نوع مقاله : معرفی کتاب

10.22081/mow.2024.77017

چکیده تصویری

زنان غزه خسته نمی‌شوند

موضوعات

معرفی کتاب

کتاب «لهجه‌های غزه‌ای؛ چند روزنوشت از غزه» چرا و چگونه نوشته شد؟

زنان غزه خسته نمی‌شوند

سال گذشته با شروع عملیات «طوفان الاقصی»، غزه و حوادث آن صدر اخبار دنیا قرار گرفت. هر روز تصاویر و گزارش‌هایی از کشتار مردم غزه، به‌خصوص زنان و کودکان بی‌گناه، حکایت از خباثت رژیم صهیونیستی می‌داد و دل مردم دنیا را به درد می‌آورد. با گذشت ماه‌ها از حمله‌های وحشیانه اسراییل، کم‌کم احوال مردم این منطقه، به اخبار روزانه‌ای تبدیل شد که از هیجان روزهای ابتدایی فاصله گرفته بود. در همین شرایط، انتشارات سوره مهر دست به کار شد و با جمع‌آوری روزنوشت‌ها و یادداشت‌های نویسندگان و شاعران غزه و ترجمه آن‌ها، کتابی با عنوان «لهجه‌های غزه‌ای» به چاپ رساند. «لهجه‌های غزه‌ای؛ چند روزنوشت از غزه» نوشته «یوسف القدره» و «فاتنه الغره» دو شاعر فلسطینی است که محمدرضا ابوالحسنی، آن را ترجمه کرده است.

 

 

روایت‌ واقعیت‌های میدان جنگ

محمدرضا ابوالحسنی - مترجم

پژوهش‌گران حرفه‌ای به‌صورت مداوم اخبار حوزه‌های مورد علاقه خود را از منابع مختلف مجازی و حقیقی دنبال می‌کنند. من هم از ابتدای عملیات طوفان‌الاقصی دنبال اخبار در شبکه‌های مختلف حقیقی و مجازی بودم. بعد از مدتی متوجه شدم تداوم خبررسانی درباره این موضوع، آن هم به‌طور مکرر، بدون در نظر گرفتن هیچ جنبه جدیدی از ماجرا انجام می‌گیرد. متاسفانه در رسانه‌های ما اغلب درباره اخبار مهم پیرامون اینگونه عمل می‌کنیم و مدام اخبار تکراری به اطلاع مخاطب می‌رسانیم. این کار باعث می‌شود مخاطب، کم‌کم نسبت به مسایل مهم، منزجر و بی‌علاقه شود.

باوجود گذشت مدت بسیار، رسانه‌ها هنوز به توانایی، قابلیت و کاربلدی لازم در این زمینه نرسیده‌اند. بنابراین برخی موضوع‌ها، رنج‌آور می‌شوند. گویی قرار است هر روز درباره مرگ چند کودک دیگر در غزه خبرهایی بشنویم که کم‌کم ما را نسبت به موضوع، بی‌تفاوت می‌کند. به‌مرور نسبت به این اخبار کِرخت می‌شویم و حتی ممکن است از ادامه پیگیری چنین خبرهایی منزجر شویم. چنین حسی در انسان‌ها، کاملا طبیعی است.

در همان روزهایی که اخبار غزه به یک روزمرگی ملال‌‌آور تبدیل شده بود، دوستی از من خواست کاری سینمایی درباره غزه انجام دهیم. این کار باعث شد به جای پیگیری اخبار، سراغ روایت‌های قصه‌دار و دراماتیک بروم که برای کار سینمایی به کار بیاید. شبکه «الجزیره» و «الاقصی» جزو رسانه‌هایی بودند که بیش از رسانه‌های دیگر در جهان عرب، اخبار و اتفاق‌های غزه را اطلاع‌رسانی می‌کردند.

