این شماره:
خواهر ف.م.ع ـ کرمان
خواهرs.z ـ فارس
خواهر ل.غ ـ سیرجان
خواهر م.ر ـ ایلام غرب
آقا یا خانم الف.ع ـ قزوین
خواهر س.الف ـ اصفهان

مشاوران این شماره:
دکتر زهرا آکوچکیان
م . سعیدى

برنامه ریزى ـ برادر زورگو
خواهر ف.م.ع ـ کرمان
مشاور: زهرا آکوچکیان
دخترى بیست ساله و دیپلمه ام و مى خواهم خودم را براى کنکور آماده کنم. مادر بیمارى دارم ولى آن طور که باید, به او کمک نمى کنم. در مطالعه کتاب پشتکار ندارم. نمى دانم روح تعاون و همیارى را چگونه در خود تقویت کنم. دلم مى خواهد کسى یک برنامه دیکته شده به من بدهد تا طبق آن عمل کنم. برادرى پانزده ساله هم دارم که بسیار تندخو و بد رفتار است. اغلب با هم درگیر مى شویم. او لگدهاى بدى مى زند و در خانه زورگو است. پدرم به دلیل حضور در شهر دیگر به خاطر کارش روى او نظارت محدود دارد, مادرم نیز تسلطى روى او ندارد. از نظر درسى نیز ضعیف است. برادر کوچکترى دارم که درسش خوب است ولى کمى تندخو و پرخاشگر است. اغلب جلوى آینه مى ایستد و ترفندهاى کماندویى در مىآورد یا با خود حرف مى زند.
خواهر گرامى!
برنامه ریزى براى کارهاى روزانه چیزى نیست که بتوان آن را از پیش تعیین شده به دیگران داد. افراد, ماشین اتوماتیک نیستند که برنامه اى را به آنها دیکته نمود و آنها هم بتوانند مو به مو طبق آن عمل کنند, بلکه باید هر فرد یک طرح کلى براى کار روزانه خود مطابق شرایط زندگى و نیازهاى آن داشته باشد که قابل انعطاف نیز باشد و در صورت بروز مشکلى غیر مترقبه, همه برنامه هایش به هم نریزد. مثلا برنامه کلى یک خانم کدبانو, نظافت کلى خانه یا طبخ غذا و شستن لباس یا ظروف است. اگر این کارها هنگامى که انجامشان ضرورت پیدا مى کند انجام شوند و به تعویق نیفتند و به قولى کار امروز به فردا نیفتد, روى هم انبار نشده و فشارى به فرد نمىآورد یا به دلیل درهم و برهم شدن زیاد کارها با هم, شخص گیج نمى شود و براحتى مى تواند از عهده آنها برآید. تنها نشستن و فکر کردن که چکار کنم تا بتوانم خوب کار کنم, کار بیهوده اى است و جز کسالت و خستگى, چیزى به دنبال نمىآورد. جواب این ((چکار کنم؟)) این است که بلند شوید و کارى را شروع کنید. به ترتیب نه یکجا. چرا که اگر یکجا بخواهید خیلى کارها را انجام بدهید وقت هیچ کارى نمى کنید چون از تراکم کارها وحشت مى کنید یا زود خسته مى شوید و رها مى کنید.
وضعیتى که در مورد برادران خود مطرح کردید قابل تغییر است. هم اکنون مراکز مشاوره اى وابسته به آموزش و پرورش و نیز مراکز بهزیستى ایجاد شده است و بخصوص در مورد مسائل رفتارى یا تحصیلى یا روابط افراد مى توانند توصیه هاى مفیدى براى مراجعین داشته باشند. براى این منظور با همراهى مادرتان با یک روانپزشک و مشاور کمک بگیرید. اگر علت این پرخاشگریها مشخص شود, تا حد زیادى مى توان آن را کنترل نمود و هم اینکه در بردارنده توصیه هاى رفتارى به مادر براى اصلاح نحوه برخورد او با فرزندان, خواهد بود بخصوص که حضور پدر در منزل کم است و توصیه هایى نیز براى تغییر رفتار برادرانتان مى تواند مفید باشد.
معمولا دخترها راحت تر به بیان مسائل خود مى پردازند و پسرها کمتر از ارتباط کلامى استفاده مى کنند و کمتر به دنبال چاره جویى براى مسائل خود هستند و بیشتر به صورت رفتار, آن را بروز مى دهند. مثل رفتارهاى پرخاشگرانه, لجبازى و لجاجت, بى اعتنایى و ... . شما که یک دختر بیست ساله اید و پنج سال از او بزرگترید باید سعى کنید به او نزدیک شوید. او هر چند از شما کوچکتر است یا اینکه ناراحتى زیاد برایتان ایجاد کرده, ولى او را تحویل بگیرید و با او ارتباط عاطفى برقرار کنید. اگر او حس کند مورد احترام و محبت شما است مى تواند روى شما حساب کند و احساس کند مى توانید شنونده حرفهایش باشید و مسخره اش نکرده و یا با تحقیر و توهین با او برخورد نمى کنید. او حصارهاى بین خود با شما را کنار مى گذارد و تا حد زیادى رفتارش تعدیل خواهد شد.موفق باشید.

