نوع مقاله : معرفی کتاب

10.22081/mow.2024.77022

چکیده تصویری

سهم زنانِ خاورمیانه از توسعه

موضوعات

بین الملل

سهم زنانِ خاورمیانه از توسعه

سمیه سادات شفیعی

نشر: ثالث

 

در فصل ابتدایی کتاب، انعکاس وضعیت زنان خاورمیانه در رسانه‌ها مورد بررسی قرار گرفته است. فصل دوم به وضعیت زنان لبنانی در مسیر توسعه پرداخته می‌شود. ابتدای این فصل، جایگاه زنان در خانواده و شیوه عبور آنان از سنت‌های قومیتی لبنان مطرح می‌شود و پس از آن دسترسی زنان به آموزش عالی و به تبع آن، مشارکت اقتصادی و سیاسی آنان مورد مطالعه قرار می‌گیرد. زنان لبنانی مانند سایر زنان خاورمیانه باوجود برخورداری از مواهب تحصیل آموزش عالی، ولی مشارکت اجتماعی و سیاسی پایینی دارند. چند صدایی بودن ساختار سیاسی و اجتماعی لبنان در یک زمینه عرفی و سنتی، مانعی برای تحقق دستیابی زنان به توسعه در جامعه سنتی لبنان بوده، چون تنوع فرهنگی، نه‌تنها نتوانسته به تحقق مطالبات جنسیتی زنان لبنانی کمک کند، بلکه به ابزاری در جهت سرکوب زنان تبدیل شده است. مشارکت محدود زنان در بدنه‌های مدیریتی و عرصه اقتصادی و سیاسی، صدای آنان را در برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری جنسیتی لبنان حذف کرده است. از سوی دیگر، تنوع قوانین و عرفی بودن آن به‌رغم پیوستن حاکمیت کشور لبنان به معاهدات بین‌المللی در حوزه زنان عملا نتوانسته زمینه ارتقای وضعیت زنان را فراهم کند. سازمان‌های مردم‌نهاد زنان نیز با موانع بی‌شمار عرفی، اقتصادی و اجتماعی مواجه‌اند.

فصل سوم با بررسی شاخص‌‌‌‌های توسعه انسانی و مروری بر پژوهش‌های جدید، تغییرات اجتماعی جامعه عمان و گروه‌‌‌‌های مختلف اجتماعی آن را نشان می‌دهد. نتایج نشان می‌دهد با وجود بهبود وضعیت زنان در شاخص‌‌‌‌های آموزش و سلامت، انجام برخی اقدامات مثبت «سلطان قابوس» در ترقی مشارکت اقتصادی و سیاسی زنان، ساختار قومی عشیر‌‌‌ه‌ای حاکم به‌عنوان عاملی تعیین‌کننده، مانع از ترمیم شکاف جنسیتی بوده است.

فصل چهارم به بررسی فرصت‌ها و تهدیدهای مشارکت سیاسی زنان در عراق می‌پردازد. مبحث این فصل، با نگاهی به آمار جمعیتی شناختی عراق و روند آن از سال‌ ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۰ آغاز می‌شود و سپس به بررسی رتبه شاخص شکاف جنسیتی عراق در آمار بانک جهانی اقتصاد در سال۲۰۲۰ می‌پردازد. براساس این آمار، وضعیت بهداشت و سلامت زنان نسبت به سه حوزه دیگر آموزش، مشارکت اقتصادی و توانمندسازی زنان، شرایط مطلوب‌تری دارد. عراق در زیر شاخص‌های توانمندی سیاسی، از میان ۱۵۲کشور، رتبه۶۰ را از نظر حضور زنان در پارلمان دارد. با توجه به تحولات سیاسی این کشور موضوع مشارکت سیاسی زنان در عراق در دو بخش قبل و بعد از سال ۲۰۰۳ بررسی شده و کنار دست‌آوردها، چالش‌های زنان در این مسیر مورد واکاوی قرار گرفته است. تهدیدات مشارکت سیاسی مانند اعتقاد دولت‌ها و احزاب به مشارکت سیاسی زنان، برخوردهای سلیقه­ای دولتمردان، وابستگی‌های قومی و قبیله‌ای، حمایت‌های مالی و توسعه‌ای اندک احزاب از زنان، آن‌ها را به حاشیه رانده است. همچنین در زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی، تصورات کلیشه‌ای از زنان و بازتولید آن در نسل‌های مختلف، تفسیرهای غلط از باورهای دینی، محدودیت‌های زندگی‌های خانوادگی برای زنان در عراق (مانند مردسالاری نهادینه‌شده، تعداد زیاد فرزندان، اهمیت رابطه خویشاوندی و ارتباطات سنتی، لزوم تبعیت از همسر، وظایف خانگی و...) نرخ بالای بی‌سوادی در جامعه، غلبه ذهنیت مردانه و بدگمانی بسیاری از افراد درباره اهمیت مشارکت زنان و موانع امنیتی، عملا مشارکت سیاسی آن‌ها را تضعیف می‌کند.

