نوع مقاله : مقاله

10.22081/mow.2024.76402

چکیده تصویری

به بهانه دلسوزی، در زندگی خانواده نوپا دخالت نکنید

موضوعات

اجتماعی 

رمز حال خوب خانواده در آموزش درست است

به بهانه دلسوزی، در زندگی خانواده نوپا دخالت نکنید

مرضیه کشوری 

موسس گروه روان‌شناسی فرهنگی همسر خوب

 

اگر خانواده ایرانی می‌خواهد حال خوب را در زندگی تجربه کند، باید در این زمینه آموزش ببیند. برای ایجاد حال خوب در خانواده به‌خصوص زنان، آموزش پیش از ازدواج، ضروری است. آموزش‌هایی که پیشگیری قبل از درمان باشند. دخترها و پسرها باید آموزش‌ها و مهارت‌های لازم برای ارتباط درست با دیگران را از زمانی که در خانواده خود هستند، از والدین‌ بیاموزند، تا در زندگی مشترک بتوانند با استفاده از آن آموزش‌ها، زندگی‌شان را در مسیر درستی پیش ببرند. متاسفانه این آموزش‌ها ارایه نمی‌شود، یا اثربخش و کارا نیستند و تغییری که باید در زندگی زوجین ایجاد شود، دیده نمی‌شود.

 

جدا از بحث آموزش مستقیم در خانواده، گاهی پدر و مادرهایی به‌عنوان الگو نداریم که رفتارهای‌شان، دیدگاه درستی در فرزند ایجاد کند. در این خانواده‌ها آنچه فرزندان می‌بینند، دعوا و اختلاف‌های شدید است. فرزند فقط آموخته که مقابل رفتارهای اطرافیان، مقابله‌به‌مثل کند و الگوی نادرستی در ذهن او از رفتار پدر و مادرش شکل گرفته است. در این خانواده‌ها، آموزش، جایگاهی ندارد و تاثیر این رفتارها بیان نشده است.

یکی از مباحثی که بین زوج‌های جوان باعث اختلاف و ناراحتی می‌شود، چگونگی ارتباط با خانواده همسر است؛ ارتباطی که در فرهنگ ما از اهمیت زیادی برخوردار است. وقتی صحبت از خانواده همسر به میان می‌آید، ناخودآگاه ذهن‌ها به سمت خانواده شوهر می‌رود. در صورتی که باید دوسویه نگاه کنیم، زیرا خانواده شوهر و زن به یک میزان می‌توانند در زندگی مشترک دختر و پسرشان تاثیرگذار و مساله‌ساز باشند. دغدغه ارتباط با خانواده همسر می‌تواند بر کیفیت حال خوب خانواده و به‌خصوص بچه‌ها موثر باشد.

 

حد و مرزها را رعایت کنید

در اسلام درباره احترام به پدر و مادر بسیار توصیه شده؛ نیکی کنیم، احترام بگذاریم، حتی اُف به آن‌ها نگوییم و... این‌ها همه اصولی صحیح و بر فرزندان واجب است. اما برخی افراد برداشت‌های شخصی یا تفسیر خود را در این مسایل وارد کرده‌اند. بعضی خانواده‌ها وقتی دختر یا پسرشان ازدواج می‌کند، از گزاره‌های دینی به نفع خودشان استفاده می‌کنند. مثلا دختری که به‌خاطر شرایط والدین همسرش قبول کرده‌ که با خانواده همسرش زندگی کند، حق دارد که حریم خصوصی‌اش رعایت شود. اما گاهی پدر و مادرها بدون در زدن وارد خانه عروس، یا دخترشان می‌شوند. این مساله باعث دعوا و اختلاف میان زن و شوهر می‌شود. گاهی والدین، صدای مشاجره دختر و داماد یا پسر و عروس‌شان را می‌شنوند، اما کار درست این است که مداخله نکنند. حتی اگر مداخله از روی خیرخواهی هم باشد، می‌تواند باعث درگیری‌های شدیدتری میان همه اعضای خانواده شود.

اگر قرار است خانواده‌ها با هم زندگی کنند، باید آموزش‌هایی داده شود که حریم خصوصی فرزندان و خانواده‌های نوپا رعایت شود. والدین بدانند اگر بدترین دعوا هم رخ داد، آن‌ها اجازه ورود به خانه فرزند و میانجی‌گری ندارند؛ مگر این‌که خودشان بخواهند. تا وقتی مشورت نخواسته‌اند پدر و مادر نباید این کار را انجام دهند. باید حد و مرزها رعایت شود. یکی از دلایل دخالت خانواده‌ها در زندگی فرزندشان به این دلیل است که در یک ساختمان زندگی می‌کنند، حق خود می‌دانند وارد همه مسایل فرزندشان شوند، این تفکر اشتباه است. زن و شوهر به استقلال نیاز دارند، نباید حد و مرزها شکسته شود و بی‌احترامی رخ دهد.

برعکس این اتفاق هم صادق است. دختر یا پسری که ازدواج می‌کند باتوجه به تفسیری که از گزاره‌های دینی مبنی‌بر احترام و نیکی در ذهن خود دارد، اصرار می‌کند کنار پدر و مادرش زندگی کند و با جمله‌هایی مانند «باید کنار پدر و مادرم باشم»، «به آن‌ها وابسته‌ام»، «نمی‌خواهم آن‌ها را تنها بگذارم»، « مادرم به کمک ما نیاز دارد» و... به همسرش اصرار می‌کند کنار پدر و مادرش باشند. گاهی چون در این زمینه آموزش ندیده‌اند، نمی‌توانند حد و مرزها، حریم شخصی و استقلال طرف مقابل را رعایت کنند و همین، سبب بروز مشکل در زندگی می‌شود.