بى اعتمادى مادر
خواهرs.z ـ فارس
مشاور: م.سعیدى
حدود یک سال پیش با پسرى آشنا شدم و رابطه اى نسبتا دوستانه میان ما برقرار شد. اما چندى نگذشت که برادرم از این موضوع مطلع شد و مرا مورد سرزنش قرار داد. مادرم هم بعدا این ماجرا را فهمید و از آن به بعد دایم مرا زیر نظر دارد. اگر بخواهم جایى بروم مرتب اندرزهاى بى خودى و بچه گانه اى به من مى دهد و حتى تعقیبم مى کند. من از این مسإله بسیار رنج مى برم. دایم در خود فرو مى روم. دخترى گوشه گیر شده و جز در موارد ضرورى از خانه بیرون نمى روم. به من بگویید چگونه مى توانم اعتمادى را که مادرم به من داشت دوباره بازگردانم.
از سوى دیگر پسر مورد اشاره پس از شش ماه دوباره نامه اى برایم نوشته و ضمن ابراز علاقه شدید از من خواسته است که به انتظارش بنشینم. نمى دانم آیا مى شود روى وعده او حساب کرد یا نه؟ خواهش مى کنم کمکم کنید و از نابود شدن در وادى تردید نجاتم دهید.
خواهر گرامى!
در بسیارى از موارد همین مراقبتهاى دلسوزانه بزرگترها و خانواده هاست که جوانان بى تجربه و خوش باور را از دامها و خطرها نجات مى دهد. جوانان نیز هر چند در ابتدا از این گونه دخالتها و محدودیتها دلگیر مى شوند اما غالبا وقتى که بزرگتر مى شوند و با مسایل واقع بینانه تر برخورد مى کنند, فواید این خیرخواهى و مصلحت اندیشى برایشان روشن تر مى شود. این گونه نصیحتها و مراقبتها هر چند ممکن است از شیوه مطلوب و سنجیده اى برخوردار نباشد ولى در اینکه از سر دوستى و محبت صورت مى گیرد و به نفع انسان است شکى نیست.
همین تردید و بلاتکلیفى شما نسبت به فرد مذکور نشان مى دهد که نصایح مادرتان چندان هم بیجا و بى مورد نیست. براى جلب اعتماد اعضاى خانواده باید سعى کنید که در باطن, فردى قابل اعتماد شوید و این قابلیت جز با تفکر و دوراندیشى و عاقلانه رفتار کردن حاصل نمى شود. مادام که شما همچنان دچار سادگى و سطحى نگرى هستید و به عمق بسیارى از مسایل توجه ندارید احتمال تکرار اشتباهات گذشته وجود دارد, و همین امر موجب تداوم بى اعتمادیها مى شود.
اگر دوراندیش باشید روى آوردن به این گونه ارتباطات را هرگز مجاز نخواهید شمرد و به وعده هاى اینچنینى دل نخواهید بست, زیرا عقل و تجربه نشان مى دهد که نمى توان اساس زندگى را بر مبناى احساساتى استوار کرد که غالبا در پى یک نگاه سطحى وجود انسان را مسخر مى کند و معمولا دیر یا زود به سردى و فراموشى مى گراید. نباید سرنوشت خود را بازیچه این گونه روابط و خیالپردازیهاى مربوط به آن کرد. این وعده و وعیدها را همه مى دهند. مگر کسى که مى خواهد از سادگى یک دختر سوءاستفاده کند, وسیله اى آسانتر و ارزانتر از وعده ازدواج در اختیار دارد؟! مگر کم اند دخترانى که پس از بى وفایى و پشت کردن این گونه یاران, ناباورانه انگشت حسرت به دندان مى گزند و بر ساده لوحى و خوش باورى خود لعنت مى فرستند؟!
مطمئن ترین کار این است که انسان از ابتدا جلوى راههایى را که به برقرارى ارتباط معنادار با جنس مخالف مى انجامد بر خود ببندد, و چنانچه به طور ناخواسته دلبستگى و وابستگى حادى در خود احساس کرد آن را جدى نگیرد و دامن نزند. بهتر این است که انسان به راهى جز ازدواج از طریق شیوه هاى مرسوم نیندیشد و دل نبندد, زیرا سالمترین, سنجیده ترین و باضمانت ترین سبک همسریابى همان روشى است که از ابتدا با اطلاع و ارتباط میان خانواده ها باشد و دختر و پسر با مشورت و صلاحدید بزرگترها, به جاى اینکه عقل را به توجیه خواسته هاى دل بگمارند از ابتدا به یک شناخت عمیق و همه جانبه نسبت به یکدیگر و سپس به انتخابى به دور از شتابزدگى و احساسات سطحى دست یابند.
