نویسنده

در جمع میهمانان اولین هم اندیشى بین المللى حضور زن در سینماى معاصر, مورخ 6 اسفندماه 75, زنان فیلمساز, کارگردان و منتقد سینمایى از 15 کشور جهان شرکت داشتند. میهمانانى که برخى براى شرکت در این سمینار, تلفنهاى تهدیدآمیز مبنى بر عدم شرکتشان در این سمینار که براى اولین بار, آن هم از سوى ایران اسلامى برگزار مى شد, دریافت کرده بودند. مخالفین نظام اسلامى به محض دریافت خبر سمینارهاى بین المللى که امکانى جهت ایجاد موانع و دلسردى مدعوین به عمل مىآورند, تا مبادا چهره منافق پیشه آنان برملا شود و اخبار کذبشان دیگر بازارى نیابد. آنچه مسلم است برگزارى چنین سمینارهایى به لحاظ بعد بین المللى و با توجه به تبلیغات مسموم دنیاى مستکبر در مورد نظام جمهورى اسلامى بویژه زن مسلمان ایرانى, مى تواند بسیار موثر باشد, به شرط آنکه هدف فراموش نشود و در انتقال ارزشها و واقعیات اسلام و نظام اسلامى نهایت تلاش به عمل آید.
تبلیغات جهانخواران غربى در رابطه با ایران اسلامى و زن مسلمان ایرانى چنان گسترده است که کمتر کسى از تإثیر این تبلیغات بر روح و روانش مى تواند در امان باشد. لذا برنامه هاى حساب شده و از پیش طراحى شده بایستى چنان قوى اعمال شود تا در فرصت کم به دست آمده بتوان حداقل استفاده ممکن را به دست آورد, حتى اگر شده براى سه روز.
برخورد عده اى از میهمانان خارجى و نگاههاى متعجب آنان در این گردهمایى نیز حاکى از تإثیرات مثبتى بود که در طى آن انتقال داده شده بود اما عدم نظم و مدیریت قوى که بتواند از عهده مصاحبه مطبوعاتى با خبرنگاران برآید, از این فرصت به نحود شایسته استفاده نشد و حتى موجب اعتراض چند تن از میهمانان گردید. بایستى باور داشت که ما در صورت برنامه هاى محکم و ثابت قدم بودن و به واسطه پشتوانه اجراى قوانین الهى و ارزشهاى اخلاقى معنوى, حرف براى گفتن زیاد داریم و هر گاه از همسویى با ارزشهاى غربى پرهیز کرده و از جنبه انفعالى با دنیاى غرب برخورد نکنیم, قدر مسلم برگ برنده را در دست خواهیم گرفت.
خانم رگینه کورنرRegine korner)) )), عکاس, خبرنگار نشریات زنان و تهیه کننده فیلمهاى مسایل مربوط به زنان از جمله شرکت کنندگان در سمینار زن سینماى معاصر, از میهمانانى است که پس از 16 سال اخبار کذب و مغرضانه نشریات آلمان خصوصا نشریات زنان, امروز این فرصت را به دست آورده است تا از نزدیک با زن مسلمان ایرانى آشنا شود, زنى که سالیان سال وحشتناک ترین اخبار را در باره او شنیده است, چگونه محصور است, پیچیده در چادر سیاه, فاقد هر گونه حق و حقوق اولیه انسانى, همانند زندانى, برده و اسیر دست شوهر و بدون هیچ گونه حق مشارکت و حضور اجتماعى و محروم از دستیابى به مدارج علمى و ...!!
نگاههاى متعجب او و فلاش دوربین اش مرتب برق مى زند و توجه هر بیننده اى را به خود جلب مى کند. اگر آن اخبار که سالها پس از پیروزى انقلاب توسط خبرنگاران و سیاستمداران غربى از زن مسلمان ایرانى انتقال داده شده بود, صحت داشت, پس اینجا چه مى گذرد؟ و اینان چه کسانى هستند؟!
اگر زنان ایرانى محصور هستند, پس این همه زن مجرى و دست اندرکار اعم از مدیر, پزشک, نماینده مجلس, هنرپیشه, کارگردان ... از کجا آمده اند؟
اگر زنان حق مشارکت اجتماعى ندارند, پس این همه حضور از جانب چه کسى است؟
با او به گفتگو مى نشینیم تا دریابیم در پس نگاههاى کنجکاوانه و متعجب او چه اسرارى و چه ناگفتنیهایى وجود دارد.
به محض گفتگو اولین سوال را با تعجب کامل از طرف ایشان مى شنوم که, اوه, شما آلمانى هم حرف مى زنید؟
ـ بلى, زبان اول بنده آلمانى است و انگلیسى, زبان دوم است.
صورتش پر از خنده مى شود و جواب مى دهد: عالى است.
مى پرسم مى توانم با شما مصاحبه اى داشته باشم, جواب مى دهد: با کمال میل, اما دوست ندارم راجع به مسایل سیاسى حرف بزنم, شما که مى فهمید؟ جواب مى دهم: اوه, بلى!

