این شماره:
خواهر د . د . ش ـ کاشان
برادر ع . خ . ق ـ قاین
خواهرZ.A ـ ؟
برادر ش . ع . ش . ز ـ شهرکرد
خواهر م . ش . پ ـ فارس
مشاوران این شماره:
دکتر زهرا آکوچکیان
م . سعیدى
بداخلاقى پدر و کمبود محبت
خواهر د.د.ش ـ کاشان
مشاور: زهرا آکوچکیان
دخترى هیجده ساله ام و در کلاس سوم دبیرستان درس مى خوانم. محیط خانه آشفته اى داریم. پدرم ده سال پیش ازدواج مجدد کرده و گاهى به ما سر مى زند ولى هر بار آمدن او با زجر و عذاب و سر و صداست. همیشه دعا مى کنم این وضع درست شود ولى حالا هم دیگر از دعا کردن ناامید شده ام و به خود مى گویم خدا چرا این قدر بین بنده ها تفاوت گذاشته, چرا ما باید این قدر زجر بکشیم. به خاطر کمبود محبت در خانواده از هر غریبه اى کمى خوبى ببینم به او دل مى بندم و حال نسبت به یکى از معلمین خود چنین احساسى پیدا کرده ام. مى خواهم براى کنکور خودم را آماده کنم ولى با این همه قیل و قال و سر و صداى محیط خانه چگونه مى توانم. وظیفه یک پدر در خانه چیست؟ آیا تنها آزار اعضاى خانواده خود؟
خواهر گرامى!
یکى از مسایل عمده بین زن و شوهرها این نکته مهم است که اغلب هیچ کدام وظایف اصلى خود را نسب به یکدیگر نشناخته و نمى دانند و آموزشى هم از قبل در این مورد نداشته اند. آنچه آموخته اند چیزهایى است که در محیط خانه و دوستان و آشنایان دیده و شنیده اند و در جامعه اسلامى ما بسى تإسف است که التفات چندانى به طور جدى به چنین امر مهمى نمى شود. بناى یک زندگى مشترک, پى گذاشتن سازمان عظیمى است که قرار است محل رشد و آرامش دو انسان و کانون پرورشى سازندگان جامعه فرداى انسانى باشد. وقتى آنچه شرع مقدس به عنوان وظیفه یک زن و مرد در زندگى مشترک عنوان کرده تا هر کدام بر حد خود باشند و حقوق طرفین مراعات شود, ناشناخته باقى بماند, مشخص است که هر کدام از طرفین آنچه عمل مى کنند صرفا غریزى است. وقتى هم که رفتار انسان غریزى باشد حاضر به پذیرش هیچ گونه گذشت, عفو و یا تإخیر در ارضإ غرایزش نیست. آن وقت مى بینید که کانونى که باید فراهم کننده آرامش و راحتى افراد باشد, بدل به میدان جنگى مى شود که هر کدام تلاش بر غلبه بر دیگرى و تسلط بر امور را دارد. و این تعارضات و تنشها, محیط خانواده را از یک مکان امن به یک محیط دغدغه انگیز و اضطرابآور تبدیل مى کند و به جاى آنکه جاذب اعضاى خانواده به سوى خود باشد, در آنها ایجاد انزجار و نفرت و گریز مى کند. مرد براى کسب آرامش به دیگرى پناه مى برد و زن در لاک خود مى خزد یا به سمت دیگرى کشیده مى شود, یا تبدیل به آینه دقى در خانه مى شود; و در این میان فرزندان بیچاره اى که کسى آمدنشان را از آنها اجازه نگرفته بود پریشان و درمانده, در نگاه والدین احساس پشیمانى از آمدن خود را مى بینند و در قلبهاى پر کینه و نفرت آنها, جایى براى مهر و محبت به خود را نمى یابند. آن وقت براى ارضإ این نیاز فطرى خویش به گدایى محبت رو مى کنند و یا خشمگین و منزجر به در و دیوار مى کوبند. زن و مرد لباس همدیگرند یعنى هم پوشنده عیب و نقص یکدیگر و هم کامل کننده و زیباکننده هم. حال ما, در روابط پدر و مادرهامان چه مى بینیم. آن وقت بعد از همه اینها وقتى به محاسبه مى نشینیم چه کسى را مقصر مى دانیم. قضا و قدر را; و شانس به خود را لعن مى کنیم یا خدا را نامهربان به خود تصور مى کنیم. حال خواهر گرامى شما بگویید آیا عامل این رنج شما خدا است یا والدینى که با نادانسته هاى خود و جهلهاى خود که عملش مى پندارند تیشه به ریشه خود و شما مى زنند. خداوند مهربان و رحیم است. راه را نشان داده, هم به زن و هم مرد وظایفش را شناساند, در آن اکراهى و اجبارى نکرده, انتخاب با خود انسان است. ((لا اکراه فى الدین قد تبین الرشد من الغى))
((انا هدیناه السبیل اما شاکرا اما کفورا))
حال اگر من نمى دانم و نمى خواهم بدانم به جاى فهمیدن و به کار گرفتن (شکر) جهل را برمى گزینم و عناد را و حق پوشى ((کفر)) مى کنم, چه کسى را باید سرزنش کرد و چه کسى لایق تنبیه است.