بنابراین, توصیه ما به شما این است که اولا از برقرارى ارتباط مجدد با فرد مورد نظر به هر صورت بپرهیزید و ثانیا نه تنها به انتظار او ننشینید بلکه هوایش را هم از دلتان بیرون کنید. خاطرجمع باشید که او, در بى همتا و یگانه اى که تحقق بخش آرزوهاى طلایى شما باشد نیست. همه رویاها و یا کابوسهایى که با تصور وصال یا فراق, در وجود انسان عاشق مرور مى شود چیزى جز یک خیالپردازى نیست. نباید اینها را با واقعیت اشتباه گرفت. بنابراین نبایست براى شما اهمیت چندانى داشته باشد که بالاخره آیا او مىآید یا نمىآید و آیا با او خوشبخت مى شوید یا نه, زیرا سرنوشت شما به او گره نخورده است و در نهایت او باشد یا نباشد شما ان شإالله به زندگى و راه خود ادامه خواهید داد. لذا بهتر است براى خود, دل مشغولى و ناراحتى بیهوده ایجاد نکنید و فارغ از این مسایل به زندگى و کارهایتان بپردازید.
خدا نگهدار.

موفقیت در ترک عادات ناپسند
خواهر ل.غ ـ سیرجان
مشاور: زهرا آکوچکیان
به خاطر موفقیتى که در تحصیل و ترک عمل ناپسند داشته اید به شما تبریک مى گوییم. شما از کمى اراده و کمى اعتماد به نفس ناراحت هستید; در حالى که با اراده خویش توانسته اید رفتارى شرمآور را به کلى ترک نموده و درس خود را نیز که وحشت زیادى از نتیجه آن داشتید به پایان برسانید. و این نشان دهنده توانایى و قدرت تسلط شما روى خودتان است. اگر همین اراده و پشتکار و جدیت را در انجام بقیه فعالیتها و برنامه ریزیهاى خود داشته باشید موفق خواهید بود. یکى از کارهایى که به نشاط بیشتر شما و عدم بازگشت به رفتار سابق کمک مى کند, فعالیت ورزشى مستمر و مداوم است. روزه دارى, مصرف کمتر مواد قندى و پرکالرى نیز براى این امر مفید است. اگر اعمال عبادى واجب را با دقت و تمرکز انجام دهید براى حفظ شما از اقدام به اعمال ناشایست بسیار موثر است. در انتخاب همسر نیز در نظر داشتن ایمان, سلامت معنوى و اخلاقى فرد و جدیت در امر زندگى مهم است. میزان تحصیلات حتما تعیین کننده خوشبختى افراد نخواهد بود ولى بى اعتنایى مطلق به تحصیلات و نداشتن حداقل تحصیلات هم, خود در زندگى و درک فرد از محیط خود و تصمیم گیریهاى مهم در زندگى یا نحوه رفتار کردن و اندیشیدن او مشکل ایجاد مى کند.
سن هیجده سال به بعد هم از نظر اجتماعى و رشد ذهنى فرد و آمادگى او براى ازدواج و هم از نظر بهداشت جنسى و بارورى, سن مناسبى است.
بعد از توجه به ایمان و عمل همسر آینده خود, مى توانید در حضور و با اطلاع خانواده با فرد خواستگار صحبتى داشته باشید و توقعات خود از زندگى را با هم در میان بگذارید و سپس با مشورت خانواده و استفاده از تجربیات آنها تصمیم بگیرید.
موفق باشید.

جدال با فقر
خواهر م.ر ـ ایلام غرب
مشاور: م.سعیدى
فقر و ندارى ریشه هاى مختلفى دارد که بعضى از آنها جنبه عمومى و اجتماعى دارد. فقدان عزم جدى براى تإمین عدالت و یا اجراى برخى سیاستهاى خاص و تسامح در حاکمیت قانون, و مدارا کردن با چپاولگران و زراندوزان در نهایت به نفى عدل و قسط مى انجامد و شکاف و فاصله میان فقیر و غنى را هر چه عمیقتر مى کند. به طورى که عده اى در مدتى کوتاه صاحب سرمایه هاى کلان و بادآورده و عده اى دیگر روز به روز تنگدست تر و محتاج تر مى شوند, تا جایى که عده اى حتى از تإمین حداقل مایحتاج زندگى در پایین ترین سطح نیز عاجز مى مانند و با عسرت و فلاکت دست و پنجه نرم مى کنند.
