پرونده ویژه
بایدها و نبایدهای حکمرانی زنان در جمهوری اسلامی
با جریان نومتحجر باید بجنگیم
نگاه متحجرانه اجازه بروز مزیت تمدنی را نمیدهد
دکتر مریم اردبیلی
مدیرکل امور زنان و خانواده شهرداری تهران
حکمرانی زنان در جمهوری اسلامی، یکی از حیطههای جدی مسالهساز روز و یکی از تعیینکنندههای آینده تمدنی است. به نظر نمیرسد امروز از تحجر عبور کرده باشیم. نهتنها امروز شاهد بقایایی از تحجر در کشوریم، بلکه به نظر میرسد جریانها نومتحجری، پنهانتر و خطرناکتر شکل گرفتهاند. امروز رصد کردن این جریانهای نومتحجر و تمایز آنها از جریان انقلابی، کار سادهای نیست.
در جریان تحجر گذشته، یک بار حضرت امام خمینی (ره) ضربه جدی را در بدو انقلاب، به آن زدند؛ گرچه همچنان جنگ خود را ادامه دادند. در گذشته، دو جریان انقلابی و متحجر داشتیم که در تقابل باهم بودند. اما دوباره از درون جریان انقلاب، یک جریان نومتحجر شکل گرفته که خیلی آمیختهتر، خطرناکتر و مدعیترند؛ مدعی انقلابیگری و مدعی تدین و حتی برچسب زننده و فلجکننده انقلابیون هستند که گیجکننده و تردیدآور است.
جریان جدید تحجر، دشمن اصلی مسیر تمدنی و مسیر گام دوم است. باید بهطور جدی آن را شناسایی کنیم، علیهاش جریانسازی کنیم و آن را به انزوا و انفعال بکشانیم. تمایز و آشکار کردنش مهمترین کار است. به نظر میرسد شاید جنگ آینده، جنگ با این نومتحجرین باشد؛ منتها نه به وضوح آن زمان، بلکه پیچیدهتر! در موضوع زنان و حکمرانی، هرچه میگذرد جریان نومتحجر، مجبور میشود با برخوردهای تندتر خود را از حالت پنهانی درآورد و تمایز خود را نشان دهد. اینجاست که باید این تمایز را پررنگ کنیم.
زنان و حکمرانی و عاملیت و سوژگی زنان، از مباحث کلیدی برای شکستن تمدن غرب است. خطرناکترین اتفاقی که تحجر در این عرصه رقم میزند، فلج کردن ما مقابل جریان فمینیست است، در حالیکه جریان فمینیستی نقاط ضربهپذیری دارد و مقابل جریان تمدنی ما، زمین خورده، اما نگاه متحجرانه اجازه نمیدهد مزیت تمدنی خود را نشان دهیم. در بیانات اخیر مقام معظم رهبری، زمانی که درباره حجاب فرمایشاتی دارند، درباره نگاه غرب به زن و نگاه مبتذل و تحقیر شده به زن، نگاهی را مطرح میکنند که در آن، زنان هم زنانگی خود را حفظ کردهاند و هم به اوج عاملیت در مقام عبودیت رسیدهاند. این اوج عاملیت در مقام عبودیت را مدام با عبارتهای حضور زنان در عرصههای حکمرانی تصریح میکنند. یعنی اینکه زن با تمام زنانگی، مادرانگی و با تمام نقشهایی که به عهده دارد، به اوج عاملیتی برسد که در مقام عبودیتش از او انتظار میرود. حضرت آقا میفرمایند که این وجه، زمینزننده تمدن غرب است.
بهخاطر ترس از جریان متحجر، نمیتوانیم داشتهها و پتانسیلهایمان را در این عرصه بهخوبی نشان دهیم. این برگ بنده را نمیتوانیم نشان دهیم و جریان متحجر جلوی این کار را میگیرد. وقتی میخواهیم برگهای برندهمان را مقابل جریان فمینیستی نشان دهیم، جریان نومتحجر میگوید این کار انقلاب اسلامی نیست و گرتهبرداری از غرب است. یکی از جاهایی که جریان نومتحجر به ما ضربه میزند، فلج کردن نیروهای دارای عاملیت، نیروهای بالفعل و بالقوه در مقابل جریان غربی و تمدن غرب است. التقاطی تلقی کردن اینها در یک نقطه انقلابیتر و اسلامیتر، ایستادن و تخطئه همه نیروهای دارای عاملیت و از جنس گام دوم و تمام دستآوردهای انقلاب است. مثلا تحصیل یا پیشرفت زنان در عرصههای ورزشی و علمی را تخطئه میکنند و به معنای غربی شدن جامعه میدانند، اما حضرت آقا تصریح میکنند اینها مزیتهای انقلاب اسلامی است.
درست است که در مسیر هدایت بانوان به مسیرهای شغلی و عدم انعطاف شغلی با نقشهای مختلف زنان، اشکالهایی وجود دارد، اما نباید با یک برچسب، تمام آوردههای انقلاب اسلامی را برای زنان، تبدیل به آوردههای جریان غرب کنیم و آن را بهقدری بزرگ نشان دهیم که تمام ساختارها و نظامات انقلاب اسلامی را احاطه کند.
