نویسنده

چهارمین جشنواره را در حالى پشت سر گذاشتیم که همزمان با دهمین نمایشگاه بین المللى کتاب برگزار مى شد. علاقه مندان به مطبوعات و شاید هم تماشاى غرفه هاى مطبوعات! با حضور خود, جشنواره را پربارتر کرده بودند. صاحب نظران, ازدحام بیش از حد مردم در سالنها را به فال نیک همزمانى جشنواره و نمایشگاه گرفته بودند و در عوض اهالى مطبوعات, این همزمانى را علیه جشنواره تشخیص مى دادند.
اگر بحث تنوع در غرفه ها نبود مسإله جداسازى عناوین انتشارى, مشکل ازدحام را کمتر مى کرد. بر فرض پراکنده بودن محل غرفه هاى کودکان و یا مجلات تخصصى و روزنامه هاى ورزشى, ... براى مخاطبان خاص, ایجاد مشکل کرده و آنها را دچار بیمارى جشنواره گردى مى کرد! البته تردد مقابل غرفه هاى مطبوعات سینمایى آن قدر زیاد و غیر قابل تصور بود که تا آخر معلوم نشد بالاخره این مخاطبان به سینما علاقه دارند و یا به مطبوعات سینمایى!
البته ناگفته نماند, تراکم بیش از حد زباله و تکه و پاره هاى بروشورهایى که روى زمین به چشم مى خورد نشان از آن داشت که بعضى افرادى که از یک رویداد فرهنگى دیدار مى کنند خود هم از فرهنگ بالایى برخوردار هستند!
صد البته برپایى چنین جشنواره هایى از هر لحاظ به نفع مطبوعات کشور مى باشد و دست کم قلم به دستان را با دیگر همکاران روزنامه نگار خود آشنا مى کند. ما هم در این میان گفتگوى کوتاهى با برخى از مجلات و بخصوص نشریات مربوط به زنان و خانواده داشتیم.
فهیمه خانى از مجله ((خانه و خانواده)) در مورد بهترین ویژگى مجلات اختصاصى زنان گفت:
با توجه به اینکه اکثر خانمهاى خانه دار, دیپلم هستند پس باید مجلات به این قشر توجه بیشترى داشته باشند. البته یک مجله خوب مى تواند در سطح بالا و تخصصى هم چاپ بشود ولى مطمئنا این گونه مطالب, مخاطبان خاصى خواهد داشت و به درد همه نخواهد خورد, پس بهتر است حرفها عام و خودمانى تر باشد. بالاخره خانمهاى تحصیل کرده و متخصص هم باید خانه دارى بکنند یا نه! ما در مجله خودمان سعى مى کنیم با دادن اطلاعات روانشناسى, تربیت کودک, آشپزى و خانه دارى براى تمام خانمهاى خانه دار مفید باشیم.
با توجه به اینکه ((ریحانه)) روزنامه اى براى زنان است و از طرف دفتر امور زنان تاکنون چند پیش شماره آن منتشر شده است, نظر خانم قاسمى, خبرنگار این نشریه را در مورد رسالت مطبوعات در امر آگاهى دادن به زنان, جویا شدیم.
ما خودمان با گنجاندن مطالب فرهنگى, حقوقى و اجتماعى زنان سعى مى کنیم بیشتر وارد مسایل جزئى حقوق زنان بشویم و به آنها آگاهیهاى لازمه را بدهیم. مواردى هستند که زنان فکر مى کنند باید آن کارها را انجام بدهند. وظیفه اصلى زن, شوهردارى است اما زنان ما به خاطر احساس عاطفى و درونى خود در منزل شوهر کار مى کنند ولى مجبور به این کار نیستند. مسایل زیادى هست که باید در مورد زنان مورد بحث قرار گیرد که مسلما نشریه ما به تنهایى نمى تواند همه آنها را انجام دهد و دیگر نشریات باید حتما در این مورد با ما همکارى داشته باشند.

- عمده تلاش شما براى جذب خوانندگان زن و بالا بردن میزان علاقه مندى آنها به مطبوعات چیست؟
اول اینکه ما با زبانى ساده و قابل درک براى عموم مطلب مى نویسیم و دیگر اینکه از عکسهایى استفاده مى کنیم که به خوبى بیانگر مطالب چاپ شده باشند تا اگر کسى حوصله خواندن مقاله اى را نداشت, با دیدن عکسهایى که خود, زبانى گویا دارند متوجه قضیه بشود.
در غرفه روزنامه ((آزادى)) از خانم فریده کریمیان در مورد مشکلات بانوان و خصوصا دختران جوان, پرسیدیم:

زنان از لحاظ تفکر, علم و عقل با مردان تفاوتى ندارند اما چون ما به فرهنگ ایرانى و اسلامى خودمان زیاد پاىبند نیستیم در نتیجه زنان ما بیشتر دچار مشکل مى شوند. کمبود مطالعه و گرایش جوانان به غربزدگى باعث شده تا فرهنگ اصیل ایرانى به درستى نمود پیدا نکند. کسانى که به چیزهاى پوچ دل مى بندند و خود را ملزم به رعایت احکام اسلامى نمى کنند, مشکلشان با روزنامه خواندن حل نمى شود. این پدر و مادرها هستند که باید فرهنگ ایرانى را در خانه ها رواج بدهند و با استفاده از تولیدات ایرانى, جوانان را تشویق به سازندگى و استفاده از فرهنگ و محصول کشور خودشان بکنند. اگر فرهنگ خانوادگى ما اصلاح شود مسلما موفق خواهیم بود.
از خانم بتول بصیرى مسوول غرفه ((زن روز)) سوال کردیم, به نظر شما جایگاه مطبوعات در زندگى زن ایرانى کجاست؟

ما سعى مى کنیم در مجله خودمان زنان را به یک آگاهى نسبى برسانیم و بعد نیازهاى تمام افراد خانه را برآورده کنیم. گرچه قشر جوان فقط به چشم سرگرمى به مطبوعات نگاه مى کنند ولى کسى که تازه ازدواج کرده و تجربه خانه دارى ندارد, به عنوان یک الگو به مجله نگاه مى کند. همچنین مسایلى را که مربوط به تعلیم و تربیت فرزندان است مى خواند و با مشکلات حقوقى دیگر زنان آشنا مى شود.
با توجه به تجربه طولانى ((زن روز)), شما در امر بالا بردن فرهنگ بانوان چه تلاشى کرده اید؟
با مجله و روزنامه تنها نمى شود کارى کرد. خانمها باید خودشان مطالعه آزاد داشته باشند, ما هم در کنار مطالعه آنها خواندن روزنامه و مجله را پیشنهاد مى کنیم. از طرفى باید خود مجلات به صورت جذابى چاپ شوند تا خواننده میل و رغبتى براى مطالعه داشته باشد. به نظر من گرافیستها, طراحها و حتى نویسندگان مجله باید هر چند وقت یک بار عوض شوند تا حرف و اندیشه روز, توسط تازه نفسها به خواننده منتقل شود.

ـ طى گفتگویى با میترا سهیل, صاحب امتیاز, مدیر مسوول و سردبیر مجله ((راه زندگى)), از میزان توجه ایشان به مشکلات دختران و زنان جوان باخبر شدیم.
مخاطبان ما جوانان و نوجوانان هستند و ما براساس روانشناسى, فردى و با استفاده از آخرین تکنیکهاى روانشناسى مشکلات آنها را بررسى مى کنیم; یعنى ما صفحه اى ویژه دختران, پسران و نامزدان جوان داریم. دختران به خاطر حجب و حیایى که در خانواده ها حاکم است ممکن است نتوانند مشکلاتشان را به والدین بگویند, در نتیجه وقتى در معاشرت با دوستان ناباب به مشکل برخورد مى کنند ما را در جریان مى گذارند.

ـ صفحات ویژه اى براى دفاع از حقوق زنان ندارید؟
من فکر مى کنم زنها مى توانند به تنهایى از خود دفاع کنند پس چرا ما بیاییم و بگوییم که زن منفعل است, مشکل دارد و نیازمند کمک. باید به چشم یک انسان عادى به زن نگاه کرد نه به عنوان موجودى ضعیف و پر از درد. زن هم مثل مرد انسانى است که مى تواند مشکل هم داشته باشد, لذا ما با توجه به اینکه او انسان است و عزت و اعتماد به نفس دارد, مشکلش را بررسى مى کنیم نه اینکه چون زن است و محتاج کمک و دفاع.

ـ شما چه الگویى از یک زن موفق مى دهید؟
ممکن است دنیاى برخى زنان خیلى کوچک باشد و محدود به خانه بشود, پس ما باید سعى کنیم که زن در همان محدوده کوچک خانه, خوشبخت و راضى باشد. الگوى موفق زن این نیست که او را به بیرون از خانه بکشیم تا به زور بخواهد وارد اجتماع بشود و کار بکند. باید کارى کرد که هر کسى در همان شرایط خودش خوشحال باشد.

