((ازدواج, مدفن عشق و شادیها است!)) این ضرب المثلى است که طى سالهاى اخیر غالب جوانان ایتالیایى بدان معتقد شده اند. اما چرا؟ به چه دلیل واقعیتهاى اجتماعى, شهروندان عضو گروه هفت که با جمعیت 57 میلیون نفر, تولید ناخالص داخلى اش هر سال از 1200 میلیارد دلار فراتر مى رود را بدین باور عملى رسانده که ازدواج, پایان خوشیها است؟
بر اساس آمارهاى رسمى در ایتالیا, به رغم نرخ صفر درصدى رشد جمعیت در این کشور, شمار ازدواجها روز به روز کاهش مى یابد و تعداد جداییها و طلاقها افزون مى گردد. به علاوه, با گذر زمان, سن افرادى که خواهان ازدواج مى شوند, بالاتر مى رود.
گزارش مرکز آمار ایتالیا حاکى است که طى سال گذشته میلادى, 290 هزار مورد ازدواج در این کشور به ثبت رسیده; حال آنکه این رقم در سال 1372 (1993م), 302 هزار و در سال 1370 (1991م), 312 هزار و 400 و در سال 1351 (1972م), 420 هزار مورد بوده است. بدین ترتیب اکنون نرخ ازدواج به حدود 5 در هزار رسیده, حال آنکه این نرخ در سال 1365 (1986م), 5/6 در هزار بود.
از سوى دیگر, در عین کاهش شمار ازدواجها, از تعداد ازدواجهاى مذهبى نیز رفته رفته کاسته مى شود. در حال حاضر, حدود یک پنجم موارد ازدواج در ایتالیا از نظر مذهبى, نامشروع است. این ازدواجها, تنها در شهردارى به ثبت مى رسند, اما بدان دلیل که فاقد مراسم مذهبى در کلیسا هستند, غیر شرعى تلقى مى شوند. نرخ ازدواجهاى نامشروع در سال 1369 (1990م), 16/8 درصد کل موارد زناشویى بوده حال آنکه این متغیر در سال 1373 (1994م)به 19/1 درصد رسید.
همچنین اکنون سن ازدواج در میان مردان ایتالیایى به حدود 31 سال و در میان زنان به 27/5 سال رسیده است. شمار ازدواجهایى که به پایان مى رسند نیز در حال فزونى است. به عنوان مثال در سال 1369 (1990م), 44 هزار مورد جدایى به ثبت رسید, اما این رقم در سال 1373 (1994م) به 52 هزار افزایش یافت. (میان جدایى و طلاق تفاوت وجود دارد. زن و شوهر ایتالیایى پس از سه سال زندگى در دو خانه جدا, مى توانند از یکدیگر طلاق بگیرند.) در سال 1373 (1994م), 27/5 هزار مورد طلاق در ایتالیا ثبت شد; حال آنکه سال قبل از آن 23/8 هزار زوج از یکدیگر طلاق گرفته بودند. و اما تا آنجا که به معضل ازدواج مربوط مى شود, باید در دو مقوله ((عینى)) و ((ذهنى)) در جستجوى علل بود. این علتهاى درهم تافته که پیوند زناشویى را مانع مى شوند, در از هم گسستگى این زیباترین پیمان نیز, نقش اساسى ایفا مى کنند.
عوامل عینى
این عوامل عمدتا به بحران اقتصادى, سنتهاى تشریفاتى و پرهزینه و فشارهاى مالى شدیدى بازمى گردد که عموم جامعه ایتالیا از آن رنج مى برد. بیکارى و تنگناى مالى, در مرحله نخست, جوانان را قربانى مى کنند. اینان, بدون سابقه کار و فاقد هر گونه ذخیره مالى, از دامان والدین پاى در عرصه ناهموار و دشوار اجتماع مى گذارند و براى یافتن شغل و درآمد مکفى, دچار یک معضل دوار و شیطانى مى شوند.
اکنون براى یک پسر جوان ایتالیایى, زندگى تنها, اما مستقل از والدین نیز, بسیار دشوار است; چه رسد به آنکه بخواهد ازدواج کند و هزینه هاى قبل و بعد آن را نیز گردن بگذارد. البته هستند دختران و پسرانى که به لطف ثروت پدر و مادر, با هیچ مشکلى در این وادى آشنایى ندارند, اما شمار این نازپروردگان, در جامعه شدیدا طبقاتى ایتالیا, اندک است.
