از آن روز که نام اسلام در گوشم طنین انداز شد و جرقه مسلمان شدن در وجودم زده شد, تولدى دوباره یافتم, تولدى توإم با افتخار حفظ حجاب, حیا و عفت, افتخار برگزیدن یک نام زیبا و یک عنوان زیبا:
و این گونه بود که اسلام آورد; خانم طاهره لعلچه گران (چیکاکوناکاتا) 37 ساله از کشور ژاپن که قبلا مسیحى بوده است, طى یک ملاقات با یک ایرانى که به ژاپن سفر کرده بود و پس از تقاضاى ازدواج از طرف وى, شروع به مطالعه و تحقیق پیرامون اسلام کرد و با 1 سال مطالعه و 4 ماه سکونت در ایران بالاخره دین مبین اسلام را به عنوان آخرین و کامل ترین دین انتخاب کرد. آنچه مى خوانید گفتگوى ما با این خواهر تازه مسلمان است:
ـ لطفا براى خوانندگان ما خودتان را معرفى کنید و بگویید چگونه مسلمان شدید؟
طاهره ..... (چیکاکوناکاتا) ژاپنى الاصل که در تاریخ 25/2/1375 مسلمان شدم. من زمانى که در ژاپن زندگى مى کردم, در یک مغازه اتوشویى کار مى کردم. در آنجا با همسرم آشنا شدم و ایشان از من خواست که پس از مسلمان شدنم با وى ازدواج کنم. از او وقت خواستم تا در مورد اسلام تحقیق کنم. حدود 1 سال طول کشید تا با مطالعه کتابهایى که خود ایشان از سفارت ایران در ژاپن برایم تهیه کرد به فلسفه اسلام به طور ابتدایى پى بردم و پس از 4 ماه سفر به ایران دریافتم که اسلام دین کاملى است و آخرین دین است و دقیقا در تاریخ 25 اردیبهشت 1375 مسلمان شدم و با همسرم ازدواج کردم و از همان موقع ساکن ایران شدم و شناسنامه ایرانى گرفتم و از این بابت خیلى خوشحالم.
ـ به نظر شما تفاوت جایگاه زن در اسلام و مسیحیت چیست؟
در اسلام نقش مهمى را به زنان داده اند. یعنى آنان باید در مسایل مذهبى و سیاسى شرکت کنند اما در مسیحیت فقط روزهاى یکشنبه است که مردم به کلیسا مى روند و مابقى روزها کار خودشان را مى کنند. کارى به سیاست و مذهب و ... ندارند. به عنوان مثال در انقلاب اسلامى ایران, زنان نقش مهمى را داشتند و پس از 19 سال هنوز هم سرد نشده اند. اما در ژاپن وقتى اتفاقى مى افتد مردم زود سرد مى شوند و بى تفاوتند. مثال دیگر, زنانى که مادر یا همسر شهید هستند و از این بابت افتخار مى کنند. این خیلى مهم است که زنان نقش اصلى را داشته باشند.
ـ آیا نشریات ویژه بانوان در ژاپن چاپ مى شود یا نه؟ بله,
ـ البته این گونه نشریات بیشتر به بافتنى, خیاطى, تزئینات و ... مى پردازند.
ـ پس در مورد مشکلات زنان صحبت نمى شود؟
فکر نمى کنم چنین چیزى در ژاپن باشد.
ـ خانم طاهره, با گذشت یک سال از مسلمان شدن شما, به کدام مکان زیارتى سفر کرده اید؟
من به لبنان و سوریه رفته ام, همچنین به مشهد, قم, حرم حضرت عبدالعظیم, امامزاده داوود, مرقد امام(ره) و شاهچراغ نیز سفر کرده ام.
ـ هنگام سفر به این مکانهاى زیارتى و هنگام زیارت چه احساسى داشتید؟
ـ در آن هنگام, اول خدا را شکر کردم که مسلمان شدم و بعد هم عظمت و ابهت هر یک از حرمها, آن قدر در من تإثیر گذاشت که متإثر شدم. به خصوص وقتى به سوریه رفتم همسرم از ظلم و ستمهایى که به امام حسین(ع) و اهل بیتش شد توضیح داد و در لبنان هم آثار حملات وحشیانه رژیم صهیونیستى را به مسلمانها دیدم. اینها همه بیانگر مظلومیت اسلام است.
