویکرد برای دیگر اعضای خانواده هم به همین ترتیب است. اگر روی بحث مهریه تمرکز صورت بگیرد و اشتغال و مباحث اقتصادی نادیده گرفته شود، اشتباه است. این‌ها یک منظومه است که باید مانند حلقه‌های یک زنجیر، شناسایی شود و همه به‌صورت متناسب رشد کنند. بنابراین باید رویکرد جامع در حوزه زنان و خانواده وجود داشته باشد. 

 

دور شدن از حقیقت قرآن

قرآن کریم در سوره فرقان می‌فرماید: «وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا» نبی اکرم به درگاه الهی شکایت می‌کنند که قوم من قرآن را مهجور گذاشته‌اند. قرآن را مهجور و آن را رها کردند و دنبال شنیدن و فهمیدن آن نیستند.

بسیاری از مشکلاتی که در جامعه و زندگی‌های شخصی داریم، به‌دلیل دور شدن از حقیقت نور (قرآن) است. قرآن، نور است. ما هرچه از حقیقت دور‌ شویم، به سمت ضلالت می‌رویم و سپس دنبال راه نجاتیم.

«ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَرَاهَا» (سوره نور) این ظلمات، تاریکی در تاریکی است. به حدی که شخص دستش را جلوی صورتش می‌گیرد، دستش را نمی‌بیند.

«قُل هَل نُنَبِّئُکُم بِالأَخسَرِینَ أَعمَالاً ٱلَّذِینَ ضَلَّ سَعیُهُم فِی ٱلحَیَوةِ ٱلدُّنیَا وَهُم یَحسَبُونَ أَنَّهُم یُحسِنُونَ صُنعًا»

آیا می‌دانید اخسرین یا زیانکارترین انسان‌ها چه کسی است؟ اخسر کسی است که خسارت زیادی دیده؛ منظور افرادی است که در دنیا مسیر را اشتباه می‌روند، اما خودشان تصور می‌کنند راه‌شان درست است.

متاسفانه در زندگی به قرآن مراجعه نمی‌کنیم. قرآن و اهل‌بیت‌علیهم‌السلام را باوجود ادعاهایی که داریم، مهجور گذاشته‌ایم. خلاف دستور قرآن عمل می‌کنیم و شاکی هستیم که چرا اسلام پاسخگو نیست؟

حقیقتی عالی در عالم داریم که خداوند است. عالم، همه جلوه خداست. قوانین خداوند از سنخ اعتبار محض نیست. اعتبار مانند چراغ قرمز است. اعتبار کردیم که رنگ قرمز به معنای ایست و چراغ سبز به معنای حرکت است. این‌ها اعتبار محض هستند. آیا قوانین قرآن اعتباری است؟ خیر. قوانین قرآن، ریشه در حقیقت دارد.

عالَم براساس نظام می‌چرخد که قابل‌انکار نیست. می‌خواهیم در این نظام، زندگی کنیم و به رستگاری برسیم. بنابراین، نیاز به راهنما داریم که قرآن است. خداوند، قرآن را به‌عنوان دستورالعمل فرستاده است. اگر دستورالعمل‌ها را متوجه نشویم، خداوند پیامبر و اهل‌بیت‌علیهم‌السلام را فرستاده تا ما را راهنمایی‌ کنند. اما برخی انسان‌ها بدون توجه به قرآن، با عقل و تجربه بشری خود می‌خواهند به رستگاری برسند.

با نگاهی به سوره طلاق متوجه می‌شویم تکوین و تشریع به هم گره خورده است. در این سوره با این‌که درباره طلاق گفته شده، اما در آیه‌های مختلف، انسان را متوجه قوانین عالم می‌کند:

«اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ»

خداوند کسی است که هفت آسمان را آفرید و مانند آن آسمان‌ها از (هفت طبقه) زمین خلق فرمود؛ امر نافذ او در بین هفت آسمان و زمین نازل می‌شود.» امر در اینجا یعنی قانون! قانون بین آسمان و زمین در حال چرخش است.