ـ ظاهرا این اولین سفر شما به ایران است. لطفا راجع به احساس و برداشت خود از این سفر براى ما بگویید؟
ـ بلى, این اولین بار است که به ایران سفر کرده ام و بسیار خوشحال هستم.

ـ چگونه از برگزارى این سمینار مطلع شدید؟
ـ از طریق دوستان. بلافاصله سعى کردم, آدرس برگزارکننده را پیدا کنم و همان شب به محض اطلاع به ایران فاکس زدم. دفعه اول جوابى نیامد, دوباره فاکس زدم به انجمن همبستگى و این بار خانم هاشمى برایم دعوتنامه فرستاد. اصلا فکرش را هم نمى کردم, فقط یک نصف روز فرصت داشتم تا تدارکات سفر را از قبیل ویزا, تهیه بلیط و غیره را انجام دهم, زیرا که فرداى همان روز سمینار برگزار مى شد. و این خبر زمانى به دستم رسید که من در اجلاس مهمى بودم اما دیدن ایران چنان برایم جذاب بود که بلافاصله تمامى دوستانم بسیج شدند تا من بتوانم به این مسافرت بیایم.

ـ شما در بین صحبتهایى که با هم داشتید اشاره کردید, 20 سال است خبرنگار هستید؟ با توجه به اینکه متإهل هستید و صاحب فرزند, بفرمایید چگونه مى شود کار و فعالیت اجتماعى را هماهنگ کرد؟
Re ـ اوه, بلى, بایستى بگویم که این امر البته خیلى مشکل است و ما نیز همانند تمامى زنان دنیا با این مشکل درگیر هستیم که چگونه سه نقش همسر, مادر و فعالیتهاى اجتماعى را کنار هم بگذاریم. از آنجایى که هر نقش وظایف مخصوص به خود را مى طلبد, مثلا وظیفه مادرى با وظیفه همسردارى متفاوت است و وظایف اجتماعى که جاى خود دارد. زندگى در یک خانواده بزرگ, والدین, فرزندان و نوه ها این امکان را براى من به وجود آورده است, به این ترتیب که کارها در بین افراد خانواده تقسیم شده است و هر کس به دیگرى کمک مى کند, فقط در صورت تقسیم کارها است که مى شود به فعالیت ادامه داد.

ـ فرصت را غنیمت مى شمارم و سعى مى کنم سوالها را در جهت خاص مورد نظر خود مطرح کنم. آن طور که مطلع شدیم, شما خبرنگار چندین نشریه زنان هستید. همان طورى که خودتان واقف هستید, نشریات خصوصا نشریات زنان در اروپا, تصویر مثبتى از زن مسلمان ایرانى به جامعه نمى دهند; با توجه به اینکه شما خبرنگار نشریات زنان هستید, خیلى مایلم بدانم تصویرى که شما در حال حاضر مشاهده مى کنید با تصویرى که شما در اروپا دیده اید و شنیده اید, چه فرقى دارد و برداشت شما چیست؟
Re ـ این دقیقا همان مطلبى است که باعث شد من به ایران سفر کنم, زیرا دلم مى خواست که خودم از نزدیک موقعیت را ببینم و تصویر مثبتى از زن مسلمان ترسیم کنم. به همین دلیل من به کشورهاى اسلامى سفر کردم و کلا سعى دارم خود را از قضاوتى که غرب در این مورد دارد جدا کنم, به همین دلیل سفر به دمشق نیز داشته ام. در آنجا عربى یاد گرفتم و قرآن را سعى کردم بشناسم. من معتقد هستم بایستى با زنان ارتباط برقرار کرد و این ارتباط را در اینجا خیلى مثبت مى بینم. زنان خیلى روشن و خوش فکر هستند و من اطلاعات زیادى به دست آوردم که مى توان تصویرى را که در این رابطه در غرب وجود دارد کاملا تصحیح کرد.

