نوع مقاله : مقاله

10.22081/mow.2024.76817

چکیده تصویری

شماتت زنان با اتهام «خودت مقصری»  

موضوعات

ادب و هنر 

شماتت زنان با اتهام «خودت مقصری»  

قربانیان تعرض را وادار به سکوت نکنید!

دکتر فاطمه موسوی ویایه - جامعه‌شناس و پژوهشگر حوزه زنان

«استاد» فیلمی تأمل‌برانگیز است. البته این فیلم ۸۰ دقیقه‌ای، حال و هوای تئاتری دارد و با سه شخصیت اصلی در یک مکان محدود، فیلم‌برداری شده است. روایت، بسیار سرراست است. دانشجویی به نام «گلنوش» برای گرفتن توصیه‌نامه استادش که برای پذیرش در دانشگاه خارجی به آن نیاز دارد، به محل کار جدید استاد می‌رود. استاد در موضع قدرت، حرف را کِش می‌دهد و توصیه‌نامه را نمی‌نویسد. سپس از احساس علاقه خود می‌گوید. دانشجوی عصبانی می‌خواهد دفتر را ترک کند و بعد صفحه سیاه می‌شود و نمی‌دانیم چه ماجرایی میان آن‌ها رخ می‌دهد. دو روز بعد، نامزد دختر به محل کار استاد می‌رود و او را بازخواست می‌کند. استاد با خونسردی هر اتفاقی را انکار می‌کند؛ نامزد دختر و تماشاگران فیلم در برابر این تردید و تعلیق قرار می‌گیرند که واقعا چه اتفاقی افتاد؟

 

البته اگر هوشیار باشیم متوجه می‌شویم استاد در ابتدای فیلم و در تعامل با دانشجو، آرام‌آرام از اصول اخلاق حرفه‌ای تخطی می‌کند. اول، انجام کار اداری را به ملاقات حضوری موکول کرده. دوم این‌که محل ملاقات را در محیط کار خود، نه در دانشگاه، قرار داده؛ یک دفتر کار بزرگ و شیک که همه آثار علمی و هنری‌اش آنجا قرار دارد. اینجا محل قدرت استاد و نشانه برتری بی‌چون و چرای اوست. جدا از فضا و مکان، سلسله مراتب و تفاوت جایگاه علمی‌– اجتماعی، استاد را در موقعیت قدرت قرار داده است. موقعیت قدرتی که نوشتن یا ننوشتن توصیه‌نامه برای پذیرش در دانشگاه خارجی، تاثیر مستقیمی در سرنوشت و آینده این دانشجو دارد. بدون توصیه‌نامه استاد، فرآیند پذیرش دختر دانشجو در دانشگاه و مهاجرتش به تعویق می‌افتد، زندگی و ازدواجش هم دچار مشکل می‌شود؛ بنابراین دانشجو در موضع ضعف قرار دارد.

استاد از جایگاه خود مطمئن است. به‌دلیل سن و تجربه بالا، خود را در موضع استاد و پدر قرار می‌دهد. ابتدا با دلسوزی درباره انگیزه مهاجرت و انتظارات پس از تحصیل در دانشگاه خارجی می‌پرسد، اما کم‌کم سوال‌های استاد، شخصی می‌شوند. او از حریم رابطه سالم خارج می‌شود و حتی به بهانه‌ای، دانشجو را لمس می‌کند. در مرحله آخر، به بیان احساسات شخصی خود می‌پردازد. حالا نقاب استادی و پدری کنار رفته و ادعا می‌کند از زندگی شخصی خود راضی نیست، افسرده و درمانده است و به‌طور ضمنی انتظار دارد دانشجو، نقش ناجی را بازی کند و به احساسات او پاسخ دهد. ترفند موثری است که زنان جوان زیادی را به دام می‌اندازد. دانشجوی دختر، ابتدا شاد و خندان است، اما هرچه می‌گذرد و کش و قوس ماجرا و عدم علاقه استاد در نوشتن توصیه‌نامه را می‌بیند، معذب‌ می‌شود. وضعیت، هنوز خاکستری است و او امیدوار است درنتیجه مماشات با استاد بتواند توصیه‌نامه را به دست آورد. هنوز برای استاد، احترام قائل است. وقتی استاد دست او را می‌گیرد و مجبور به نقاشی می‌کند، به‌شدت معذب است اما این لمس بی‌اجازه را در چارچوب روابط استاد- شاگردی می‌گنجاند. چند دقیقه بعد که مرد جایگاه استادی و پدرانه را ترک می‌کند و خود را به‌عنوان فردی علاقه‌مند نشان می‌دهد، ابهامی باقی نمانده و دختر به صراحت پاسخ منفی می‌دهد و حتی محل را ترک می‌کند. البته ناچار برای برداشتن کیف جامانده خود، بازمی‌گردد. این‌که چه اتفاقی رخ می‌دهد، به تماشاگر نشان داده نمی‌شود. ایجاد ابهام درباره آنچه رخ داده، ترفند مناسبی برای پیش بردن داستان است. در واقعیت نیز تنانگی بین دو نفر، در فضایی خصوصی و بدون شاهد، رخ می‌دهد و فقط ادعای زن در برابر ادعای مرد است.

