جامعه هند ، مسایل زنان و خانواده

نویسنده


در دو قسمت گذشته با جنبه هایى از وضعیت زنان در هند آشنا شدید. آنچه مى خوانید آخرین بخش این بحث است که تقدیم مى شود.

طلاق و ازدواج زنان بیوه در هند
در گذشته زنان بیوه اجازه ازدواج مجدد نداشتند. اما قانون سال 1335ش ازدواج مجدد زنان بیوه را مجاز مى شمرد. تا قبل از تصویب این قانون, ازدواج مجدد زنان بیوه تنها در میان طبقات پایین مرسوم بود. بر اساس این قانون ازدواج سال 1334, مرد در موارد زیر مى تواند همسر خود را طلاق دهد: در صورت ابتلا به بیمارى جذام یا جنون غیر قابل درمان و یا بیماریهاى مقاربتى حاد. دلایل دیگرى نیز از قبیل تغییر مذهب و یا ارتکاب زنا, این حق را به شوهر مى دهد که همسر خود را طلاق دهد. زنان نیز در مواردى مى توانند در دادگاه تقاضاى طلاق نمایند از قبیل ارتکاب فحشإ و یا درنده خویى.

بررسى موضوع طلاق در بین مسلمانان هندى
اصطلاح پرسنل لاpesronallaw) ) به معناى قوانین اختصاصى و شخصى مذاهب و عشایر هند است و شامل بخشى از ((قوانین مدنى)) مى شود. نکاح, طلاق, مهریه, لعان, ظهار, ارث, هبه و غیره مسایلى است که در حیطه ((پرسنل لا)) قرار دارد. با استقرار حکومت مسلمانان در دهلى, مقررات و احکام شریعت اسلام وارد هند گردید. حتى در دوره سلاطین مسلمان, قضات عمدتا برحسب احکام شریعت اسلامى قضایا را حل و فصل مى کردند, اما بسیارى از حدود و قوانین جنایى اسلام هیچ گاه در هند مورد اجرإ گذاشته نشدند. در دوره اکبر و برخى شاهان دیگر مغول, نمونه هایى وجود دارد که در مواردى به پیروان ادیان دیگر (به خصوص به راجپوتهاى هندى) اجازه داده شده که در مسایل خانوادگى و ارث و جانشینى, برحسب مقررات شریعت خود عمل کنند. بدین سان مى توان گفت: بدون اصطلاح خاصى, مقوله ((پرسنل لا)) در دوره گورکانیان نیز وجود داشته است.
پس از ورود انگلیسیها, نخستین گامها در جهت تدوین قوانین مدنى (مستقل از شریعت) برداشته شد. در این دوره لوایح معروف بهINDianPenalCade) ) تدوین شد و سیستم حدود شرعى به طور کامل لغو گردید.
به طور کلى مى توان گفت روح حاکم بر قانون اساسى هند سیکولار است بدین معنى که دین نباید در مسایل کشوردارى دخالت کند.
مسلمانان معتقدند, مقررات شریعت و احکام نکاح, طلاق و غیره چون در قرآن وارد شده, جزو دین آنان بوده و الغإ آن براى جلوگیرى از پیروى آزادانه از دین است. جواهر لعل نهرو در دوره زمامدارى خود (تقریبا هجده سال) لزومى براى الغإ شریعت و تدوین قانون مدنى یکسان ندید. ایندرا گاندى نیز مقررات شریعت را دست نخورده گذاشت. در آن زمان قوه قضائیه نیز ادعایى نداشت. اما در دوره زمامدارى راجیو گاندى ((قضیه شهبانو)) رخ داد که مسإله پرسنل لا و ضرورت حفظ یا الغإ آن را به صورت مسإله اى حاد درآورد.

((قضیه شهبانو))
قضیه شهبانو بدین قرار است که یکى از زنان سالخورده مسلمان به نام شهبانو, از شوهرش شکایت کرد که در پیرى او را طلاق داده و خواستار آن شد تا شوهرش به او (که زن مطلقه بود) هزینه کفالت پرداخت کند. رئیس دادگاه عالى هند ((چاندر چود)) شخصا این قضیه را به عهده گرفت و رإى صادر کرد که: مرد مسلمان پس از طلاق نیز موظف است کفالت کند. این امر ناقض قوانین شریعت
اسلامى بود. در ضمن رئیس دادگاه بعد از صدور حکم, دین و شریعت اسلامى را نیز با عنوان شریعتى مخالف حقوق زن به باد انتقاد گرفت.
رإى دادگاه, مسلمانان را به شدت خشمگین ساخت. آنان این رإى را دخالت در شوون دینى خود تلقى کرده و در شهرها اعتراض و تظاهرات پیوسته اى صورت گرفت که در آن, میلیونها تن از مسلمانان شرکت جستند. علماى طراز اول هند نخستین بار به طور دسته جمعى وارد گود سیاسى شدند و ((سازمان دفاع از قانون اختصاصى)) را تشکیل دادند که رهبرى آن را ابوالحسن ندوى, مرجع معروف سنى به عهده داشت و علما, رجال سیاسى و شخصیتهاى اجتماعى برجسته مسلمان در آن شرکت داشتند.
مى توان گفت, پس از استقلال هند ((سازمان دفاع از قانون اختصاصى)) با نفوذترین سازمان مسلمانان هند است. احزاب بنیادگراى هندو همواره در صدد بودند مسإله الغإ شریعت را به عنوان یکى از خواستهاى اساسى خود زنده نگهدارند. اما قوه قضائیه از آن پس تا این اواخر به اجراى مقررات بر اساس شریعت تعرضى نکرده بود.