فصل دیگر کتاب، با استفاده از گفتمان ژئوپولیتیک فمینیستی به تحلیل جغرافیای جنبش­های اجتماعی و توسعه زنان در خاورمیانه می‌پردازد و با استفاده از تحلیل­های جغرافیایی، موضوع توسعه زنان در این منطقه مورد مطالعه قرار می‌گیرد. اهمیت موضوع و مباحثی که در این فصل ارایه شده به‌دلیل چشم­انداز جدیدی است که پیشِ روی پژوهش‌گران حوزه مطالعات زنان قرار می­دهد؛ چون با توجه به مفهوم جغرافیای فمینیستی تلاش شده مساله توسعه زنان با توجه به فضاهای جغرافیایی مورد بازبینی قرار بگیرد و بر اهمیت جغرافیا در شکل­گیری توسعه و پیدایش جنبش­های اجتماعی زنان تاکید شود.

در فصل هفتم با مطالعه اسنادی و تحلیل داده‌های قابل‌دسترس به پرسش‌هایی درباره چگونگی وضعیت شکاف جنسیتی بر حسب شاخص‌های عمده و میزان شاخص توسعه جنسیتی در دو کشور ایران و ترکیه پاسخ داده شده است. اطلاعات به‌روز نشان می‌دهد وضعیت مولفه‌های شاخص سیاست و اقتصاد زنان در ترکیه سطح بالاتری از توسعه‌یافتگی را به‌خصوص در دو دهه اخیر داشته است. این درحالی است که در مولفه‌های شاخص بهداشت، هر دو کشور کم و بیش وضعیت مشابهی دارند. بسترسازی‌های حمایتی قانونی دولت در تفاضل وضعیت این دو کشور در شاخص سیاست و اقتصاد، مهم به نظر می‌رسد. افزایش تقریبا دو برابری تعداد سال‌های تحصیلات عمومی زنان در ایران طی سال‌های 1990 تا 2010 موجب شده تا تعداد سال‌های تحصیل زنان و مردان تقریبا یکسان شود. درباره ترکیه تعداد سال‌های تحصیل مردان در تمام سال‌ها به‌طور میانگین یک و نیم سال بیشتر است. همچنین نسبت جنسیتی شاغلان به تحصیلات عالیه نشان می‌دهد زنان در ایران نسبت به همتایان تُرک خود پیشتازند. بهبود قابل‌توجه مولفه‌های شاخص آموزش میان زنان ایرانی، مدیریت راهبردی ناظر به سایر شاخص‌های توسعه انسانی را ضرورت می‌بخشد.

در فصل بعدی، سیاست­های توانمندسازی زنان و رهبران زن در امارات متحده عربی مورد بررسی قرار گرفته است. این فصل با توجه به ارتقای چشمگیر جایگاه اجتماعی زنان در کشورهای عضو شورای همکاری خلیج، به‌ویژه امارات متحده عربی در چند دهه اخیر و احراز تعداد فزاینده‌ای از مناصب اجتماعی از سوی زنان بر تعداد اندک زنان در نقش رهبری در کشورهای عضو شورا در مقایسه با سایر کشورهای دنیا تمرکز دارد. در این راستا، رهبران زن اماراتی شناسایی و پیشینه اقتصادی اجتماعی آن‌ها و موقعیت­های رهبری در عرصه­های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که از سوی آنان بین سال‌های 1970 تا 2017 تصدی کرده‌اند مورد بررسی قرار می‌گیرد.

