نویسنده

خواهر فاطمه محمدخانى ـ قم
از اینکه سروده هاى خود را براى ما فرستاده اید سپاسگزاریم. براى آشنایى صحیح با شعر و بیان شاعران, نیاز به مطالعه و تمرین طولانى دارید.
سروده هاى بى وزنتان از سروده هایى که سعى کرده اید موزون و مقضى باشد, بهتر بود.
موید باشید.

برادر شمس الله قنبرى ـ آشتیان
از اینکه سروده زیبا و بلند خود را براى ما فرستاده اید, متشکریم. منتظریم که سروده هاى دیگر خود را نیز براى ما بفرستید. در ضمن سال تولد, محل تولد و میزان تحصیلات خود را ذکر کنید. سربلند باشید.

برادر قربان عاملى ـ بندر گز
اشعارتان حاکى از آشنایى و انس شما با شعر و ادب است. بدیهى است که به این مایه از آشنایى اکتفا نمى کنید و در متون ادبى ـ اعم از نظم و نثر, قدیم و جدید ـ تإمل و مطالعه خواهید کرد.
در نامه خود گفته اید: ((در این شهرستان هر چند تحقیق نکرده ام ولى شاعر بزرگى نیافته ام)) که روشن نیست مرادتان از ((شاعر بزرگ)) از میان معاصران است یا شاعران گذشته. همچنین معلوم نیست که مرادتان از ((این شهرستان)), شیروان است یا بندر گز یا قم; و شاید جاى دیگر!
تا آنجا که ما مى دانیم شاید شهر یا روستاى کهنى را در میهن عزیزمان نتوان یافت که در آن شاعران خلاق و شخصیتهاى بزرگ اندیشه و ادب در گذشته و حال وجود نداشته باشد. چه خوب است که جوانان ایران اسلامى در هر جا که ساکن هستند با مراجعه به کتابهاى دایره المعارف, تراجم, تذکره ها و کتابهاى تاریخى, بزرگان منطقه خود را ـ که بعضى از آنان نیز به ناحق ناشناخته مانده اند ـ بشناسند و بشناسانند و از زندگى و افکار و آثار آنان الهام گیرند. منتظر دیگر نامه ها و سروده هایتان هستیم. موفق باشید.

خواهران:
فریبا بهروزى ـ کرمانشاه
نسرین ساریخانى ـ آباده
از خوش گمانى شما نسبت به مجله خودتان متشکریم, همچنین از فرستادن سروده هایتان. شعرهایتان حاکى از آن است که در آغاز راهید و نیازمند مطالعه و تجربه بسیار. امید است همچنان که به مطالعه گسترده و پیگیرانه کتابهاى ادبى منظوم و منثور ادامه مى دهید, آثار و دستاوردهاى خود را براى ما نیز بفرستید, موید باشید.

خواهر طیبه پورجلالى ـ تهران
از توجه شما به مجله متشکریم. براى آشنایى بیشتر با شعر و ادب فارسى لازم است سروده هاى بسیارى از شاعران قدیم و معاصر را بخوانید.موفق باشید.

برادر ابراهیم حقى بستانآباد ـ تهران
ما نیز در شروع سال جدید براى شما آرزوى موفقیت و سعادت مى کنیم.
در باره سروده تان لازم است بگوییم که چندین بار از عقاید کهن و مضامین خارج از عرف زمانه در شعر خود استفاده کرده اید نظیر:
ـ ((چرخ گردون)) که مرا در فلکى پاى ببست
ـ دیگران گر به ((فلک)), ((اختر تابان)) دارند
ـ تا ببینم که چه بر ما ((فلک)) عیدى بدهد
بهتر است از این گونه اصطلاحات کهنه و نادرست اجتناب ورزید و اگر ناگزیر به استفاده از آن شدید به جاى فلک و چرخ گردون بهتر است از تعابیرى مانند روزگار و زمانه و مانند آن استفاده کنید.
همچنین لازم است که دوستان شاعر ضمن خواندن اشعار خود کلمات را صحیح و کامل تلفظ کنند تا خدشه هاى وزنى را کمتر دریابند. مثلا در مصرع یاد شده, ((ع)) در کلمه ((عیدى)) از تلفظ ساقط است, همچنین است حرف ((ت)) در دست نیازیده ام (بیت سوم) و ((ه$)) در ((همدست)) (بیت پنجم).
در پناه خدا باشید.