به هر صورت خواهر عزیز, سخن را طولانى نمى کنیم که در این باب سخن بسیار و مجال اندک است. یإس از رحمت خدا شایسته نیست. دل از رحمت خدا نبرید. امید به او در تنگناها و امید به فرج است که انسان را در سختیها از شکستن و فرو ریختن حفظ مى کند. هر چند پدرتان خشن و پرتوقع است ولى با مادر نیز صحبت کنید. اگر او هنگام حضور موقت پدر در خانه سکوت و صبر اختیار کند و بهانه به دست پدر ندهد, احتمالا خانه شما آرامش بیشترى خواهد داشت. مادر که طى این سالها مشاهده کرده با جر و بحث و ناراحتى کارى از پیش نمى رود الا آنکه عناد و گریز پدر از محیط خانه بیشتر مى شود, پس با همه رنجى که مادر مى کشد, رنج بى مهرى از جانب پدر, مشکلات روزمره زندگى و مسایل فرزندانش و تنهایى اش, اگر سعى کند سکوت بیشترى در مقابل پدر اختیار کند حداقل از این همه قیل و قال آسوده تر خواهد بود. شما نیز دل مشغولى که پیدا کرده اید, اگر انرژى خود را بیشتر معطوف به درس خود کنید و سعى در قبولى در سطوح آموزش عالى یا فنى حرفه اى نمایید, مسلما قادر خواهید بود این علاقه کاذب را از خود دور کنید. زیرا هم موجب پر کردن ساعات فراغت و خیالبافیهاى شما خواهد شد و هم طیف روابط شما را با افراد دیگر گسترش خواهد داد و دوستیهاى جدید و رشد عاطفى را برایتان ان شإالله در پى خواهد داشت.
موید باشید.
نیاز به ازدواج
برادر ع . خ . ق ـ قاین
مشاور: م . سعیدى
من جوانى 18 ساله هستم که مشکلات روانى زیادى دارم, از جمله اینکه احتیاج به ازدواج دارم. به دخترى علاقه مند شده ام اما پدر و مادرم به ازدواج من و او راضى نمى شوند و مى گویند حالا زود است. به همین خاطر مرتکب گناهانى شده ام که مرا از درس باز داشته است. روز به روز احوالم بدتر مى شود و بیشتر اوقات به دیگران متلک مى گویم. شما مرا راهنمایى کنید که چه کنم. آیا بدون اجازه خانواده ام ازدواج کنم؟ و آیا اگر ازدواج نکنم وضعم بهتر خواهد شد یا نه؟ از شما به خاطر راهنماییهایتان کمال تشکر را دارم.
برادر عزیز!
شما باید مشکلات روانى خود را جداگانه مطرح کنید و در صدد برطرف کردن آنها باشید, اما در مورد ازدواج لازم است که به سوالات زیر پاسخ دهید;
ـ آیا از نظر شرایط اقتصادى و درآمد, داراى وضعیتى هستید که بتوانید یک زندگى مستقل را با همه هزینه ها و مخارجى که دارد اداره کنید؟
ـ آیا از موقعیت کارى و اشتغال مناسبى برخوردارید و یا از مهارت و تخصص و دانشى بهره مندید که براى آینده تان تضمین و اعتبارى را ایجاد کند؟
ـ آیا حداقل مسکن مورد نیاز براى تشکیل یک خانواده جدید را در اختیار دارید؟
ـ آیا فرد شایسته اى را مى شناسید که از جهات مختلف قابل قبول و مورد اعتماد بوده و حاضر به ازدواج با شما باشد؟
ـ آیا براى مسإله سربازى راه حل مناسبى جسته اید؟
اگر پاسخ همه این سوالها مثبت است هر چه زودتر ازدواج کنید, زیرا ازدواج مى تواند عمده مشکلات روحى شما را برطرف کند, شما را از گناهان حفظ نماید و نابسامانیهایتان را سامان بخشد. اما اگر موقعیت و شرایط شما براى ازدواج مهیا نیست باید بدانید که اگر کسى فقط به خاطر نیاز غریزى خود و بدون آینده نگرى و دوراندیشى کافى نسبت به زندگى خود و همسر و فرزندان آینده اش ازدواج کند, مسلما قدم در وادى تاریکى گذاشته است که احتمال خطا و لغزش و شکست در آن فراوان است.
