مشاور شما


این شماره:
خواهر ط . ف ـ زاهدان
خواهر ف . ف ـ لارستان
خواهر م . ز . پ ـ تهران
خواهر ورده . ر ـ مراغه
خواهر س . ى ـ قم
خواهر ز . آ ـ قم
برادرA.M ـ زنجان
خواهرzzz - zz ـ خور و بیابانک
خواهر؟.؟ ـ شیراز
برادر ع . م ـ قوچان

مشاور این شماره:
دکتر زهرا آکوچکیان

سوالات زیادى در زمینه عقاید دارم
خواهر ط . ف ـ زاهدان
دخترى هستم که هفده سال وظایف و مسوولیتهاى دینى خود را بدون هیچ شبهه اى انجام دادم ولى سوالات متعددى در مورد اصول و عقاید و درگیریهاى متعدد فکرىام در این زمینه حتى موجب افت تحصیلى من شده است. به کتب متعدد مراجعه نمودم ولى دلایل قانع کننده اى پیدا نکردم. از اینکه دیگران به راحتى اصول عقاید را پذیرفته و برایشان از بدیهیات محسوب مى شود تعجب مى کنم. و تصور مى کنم تا به درک درستى نرسم حتى نمى توانم ازدواج کنم. چه راهى را براى درک درست اصول و عقاید اختیار کنم.
خواهر عزیز!
سوال, کلید علم است و با پرسش درست مى توان به کنه حقیقت رسید. ولى ممکن است شما مسیر درستى را نرفته اید که به پاسخ نرسیده اید و یا شک و تردیدها چنان ریشه دار بوده اند که حتى پاسخها نیز نتوانسته شما را قانع نماید.
آیا شما حضور خدا را چیزى جداى از وجود خود و زندگى و هستى اتان تصور مى کنید که نشانى از آن مى جویید. آیا با نظر به هستى و محیط پیرامونتان به درک از حیات و معاد نرسیده اید. بیدار شدن طبیعت بعد از رکود زمستانى, ریزش و جدایى طبیعت سبز و زندگى و حیات در باره گلها و شکوفه ها در بهار آیا نشانى از معاد نیست. آیا نگاه هر روزه شما به خود و هستى یا طپش هر لحظه قلبتان حیات و تولد و مرگ هر عزیز شما را به حضور حقیقتى برتر در این هستى متوجه نمى کند. و آیا این سرگشتگى شما و همه انسانهاى دیگر که به دنبال راه و چاره اى براى رهایى هستند و رنج بیهودگى آزارشان مى دهد, نیاز به یک راهنما, یک آگاه کننده (نذیر و بشیر), نیاز به یک پیام رسان امین و صادق را نشان نمى دهد. هر مدیر مدبرى, هر طراح و خالقى براى آنچه ابداع کرده طرحى و نقشه اى دارد که به واسطه اى آن را ارائه مى نماید و نبوت, واسطه این مإموریت است.
تسلیم بودن دیگران نه تنها نشانه عدم علم آنها نیست و کلنجار رفتن, همیشه نشانه علم نیست. در سوره فاطر مى فرماید به راستى خاشع ترین بندگانم علمإ هستند. آنچه مى دانید و از علم کسب مى کنید بایستى موجب خشوع و خضوع بیشتر شما در برابر حق گردد.
اگر مقابل آنچه با علم به دست مىآورید خاضع و خاشع نباشید چیزى در شما تغییر نخواهد کرد. مقاومت در مقابل آنچه با علم به دست آورده اید عناد با حق است. براى رسیدن به حقیقت, اول شناخت و علم است سپس تسلیم در برابر آن معرفت. تا تسلیم نباشد حقیقت ایمان در وجود شما تجلى نخواهد کرد. با تسلیم به عشق مى رسید ولا غیر. از این همه وسوسه و تردید به خدا پناه ببرید و از او بخواهید نور خود را به شما ارزانى نماید. ان شإالله که راه را خواهید یافت هر چند اکنون در راهید و همچون ماهى در آب سراغ از آب مى گیرید. ذهن پویا و عقل خود را به خدا بسپارید, خود او راه را نشان خواهد داد ولى از تفکر و تدبر دست برندارید و ایمان را از خدا بجویید تا همیشه زندگى, چراغ بصیرت روشن کننده جانتان باشد.
