دوستان ارجمند: لیلا بهمنآبادى (علىآباد کتول), محمدرضا رمزىاوحدى (قم), فروغ الزمان ضرغامى (مشهد), آذر ودادى (تبریز)
آثار شما رسید. متشکریم و موفقیت شما را آرزو مى کنیم.
خواهران: زهرا آیت اللهى, گلشن قدمى ـ تهران
سروده خواهر قدمى رسید. این سروده حاکى از احساس و ذهنى موزون است. امیدواریم سروده هاى دیگرى نیز برایمان بفرستند که بر پایه آن به تفصیل توصیه ها و نظرهاى خود را مطرح کنیم.
برادران: مجتبى صادقى ـ فخرالدین زارعى نژاد ـ مرودشت
سروده هاى چهار تن از اعضاى انجمن شعر جوان شهرستان مرودشت که لطف کرده, فرستاده اید, رسید. از اینکه ما را با این دوستان آشنا کردید سپاسگزاریم و با درج آنها در همین شماره امیدواریم همکارى صمیمانه شما و سایر دوستان شاعر ادامه یابد.
خواهر افسانه کشمردى ـ خرامه
سروده هاى شما رسید. عواطف پاک و خیال دورنگر شما را ارج مى نهیم. همین دو نعمت ـ یعنى عاطفه و خیال شاعرانه ـ از مقدمات شاعرى هستند; لکن براى وصول به شعر, نیاز به آشنایى بیشتر با وزن و موسیقى شعرى هستید که امید است با مطالعه اشعار موزون و خوش قافیه به آن مرحله نیز برسید. سروده هاى دیگر خود را نیز براى ما بفرستید. سپاسگزاریم.
خواهر اکرم نجاتى ـ ماسال
در شعرى که قبلا فرستاده بودید, عبارات رساتر و پخته تر بود که گمان مى رود اظهارنظرهاى اصلاحى دبیر ادبیاتتان ـ چنانکه خود اشاره کردیده اید ـ در آن اثر داشته است. محتواى انتقادى آن شعر مسإله اى را طرح مى کرد که متإسفانه به عنوان یک مشکل در برخى از خانواده ها وجود دارد. در آن موقع براى ما روشن نبود که قصد دارید یک مشکل فرهنگى و اخلاقى را ـ با زبانى قدرى طنزآلود و نیشدار ـ مطرح کنید یا آنکه آن ابیات زبان حال خود شماست. به هر حال از اینکه با فرستادن نامه و شعر ما را با نظرها و سروده هاى خود آشناتر کردید, متشکریم.
براى طرح این گونه مسایل در مجله ـ بویژه در صفحه شعر ـ ناچار از رعایت نکاتى هستیم به گونه اى که طرح یک مشکل موجب شبهات یا مشکلات دیگر نگردد. به نظر ما بحران در روابط میان همسران و والدین آنها ناشى از آن است که شناخت درست و همه جانبه اى از ازدواج و ابعاد مختلف آن ندارند و به حقوق و وظایف خود به خوبى آشنا نیستند. همسران باید بدانند که در دست یکدیگر امانت هستند و والدین هر یک از آنها با امید و آرزو و خوشبینى آنها را به دست یکدگر سپرده اند. چطور ممکن است انسان به همسر خود علاقه مند باشد ولى با بى احترامى نسبت به پدر, مادر یا بستگان او, اسباب رنجش و افسردگیش را فراهم سازد؟ دو زوج وظیفه دارند نسبت به والدین همسر خود مانند والدین خود محبت و احترام کنند بویژه که فرزندان آنها با بستگان دو طرف به یک اندازه نسبت خویشاوندى دارند و با قلب پاک و معصوم خود به همه خویشاوندان علاقه مند مى شوند. کودکانى که در یک محیط صمیمانه با روابط خانوادگى گسترده زندگى مى کنند که علاوه بر پدر و مادر و خواهر و برادر, پدربزرگها, مادربزرگها, خاله ها, عمه ها, داییها و عموها و ... را نیز در بر مى گیرد, از نظر سلامت عاطفى و نضج شخصیت و سرعت یادگیرى و درک روابط اجتماعى قطعا در مقایسه با کودکانى که در محیطى محدود و بدبینانه بزرگ مى شوند, موفق تر هستند. اصولا ازدواج در فرهنگ ما وصل است نه فصل و باید موجب گسترده تر شدن روابط شود نه محدود شدن آنها وگرنه هدف ازدواج برآورده نشده است.
به نظر ما درج اشعار انتقادى به تنهایى نمى تواند این گونه مسایل را که در صورت جدى و مستمر بودن ممکن است ناشى از بحرانهاى روحى و اخلاقى باشد براى خانواده ها حل کند و باید به شیوه هاى مناسب از قبیل مشاوره متوسل شد. براى این موارد مجله پیام زن نیز بخشى تحت عنوان ((مشاور شما)) دارد که خونندگان عزیز مى توانند مشکلات خود را با آن در میان گذارند.
به هر حال رفع همه مشکلات و سوءتفاهمها را در سایه برخوردهاى منطقى و به دور از احساسات تند, براى همه عزیزان مى طلبیم. ضمن درج یک دوبیتى از سروده هاى شما در همین شماره شما را به خداى بزرگ مى سپاریم.