طبق روال کار رسانه‌ها، وقتی اتفاقی شبیه طوفان الاقصی رخ می‌دهد از اروپا تا آمریکا و دیگر کشورهای جهان نسبت به این اتفاق، واکنش نشان می‌دهند. راحت‌ترین کار در رسانه این است که سراغ جنبه‌های خنثای‌ یک جنگ، یعنی بخش‌های ترحم‌برانگیز برود. این قسمت‌ها به قول معروف، کاری از پیش نمی‌برند، اما به آن‌ها پرداخته می‌شود. یکی از اهداف این شبکه‌ها، پرداختن به جنبه‌های انسانی و اجتماعی است چون جنبه‌های سیاسی، خطرناک و مستلزم موضع‌گیری است و دولت‌ها نمی‌خواهند موضع‌گیری کنند، درنتیجه بیشتر شبکه‌های خبری جهان عرب، جنبه‌های انسانی و اجتماعی جنگ غزه را پوشش می‌دهند؛ اما این کار را به شکل خبری انجام می‌دهند، نه روایت.

 

روایت واقعیت‌های تلخ با زبانی شیرین

نکته دیگر که توجهم را جلب کرد این بود که در تهیه گزارش‌های خبری، بیشتر تصاویر، مصنوعی بود. یعنی عمق میدان دوربین، گزارش‌شان را کوچک کرده و یک چهره شاد سینمایی صحبت می‌کرد. با این‌که از نماهای مختلف تصویربرداری انجام می‌شد اما تصنعی بودن صحنه‌ها را نشان می‌داد. معمولا این تصاویر بازسازی می‌شود تا پیام خاصی را به مخاطب منتقل کند. پیام این رسانه‌ها در جنبه انسانی و اجتماعی، ترحم است. این‌که چقدر مردم غزه زندگی ترحم‌برانگیزی دارند. وضعیتی را نشان می‌دهند که مردم مستاصل شده‌اند و دنیا را به کمک فرامی‌خوانند که برای‌شان کاری کنند و آن‌ها را نجات دهند. این پیامی بود که سعی می‌کردند، مخابره کنند و این کار به شکل کاملا مصنوعی و منزجرکننده‌ای بود. خط اصلی خبرها به این صورت بود تا این‌که سایتی پیدا کردم که از نویسنده‌های مختلف دنیا، یادداشت‌هایی را درباره غزه منعکس می‌کند. نکته مثبت سایت، این است بیشتر کسانی که مطالب و نوشته‌های‌شان در سایت منعکس شده، به حرفه نویسندگی آشنا بودند و به‌اصطلاح تازه‌کار نبودند. در آن سایت، 16روایت نظرم را جلب کرد. پیشنهاد ترجمه دادم و این کار به‌عهده خودم گذاشته شد. به نظرم رسید نوشته‌های دو یا سه نویسنده از بین نویسندگان را انتخاب کنم. از میان این نویسنده‌ها «یوسف القدره» و «فاتنه الغره» دو شاعر و نویسنده‌ای بودند که روایت‌های آن‌ها از نظر ادبی، از روایت نویسنده‌های دیگر کاملا متمایز بود. بنابراین روایت‌های این دو نویسنده و شاعر فلسطینی را ترجمه کردم و به چاپ رسید. در ترجمه روایت‌ها، سعی کردم مطالب دست اول را به مخاطب انتقال دهم و به زبانی نزدیک شوم که آن‌ها می‌خواهند. زبانی که این دو نفر با آن صحبت کرده‌اند، نه زبان کلاسیک عربی فصیح است و نه محاوره؛ چیزی بین این دو و زبانی شیرین و دوست‌داشتنی است. سعی کردم با این ادبیات، کار را ترجمه کنم. هر دو شاعر و نویسنده در غزه و در میدان، روایت‌های خود را نوشته‌اند.

یکی از ویژگی‌های خوشایند این کار، نوشتن درباره جنگ با پرهیز از پرداختن به خونریزی و خشونت جنگ بود. البته همه این‌ها وجود دارد، اما به اندازه‌ای است که واقعیت جنگ را به مخاطب منتقل کند و به حیطه چندش‌آور و منزجرکننده نزدیک نشود. شبیه فیلمی که درباره جنگ است، اما در آن قتل‌عام و کشتار به تصویر کشیده نمی‌شود. این تجربه را دوست داشتم و بیشتر می‌پسندیدم؛ هر دو نویسنده از نوشتن درباره صحنه‌های خون‌بار و خشن جنگ، پرهیز کرده‌اند.

