زنان در آستانه ورود به بیستمین سال انقلاب اسلامى

نویسنده


  زنان در آستانه ورود به بیستمین سال انقلاب اسلامى
در گفتگو با خانم زهرا شجاعى

فریبا شیرازى

 

 

ارزیابى وضعیت و مسائل زنان پس از حدود دو دهه از پیروزى انقلاب اسلامى موضوعى است که نگرشى گسترده و عمیق را مى طلبد. دستاوردهاى بسیار گسترده اى که در این زمینه داشته ایم, برخى کاستیها و نیز نگاه به آینده, محورهاى کلى این بازبینى است. آنچه در گفتگو با خانم شجاعى صورت گرفته نگاهى گذراست به این موضوع, و آن گاه اشاره اى به برخى ابعاد زندگى حضرت زهرا(س) به عنوان الگوى زن مسلمان در عصر حاضر.
در آستانه ورود به بیستمین سال پیروزى انقلاب اسلامى قرار داریم. بى شک در جهانى که مى رفت در چارچوب نظریه دهکده واحد جهانى, تنها پاسخگوى نیات توسعه طلبان بوده و ارزشهاى اخلاقى و انسانى را در پاى کلیشه هاى فرهنگى سکولاریستى و ضد دینى ذبح نماید, انقلاب اسلامى نداى هشدار دهنده و فراگیرى بود که جهان را لرزاند. پیروزى در میان ملتها, چه آنان که در فقر مادى مى زیستند و چه آنان که گرفتار فقر معنوى شده اند, ((انفجار نور))ى بود در دل شب تاریک.
در این بین زنان نیز به عنوان نیمه پیکره جامعه بشرى على رغم تهاجم همه جانبه و سوء تبلیغات با پیام جدید این انقلاب کم و بیش آشنا شده و با چهره جدیدى از ((زن)) روبه رو شدند که با الگوهاى رایج معاصر متفاوت بود. زنى که الگوى خود را ((سیده نسإ العالمین)) قرار داده و با همه توان به میدان آمده تا بگوید ((فاطمه(س))) بى هیچ تردیدى پاسخگوى نیاز همه عصرها و نسلها براى چگونه زیستن است. ((زن)) انقلاب اسلامى با این آرمان پا به میدان مبارزه نهاد و اینک دو دهه است که حرکتى همه جانبه را براى نزدیکى به بانویش آغاز کرده است. او چه مسیرى را پیموده و در ادامه راه باید چگونه گام بردارد, موضوع گفتگوى ما با سرکار خانم زهرا شجاعى, مشاور وزیر کشور و مدیرکل کمیسیونهاى امور بانوان کشور است, که در زیر مى خوانید:
سرکار خانم شجاعى, با تشکر از فرصتى که در اختیار ما قرار دادید, لطفا در ابتدا تصویر روشنى از زن مسلمان ایرانى در آستانه ورود به بیستمین سال انقلاب اسلامى ترسیم نمایید.