 

سرزنش قربانی

ادعای استاد این است که اتفاقی نیفتاده، اما دانشجو می‌گوید به او تعرض شده است. در فیلم، نفر سوم که نامزد دختر است، وارد می‌شود تا داوری کند. او داستان تعرض را از زبان زن شنیده، اما با انکار استاد، روبه‌رو می‌شود. همچنین استاد، از روابط گذشته دختر، وقایعی را می‌گوید که نامزد از آن خبر ندارد. استاد تاکید می‌کند از وجود نامزد خبر نداشته و این گزاره‌‌ها نامزد دختر را که آماده خشونت است، دچار شک می‌کند. نامزد دختر دانشجو (علیرضا) شبیه همه ما و مشابه جایگاه تماشاگران است. از تجاوز، عصبانی است و می‌خواهد استاد را مجازات کند. از طرف دیگر، رفتار خونسرد استاد و انکار او هم در مرد جوان و هم در مخاطب، شک معقولی را به وجود می‌آورد که آیا واقعا اتفاقی بین این دو نفر افتاده؟ فیلم‌نامه‌نویسان با این ترفند اجازه می‌دهند تماشاگران به رویکرد عقل سلیم که در فرهنگ تجاوز وجود دارد، مبتلا شوند.

فرهنگ تجاوز، نقش مرد متجاوز را کمرنگ و ادعا می‌کند در هر اتفاقی که رخ دهد، به‌نوعی زن، مقصر است. در فرهنگ مردسالاری، یک‌سری باورها و هنجارهای چندهزار ساله ساخته شده، مبتنی بر این‌که «خشونت مردانه» و «اکراه زنانه» را طبیعی و بخشی از تعامل بین زنان و مردان می‌داند. انگار مردان آماده‌اند به‌سادگی و با یک اشاره توسط زیبایی زنانه، اغوا و تحریک شوند و پس از تحریک، عقل و منطق خود را از دست داده و مهارناپذیر می‌شوند. زنان، ذاتا خوددار قلمداد می‌شوند و انتظار می‌رود مواظب رفتار و گفتار خود باشند و از بیدار کردن غریزه مردانه خودداری کنند. مرد، باوجود این‌که در همه جنبه‌ها تواناست، اما امکان کنترل تمایلات جنسی را ندارد و این میل با زن، برانگیخته می‌شود. بنابراین سلامت رابطه، به‌عهده زن است. زن باید به‌نوعی لباس بپوشد، حرف بزند، رفتار کند و در جامعه حضور داشته باشد که میل جنسی مردانه تحریک نشود و اگر این اتفاق بیفتد، زن، مقصر است و لابد کاری کرده است!

رویکرد عقل سلیم از زنان انتظار دارد مواظب رفتار و گفتار خود باشند و هر اتفاقی بیفتد قربانی تجاوز، سرزنش می‌شود. در فیلم، دختری که مورد تعرض قرار گرفته از سوی نامزدش با سرزنش‌هایی مانند «چرا تنها رفتی؟»، «داد و فریاد کردی و کمک خواستی؟» مواجه می‌شود. او چون به استادش نگفته که نامزد دارد، تنها به دفتر کار استادش رفته و این‌که به لطف و کمک استادش نیاز داشته، سرزنش می‌شود. حتی با افشای تعرض، باز هم سرزنش می‌شود؛ زیرا گفتن حقیقت ماجرا باعث شده این دو مرد روبه‌روی هم قرار بگیرند. اگر در گیرودار این جدال، قتلی هم رخ می‌داد باز هم دختر، مقصر قلمداد می‌شد که مردها را به جان هم انداخته!