سپس ضمانت اجرا می‌آورد و می‌فرماید: «وَکَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهَا وَ رُسُلِهِ فَحَاسَبْنَاهَا حِسَابًا شَدِیدًا وَ عَذَّبْنَاهَا عَذَابًا نُکْرًا» و چه بسیار مردم دیاری که از امر خدا و رسولانش سرپیچیدند (و کافر شدند) ما هم آنان را به حساب سخت مؤاخذه کردیم و به عذاب بسیار شدید معذّب ساختیم.»

حساب سخت در این آیه مربوط به قیامت نیست. یکی از مشکلات این است که به مردم وعده عذاب در قیامت را می‌دهیم. اگر دختر جوانی حجابش را رعایت نکند، او را متوجه عذاب در آن دنیا می‌کنیم، اما مهم این است که او را متوجه عواقب خطایش در این دنیا کنیم.

«وَ عَذَّبْنَاهَا عَذَابًا نُکْرًا» نُکر، یعنی عجیب و نوپدید. گاهی بلاها و اتفاق‌های عجیبی در زندگی می‌افتد که به ذهن خطور نمی‌کند. یعنی دنیا و اتفاق‌های دنیا پیچیده شده، ولی ما چشم‌های‌مان را به روی حقیقت می‌بندیم، بنابراین عذاب در انتظار است. اگر از احکام الهی رویگردان شویم، در وادی تیغ گرفتار خواهیم شد. 

 

نشوز و شقاق به چه معنی است؟

قرآن در سه آیه 34، 128 و 35 سوره نسا به بحث «نشوز» و «شقاق» می‌پردازد. «نشوز» به معنی سرباز زدن از انجام تکالیف است. زن و مرد در زندگی مشترک، نقش و وظایف متقابلی دارند. اگر هریک از انجام وظایفش سرپیچی کند، این نام را بر او می‌گذارند. اگر خانم به تکالیفش عمل نکند «نشوز زوجه» و اگر مرد وظایفش را انجام ندهد، «نشوز زوج» نامیده می‌شود. اگر هر دو نفر همدیگر را نخواهند و به وظایف‌شان عمل نکنند «شقاق» نامیده می‌شود که در آیه 35 سوره نسا آمده است.

آیه 128 سوره نسا، درباره نشوز زوج (مرد) می‌فرماید: «وَ إِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِمَا أَنْ یُصْلِحَا بَیْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَیْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ  وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا»

و اگر زنی از طغیان و سرکشی یا اعراض شوهرش، بیم داشته باشد، مانعی ندارد با هم صلح کنند (و زن یا مرد از پاره‌ای از حقوق به‌خاطر صلح صرفنظر کنند) و صلح بهتر است، اگرچه مردم (طبق غریزه حب ذات در این‌گونه موارد) بخل می‌ورزند، و اگر نیکی کنید و پرهیزگاری پیشه کنید (و به‌خاطر صلح، گذشت کنید) خداوند به آنچه انجام می‏دهید، آگاه است (و پاداش شایسته به شما خواهد داد).

آیه 34 درباره نشوز زوجه (زن) است و می‌فرماید «وَاللَّاتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلًا إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیًّا کَبِیرًا»

(اما) آن دسته از زنان را که از طغیان و مخالفت‌شان بیم دارید، پند و اندرز دهید! و (اگر موثر واقع نشد) در بستر از آن‌ها دوری کنید! و (اگر آن هم اثر نداشت و هیچ راهی برای وادار آن‌ها به انجام وظایف‌شان جز شدت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایف‌شان نبود) آن‌ها را ترک کنید! و اگر از شما پیروی کردند، به آن‌ها تعدی نکنید و (بدانید) خداوند بلند‌مرتبه و بزرگ است (و قدرت او بالاترین قدرت‌هاست).

خداوند در آیه 35 سوره نسا می‌فرماید: «وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَیْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَکَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَکَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ یُرِیدَا إِصْلَاحًا یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا خَبِیرًا»

و اگر از جدایی و شکاف میان آن‌ها بیم داشته باشید، داوری از خانواده شوهر و داوری از خانواده زن انتخاب کنید (تا به کار آنان رسیدگی کنند) اگر این دو داور تصمیم به اصلاح داشته باشند، خداوند کمک به توافق آن‌ها می‏کند، زیرا خداوند دانا و آگاه است (و از نیات همه با خبر است).