خانم شجاعى: بسم الله الرحمن الرحیم. با تشکر از مجله پیام زن به خاطر طرح مسائل اصولى که آن را به عنوان متعادل ترین و پرمحتواترین ماهنامه زنان درآورده, باید عرض کنم, یکى از نتایج و دستاوردهاى انقلاب اسلامى ایران معرفى و ارائه چهره جدیدى از زن مسلمان ایرانى بوده که این چهره در طول سالهاى پس از پیروزى و در آستانه بیستمین سال انقلاب به تدریج هم رشد کرده و تکامل یافته و هم پیرایش شده است. این چهره یا سیما از زن در واقع ویژگیهاى خاصى را دارد که ضمن حفظ اصول و ارزشهاى اعتقادى, حضور در صحنه اجتماعى و فعالیتهاى سیاسى را به مجموعه تلاشهاى خود اضافه کرده است. به عبارت دیگر زن مسلمان انقلابى در واقع, نه خصوصیات زنان عصر قاجار را دارد که افق دیدشان تا پاشنه در حرمسراها بوده و نه بى بند و بارى برخى زنان عصر پهلوى را داراست, که رها کردن خانواده و فدا کردن نقش مادرى و همسرى را به پیروى از الگوى حرکت زن غربى سر لوحه امور خود قرار دهد. زن مسلمان انقلابى مسوولیت خانوادگى و اجتماعى را با هم جمع کرده است. او تربیت فرزند و اداره همسر را با اهمیت دانسته و در عین حال نسبت به مسائل سیاسى و اجتماعى حساس است. این چهره در آستانه بیستمین سال انقلاب با مساعد شدن شرایط فرهنگى و سیاسى, توانسته مهارتهاى لازم را براى توانمند شدن و ایفا کردن بهتر نقشهاى چندگانه اش به دست آورد. چنانچه تعداد زنان متخصص ما با کسب مهارتهاى لازم در عرصه هاى مختلف در این دوران بیست ساله همواره رو به افزایش بوده است.
البته ترسیم این چهره نباید این تلقى یا تصور را ایجاد کند که این زن به تمام خواسته ها و آرمانهاى والاى خود دست یافته, و هنوز نباید فکر کنیم که جایگاه واقعى و منزلت اصلى خود را به دست آورده است. اگر چه در یک قضاوت منصفانه و در مقایسه تطبیقى با دوره قبل و یا جایگاه زنان در سایر کشورها, به رضایت نسبى دست مى یابیم, اما شرایط کنونى با حقیقت اسلامى زن و منزلت واقعى او که شریعت مقدس اسلام بر آن تإکید دارد, یعنى ((ریحانه بودن زن)), هنوز فاصله دارد. این نگاه واقع بینانه این اثر را دارد که ما را به تلاش و تکاپو براى رسیدن به آن نقطه آرمانى تشویق و ترغیب کرده و بر امیدها براى تلاش مضاعف مى افزاید.