بعضى دیگر از عوامل فقر و بیچارگى, شخصى و موردى است و به ویژگیهاى فردى یا خانوادگى انسان مربوط مى شود. حوادث غیر منتظره, تنبلى و بیکارى, عدم دوراندیشى, سوءمدیریت و امثال اینها ممکن است سرمایه آدمى را بر باد دهد یا او را دچار رکود و بى حاصلى کند.
اما وظیفه هر کسى این است که در هر صورت با این پدیده مبارزه کند. آنهایى که مى توانند باید براى ریشه کن کردن فقر از جامعه به تلاشى همه جانبه و بنیادى بپردازند, و آنهایى هم که قادر به تإثیرگذارى کلان و در سطح وسیع نیستند باید براى رفع مواردى که در دسترس یا مبتلا به آنهاست در حد توان خود بکوشند.
خواهر گرامى! ما بسیار متإسفیم که در حال حاضر این گرفتارى براى شما و خانواده تان پیش آمده و باعث شده است که از تإمین حتى ابتدایى ترین و ضرورىترین نیازهاى روزمره مانند خوراک و پوشاک نیز درمانده شوید. این گونه مشکلات کم و بیش براى خانواده هاى بسیارى پیش آمده و مىآید. اما مهمتر از خود این مسإله, وظیفه اى است که در مواجهه با این پدیده بر عهده انسان مىآید. بعضیها وقتى که به هر دلیل دچار فقر و تنگدستى مى شوند دست روى دست مى گذارند و لب به شکوه مى گشایند. لذا در این وضعیت درجا مى زنند و کم کم با آن خو مى گیرند و در نتیجه از نظر مادى و معنوى دچار آسیبهاى جدى مى شوند. اما بعضى دیگر با انگیزه قوى و اراده مستحکم به کار و تلاش مى پردازند و به سرعت خود را بالا مى کشند; به طورى که نه تنها از این شرایط ضربه اساسى نمى خورند بلکه آن را به نقطه عطفى در زندگى خود مبدل مى سازند.
شما باید قدر سرمایه هاى ارزشمندى را که خداوند در اختیارتان قرار داده است بدانید, و از آنها به خوبى بهره بردارى کنید. عقل و اراده و تن سالم بهترین ابزارى است که با استفاده از آن مى توان از هیچ, همه چیز ساخت, و با وجود اینها فقر و تهیدستى معنى نخواهد داشت. اجازه ندهید که یإس و نومیدى بر شما غلبه کند. انسان, با تکیه بر پشتکار و تلاش خود و با توکل به خداوند پیش مى رود و به موفقیت مى رسد. هیچ گاه نباید بیکار بمانید. ما نمى دانیم به چه علت برادر و خواهر بزرگتر شما بیکارند و منظور شما از ((گرفتارى)) که به عنوان دلیل بیکارى آنان ذکر کرده اید چیست. به هیچ عذر و بهانه اى نباید دست از کار کشید. بهتر است که همه اعضاى خانواده تان را تشویق کنید که به این موضوع با جدیت بیشترى فکر کنند. مسایل و مشکلات را با هم بررسى کنید و راههاى ممکن براى رسیدن به شرایط بهتر را بیابید. آنگاه کوچک و بزرگ دست به دست هم بدهید و براى این منظور فعالیت نمایید.
نباید انتظار داشته باشید که همه مشکلات یک شبه حل شود. گاهى خیال و توقع انجام کارهاى بزرگ و یا انتظار به وجود آمدن تحولات سریع و معجزهآسا انسان را از اقدام به کارهایى که آرام آرام و به تدریج به بار مى نشیند بازمى دارد. شما و خانواده تان نبایست دچار این اشتباه بشوید. بلکه باید زندگى را هر چند از صفر شروع کنید و کم کم از پایه بسازید. حتى اگر کار و تلاش هر یک از شما کمترین نتیجه و حداقل بازدهى را داشته باشد, یعنى اگر مجبور باشید زیاد کار کنید و کم نتیجه بگیرید, باز هم مى ارزد که به جاى دست روى دست گذاشتن و غصه خوردن به همان کار کم ثمر بپردازید و از نیرو و وقتتان تا آنجا که مى شود استفاده کنید.
نهایت امر این است که مدتى سختى بیشترى مى کشید و حداقل زندگى را با زحمت دسته جمعى و کار طاقت فرسا تإمین مى کنید, اما بدون شک این کار خیلى بهتر از یإس و ناامیدى و احساس شکست یا چشم امید به دیگران دوختن است. زیرا در این صورت علاوه بر اینکه حتى الامکان محتاج دیگران نشده اید, از تجربه خوبى که به واسطه موفقیت در کار و غلبه بر مشکلات به دست مىآورید روحیه و نشاط کسب خواهید کرد و این احساس افتخار و اعتماد به نفس موجب ایجاد اقتدار و جسارت در شما مى شود که با این سرمایه مى توانید به بارور ساختن استعدادها و به نوآورى بپردازید.