ـ شما از مطالعه قرآن و آشنایى نزدیک با اسلام گفتید, خوب پس از این آشنایى به نتیجه اى رسیدید؟
Re ـ من فکر مى کنم, اگر روزى اسلام آن طور که محمد(ص) آن را تعریف مى کند پیاده شود, دنیا خیلى زیبا خواهد بود و من آرزو مى کنم چنین روزى برسد.

ـ (به نظر مى رسد این حرف نیز ناشى از تإثیر تبلیغات مسموم غرب در مورد اسلام و تصویر دوگانه اى است که آنها اسلام را به بنیادگرا و اسلام صلح طلب تقسیم مى کنند و در این تقسیم تمامى کسانى که علیه ظلم غرب قیام مى کنند و به دنبال آزادى هستند بنیادگرا و آنان که تنها به نماز و روزه و عبادات فردى خویش مشغول هستند و غافل از دنیاى اطراف خویش, داراى اسلام مطلوب و صلح طلب!)
براى آنکه موضع گیرى نکرده باشم, این سوال را که اسلام محمد(ص) با اسلام حاضر چه فرقى دارد, رها مى کنم و از او مى پرسم; همان طورى که مى دانید من سالها در آلمان زندگى کرده ام و اوضاع جامعه اروپایى و تصویرى که از زن مسلمان خصوصا زن مسلمان ایرانى داده مى شود کاملا باخبر هستم. شما نیز مى دانید که زنان ایرانى على رغم حضور فعال و فعالیتهاى گوناگون, شدیدا مورد انتقاد قرار مى گیرند در حالى که شما نیز شاهد هستید که پوشش آنان هیچ گونه ممانعتى براى آنان ایجاد نمى کند, پس این همه تهاجم از سوى غرب براى چیست؟
Re ـ مطمئنا, یکى از علتها این است که ما اطلاعاتمان در این مورد بسیار کم است و اینکه در طول تاریخ کلا یک مرزى بین مسلمانان و مسیحیان کشیده شده است. البته این دیگر در حال حاضر دلیل موجهى نیست زیرا که ما قادر هستیم به برقرارى رابطه و مسافرت جهت کسب اطلاع از دیگر کشورها. همان طورى که مشاهده مى شود که من چقدر آسان توانستم به ایران بیایم و امکان تبادل افکار و ایده ها برایم به وجود آمد.

ـ خیلى مایلم بدانم پس از برگشت به کشورتان چه مقدار از این تصویرى را که در ایران به دست آورده اید در نشریاتى که با آنها همکارى مى کنید, انتقال خواهید داد؟
Re ـ مطمئنا همه از این امر و مسایلى که دیدم باخبر خواهند شد.

ـ خیلى خوشحال خواهم شد اگر نسخه اى نیز براى من بفرستید.
Re ـ طبیعى است که شما هم مى توانید از آن داشته باشید, زیرا من آنچه را که مى گویم حتما به رشته تحریر درخواهم آورد.

ـ نه سوءتفاهم نشود, فقط از روى کنجکاوى و علاقه مایل هستم یک نسخه داشته باشم.
Re ـ خواهش مى کنم, من فکر مى کنم, کنجکاوى یک عامل مهم براى همکارى است که ما انجام مى دهیم براى زنان در کشور ما و براى زنان ایران. من خودم واقعا کنجکاو بودم و مى خواستم ببینم که زیر چادر چه خبر است! و واقعا خیلى چیزها وجود دارد که من به آن پى بردم.

