شکستن همزمان چند استخوان!
یادداشت سردبیر
از روزهای اول پیروزی انقلاب اسلامی و حتی قبل از آن، در سالهای آخر حکومت پهلوی، مردم ایران، سیاستمداران حاکم و گروه معارض که تبعید شده بودند، میدانستند رکن اصلی انقلاب آینده، اصول و موازین اسلامی است. امام خمینی از اوایل مبارزه رسمی با رژیم پهلوی در دهه1340، مدام بر ایرانی بودن و اسلامی بودنِ خواستهای ملت تاکید میکردند و محمدرضاشاه و رژیم شاهنشاهی را با نادیده گرفتن این دو اصل، نقد میکردند. وقتی انقلاب پیروز شد، امام خمینی به بهانههای مختلف با مردم صحبت میکردند؛ تا زمانی که محمدرضا بود، میگفتیم «چه نمیخواهیم» حالا وقت آن است که بگوییم «چه میخواهیم». امام و مردمی که ایشان را بهعنوان رهبر پذیرفتند، اقتدار ایران را در تمام زمینهها میخواستند و البته قرار بود زیر پرچم ملی، بتوانند نسل مسلمان تربیت کنند.
جامعه کافر و مسلمان، تفاوتهایی در ظاهر و باطن دارند. ظاهر جامعه مسلمانان، زنانی دارد که پوشش عفیف و حجاب دارند. و مردانی که «یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ» را خوب درک کردهاند و به همان زنان محجبه و عفیفه نگاه نمیکنند. اینها اصول مورد توافق مردم ایران بود که در قانون اساسی به آن رأی دادند و از دولتها توقع داشتند قانون حجاب را مثل قوانین دیگر، اجرا کنند و قوه قضاییه پیگیر متخلفان باشد. اما قبل از این دو گروه، عدهای مسئولیت داشتند مدام ارزشها را برای مردم یادآوری و بازآفرینی کنند؛ بهطور عینی و ذهنی. رفتهرفته قانون تهی شد از پیوستهای فرهنگی و احصای وضعیت اجتماعی، تا رسیدیم به بحران پوشش در یکی دو سال اخیر! عدهای چنان درباره قانون حجاب صحبت میکردند و برای اثبات فوائد حجاب، تلاش میکردند، گویی سال1358 است. از حافظه تاریخی مردم پاک شده بود که خودمان به اکثریت آرا، به این قانون رأی دادهایم.
قانون حجاب، ریزموضوع و پیوستهایی داشت که چون به اصل نپرداختیم، زیرشاخهها را هم رها کردیم. به نظر میرسد جمهوری اسلامی سیاست مدون و جامعی برای مدیریت آرایش، پوشش و زیبایی ندارد. در این حوزه، افراطی و صفر و صدی برخورد کردیم، با اصل آرایش و زیبایی بهخصوص درباره زنان جنگیدیم، تا رسیدیم به جاییکه حتی افراد محجبه هم در حضور نامحرم آرایش میکنند یا ناخن میکارند. حجاب، از درون تهی شد. براساس مفاهیم دینی قرار است زن حجاب داشته باشد تا جلب توجه نکند، امروز کار به جایی رسیده که «بلاگرهای حجاب» حجاباستایلها را ترویج میکنند که بر اصل تبرّج و خودنمایی هرچه بیشتر، بنا شده است.
مدیریت آرایش و پوشش سالها مورد بیتوجهی قرار گرفت و بخشی از جامعه در اثر این انفعال، به بیراهه رفتند. متاسفانه در سالهای اخیر با پدیده ارزشگذاری غیرواقعی بر شکل ظاهری بدن مواجه شدیم!
ما در تمام سالهای پس از انقلاب، فرصت داشتیم به مقوله «مدیریت بدن» بپردازیم و آن را جدی بگیریم. به هر نسل از نوجوانها که به سن بلوغ و تغییر و تحول جسمی رسیدند، یاد بدهیم اسلام هم نظام جنسی و اصول مدیریتی برای بدن دارد. در قرآن بارها بر ارزش و اهمیت جسم و جان انسانها تاکید شده، تا جایی که حتی روز قیامت اعضا و جوارح انسان به سخن درمیآیند و احقاق حق میکنند. این ویژگی ناب دین اسلام را نادیده گرفتیم و مدیریت بدن را دو دستی تقدیم نظریههای غربی کردیم.
تفکر لیبرال، انسان را برای سود حداکثری میخواهد و در این مسیر، او باید مصرفکننده هر نوع کالایی باشد. شرف انسان در دین اسلام، به تقوا و پرهیز است و در نظام لیبرالیسم، به مصرف بیشتر! هر کسی میزان مصرف بیشتری داشته باشد، در نگاه غربی، عزیزتر و محترمتر است.