موانع حکمرانی زنان
در عصر حاضر، موانع حکمرانی زنان حیطههای مختلفی دارد. بعضی شامل مقاومت افراد (چه مردان و چه زنان) در سیستمهای رسمی، خانوادهها و در محیط اجتماعی میشود. فرد بهخاطر مدل تربیتی، نوع نگرش، یا منفعتطلبی و خودخواهی ترجیح میدهد زن را به شکلی که دوست دارد، ببیند و سلیقه شخصی خود را به ساختار و سیستم محیط اجتماعی، مصالح خانواده و محیط کار، تعمیم دهد.
یک بخش، بحث ساختاری است. ساختارهای جامعه، سیستم سیاسی، کنشهای تعریف شده و مرسوم جامعه، بهشدت مردانه است. منظور این است مدلی که در جمع تجارب مردانه از پیشرفت، تخصصگرایی، دعوای سیاسی، کنش و... شکل گرفته، همگی مردانه است. در چنین سازوکاری، برای بخش قابلتوجهی از زنان، حکمرانی، جذابیتی ندارد. زنانی هم که جذب حکمرانی شدند، درگیر رقابت نابرابر میشوند. بعضی میگویند اگر رقابت نابرابر است به این دلیل است که زنها، متعلق به عرصه سیاست نیستند. کسی معتقد نیست در کنش سیاسی، باید بازنگری شود. کسی اعتقاد ندارد کنش اجتماعی ما باید جور دیگری باشد.
اگر زنان، در حکمرانی احساس غربت میکنند و نمیتوانند با آن انس بگیرند به این دلیل است که میگویند حکمرانی، کار زنان نیست، اما معتقد نیستند حکمرانی ما اشکال دارد! مقاومتهای ساختاری، ساختارهای مردانه و به تعبیری ساختارهای غیرانسانی، برای مردان هم آسیب دارد اما برای زنان بیشتر است.
در حال حاضر دعواهای سیاسی و فضای دوقطبی حاکم بر جامعه، نشان میدهد نیاز به مادرانگی داریم. کسی باید فداکاری و مادرانگی کند. اختلاف، بر سر نقاط تمایز را تمام کند و نقاط اشتراک را به یاد بیاورد. متاسفانه فقط میگوییم فضای سیاست، مردانه است و برای زنان جذاب نیست. مقام معظم رهبری میفرمایند در جهان غرب مرد و زن متضاد هماند، در ادبیات ما مرد و زن اصلا متضاد نیستند، دو جلوه از انسانیت هستند که بهصورت همافزا این وجوه را کامل میکنند.
مانع دیگر در عرصه حکمرانی زنان، تجربههای محدود آنهاست. این تجربهها بهقدری اندک است که اگر افرادی در موضع تصمیمگیری باشند و بخواهند در جایگاهی، فردی را پیشنهاد دهند اصلا گزینه زن، به ذهنشان نمیرسد. برای حضور زنان در عرصههای تصمیمسازی، جایگاههای کمی وجود دارد. بهدلیل وجود جایگاههای محدود زنان در حکمرانی، طبیعی است در این فضا، افراد نسبت به هم، حساس و رقیب شوند.
زیر ذرهبین بودن زنان
یکی از مسایل جدی، زیر ذرهبین بودن زنان است. اگر زنی، در یکی از مواضع تصمیمگیری قرار میگیرد صفر تا صد زندگیاش باید کامل و بینقص باشد. متاسفانه اولین اشتباه زنان در حکمرانی، آخرین اشتباهشان است! این نکته بسیار جدی است.
نگاه دیگر این است؛ زنان الگو که در تاریخ اسلام و انقلاب توانستهاند در عین زنانگی و محجبه بودن، انقلابی باشند و در سطح بالایی عاملیت داشته باشند، حتما استثنا هستند. به بانوی الگویی که باید جریانساز باشد و عده زیادی با تبعیت از او، انگیزه بگیرند و مسیری را طی کنند، برچسب استثنا میزنند. اینکه هنوز از شنیدن صحبتهای امام خمینی(ره) درباره خانم دباغ و از شنیدن فرمایشات مقام معظم رهبری، در حوزه زنان، شگفتزده میشویم، یعنی 40سال عقبیم! حضرت آقا میخواهند برایمان افق جدید بگشایند، ولی ما خیلی عقبیم.
رهبر انقلاب اسلامی فرمودند اگر برای زنی این دوگانه پیش بیاید که بین نقش مادری و تکلیف اجتماعی، تعارضی پیش بیاید، سیستم باید این تعارض را رفع کند. زن نباید وادار به انتخاب بین دو وجه عاملیت خود شود.
هر بار که دشمن مساله جدیدی درست میکند و میخواهد از آن سوءاستفاده کند، رهبری، عاملیت زن را مطرح میکنند. یعنی سوژگی و دیدگاه نسبت به عاملیت زن در مقام عبودیت در جمع با زنانگی او؛ این همان چیزی است که ما بهعنوان کیمیا میخواهیم به جهان عرضه کنیم و میتواند نگاه سیاسی و متحجرانه و تفکر مادی غربی را زمین بزند.
جریان نومتحجر، خودسانسوری، ازخود دریغ کردن و آلوده کردن فضای اجتماعی به ندیدن دستآوردها را به ما تحمیل میکند. دشمن میخواهد فاقد آینده باشیم. دشمن میخواهد وارد تمدنسازی در آینده نشویم. آنچه ما را از درون، فاقد آینده میکند، جریان نومتحجر است. حضرت آقا تلاش میکنند حداکثر افراد از این جریان نومتحجر جدا شوند. بزرگترین جنگ ما در آینده، با این جریان است.