اگر اطرافیان از شقاق و جدایی بین زن و شوهر بیم دارند، باید با کمک افراد باتجربه و آگاه، مشکلات این زوج را بررسی و راهکارهای درست ارایه کنند. وقتی زن و شوهری وارد دادگاه می‌شوند تا فرآیند جدایی را سپری کنند یعنی کار تمام شده است. اینجا جای مشاوره و داوری نیست. مشاوره باید قبل از این مرحله انجام شود. وقتی تصمیم به طلاق گرفته شده، مشاوره سودی ندارد. 

 

توجه به آموزه‌های قرآنی

رویکرد قرآن، پیشگیری است. منظور این است به ‌محض این‌که نشانه‌ها را دیدید، اقدام کنید. قرآن، گام به گام آموزش می‌دهد. اگر زن، نشانه‌های نشوز داشت، مرد چه کاری باید انجام دهد؟ متاسفانه برخی مردها فقط دو کلمه از آیه34 را گرفته‌اند و به بقیه‌ آیه کاری ندارند. به‌محض این‌که متوجه نشوز زن می‌شوند، او را طلاق می‌دهند، در صورتی که این آیه ادامه دارد و باید به آن توجه کنند.

خداوند در ادامه آیه 34 می‌فرماید: «وَاللَّاتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ ...» فَعِظُوهُنَّ یعنی او را نصیحت کنید. تعبیر این است که اگر زن از وظایفش سرپیچی کرد، با او صحبت کنید. به قول روان‌شناسان، زنان، کلامی هستند. باید با آن‌ها، به زبان نرم و کلمه‌های خوب صحبت کرد. اگر زن با عصبانیت، رفتار می‌کند با او هم‌کلام شوید و دلیل را جویا شوید و به‌سرعت برای جدایی اقدام نکنید.

اصل مشورت در خانواده بسیار مهم است. اگر کسی این اصل را نمی‌داند باید از اطرافیان آگاه، یا متخصصان سوال کند و راهنمایی بخواهد. امیرالمومنین و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها با وجود این‌که به تمام امور زندگی‌شان واقف بودند، اما در مسایل مختلف با پیامبر مشورت و از ایشان نظرخواهی می‌کردند. اگر زن و مرد هم در زندگی دچار مشکلاتی می‌شوند، با مراجعه به مشاور و متخصص می‌توانند کمک بگیرند.

اگر زنی با محبت و عطوفت نسبت به زندگی مشتاق نمی‌شود. اگر نصیحت کردن و صحبت جواب نمی‌دهد، قرآن گام دوم را پیشنهاد می‌دهد «وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ» از آن‌ها دوری کنید، با آن‌ها قهر کنید، اما بدون این‌که کسی متوجه شود و این کار را پشت درهای بسته انجام دهید.

اگر زنی باز هم به زندگی مشتاق نشد، در قدم بعدی قرآن می فرماید: «وَاضْرِبُوهُنَّ» در اینجا این کلمه به معنای ضرب و شتم زنان نیست. ضرب در یک تفسیر به معنای تنبه یا آگاه کردن است، اما برخی مردان تصور می‌کنند باید زن را کتک بزنند.

خداوند در جای دیگری از قرآن می‌فرماید: «وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ» هنگامی که در سفر باشید باکی بر شما نیست که نماز را کوتاه به جای آرید. اینجا «ضَربَ» به معنی شکسته است.

در جای دیگری در جنگ مقابل دشمن می‌فرماید: «فَضَرْبَ الرِّقَابِ» یعنی گردنش را جدا کن. اینجا «ضرب» به معنی جدایی است. «ضَربَ» در قرآن به معنی جدایی است. به این معنی که اگر خانم بعد از نصیحت و دوری کردن، به هیچ وجه نمی‌خواهد در زندگی بماند، از او با خوبی جدا شوید.

قرآن، در زندگی امروز مسلمانان مهجور است. ما به دستورهای قرآن کامل عمل نمی‌کنیم. آنچه با عقل خود برداشت می‌کنیم، انجام می‌دهیم.