در شریعت هندو ازدواج میان فرزندان عمو, خاله, دایى و همچنین تعدد زوجات ممنوع است. در قوانین اسلامى و هندو, با تغییر دین شوهر یا زن, اگر همسرش آماده تغییر دین نشود ازدواج فسخ مى شود. اما در مقررات شریعت مسیحى پس از تغییر دین یکى از آنان نیز, ازدواج مى تواند ادامه داشته باشد.
تردیدى نیست که عدم هماهنگى مقررات فوق, گاهى معضلات و پیچیدگیهایى را در جامعه چندمذهبى ـ چندقومى هند موجب مى شود. اما راه حل مسإله زیر سوال بردن شرایع سایر ادیان نیست, بلکه علما یا قضات دادگاهها در هر مورد مى توانند انگیزه تغییر دین را بررسى کنند و اگر شواهد نشان دهد تغییر دین بر مبناى ایمان نبوده بلکه به خاطر ازدواج صورت گرفته است, فرد را ملزم سازند پس از گرفتن طلاق از همسر اول دست به ازدواج دوم بزند. در عین حال این خطر وجود خواهد داشت قضات مغرض هندو از اصل فوق براى ایجاد مشکلات در تغییر عقیده, سوءاستفاده کنند. البته تإکید مى شود که از نظر شرعى به صرف اظهار اسلام و اجراى شهادتین توسط شخص, احکام مسلمان بودن جریان مى یابد و شخص به عنوان یک مسلمان به شمار مى رود. به هر حال هندوهاى افراطى در رسانه هاى گروهى چنان وانمود مى کنند که گویى حق داشتن ((احوال شخصیه)) تبعیض به نفع مسلمانان است و گویى در هند تنها مسلمانان قوانین اختصاصى دینى دارند. این هر دو نکته نادرست است. در هند تنها مسلمین یک سلسله ((احوال شخصیه)) ندارند بلکه مسیحیان, پارسیان, قبایل و ایلات و حتى برخى از گروهها و کاستهاى هندو داراى احوال شخصیه ویژه خود هستند. گفته مى شود در هند 66 عدد احوال شخصیه وجود دارد.

مقررات شریعت اسلامى در خصوص زنان در هند
رایج ترین اتهامى که علیه شریعت اسلامى وارد مى شود آن است که مقررات آن تبعیضات غیر عادلانه اى را علیه زنان در بر دارد. از همین روى روشنفکران چپ و هواداران جنبش بیدارى زنان نیز در کنار هندوهاى بنیادگرا علیه شریعت اسلامى همصدا شده اند و هر سه گروه خواستار لغو یا لااقل اصلاح مقررات شریعت اسلامى اند! این مسإله که آیا شریعت اسلامى در هند مواضع ضد زنان دارد یا نه و آیا اسلام از حقوق زنان دفاع کرده و یا آن را زیر پا گذارده است, یک مسإله نظرى است که در باره آن کتابهاى قطورى نگاشته شده و نیاز به بازگویى نیست. اما جالب اینکه برخى از صاحب نظران هندو نیز مجبور شده اند اعتراف کنند که شریعت اسلام بسیار مترقى تر از سایر شرایع است. قاضى ((کریشنا آییر)) اعتراف مى کند شریعت اسلام در مورد نکاح, طلاق و غیره پیشرفته تر از مقررات ادیان دیگر است. دانیال لطیفى وکیل معروف دادگسترى گفته است: ((کسانى که بر شریعت اسلامى حمله مى کنند, هیچ آشنایى با مقررات آن ندارند. ))
در روزنامه اى در هند مقاله اى چاپ شد که در آن خاطرنشان مى ساخت قوانین و مقررات مسیحیان و هندوها در موارد بیشترى تبعیض علیه زنان را نشان مى دهد. از این روى درست نیست از مقررات اسلامى انتقاد شود و براى نمونه در این روزنامه نقل مى شود:
برحسب لایحه ارث هندو که در سال 1335ش تصویب شد, دختران مى توانند در خانه مسکونى پدر خویش زندگى کنند اما در تقسیم ارث (غیر منقول) سهمى ندارند. و همچنین برحسب قانون کفالت هندو, زن نمى تواند در صورت طلاق بدون اجازه پدر, بچه خود را نگه دارد. اما عکس آن صحیح است. این گونه تبعیضها علیه زن در قانون مدنى جدید هندوها نیز که در دوره معاصر در پارلمان اصلاح شده است به چشم مى خورد. تعدد زوجات از جمله موارد اصلى حمله به شریعت اسلامى است. مرد حق چهار همسر دارد, در حالى که زن از چنان حقى برخوردار نیست و این امر را گواهى بر تبعیض علیه زن محسوب مى کنند در حالى که در میان هندوها, تعدد ازدواج پشتوانه قانونى ندارد, اما رواج آن بیشتر است. این امر نشان مى دهد به صرف تغییر و یا الغإ قانون, مسإله اى حل نمى شود. چنان که گزارش آمار رسمى هند نیز این یافته را تإیید مى کند. برحسب آن تعدد زوجات در میان قبایل 15/25% در میان هندوها 8 / 5% و در میان مسلمین 5/7% است.

