نوع مقاله : گفت‌وگو

10.22081/mow.2024.76484

چکیده تصویری

این زن، یونسی در بطن دارد

موضوعات

پرونده ویژه 

«امیراطهر سهیلی» کارگردان فیلم «زنانی که با گرگ‌ها دویده‌اند»

این زن، یونسی در بطن دارد

مریم عظیمی

 

فیلم سینمایی «زنانی که با گرگ‌ها دویده‌اند» سال۱۳۹۷ ساخته شد، ولی متاسفانه ۶سال توقیف بود. مدت طولانی از ساخت فیلم گذشت تا تمام سوءتفاهم‌ها رفع شد و این فیلم توانست از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، پروانه نمایش دریافت کند. درست است که فیلم «زنانی که با گرگ‌ها دویده‌اند» در گروه سینمای تجربه اکران شد، اما در اکران‌های بین‌المللی موفقیت‌های خوبی به‌دست آورد. این فیلم در دوازدهمین حضور جهانی خود موفق شد بین ۳نامزد نهایی بهترین فیلم داستانی جشنواره مسلمانان استرالیا بایستد. لعیا زنگنه هم با کسب جایزه بهترین بازیگر زن در جشنواره Italian Film Days افتخار دیگری برای فیلم رقم زد. در یازدهمین حضور جهانی در ایالت کانزاس آمریکا در جشنواره فیلم «یونیورسال» روی پرده رفت و نظر مخاطبان و منتقدان را جلب کرد.

فیلم «زنانی که با گرگ‌ها دویده‌اند» به کارگردانی امیر اطهر سهیلی و نویسندگی مشترک او با حسام سامری‌زاده، تهیه‌کنندگی محمدرضا شرف‌الدین و بازیگری لعیا زنگه ساخته شد. امیر اطهر سهیلی منتقد، نویسنده، فیلمنامه‌نویس، کارگردان، تهیه‌کننده و استاد دانشگاه است. از ساخته‌های او می‌توان به فیلم‌های «طرقه»، «سوم شخص مفرد»، «روایت فرهت» و مجموعه مستند «سفری دیگر» اشاره کرد. گفت‌و‌گویی صمیمی را با کارگردان این فیلم می‌خوانید.

 

 

  • چه‌طور می‌توان پدیده سخت و مردانه‌ای مانند جنگ را به یک درام عاطفی کاملا زنانه پیوند داد و در فیلم این دو را هم‌زمان پیش برد؟

به اعتقاد من بستری که قرار است درام در آن خلق شود هرچه پرتنش‌تر باشد، درام جذاب‌تری از کار درمی‌آید. جنگ‌ها همیشه همراه تنش هستند. جنگ داخلی تنش بیشتری دارد. داستان این فیلم هم داستانی بود که باید در بستر جنگ داخلی اتفاق می‌افتاد و نزدیک‌ترین جنگ داخلی هم عملیات «مرصاد» بود و این، فقط بستر داستان بود. بارها در جلسه‌های مختلف برای دفاع از فیلم می‌گفتم بدون هیچ گرایشی، درام خود را تعریف کردم. در درام، جهت‌گیری وجود ندارد. در این فیلم، جهت‌گیری انسانی برایم اهمیت داشت. با نگاهی به فیلم‌های خارجی موفقی که به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم در بستر جنگ جهانی ساخته شده‌اند به تاثیر این بستر در شکل‌گیری یک درام قدرتمند پی می‌بریم. نمی‌خواستم یک پلان و یک میزانسن تکراری داشته باشم و در مدت زمان فیلم، خیلی سخت بود که عناصر متفاوتی را نشان دهم. می‌خواستم به ساده‌ترین حالت ممکن داستانم را تعریف کنم.

 

  • چه‌طور در انتخاب بازیگر به لعیا زنگنه رسیدید؟

چون این بازیگر خوش‌اخلاق و پرحوصله است. تعاملی که با خانم لعیا زنگنه در ساخت فیلم داشتیم، بسیار تاثیرگذار بود. خانم زنگنه همیشه با ایده و پیشنهاد سر صحنه حاضر می‌شد و تمام انرژی خود را می‌گذاشت. این اتفاق و تعامل نه‌تنها بین من و خانم زنگنه، بلکه بین تمام افراد گروه وجود داشت. این فیلم را به معنای واقعی می‌توان یک فیلم گروهی دانست.

 

  • فیلم «زنانی که با گرگ‌ها دویده‌اند» روایتی شرقی دارد، چگونه به این سبک روایی رسیدید؟

«زنانی که با گرگ‌ها دویده‌اند» استایل روایی کاملا شرقی دارد و سفر قهرمانش براساس «هفت شهر عشق» عطار است.