موید باشید.

خواهر ف . ف ـ لارستان
خواهر گرامى!
با توجه به آنکه شما مدتى از اوائل نوجوانى خود را در غفلت و ارتکاب گناه به سر برده اید و سپس با عنایات الهى و همراه بودن معلمان و دوستان صالح مسیر اصلاح و هدایت را طى نموده اید جاى آفرین به شما و سپاس و تشکر به درگاه خداوند دارد. به خاطر اراده قوى و ایمان راستینتان به شما تبریک مى گوییم و این همه لطف و کرامت حق تعالى نصیب کسى مى شود که توبه اى حقیقى, توبه اى نصوح داشته باشد. البته شکر نعمت تنها به لقلقه زبان نیست بلکه به کارگیرى درست و بهینه آن نعمت است. شما نیز این تجربه اى که به دست آوردید و راه هدایتى که یافتید, به دیگر نوجوانان و جوانانى که در مسیرى غلط حرکت مى کنند نیز نشان دهید و هم آنکه توان خود را همه جانبه در جهت انجام اعمال صالح به کار گیرید. اقدام به رفتارهاى خودارضایى مى تواند تا حدى تغییراتى در شما به صورت تورم, التهاب یا ضخیم شدن پوست و مخاط آن قسمت ایجاد نماید و اگر شما سالهاست دیگر اقدام به چنین رفتارهایى ننموده اید, معمولا با گذشت زمان این عوارض اگر خفیف باشد برطرف مى شود. مگر آنکه به دلیل فشار زیاد یا ضربه هاى عمیق, آسیب جدى ایجاد شده باشد. براى بررسى به متخصصین زنان مراجعه نمایید, یا اگر از عوارضى مثل تحریک و خارش یا التهاب رنج مى برید باز مراجعه به متخصص حتما ضرورى است. از خوددرمانى جدا پرهیز نمایید.
انسان حتى آنگاه که مطمئن است در مسیر هدایت و اصلاح گام برمى دارد باز هم بایستى نگران از لغزش و وسوسه هاى نفس اماره باشد و دائم از خداوند قدرت و بصیرت بر ماندن در صراط حق را خواستار باشد. مگر از ائمه بزرگوار ما این همه ادعیه نقل نشده که با وجود عصمت و طهارت, دائم از نفس اماره, نزد خداوند شکوه مى نمودند و از عذاب الهى به واسطه ارتکاب به گناه و خطا, به خداوند پناه مى بردند. اینها در واقع آموزشى به ما است که هیچ گاه از دسیسه هاى شیطان براى فریب خود آسوده نباشیم و هماره خود را مسلح و مجهز به تقوا و ورع و خشوع نگاه داریم. ان شإالله شما با توبه نصوحى که نموده اید, خداوند نیز در حفظ ایمانتان شما را یارى خواهد نمود و براى حفظ دیانت خود در پى ازدواج با فردى متدین و باایمان باشید. و ان شإالله کانونى طاهر و باعصمت را بنیان گذارید که خاستگاه و زادگاه یاوران امام عصر(عج) باشد.
موید باشید.

رابطه عاطفى با معلم
خواهر م . ز . پ ـ تهران
خواهر گرامى!