مسإله طلاق در میان مسلمین
طلاق از جمله مسایل دیگرى است که اخیرا در روزنامه ها زیاد مطرح شده است. تیپ روشنفکران, هواداران جنبش زنان و بنیادگرایان هندو که خواستار الغإ شریعت هستند, مسإله طلاق فقه حنفى را پیراهن عثمان ساخته اند. در فقه حنفى مقوله اى به نام ((طلاق بدائى)) مطرح است. برحسب آن اگر مرد, حتى در خشم این جمله را به زن بگوید که ((تو را سه طلاق دادم)) و یا سه مرتبه کلمه طلاق را تکرار کند (طلاق, طلاق, طلاق) او به همسرش را طلاق ((باین)) داده و دیگر بدون محلل, مجددا زن و مرد نمى توانند با هم ازدواج کنند. روش ((سه طلاق)) را مردها به صورت شمشیر دموکلس بر سر زنان آمیخته اند.
این فتوا براستى قابل ایراد است. در فقه شیعه مسإله بدین قرار است که طلاق با شرایط خاص و در حضور گواهان صورت گیرد. یک مرتبه طلاق, ولو کلمه طلاق هزار بار نیز تکرار شود, طلاق رجعى است و حق رجوع وجود دارد. تنها پس از رجوع و طلاقهاى مجدد در سه نوبت, طلاق همیشگى و باین مى شود. جالب است که در این اواخر در جنجالى که در رسانه ها در مورد مسإله طلاق حنفى درگرفت, علمإ و اندیشمندان سنى نیز خواستار تجدید فتوا شده و بعضى گفته اند, خوب است از حکم فقه شیعه تبعیت شود. هندوهاى افراطى حکم خاص فقه حنفى را دلیل بر لزوم الغإ مقررات شریعت تلقى مى کنند, که این امرى کاملا مغرضانه است.
از جمله محورهاى حمله بر شریعت اسلام آن است که در اسلام تنها مرد حق طلاق دارد و زن نمى تواند این کار را به دست گیرد. در روزنامه هاى هندى اخیرا این محور نیز کرارا مطرح شده است و منتقدین این امر را نمونه اى از عدم تساوى زن و مرد دانسته اند. برحسب لایحه انحلال ازدواج در مورد ظهار, لعان و یا اثبات عدم رجولیت, زن مى تواند از دادگاه طلاق بگیرد. گذشته از آن در فقه اسلامى اصل ((طلاق تفویضى)) نیز مطرح است. هنگام ازدواج زن مى تواند شرط کند مرد حق طلاق را به زن تفویض کند. از این رو نیازى به الغإ ((پرسنل لا)) یا تغییر مقررات شریعت نیست, بلکه ضرورت دارد از امکاناتى که شریعت اسلامى به زنان اعطا کرده است, استفاده به عمل آید.
از جنجالى که رسانه هاى گروهى هند مدتى است به پا کرده اند, زمان کوتاهى مى گذرد. آنها تلاش مى کنند این اتهام را الغإ کنند که اجراى قانون احوال شخصیه مسلمانان در هند به دلیل مغایرت داشتن با حقوق انسانى و اجتماعى غیر ممکن است! در این باره مولانا سید ابوالحسن ندوى رئیس سازمان ((احوال شخصیه)) مسلمین مى گوید: ((اگر هدف از این بحث رفع اختلافات بود مى بایست در مقام و محل خود یعنى در مذاکره و تحقیق علمى و فقهى علمإ و حوزه هاى علمیه صورت مى گرفت, در این روش هدفى جز مورد تمسخر قرار دادن و توهین به شریعت اسلام وجود ندارد.)) نتیجه این بحثهاى غیر ضرورى در مطبوعات این بوده که مسإله طلاق را یک عمل ظالمانه که طى آن حقوق زنها پایمال مى شود جلوه داده و این مسإله به عنوان یک تفریح براى مسلمانان عنوان گردد!

زنان مسلمان و وضعیت اجتماعى آنان در هند
در بسیارى از خانواده هاى مسلمان, دختر به عنوان یک مخلوق بیچاره و بى عاطفه تصور مى شود که اطاعت بى چون و چرا از بزرگان, وظیفه اصلى او به شمار مىآید. زن مسلمان در اجتماع خود از تشخص و منزلت و مقام لازم برخوردار نیست. وى موظف است در جهت شناخت و تشخص پدر و برادرش تلاش نماید و به قول خانم ((بانو اکبر)) که متعلق به یک خانواده متعصب مسلمان است طبیعت, در هر حال مرد را در مقابل زن قدرت تفوق و برترى بخشیده است و در کلیه شوون حیات, زن یک انسان مطیع و فرمانبردار مرد اعلام شده است. یعنى از مهد تا لحد, وى باید در خدمت مردان باشد تا در انتها نجات یافته تلقى گردد. وى مى گوید که اجتماع اسلامى, به زن اجازه نمى دهد تا وى بدون حجاب در برابر نامحرم ظاهر شود و حق دارد فقط دو نوبت, در طول عمر خود از خانه بیرون آید اول در موقع مراسم ازدواج و دوم پس از مرگ و به صورت جنازه!
واقعیت این است که جامعه اسلامى هند, از ابعاد مختلف با سیستمهاى اجتماعى هند امتزاج یافته و تحت تإثیر قرار گرفته است. هنگامى که پادشاهان مسلمان وارد هند شدند به منظور جلب غیر مسلمانان به اسلام و فرهنگ اسلامى, تا حدود زیادى اصول اجتماعى غیر اسلامى را با اجتماع اسلامى مخلوط ساختند و بسیارى از عادات و سنن فرهنگى آنان را به خود اختصاص دادند. این است که مى بینیم از آن روز, مسایل غلط بسیارى در جامعه اسلامى هند نفوذ پیدا کرده و به منظور نشان دادن برترى پسر در مقابل دختر, حتى تعبیرات و تفسیرات مختلفى از احکام و دستورات آسمانى در کلام الله را ارائه مى نمایند.