ـ من و شما یک خبرنگار هستیم. من فکر مى کنم مسوولیت خبرنگاران مخصوصا کسانى که در رسانه هاى عمومى کار مى کنند, خیلى بزرگ است و اینان کسانى هستند که مى توانند ملتها را به هم نزدیک کرده و یا برعکس از هم دور کنند, عقیده شما در این مورد چیست؟
Re ـ البته من فکر مى کنم این خبرنگاران نیستند بلکه سیاستمداران هستند.

ـ طبیعى است که آنها تعیین کننده خط هستند و در این مسایل دست دارند.
Re ـ راجع به کار سیاستمداران, خبرنگاران اظهارنظر مى کنند و خبرنگاران همانند همه انسانها هستند. عده اى از آنها توانا و صلاحیتدار هستند و عده اى که از توانایى و صلاحیت کمترى برخوردار هستند اما جریان اصلى از طرف سیاستمداران هدایت مى شود.

ـ مى توانم سوالم را به گونه دیگرى طرح کنم. آیا شما این آزادى را دارید که آنچه را اینجا دیده اید, آزادانه به تصویر بکشید!
Re ـ صد در صد آزاد و بدون هیچ گونه محدودیتى.

ـ اگر هر کسى این مسوولیت را جدى بگیرد و تصویر به دست آمده را به طرز صحیح انتقال دهد, چرا که خود صحیح انتقال دادن مطالب و مسایل خیلى مهم است.
Re ـ البته این درست است و مسایل بایستى به درستى نیز تفسیر شود, اما من کاملا آزاد هستم و از هر چیزى بیشتر این آزادى برایم اهمیت دارد.

ـ (اگر این آزادى واقعا وجود دارد, چرا ایشان در اول مصاحبه گفتند مایل نیستند راجع به مسایل سیاسى) حرف بزنند!! اما نمى خواهیم موضع گیرى کرده باشیم.
ـ فکر مى کنید برگزارى چنین گردهماییهایى مى توانند گامى در جهت رفع کمبود اطلاعات باشد و یا اینکه در این رابطه مسایل دیگرى نیز وجود دارد؟
Re ـ نه, من واقعا بر این عقیده هستم که فقدان تبادل افکار و دیالوگ (گفتگویى دو نفره) انتقادى آشکار بایستى از میان برداشته شود و ما بایستى با یکدیگر صحبت کنیم. من همین الان یک صحبتى با ناظر یونسکو در این سمینار داشتم. او گفت که تمامى سعى اش را خواهد کرد تا چنین برنامه هایى ادامه داشته باشد و من بى نهایت خوشحال خواهم شد که در فرصتهاى بعدى با زنان بیشترى آشنا شوم. چون در اولین آشنایى که خیلى ارتباطات به وجود آمد, در سفر بعدى حتما مى توانم راحت تر عمل کنم.

ـ شما از دیالوگ صحبت کردید; آیا با من هم عقیده هستید که آنچه در غرب انجام مى شود بیشتر یک مونولوگ (گفتگوى یکنفره) است و نه یک دیالوگ؟ زیرا که دیالوگ زمانى انجام مى شود که دو نفر با یکدیگر صحبت کنند و تبادل افکار داشته باشند. اما دنیاى غرب در خصوص اسلام یک مونولوگ انجام مى دهد و همه چیز را از دیدگاه خود مى بیند.
Re ـ درست است, من فکر مى کنم این ارتباط دارد به همان تصویر دشمنانه اى که در طى سالها وجود داشته و من با این, در جریان کار خودم نیز برخورد داشته ام. من براى اینکه بتوانم پیش داوریها را به کنار بزنم و مجهز به این مسإله برخورد کنم, همان طور که گفتم زبان عربى یاد گرفتم و قرآن را مطالعه کردم, و من مى بایستى خیلى انتقادات را بپذیرم و با آنها دست و پنجه نرم کنم. اما من وابسته به هیچ جا نیستم و سعى خواهم کرد آنچه را که درست است و صحیح به دیگران انتقال دهم.