چنانچه اشاره کردید تحول عظیمى در میان زنان ما رخ داده و در این امر بى شک دیدگاههاى رهبران طراز اول جامعه, بویژه حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبرى, تإثیر غیر قابل انکارى داشته است. اما در مقابل این دیدگاههاى روشن, برخى باورهاى عمومى غلط در سطوح میانى و پایین جامعه بوده که در بعضى موارد موجب کندى حرکت در دستیابى به اهداف مطلوب شده است. این مسإله را چگونه ارزیابى مى کنید؟
خانم شجاعى: طبیعى است کسانى که از اسلام یک شناخت کامل دارند, در نتیجه شناخت آنها نسبت به زن نیز منطقى و درست است. به اعتقاد من باور عمومى جامعه نسبت به زن, نقش اجتماعى و منزلت او ناشى از باورهاى غلطى بوده که رسوبات آن هنوز در ذهن و فکر افراد باقى است. تإکید مى کنم که دیدگاه حضرت امام(ره) نه شعارگونه بود, نه تبلیغاتى. ایشان در مقدمه وصیت نامه خود به عنوان یکى از مفاخر, حضور زنان را مطرح کرده و مى فرمایند:
((ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنه هاى فرهنگى و اقتصادى و نظامى حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه بقاى اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند و آنان که توان جنگ دارند در آموزش نظامى که براى دفاع از اسلام و کشور اسلامى از واجبات مهم است شرکت و از محرومیتهایى که توطئه دشمنان و ناآشنایى دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند, شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتى که دشمنان براى منافع خود به دست نادانان و بعضى آخوندهاى بى اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده اند, خارج نموده اند.))
مشاهده مى کنید که حضرت امام(ره) بر تلاش زنان صحه گذاشته و حتى قید مى فرمایند که حضور ایشان ((همدوش مردان یا بهتر از آنان)) بوده است, آموزش نظامى را که براى دفاع از واجبات مهم است, لازم دانسته و موانع و محرومیتهاى زنان را ناشى از دو موضوع مى دانند. یکى ((توطئه دشمنان)) و دیگرى ((ناآشنایى دوستان)). یعنى اگر زنان مى خواهند از این موانع رها شوند, دو موضوع باید مورد توجه قرار گیرد. یکى توطئه دشمنان که نگران تبیین این چهره از زن در جهان معاصر هستند و حجم خبرهاى مغرضانه نسبت به وضعیت زنان در جمهورى اسلامى ایران گواه این مطلب است, و دیگرى رها شدن از قید خرافاتى که باز هم دشمنان به دست دوستان نادان و بعضى افراد بى اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده اند.
خود حضرت امام هم واقف و آگاه بودند که حرفها و نظرات ایشان با نگرشهاى افراطى و تفریطى فاصله بسیار دارد. حتى ایشان در جایى دیگر در مسإله طلاق فرمودند: اگر جرإت بود مطالب دیگرى را مطرح مى کردم. و البته نه اینکه ایشان جرإت نداشتند, بلکه شرایط را کافى نمى دیدند. بنابراین سیره عملى بسیارى افراد از باور قلبى نسبت به جایگاه زن, مانند حضرت امام(ره) که این را به عنوان یک حقیقت پذیرفته بودند, نشإت نمى گیرد. بدون شک یکى از موانع مهم اعتلاى فرهنگى, تغییر همین باورهاست که به قول شاعر:
سعدى به روزگاران مهرى نشسته بر دل
بیرون نمى توان کرد الا به روزگاران
اگر چه من تصور مى کنم در جهت تغییر این باورها بیست سال زمان خوبى بوده و حرکت خوبى هم انجام گرفته است. تإثیر این حرکت را مى توان در میزان مشارکت زنان در امور مختلف دید. البته در بخش اقتصادى که با معیارهاى کمى مى توان آن را نسبت به سالهاى قبل از 56 و 57 سنجید, بهتر جواب مى گیریم, ولى مشارکتهاى اجتماعى را نمى توان دقیق ارزیابى کرد.
براى بررسى مشارکتهاى اجتماعى توجه به شاخصهایى این جواب را به ما مى دهد. مثلا تعداد نمایندگان زن مجلس در دوره پنجم, رشد بسیار خوبى دارد. در دوره اول 2% کل داوطلبین از زنان بوده اند که این نسبت در دوره دوم به 1/28% کاهش یافته است. دوره سوم 1/99% بوده و در دوره چهارم به 3% افزایش یافته است. در دوره پنجم داوطلبین زن 6/43% کل داوطلبین را تشکیل مى دادند که این نسبت به دوره اول حدود سه برابر شده است. این افزایش نشان مى دهد که اولا اعتماد به نفس براى مشارکتهاى سیاسى و اجتماعى در زنان افزایش یافته و ثانیا نشان دهنده فزونى اقبال عمومى نسبت به مشارکت آنان است. حال اگر بخواهیم در این موضوع واقعا به پاسخ درستى دست یابیم, باید روى منتخبین نیز این ارزیابى را انجام دهیم. در دوره اول 1/85 از کل نمایندگان مجلس شوراى اسلامى را زنان تشکیل مى دادند که این نسبت در دوره پنجم به 5/46% رسیده است.
همچنین در زمینه مسوولیتهاى مدیریتى در سطوح بالا افزایش تعداد مدیران کل و نیز در زمینه ایجاد تشکلهاى دولتى و غیر دولتى, با افزایش قابل توجهى روبه رو هستیم که نشان دهنده رشد باورهاى عمومى است. نمونه اش کمیسیونهاى امور بانوان در سراسر کشور است که هم اکنون تعداد آنها به 243 کمیسیون رسیده و من تصور نمى کنم در هیچ کشورى این تعداد مرکز با این شرح وظایف وجود داشته باشد. این کمیسیونها همچنین 266 کانون فرهنگى براى زنان را راه اندازى کرده اند.
افزایش مطبوعات مربوط به زنان نیز حاکى از رشد سیاسى بانوان و باور جامعه نسبت به آنان است. اگر چه این ارقام هنوز کافى نیست و نباید بدان متکى بود.