طرز تفکر در خصوص زنان مسلمان بر سه اصل استوار است, یکى اینکه زن در هر حال, در برابر مرد از موقعیت کمترى برخوردار است و از لحاظ توانایى جسمى و روحى, ضعیف تر از مرد تصور مى شود. دوم اینکه زن در مقابل مرد, مسوولیتش براى حفط حیثیت خاندان بیشتر است و نباید کارى کند که باعث سرافکندگى والدین و دیگر اعضاى خانواده گردد. سوم اینکه زن باید در هر حالت, خود را پاسدار عزت و ناموس خاندان تصور نماید. در اجتماع مسلمانان برخلاف زن, مرد یک مخلوق آزاد از انجام کلیه مسوولیتهاى اخلاقى, فرهنگى و اجتماعى تصور مى گردد و زن خوب کسى است که در مقابل تمام آزار و اذیتى که به دست شوهرش صورت مى پذیرد حتى یک آه هم نکشد.
به دنبال نفوذ تعلیمات غربى در کشور, تنى چند از مصلحان مسلمان مانند ((سر سید احمدخان)) و ((مولانا حالى)) از باسواد شدن دختران دفاع کردند و مدرسه دختران را در شهر ((علیگره)) تإسیس کرده که بعدا به صورت دانشکده زنان در آمد. اما سر سید احمدخان هم حجاب را براى شاگردان دختر ضرورى و الزامى اعلام کرد و متذکر شد که دختران باید با حجاب به فراگیرى علم بپردازند تا بتوانند خدمات شایانى براى جامعه اسلامى به عنوان یک مادر باوجدان و آگاه انجام دهند و نسل جوان مسلمان را پرورش دهند. تقسیم شبه قاره هند در سال 1326ش تغییرات اساسى را در اجتماع اسلامى در هند به وجود آورد, مثلا در اثر بروز درگیریهاى گروهى بین هندوها و مسلمانان, حجاب بین زنان مسلمان یک زنگ خطر براى جان آنها تلقى گردید! و یا محرومیتهاى اقتصادى باعث شد که دختران مسلمان از حریم خانه بیرون آیند و دوشادوش پسران کار کنند و بیش از پیش به فراگیرى تحصیلات بپردازند.
سازمان زنان مسلمان هند و رئیس حزب جانتادال شعبه دهلى, تنها ارگان مربوط به زنان مسلمان است که فعالیتهایى در خصوص احقاق حقوق زنان مسلمان انجام داده است و در رابطه با جنایتهایى که بعد از قضیه تخریب مسجد بابرى بویژه در مورد زنان مسلمان در شهرهاى ((سورت)), ((سهارانپور)) و غیره صورت گرفت خواستار رسیدگى به ظلم و تعدى هندوهاى افراطى نسبت به زنان مسلمان بوده و گزارشاتى تنظیم و به مقامات دولتى از جمله نخست وزیر داده است تا در این خصوص اقدام شود. اما به طور کلى مى توان گفت: ((هویت مسلمانان هند, هویتى هندى است که با هویت مسلمانان دیگر کشورها متفاوت است. هویتى که در طول قرنها با آمیزش سنتها, فرهنگها و تماسهاى اجتماعى شکلى تازه به خود گرفته است. این آمیزش به یک اختلاط منتهى شده که کشمکشها و تضادهایى را هم به دنبال آورده است. این وضع هنگامى به وقوع پیوست که برخوردهاى تازه, بدعتهاى اجتماعى و فرهنگى به سهولت مورد قبول واقع نگردید. تإثیر پیروى از مذاهب مختلف در هند بر سنتهاى مذهبى مسلمانان در آن دیار تإثیر گذارد و سبب تحول این سنتها بر اساس بافت اجتماعى شد)).

روانشناسى اجتماعى زنان هند
نگاه به موقعیت و جایگاه زنان هند در جامعه از زاویه نگاه اندیشمند شهیر هند ((سودهیر کاکار)) به وضوح شناختى جامع از مبحث را ارائه مى کند. کاکار مى گوید: هویت زنان هند از وابستگى به دیگران تإمین مى شود. او روانشناسى اجتماعى زنان هند را در سه مرحله زندگى خلاصه مى کند:
1ـ زن هندى, دختر والدینش است
2ـ او همسر شوهرش و عروس خانواده شوهر است
3ـ او مادر فرزندان است
زن هندى با این سه مرحله هویت یافته و امنیت خویش را نیز در ارمغان کامل نقش خود در هر مرحله جستجو مى کند.
منشإ اسنادى این هویت و جایگاه اجتماعى زنان هند را باید در تاریخ افسانه هاى مذهبى آئین هندو جستجو کرد. از معروفترین این افسانه ها, روایت مربوط به رب النوع ((راما)) و همسرش ((ستیا)) مى باشد. این داستان که در واقع وظیفه زن در خانواده را مختصر مى کند, در کتاب ((رامایانا)) که شرح زندگى ((راما)) یکى از خدایان هندى را توصیف مى کند آمده:
سنت معروف ((ساتى)) در هند که زنان بعد از مرگ شوهر, خود را در آتش مى سوزاندند تا وفادارى خود به شوهر را ثابت کنند, از همین روایت و از نام ((ستیا)) ناشى مى شود. در واقع شرایط اجتماعى زن در جامعه هند طورى بوده که اگر زنان مرتکب ((ساتى)) نمى شدند, به عنوان زنان غیر وفادار و خیانتکار شناخته مى شدند و تحت فشارهاى روانى, اینچنین رسم ((خودسوزى)) در هند جان میلیونها زن را در تاریخ این کشور گرفته است. منابع مقدس آیین هندو سرشار از این نابرابریها و بى عدالتیها در خصوص زن جامعه خود مى باشد. در کتاب ادعیه هندو ((وداها)) هر جا دعا براى تولد اولاد نوزاد شده موضوع فرزند پسراست و در هیچ کجاى این مرجع بحثى از جنس دختران به میان نرفته است.