بهتر است که پند و نصیحت خیرخواهانه بزرگترها را به گوش اعتماد و قبول بشنوید. براى کاستن از فشار شهوات سعى کنید از فرو رفتن در فکر و خیال بپرهیزید. بیشتر در اجتماع حضور داشته باشید. براى آینده زندگى خود برنامه ریزى کنید و به خاطر رسیدن به اهداف و آرمانهاى آینده تان عاشقانه و پر تلاش کار کنید. اوقات فراغت خود را با فعالیتهاى سازنده و مثمرثمر پر کنید. از غفلت از خدا و از گناه بترسید زیرا گناه گردابى است که وارد شدن در آن آسان است ولى خارج شدن از آن مشکل, و حتى گاهى محال مى باشد. از نگاه به نامحرم بپرهیزید که سرمنشإ بسیارى از گناهان, همین نگاهها است. اگر بتوانید با افراد شایسته و با ایمان و با محیطهاى سالم و مذهبى مانند مساجد مرتبط باشید, این رابطه و این معاشرت مى تواند شما را براى نگاه جدىتر به زندگى و براى دور کردن خیالهاى بیهوده و غلبه بر هواهاى نفسانى تقویت کند.
پیروز و سرافراز باشید.
در دام نگاهآلوده
خواهرZ.A ـ ؟
مشاور: زهرا آکوچکیان
من یک دختر 16 ساله مهاجر هستم. البته والدینم به ایران مهاجرت کردند و من در ایران متولد شدم. محیط خانواده ام شلوغ ولى پر از محبت است. در 14 سالگى در مسیر مدرسه متوجه نگاههاى خیره یک نوجوان همسن خودم شدم. بعد از آن مدتها گذشت و این روال ادامه یافت. حال همه فکر و ذهن من به این موضوع مشغول شده است. آن را گناه مى دانم ولى از آن رهایى ندارم. خواستگاران زیادى داشته ام, همگى را رد کرده ام. والدینم نیز حاضر نیستند اگر خانواده آن فرد به خواستگاریم بیاید مرا به فردى ایرانى شوهر بدهند. مدتى است به کلى از درس و خواب و خوراک افتاده ام و از این ذهن پردغدغه آرامش ندارم. هر دو از خانواده هایى مذهبى هستیم ولى به دامنه گناهى افتاده ام که نگاهى براى من فراهم آورد. چگونه او را فراموش کنم و چطور از گناه رهایى یابم و استغاثه هایم اجابت شود.
خواهر گرامى!
باز همان قصه همیشگى; یک نگاه و بعد سخن از محبتى آتشین. یک نگاه و دریدن پرده حیا و بعد دریدن پرده عفاف و عصمت ذهن و روح پاک یک انسان و خیالبافى و قصه سرایى در خلوت. براى خود, ساختن کوهى از کاه. یک لحظه نگاه و معامله کردن همه شخصیت, وقار و متانت و دیانت خود. شما هر دو مثل هم فکر مى کنید, جوانید و پرشور و در سنى که گرایش و توجه به جنسى مخالف در شما شکل مى گیرد تا براى فرداى خود به عنوان یک پدر و مادر آماده شوید. ولى چنین شروعى براى شما, آن هم با این کیفیتى که شما شروع کرده اید, همانند چیدن یک میوه نارس است, که کودکى با دیدن آن به وجد مىآید, هیجان زده مى شود, خود را به در و دیوار مى کوبد تا آن را بچیند. اما بعد از چیدن, آن همه تصورى که از شیرینى و حلاوت آن داشت به تلخى بدل مى شود و سپس آن میوه, بى رحمانه به دور انداخته مى شود.
در دین ما, چنین نگاههایى, تیرى از تیرهاى شیطان, تصویر شده است. فاطمه زهرا(س) حتى از نابینایى رو مى پوشد, چرا که اگر مرد نابیناست او خودش را بینا مى داند و این گونه, خطر نگاه را به من و تو گوشزد مى کند چرا که او خود معصوم است. خواهر گرامى! تا عشقهاى بزرگتر دل ما را نلرزانده, هر نسیمى که بگذرد ما را به خود مى پیچد و مى لرزاند. شما به خدا اعتقاد دارید و به او پناه برده اید پس این التجإ را با بصیرت همراه کنید, چشم باز کنید و ببینید این احساس با شما چه کرده, شما را به کجا کشانده است.