بنابراین مطمئن باشید که این روزها به زودى سپرى مى شود و فرداى بهتر با دستان شما ساخته خواهد شد. کشاورزى و دامدارى خود را با تدبیر بهتر و با پشتکار و تلاش هر چه بیشتر رونق دهید. مى توانید در زمینه صنایع دستى مانند قالیبافى و سایر رشته هایى که در محیط شما معمول است فعالیت کنید. براى این منظور از نهادهایى مانند جهادسازندگى, کمیته امداد امام خمینى(ره) و غیره نیز راهنمایى بخواهید. با افراد خیرخواه و صاحبنظرى که مى توانند شما را در انتخاب موثرترین راه یارى کنند مشورت نمایید. به خداوند امیدوار باشید و از وى خالصانه استمداد بجویید تا تحولى در کار شما حاصل فرماید و درهاى موفقیت را به رویتان بگشاید.
اگر در باره شرایط محلى و ویژگیهاى هر یک از اعضاى خانواده تان و امکانات و تواناییهایى که در اختیار دارید توضیحات بیشترى در اختیار ما قرار دهید تا آنجا که بتوانیم از همفکرى بیشتر با شما دریغ نخواهیم کرد. منتظر نامه بعدى شما هستیم.
خدا یار و نگهدارتان باد.

دیگران را فریب ندهید!
آقا یا خانم الف.ع ـ قزوین
ما بنا بر تعهدى که نسبت به خوانندگان عزیز مجله احساس مى کنیم و آنها در قریب به اتفاق موارد دردمندانه و صادقانه با ما درددل مى کنند, به این نامه شما نیز پاسخ مى گوییم هر چند تناقض گویى و جسارت زیادتان در بیان شرح حال خود!! صداقتتان را براى ما مخدوش ساخته است و لذا با اینکه شما خود را با نامى مونث معرفى کرده اید اما حدس ما این است که واقعیت غیر از این است. ضمنا یادآور مى شویم سال گذشته نیز باصطلاح نامه اى را از سوى دو نفر! براى مشاوره پزشکى فرستادید که مجله نیز در شماره 56, صفحه 93 با اشاره به احتمال ساختگى بودن نامه پاسخ اجمالى داد و شما اینک با اسم جعلى دیگرى, بگونه اى ناشیانه به بافتن مشکلات خویش! پرداخته اید, اما اى کاش به جاى این جعلیات در باره خود, مقدارى فکر مى کردید که چگونه براى دمى خوش بودن شخصیت انسانى خود را پایمال هواهاى نفسانى مى کنید. به هر حال خود شما بهتر از ما مى دانید که آنچه در باره خود نوشته اید خلاف واقع است.
در بیان یک مسإله وقتى موجب برانگیختن احساس شرم و پشیمانى باشد, زبان دیگر یاراى صراحت گویى را ندارد. به هر حال بر اساس بافته هاى شما, چند نتیجه مى توان گرفت:
1ـ در محیط خانوادگى شما چندان اعتقادى به اصول اخلاقى و ارزشهاى انسانى حاکم نبوده و در عمل نیز پایبندى زیادى نسبت به این ارزشها ندارید. چرا که مادرتان که بایستى نقش تربیتى و هدایتى براى شما داشته باشد به این سادگى از شما غفلت کرده و بعد هم چنان سرد و خاموش در مقابل واقعیت تلخ حاضر, به بیراهه کشیده شدن شما, عمل کرده و به اغماض مى گذرد و حتى دیگر هیچ نشانى از نظارت او بر رفتار شما دیده نمى شود و دقتى در برابر شما اعمال نمى کند؟!!
2ـ خود شما نیز در چنین فضایى تربیت صحیح نداشته و از معرفتى که بایستى نسبت به خود و جامعه داشته باشید بى بهره اید و هنوز هم هشیار نشده و به دنبال اصلاح نیستید.
3ـ افرادى همچون شما اگر در مورد رفتار و کردار خویش لب به سخن بگشایند نه از سر چاره جویى و یارى گرفتن از دیگران براى برگشت از مسیر ظلمت بارى است که رفته اند بلکه از سر توجیه اعمال خویش است و تکرار و اشاعه منکر.
بخش مشاور آماده شنیدن و یا خواندن زمزمه هاى دردآلود و نگرانى است که به دنبال راه نجات و فلاح است و امید آن دارد که با بضاعت ناچیز خود روزنى به روى خواننده صمیمى و گرفتار و دردمند خویش بگشاید و حتى اگر به سر سوزنى هم که شده بارى از دوش خسته او بردارد و همراز او باشد, نه آنکه توجیه گر رفتارها و عملکردهاى غلط هر مخاطبى باشد.