کمیسیونى به نام ((نیکسون)) در سال 1354ش تعیین شده تا نقش کتابهاى درسى در تفسیر زن هندى را بررسى نماید. در بررسى انجام شده اعلام گردید که در این کتابها, زن هندى در مجموع همان زن قدیمى بى عاطفه فاقد اختیار قلمداد مى شود و نشان مى دهد که زن, گویى به غیر از یک جنس جذاب, هیچ صلاحیت فکرى و ذهنى دیگرى را در نزد مرد دارا نمى باشد. در حالى که در مقابلش, مرد را به عنوان یک انسان ماجراجو, مخترع, دلیر و سلحشور مجسم مى سازند. مثلا بعضى از کتابهاى علوم, داراى تصاویرى هستند که نشان مى دهد پسران مشغول فراگیرى تجربیات علمى هستند در حالى که شاگردان دختر در کنار آنها, فقط ناظر هستند و یا معلم به پسران دستور مى دهد که نقشه و تصاویر علمى دیگر به دیوار نصب نمایند و در عوض, به دختران یاد مى دهد که چگونه غذا تهیه نمایند. در موضوعات نمایشى مدارس, پسران در نقش پادشاهها و افراد سلحشور ظاهر مى شوند در حالى که دختران در نقش مادر, کلفت و خدمه. همین طور در رسانه هاى گروهى نیز بین زن و مرد تبعیض قائل مى شدند. فیلمهاى هندىزبان که در تلویزیون به نمایش گذاشته مى شود, زن را به عنوان مخلوق بى تفاوت و بى دفاع در مقابل مرد نشان مى دهد و در پوسترهاى تبلیغاتى, از زن و تصویر او سوءاستفاده مى شود.
تحقیقات اخیر مردم شناسى در هند که انجام پذیرفته نشان مى دهد که تعداد نوزادان دختر و پسر چه واکنشهاى متفاوتى را در منطقه از این کشور برمى انگیزد. در مطالعه مراسمى مربوط به تولد نوزاد توسط همین مردم شناسان, آمده: هنگام تولد نوزاد پسر طبلها نواخته مى شود و مردم به نشان شادى بر سر هم پوست صدف مى ریزند. ماما یا قابله هدایاى فراوان دریافت مى کند. اما تعدادى از این محققین سرودهاى غم انگیزى را از مناطق روستایى این کشور ثبت کرده اند که اکثر مربوط به مادران صاحب نوزاد دختر است. توجیه اصلى براى نامبارک جلوه دادن فرزند دختر در هند را پاراگراف تإمین جهیزیه یا ((دورى)) مى دانند که در مناطق روستایى و حتى مناطق متوسط به پایین شهرى تإمین این هزینه براى حتى دو دختر در یک خانواده مى تواند باعث خسارتهاى جبران ناپذیر شود. ((سودهیر کاکار)) سه مرحله از بازتاب تإثیرات اجتماعى هند بر زنان را مورد اشاره قرار مى دهد:
مرحله اول: تنفر از خود و اقدام علیه خود
مرحله دوم: اقدام علیه سلطه مردان در جامعه و شوهران در خانواده
مرحله سوم: اقدام علیه ساختار اساسى جامعه
تحلیل نظر ((کاکار)) در سه مرحله زندگى زنان هند ما را به تقسیم بندیهاى تاریخى عملکرد زن در جامعه نزدیک مى کند. به لحاظ روانى بخش اول ((خودانکارى)) و اقدام علیه خود منبعث از القائات احادیث باستانى مى شود. در منابع باستانى, دختر شوم و پلید است. تولدش ننگ و نگرانى و هزینه مالى دارد, آن چنانکه دختران خود در مقام مادر از دختران متنفر مى شوند و این تنفر در تاریخ توسعه یافته و زن از خودش متنفر شده و با سنت ((ساتى)) به اقدام علیه خود متوسل مى شود.
در مرحله دوم, مصادیق اجتماعى آن در دوران بعد از استقلال نهفته است. زنان در مبارزات استقلال طلبى هند به همراه گاندى نقش جدید اجتماعى را تجربه کردند. بعد از استقلال فضاى دموکراتیک در کشور و قانون اساسى مدرن امکانات مشارکت زنان در فعالیتهاى اجتماعى را میسر مى ساخت, چنانکه زنان داراى مناصب عالى مدیریتى تا سطح نخست وزیر ایندرا گاندى شدند.
اما همان طور که قبلا اشاره شد, پرداختن به وضعیت زنان هند با تبعیت از یک روند تحول تاریخى غیر ممکن است. وقتى سخن از پیشرفت زنان در هند است, این پیشرفت متعلق به گروه اندک 10 درصدى از بخش مرفه جامعه است و اخیرا نیز بخش 25 تا 30 درصدى طبقه متوسط.
زنان سایر گروههاى اجتماعى که 60 درصد را تشکیل مى دهند نه تنها وضعیت بهترى نیافته اند بلکه با آغاز مدرنیسم در کشور, و افزایش شکاف طبقاتى بین اقشار مختلف بر مصائب آنان نیز افزوده شده است.