در مرقد امام هم به یاد تصاویرى افتادم که در ژاپن از امام خمینى مى دیدم. آن موقع فکر مى کردم حضرت امام فردى اخمو است! اما وقتى تصاویر ایشان را از تلویزیون ایران دیدم و وقتى به مرقد امام وارد شدم, اوج مهربانى را در وجود او یافتم.
ـ براى ما بگویید که آیا مایلید به ژاپن بروید؟
ـ خیر; اصلا دوست ندارم. تازه به اینجا عادت کرده ام و دوست دارم براى همیشه در ایران و در کنار همسرم بمانم.
ـ دوست ندارید خانواده تان را ببینید؟!
ـ نه برایم فرقى نمى کند. اینجا همسرم, مادرشوهرم و همه به من محبت مى کنند. در ژاپن پدرم که فوت کرد, با ازدواج مجدد مادرم, زندگى به من سخت بود و من مجبور شدم در کنار مادربزرگ و خاله ام زندگى کنم. آنجا روابط خیلى قوى نیست بنابراین ترجیح مى دهم اینجا بمانم.
ـ شما پیش از اینکه به ایران بیایید چه تصور و چه شناختى از ایران داشتید؟
ـ چون رادیو و تلویزیون آمریکا, ایران را تروریست معرفى کرده بود, بالطبع من هم ایران را تروریست مى دانستم به خصوص بعد از اینکه فیلم بتى محمودى را دیدم; اما بعد از آشنایى با همسرم و سفر به ایران دیدم که آنان کاملا اشتباه مى کنند و از روى خصومتى که با اسلام دارند این حرف را مى زنند. من فیلم بتى محمودى را کاملا نفى مى کنم و مى دانم که همه اینها به دلیل دشمنى با اسلام مطرح شده است.
ـ رابطه شما با مادرشوهرتان چگونه است؟ در ژاپن این رابطه ها در چه سطحى است؟
ـ من در حال حاضر با مادرشوهرم زندگى مى کنم و خیلى راضى هستم. ایشان و پدرشوهرم به راحتى مرا که یک خارجى و غیر مسلمان بودم پذیرفتند و با راهنماییهایشان مرا به سوى اسلام سوق دادند و الان هم به من خیلى محبت مى کنند. به عنوان مثال مرا مثل دختر خود مى دانند و همه مسایل زندگى شان را با من در میان مى گذارند و من هم همین طور هستم. مشکلاتم را با مادرشوهرم در میان مى گذارم. به نظر من این رابطه خیلى خوب است و باید همه عروسها و مادرشوهرها این رابطه شان را حفظ کنند. البته در ژاپن چنین چیزى نیست. آنجا روابط سرد است.
ـ خانم طاهره, چگونه شد که این نام را براى خود انتخاب کردید؟
ـ اول قرار بود که نام فاطمه را انتخاب کنم اما با آگاهى از مقام حضرت فاطمه(س) دیدم که این نام در خور من نیست چرا که هنوز مقام والاى ایشان را به طور کامل درک نکرده ام.
ـ آیا با گذشت یک سال از مسلمان شدنتان مشکل خاصى دارید؟
ـ از نظر شخصى خیر. الان کاملا به این نوع حجاب عادت کرده ام و دوست دارم که همواره حجابم را به طور کامل رعایت کنم. به عنوان مثال دستهایم را تا پایین مچ کاملا بپوشانم و جوراب کلفت بپوشم, چانه ام را بپوشانم و از این کار لذت مى برم; لذتى که در زندگى ام کسب نکرده بودم. در ماه مبارک رمضان چند روز روزه گرفتم و تنها مشکل شخصى ام این است که چون هنوز به زبان فارسى مسلط نشده ام کتابى در مورد اسلام به زبان انگلیسى یا ژاپنى پیدا نکرده ام. تعدادى مجله به زبان ژاپنى در مورد اسلام گرفته ام اما برایم کافى نیست و دوست دارم مطالعه خودم را قوىتر کنم. و مشکل دومم این است که چرا با وجود این جامعه اسلامى و خوب در ایران برخى از زنان دانسته و ندانسته حجابشان را کامل رعایت نمى کنند. آنها باید فکر کنند که بسیارى از مردان دلشان نمى خواهد به نامحرم نگاه کنند اما با این وضعى که آنان بیرون مىآیند و دست و پا و موهایشان بیرون است ناخودآگاه چشمان همه به اینها مى افتد و مرتکب گناه مى شوند.
با این یادآورى که خانم طاهره در حال حاضر در کلاسهاى آموزش زبان فارسى شرکت کرده و در کلاس دوم دبستان ویژه خارجیان مشغول تحصیل مى باشد از ایشان به خاطر شرکتشان در این گفتگوى کوتاه سپاسگزارى مى کنیم.