در فیلم، دختر دانشجو، با وجود این‌که واقعیت را به نامزد جوانش گفته، اما باز هم نگران است که دیگران این روایت را بشنوند و او را قضاوت و سرزنش کنند. به دلیل همین رفتار «قربانی‌نکوهی» است که زنان از ثبت شکایت می‌هراسند. او نگران است هم‌کلاسی‌های سابق و دانشجویان فعلی استاد، حرف او را باور نکنند و بگویند اگر راست می‌گوید چرا ما چیزی از استاد ندیدیم؟ یا بدخواهانش او را متهم کنند که خودش برای به دست آوردن توصیه‌نامه، استاد را اغوا کرده و حالا که توصیه‌نامه را به دست نیاورده، پشیمان است و دروغ می‌گوید. در فیلم هم استاد در این مورد کنایه می‌زند. از سوی دیگر، نامزد دختر اصرار دارد ماجرا را برای همسر استاد افشا کند. با او تماس می‌گیرد تا او را به دفتر بکشاند. البته امیدش بیهوده است. تحقیقات میدانی نشان می‌دهد اعضای خانواده فرد متجاوز، کمتر از دیگران، خطاکاری او را باور می‌کنند. قابل انتظار است زیرا باور ادعا برای همسر متجاوز، هزینه سنگینی دارد و او ناچار به طلاق، عواقب آن، یا اعاده حیثیت اجتماعی است. موارد بسیاری بوده که همسر با وجود شواهد غیرقابل انکار، همچنان بر بی‌گناهی مرد اصرار دارد.

اما آشنایانی که می‌گویند آن‌ها رفتار ناشایستی از متهم ندیده‌اند، باید بدانند آزارگران جنسی، روان‌شناسان خوبی هستند و قربانیان خود را با دقت انتخاب می‌کنند. آن‌ها کسانی را طعمه قرار می‌دهند که از نظر حمایت خانواده و شبکه دوستان شرایط مساعدی ندارند، از نظر روانی آسیب‌پذیرند و به احتمال زیاد در برابر آزار، سکوت می‌کنند. در فیلم، از میان گفت‌وگوها درمی‌یابیم استاد، دانشجویش را مدتی زیر نظر داشته، به‌صورت ناشناس در اینستاگرام رصد می‌کرده و از زندگی شخصی او خبر دارد. می‌داند پدر و مادرش از هم جدا شده‌اند و هر دو، دوباره ازدواج کرده‌اند، خواهر و برادر و حامی خاصی ندارد، قصد مهاجرت دارد و شبکه همکلاسی‌ها و دوستان سابقش در حال از دست رفتن است. پس اگر نامزدی در میان نبود که استاد از وجودش خبر نداشت، دختر جوان سکوت می‌کرد.

 

چه کسی مقصر است؟

از نظر اجتماعی و حقوقی، مسئولیت افراد درگیر در یک واقعه، با هم برابر نیست و مسئولیت اصلی با کسی است که قدرت بیشتری دارد. یکی از انواع تجاوز، سوءاستفاده از موقعیت اجتماعی و جایگاه اقتدار است که قربانی به‌دلیل ترس از عواقب استنکاف، با اکراه به رابطه جنسی تن می‌دهد. رابطه کاری بین مدیر و کارمند، استاد و دانشجو، پزشک و بیمار، وکیل و موکل اقتضا می‌کند هیچ تبادل عاطفی یا جنسی بین آن‌ها رخ ندهد؛ هرچند با رضایت طرفین باشد. جایگاه این افراد با هم برابر نیست؛ از این‌رو رضایت واقعی، ممکن نیست. چون همواره در پس ذهن فرد فرودست این نکته وجود دارد که اگر خشم یا نارضایتی بالادست خود را برانگیزد، برایش عواقب سختی دارد. کارمند در خطر اخراج قرار می‌گیرد، دانشجو در دوره تحصیل با مشکل روبه‌رو می‌شود، پرونده قضایی موکل با شکست مواجه می‌شود و با تبعاتش درگیر است و روند درمان بیمار متوقف می‌شود.