در مرحله سوم که از چند سال پیش آغاز شده است, نهضتهاى فمنیستى راههاى افراطى را پیموده و رویاهاى بزرگى را در سر مى پرورانند. این گروه طبقاتى که شاید از بالاترین طبقات یعنى همان 10 درصد باشند با شعارهایى تند نظیر اینکه ((زنان هند برخیزید و قیام کنید, شما چیزى ندارید که از دست دهید الا زنجیرهاى اسارت به مردان را)).
از جنبه روانشناسى اجتماعى مرحله اول رفتار زنان در هند با عنوان ((درون ریزى)) و مرحله دوم و سوم با عبارت ((برون ریزى)) شناخته و تعبیر مى شود.

زنان هند در دوران معاصر
در این بحث, عصر جدید هند به دو دوره بعد از استقلال یعنى سال 1326ش تا 1369 و از سال 1369 تا کنون تقسیم مى شود. سال 1369 به دلیل آغاز اصلاحات اجتماعى و اقتصادى در هند تحت برنامه آزادسازى اجتماعى و خصوصى سازى اقتصادى, خود نقطه عطف و عزیمتى در تاریخ سیاسى این کشور به حساب مىآید. جامعه هند تحت تإثیر اصلاحات اقتصادى, شکل جدیدى یافته و بر نحوه تفکر و رفتار زنان جامعه تإثیر بسزایى داشته که افزایش آمار طلاق, سقط جنین در میان دختران نوجوان و فشارهاى روحى و روانى در محیط کار و خانه از نمونه هاى آن مى باشد.

زنان هند بعد از استقلال
براى زنان, کسب هویت جدید و اعطاى جایگاه بهتر از طرف جامعه مردان امتیازاتى مناسب بود. یکى از مشکلات عمده زنان در جوامع سنتى و بخصوص هند, مسإله ((نازایى)) و یا ((دخترزایى)) آنان بوده است. این موضوعات هر کدام به تنهایى در عصر قدیم ملاک اعتبار و جایگاه اجتماعى زن شناخته مى شد, اما در عصر مدرن با افزایش آگاهیهاى اجتماعى در اثر توسعه آموزشهاى رسانه اى از قبیل رادیو, تلویزیون و جراید تا حدودى, عقاید سابق تعدیل شده و زنان به طور عام از این مسایل رنج نمى برند. در واقع زنان عصر بعد از استقلال با ملایمت و ملاطفت سازشکارانه اى خواهان جایگاه بهتر و توجه بیشترى بودند که دوران حاملگى شاید یکى از نمونه ها باشد.
در هند مصرف بعضى از غذاها به عنوان ((تابو)) قلمداد شده و حرام محسوب مى شود. خوردن گوشت به طور مطلق در بعضى از آئینها و گوشت برخى حیوانات هر کدام به نحوى در آئین و مذهبى تحریم شده و طى گزارش روزنامه ((هندوستان تایمز)) به خاطر همین مسإله 88 درصد از زنان در دوران حاملگى از کم خونى رنج مى برند. زنان دوران بعد از استقلال که به تازگى آموزش یافته و وارد عرصه کار شده اند از نقش دوگانه خود در اداره و خانه رنج مى برند. اضافه شدن وظیفه جدید به ردیف وظایف سابق هیچ تغییرى در نحوه همکارى شوهران ایجاد نکرده و زنان از این مشغله اضافه رنج مى برند.
گزارشى از روزنامه ((هندو)) چاپ ((دهلى)) و ((مدارس)) طى مصاحبه با زنان مختلف, نگرانیهاى آنان در عصر جدید را جویا شده و اشاره مى کند که هنوز سالانه زنان جامعه به دلیل آزار و شکنجه توسط خانواده شوهر به صورتى گسترده دست به خودکشى مى زنند.
همین گزارش مى افزاید که زنان معتقدند که 85 تا 90 درصد مردان ارتباطات نامشروع دارند و به همسران خود وفادار نیستند. شکل پدرسالارانه جامعه سنتى هندو و بحرانهاى اخلاقى جامعه جدید هر دو عامل مقوم این جنایتها مى شود. زنان بعد از استقلال اگر چه از ساخت پدرسالارانه جامعه ناراضى هستند, و نیز اگر چه صاحب تحصیلات عالیه و داراى شغل و درآمد و استقلال اقتصادى هستند, اما هنوز خواهان حل بحران موجود در خانواده بوده و بقاى آن را مى طلبد.
زنان بعد از استقلال اگر چه صاحب اراده و استقلال بیشترى شده اند, اما از فشارهاى روانى و روحى موجود در خانه و جامعه رنج مى برند. تعلیم و تربیت فرزندان عصر مدرن در درون خانواده هاى سنتى, خود باعث فشارهاى روحى و روانى مى شود.
زن بعد از استقلال, اگر چه فرزندان خود را مدرن تربیت مى کند, اما از نتایج حاصله از آن راضى نیست. او در اعماق وجودش سنتى است و از هجرت فرزندان به خارج از کشور یا به مناطق دوردست شهرى رنج برده و شدیدا احساس تنهایى و خلا عاطفى مى کند.

زنان هند بعد از اصلاحات 1990
زنان بعد از اصلاحات, در قالب مکتبى که طرفدار توسعه اقتصادى و طرحهاى سرمایه دارى غربى هستند شناسایى و معرفى مى شوند.