وقتی با حسام ‌زاده فیلم‌نامه «زنانی که با گرگ‌ها دویده‌اند» را می‌نوشتیم، در حال انجام یک کار پژوهشی روی سفر قهرمان «جوزف کمپل» بودیم. مبحث «شکم نهنگ» در استایل «جوزف کمپل» مشهور است و چالش ما در این بود که چند مرحله بودن سفر قهرمان جوزف کمپل با چند مرحله بودن سفر قهرمان شرقیِ خراسانی که هفت شهر عشق عطار یا هفت خان رستم است، آیا تطبیق دارد یا نه! وقتی به مبحث شکم نهنگ و داستان یونس رسیدیم که وارد شکم نهنگ و پس از مدتی خارج شده، توجه‌مان به سفر قهرمانی یونس در شکم نهنگ، جلب شد. این مساله، جرقه نوشتن فیلم‌نامه‌ای شد که از لحاظ روایت برای خود ما متفاوت بود. «زنانی که با گرگ‌ها دویده‌اند» استایل روایی کاملا شرقی دارد و سفر قهرمانش براساس «هفت شهر عشق» عطار است و من نظریه‌هایی مثل عطار و ابن‌عربی را در این اثر تلفیق کردم؛ به همین دلیل آن را یک اثر پژوهشی می‌دانم. به‌ندرت کسی درباره استایل روایی فیلم از من می‌پرسد. فکر می‌کنم مخاطب این فیلم چه آن را دوست داشته باشد و چه نه، وقتی از سالن بیرون می‌آید، می‌گوید ریتم فیلم حفظ شده و قهرمان مرا تا آخر فیلم کشانده و اگر قهرمان توانسته مخاطب را تا آخر فیلم بکشد، یعنی روایت درست بوده و نکات دیگر به سلیقه، برداشت شخصی و خرده‌کاری‌های کارگردانی مثل بازیگردانی و نورپردازی مربوط می‌شود. بیننده‌ها باید بگویند در این زمینه موفق بوده‌ام یا نه، اما در استایل روایت فکر می‌کنم این اثر، آزمایش موفقی از روایت سفر قهرمان شرقی بود.

 

  • لوکیشن فیلم‌برداری واقعی است؟ در منطقه جنگی انجام شده یا به‌صورت استودیویی کار کردید؟

این فیلم، بسیار مستقل است و نمی‌توانیم ادعا کنیم استودیویی برای انجام فیلم‌برداری داشتیم. سوله‌ای را طراحی کردیم و به‌نوعی یک استودیو ساختیم.

 

  • به نظر می‌رسد در صحنه آب‌گرفتگی، چالش جدی داشتید، درست است؟

بله، آن صحنه بسیار چالشی و سخت بود. ما بچه‌های مستقل سینما که در مشهد فعالیت می‌کنیم، تحقیق کردیم تا ببینیم سنگری که ساخته‌ایم و چهار دیوار و یک سقفش متحرک است، چه‌طور می‌توانیم پر از آب کنیم. این کار بسیار سخت بود و با متخصصان مختلفی مشورت کردیم. صادقانه بگویم قسمت آب‌گرفتگی، نتیجه زحمات گروه صحنه نبود بلکه زحمت همه عوامل فیلم بود. مثلا تصویربردار پشت صحنه ما دو روز برای همان سکانس کار ‌کرد و ما توانستیم طی آن دو روز با اجرای ترفندی که در طول جلسه‌های متعدد در زمان پیش تولید به آن رسیده بودیم، کار را پیش ببریم. اما چالش اصلی این بود که آیا طرح و ایده ما در زمان اجرا نیز درست از آب در خواهد آمد یا نه! خوشبختانه اجرایی شد و نتیجه‌ داد.

 

  • چرا فیلم را دوبله کردید؟

متاسفانه فیلم درگیر اصلاحات زیادی شد؛ من از این مساله هیچ‌جا سخنی نگفتم، تا این‌که آقای سعید رجبی فروتن، معاون نظارت ارزشیابی پستی منتشر کرد با این مضمون که فیلم «زنانی که با گرگ‌ها دویده‌اند» چقدر مظلوم واقع شده و چرا ۶ سال توقیف مانده! زمانی‌که فیلم‌نامه‌ نوشته شد، بنیاد و شورای فیلم‌نامه حفظ آثار می‌گفت کمک می‌کنیم فیلم ساخته شود و همین قول مساعد، ما را وارد جریان ساخت کرد، ولی متاسفانه نه‌تنها کمکی صورت نگرفت، بلکه سنگ‌اندازی‌های بی‌شماری نیز انجام شد. ۶سال فیلم توقیف بود و مجبور شدیم برخی دیالوگ‌ها را عوض کنیم و در نتیجه این موضوع، مجبور شدیم فیلم را دوبله کنیم.