و این گونه بود که اسلام آورد; خانم طاهره لعلچه گران (چیکاکوناکاتا) 37 ساله از کشور ژاپن که قبلا مسیحى بوده است, طى یک ملاقات با یک ایرانى که به ژاپن سفر کرده بود و پس از تقاضاى ازدواج از طرف وى, شروع به مطالعه و تحقیق پیرامون اسلام کرد و با 1 سال مطالعه و 4 ماه سکونت در ایران بالاخره دین مبین اسلام را به عنوان آخرین و کامل ترین دین انتخاب کرد. آنچه مى خوانید گفتگوى ما با این خواهر تازه مسلمان است:
ـ لطفا براى خوانندگان ما خودتان را معرفى کنید و بگویید چگونه مسلمان شدید؟
طاهره ..... (چیکاکوناکاتا) ژاپنى الاصل که در تاریخ 25/2/1375 مسلمان شدم. من زمانى که در ژاپن زندگى مى کردم, در یک مغازه اتوشویى کار مى کردم. در آنجا با همسرم آشنا شدم و ایشان از من خواست که پس از مسلمان شدنم با وى ازدواج کنم. از او وقت خواستم تا در مورد اسلام تحقیق کنم. حدود 1 سال طول کشید تا با مطالعه کتابهایى که خود ایشان از سفارت ایران در ژاپن برایم تهیه کرد به فلسفه اسلام به طور ابتدایى پى بردم و پس از 4 ماه سفر به ایران دریافتم که اسلام دین کاملى است و آخرین دین است و دقیقا در تاریخ 25 اردیبهشت 1375 مسلمان شدم و با همسرم ازدواج کردم و از همان موقع ساکن ایران شدم و شناسنامه ایرانى گرفتم و از این بابت خیلى خوشحالم.
ـ به نظر شما تفاوت جایگاه زن در اسلام و مسیحیت چیست؟
در اسلام نقش مهمى را به زنان داده اند. یعنى آنان باید در مسایل مذهبى و سیاسى شرکت کنند اما در مسیحیت فقط روزهاى یکشنبه است که مردم به کلیسا مى روند و مابقى روزها کار خودشان را مى کنند. کارى به سیاست و مذهب و ... ندارند. به عنوان مثال در انقلاب اسلامى ایران, زنان نقش مهمى را داشتند و پس از 19 سال هنوز هم سرد نشده اند. اما در ژاپن وقتى اتفاقى مى افتد مردم زود سرد مى شوند و بى تفاوتند. مثال دیگر, زنانى که مادر یا همسر شهید هستند و از این بابت افتخار مى کنند. این خیلى مهم است که زنان نقش اصلى را داشته باشند.
ـ آیا نشریات ویژه بانوان در ژاپن چاپ مى شود یا نه؟ بله,
ـ البته این گونه نشریات بیشتر به بافتنى, خیاطى, تزئینات و ... مى پردازند.
ـ پس در مورد مشکلات زنان صحبت نمى شود؟
فکر نمى کنم چنین چیزى در ژاپن باشد.
ـ خانم طاهره, با گذشت یک سال از مسلمان شدن شما, به کدام مکان زیارتى سفر کرده اید؟
من به لبنان و سوریه رفته ام, همچنین به مشهد, قم, حرم حضرت عبدالعظیم, امامزاده داوود, مرقد امام(ره) و شاهچراغ نیز سفر کرده ام.
ـ هنگام سفر به این مکانهاى زیارتى و هنگام زیارت چه احساسى داشتید؟
ـ در آن هنگام, اول خدا را شکر کردم که مسلمان شدم و بعد هم عظمت و ابهت هر یک از حرمها, آن قدر در من تإثیر گذاشت که متإثر شدم. به خصوص وقتى به سوریه رفتم همسرم از ظلم و ستمهایى که به امام حسین(ع) و اهل بیتش شد توضیح داد و در لبنان هم آثار حملات وحشیانه رژیم صهیونیستى را به مسلمانها دیدم. اینها همه بیانگر مظلومیت اسلام است.
در مرقد امام هم به یاد تصاویرى افتادم که در ژاپن از امام خمینى مى دیدم. آن موقع فکر مى کردم حضرت امام فردى اخمو است! اما وقتى تصاویر ایشان را از تلویزیون ایران دیدم و وقتى به مرقد امام وارد شدم, اوج مهربانى را در وجود او یافتم.