چندى پیش نامه اى به همین مضمون نامه شما, دریافت کردیم و جواب آن در مجله درج شد. اگر خواننده دائمى مجله باشید مى توانید از توصیه هاى آن بهره مند شوید, ولى خلاصه اینکه دوست داشتن دیگران در ذات و فطرت انسان نهفته شده و اساس خلقت بشر بر محبت بوده است. انسانى که قادر به دوست داشتن دیگر انسانها نباشد, هیچگاه دوستدار واقعى خداوند نخواهد بود. این شیوه برخورد و وابستگى به دیگران نه تنها سازنده نیست که مخرب هم مى تواند باشد. رابطه یک معلم و شاگرد رابطه یک مادر و فرزند نیست که معلم وظیفه داشته باشد همچون مادر محبت کند و براى برآورده ساختن تمام نیازهاى عاطفى فرزندش تلاش کند; پس وظیفه آموزش چه مى شود. یک معلم اگر دوست داشتن را به شاگرد مىآموزد زندگى کردن مستقل را نیز باید به او آموزش دهد. اگر چنین نباشد و فقط یک رابطه وابستگى را تقویت کند, کار چندانى براى شاگردان خود نکرده است. امام صادق(ع) آن معلم بشریت را مى بینیم شاگردانى تربیت مى کند که در عین حال که با تمام وجود به خاندان آن بزرگ عشق مى ورزیدند ولى به راحتى در نقاط مختلف با استقلال, آگاهى و بصیرت تام, پراکنده مى شدند و مبلغ مذهب شیعه بودند. همیشه مسوولین مدارس تمایل دارند شاگردان نسبت به معلمین خود علاقه داشته باشند تا از این طریق بهتر بتوانند با دانشآموزان مدارا کرده و آنها را کنترل نمایند. حال چه شرایطى در مدرسه شما پیش آمده که مدیر مسوول چنین تصمیمى اتخاذ کرده مشخص نیست. وقتى علاقه و محبت وافر به فردى سبب رکود فعالیتها و افت روابط با دیگران ایجاد نماید این رابطه سازنده نیست و بهتر است هر چه زودتر قطع شود.
شما براى ارتباط بهینه با معلم محبوب خود و تداوم آن و اینکه حضور او را در مدرسه دوباره عینى نمایید, بهتر است ارزشهاى مثبت اخلاقى ایشان را الگوى خویش قرار دهید و به مقررات مدرسه کمال احترام را گذارید و از این طریق حساسیت اولیاى مدرسه را نیز کاهش دهید.
رابطه اى هم که شما با او برقرار کرده اید طبیعى نبوده و توقع شما از وى بى مورد است چون اگر معلم شما بخواهد با همه 160 دانشآموز آن گونه که شما مى خواهید رفتار کند, دیگر فرصتى براى فعالیت شغلى او باقى نخواهد ماند و موجب افت عملکرد شغلى و حرفه اى او و نارضایتى مسوولین مدرسه از وى خواهد شد.
از طرف دیگر چسبندگى زیاد به دیگرى و وابستگى مفرط سبب دلزدگى, خستگى و انزجار دیگران از ما خواهد شد. و هم موجب کاهش و یا از دست دادن احساس کفایت و اعتماد به نفس در ما مى شود. و نهایتا ما به صورت یک طفیلى در خواهیم آمد که براى دیگران نه یک دوست و همفکر مناسب و جذاب خواهیم بود بلکه به صورت یک فرد مزاحم و پرتوقع جلوه خواهیم کرد.
موفق باشید.

خواهر ورده . ر ـ مراغه
خواهر گرامى!
چه بهتر بود مشکل خود را همان روزهاى اول با مادرتان مطرح مى نمودید. متإسفانه بى توجهى والدین در نشستهاى دوستانه یا فامیلى به کودکان و نوجوانان خود و تنها گذاشتن آنها با یکدیگر به این خیال که آنها بازى مى کنند, چنین نتایج دردناک و تإسف بارى را به دنبال دارد. شما در مورد مشکل جسمى خود حتما به متخصص زنان مراجعه نمایید تا وضع خود را دریابید. با گذشت سالها احتمال دارد مشکلى نداشته باشید.
در مورد ازدواج به خاطر مشکلى که در کودکى برایتان رخ داده, تسلیم افراد پست نشده و به ازدواج با آنها تن ندهید به خصوص فردى که در کودکى چنین جسارتى را نسبت به شما روا داشته است. از بین خواستگاران خود هر کدام خصوصیات مطلوبتر از نظر اعتقادى یا رفتارى را دارند برگزینید.
موفق باشید.