با این‌که فیلم کم دیالوگی است و دیالوگ‌هایش شاید مجموعا ۵صفحه بود و همین تعداد دیالوگ کم، آن‌قدر دچار تغییرات شد که ما به‌شدت به چالش برخوردیم. برای هر تغییری، مجبور بودیم سرعت فیلم را با دیالوگ اصلاح‌شده، تغییر دهیم، حتی شخصیت‌پردازی فیلم هم دچار تغییر و تحول می‌شد. مثلا کد دیالوگ‌های معرفی شخصیت یونس و عطا پشت بیسیم گفته می‌شد و حالا برای این‌که دیالوگ عوض شود، باید لیپسینگ و متن دیالوگ به هماهنگی می‌رسید تا این اصلاحیه انجام شود و فیلم ما هم فیلمی نبود که بتوانم یک سکانس را از اول بگیرم و تغییر لازم را اعمال کنم. یک فیلم تک‌لوکیشن و تک‌بازیگر بود که نمی‌توانستیم چیزی به آن اضافه کنیم. این مساله باعث شد ما به‌شدت اذیت شویم و در دو قسمت از فیلم، هرقدر تلاش کردیم، نتوانستیم این تغییرها را سینک کنیم. تقریبا ۶سال درگیر دوبله این کار بودم و دیگر نمی‌توانستم بازیگرم را قانع کنم که برای دیالوگ دیگری به استودیو بیاید، در این میان هزینه‌های بالای استودیو هم چالش جدی بود؛ با توجه به این‌که کل هزینه‌های این فیلم را از بودجه شخصی پرداخت کردم و دو سال کار و تلاش کردم تا بتوانم بودجه این فیلم را فراهم کنم. حال بدون همه این حمایت‌ها و چالش‌هایی که داشتیم متاسفانه انگ‌هایی هم زده می‌شد که آزاردهنده بود. در‌حالی‌که فیلم‌نامه این کار به تایید خودشان رسیده بود و آقایان اردکانی، بهمنی، شرف‌الدین اعضای شورای حفظ آثار اعلام کردند اگر سینمای دفاع مقدس می‌خواهد زنده شود، باید فیلم «زنانی که با گرگ‌ها دویده‌اند» ساخته و از آن حمایت شود، ولی متاسفانه بعدها از میان آن شورا فقط آقای اردکانی پشت فیلم ایستاد و حمایت کرد.

 

  • همکاری با لعیا زنگنه چه‌طور بود؟ با توجه به شرایطی که کاراکتر در فیلم تجربه می‌کند، مسلما چالش‌های زیادی برای بازی این نقش وجود داشته است.

خانم زنگنه بارها در مصاحبه‌های مختلف، گفت این فیلم را بسیار دوست دارد، چون برای ایفای نقش، بسیار زحمت کشید. از انتخاب ایشان راضی‌ام. این نقش، بسیار متفاوت بود و اگر خوب درآمده، زحمت‌های خانم لعیا زنگنه است و اگر ضعفی می‌بینید، به‌خاطر چالش میان من و ایشان شکل گرفته. به هر حال فیلم اول من بود و من پر از اشتباهم، درحالی‌که ایشان پر از تجربه است و اگر جایی اشتباهی وجود دارد، خطای من در هدایت بازیگر است. خانم زنگنه شب و روز زحمت می‌کشید و روی فیلم‌نامه فکر می‌کرد. هر روز با ایده سر صحنه می‌آمد و صحبت می‌کرد و بازیگری به‌شدت پر انرژی است. ایشان در طول پروژه به‌شدت اخلاق محور و وقت‌شناس بود، وقت می‌گذاشت و تمام‌وقت سر پروژه می‌ماند و اعتراض نمی‌کرد. برای این فیلم، وقت و انرژی کامل خود را صرف کرد و از ایشان متشکرم.

 

  • می‌دانیم چالش‌های زیادی در روند تولید و اکران فیلم داشتید. حتما جوایزی که فیلم از جشنواره‌های خارجی دریافت کرده، حس خوبی در شما به‌وجود آورده، درست است؟