برادر احمد باقریان ـ جهرم
مجله پیام زن در درجه اول به مسائل فرهنگى, اجتماعى و تربیتى زنان مى پردازد و سایر مطالب فرعى بر این اصل است. این مجله هر چند با سرمایه دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه منتشر مى گردد, اما مجله اى مختص به حوزویان نیست; و همیشه آماده است که از آثار قلمى و تراوشات فکرى محققان و ادیبان حوزوى و غیر حوزوى براى اهداف فرهنگى خود بهره ببرد.
مسائلى چون شناساندن شعر حوزه و پیشگامان آن در این مجله هر چند خالى از فایده نیست ولى نشریات تخصصى دیگرى هستند که این گونه مطالب, با محتوا و اهداف آنها تناسب بیشترى دارد و به سهم خود به این مهم خواهند پرداخت ... ما نیز هرگاه شعر خوب یا مطلب مفیدى از سخن پردازان حوزه هاى علمیه دریافت کرده ایم, از آن استقبال کرده ایم و شماره هاى پیشین مجله گویاى این موضوع هست. بنابراین جایى براى اظهار تإسف باقى نمى ماند. در پناه خدا محفوظ باشید.

پیغام آشنا (24)
زبان رمزى عارفان

... این عرفا چه داعى داشته اند که حرفهاى خودشان را این طور در پرده بیاورند؟ چرا با رمز حرف مى زنند؟ چرا سمبلیک حرف مى زنند؟ چرا صریح نمى گویند؟ ...
بعضیها معتقدند که در ابتدا عرفا حرفهاى خودشان را صریح مى گفتند; بعدها چون دیدند این حرفهاى صریح و بى پرده برایشان ایجاد دردسر مى کند, مجبور شدند که حرفهاشان را در پرده بگویند براى اینکه اهل ظاهر, فقها و پیروان فقها مزاحمشان نشوند ...
این خیلى حرف عجیبى است; عذر بدتر از گناه که مى گویند, همین است. این چگونه در پرده حرف زدن است که همه مدعاى خودشان را به صورت کلماتى گفتند که در نظر شرع و عرف, یا کفر است یا فسق؟! ... اگر به یک زبان دیگرى مى گفتند که مردم اشتباه مى کردند, مثلا به جاى این حرفها کلمه ((وضو)) مىآوردند, غسل, تیمم, رکوع و سجود و ... مى گفتند ـ و بعد مى گفتند مقصود ما فلان معنى و فلان معنا است ـ مى توانستیم حمل بر تقیه آنها کنیم. لکن ... از الفاظى استفاده کردند که مفهوم ظاهریش یا فسق بوده یا کفر[ از این دست که: ] ((دین و دل به یک دیدن, باختیم و خرسندیم)) ...
به عقیده بنده, رمز گفتن و ذو وجوه سرودن, اینها دو دلیل داشته[ ;نخست آنکه] عرفا هم براى پیام عرفانى خودشان از زیبایى ادب و از این تشبیه ها و تمثیلها استفاده کرده اند, از این رمزى سخن گفتنها که مسلم مطلب را زیباتر مى کند, تا اینکه مطلبى را بى پرده بگویند که لطفى نداشته باشد ...
دلیل دیگر آن است که ... این معانى لفظ ندارد; الفاظ بشر کوتاه از افاده این معانى است; و تنها افرادى مى توانند این معانى را درک کنند که خودشان وارد این وادى و این عالم باشند; این است که اینها تصریح مى کنند که عشق قابل بیان نیست; زبان عشق زبان بیانى نیست. حافظ خودش هم روى این مطلب در خیلى جاها تصریح مى کند; مثلا در یک جا مى گوید:
اى آنکه به تقریر و بیان دم زنى از عشق
ما با تو نداریم سخن; خیر و سلامت
و جاى دیگر صریح تر مى گوید:
سخن عشق نه آن است که آید به زبان
ساقیا مى ده و کوتاه کن این گفت و شنود

ـ تلخیص از بیانات استاد شهید مرتضى مطهرى, ((عرفان حافظ)), انتشارات صدرا, چاپ چهارم, تابستان 1367, ص 88 تا 93.