رشته اى که علاقه نداشتم انتخاب کردم
خواهر س . ى ـ قم
دانشجوى سال آخر رشته دبیرى فیزیک هستم. در دبیرستان هنگام انتخاب رشته با اصرار اطرافیان رشته ریاضى را انتخاب کردم و در کنکور نیز رشته فیزیک قبول شدم. با وجود علاقه زیاد به رشته پزشکى به رشته خودم هم علاقه مند شدم و ادامه تحصیل دادم ولى به دلیل بسیارى از کمبودها از نظر امکانات یا اساتید مجرب, از رشته تحصیلى ام دلسرد شدم و مرتبا کتب رشته پزشکى را مورد مطالعه قرار دادم. به همین دلیل سرگردان مانده ام تا جایى که اصلا نمى توانم درس بخوانم و متإسفانه چون تعهد دبیرى داده ام نمى توانم در کنکور شرکت کنم. حال, هم افت تحصیلى دارم, هم نمى دانم در آینده با این بى علاقگى چطور تدریس کنم, هم خانواده مرتبا مرا سرزنش مى کنند که چرا ترم آخر در درسها سستى مى کنم. چه راهى مناسب است که دنبال کنم.
خواهر عزیز!
شما با علاقه نسبى راهى را برگزیدید و با موفقیت هم دارید آن را به پایان مى رسانید اما حالا که مراحل آخر را طى مى کنید, بى دلیل خود را تسلیم وسوسه هاى درونى ساخته اید. آرزوها و خواسته هاى انسان بیکران بوده و هیچ پایانى براى آن نیست و به تعبیرى زیبا, قرآن آخر مسیر این انسان دل سپرده به آرزوها را به تصویر مى کشد و نشان مى دهد که این آرزوهاى انسان است که او را به هلاکت مى کشاند و به کفر, یعنى حق پوشى از آن نعمتى که در دستهاى او است و چشم داشتن به دست دیگرى و حسرت دیگرى را خوردن و دچار احساس یإس و ناامیدى و دلزدگى شدن از آنچه نزد خود است. خواهر گرامى, این را بدانید در همه رشته هاى علمى دانشگاهى بسیارى از کاستیها که شما با آن در رشته خود مواجه شده اید, به همین منوال کم و بیش وجود دارد. رشته پزشکى نیز مشکلات خود را دارد, به خصوص این اواخر که به دلیل تعداد زیاد فارغ التحصیلان و محدودیتهاى اجرایى و ادارى در جذب همه آنها به طور کامل در بازار کار, افراد مشغول به این رشته با مشکلات خاص خود مواجه خواهند شد البته رشته اى هم که مشغول آن هستید رشته خوبى است. ریاضى نیز به دلیل شیوه خاص آموزش و یادگیرى آن, به فرد از نظر رشد فعالیتهاى ذهنى و عقلى و منطقى کمک زیادى مى کند. و این عامل قوى را در رشته هاى تجربى محدودتر مى یابیم. بنابراین آنچه که هستید را دست کم نشمارید و عزم خود را براى به پایان رساندن آن به نحو احسن جزم نموده و در رشته فعلى خود راههاى ترقى و پیشرفت را جستجو نمایید و دانه اى شوید که با رویش خود هفتاد سنبله از آن بروید و انسانهاى دیگر از وجود شما بهره مند شوند و این ارزش کمى نیست و با خیلى چیزهاى دیگر قابل قیمت گذارى و معامله نیست. پس با امید به خداى بزرگ براى آینده اى روشن و پر بار راه خود را ادامه دهید.
موفق باشید.