از سوى دیگر در جامعه خرافات زده و سنت گراى ایتالیا, فرار از تشریفات نامعقول مراسم ازدواج, ناممکن و یا بسیار سخت مى باشد. بویژه دختران, عمده آرزوها و خیالهاى طلایى خویش را به دور ((مراسم سنتى و تخلف ناپذیر ازدواج)) مى بافند و همین خود, زناشویى را به یک خواسته دست نیافتنى مبدل مى سازد.
تشریفات پرهزینه ازدواج در ایتالیا
در ایتالیا, رعایت برخى تشریفات ازدواج, جزء ضروریات گریزناپذیر اما هزینه بردار به شمار مى رود. به عنوان مثال, خرید گل و لباس سفید, برگزارى مراسم ویژه در کلیسا و نواختن موسیقى در آن, و بالاخره دادن شام و یا نهار به میهمانان پرشمار, چیزهایى نیستند که بتوان از آنها به راحتى گریخت. غالب خانواده هاى ایتالیایى, رعایت نکردن تمام و یا بخشى از این تشریفات را به ((زایل کردن زیباترین روز زندگى)) تفسیر مى کنند.
برآورد اجمالى هزینه متوسط این تشریفات و مقایسه آن با وضعیت مالى دختران و پسران, گویاى چرایى محرومیت جوانان ایتالیایى از ازدواج است. برگزارى مراسم سنتى ازدواج, براى یک زوج ایتالیایى دهها میلیون لیر هزینه دارد. به عنوان مثال, متوسط قیمت یک دست لباس عروس به 6 تا 12 میلیون لیر (3700 تا 7400 دلار) بالغ مى شود و کت و شلوار داماد حدودا دو میلیون لیر (1250 دلار) است. برگزارى مراسم ازدواج در کلیسا نیز یک رسم است. این روزها, کلیساهاى غیر معروف بین 500 هزار تا یک میلیون لیر بابت انجام این مراسم از داماد پول مى گیرند. این هزینه, براى کلیساهاى مشهور و بزرگ ایتالیا بین 5 تا 9 میلیون لیر (3000 تا 5500 دلار) است. خرید گل و شیرینیهاى سنتى, تهیه حلقه طلا, چاپ کارت دعوت و نیز عکاسى و فیلمبردارى از مراسم و غیره هم حدود 10 میلیون لیر (6200 دلار) خرج دارد.
داماد پس از برگزارى مراسم در کلیسا, باید به میهمانان در یک رستوران مناسب, شام و یا ناهار دهد. به طور متوسط, تعداد میهمانان یکصد نفر است و یک رستوران نسبتا خوب, بابت هر نفر حدود 130 هزار لیر پول دریافت مى کند. بدین ترتیب, آقاى داماد باید بابت اطعام میهمانان جشن ازدواجش چیزى در حدود 13 میلیون لیر (بیش از 8 هزار دلار) بپردازد. او باید اسباب و اثاثیه زندگى را نیز تهیه کند, زیرا از ((جهیزیه عروس)) خیلى خبرى نیست. پس از جشن ازدواج, زوج تازه پیوند یافته باید به ((ماه عسل)) بروند. بدین منظور اگر شرایط مالى اجازه دهد, غالبا جزایر زیباى اقیانوس اطلس و آرام انتخاب مى شوند. هزینه این سفر نیز بیش از 4 میلیون لیر (حدودا 3 هزار دلار) است, اما خیلى از زوجها براى آنکه بتوانند مراسم سنتى را بجاى آورند, از ماه عسل چشم پوشى مى کنند. چنانچه فرضا ((ماه عسل)) را از تشریفات ازدواج حذف کنیم, متوسط هزینه اى که داماد باید بابت انجام سنتهاى ازدواج بپردازد, حدود 25 هزار دلار است. پس از پایان جشن ازدواج و ماه عسل, زندگى مشترک آغاز مى شود و زن و شوهر باید هزینه هاى جدید و مستمرى را تقبل کنند.