شما منکرى مرتکب شده اید و خود باید تاوان عواقب آن را بدهید. این نوشته اى است که خود فرستاده اید. ((دچار هیچ مصیبتى نمى شوید مگر به گناهى که کرده اید.))(1)
حتى تظاهر به یک عمل (حتى به شوخى یا دروغ), موجب مى شود که عقاب یا پاداش آن عمل براى شما منظور شود. و یکى از راههایى که موجب تبدیل گناه به حسنه مى شود, صداقت, حیا, حسن خلق و شکر نعم الهى است.(2)
دیگر با شما سخنى نداریم فقط توصیه مى کنیم اگر براى خودتان نیز ارزش قائل نیستید اما هیچگاه سعى نکنید دیگران را فریب دهید و به همان فریب خویش بسنده نمایید!
والسلام على من اتبع الهدى
پى نوشت :
1ـ سوره شورى, آیه 30.
2ـ روایت از حضرت على(ع), غررالحکم.

شوهر تندخو و بهانه گیر
خواهر س.الف ـ اصفهان
مشاور: م.سعیدى
زنى هستم 27 ساله با سه فرزند و شوهرى بداخلاق. شوهرم 39 سال سن دارد و مردى زحمتکش, فعال و پرشور و نشاط است. در محیط کارش فرد موفقى است و به همین خاطر چندین بار لوح تقدیر دریافت کرده است. پدرش مردى دروغگو, بیکار, بى ایمان و زورگو بوده و هست و تا به حال چهار زن گرفته است. مادرشوهرم که زن زحمتکش و بدبختى است, پسرش را به برادر خود سپرده و نزد او بزرگ شده است. وقتى که پانزده ساله و کلاس دوم راهنمایى بودم, با او که داراى دیپلم و بیکار و بى خانه بود ازدواج کردم. پدرم که فردى مذهبى است احتمال مى داد که ممکن است این پسر هم مانند پدرش شود اما با این توجیه که او در نزد دایى اش بزرگ شده است به این ازدواج راضى شد.
من در مدت 12 سالى که با او زندگى مى کنم از هیچ تلاشى در خانه اش فرو گذار نکرده ام. در حال حاضر زندگى ما مرفه است. از خانه و مال و فرزند و سلامتى برخورداریم اما شوهرم با بداخلاقى بیش از حد خود, عرصه را بر من تنگ کرده است. همیشه مرا کتک مى زند و من همواره بر این رنج بزرگ به خاطر رضاى خدا صبر کرده ام. هیچگاه در حق او و اموالش دروغ یا خیانتى از من سر نزده است, اما او حتى حرمت عید و عزا را هم نگه نمى دارد. به طورى که در روز 21 رمضان و در عید نوروز هم مرا به شدت کتک زد که در اثر آن تمام بدنم سیاه شد و تا مدتها درد مى کرد.
بیشتر این آزارها و کتکها به خاطر میهماندارى است. ما معمولا زیاد میهمان داریم و در این میان اگر مثلا یک بار چاى دیر آورده شود و یا یکى از میهمانان چاى دوست نداشته باشد شوهرم مرا کتک مى زند و مى گوید: چون تو خوب تعارف نکردى او چاى نخورد! و با این بهانه هاى واهى زندگى را براى من جهنم کرده است. دیگر خسته شده ام. مرا راهنمایى کنید. بگویید کدام راه را انتخاب کنم; صبر یا فرار؟ شما را به خدا زودتر جواب مرا بدهید.
خواهر گرامى!