با توجه به روندى که طى شده است, فکر مى کنید در چه زمینه هایى باید تلاش مضاعفى صورت گیرد؟
خانم شجاعى: قسمتى که در این بیست سال کمتر بدان توجه شد و هنوز هم در رابطه با آن مشکلاتى داریم, همان بخشى است که مقام معظم رهبرى بر آن تإکید دارند; یعنى ظلمى که در چارچوب خانه به گروهى از زنان مى شود. ما هنوز نتوانستیم به طور کامل حقوق حقه زنانمان را در خانواده ایفا کنیم. این موضوع دلایلى دارد; یکى اینکه قوانین مدنى ما در شرایطى تدوین شد که نگاه به زن, نگاهى روشن و مترقیانه نبوده و در قوانین موجود, شاهد عباراتى چون ریاست از خصایص مردان است یا مرد هر وقت بخواهد مى تواند زن خود را طلاق دهد, هستیم. اما امروز یک نگاه حکومتى به قوانین مدنى و ایفإ حقوق زن ضرورت دارد, زیرا قوانین موجود تکافوى نیازها و خلإهاى حاضر را نمى کند.
زمانى شما در نظام طاغوتى زندگى مى کنید و قوانین با آن نظام تنظیم مى شود. اما وقتى در نظامى ولایى زندگى مى کنید, حکومت باید ملجإ و پناهگاه مظلومان باشد و اگر ظلمى هم در چارچوب خانه اعمال مى شود, باید از مظلوم دفاع کرد. اما متإسفانه قانون مدنى این را ایجاب نمى کند و باید مورد بازنگرى واقع شود.
سال گذشته که خدمت مقام معظم رهبرى رسیدیم ایشان فرمودند: 90% ظلمى که به زنان مى شود در خانواده است و ریشه آن هم, فرهنگى است. خود این زن پسرش را جورى تربیت مى کند که ظالم باشد. دختربچه نیز خود را آماده مى کند که ظلم ببیند و از این بدتر در بعضى مناطق محروم حتى استثمار مى شود.
فرمایشات ایشان در ارومیه اشاره به همین استثمار بود. کار مزرعه و خانه هر دو بر عهده زن است و مرد راحت مى گردد. بدتر از همه اینکه زن این ظلم را مى پذیرد و اگر خلافش را استدلال کنى با شما مخالفت مى کند و این یعنى جهل مرکب.
در این زمینه باید کارى همه جانبه صورت گیرد و در واقع به نوعى حرکت کنیم که بتوان ضمن بیدار کردن وجدان خفته مردانى که به همسرانشان ظلم مى کنند, وضعیت حقوقى زنان را به نحو احسن و با حفظ آرامش در محیط خانواده ها تغییر داد.
متإسفانه پس از انقلاب در کنار اقداماتى که براى افزایش آگاهیهاى حقوقى زنان از طرق مختلف, مثل صدا و سیما و مطبوعات و فعالیتهاى فرهنگى صورت گرفت, کار چندانى براى رشد اخلاقى مردان انجام نشده و بسیارى از آقایان رشد لازم را در این زمینه پیدا نکردند. اما چرا این دو, یعنى ((حقوق)) و ((اخلاق)) را با هم ذکر کردم, چون معتقدم که در اسلام اخلاق و حقوق چنان با هم ممزوج هستند که هیچ یک بدون دیگرى نمى توانند خانواده و یا جامعه مطلوبى را بسازند.
در مورد حقوق و تکالیف زوجین مى بینیم ضمن توصیه اخلاقى, یک قانون نیز در مقابل وجود دارد و این تعادل را با امتزاج این دو مشاهده مى کنیم. اما ما بعد از انقلاب آگاهیهاى حقوقى زنان را افزایش دادیم, در حالى که رشد اخلاقى لازم در نیمه دیگر جامعه پدید نیامد.