نخستین هزینه جارى, پرداخت اجاره بها است. در شهرهاى بزرگ مانند رم, میلان, بولونیا, فلورانس, تورینو و جنوا, اجاره بهاى ماهیانه یک آپارتمان سطح متوسط با یک اتاق خواب, چیزى بیش از یک میلیون و 300 هزار لیر (800 دلار) مى باشد. هزینه هاى مربوط به برق, تلفن, شهردارى, نگهدارى ساختمان و غیره نیز هر ماه به سیصد دلار مى رسد. و اما هزینه خوراک یک زوج نیز در هر ماه کمتر از 600 هزار لیر (حدود 400 دلار) نیست. موضوع بدین جا ختم نمى شود. ایتالیاییها نسبت به سایر شهروندان اتحادیه اروپا, بیشترین هزینه را بابت خرید کفش و پوشاک مى پردازند. یک خانم جوان شهرى, هر سال به طور متوسط شش تا ده دست لباس مى خرد و شوهرش نیز باید متناسب با خود او بپوشد. بدین ترتیب, یک جوان ایتالیایى براى آغاز زندگى مشترک خود, باید حدود 25 هزار دلار (40 میلیون لیر) تقریبا یکجا بپردازد و سپس هر ماه مبلغى در حدود 1500 دلار بابت گذران عادى زندگى هزینه کند.
یک جوان ایتالیایى که سابقه کار ندارد, اگر موفق به یافتن کار شود, در ابتداى استخدام در یک شرکت خصوصى و یا دولتى, ماهیانه در حدود 1000 دلار حقوق مى گیرد. او با چنین شرایطى براى آنکه بتواند ازدواج کند, باید اولا مبلغ قابل توجهى ذخیره مالى داشته باشد و ثانیا از پس هزینه هاى زندگى مشترک برآید که آن هم به سختى امکان پذیر است. یافتن شغل در ایتالیا (با 12 درصد نرخ بیکارى) جزء یکى از دشوارترین مراحل زندگى شهروندان جوان مى باشد.
بسیارى از شرکتهاى خصوصى و دولتى, داشتن ((سابقه کار)) را شرط استخدام قرار مى دهند. این بدان معنا است که جوانى که تازه دبیرستان و یا دانشگاه را به پایان رسانده و قصد آغاز یک کار مطلوب را دارد, به بزرگترین و رویایى ترین هدف خویش دست نیابد. معضلات وابسته به یافتن شغل, جوانان را وادار مى سازد تا براى مدتى طولانى در خانه والدین زندگى کنند. طبق آمار رسمى, در سال 1373 (1994م) حدود 40 درصد فرزندان جویاى کار, بیش از 25 سال سن داشته اند (41 درصد پسران و 37 درصد دختران).
از سال 1363 (1984م) تا 1373 (1994م), نرخ بیکارى پسران 15 تا 19 سال از 40 درصد به 48 درصد و در میان جوانان 20 تا 24 سال, از 25 درصد به 37 درصد افزایش یافت. این متغیر در میان جوانان 25 تا 35 سال نیز از 7 درصد به 15 درصد رسید.
بسیارى از جوانان پس از ناامیدى از استخدام در یک نهاد خصوصى و یا دولتى, به شغل آزاد (مانند توزیع کالا و گشایش مغازه) روى مىآورند. براى ورود به این وادى, داشتن سرمایه ضرورى است. براى دست و پا کردن سرمایه, باید به بانک مراجعه کرد. دریافت وام نیازمند ضمانتهاى متعدد و سخت مالى و حقوقى است (مانند سند خانه, داشتن درآمد بالا و ...) که غالبا شمار فراوانى از جوانان از پس آن برنمىآیند. البته عده اى به سراغ رباخواران مى روند, اما در دامى خلاص ناپذیر گرفتار مىآیند و درس عبرتى براى سایر جوانان ناپخته مى شوند.
همین ((عینیت))ها است که سبب مى شود دختران و پسران ایتالیایى نتوانند به این زودیها ازدواج کنند. در این کشور پیشرفته صنعتى, بسیار مشاهده مى شود که دوران نامزدى بین سه تا ده سال به طول مى انجامد. دلیل چنین پدیده زجرآورى, مشکلات مالى پیش گفته است. استمرار بیش از حد و خسته کننده دوران نامزدى, آفت زا نیز هست, چنانکه یک دختر و پسر ممکن است از زمان آشنایى با اولین نامزد خود تا مرحله ازدواج, چندین و چند نامزد عوض کنند!
جوانانى که به هر ترتیب, توانسته اند از پس مخارج سرسامآور ازدواج برآمده باشند, باید تمهیدى براى گذران عادى زندگى بیندیشند.