در مقابل نامزدم, خجالتى و زودرنج هستم
خواهر ز . آ ـ قم
دخترى 23 ساله هستم که مدت ده ماه است عقد کرده ام. با وجود آنکه قبل از ازدواج چندان تمایل نداشتم, حالا به همسرم خیلى علاقه مند شده ام زیرا او جوانى متدین, فهمیده و مهربان است. ولى او اخیرا از جزئى ترین مسایل عصبانى مى شود و من نیز به جاى صحبت کردن یا عذرخواهى کردن زود رنجیده خاطر شده و گریه مى کنم. او تمایل دارد بیشتر با هم حرف بزنیم و در روابط خود آزادتر باشیم ولى به دلیل محدودیت مکان, امکان راحت بودن نیست و هم اینکه من خجالت مى کشم با او راحت صحبت کنم. هر چند حرفهاى زیادى براى گفتن دارم. رفتار من او را آزرده خاطر مى کند و باعث شده احساس کند در زندگى قدرت تصمیم گیرى ندارم. مادرم نیز در موارد زیاد در کارهاى ما مداخله مى کند.
1ـ من چگونه مى توانم بر این حالت خجالت مقابل همسرم و زودرنجى خود فائق آیم؟
2ـ یکى از بستگان توصیه کرده به همسرم اعتنا نکنم و با او هنگام عصبانیت مجادله کنم تا مبادا لوس شود. آیا درست است؟
3ـ حدود رفتار یک عروس و داماد تا چه حد است؟ آیا مثل زن و شوهر هستند؟
4ـ اختیار دختر در زمان عقد با پدر است یا همسر؟
خواهر گرامى!
از اینکه چنین ازدواج مناسبى کرده اید به شما تبریک مى گوییم. شما جوانید و تازه یک زندگى ((مشترک)) را شروع نموده اید و بایستى به نقش خود و همسرتان در این مجموعه مشترک واقف شوید. چون هر دو از شرایط متفاوت تربیتى با خواستها, آرزوها و خصوصیات شخصیتى و فردى خاص خود برخاسته اید و تا بیاموزید که چگونه مشترکات را شناخته و تفاوتها را به هم نزدیک کنید و به یک تفاهم کلى برسید, نیاز به کمى گذشت زمان (در یک فضاى مشترک) و به دست آوردن اطلاعات بیشتر در مورد یک رابطه موفق زناشویى هستید.
اگر در یک رابطه زناشویى گذشت, مهربانى, یکرنگى و صداقت وجود نداشته باشد, بنیان آن زندگى استوار نخواهد بود. وقتى دو نفر با هم در یک فضا زندگى مى کنند و نفس مى کشند بایستى سعى کنند کمى از ایدهآلهاى خود پایین آمده و نیازهاى فرد دیگر را درک کنند و در جهت برآورده کردن نیازهاى او تلاش کنند و بدانند فرد مقابل هم ایدهآلها و تمایلاتى دارد و براى کنار آمدن با هم بایستى هر دو از ایدهآلهاى خود کمى پایین بیایند و بایدها و نبایدهایى را که به آن معتقدند را با هم هماهنگ نمایند.
هنگام عصبانیت همسرتان سعى کنید سکوت اختیار کنید و بعد که هم او و هم شما آرام شدید بنشینید با هم صحبت کنید و بپرسید که مشکل او چیست و چه چیزى او را ناراحت کرده است و آن وقت در این فضاى آرام هر دو به خوبى مى توانید با هم حرف بزنید و درددلهایتان را با هم بگویید و حتما بیشتر اوقات به این نتیجه خواهید رسید که موردى براى عصبانیت نبوده یا موضوع خیلى مهم نبوده است. این جور عمل کردن بىآنکه خللى در روابطتان ایجاد کند, آن را مستحکم تر نموده و صمیمیت و همدردى و هم فهمى تان را افزایش خواهد داد. توصیه بستگانتان به شما, در واقع زهر دارویى است که به نهال جوان زندگیتان تزریق مى شود و امرى خداپسندانه نیست. در توصیه ائمه(ع) بسیار داریم, زنى که خشم شوهر را تحمل مى کند یا در پى فراهم آوردن وسایل راحتى شوهر است, حتى اگر دادن لیوان آبى به دست او باشد چه ثواب بزرگ و اجر بى شمار براى او محسوب مى شود. بیشتر رفتارهایى که شوهر در مقابل همسرش باید انجام دهد وظیفه او دانسته اند که باید انجام دهد و اگر انجام نشود مواخذه خواهد شد ولى براى زن هر رفتار و حرکتى حتى یک لبخند, یک سکوت مقابل خشم شوهر, یک سلام, کمى تلاش در جهت بهبود وضع ظاهر زندگى و فراهم کردن آسایش خانواده اش به عنوان وظیفه او تلقى نشده بلکه امورى است که او خود به اختیار باید برگزیند و براى هر کدام ارزشها قائل شده اند و بهشت را به چنین زنى نوید داده اند.