خداوندى که خمیره انسان را با محبت درآمیخت و مى دانیم که طالب رشد و کمال انسان است, پس چگونه چنین محبتى به جاى حرکتى و رشدى, چنین حال نزارى براى شما به ارمغان آورده است.
اگر مى خواهید این همه استغاثه و ناله هایتان ثمربخش باشد, ((دل)) خود را در قدم اول به خدا بسپارید. از او بخواهید با محبتى انباشته اش کند که موجب ره یافتگى شما باشد, نه سدى در مقابل و بندى به پایتان. اگر واقعا پشیمانید و به آتش پشیمانى مى سوزید, این توبه واقعى است که خداوند مى پذیرد و نداى شما را پاسخ مى دهد ولى چگونه نام آن را توبه مى گذارید وقتى هنوز با خیال او زندگى مى کنید. اگر شروع ماجراى شما روالى منطقى, شرعى و عرفى داشت مى شد توصیه کرد با والدین خود بیشتر صحبت کنید تا علت مخالفت را بهتر برایتان توضیح دهند, که آیا دوگانگى قومیت مى تواند یک علت قوى براى این مسإله باشد یا خیر.
ولى حالا آیا فکر مى کنید اصلا آن پسر و خانواده او به سراغتان خواهند آمد, که فعلا غصه مخالفت پدر را بخورید. نوعا هر خانواده اى با پیوندى که چنین شروع شود موافق نیست و حتى اگر مجبور به اقدام هم بشود, نوع روابطى که در آینده برقرار مى شود روابط مهرآمیز و سالمى نخواهد بود.
خواهر گرامى! بیشتر بیندیشید و بیش از این, این علاقه را به خود تلقین نکنید. به خدا توکل کنید و بدانید تا احساس پشیمانى حتى از به یاد آوردن او و مشغول بودن ذهنیت به او به شما دست ندهد رهایى روح شما از این پریشانى میسر نیست.موید باشید.
به من نگاه مى کند!
برادر ش . ع . ش . ز ـ شهرکرد
مشاور: م . سعیدى
مى خواستم بگویم که من 17 سال دارم و مدت یک سال است که به شدت به دخترى از بستگان خود که در کلاس اول راهنمایى است علاقه مند شده ام. ما با آنها رابطه خانوادگى خوبى داریم. پدر و مادر او هم با من خوب هستند, ولى بدبختى دیگر این است که یک هفته است که با فرد دیگرى آشنا شده ام که در کلاس دوم راهنمایى درس مى خواند. یک بار براى او نامه اى نوشتم ولى جوابى نیامد. البته او خیلى به من علاقه دارد, چون خیلى به من نگاه مى کند! لطفا مرا راهنمایى کنید.
برادر گرامى!
باید بگوییم که شما شدیدا تحت تإثیر خیالبافیها و رویاهاى شیرین خودساخته قرار دارید به طورى که حوادث و وقایع اطراف خود را همانگونه که مى خواهید مى بینید و تفسیر مى کنید; وقتى که براى کسى نامه مى نویسید و او جواب شما را نمى دهد هرگز به ذهن خود خطور نمى دهید که شاید علاقه اى به شما نداشته باشد, اما چون به شما نگاه مى کند او را شیفته خود تصور مى کنید! و یا اینکه هرگز فکر نمى کنید که شاید روابط خوب بستگانتان با شما صرفا به خاطر رابطه خویشاوندى است, بلکه آن را به تمایل آنها به رابطه شما با دخترشان مرتبط مى دانید!
هیچ توجه کرده اید که اگر به این خیالبافیها ادامه بدهید چه وضعیتى در انتظارتان است؟! هر ارتباط یا هر نگاه دیگران را دلیلى بر علاقه آنها به خود مى پندارید و هر روز و هر ساعت به قول خودتان یک بدبختى تازه برایتان پیش مىآید. قبلا فقط گرفتار یک نفر بودید, اما از هفته پیش به خاطر نگاههاى یکى دیگر, به این نتیجه رسیده اید که حتما او هم به شما علاقه دارد! شاید این هفته نیز مثلا کسى از شما سکه اى براى تلفن بخواهد و شما آن را نشانه علاقه مندى او به خودتان تلقى کنید, و به این ترتیب, این داستان که از ابتداى نوجوانى شما شروع شده است بارها برایتان تکرار خواهد شد. اگر سعى کنید که مسایل را همانطور که هستند ببینید, متوجه مى شوید که این گونه افکار چیزى بیش از یک رویا و خیال نیست.