قبل از هر توصیه اى لازم مى دانیم که توجه شما را به یک نکته اساسى جلب نماییم و آن اینکه مدارا و نرمش, یکى از ارزشهاى اخلاقى است که مورد تإیید اسلام مى باشد. این ویژگى, از ایجاد تشنج و تنش در رفتار اجتماعى مردم جلوگیرى مى کند و زمینه رشد و اصلاح افراد و روابط میان آنان را فراهم مى سازد. بنابراین, انسان باظرفیت, بلندنظر و دوراندیش بجاى اینکه در برابر حوادث و فراز و نشیبهاى زندگى و در مقابل ضعفها و خطاهاى دیگران به موضعگیرى عجولانه و احساسى بپرازد ترجیح مى دهد که با صبر و آرامش به اصلاح کجیها همت گمارد. آنچه که تحمل سختیها را براى این گونه افراد آسان مى کند, اعتمادى است که به صحت رفتار خود دارند و امیدى است که به نتیجه کارشان بسته اند. مراعات این شیوه براى انسان باایمان و هدفدار کاملا ضرورى است زیرا از این طریق علاوه بر جذب سریعتر و بهتر دیگران, از تحریک بیجاى مکر و کینه دشمنان نیز تا حد ممکن جلوگیرى مى کند. به همین دلیل پیامبر اکرم(ص) فرموده اند پروردگارم همان طور که مرا به انجام واجبات امر کرده به مداراى با مردم نیز موظف فرموده است.(1) و هم ایشان فرموده اند که مداراى با مردم نیمى از ایمان است و نرمش با آنان نیمى از زندگى.(2)
اما همان طور که عنایت دارید این مدارا و صبر و تحمل یا براى جلوگیرى از ظلم و بدى است و یا براى ایجاد و تثبیت خوبیها و ارزشها. اما صبر و مدارایى که موجب ریشه دار شدن ظلم و فساد و بدى شود, به هیچ وجه مورد تإیید نیست. در چنین مواردى انسان باید قاطعانه و بى پروا از حق دفاع کند و هیچگونه گذشت و اغماضى از خود نشان ندهد. از جمله چیزهایى که هرگز نباید فداى مسامحه و رو در بایستى و خجالت شود همین حق جویى و حق طلبى است. چنانچه در روایت آمده است که از چند چیز نباید حیا کرد و یکى از آنها طلب حق است, هر چند آن حق کوچک و ناچیز باشد.(3)
قرآن کریم با وجود تإکیدى که بر گذشت و رإفت و مهربانى دارد, قصاص را مایه حیات اجتماع مى داند.(4) هیچ چیز در نظر اسلام گرامى تر از حق و عدل نیست و کارى که موجب پایمال شدن حق و نفى عدالت باشد هرگز مورد تإیید دین نمى باشد.
در خانواده نیز بیش از هر چیز محبت و رإفت اهمیت دارد و حرف آخر را گذشت و مدارا مى زند. اما آیا هر صبر و تحمل و هر گذشت و کوتاه آمدنى به صلاح است؟! آیا نباید بین مداراى سازنده و مدارایى که موجب تداوم و تقویت ظلم و نابهنجارى مى شود تفاوت گذاشت؟! و آیا در مقابل هر رنجى مى شود براى رضاى خدا صبر کرد و ساکت ماند؟!
شما مى دانید که آشفتگى کانون خانواده و روابط ناصحیح اعضاى آن زمینه اى مى شود تا عقده هاى متعدد روحى و روانى در درون فرزندان شکل بگیرد و آنان را با شخصیتى ناسالم و غیر طبیعى به جامعه تحویل مى دهد. شوهر شما از چنین بیمارىاى رنج مى برد و شما در مقابل نسل آینده مسوولید که جلوى این دیوار کج را که نسل به نسل دارد ادامه مى یابد بگیرید و نگذارید که این خصلت غلط را فرزندانتان به ارث ببرند.
شوهر شما به خاطر سرشکستگى و حقارتى که به واسطه رفتار زننده و غلط پدر و خانواده اش تحمل نموده, نسبت به قضاوت دیگران در مورد خودش حساسیت وسواس گونه اى پیدا کرده است. او دائما از نوع نگاه مردم احساس نگرانى مى کند و به خاطر اهمیت دادن افراطى به این امر, همیشه در حال اضطراب و خیالبافى به سر مى برد.
این گونه افراد معمولا در نزد غریبه ها و براى افراد بالادست خود, نیروهاى خوب و مطیع و فرمانبردارى هستند اما نسبت به بستگان و زیردستان خود و در درون خانه, افرادى خرده گیر, بهانه جو و سختگیرند و معمولا بغضهاى فروخورده و عقده هاى ناگشوده بیرون را در خانه باز مى کنند و انتقام تکلفهایى را که در اجتماع بر خود بار کرده اند و تقاص فشارهایى را که در بیرون تحمل کرده اند از آشنایان و اهل خانه مى ستانند.
شما موظفید که با روشهاى گوناگون, فرزندانتان را متوجه زشتى این رفتار کنید. کارى کنید که آنها قبح و ناپسندى اخلاق پدرشان را با تمام وجود حس کنند و از آن بیزارى جویند. این کار باعث موضعگیرى آنها در مقابل اعمال پدرشان مى شود و حمایت آنان را متوجه شما مى سازد و علاوه بر این, مانع آلوده شدن خود آنان به این خصلتهاى ناپسند مى شود. سعى کنید فرزندان و بویژه پسران خود را جوانمرد و دلیر بار بیاورید. به آنها تفهیم کنید که مردانگى و غیرت این است که انسان در مقابل قوىتر از خود بایستد. مردان باوجدان و باشخصیت نه تنها هرگز به خود اجازه کتک زدن زن را نمى دهند بلکه حتى از شنیدن چنین چیزى نیز احساس چندش مى کنند. بچه هاى شما باید پاسخ این سوال را به درستى دریابند که چه عاملى باعث مى شود که یک فرد آنچنان در مقابل دیگران ضعیف و ذلیل باشد و چنان در مقابل آنها خوش خدمتى و خوش رقصى کند که حتى چاى نخوردن آنها برایش اهمیت فوق العاده اى داشته باشد, اما همین آدم ذره اى درک و احساس نسبت به همسرش نداشته و زندگى را به خاطر هیچ و پوچ و با بهانه گیریهاى واهى و با خشونت و کتک براى او جهنم کند؟! شوهر شما چگونه بین این دو اخلاق را جمع مى کند و چه توجیهى براى آن دارد؟!