فصل نهم به مطالعه و واکاوی وضعیت زنان کویت و نقش آنان در فرآیند توسعه اختصاص دارد. بررسی شیوه مشارکت، ساختار قانونی جامعه و وضعیت جنبش‌های اجتماعی، نمایی کلی از وضعیت زنان در این کشور است. این فصل در ابتدا به بیان سنت‌های اجتماعی و فرهنگی جامعه درباره زنان می‌پردازد. سپس به تغییراتی اشاره شده که در ساختارهای قانونی به‌واسطه تلاش‌های فعالان حقوق زنان صورت گرفته است. سطح آگاهی زنان کویتی همگام با افزایش سطح تحصیلات آن‌ها بالا رفته و روند توانمندسازی آنان گرچه کُند، اما رو به پیشرفت است. جامعه کویت همواره درباره نقش زنان در فرآیند توسعه، مقاومت می‌کند. نقش ضعیف زنان در ساختار‌های اجتماعی ناشی از مشارکت ضعیف آن‌ها در فرآیند توسعه است و برای ارتقای وضعیت زنان در کویت، توانمندسازی اقتصادی آن‌ها ضروری است. با آن‌که با ایجاد شرایط برای دستیابی زنان به تحصیلات، امکان توانمندسازی آن‌ها ایجاد شده اما هنوز هم در بازار کار، توانمندی زنان به رسمیت شناخته نمی‌شود که نشان‌دهنده تعصب‌های فرهنگی، سنت‌ها، فشار والدین و فقدان مدل نقشی زنانه است. فعالان حقوق زن با تاکید بر حقوق اقتصادی سیاسی، خواهان حقوق عادلانه با مردان هستند. آ‌ن‌ها باوجود فعالیت‌هایی که در جهت بازتعریف نقش‌های اجتماعی داشتند، اما با موانع سیاسی متعددی نیز روبه‌رو هستند که مانع شکل­گیری اندیشه به­رسمیت­شناسی و جنبش­های هویت­خواهانه آنان شده است.

فصل دهم کتاب، نگاهی به وضعیت زنان سوریه در زمان جنگ داخلی این کشور و تجربه‌های آنان از انواع خشونت‎ها را نشان می‌دهد. همچنین تلاش زنان برای مشارکت‎های اجتماعی و موانع موجود در یک جامعه بحران‌زده و سرشار از نگرش‎های سنتی جنسیتی را مورد بررسی قرار می‌دهد. این مطالعه نشان می‎دهد هرچند بازدارنده‎ها و موانع پیشِ روی زنان در امر توسعه و برنامه‎های توسعه‎ای متاثر از برتر انگاشتن مردان در بخش‎های مختلف جامعه است، اما همچنان که در سطح بین‎المللی به‌دلیل رخنه فرهنگ مردسالارانه این تلاش‎ها بی‌نتیجه مانده، یا با موفقیتی نه‌چندان در خور توجه، روبه‌رو شده است.

در کنار برتری مطلق مردان این کشور در سطوح مختلف جامعه، بقای نگرش‎های سنتی بین سازمان‎های بین‎المللی و نهادهای حقوق بشری، نسبت به کشورهای جهان سوم به‌ویژه زنان این جوامع، تلاش‎های زنان را همچنان بدون دست‌آورد جلوه داده و آنان را برای سرنوشت خود در تصمیم‎گیری‎ها و مشارکت‎ها در حاشیه نگه داشته است. 

در فصل آخر، ابعاد اشتغال زنان در ایران مورد بررسی قرار گرفته؛ اشتغال زنان، در نیم قرن اخیر از موارد مهم مطرح شده در حوزه پژوهش علوم اجتماعی بوده است. در ایران نیز این موضوع در پژوهش‌های مختلف، طرح و بررسی شده، اما به ابعاد اشتغال زنان کمتر پرداخته شده. مسایلی از قبیل مدیریت زنان، برابری دستمزد‌، تعهد کاری و سازمانی از موضوع‌های وابسته و بسیار تعیین‌کننده جامعه­شناسی کار و شغل است.