فیلم در جشنواره‌های مختلفی مثل جشنواره «سیدنی»، «مسلمانان استرالیا»، «کلکته» شرکت کرد و مورد استقبال خوبی قرار گرفت. زمانی‌که این فیلم به جشنواره فجر راه پیدا نکرد، خیال کردم فیلم مشکل دارد و در کارگردانی ضعیف است، ولی بعد که اصلاحیه‌های زیادی به فیلم خورد و ۶ سال توقیف ماند، فهمیدم مساله چیز دیگری است. ما به جشنواره کلکته رفتیم و «شاهرخ خان» یکی از بازیگران خوب هند در کامنتی این فیلم را جزو ۱۰ فیلم اول مورد پسندش اعلام کرد. وقتی برای اکران فیلم رفتم با جمعیت انبوهی مواجه شدم که هرگز ندیده بودم. بعد فهمیدم برای اکران فیلم ما آمده‌اند و باورم نمی‌شد که برای یک فیلم تجربی و متفاوت، چنین جمعیتی بیاید؛ به‌خصوص که اکران فیلم ما وسط هفته و در ساعت مرده اکران بود. درنهایت فیلم «زنانی که با گرگ‌ها دویده‌اند» پربیننده‌ترین فیلم جشنواره شد و خوشبختانه بازخورد تماشاگران حتی تماشاگران هندو و مسیحی به‌قدری خوب بود و المان‌های فیلم را تشخیص داده بودند که حتی شاید مخاطب ایرانی نیز این‌قدر نتوانسته بود عمیق با فیلم ارتباط برقرار کند. این بازخوردها به ما انرژی می‌داد. خانم زنگنه موفق شد جایزه بازیگری را از جشنواره استرالیا دریافت کند، همین‌طور یک جایزه فیلم‌نامه و یک جایزه هم برای طراحی‌صحنه دریافت کردیم، ولی بهترین خاطره من همان جشنواره کلکته و استقبال بی‌نظیر مخاطب است.

 

  • اسم فیلم از کتابی به همین نام اقتباس شده، با چه استدلال و تعابیری به آن رسیدید؟

صحبت درباره اسم فیلم بسیار مفصل است، اما خلاصه بگویم که اسم فیلم در ابتدا به انتخاب من و آقای سامری‌زاده «یونس» بود. اما در زیرلایه فیلم که شما هم به آن اشاره کردید، نظریات ابن‌عربی و فصوص‌الحکمی وجود دارد، ابن‌عربی یک سفر قهرمان دیگری برای انسان در نظر می‌گیرد که برمی‌گردد به همان جمله‌ای که در اول فیلم نوشته‌ایم: «آدمیت در آفرینش آدم است؛ در جوانی یوسف است؛ در صبر ایوب است و...» آنچه برای من در فیلم نمود بسیاری داشت، همین شکل پیامبر‌گونگی بود. نمادهای هر پیامبر را در فیلم می‌بینید و با آن روبه‌رو می‌شوید. کتابی نیز به نام «زنانی که با گرگ‌ها می‌دوند» وجود دارد که درباره کهن‌الگوی زن قهرمان است و زن را به‌عنوان الگو و قهرمان مورد بررسی قرار می‌دهد. وقتی داستان‌ها را می‌خواندیم و آنالیز می‌کردیم، از این کتاب خیلی استفاده ‌کردیم. ساخت این فیلم برای ما جذابیت‌هایی داشت که هیچ‌وقت مخاطب آن را نمی‌بیند یا درک نمی‌کند که بخش بزرگ آن به همان پژوهش‌محور بودن این پروژه برمی‌گردد. وقتی می‌خواستیم نام «یونس» را عوض کنیم اسم‌هایی پیشنهاد شد، نمی‌خواستیم اسمی باشد که خیلی رو باشد و مستقیم‌گویی شود که این زن، یونسی است در شکم نهنگ و کودک در بطنش نیز یونس دیگری در شکم نهنگ و همه ما یونس‌هایی هستیم در شکم نهنگ و چالش جدی در فیلم‌نامه و نام فیلم داشتیم. اما خوشبختانه آقای سامری‌زاده که یکی از فیلم‌نامه‌نویسان خوب سینمای ایران است، کنارم بود و این اتفاق بسیار به من کمک می‌کرد. بالاخره آقای سامری‌زاده پیشنهاد کرد اسمی مشابه اسم کتاب «زنانی که با گرگ‌ها می‌دوند» انتخاب کنیم. بعد به زنی که با گرگ‌ها می‌دود، فکر کردیم، اما به پیشنهاد ایشان تصمیم گرفتیم برای ارجاع داده شدن قهرمان فیلم به تمام زنان به جای «زن» از «زنان» استفاده کنیم. ما از یک‌سری تعابیر به این اسم رسیدیم و زیرمتن‌هایمان را کنار هم گذاشتیم و درباره‌اش بحث کردیم که می‌خواهیم به چه چیزهایی برسیم و درنهایت اسم نیز چیزی به اثر ما و هویت فیلم بیافزاید و مخاطب زمانی که فیلم تمام می‌شود، کمی فکر کند. درنهایت به اسمی می‌رسیدیم که همه روی آن توافق داشتیم و به نظرم خیلی به فیلم می‌آید و زمانی که تایپوگرافی فیلم را می‌بینم، لذت می‌برم.