ـ براى ما بگویید که آیا مایلید به ژاپن بروید؟
ـ خیر; اصلا دوست ندارم. تازه به اینجا عادت کرده ام و دوست دارم براى همیشه در ایران و در کنار همسرم بمانم.
ـ دوست ندارید خانواده تان را ببینید؟!
ـ نه برایم فرقى نمى کند. اینجا همسرم, مادرشوهرم و همه به من محبت مى کنند. در ژاپن پدرم که فوت کرد, با ازدواج مجدد مادرم, زندگى به من سخت بود و من مجبور شدم در کنار مادربزرگ و خاله ام زندگى کنم. آنجا روابط خیلى قوى نیست بنابراین ترجیح مى دهم اینجا بمانم.
ـ شما پیش از اینکه به ایران بیایید چه تصور و چه شناختى از ایران داشتید؟
ـ چون رادیو و تلویزیون آمریکا, ایران را تروریست معرفى کرده بود, بالطبع من هم ایران را تروریست مى دانستم به خصوص بعد از اینکه فیلم بتى محمودى را دیدم; اما بعد از آشنایى با همسرم و سفر به ایران دیدم که آنان کاملا اشتباه مى کنند و از روى خصومتى که با اسلام دارند این حرف را مى زنند. من فیلم بتى محمودى را کاملا نفى مى کنم و مى دانم که همه اینها به دلیل دشمنى با اسلام مطرح شده است.
ـ رابطه شما با مادرشوهرتان چگونه است؟ در ژاپن این رابطه ها در چه سطحى است؟
ـ من در حال حاضر با مادرشوهرم زندگى مى کنم و خیلى راضى هستم. ایشان و پدرشوهرم به راحتى مرا که یک خارجى و غیر مسلمان بودم پذیرفتند و با راهنماییهایشان مرا به سوى اسلام سوق دادند و الان هم به من خیلى محبت مى کنند. به عنوان مثال مرا مثل دختر خود مى دانند و همه مسایل زندگى شان را با من در میان مى گذارند و من هم همین طور هستم. مشکلاتم را با مادرشوهرم در میان مى گذارم. به نظر من این رابطه خیلى خوب است و باید همه عروسها و مادرشوهرها این رابطه شان را حفظ کنند. البته در ژاپن چنین چیزى نیست. آنجا روابط سرد است.
ـ خانم طاهره, چگونه شد که این نام را براى خود انتخاب کردید؟
ـ اول قرار بود که نام فاطمه را انتخاب کنم اما با آگاهى از مقام حضرت فاطمه(س) دیدم که این نام در خور من نیست چرا که هنوز مقام والاى ایشان را به طور کامل درک نکرده ام.
ـ آیا با گذشت یک سال از مسلمان شدنتان مشکل خاصى دارید؟
ـ از نظر شخصى خیر. الان کاملا به این نوع حجاب عادت کرده ام و دوست دارم که همواره حجابم را به طور کامل رعایت کنم. به عنوان مثال دستهایم را تا پایین مچ کاملا بپوشانم و جوراب کلفت بپوشم, چانه ام را بپوشانم و از این کار لذت مى برم; لذتى که در زندگى ام کسب نکرده بودم. در ماه مبارک رمضان چند روز روزه گرفتم و تنها مشکل شخصى ام این است که چون هنوز به زبان فارسى مسلط نشده ام کتابى در مورد اسلام به زبان انگلیسى یا ژاپنى پیدا نکرده ام. تعدادى مجله به زبان ژاپنى در مورد اسلام گرفته ام اما برایم کافى نیست و دوست دارم مطالعه خودم را قوىتر کنم. و مشکل دومم این است که چرا با وجود این جامعه اسلامى و خوب در ایران برخى از زنان دانسته و ندانسته حجابشان را کامل رعایت نمى کنند. آنها باید فکر کنند که بسیارى از مردان دلشان نمى خواهد به نامحرم نگاه کنند اما با این وضعى که آنان بیرون مىآیند و دست و پا و موهایشان بیرون است ناخودآگاه چشمان همه به اینها مى افتد و مرتکب گناه مى شوند.
با این یادآورى که خانم طاهره در حال حاضر در کلاسهاى آموزش زبان فارسى شرکت کرده و در کلاس دوم دبستان ویژه خارجیان مشغول تحصیل مى باشد از ایشان به خاطر شرکتشان در این گفتگوى کوتاه سپاسگزارى مى کنیم.