در یکی دو دهه اخیر که بازار خورد و خوراک و تفریح و پوشاک تا حدی اشباع شد، نوبت به مصرف بدن انسانها رسید! لابد میگویید مگر میشود بدن انسان را مصرف کرد؟ بله، میشود. میشود مدام تبلیغ کرد ای دختر جوان که تا دیروز جلوی آینه زیباییهای خودت را میدیدی و مدام آنها را با لوازم آرایش پررنگ میکردی، حالا الگویی به تو میدهم تا ببینی چقدر زشتی و کمکم باید این زشتیهای عمیق را با جراحی، درست کنی. ماجرا از جایی وخیم شد که الگوی زیبایی به دست جوانها دادند. بینی تو هر شکلی دارد، بزرگ است یا کوچک، با اجزای دیگر صورتت هماهنگ است یه نه، فرقی نمیکند، همه باید بینیهای کوچک و بهاصطلاح عروسکی و سربالا داشته باشند. کبودیهای جراحی زیبایی بینی هنوز کاملا از صورت زنان محو نشده بود که نوبت تزریق ژل به لب و گونهها رسید. و بعد زاویده صورت و غبغب و... واقعا صورت ما ایرانیها اینقدر اشکال داشت؟ به عکسهای زنان در دهههای قبل نگاه کنید، هریک بهنوعی زیبا هستند؛ چه بر سر آن صورتها آوردیم؟
نظام سرمایهداری انسان را به حال خود رها نمیکند، چون مدام ولع سود بیشتر دارد. وقتی صورت به الگوی رایج نزدیک شد، نوبت به بدن میرسد، هیکل ساعت شنی و تزریق ژل و چربی به برخی اندامها و... عدهای پا فراتر میگذارند و دنبال تغییر رنگ چشم هستند؛ از قهوهای، خرمایی، میشی و مشکی که حکم شناسنامه ایرانی را دارد، به رنگهای سبز و آبی. ریسک این عمل جراحی چیست؟ نابینایی مادامالعمر! جراحی دردناکتری را برایتان شرح میدهم؛ میدانید عمل جراحی افزایش قد به چه صورت انجام میشود؟ استخوانهای پا را میشکنند، پروتز بلند اضافه میکنند و یک شبه قد انسان 10-15 سانتیمتر بلندتر میشود. تا حالا کسی از بیماری که بعد از این عمل به هوش میآید، نپرسیده چه دردی را تحمل میکند؟
تمام این اعمال جراحی در ایران با قیمتهای پایینتری نسبت به جهان، انجام میشود. مسئولان آمار دقیقی دارند؟ بعید است، چون بسیاری از این جراحیها در مراکز غیرقانونی، توسط کلینیکهای زیبایی انجام میشود. فراتر از برخورد قانونی، در نظام سیاسی و تقنینی کشور، کسی به این فکر کرده چرا جوانان ایرانی تا این حد متقاضی اعمال زیبایی هستند؟ کسی به این مساله توجه کرده کنترل و هدایت این داستان، دست چه جریانی است؟
آقایان دولتی و مردان قانون میدانند هر روز غفلت از این موضوع مهم، یعنی از دست رفتن روح و جسم چند جوان دیگر؟ میدانند این موسسهها با القای زشتی مفرط به جوانان چه کینه و آرزویی در وجود متقاضیانی میکارند که پول ندارند این عملهای جراحی را انجام دهند.
جدا از مسایلی که گفته شد، فکر میکنید جوان لببرآمدهی چشمآبی، خودش را ایرانی میداند؟ نه. او خودش را طبق الگوی اروپایی ساخته و حالا تبدیل به عروسکی شده که دیگر ایرانی نیست و اروپا هم او را نمیپذیرد. کسی از ذهن این بچهها خبر دارد که ببیند چه چالشهای هویتی جدی دارند؟
تقاضاهای بیحد و حصر و سود سرشاری که روانه این شاخه پزشکی میشود، نقشه پزشکی کشور را بههم میریزد. پزشکی که قرار بود دردی از مردم درمان کند، برایشان درد میتراشد!
کسی هست که به این چیزها فکر کند و برایش برنامهای داشته باشد؟ کسی هست مرور تاریخی کند بر هویت جوان ایرانی؛ جوان آرمانی که امام خمینی در نظر داشت و میخواست او را بر قله ببیند و مقایسه با جوان امروزی که بویی از فرهنگ ایرانی نبرده چه رسد به سبک زندگی اسلامی!
کسی هست که بتواند این «انحراف از معیار» را اندازه بگیرد؟
تصور نکنید این بحث از بدن شروع شده، ماجرا از تغییر دیدگاه انسان و تحول اندیشه آغاز شده که خروجی عینی آن، انقلاب در جسم است.