پرونده ویژه
بازنمایی الگوی سوم زن در سینمای تراز انقلاب اسلامی
زن و سینما، روایتگرند
دکتر فاطمه فراهانی
استاد دانشگاه
در زمینه مقوله الگوی سوم زن و سینمای تراز انقلاب اسلامی، «زن» و «سینما» دوکلید واژهای هستند که باید نسبت آنها را در این موضوع پیدا کنیم. شباهتهای زیادی بین جنس و عملکرد این واژهها وجود دارد. هر وقت حرف از زن به میان میآید یکی از ویژگیهای متمایزش نسبت به موجودیت مقابل یعنی مرد، این است که اگر میخواهیم موضوعی را با جزییات روایت کنیم، از زن صحبت میکنیم. بنابراین زن، روایتگر است.
سینما بهعنوان تازهترین شکل هنر و جدیدترین و پیچیدهترین شکل هنر، روایتگر است. یعنی سینما، روایتگری است که از همه جذابیتهای شاخههای هنر استفاده و یک روایت خاص خلق میکند. در نسبت بین زن و سینما، عمق این ارتباط در قالب و ساحتی به نام «هنر»، ورود پیدا میکند. جدا کردن ویژگی و خصلتی به نام هنر، از وجود زن، سخت است. نمیشود زنی را پیدا کرد که نسبتی با هنر نداشته باشد و نمیتوان از سینما حرفی به میان آورد، د حالیکه شناختی از هنر و ویژگیهای هنر وجود نداشته باشد. وجود زن و سینما هم از لحاظ مفهومی، هم از لحاظ قالب، کارکرد و عملکرد به هم گره خورده و حذف هریک، در زیست اجتماعی و ساحت جامعه، یک خطای راهبردی است.
اگر قرار است سینما اوج خود را در تبیین، مفهومشناسی و روایت واقعیتها پیدا کند، بدون وجود و هویت زن این کار را نمیتواند در سوژه، معنا، بازیگری، کارگردانی و نویسندگی انجام دهد. در عرصه سینما، جذابیتهایی که در نگاه، پرداخت و روایت هنرمندانه بین زنان وجود دارد، یک امر بدیهی است. تجربههای خوبی در سینمای ایران با رویکردهای ارزشی ما وجود دارد. در سینمای جهان رویکردهایی وجود دارد که متاثر از جهانبینی مادی و با رویکردهای خاصی است. آنها موضوعات و اهداف خاصی را دنبال میکنند و شکلی از حضور زنان را در سینما نشان میدهند که با ارزشهای ما در تقابل است. در سینمای جهان، نگاهی جنسیتی، نمادین و مصرفی به حضور زن دنبال میشود و زن بهعنوان مولفهای است که رویکرد تجاری در سینما را عمق میبخشد.
تصویر زن مسلمان انقلابی
الگوی سوم زن بهعنوان یک گفتمان جدید در چند سال اخیر توسط مقام معظم رهبری مطرح شد. این گفتمان در جریان یک مطالبهگری از جایگاه و شأن زنان در نظام اعتقادی غرب و چهارچوبهای فکری است که در شرق وجود دارد.
نگاه شرقی به معنای تحجرگرایی و نگاه دسته دومی و خنثی نسبت به نقش زنان وجود دارد و زن را دور از تاثیرگذاریهای جدی در جامعه به تصویر میکشد. در مقابل، نگاههای افراطی، رادیکال و ساختارشکنانهای است که در غرب مطرح میشود. در غرب، نگاه تجاری و مصرفی به حضور زنان در جامعه و سینما وجود دارد، یا بهصورت آرمانگرایانه و در ستیز با برخی ساختارهای پذیرفتهشده در جامعه، زن را جامعهستیز و در ستیز با ویژگیهای انسانی و جنسیتی خودش میبیند. جریانهای فمینیستی، زن را جدا از مفهوم جنسیتی در نظر میگیرد و تعریف متفاوتی از زن را در جامعه و حوزههایی مانند سینما معرفی میکند.
انقلاب اسلامی قصد دارد تصویری از زن را بهعنوان تصویر زن مسلمان به دنیا معرفی کند که این زن میتواند در متن باشد. «زن تراز انقلاب اسلامی» میتواند در مرکز و محوریت شکلگیری تغییر و تحولات اجتماعی، نقشآفرین باشد، اما در عین حال عفیف، خانوادهدوست، کمالگرا، حقیقتطلب، عدالتخواه، مقاوم، ایثارگر و متعهد است. این همان تعریفی است که از زن در گفتمان الگوی سوم زن بهعنوان زن مسلمان انقلابی ارایه میشود. شاخصهایی که میتواند زن را بهعنوان یک انسان، با حضوری آگاهانه و متعهدانه در جامعه و خانواده تعریف کند و در مسیر دستیابی به رشد فردی، اعتلای اجتماعی و پیشرفت جامعه، تاثیرگذار باشد.