 

 

آی مردم! ما عدد نیستیم

کورش علیانی- پژوهشگر و نویسنده

روایت، حضور ما در جهان است. روایت، تصاویر پشت سر هم است که در مغز ما ایجاد می‌شود و تصویر آخر، به این تصاویر معنا می‌دهد. شهید مرتضی آوینی، بسیار باهوش بود. کارهایش ضدفرم بود و می‌دانست فرم، چیز خوبی نیست. همه افرادی که در زمینه روایت کار می‌کنند، از زیر عبای مرتضی آوینی بیرون آمدند. آن‌ها روز به روز فهمیدند فرم چقدر بد است. محتوای روایت، زندگی انسان است. روایت با حافظه رویدادی ما و حافظه اتوبیوگرافیک، تقریبا یکسان است. روایت، گزارش ما از زندگی و آنچه بر ما می‌گذرد، است. بزرگ‌ترین لطف ما به روایت این است که توانایی‌های ادبی را وارد روایت نکنیم و بگذاریم زندگی، خودش حرف بزند. در روایت یاد گرفتیم باید کوتاه و بدون هیچ هنری، اتفاق‌ها را بازگو کنیم. چقدر خوب است وقتی ادبیات کنار می‌رود و زندگی بروز می‌کند.

 

خوشبخت‌ترین مردم روی زمین

در تصاویری که رسانه‌ها نشان می‌دهند مردم غزه، بدبخت هستند؛ درست نیست. آن‌ها خوشبخت‌ترین مردم روی زمین هستند. بدبخت‌ترین افراد، کسانی‌اند که قربانی استعمار و استبداد در شکل‌های مختلف هستند. زیرا راه برگشت از کوچه بن‌بست آدم‌کُشی برای‌شان مسدود است. راه برای مردم غزه، باز است. اگر به میزان جرم و جنایت در جوامع مختلف دقت کنید متوجه می‌شوید میزان جرم و جنایت در غزه کمتر از دیگر جوامع است. آنجا کسی دزدی نمی‌کند، چاقو در شکم هم‌نوعش فرو نمی‌کند. یک جامعه آرمانی را در غزه می‌بینید، ولی متاسفانه به آن برچسب بدبختی و مصیبت می‌زنید!

آنچه در غزه می‌گذرد و ما با روایتش سروکار داریم، راه‌حلی است برای انسانی‌تر زیستن. راه‌حل‌هایی که مردم غزه برای مواجهه با خباثت‌های اسراییل پیش گرفتند. این راه‌حل‌ها پایدار است.

شاید خبرهای مردم غزه تکراری شده‌اند، اما مردم غزه برایش راه حل پیدا کرده‌اند. شهید «رفعت العرعیر» زمان حیاتش با این‌که می‌توانست بعد از پایان تحصیلات به زندگی در انگلیس ادامه دهد، اما به غزه برگشت. وقتی سال گذشته جنگ شروع شد، چند بار او را ترور کردند که ناموفق بود؛ اما بالاخره به شهادت رسید. شهید رفعت، نهضت مبارکی را بنیان گذاشت؛ نهضت روایت‌های غزه‌ای. امروز ثمره‌اش را می‌بینیم که گوشه‌ای از آن، کتاب «لهجه‌های غزه‌ای» و قسمت‌های دیگری از آن، در جاهای دیگر است. مردم غزه، زیستن خود را تعریف می‌کنند. قسمت بزرگی از این زیستن را شهید «رفعت» بنیان گذاشت که پروژه «ما عدد نیستیم» بود.

او ادبیات و نویسندگی خلاقانه را در دانشگاه اسلامی غزه تدریس می‌کرد. العرعیر سازمان «ما عدد نیستیم» را تاسیس کرد. این سازمان، نویسندگان جوان غزه را به نویسندگان با تجربه مرتبط و قدرت روایت را به‌عنوان ابزار مقاومت، ترویج می‌‌کرد.