به نظر شما علت این عدم تعادل چه بوده است؟
خانم شجاعى: شاید کمبود انگیزه در آقایان براى این رشد موثر بوده است, در حالى که در زنان انگیزه زیادى براى این ارتقإ وجود داشت. آقایان اصلا رفتار خود را غلط نمى دانستند که انگیزه تصحیح آن برایشان ایجاد شود. از سوى دیگر, با کمال تإسف, کسانى که دست اندرکار این امور فرهنگى بوده و در واقع بیشتر تریبونها را در دست داشتند, از آقایان بودند. سوال مى کنم اگر در حوزه محققى بررسى کند که خطبإ و ائمه محترم جمعه چه درصدى از خطبه ها و توصیه به تقوا و تحلیل مسائل را به این بخش اختصاص دادند که آقایان نباید به همسرانشان ظلم کنند و مى بایست به رشد فکرى زنان و تربیت فرزندانشان توجه داشته باشند, به چه نتیجه اى خواهیم رسید؟ خواهید پذیرفت که کم کار کرده ایم و حتى اگر گاهى در این زمینه مطالبى پخش شد آن قدر فشار آوردند که هفته بعد آن را به نوعى توجیه کردند.
تلاش براى بهبود وضعیت اخلاقى, تنها کار صدا و سیما نیست و نباید همه تقصیرها را به گردن آنها انداخت. طرح این مباحث در مجامع دینى بسیار مهم است. چقدر این کار در این محافل صورت گرفته است؟ اکثرا احادیثى مى شنویم که اگر زنى, همسرش از دست او ناراضى باشد نماز و روزه اش قبول نمى شود, ولى انتهاى حدیث که مى فرمایند: ((و على الرجال مثل ذلک الوزر ان کان موذیا ظالما)) حذف شده است. یعنى عین همین گناه و مجازات براى مرد, اگر ظالم و ستمگر باشد, وجود دارد. به عبارت دیگر, در بیان ائمه معصومین(ع) تعادل رعایت شده است. حدیث دیگرى داریم که اگر مردى همسر بدى داشته باشد, اجر حضرت ایوب را مى برد. همچنان که اگر زنى همسر بدى داشته باشد, اجر حضرت آسیه را مى برد. همین طور حدیث زیباى ((المرإه ریحانه و لیست بقهرمانه)) حدیثى است که مورد سوءاستفاده قرار گرفته و به عنوان یکى از موانع رشد مطرح شده است. در حالى که وقتى به ترجمه صحیح آن توسط مقام معظم رهبرى توجه کنیم به نگرش والاى دینى نسبت به جایگاه زنان پى مى بریم.

با توجه به این شرایط, چشم انداز وضعیت زنان را در آینده چگونه پیش بینى مى کنید؟
خانم شجاعى: با شناخت نسبى که نسبت به مسائل زنان دارم آینده را روشن مى بینم و فکر مى کنم در ترسیم این آینده, بیشتر از همه خود زنان حق دارند. زمان براى کسب مهارتها و ارتقإ تواناییها فراهم است, به خصوص در دوران جدیدى که با ریاست جناب آقاى خاتمى آغاز شده و یکى از محورها توجه به موضوع زنان است, آن هم به صورت ((بهره مندى)) نظام از وجود آنها و نه ((استفاده)) از نیروى زنان. ان شإالله بتوانیم در سطوح مختلف الگوى تمام عیار زن مسلمان ایرانى را براى زنان جهان که تشنه حقیقت هستند, معرفى نماییم. چنانچه تا حدودى هم این کار انجام شده و بانوان و دختران ما باید خود را براى ایجاد و تحقق حکومت جهانى آماده نمایند که طبق روایات یک لشکر از لشکریان امام زمان(عج) را زنان تشکیل مى دهند. چیزى که تصورش براى خیلیها بعید است.