ـ از آنجا که نشریه ((ایران سپید)) ویژه نابینایان مى باشد, از خانم فاضلى در مورد روند این نشریه و مشکلات روشندلان عزیز سوال کردیم.
نابینایان از لحاظ کتاب که مشکل دارند, پس وظیفه ما است که لااقل کارى بکنیم تا در مورد مطبوعات مشکلى نداشته باشند. ((ایران سپید)) اولین روزنامه خصوصى نابینایان در خاور میانه است. یک روشندل فقط مى تواند تمام خبرها را به صورت شنیدارى دریافت کند; در نتیجه از لحاظ نوشتارى عقب است و نمى تواند خبرهاى روز را به صورت تازه بداند. پس بر ما است که مطبوعات نابینایان را هم وارد عرصه فرهنگى دنیاى مطبوعات کنیم و این قشر محترم را یارى دهیم. طورى که آمار نشان مى دهد فقط از طریق بهزیستى و بخش کودکان استثنایى دویست هزار نابینا شناسایى شده است در حالى که ما از نابینایان روستاها و مناطق دورافتاده غافل هستیم و اطلاعات چنین اشخاصى فقط در سطح یک کودک بینا باقى مى ماند. به قولى باید هم روزنامه اى با خط بریل داشته باشیم و هم روزنامه اى با حرف معمولى; تا اینکه مردم بخوانند و سطح برخوردشان را با یک روشندل تغییر دهند.
شهلا شرکت, صاحب امتیاز و مدیر مسوول مجله ((زنان)) در مورد مشکلات کارى و دیدشان نسبت به مسایل زنان مى گوید:

با توجه به ده سال تجربه کارى در ((زن روز)) حالا خودم مى توانم ((زنان)) را منتشر کنم. هر چه باشد مشکلات اقتصادى همیشه دامنگیر نشریات بخش خصوصى است, اما چون من از لحاظ روحى ارضا مى شوم و خواننده را خوشحال مى بینم, پس على رغم مشکلات مالى, من هم خوشحال مى شوم. از آنجا که خانواده مهمترین تشکل اجتماعى است, در درجه اول نشریات خانوادگى باید بکوشند تا این محفل را گرمتر نگاه دارند و سپس پرداختن به مسایل زنان و مادران خانه دار یکى از مهمترین وظایفى است که باید حتما مورد بحث بیشترى قرار بگیرد. کلا حرفهایى که در مورد زن زده مى شود همان حرفهاى قدیمى و سنتى است, کمتر کسى است که به مسایل و مشکلات روز بپردازد, آن هم به این علت که عنوان کردن این مشکلات خود مشکل بزرگترى است.

ـ نسرین نیک زاد, خبرنگار و عضو هیإت تحریریه مجله ((رزمآور)) مى باشد. از ایشان سوال کردیم با توجه به جو ورزشى این مجله, شما به ورزش بانوان چقدر بها مى دهید و چگونه این فعالیتها را منعکس مى کنید.
البته بیشتر سر و کار ما با خانمهایى است که ورزش رزمى و کاراته کار مى کنند, گرچه خیلیها تعجب مى کنند و از این کار خوششان نمىآید ولى از طرف خانمها استقبال زیادى هست مخصوصا که ما در مجله مان مصاحبه هایى با استادان زن کاراته کار داریم و از مسابقات ورزشى آنها گزارشهاى خوبى تهیه مى کنیم.

ـ به عنوان یک خبرنگار و ورزشکار زن, نظرتان در مورد ورزشهاى رزمى بانوان و تإثیر آن در زندگى چیست؟
علاقه, استعداد جسمانى و روحیه هر شخص مى تواند او را به سوى ورزشى خاص هدایت کند. یک زن رزمى باید انعطاف بدن, شجاعت و قدرت مبارزه داشته باشد, چون که این ورزش از لحاظ جسمى بسیار مشکل است و آدم باید بیش از اندازه از خود صبورى و پشتکار نشان دهد, اما از طرف دیگر این ورزش به زنان اعتماد به نفس شخصى و اجتماعى فوق العاده اى مى دهد. گرچه یک کاراته کار مجاز نیست در بیرون از محیط ورزشى کاراته کار کند ولى به هر حال در مواردى خاص زنان مى توانند براى دفاع از خودشان از این ورزش استفاده کنند.
با اینکه هیإت کاراته بانوان واقع در خیابان حجاب محل خوبى براى آموزش خانمها است ولى ما هم در وسع خودمان سعى مى کنیم رشته هاى رزمى را در مجله آموزش دهیم.

ـ از مهناز اعتمادى مدیر داخلى مجله ((باران)) مى پرسیم, شما به عنوان عضوى از خانواده مطبوعات, کدام مجله را بیشتر مى خوانید؟
((زن روز)). چون از وقتى خودم را شناخته ام ((زن روز)) را هم شناخته ام. البته ((پیام زن)) را هم مى خوانم, مخصوصا بخش مشاوره پزشکى و خانوادگى آن را; ولى مقاله هاى مجله طورى نیست که بتوانم استفاده کنم.

ـ براى یک دانشجوى علوم تربیتى همین سوال را تکرار کردیم و این طور پاسخ شنیدیم.
به نظرم ((روزهاى زندگى)) و ((خانواده)) بهترینها هستند چون که هم داستان چاپ مى کنند و هم مطالبشان مربوط به خانه و خانه دارى و هنرهاى دستى است. در ضمن تصاویر روى جلدشان هم خیلى زیبا است.