برادر صالح محمدىامین ـ قم
از اینکه سروده هاى جدید شما به دست ما مى رسد, خوشوقتیم. یکى از جنبه هاى شعر شما این است که مانند بسیارى از شاعران جوان به استفاده فراوان از ترکیبات استعارى تمایل دارید. استعاره شاید مهمترین کشف شاعرانه بشر باشد ولى کیفیت استفاده از آن و نحوه ترکیب اضافات استعارى و نقش مثبت یا منفى آنها در کلیت شعر بسیار مهم است. به طورى که ((صائب)) که از خداوندان استعاره در ادبیات فارسى به شمار مى رود, مى گوید:
در حسن بى تکلف معنى نظاره کن
از ره مرو به خال و خط استعاره ها!
در جاى دیگر مى گوید:
بهوش باش نسازى طعام خود را شور
که شعر همچو طعام, استعاره چون نمک است
در شعر شما اضافات استعارى به وفور یافت مى شود: صد بادیه مشهد, چمنزار ترنم, ناى چراغانى اشهد, آئینه ابجد, شب شعر دل, تب سکرآور پاییز, بارش انفاس سحرخیز, شائبه کهنه پرویز, سفره روح, خلسه جالیز و ...
آنچه اهمیت دارد تنها نقش این ترکیبات در ایجاد موسیقى یا لطف و زیبایى الفاظ نیست بلکه نقش آنها در کلیت شعر, ایجاد معنا و ارتباط منطقى با ظاهر شعر و باطن آن ـ الفاظ و معانى ـ است. امید است با دقتى که خواهید ورزید خال و خط استعاره ها شما را از حسن معنى دور نکند! این بار یکى از سروده هاى آزاد شما را براى مجله انتخاب کردیم و منتظر آشنایى بیشتر با اثرها و نظرهایتان هستیم. در پناه خدا محفوظ باشید.
پیغام آشنا (26)
سابقه و فایده وزن
از قدیمى ترین زمانى که اصطلاح شعر یا معادل آن در زبانهاى دیگر, به یکى از انواع هنر اطلاق شده, همیشه مفهوم آن با وزن ملازمه داشته است. افلاطون آنجا که در رساله ((ایون)) از قول سقراط, مایه و محرک شاعرى را الهام مى شمارد, مى گوید: ((شاعران وقتى اشعار زیبایشان را مى سرایند در حال بى خودى هستند, آهنگ و وزن ایشان را مفتون و مسحور مى کند ...)) و پیدا است که در نظر او شعر به ضرورت با وزن و آهنگ همراه است.
پس از وى, ارسطو نخستین بار رساله اى در باره شاعرى تإلیف کرد که معروف است و اساس همه بحثها در باره فن شعر, چه در مشرق و چه در اروپا قرار گرفته است. ارسطو چنان که از محتواى عباراتش معلوم مى شود, شعر را در مقابل نثر قرار مى دهد و از شعر ((سخن موزون)) اراده مى کند و پیداست که در نظر او نیز شعر از وزن جدا نیست ... ارسطو میان شعر و نظم فرق گذاشته است. اصل شعر را در معنى و مضمون آن مى جوید و صورت شعر را که مقید به وزن و قواعد دیگر نظم است, جزء ماهیت آن نمى شمارد و معتقد است که بسیارى از سخنان منظوم را که موضوع آنها فى المثل پزشکى و طبیعیات است از جنس شعر نباید به شمار آورد. این معنى در همه آثار حکماى اسلام نیز به شرح و تفصیل آمده است. ابوعلى سینا مى گوید: ((منطقى را به هیچ یک از وزن و تساوى و قافیه نظرى نیست مگر اینکه ببیند که چگونه سخن, خیال انگیز و شوراننده مى شود.)) ...
در باره تإثیر وزن در ذهن, عقاید متعددى هست. اسپنسر معتقد است که وزن گذشته از آنکه تقلید آهنگ شوق و هیجان است, وسیله اى براى صرفه جویى در توجه ذهن به شمار مى رود و لذتى که از آن حاصل مى شود نتیجه آن است که چون کلمات بر طبق ضرب و وزنى معهود و آشنا با هم تلفیق شود ذهن آنها را آسانتر ادراک مى کند و از کوششى که باید براى حفظ و ضبط مجموعه اى از کلمات به کار ببرد تا روابط آنها با یکدیگر و سپس معناى کلام را دریابد, کاسته مى شود. اما, این بیان کافى نیست. وزن علاوه بر آنکه از کوشش ذهن مى کاهد به سبب آنکه براى کلام قالبى مشخص و معین ایجاد مى کند, خود موجب التذاذ نفس مى شود زیرا که هر نوع تناسب و قرینه اى میان اجزاى پراکنده وحدتى پدید مىآورد که ادراک مجموع اجزإ را سریعتر و آسانتر مى کند و همین نکته خود سبب احساس آسایش و لذت مى گردد.
(دکتر پرویز ناتل خانلرى, ((وزن شعر فارسى)), انتشارات بنیاد فرهنگ ایران, چاپ سوم, 1354, ص13 ـ 16).