«و امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا...» این آیه درباره خانمی است که از نشوز مرد می‌ترسد. طبق اصل مشورت، صحبت و مراجعه به اهل فن در اینجا مطرح است. اگر با این کارها مرد به زندگی برنگشت، زن نباید شروع به ضرب و شتم کند. زن، مظهر جمال الهی است. مرد از زن لطافت می‌خواهد. پس چاره چیست؟ رفتن نزد محاکم. 

 

تفاوت‌های نشوز با اعراض

کسی حق ندارد به زن ظلم کند. امروز به زنی که وارد دادگاه شود گفته نمی‌شود حتی اگر به تو ظلم می‌شود، سازش کن. دین اسلام، ضد ظلم است. نباید در برابر کسی که ظلم می‌کند سکوت شود. این کار با ادبیات اسلام، هم‌خوانی ندارد. اگر مرد ناشز است و تکالیف خود را انجام نمی‌دهد، قانون از زن حمایت می‌کند و مرد مجازات می‌شود. گاهی مرد نسبت به زندگی سرد است، به این حالت «اعراض» می‌گویند.

در آیه 128 سوره نسا آمده «نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا...» بحث نشوز با اِعراض تفاوت دارد. نشوز یعنی وقتی مرد وظایف خود را انجام ندهد، حاکم از زن حمایت می‌کند و مرد را مکلف به انجام تکلیف می‌کند. اگر باز هم انجام ندهد، حکم جدایی می‌دهد.

«اعراض» به این معنی است که مردی تمام وظایفش را انجام می‌دهد، کتک نمی زند، نفقه زن را می‌دهد، با بچه‌ها خوب رفتار می‌کند، معتاد نیست و در ظاهر مشکلی ندارد، اما سرد است و میلی به زندگی مشترک ندارد. این مشکل، عاطفی است و با شکایت و دادگاه رفتن درست نمی‌شود؛ چون مشکل روانی و روحی وجود دارد. قرآن می‌گوید: «...فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِمَا أَنْ یُصْلِحَا بَیْنَهُمَا صُلْحًا وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ.» اینجا به خانم می‌گوید که به قول معروف، کوتاه بیاید. چون مرد، وظایفش را انجام می‌دهد؛ اینجا فرمان می‌دهد که صلح کنید.

قرآن در جایی می‌فرماید باید پای خود را روی نفس و خواسته‌های‌مان بگذاریم، تا جمعی اصلاح شوند. یکی از آن‌ها، خانواده است. در جایی که اگر از خواسته‌ها چشم‌پوشی کنیم، خانواده رستگار می‌شود، این کار را انجام دهیم.

 

قوّامیت مرد در خانواده

پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله می‌فرماید: «وَیْلٌ لِأَوْلَادِ آخِرِ الزَّمَانِ مِنْ آبَائِهِمْ...» واى بر فرزندان آخرالزمان از روش پدران‌شان! سوال شد: یا رسول اللَّه! از پدران مشرک آن‌ها؟ حضرت فرمود: «نه، از پدران مسلمان‌شان که چیزى از فرائض دینى را به آن‌ها یاد نمی‌دهند و اگر فرزندان، هم پى فراگیرى بروند، آن‌ها را منع می‌کنند و تنها از این خشنودند که آن‌ها درآمد مالى داشته باشند، هرچند ناچیز باشد.»

این فرمایش پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله خطاب به مردانی است که فقط دنبال کسب درآمدند و از بچه‌ها و همسرشان غافل‌اند. مرد، ستون زندگی است، اما فقط به معنی تامین هزینه‌های اقتصادی خانواده نیست. مرد باید به‌عنوان ستون و قوام یک خانواده، از احوال زن و فرزندانش مطلع باشد، نه این‌که هرکسی در فضای خانواده به کار خود مشغول باشد. متاسفانه در خانواده‌های امروزی اعضای یک خانواده از هم دور شده‌اند و با هم نیستند. مرد وظیفه دارد قوام و ستون خانواده باشد.

هرگز ضرر نمی‌کنیم اگر به قوانین قرآن و به سیره اهل‌بیت‌علیهم السلام در زندگی توجه کنیم. در زندگی و نظام قانون‌گذاری از این امر، دوری کرده‌ایم. راه را اشتباه می‌رویم، اما تصورمان این است که همین راه درست است.