سینمای تراز انقلاب اسلامی با وجود اینکه بهعنوان سینمای ایدئولوژیک شناخته میشود، سینمایی است که مبتنیبر فطرت و موثر در زندگی طبیعی و اجتماعی انسانها، میخواهد ظهور و بروز کند. این سینما، زن را در دفاع مقدس، در متن حوادث و رویدادها تعریف میکند و به تصویر میکشد. قدرت سینماست که میتواند برگرفته از زمینه اجتماعی و همراستا با ساختار و بافت نظام اجتماعی به سینما وارد شود، روایتگری کند و تصاویر حقیقی و واقعی را به خوبی و هنرمندانه ارایه کند.
باوجود اینکه سینمای تراز انقلاب اسلامی بهعنوان یک سینمای ایدئولوژیک مطرح میشود، سینمایی حقیقتگرا و معنویتگراست. سینمایی عدالتخواه است. سینمایی است که قصد دارد الگوهای در دسترس و واقعی را به نسل جوان معرفی کند؛ الگوهایی که قابلیت پیمودن دارند، نه اینکه صرفا ستودنی باشند. درست است هنگام صحبت درباره الگوی سوم زن یا سینمای تراز انقلاب اسلامی، برخی ارزشها را آرمانگرایانه مطرح میکنیم، اما صرفا یک هدف آرمانی نیست، بلکه هدفی راهبردی و مسئولیتی اجتماعی است.
رسالت سینمای تراز انقلاب اسلامی
اگر سینما بتواند ارزشهایی را که در نظام ایدئولوژیک جامعه وجود دارد در موقعیتهای خاص به باور تبدیل کند، میتوان گفت سینمایی الگوساز، هویتبخش، معرف و مروج ارزشهای اجتماعی و فرهنگی است. سینما میتواند به برساخت اجتماعی واقعیتها شکل عملی بپوشاند، نه اینکه سینمایی تخیلی باشد و با واقعیتها نسبتی نداشته باشد.
در فضای هژمونیک رسانهای که در دنیا وجود دارد، سینما در اختیار قدرتهایی قرار میگیرد که میخواهند تصویر دیگری از واقعیتهای موجود به نمایش بگذارند. سینمای تراز انقلاب اسلامی و برگزاری جشنوارههای بینالمللی فیلم میتواند این رسالت را برعهده داشته باشد و کمک کند تا تصویر درست و واقعی از زن مسلمان ارایه شود. تصویر واقعی از ارزشهایی را نشان دهد که میتوانند هویتساز باشند، جامعه را به سلامت هدایت کنند و در مسیر پیشرفت و اعتلای انسان موثر باشند. سینمای تراز انقلاب اسلامی میتواند اشتباههای رایج و تصاویر نادرست و مخدوشی را اصلاح کند که از زنان و نقش آنها در جامعهسازی و تمدنسازی وجود دارد. این مسئولیت اجتماعی به مراتب خطیرتر و تاثیرگذارتر از آن است که برای سینما هدفی آرمانی در نظر بگیریم تا گفتمانی مانند گفتمان الگوی سوم زن را در جامعه ترویج دهد.
اگر سینمای تراز انقلاب اسلامی بخواهد بر مبنای مولفههایی مانند حقیقتگرایی، معنویتگرایی، عدالتخواهی، کمالجویی و سعادت بشری، مسئولیت اجتماعی خود را انجام دهد، میتواند با ویژگیهای الگوی سوم زن مانند ایثار، استقامت، عشق، عرفان، آگاهی، انتخاب و مبارزه، پیوند ایجاد کند. پیوند این ارزشها میتواند در یک ساحت هنری به نام سینما رقم بخورد.
امام خمینی(ره) فرمود: «هنر، دمیدن روح تعهد در کالبد انسانهاست.» اگر این روح تعهد در سینما به یک راهبرد جدی برای اهالی فرهنگ، هنر و رسانه تبدیل شود، میتواند در هدایت فرهنگی جامعه و حل چالشهای هویتی که بین نسل جوان دیده میشود، موثر باشد. سابقه فعالیتهای هنری و سینمایی زنان کارگردان و نویسنده نشان میدهد میتوانند کارهای شاخصی در این زمینه انجام دهند. زنان نشان دادهاند با وجود همه ظرافتها، لطافتها و قدرت شهودی که میتوانند در شناخت، عرفان و عشق داشته باشند، در عین حال میتوانند مبارز، جنگجو و اهل ایثار باشند. اینها الگوهای باورپذیری است که میتواند در سینمای تراز انقلاب اسلامی به تصویر کشیده شود.