باید بکوشید که توقعات غلط شوهرتان را آرام آرام از بین ببرید. توصیه به تدریجى بودن این کار از آن جهت است که شاید براى اقدام فورى و یکباره, هم خود شما آمادگى کامل نداشته باشید و هم او را به عکس العمل خشن و فوق العاده و بیش از حد تحمل خود وادارید. اولا سعى کنید کم کم او را متوجه سازید که حساسیت او نسبت به دیگران و وسواسى که در نوع معاشرت با افراد و احترام گذاشتن به آنها دارد افراطى و غیر عادى است و احساسى را که او دارد دیگران ندارند. علاوه بر این اگر فرضا لازم باشد که چنین وسواسهایى در پذیرایى از میهمان و یا در اداره منزل به خرج داده شود انجام چنین کارى وظیفه شما نیست. اگر بجا آوردن این گونه آداب و مراعات مسایل خاصى براى ایشان خیلى اهمیت دارد بهتر است از این به بعد خودش عهده دار انجام آنها شود. به تدریج این کارها را به خودش بسپارید تا هم با واقعیتها بیشتر آشنا شود و دیگر از بالاى گود فرمان ندهد و هم اگر روشهاى بهترى را بلد است در عمل به شما بیاموزد. اگر ایشان در زندگى, با یک انسان بى مسوولیت و پرتوقع و بهانه گیر مثل خودش مواجه شود مزه این کارهایش را بیشتر درک خواهد کرد.
مى توانید از افرادى که قادرند او را متوجه قبح این اخلاقش کنند کمک بگیرید. در فرصتهاى مناسب مشکل خود را به بستگان یا آشنایانى که مورد قبول و احترام همسرتان هستند بگویید تا آنها به صورت مستقیم یا غیر مستقیم نکات لازم را به او گوشزد کنند. سیاستها و برخوردهاى شما در همه مراحل زندگى کاملا باید تربیتى و در جهت اصلاح وى باشد. مبادا با احساس کینه توزى و انتقامجویى دست به اعمال این روشها بزنید. در هر شرایطى پایبندى خود را به انسانیت و اخلاق حفظ کنید. همیشه با شوهر خود با احترام و منطقى رفتار کنید تا روشنگریها و حقگوییهاى شما در وى موثر واقع شود. اگر با لجبازى و پرخاش و خشونت با وى برخورد کنید, غرور و نفسانیت وى را تحریک مى کنید و او را به مقابله با سخن حق خود وا مى دارید و علاوه بر این, او نیز از این به بعد رفتار خشن خود را عکس العمل کارهاى شما معرفى مى کند و این گونه خود را توجیه مى کند. اما اگر تصمیمات خود را در حال آرامش و با سیاست و سنجیده عملى کنید, محیطى پر از سلم و صفا خواهید داشت و او هم آرام آرام از درون, بیدار و شرمنده و متحول مى شود و این شیوه قطعا به نفع شما و همسر و فرزندانتان مى باشد.
چنانچه در ادامه این راه نیاز به مشورت داشتید باز هم با ما تماس بگیرید. از خداوند بزرگ تقاضامندیم که هر چه زودتر آگاهى و ایمان را به جاى جهالت و حقارت بر وجود تک تک انسانها حاکم گرداند تا از این پس شاهد این گونه ظلمها نباشیم و برخى افراد به خاطر هوسهاى خود, زندگى دیگران را تیره و تلخ نسازند.موفقیت و سربلندى شما را آرزومندیم.
پى نوشت :
1ـ عن رسول الله(ص): امرنى ربى بمداراه الناس کما امرنى بإدإ الفرائض. کافى, ج 2, ص 117.
2ـ عن النبى(ص): مداراه الناس نصف الایمان و الرفق بهم نصف العیش. کافى, ج 2, ص 116.
3ـ : ثلاثه لا یستحیى منهن: .... و طلب الحق و ان قل.
4ـ و لکم فى القصاص حیوه یا اولى الالباب لعلکم تتقون. سوره بقره, آیه 179.