اگر زن و شوهرى با هم اختلاف پیدا کردند آنکه براى حل اختلاف پیش قدم شود خدا را خشنود کرده است و اجر بى حساب براى او مقرر مى شود.
هر که چنان توصیه نابخردانه اى به شما کرده نزد خداوند مسوول است. ایجاد اختلاف بین زوجین عقاب الهى را به دنبال دارد. به شما توصیه مى کنیم کتابهاى زیادى که نویسندگان مسلمان در زمینه روابط بین زن و شوهر و وظایف آنها نسبت به یکدیگر نوشته اند را مطالعه نمایید.
دختر و پسر در زمان عقد, زن و شوهر حساب مى شوند و حق همسر بعد از ازدواج, اولى بر حق پدر است ولى به دلیل عرف موجود که مدت طولانى زوجین عقد هم هستند و سپس مراسم عروسى برگزار مى شود روابط اینها محدودیت بسیار پیدا مى کند و این مسإله از چند جنبه نامطلوب است. دو جوان مجبورند از حق حلال خود به خاطر رعایت عرف محروم بمانند و تحت فشار باشند و بالطبع روابط آنها را بسیار محدود مى کند. گذشت زمان که بعضا هم طولانى مى شود, منجر به بروز اختلافات ناخوشایند بین زن و شوهر جوان مى شود و حال اگر زن و شوهر جوان در روابط خود از حد متعارفى که عرف معین نموده تجاوز نمایند و رابطه کامل زناشویى برقرار کنند خانواده ها دچار حساسیت و بحران مى شوند. بنابراین در صورت امکان هر چه زودتر اقدام به برگزارى مراسم عروسى بنمایید وگرنه روابط باید کنترل شده باشد تا شما در خانواده دچار مشکل نشوید. فعلا چاره اى نیست و بایستى حدود را رعایت کنید. و نه آنچنان سخت گیر که همسرتان آزرده خاطر شود.
ضمنا در رابطه با همسرتان چند نکته هست که باید رعایت نمایید. که البته و ان شإالله بایستى دوطرفه باشد.
احترام به عقاید یکدیگر, صبور بودن هنگام خشم و عصبانیت همسر, تلاش درجهت فراهم آوردن اسباب راحتى و آرامش او و نکته مهم اینکه یک زن و شوهر باید این آگاهى را داشته باشند که در واقع پدر یا مادر خود را در زندگیشان وارد نکرده اند که از او توقع پدرى کردن یا مادرى کردن داشته باشند. بلکه هم شإن و همسر و همراه براى خود انتخاب کرده اند و خواستها و توقعات متقابل است و مسلم است هر کس در این مسایل و انجام آنها پیش قدم باشد مإجورتر است و رحمت خداوند شامل حال او خواهد بود.
برایتان زندگى خوبى را آرزو داریم و ان شإالله سعى کنید سریعتر براى برگزارى مراسم عروسى اقدام نمایید; خیلى مسایل حل خواهد شد, زیرا گذشت زمان براى شما به این صورت مى تواند سرمنشإ برخى مشکلات باشد.
موفق باشید.

بازى خطرناک و زشت
برادرA.M ـ زنجان
برادر محترم!
شما در آغاز مرتکب گناه بزرگى شدید و بدون اطلاع خانواده بخصوص خانواده دختر, رابطه خلافى را شروع کردید. حتى اگر ادعا نمایید در حد صحبت و حرف بوده این هم جایز نیست بخصوص براى کسى که چنین زیبا نام الله را در صدر نوشتار خود مى نویسد و به آن اعتقاد دارد.