ـ فکر نمى کنید که زمان آن رسیده است که غرب به این فکر بیافتد که مى تواند از اسلام و ایران چیزهایى یاد بگیرد. به طور مثال در خصوص مسایل زنان, خانواده و ارزشهاى اخلاقى, چیزهایى که براى حل بسیارى از بحرانها و مشکلات دنیاى غرب مفید است؟
Re ـ همان طور که گفتم ما بایستى با هم به یک دیالوگ بپردازیم. به یک تبادل, میان افکار غربى و افکار اسلامى. و فکر مى کنم چیزى که از آن براى هر دو گروه حاصل شود, خیلى مثبت باشد. البته طبیعى است که نمى توان پیش بینى کرد.

ـ آخرین سوال من, عده اى از میهمانان ابراز مى داشتند که تلفنهاى تهدیدآمیز مبنى بر عدم شرکتشان در این سمینار داشته اند و اینکه مسافرت به ایران یک ریسک است در ایران آزادى نیست و شما نمى توانید راحت مطالب خود را بازگو کنید و ... شما هم از سفر منع شدید؟!
Re ـ نه من در این مورد چیزى نشنیدم, البته من از دوستان ایرانى که داشتم نظرشان را پرسیدم و آنها مى گفتند, تجربه اى خواهد بود و من بهتر است در هر حال این سفر را انجام بدهم.

ـ خوب, با توجه به شروع جلسه بعدى وقتتان را نمى گیرم و کمال تشکر را دارم از اینکه در گفتگوى ما شرکت کردید و به امید همکارى و مشارکت که بتوانیم ملتها را به یکدیگر نزدیک کنیم.
Re ـ این تنها آرزو و هدف من است, زیرا که دنیا فقط به این امر نیاز دارد.
و غیر مستقیم در امور کشاورزى مشارکت و دخالت دارند. على الخصوص در روستاهاى استانهاى گیلان و مازندران که سهم زیادى را در تولید محصولات برنج, چاى و در چیدن و بسته بندى مرکبات و برداشت پنبه به خود اختصاص مى دهند. علاوه بر آن بر اساس بررسیهاى انجام شده در مزارع خانوادگى شمال کشور میزان فعالیت زنان در امور کشاورزى تا 75% نیز مى رسد.)) (1)
به این ترتیب, مى توان قاطعانه اظهار داشت که نظامهاى ترویجى بخصوص در کشورهاى جهان سوم از بعد انسانى و توسعه انسانى دچار غفلت بوده است. بارها گفته شده, ((ترویج)) به دلیل فقدان منابع کافى, ضعف آموزشى کارکنان, معدود بودن منابع آموزشى, تراکم و ارجاع مسوولیتهاى غیر ترویجى, تضاد نقشهاى کارکنان ترویج و غیره, عملکردى غیر موثر دارد اما به این امر اشاره نمى شود که چرا توجهى یکسان به مخاطبین و فراگیران (زنان و مردان) مبذول نمى شود و چرا مسایل زنان روستایى در سیستم بازخور اطلاعات ترویجى منعکس نیست و چرا موسسات و سازمانهاى ترویجى تکنولوژى مناسب با نیاز آنها را ندارند؟
به نظر مى رسد پرداختن به مسایلى ـ که در زیر خواهد آمد ـ از اهم وظایف سازمانهاى ترویجى در راستاى اهداف ترویج باشد:
بررسى نیازهاى آموزشى ترویجى, تشکیلات آموزشى مناسب, موانع و مشکلات در زمینه آموزشهاى ترویجى زنان روستایى.
بررسى اثرات اقتصادى, اجتماعى و فرهنگى آموزش زنان روستایى و نیز آموزشهاى فنى و حرفه اى زنان روستایى در امر توسعه.
بررسى نقش درآمد زن روستایى در اقتصاد خانواده, اقتصاد ملى, افزایش درآمد سرانه و تحصیل ارز.
بدیهى است این موارد تنها در سایه اعتقاد واقعى به یک اصل در توسعه انسانى و آن هم ایجاد فرصتهاى پرورشى و تدارک تسهیلات آموزشى براى زنان روستایى متحقق و عملى خواهند شد.
پى نوشت:
1ـ مجموعه مقالات پنجمین سمینار علمى ترویج کشاورزى ایران, زنان روستایى فراموش شدگان در کشاورزى, سیداکبر میرىخوزانى, صفحه 105 و 106.