 

راه‌حل‌های غزه‌ای را جهانی کنیم

درست است که در طول روز، انسان‌های زیادی شهید می‌شوند، اما هریک روایتی دارند که باید آن را بیان کرد. این یک معجزه است، این معجزه، خلاف آنچه فکر می‌کنیم، ادبی نیست؛ معجزه شناختی است. به‌واسطه این روایت‌ها، نسبت به مردم غزه، شناخت پیدا می‌کنیم. اگر داستان و شعر نوشته شود کافی نیست و روایت، نشان‌دهنده زیستن است. وقتی داستان می‌نویسیم باید به هدفی که در نظر داریم، برسیم. اما روایت، ملاحظه هدف قهرمانانه ما را نمی‌کند و همین باعث می‌شود تاثیرگذار باشد. روایت، ارزشمند است زیرا به ما ایده بهتر زیستن و پرهیز از بد زندگی کردن خود و دیگران را می‌دهد. این چیزی است که در کتاب «لهجه‌های غزه‌ای» رخ داده و در توئیت‌های مردم غزه دیده می‌شود. روایت، نیاز به زیست انسانی دارد.

بعد از این جنگ، یک فرمول پیدا کردیم که بتوان بیشتر با روایت رنج و فاجعه کنار آمد و ادامه داد. این‌که به تصاویر جنگ زل نزنید. ولی متن‌ها و گزارش‌ها را بخوانید و بشنوید. چون با تصویر، افراد زودتر طاقت خود را از دست می‌دهند. بنابراین به تصاویر نگاه نکنید و زمانی که گزارش تصویری پخش می‌شود بدون نگاه کردن، فقط به آن گوش دهید. کتاب و گزارش‌های جنگ را بخوانید. این کار کمک می‌کند پایداری‌تان افزایش پیدا کند. اگر به تصاویر زُل بزنید، به آن عادت می‌کنید.

امیدوارم روزی مردم‌خواری اسراییل تمام ‌شود و بعد از آن، جهاد ما شروع شود. جهاد ما این است که راه‌حل‌های غزه‌ای را جهانی کنیم.

 

 

روایت مردم غزه در راهروی بیمارستان

فاتنه الغره - نویسنده و شاعر فلسطینی

من ساکن بلژیک‌ام و بعد از 15سال برای دیدار پدر و مادر و خانواده‌ام، چهار روز قبل از عملیات طوفان‌الاقصی و حمله رژیم صهیونیستی، وارد غزه شدم. با شروع جنگ همراه خانواده‌ام به نزدیک‌ترین بیمارستان، نقل مکان کردیم و فکر می‌کردیم جنگ تا زمانی که آنجا هستیم، تمام خواهد شد. فاصله نزدیکی بین اقامتگاه و خانه‌مان بود. با رفتن به آنجا متوجه شدیم بیمارستان 14هزار نفر از مردم غزه را در خود جای داده است. همان ابتدا با این‌که امکان خروج و بازگشت به کشور بلژیک را داشتم، اما نه فقط برای کمک به پدر و مادرم، بلکه احساس وظیفه و رسالت می‌کردم که در غزه بمانم.

انگار قرار بود آنجا باشم و آنچه در جنگ رخ می‌دهد، برای کسانی روایت کنم که حضور ندارند. از لحظه‌ای که در غزه بودم دوستانم از من خواستند شروع به نوشتن کنم. اما چون بیمارستانی که در آن ساکن بودیم، پر از جمعیت بود و در راهروهای بیمارستان، مردم در رفت و آمد بودند، نمی‌توانستم بنویسم و نوشتن برایم بسیار سخت بود. با وجود این شرایط، به نظرم رسید باید دشواری‌های مردمی که در شرایط جنگی زندگی می‌کنند و تصاویر زشت و پلیدی از آنچه اسراییل بر مردم غزه تحمیل می‌کرد، به مردم دنیا نشان دهم.