اگر واقعا تمایل شما به ازدواج بوده چرا در شروع آشنایى سعى نکردید خانواده خود را در جریان امر قرار دهید تا به طور رسمى و شرعى اقدام به این امر نمایید و حداکثر اگر امکانات مادى شما مهیا نبود در حد صحبت و خطبه اى و تحملى کوتاه و جدیتى از جانب شما, تلاش در جهت مهیا کردن امکانات مى نمودید.
برادر گرامى, آیا شما اطلاع دارید چنین روابطى حتى اگر بعدها منجر به ازدواج شود اولا گناه روابط, نگاهها و یا ... بر دوش هر دوى شما خواهد بود و ازدواج پاک کننده آن نیست و حال هر دو مرتکب گناه بزرگترى شده اید. زنى که هم اکنون شوهر دارد و هر چند به او علاقه ندارد ولى بایستى آن قدر وفادارى نسبت به یک چنین رابطه مقدسى در وجود او باشد که دیگر حتى به شما اجازه دیدن یا صحبت کردن با خود را ندهد. آیا فکر نکرده اید شما هم اکنون وسیله یک بازى خطرناک و زشت شده اید. دخترى که این قدر توانایى و جرإت دارد که وقتى شوهردار است با مرد دیگرى مراوده برقرار مى کند یا بیان مى دارد من از همسرم طلاق خواهم گرفت چرا از همان ابتدا در مقابل ازدواج اجبارى خود مقاومت نکرد. ازدواج نکردن که راحت تر از طلاق گرفتن است. از طرفى کسى که نتواند پاىبند یک رابطه مقدس زناشویى باشد, آیا صلاحیت همسرى را دارد؟ آیا چند صباحى دیگر او که حالا جسارت چنین رفتارى را پیدا کرد مرغ دلش بر بامى دیگر نخواهد نشست و هواى کوى دیگرى نخواهد کرد. برادر گرامى, بیشتر بیندیشید و از شر وسوسه هاى شیطان نفس به خدا پناه ببرید و از او طلب مغفرت و نجات از این معضل بجویید. شما جوانید و خداوند دوستدار دعاى جوان و اشک ندامت او. بى جهت یک زندگى را خراب نکنید و خود و آن دختر را به عذابى ابدى دچار نسازید. و از طرفى اگر واقعا به آن خانم علاقه دارید به خاطر حفظ آبرو و آینده او سعى کنید به او بى اعتنایى و تندى کنید تا دل از شما بکند و به زندگى جدید خود دل ببندد و بدانید که خداوند اجر و پاداش این عمل را به شما خواهد داد و چه بسا اسباب ازدواجى طاهر با دخترى پاک و عفیف و مورد پسند شما را فراهم آورد. حال شما بین خود و خداى خود بیندیش و قضاوت کن که باید چگونه عمل کنى.
هدایت خداوندى شامل حالتان.

در جمع خجالت مى کشم
خواهرzzz - zz ـ خور و بیابانک
وقتى وارد جمعى مى شوم خجالت مى کشم و نمى توانم حرفم را بزنم. مى دانم علتش خواهرم است. او یک سال از من بزرگتر است و بیشتر به او توجه دارند. در ضمن اینکه کمتر از من درس خوانده است.
خواهر گرامى!
نامه شما حکایت غصه اى است که نه تنها شما بلکه بسیارى از نوجوانان یا جوانان از آن حرف مى زنند. ولى آیا تا به حال حتى یک بار هم به ذهنتان خطور کرده است که شاید شما در تحلیل خود از رفتار دیگران اشتباه کرده باشید. این حالت براى همه ما ممکن است رخ دهد. براى روشن شدن مطلب مثالى مى زنیم.
شما وقتى یک روز صبح سرحال از خواب بیدار شوید تا آخر روز احساس مى کنید وقایع خوشایند هستند حتى اگر بحثى یا مشکلى پیش آید با گشاده رویى با آن برخورد مى کنید. ولى یک روز که احساس کسالت و بى حوصلگى دارید منتظر وقوع اتفاقات ناخوشایند هستید یا هر حادثه کوچکى شما را رنجیده خاطر کرده و از کوره درمى برد. در واقع مى خواهیم این نکته را بگوییم که این حادثه ها نیستند که ناراحت کننده اند مثل برخورد اطرافیان یا حادثه هایى که برایمان رخ مى دهد, بلکه این تفسیر و برداشت ما و نگاه ما به آن حادثه است که ما را مى رنجاند.