مخارج بالاى زندگى, غالبا هم زن و هم شوهر را وادار به کار فراوان مى کند, زیرا یک منبع درآمد در خانه, کافى نیست. یافتن یک شغل ثابت, معمولا براى زنان ایتالیایى بسیار دشوارتر از مردان مى باشد; چنانکه اکنون نرخ بیکارى در میان بانوان حدود 16 درصد یعنى دو برابر مردان است. معضل بیکارى در جنوب ایتالیا بسیار بزرگتر و پیچیده تر از مرکز و شمال است. نرخ بیکارى در میان زنان این خطه, به 30 درصد مى رسد و در برخى شهرها, میزان بیکارى میان جوانان 25 تا 30 سال از 50 درصد هم تجاوز مى کند!
این گونه فشارهاى محیطى, امروزه, دختران ایتالیایى را نیز بر آن مى دارد که پیش از ترک والدین, وارد بازار کار شوند تا بتوانند ازدواج کنند! محاسبات مرکز آمار ایتالیا, (ایستات) نشان مى دهد که 40 درصد زنان پس از ازدواج مجموعا حدود 70 ساعت در هفته در داخل و خارج خانه کار مى کنند. میزان اشتغال 60 درصد باقیمانده نیز تقریبا 60 ساعت در هفته مى باشد. اما برخلاف زنان, حدود 37 درصد مردان شاغل, در خانه به همسرشان کمک مى کنند. مدت اشتغال این مردان همسردوست در خانه, تنها یک ساعت در هفته است! بدین ترتیب امروزه, در جامعه ایتالیا زنان متإهل به مراتب بیشتر از مردان, دشواریهاى زندگى را تحمل مى کنند.
تمامى دشواریهاى پیش گفته, در نرخ جمعیت نیز تإثیر مى گذارد. مخارج بالاى زندگى, درآمد ناموزون و سخت و بالاخره فشار شدید کارى بر گرده زنان, تمایل به داشتن فرزند را به نحو قابل ملاحظه اى کاهش مى دهد. اکنون تقریبا 50 درصد زنان متإهل پس از سن 30 سالگى اولین فرزند خود را به دنیا مىآورند و به ندرت شمار آنها را به دو و یا سه مى رسانند. نرخ اندکى کمتر از صفر درصد رشد جمعیت در ایتالیا, از جمله ناشى از همین فشارهاى عینى است.
موانع ذهنى و روانى
تحمل مشکلات و تصمیم به رفع موانع به منظور دستیابى به هدف, مستلزم داشتن ذهنیت و روحیه مساعد است. میان جوانان ایتالیایى, گرایش به آزادى جنسى و تمایل به یله و بى قید بودن, روز به روز بیشتر مى شود. این نابسامانیهاى اخلاقى و روحى, اکنون کیان خانواده را در ایتالیا به ورطه خطر کشانده است. فراوانند خانواده هایى که در مراحل نخستین زندگى, به دلیل عدم وفادارى زن به شوهر و بالعکس, از هم مى پاشند. تمایل به غیر و عدم وفادارى, پیوند روحى میان زوج را مى گسلد و به علاوه, زمینه روحى تحمل مشکلات زندگى زناشویى را از میان برمى دارد. رواج این پدیده ناهنجار, پاپ ژان پل دوم را بارها به اندرز مردم واداشته و از آنها خواسته است تا ارزشهاى اخلاقى و کیان خانواده را به پاى بوالهوسیهاى شیطانى فدا نکنند.
قیدناپذیرى اخلاقى, عموما از زمان جوانى آغاز مى شود. امروزه, فراوانند جوانانى که در دوران نامزدى خود, به نامزدشان خیانت مى کنند و در پى تنوع طلبیهاى شهوانى, به سراغ دیگران نیز مى روند.
از سوى دیگر, به درازا کشیده شدن دوره نامزدى (گاه تا ده سال) و فروکش کردن شعله هاى آغازین عشق, بسیارى از جوانان را از تحمل دشواریهاى مالى مراسم ازدواج باز مى دارد و پیوند زناشویى را سهمگین مى نمایاند. گزافه نیست اگر بگوییم که این بازدارنده هاى عینى و ذهنى, در تساعد و تعامل با یکدیگر, ازدواج را براى بسیارى از دختران و پسران ایتالیایى به یک ((کابوس)) مبدل ساخته اند. گروهى از جوانان, بنا به نیازهاى طبیعى خود (مانند تمایل به داشتن فرزند, آرامش ناشى از ازدواج و ...) این کابوس را گریزناپذیر مى دانند اما شمار زیادى نیز هستند که هیچ گاه نمى خواهند و یا نمى توانند ازدواج کنند.
منبع: رم ـ خبرگزارى جمهورى اسلامى