سعی کردم روایت‌های جنگ را به صورت نامه به برادرزاده‌ام بنویسم. تا زمانی که داخل غزه بودم، توانستم روایت آنچه دیده بودم، در قالب 5نامه به برادرزاده‌ام بنویسم. بعد از سه ماه، توانستم از غزه خارج شوم و به بلژیک برگردم. اما همچنان نوشتن نامه به برادرزاده‌ام را ادامه دادم و تا الان 23نامه نوشته‌ام و این نامه‌ها را با نوشتن یک مقدمه تبدیل به کتاب کرده‌ام.

 

 

زندگی با مقاومت و امید، جریان دارد

یوسف القدره - نویسنده فلسطینی

دو دهه است که غزه در محاصره و جنگ‌های متعدد اشغالگران اسراییلی به سر می‌برد. از سال گذشته جنگ وحشتناکی را تجربه می‌کند که مشابهش را تاکنون ندیده‌ایم. برای این‌که زندگی در اینجا را در ذهن مجسم کنید، زندگی خود را با خانه، همسر، بچه‌ها و همسایه‌ها تصور کنید و بعد آن را با کسی مقایسه کنید که همه این‌ها را به معنای کامل از دست داده است. زندگی در اینجا بسیار سخت است؛ سخت‌تر از آن‌که کسی بتواند تصور کند. سختی زندگی اینجا، در جزییاتی است که در گزارش‌های تلویزیونی دیده نمی‌شود. من امروز این زندگی را تجربه می‌کنم و تلاش کردم در نوشته‌هایم، تمرکزم روی همین جزییات وجود داشته باشد. جزییات کوچکی که توجه کسی را به خود جلب نمی‌کند، اما در ذات، زندگی را شکل می‌دهد. این جزییات مربوط به نابودی حقوق بشر است که میثاق‌های بین‌المللی به آن اعتراف دارند. این حقوق به شکل کامل در غزه، آن هم در نتیجه حمله وحشیانه و بدون قاعده، نابود شده است. در نوشته‌هایم به زندگی درونی انسان، احساس فقدان، حزن و گاهی در هم شکستن و توانایی انسان در مقاومت و چنگ زدن به امید می‌پردازم.

 

 

روایت‌هایی بدون نقاب

سمیه جمالی - نویسنده

همیشه دوست داشتم داستانی درباره فلسطین بنویسم، اما احساس کردم باید اطلاعات بیشتری به دست بیاورم. با وجود این‌که از کودکی با موضوع و اخبار فلسطین بزرگ شدم، ولی باز احساس می‌کنم دیواری بین من و فلسطین وجود دارد که نمی‌توانم داستانم را بنویسم. در فضای مجازی اخبار و گزارش‌های متعدد را رصد می‌کردم. داستان‌های متعددی را می‌خواندم که در این زمینه نوشته شده بود. همه این‌ها به شناخت من نسبت به فلسطین کمک کرد، اما «لهجه‌های غزه‌ای» شناخت متفاوتی از فلسطین به من داد. انگار این دو شاعر، دست مرا گرفتند و سر سفره‌های خود بردند و مرا با جزییاتی آشنا کردند که شاید برای افراد دیگر اهمیتی نداشته باشد. جزییاتی در این کتاب وجود دارد که مرا شگفت‌زده کرد. روایت‌های این کتاب، کانالیزه نشده؛ یعنی روایت‌های بِکری را می‌خوانید که کسی خودش را در آن سانسور نکرده است. از کانال سیاسی و ادبی و شرایط خاص عبور نکرده، بلکه این دو نویسنده آن‌ها را در شرایط خاص جنگی نوشته‌اند. من این نوع روایت را پسندیدم. آنچه از این کتاب به دل می‌نشیند، روایت‌های بدون نقاب و دارای جزییاتی است که به فهم وضعیت غزه و آگاهی از آن کمک می‌کند.

روایت و داستان را باید خونسرد روایت کرد و نباید روضه باز نوشت. «لهجه‌های غزه‌ای» جزییات را با خونسردی روایت می‌کند و اثرگذاری‌اش را بیشتر می‌کند که باعث می‌شود واقعیت بهتر نشان داده شود. «لهجه‌های غزه‌ای» ایده‌‌های زیادی برای نوشتن دارد. داده‌های این کتاب، یک جهان واقعی را نمایش می‌دهد.