از طرف دیگر, حال به فرض که برداشت شما از رفتار والدین صحیح باشد, آیا تا به حال از خود سوال کرده اید, چرا والدینم به خواهرم که حتى کمتر از من تحصیل کرده توجه دارند؟ شما چه فکر مى کنید؟ در رفتار و کردار او نسبت به دیگران چه جذبه اى وجود دارد؟ آیا خوش زبان است؟ احترام والدین را نگه مى دارد؟ آیا مهربان است و وقتى آنها مشکلى دارند به موقع براى کمک به آنها اقدام مى کند یا در انجام کارهاى روزمره به والدین کمک مى نماید؟ یا مردم دار و عاقل است؟ آیا حساس و زودفهم است, سنجیده و عاقلانه صحبت مى کند؟ آیا فعالیت خاصى را که کمک به اقتصاد خانواده باشد انجام مى دهد؟ واقعا در وجود او چیست که ممکن است سبب جذب دیگران نسبت به خود شود؟
اگر خوب فکر کنید و دقت نمایید خود به پاسخ سوالتان نزدیک خواهید شد. هر چند شما خواهر اویید و دلیلى ندارد عقب تر باشید. ممکن است تواناییها, استعدادها یا مهارتهایى را که مى دانید متفاوت باشد ولى تفاوت دلیل حقیر بودن نیست و لزومى ندارد مدام خود را با او مقایسه کنید و بعد غصه بخورید که خانواده به او بیشتر توجه دارد.
شما دو انسان متفاوت هستید و هر دو با ارزشهاى انسانى. پس به این ارزشها باید احترام گذاشت و توجه کرد و آنها را شناخت. این گونه قلبهایتان به جاى دور شدن از یکدیگر و همدیگر را رقیب دیدن, دوست و همراه خواهد دید و صمیمیتها و یکرنگیها افزون خواهد شد.خدا یارتان.

خواهر؟.؟ ـ شیراز
دخترى شانزده ساله هستم و در کلاس دوم نظام جدید تحصیل مى کنم. خواستگاران زیادى دارم که خانواده ام به آن جواب رد مى دهند و سعى مى کنند حتى نفهمم حالا یک مورد آمده که من متوجه شدم جوان خوبى است. من دلیلى براى رد کردن خواستگاران از طرف والدینم نمى بینم. آیا این موضوع را با والدینم در جریان بگذارم.
خواهر گرامى!
شما خود تا کنون به دلیل رفتار والدین خود خوب فکر کرده اید یا نه؟ آیا فکر نمى کنید به دلیل آنکه شما دو سال دیگر از تحصیلاتتان باقى مانده تا دیپلم بگیرید والدینتان این دست و آن دست مى کنند و بیشتر به فکر آینده شما هستند و نخواسته اند موجب حواس پرتى و احیانا افت تحصیلى شما شوند.
ولى به هر تقدیر اشکالى ندارد که در کمال احترام و حیا نظر واقعى خود در مورد خواستگار فعلى را با والدین مطرح نمایید تا آنها نیز از نظراتتان آگاهى یابند و آن وقت مجموعا تصمیم عاقلانه و روشنى بگیرید.
موید باشید.

برادر ع . م ـ قوچان
معادلاتى که پس از گذشت حدود 5 سال بر زندگى شما حاکم گردیده و نوع روابطى که با همسر خود پیدا کرده اید داراى پیچیدگى خاصى است با مکاتبه نمى توان آن را به سامان رساند. بهتر این است که مکالمه و گفتگویى با هم داشته باشیم تا پس از آن در صورت امکان, طى نشست مشترکى با حضور همسرتان به بحث و بررسى در این باره بپردازیم. منتظر تماس تلفنى شما هستیم.