در زمینه ارتباط با خانواده همسر، نگاه برخی افراد به مسایل، افراطی یا تفریطی است. برخی بر این عقیده‌اند که نباید ارتباط نزدیک و دوستانه‌ای با پدر و مادر همسر داشته باشند تا احترام بین آن‌ها حفظ شود. برخی دیگر عقیده دارند همیشه باید احترام گذاشته شود، رفتاری انجام ندهند که باعث رنجش والدین شود، حتی اگر حق با والدین نباشد. گاهی ممکن است باوجود همه رفتارهای محترمانه‌ای که از طرف عروس و داماد خانواده صورت می‌گیرد، احترام متقابل را نبیند. فداکاری، گذشت و سکوت کند، اما این انباشتگی باعث می‌شود ناگهان فرد تاب و تحملش را از دست بدهد و کار به اختلاف و مشاجره برسد. گاهی این اتفاق برای والدین رخ می‌دهد که از رفتارهای عروس و دامادشان ناراضی‌اند. چرا؟ چون مادر، پدر و فرزندان‌شان آموزش کافی ندیده‌اند و همیشه حق‌به‌جانب رفتار می‌کنند.

 

هنر حل مساله

این‌که زن و شوهر باید در هر موضوعی، استاد باشند و به تمام مسایل زندگی مسلط باشند، تفکری اشتباه است. آن‌ها می‌توانند در بسیاری موارد از یک متخصص، مشورت بگیرند. آموزش و مشورت می‌تواند در زندگی بهتر افراد، موثر باشد. اما برخی تصور می‌کنند هیچ‌گاه نیازی به آموزش و یادگیری ندارند. متاسفانه مردها، به‌خصوص در دوران بعد از ازدواج در زمینه آموزش یا مشاوره، استقبال کمتری نسبت به بانوان دارند.

وجود اختلاف‌نظر در تمام خانواده‌ها طبیعی است. اما فردی که می‌خواهد زندگی خوبی داشته باشد، باید راه درست گفت‌وگو با طرف مقابل را بداند. گاهی اختلاف، منجر به مشاجره و دعوا می‌شود. آنچه اهمیت دارد این است که در مشاجره‌ها، به طرفین توهین نشود و در پایان دعوا به نتیجه درستی برسیم. سوال اینجاست که فرزندان ما این آموزش‌ها را از کجا و چگونه باید بیاموزند؟ از پدر و مادری که همیشه در حال داد و فریادند؟ آیا فیلم‌ها و سریال‌ها می‌توانند آموزش ارتباط درست همسران را آموزش دهد؟

اگر بانویی بعد از گذشت 20سال از ازدواجش، هنوز به‌خاطر انگشتر نامزدی با همسرش دعوا دارد، به این دلیل است که نمی‌دانسته باید از ابتدا مشکلش را با گفت‌وگو حل کند. هنر حل مساله، نکته کلیدی در زندگی است.

 

آیا شما هم کنترل می‌شوید؟

یکی از مسایل اصلی که ناظر به دو بحث قبلی است، کنترل خانواده همسر روی فرزندشان است، به‌خصوص اگر در یک ساختمان زندگی ‌کنند. باتوجه به مراجعان مختلف به روان‌شناسان، این نکته اثبات شده که این موضوع، خانواده شوهر را بیشتر در بر می‌گیرد، چون آ‌نها احساس مالکیت بیشتری دارند. البته در خانواده دختر هم استثنا وجود دارد و نمی‌گوییم بین آن‌ها چنین اخلاقی وجود ندارد، اما در خانواده شوهر بیشتر است. خانواده شوهر، گاهی حتی در تربیت نوه‌ها هم دخالت می‌کنند و خودشان شروع به تربیت نوه‌ها می‌کنند. به این ترتیب، اولین جرقه‌های اختلاف بین زوج‌ها و بی‌احترامی‌ها آغاز می‌شود. گاهی به‌قدری اختلاف‌ها بالا می‌گیرد که منجر به جدایی می‌شود. توصیه ما به والدین، این است که حتی اگر بیشترین خدمات را به فرزندان و نوه‌های خود می‌دهند، حد و مرزها را مشخص کنند و از آن  عبور نکنند. زن و شوهری که زندگی تشکیل داده‌اند، باید به گونه‌ای رفتار کنند که هم به خواسته‌شان برسند و هم به پدر و مادر احترام بگذارند. اگر زن و شوهر بتوانند حد و مرز را رعایت کنند و بتوانند روابط میان خود و والدین‌شان را مدیریت کنند، بسیار خوب است که کنار هم زندگی کنند.

 

یاد بگیریم چه‌طور زندگی کنیم؟

باید به پسر و دخترمان آموزش دهیم. زندگی مانند هر مهارت دیگری، یادگرفتنی است. اصول زندگی را به صورت کلی یاد نگیریم؛ مهارت‌محور بیاموزیم. برخی می‌گویند سعی کنید در زندگی عصبانی نشوید، این توصیه درست نیست. باید مهارت‌محور باشیم و بیاموزیم وقتی عصبانی می‌شویم، چگونه خشم خود را کنترل کنیم و توانایی تحمل مشکل را داشته باشیم.

به‌عنوان پدر و مادر خود را ارزیابی کنیم که به فرزندمان چه مهارت‌هایی برای زندگی آموخته‌ایم؟ چقدر توصیه‌های اشتباه به فرزندمان داده‌ایم؟ چقدر به پسرمان آموخته‌ایم که با همسرش درست رفتار کند؟ آیا توصیه‌های خیرخواهانه‌ای را که برای دخترمان داریم، به عروس‌مان هم یاد داده‌ایم؟ وظیفه اجتماعی ‌ما این است که مهارت‌های زندگی را یاد بگیریم و به اطرافیان‌ هم یاد بدهیم.