زنانى که با ارزشهاى غربى آشنا بوده و با هجومآن ارزشها طى دوره پنج ساله خود را با آن تطبیق داده و الگوهایى جدید پذیرفته اند. زنان بعد از اصلاحات به زنانى اطلاق مى شوند که خواهان دگرگونیهاى اساسى در متن جامعه هستند و یا اینکه به لحاظ رفتار اجتماعى خود به نحو قابل توجهى دگرگون شده اند. این زنان با تقسیماتى افراطى دنیاى موجود را به دو جهان زنان و جهان مردان تقسیم مى کنند.
طلاق, دیگر یک ضد ارزش محسوب نمى شود و خانواده از آن قداست سنتى که در فرهنگ از آن بهره مى برده دیگر جایگاه سابق را ندارد. یکى از این زنان مى گوید: تا زمانى که شوهرم زنده بود فکر مى کردم خوشبختى یعنى همین! اما بعد از مرگ او تازه معناى خوشبختى را فهمیدم و آزادى را درک کردم!!
در فرهنگ خانواده هند ازدواج مجدد براى زنان مطلقه یا بیوه کراهت دارد. اما این قباحت اخیرا تبدیل به یک ارزش شده و زنان به شوق تشکیل خانواده جدید از مشکلات خانواده موجود فرار مى کنند. تعدادى از این زنان در دفاع از حقوق اجتماعى زن, متقاضى قانونى و رسمى کرن حق آزادى و بى بند و بارى جنسى براى زنان هستند! آنها ادعا مى کنند که بیش از یک میلیون زن بدکاره در هند وجود دارد که حقوق آنها پایمال و تضییع مى شود!! ((شوراى تحقیقات بهداشتى هند)) نیز از شیوع امراض متفاوت مقاربتى در میان این زنان خبر داده و شیوع بیمارى ((ایدز)) در بمبئى را نگران کننده مى داند. در کلکته زنان بزهکار با استناد به قوانین موجود در شهر ((ملبورن)) استرالیا و شهرهاى دیگر اروپاى غربى خواستار حقوق مشابه براى خودشان هستند. مسإله بزهکارى اگر چه مختص جامعه مدرن امروزى نبوده و سابقه طولانى در تمام جوامع دارد, اما تقاضاى حقوق قانونى و اجتماعى! از رهآوردهاى دنیاى جدید و تشکل جدید زنان یعنى ((فمینیسم)) مى باشد. فمینیستها اخیرا در چهارمین کنفرانس جهانى زنان که در کشور چین برگزار شد, خواستار تصویب قانون جهانى براى ((همجنس بازان)) شدند و تلاش مى کردند که به عنوان ماده اى در قطعنامه نهایى, این حق را اعلام کنند!
جامعه فمینیستهاى هند نیز گاهى تحت تإثیر فمینیسم جهانى, فعالیتها و شعارهاى افراطى براى مقابله با بحران اجتماعى موجود در مورد زنان هند مطرح مى کنند.
این تعدد رفتار و تفرق در آرإ زنان نیز به همان تعداد تفرق طبقات اجتماعى هند برمى گردد که گفته شد ((براى درک هر ناله اى در هند باید به سراغ کاست صاحب ناله رفت)).

تاج محل هدیه اى ناقابل به زنى ممتاز
تاج محل یکى از زیباترین و معروفترین ساختمانهاى سراسر جهان است. شاید در سراسر جهان هیچ ساختمان دیگرى نباشد که به اندازه تاج محل در باره اش مقاله و کتاب و عکس و تصویر نوشته و ساخته و منتشر شده باشد. بسیارى از مردم جهان شاید هند را فقط به عنوان سرزمین تاج محل مى شناسند و تنها چیزى که از هند مى دانند نام تاج محل است. در شبهاى ماهتاب بدر, هزاران نفر براى تماشاى تاج محل در مهتاب مى روند. معروف است که تاج محل را باید در روز روشن و در پرتو آفتاب درخشان دید تا تمام زیباییها و ریزه کاریهایش به درستى دیده شود اما مى گویند تماشایى آن در پرتو ماهتاب بدر یعنى در شبهاى 13 و 14 و 15 ماه, اثرى مرموز و افسانه اى به وجود مىآورد که توصیف ناپذیر است. به همین جهت بسیارى از دوستداران زیبایى مى کوشند در شبهاى ماهتاب براى تماشاى شگفتیهاى تاج محل بروند. تاج محل آرامگاه یکى از ملکه هاى محبوب هند است که نزدیک به سیصد و هشتاد سال پیش زندگى مى کرد. این ملکه که برادرزاده معروف نور جهان بود, در دوران دخترى ((ارجمندبانو)) نام داشت و به هنگام عروسیش با امپراطور, شاه جهان, ممتاز محل لقب گرفت. کلمه محل در هند معمولا براى همسران اشراف و پادشاهان به کار مى رفت و بدین قرار مى توان این لقب را به ((ملکه ممتاز)) معنى کرد. ممتاز محل دومین زن ((شاه جهان)) امپراطور معروف هند از سلسله گورکانى بود. ملکه ممتاز به خاطر زیبایى و کاردانى و مردم دوستى و سادگى و وفاداریش مورد علاقه شدید مردم و شوهر تاجدارش بود. این زن و شوهر مدت هجده سال با هم زندگى باصفا داشتند و در این مدت ملکه براى همسرش 14 فرزند آورد و عاقبت هنگام زایمان آخرین فرزندش که دختر بود درگذشت. این مرگ به قدرى در دل پادشاه اثر گذاشت که تصمیم گرفت کاخى رفیع و بى مانند که مظهرى از عشق بى همتاى او به همسر از دست رفته اش باشد, بنا کند. به این ترتیب بناى عظیم و زیبا و پرشکوه تاج محل از مرمر سفید بر روى آرامگاه ممتاز محل در شهر سلطنتى ((آگره)) و در ساحل رود ((خمبا)) ساخته شد و در طول بیش از سیصد سال که از عمرش مى گذرد همواره شهرتى روزافزون داشته است.