ـ منیره عابد که دانشآموز مى باشد, در همین مورد گفت:
من ((زن روز)) و ((اطلاعات هفتگى)) را بیشتر مى خوانم چون که مطالب متنوع و همچنین داستان دارد.

ـ مژگان سالارى دانشجوى طراحى صنعتى در مورد بهترین مجله گفت:
((راه زندگى)) به نظرم بهترین است چون که بیشترین و بهترین مطالب را دارد آن هم به صورت زیبا و متنوع. بقیه مجلات مربوط به زنان, تکرارى است. مجلات باید سعى کنند از لحاظ تکنیکى و هنرى سطح کارشان را بالا ببرند تا خواننده امروزى و جوان, جذب مطالبشان بشود.

ـ
یک دانشآموز رشته ریاضى در مورد خصوصیت یک مجله مربوط به زن این طور اظهارنظر کرد:
به نظرم مجلاتى در این خصوص باید بیشتر به زنان و از جمله دختران جوان و نوجوان بپردازند و احساسات آنها را منعکس کنند و مجلاتى ایرانى و اسلامى باشند. مثلا من خودم به جاى خواندن مجلاتى در مورد زنان اکثرا مجلات طنز را مى خوانم.

ـ خانمى که دبیر ادبیات بود در مورد مجلات زنان این گونه نظر مى دهند:
البته مجلاتى که مخصوص زنان باشد در مورد مشکلات زن هم واقع بین تر است, اما متإسفانه این نشریه ها هم فقط مشکل را عنوان مى کنند و راه حل اصولى براى آن ارائه نمى دهند. مشکل ما در حال حاضر مشکل فرهنگى جوانان است و این رسالت به عهده مطبوعات و صدا و سیما است ولى ما مى بینیم کار مهمى صورت نمى گیرد.

ـ از ملیحه باقرى, دانشجوى روزنامه نگارى پرسیدیم, شما به عنوان روزنامه نگار چه شگردى را براى جذب خوانندگان جوان توصیه مى کنید؟
مجلات باید هم از لحاظ فنى, صفحهآرایى, گرافیک و رنگ متنوع باشند و هم از لحاظ محتوایى, یعنى نباید مقالات سنگین و کلیشه اى باشد.
از آقاى سیدمهدى شجاعى, مدیر مسوول و سردبیر مجله ((نیستان)) در مورد ویژگى مجلات مربوط به زن سوال کردیم.

در این وانفساى آخر زمان که همه مجلات تحت تإثیر عقاید خاصى هستند و هر کدام وابسته به تفکرى خاص و مرغوب دیگران, به نظرم ((پیام زن)) یکى از آن مجلات خوبى است که حرف حساب را در مورد زنان امروز مى زند و با وجود این از هیچ حزب و گروه خاصى حمایت نمى کند. من خودم همیشه مطالعه این مجله را به عنوان یکى از بهترین مجلات به دوستان سفارش مى کنم. گرچه این مجله در میان دیگر نشریات مظلوم واقع شده است.

ـ به عنوان حسن ختام, نظر فریبا کلاهى خبرنگار و عضو تحریریه مجله ((فرهنگ و سینما)) را در مورد وظایف یک زن خبرنگار در جامعه جویا شدیم.
خبرنگارى یکى از آن کارهایى است که اغلب جوانها دوست دارند سر از آن دربیاورند; چرا که فکر مى کنند خبرنگارى فقط ژست, یک دوربین و میکروفون است, اما واقعیت چیز دیگرى است. خبرنگارى کار بسیار مشکلى است و در واقع دایه مهربان تر از مادر است. تازه در رویارویى با مردمانى که خیلى خوب و مهربان هستیم مى شنویم که مى گویند شما فضولید!
متإسفانه ما احترامى در جامعه عمومى نداریم و از لحاظ مالى, روحى و جسمى دچار مشکلات فراوانى هستیم. به نظر من خبرنگار مى تواند مثل شخص اول مملکت مهم باشد چرا که ممکن است با یک خبر بد و نادرست کشور را به هم بریزد و یا از طرفى با قلمى شیوا و رسا از اول, مملکت را بسازد. او قادر است با سماجت خود در مورد تهیه خبرى, به خیلى از ویژگیهاى درونى و اخلاقى خود و دیگران پى ببرد.
در کل یک خبرنگار خوب باید مردمى باشد و حقایق را منعکس کند.

به امید اینکه مجلات ویژه زنان اصولى تر و با احساس وظیفه بیشترى به امور مربوط به زنان بپردازند و روزى برسد که زن ایرانى و اسلامى آن طور که هست و باید باشد به دیگر ملل شناسانده شود.