البته عده‌‌ای می‌گویند چه اشکالی دارد؟ دانشجوی دختر مایل است نمره بگیرد یا کارمند می‌خواهد تحت حمایت مدیر مرد باشد. اگر زن مجرد، غیرباکره و بی‌نیاز از اذن پدر باشد و صیغه ازدواج موقت جاری شود، خلاف شرع رخ نداده است. اشکال اینجاست که الطاف جنسی مثل پول و هدیه، نوعی رشوه است و خلاف مقررات و اعتبار حرفه‌ای دانشگاه یا بخش اداری است که افراد نه براساس شایستگی که براساس میزان رشوه‌ای که به مقام بالاتر داده‌اند، موفق شوند. استاد یا مدیر نباید برخلاف قوانین و اصول کاری رفتار کنند. آن‌ها نباید از جایگاه و موقعیت خود برای اغراض شخصی استفاده کنند. در این فیلم، حتی اگر دختر، تمایل داشت یا اغواگری می‌کرد، مسئولیت اتفاق با استاد بود؛ زیرا استاد در جایگاه قدرت است و اوست که با نوشتن یا ننوشتن توصیه‌نامه می‌تواند سرنوشت دانشجو را تغییر دهد.

 

سکوت قربانیان؛ چرا؟

پایان فیلم به نظر، معقول است. «علیرضا» به‌عنوان مردی که ناموسش مورد تعرض قرار گرفته، به خود اجازه می‌دهد دست به خشونت بزند. اما درمی‌یابد این خشونت عریان و اجرای مجازات توسط خودش، از جنس او نیست؛ بگذریم که در محضر قانون نیز پذیرفته نیست. استاد را رها می‌کند تا منتظر همسرش بماند و برای دفتر به‌هم‌ریخته و تن کتک‌خورده، توضیحی دست‌و پا کند. دختر از ابتدا هم قصد شکایت نداشت. اثبات دعوی تجاوز در ایران مشکل است. تجاوز یعنی زمانی که یکی از طرفین کنش جنسی، نسبت به آن رضایت واقعی نداشته باشد. پس نکته اصلی در تعریف تجاوز، نه اعمال زور و خشونت بلکه اطمینان از رضایت است؛ اما مفهوم رضایت، روشن نیست. چگونه رضایت زن احصا می‌شود؟ دو رویکرد قضایی وجود دارد: در رویکرد قضایی اجراگرا به جای توسل به تفسیر مردانه از تمایلات درونی زن، معیار بیرونی و قابل سنجش گفتار و رفتار زن ( و مرد) را معیار قرار می‌دهد. وقتی معیار این باشد که رضایت زن به شکل کلامی ابراز شود، دیگر متهم نمی‌تواند ادعا کند تصور می‌کردم رضایت دارد. اما در رویکرد ذهن‌گرا، رضایت جنسی زن، امری ذهنی و درونی است و ارتباط قبلی متهم و شاکی، تماس‌های تلفنی، طرز لباس پوشیدن و... نشان می‌دهد شاکی به رابطه جنسی رضایت داشته. اگرچه در قانون به‌صراحت این موارد به‌عنوان نشانه رضایت نیامده، اما رویه قضایی در ایران و بسیاری از کشورها این است که صرف رابطه دوستی قبلی و ورود داوطلبانه به خانه یا محل کار متهم دلیل بر رضایت جنسی و فقدان اجبار است. اثبات وقوع رابطه جنسی با توجه به آثار مادی و ترشحات روی بدن قربانی (در ۴۸ ساعت اول) مقدور است، اما چگونه می‌توان اثبات کرد این رابطه با اکراه و ارعاب رخ داده وقتی ورود داوطلبانه قربانی به‌عنوان رضایت ضمنی او فرض می‌شود؟ اثبات تجاوز (وجود چهار شاهد عادل) بسیار مشکل است، مگر تجاوز جلوی چشم یک گروه اتفاق می‌افتد که از آن میان چهار نفر عادل باشند؟ اصلا اگر چنین واقعه تخیلی رخ دهد و شاهدان برای نجات زن دخالت نکرده باشند، اساسا شرط عدالت از آن‌ها ساقط می‌شود. از سوی دیگر، مجازات تجاوز در قوانین ما اعدام است و این مجازات شدید باعث می‌شود قضات برای پذیرش شواهد و مجرم قلمداد کردن متهم، سختگیری بیشتری لحاظ کنند. البته فیلم‌نامه‌نویسان با رو کردن یک فایل صوتی به هر شکی در این مورد پایان می‌دهند، اما در واقعیت امکان ضبط صدا و تصویر از سوی قربانی، به‌ندرت اتفاق می‌افتد. گذشته از این‌که در محاکم ایران، فایل صوتی و تصویری، شاهد و سند متقن محسوب نمی‌شوند و تنها تاثیر آن، در علم قاضی است که ممکن است از سوی قاضی پذیرفته نشود.