شاه جهان امپراطور ثروتمند هند بهترین هنرمندان و معماران و سنگتراشان و خطاطان و استادکاران را از کشورهاى معروف متمدن همسایه در آن زمان و مخصوصا از ایران دعوت کرد و با همکارى این استادان با هنرمندان هندى کاخ تاج محل را برافراشت. معروف است که بر روى هم 40 هزار کارگر در مدت بیست و دو سال کار کردند تا توانستند این بنایى که امروز در زیبایى شهره آفاق شده است را به پایان برسانند. در میان سازندگان تاج محل نامهاى ایرانى مانند استاد عیسى مهندس تاج محل و امانت خان شیرازى خطاط بزرگ و اسماعیل خان و محمدخان شیرازى و دیگر اساتید ایرانى در کنار نامهاى استادان هندى که در بناى تاج محل شرکت کردند باقى مانده است.
شاه جهان پادشاهى بدفرجام بود. در سالهاى آخر عمرش پسرش اورنگ زیب او را از سلطنت محروم ساخت و در دژ سلطنتى شهر آگره زندانى کرد.
معروف است که در آخرین سالهاى عمر, شاه جهان همواره از پنجره ها و ایوانهاى بلند کاخ زندان خود در دژ سرخ آگره به ساختمان زیبا و بلند تاج محل که از دور پیدا است مى نگریست و به این آخرین عشق بزرگ خود مى اندیشید, تا عاقبت وقتى که امپراطور دل شکسته در زندان سلطنتى خود درگذشت جسدش را به تاج محل منتقل کردند و در کنار گور مرمرین ممتاز محل به خاک سپردند.
و امروز در زیر گنبد بلند پرعظمت در درون ضریح مرمرى سفیدى که همچون پرده هاى لطیف تورى تراشیده شده, دو گور در کنار هم دیده مى شود که یکى در وسط و در میان قبه است و آن گور اصلى و آرامگاه ممتاز محل است و دیگرى با فاصله کمى در سمت چپ که آرامگاه شوهر وفادارش شاه جهان مى باشد.
ساختمان اصلى تاج محل بناى بلند دوطبقه اى است از مرمر سفید که گنبدى عظیم و مرمرین بر روى آن است و همه آن بر روى سکویى پهناور از سنگ خارا ساخته شده که در چهار گوشه اش هم چهار منار خوش تراش سفیدرنگ قد کشیده اند. اما در واقع ساختمان تاج محل مجموعه اى است از چند ساختمان زیبا و پرشکوه که هر چند در کنار بناى اصلى تاج محل جلوه زیاد ندارند اما هر کدام براى خود از شاهکارهاى هنر معمارى و ساختمان به شمار مى روند.
در این مجموعه مخصوصا باید از دروازه بلند تاج محل که راه ورود به باغ بزرگ آرامگاه است و دو بناى یک شکل از سنگ مرمر سرخ در دو طرف تاج محل نام برد که یکى مسجد تاج است و دیگرى بنایى به نام ((جمعیت خانه)) که محل تشکیل اجتماعات مجالس تذکره بوده است.
این بناها همه با هم باغ مصفا, جویها و حوضها و فواره و درختهاى سرو مجموعه کم نظیرى را به وجود مىآورند.
لازم به ذکر است که تاج محل با ساختمانهاى معروف و مشهور اصفهان تقریبا هم عصر و همزمان است. براى یک مسافر ایرانى همان قدر که نامهاى ارجمند بانو و ممتاز محل و شاه جهان طنین آشنا دارد, گنبدها و مناره ها قوسها و طاقها و خطوط زیباى طغرا که آیات قرآنى را بر دیوارهاى مرمرین نوشته اند و کار خطاطان ایرانى هستند و مناظر درختهاى سرسبز و حوضهاى آب و فواره هاى سنگى آشنا جلوه مى کند, بیگانگى ندارند, جواهر لعل ((نهرو)) نخست وزیر خوش ذوق و هنردوست هند در کتاب معروف ((کشف هند)) جمله زیبایى را در باره تاج محل نقل مى کند. او مى گوید: ((تاج محل روح ایرانى است در کالبد هند)).
این کلام زیبا در واقع همچنین است که یک ایرانى بهتر و بیشتر مى تواند عمق آن را درک کند و در واقع تاج محل ترکیبى است از عالى ترین سنتهاى هنرى ایران دوران صفویه با هنرهاى محلى هندو و نشانى است جاویدان و سرفراز از نفوذ فرهنگ و تمدن ایران در سرزمینهاى همسایه و از جمله در شبه قاره پهناور هند که خاطره پیوندها و دوستیهاى گذشته ملتهاى ما را زنده نگاه مى دارد.
به طورى که مى دانیم در باره تاج محل مقالات و شعار و مطالب بسیار گفته و نوشته شده است. در اغلب این مطالب عشق افسانه اى و اندوهناک امپراطور شاه جهان و درد عمیقى که بنیانگذار اصلى تاج محل بوده منعکس شده است. در این فرصت کوتاه و محدود نمى توان آنچه را که شاعران و نویسندگان فراوان در باره تاج محل گفته اند نقل کرد و به این جمله رابنیدرانات تاگور, شاعر بزرگ هند بسنده مى کنیم. تاگور مى گوید: ((تاج محل قطره اشکى است که از چشم آسمان بر زمین چکیده است)).