برادر عزیز! روابط صمیمانه و دوستى میان دو جنس مخالف به صلاح هیچ کدام نیست. این گونه نگاهها و رابطه ها مى تواند عواقب وخیمى را به وجود آورد و حتى زندگى آینده آنها را دچار خطر و آسیب نماید. بنابراین توصیه مى کنیم که به هیچ وجه دنبال برقرارى چنین روابطى نباشید و بدانید که حاصل این کارها چیزى جز تشویش خاطر و نگرانیهاى روحى نخواهد بود, و در نتیجه شما را از تمام فعالیتهاى جدى و مورد نیازتان از جمله تحصیل باز مى دارد.
حتما توجه دارید که شما براى ازدواج و تشکیل یک زندگى مستقل, از پختگى و تجربه کافى برخوردار نیستید و روحیات خاص و سادگى بیش از حدى که در شما مشاهده مى شود ممکن است آینده تان را دچار مشکل کند. دنبال این گونه افکار رفتن باعث مى شود که از زندگى عقب بمانید و به این زودیها نتوانید آمادگى لازم براى تشکیل خانواده را پیدا کنید. بنابراین بهتر است با خیال آسوده به تحصیل و کار و تلاش بپردازید تا ان شإالله با کسب تجربه بیشتر و مهیا شدن شرایط گوناگون بتوانید با دقت و بصیرت کافى, فردى شایسته و متناسب با خود را براى همسرى اختیار کنید.
مجددا توصیه مى کنیم که هیچ رابطه دوستانه اى با جنس مخالف برقرار نکنید و مخصوصا از رد و بدل کردن نامه جدا بپرهیزید و هرگز در گفتگو یا دیدار مستقیم و تحریک کننده حتى با اقوام خود قرار نگیرید. کلا این گونه افکار را از سرتان بیرون کنید زیرا نه تنها شما را با مشکلات فراوانى مواجه خواهد کرد بلکه خداى نخواسته با فرو غلطیدن در گناه و فساد, خشم و غضب خداوند متعال را نیز متوجه خود خواهید ساخت.
موفق و پیروز باشید.
خواهر م . ش . پ ـ فارس
مشاور: زهرا آکوچکیان
دخترى بیست و پنج ساله هستم. از دوران کودکى متوجه روابط یک زوج جوان شدم و از آن موقع نسبت به این رفتار و یا تقلید آن شدیدا راغب بودم. در سن 6 سالگى, دوران راهنمایى, دبیرستان و این اواخر در منزل خواهرم توسط شوهرخواهرم تجارب ناپسند و ناخوشایندى داشتم و یکى از عوامل عمده بروز این انحرافات اخلاقى را نداشتن محیط زندگى خانوادگى و پدر و مادر فهمیده و مناسب مى دانم. مدتى است مسإله ازدواج من مطرح مى شود. آیا با ازدواج, این گرایشهاى انحرافى کنترل مى شود؟ آیا با خواهرم در رابطه با رفتار همسرش صحبت کنم؟ چه باید کرد؟
خواهر گرامى!
گناهى که با آگاهى انجام شود بدتر از گناه به غفلت است و شاید از نظر بخشش خداوندى نیز مشکل بخشوده شود چرا که انجام گناه آگاهانه حکم عناد با حق و مفسده فى الارض را دارد و بدترین مجازات را در پى دارد. ادامه حضور شما در منزل خواهرتان همان گناه آگاهانه است و بروز عواقب دردناک جاى گلایه و شکایت ندارد که خود شما سبب بروز آن شده اید. به شما توصیه مى کنیم بودن در خانه اى پر سر و صدا و عارى از محبت را به حضور در منزل خواهر با توجه مصنوعى شوهرخواهرتان و اقدام به فسق و فحشإ, ترجیح دهید و رنج پاک ماندن را بر آسایش زودگذر و ظاهرى خیانت به خواهر و عصمت خود, برگزینید که ان شإالله اجر مضاعف دارد. یعنى از یک طرف هم از گناه و ارتکاب به خیانت محفوظ مى مانید و هم اجر صبر بر معصیت نصیبتان خواهد شد.
در مورد ازدواج نیز تعلل نکنید. اگر خواستگارتان فردى متدین و مومن باشد, براى نجات روح خود به ایمان او پناه بیاورید و با ازدواج هم از ارتکاب به معصیت خود را حفظ کنید و هم از حضور در منزل پدرى عارى از محبت و عاطفه یا حضور در منزل خواهرى که ارتکاب به گناه و دریدن پرده هاى عصمت و طهارت شما را به دنبال دارد خود را معاف کنید.
براى حفظ حدود الهى موفق باشید.