در پایان فیلم، یک ابهام باقی می‌ماند؛ این‌که آیا دختر دانشجو توصیه‌نامه نوشته شده را با وجود چنین اتفاق‌هایی با خود برده؟ در پاسخ این سوال می‌گویم: خیر!

 

سکوت و پنهان‌کاری به متجاوزان جرأت می‌دهد

از دانشگاه به‌عنوان یک نهاد بروکراتیک انتظار می‌رود شرایطی فراهم کند که در این محیط، امکان بروز رفتار غیرحرفه‌ای نباشد. همان‌طور که استادی نمی‌تواند در برابر رشوه گرفتن نمره بدهد، پذیرفته نیست که در برابر الطاف جنسی از دانشجویانش، از اصول حرفه‌ای تخطی کند و نمره‌ای به دانشجویان ارایه کند که ارتباطی با شایستگی و صلاحیت‌شان در گذراندن آزمون علمی دانشگاه ندارد. چند سالی است که در دانشگاه‌های کشورهای توسعه‌یافته این نکته مهم مورد توجه قرار گرفته و برای حفظ اخلاق حرفه‌ای در محیط کار و تحصیل، آیین‌نامه‌ای نوشته شده مبنی‌بر این‌که تعامل میان این افراد چه‌طور باید باشد. مثلا در آیین‌نامه دانشگاه آمده هیچ استادی اجازه ندارد کلاس‌های درس یا ملاقات با دانشجویان را در محیط خصوصی برگزار کند. جلسه‌ها باید در محیط دانشگاه، یا مکانی عمومی نزدیک دانشگاه برگزار شود.

در دنیای سنتی، نگاهی ساده به جرم وجود داشت؛ یا جرمی رخ داده و مجرم مجازات می‌شود یا قرائن و شواهد اثبات جرم کافی نیست و او تبرئه می‌شود. در جهان مدرن، نظام حقوقی مبتنی‌بر رویکرد ترمیمی است، یعنی گمان نمی‌کنند لغزشی رخ داده بلکه نگران الگوهای رفتاری و تاثیر آن بر تعامل با دیگر افراد و آسیبی است که ممکن است وارد کند. فرد متجاوز فقط یک بار وسوسه نشده و تجاوز نکرده، بلکه این رفتار را بار دیگر تکرار می‌کند. بنابراین وقتی دانشجویی ادعا می‌کند استاد با او رفتار نادرستی داشته، به استاد تذکر داده و در پرونده استاد ثبت می‌شود. البته به این معنا نیست که استاد، اخراج یا مجازات شود، بلکه به‌عنوان نشانه‌ای از رفتار غیرحرفه‌ای ثبت می‌شود. اگر چند گزارش مستقل دیگر هم ثبت شد، به این معناست که استاد از اصول حرفه‌ای تخطی می‌کند و شکایت دانشجویان را برانگیخته است. بنابراین کلاس‌های استاد با دختران دانشجو محدود می‌شود، حتی اگر لازم باشد یک فرد به‌عنوان ناظر در کنار او در کلاس درس حضور خواهد داشت.

البته این‌ها روی کاغذ است و در مرحله اجرا به این راحتی اجرا نمی‌شود. گاهی موضوع آزار جنسی در دانشگاه را مشابه آزار جنسی در سازمان‌های دیگر مانند محیط کار و وقوع آزار جنسی میان کارفرما و کارمند قلمداد می‌کنند اما آزار جنسی در دانشگاه، فراتر از مساله سوءاستفاده از قدرت در رابطه دونفره شغلی است. زیرا متهم به آزار، بخشی از ساختار قدرت دانشگاه است که اعتبار آن را با خود یدک می‌کشد و نمی‌توان به سادگی آن را پاسخگو کرد. برخلاف یک سازمان کاری، ساختار دانشگاه برای رد اتهام و حفظ خوشنامی خود می‌کوشد. دانشگاه، نهادی مبتنی‌بر قدرت و اقتدار است و هیات علمی بودن، فردِ متعرض را در جایگاه قدرتی نشانده که مدیران دانشگاه در خوشبینانه‌ترین حالت، یارای مقابله با او را ندارند، اگر هم داشته باشند، آزار جنسی، برای مدیر گروه یا مناصب بالاتر دانشگاه چندان اهمیتی ندارد که آن‌ها بخواهند ریسک و زحمت پیگیری را به جان بخرند و شبکه روابطی را از دست بدهند که منافع آنان را حفظ و تقویت می‌کند. یکی از دلایل اهمیت جنبش «می‌تو» این بود که قبلا گزارش دانشجویان مورد توجه قرار نمی‌گرفت. اما جنبش «می‌تو» این اهمیت را به قشر دانشجو داد که اساتید از قدرت‌شان سوءاستفاده نکنند. در این جنبش، بحث تعرض نیست؛ بلکه سوءاستفاده استاد از موقعیت سلسله‌مراتبی و اقتدار است.

در فیلم «استاد» تعرض مبتنی‌بر خشونت و ارعاب نشان داده می‌شود. اما پژوهش‌ها نشان داده فقط 30درصد تجاوزها، مبتنی‌بر خشونت است و 70درصد مبتنی‌بر اتفاقی خاکستری است و مانند دیگر جرایم در فضای خصوصی نمی‌دانیم چه کسی راست می‌گوید؟ البته تحقیقات اجتماعی نشان می‌دهد باتوجه به فرهنگ تجاوز و قربانی‌نکوهی، اگر زنی ادعا کند مورد تجاوز قرار گرفته، احتمال این‌که دروغ بگوید، بسیار کم است. زیرا فرهنگ قربانی‌نکوهی و مقصر دانستن زن، چنان پررنگ است که قربانیان واقعی تجاوز نیز ناچار به سکوت می‌شوند. در تحقیقاتی که سال‌های 2019 و 2020 در کشورهای اروپایی انجام شد، با وجود سیستم قضایی آموزش‌دیده در جمع‌آوری شواهد تجاوز و اهمیت این دست پرونده‌ها، یافته‌ها نشان می‌دهد نیمی از زنانی که مورد تجاوز قرار گرفته‌اند از ترس قربانی‌نکوهی و این‌که دروغگو خوانده شوند، سکوت کرده و شکایتی را ثبت نمی‌کنند. در انگلیس از هر چهار تجاوز، یک مورد شکایت ثبت می‌شود. در آمریکا و سوئد از هر سه نفر قربانی، یک نفر شکایت می‌کند. در کشور ما هم متاسفانه در حوزه جرایم جنسی، تحقیقات مفصلی انجام نشده و نتایج همان تحقیقات اندک هم منتشر نمی‌شود. در تحقیقی که یکی از دوستانم انجام داده، از میان 40 زن مورد تعرض قرار گرفته، فقط دو نفر شکایت کرده بودند. باید شرایطی به وجود آید تا از قربانی‌نکوهی کاسته شود. وقتی نگران آبروی متهم هستیم، در حقیقت فضای امنی برای متجاوز به وجود می‌آوریم که منجر به تکرار رفتارش خواهد شد. تحقیقاتی در آمریکا، نشان می‌دهد فردی که به تجاوز علاقه دارد در طول چند سال به‌طور میانگین به 5 نفر تعرض می‌کند. بنابراین اگر نگران آبروی فرد متجاوز باشیم، با به وجود آوردن حریم امن برای او، زنان دیگر را به خطر انداخته‌ایم. قوانین دیگری که بر ضوابط پوشش زنان و گسترش عفاف در جامعه تاکید می‌کنند، به‌طور ضمنی عامل وقوع آزار جنسی را اغواگری زنان و عدم رعایت معیارهای حجاب توسط آنان قلمداد می‌کنند. در نتیجه انتظار می‌رود سکوت قربانیان در ایران بسیار بیشتر باشد (چند برابر میانگین جهانی). شواهد نشان می‌دهد نکوهش قربانی و عدم جدیت در رسیدگی به دعاوی تجاوز، فضای امنی برای متجاوز به وجود آورده تا بر تعداد قربانیان خود بیفزایند. در سال‌های اخیر مواردی کشف شده که قربانیان متجاوز بالای پنجاه مورد بوده است.

در نظام حقوقی باید قوانین و شیوه رسیدگی به دعاوی تجاوز تغییر کند. از سوی دیگر در محیط کار، تحصیل و انجمن‌های صنفی قوانینی تدوین شود که امکان سوءاستفاده از قدرت را کاهش دهد و فرد خاطی را مجازات کند. خوشبختانه شرکت‌های خصوصی این کار را شروع کرده‌اند. امیدواریم این مسیر به تغییر قوانین و رویکرد قضایی به پرونده‌های تجاوز منجر شود. انجمن جامعه‌شناسی ایران نیز سند «پیشگیری از آزار جنسی در دانشگاه» را تدوین و در سایت خود منتشر کرده که متاسفانه قدرت اجرایی ندارد. این امر مهم باید توسط وزارت علوم پیگیری شود.