سرکار خانم شجاعى, در آستانه سالروز ولادت باسعادت حضرت زهرا(س) قرار داریم و لازم است این گفتگو را به نام مبارک ایشان مزین سازیم. فاطمه(س) بى شک برترین الگوى زنان عالم است, چنانچه ((سیده نسإالعالمین)) تنها لقب او است. با توجه به مطالعاتى که در این زمینه داشتید لطفا حسن ختام گفتگو را به بیان ابعاد شخصیتى ایشان اختصاص دهید.
خانم شجاعى: به فرمایش امام صادق(ع) ((هى صدیقه الکبرى و على معرفتها دار العقول الاولى)), که عقل و اندیشه پیشینیان بر مدار معرفت حضرتش مى چرخید و او دایرمدار معرفت پیشینیان بود. پس سخن گفتن در باره ایشان کار بسیار مشکلى است. اما از آنجایى که حضرت ولى عصر امام زمان(عج) فاطمه زهرا(س) را اسوه حسنه اى براى خود مى شمارند, به عنوان اداى تکلیف و توصیف مقام و منزلت و شخصیت حضرتش در آستانه هفته زن که به همین نام مقدس در جمهورى اسلامى نامگذارى شده, چند نکته را عرض مى کنم:
این سوال براى نسل جوان مطرح بوده و هست که آیا مى توان انسانى را که در قرون گذشته در جامعه اى با شرایط خاص دوران خود, زندگى مى کرده, به عنوان اسوه و الگو و نمونه اى در عصر حاضر که عصر انفجار اطلاعات, عصر رایانه و تصرف کرات آسمانى است, انتخاب کرد؟
اگر ما تعریف درستى از الگو که عربى آن ((اسوه)) است, داشته باشیم با شناخت دقیق و همه جانبه از آن, متوجه مى شویم که الگوهاى اصیل اسلامى محدود به زمان و مکان نیستند. کلمه اسوه یعنى مدل قابل پیروى. اگر این اسوه خوب باشد, ((اسوه حسنه)) است و اگر بد باشد, ((اسوه سیئه)) نام مى گیرد. یعنى اسوه خود داراى بار ارزشى نیست, بلکه صفت آن, وضعیتش را روشن مى سازد. پس اگر حضرت زهرا(س) قابل پیروى نبودند, امام زمان(عج) نمى فرمودند وجود مقدس حضرت زهرا(س) اسوه مقدسى براى من است. اما نحوه و شیوه الگوگیرى, امر بسیار مهمى است که باید به آن بپردازیم. ما در تبیین شخصیت ائمه معصومین, علیهم السلام, تا کنون همواره بعد ملکوتى و روحانى آن بزرگان را مد نظر قرار دادیم و از آنها انسانهایى ماورایى که غیر قابل دستیابى هستند, ترسیم کردیم و با همان تعابیر و تعاریف, در واقع به نوعى, دست نسل جوان خود را از توسل یا تمسک به دامان ایشان کوتاه نمودیم. اگر حبى و عشقى از آنها در دل نسل جوان وجود دارد, آن علاقه اى نیست که در عمل تجلى پیروى و تشبه به سیره عملى آنها را داشته باشد. به عبارت دیگر در قلب بسیارى از شیعیان اهل بیت(ع), عشق به معصومین وجود دارد, اما در رفتار و منش ظاهرى آنها و سبک و شیوه زندگى این شباهت مشاهده نمى شود. پس باید دید گره و مشکل در کجاست؟
به اعتقاد من, مشکل در این امر خلاصه مى شود که حتى برخى از عاشقان اهل بیت(ع) نیز تصور مى کنند که غیر ممکن یا محال است بتوان در عصر پست مدرنیسم از بانویى که در دوران جاهلیت به دنیا آمده و با ظهور اسلام درخشیده و زهرا لقب گرفته, به عنوان الگوى قابل پیروى, تبعیت کرد. در حالى که روایات اسلامى این توصیه را به ما مى کنند که به مقام ولایت نایل نخواهید شد مگر با عمل و تقوا. راه حل این است که اولا ویژگیهاى شخصیتى, شاخصهاى فاطمى و اصول ثابت زندگى حضرت زهرا را شناسایى کرده و آن را متناسب با شرایط زمان و مکان در زندگى خود پیاده کنیم. قطعا امروز از دختر جوانى که به خانه بخت فرستاده مى شود, انتظار استفاده از آسیاب دستى نمى رود یا توقع نداریم که براى رفت و آمد خود از وسایل نقلیه استفاده نکند. ولى اصل و یا شاخص ((ساده زیستن)) و پرهیز از تجمل گرایى به عنوان یک اصل مهم و ثابت در همه زمانها و در همه مکانها قابل پیروى است. اصلى که از سیره عملى حضرت زهرا و داستانهایى مثل داستان برده قابل استخراج و استنباط است.
شاخص ((عبادت)) که حضرت زهرا(س) نما و الگوى این امر بودند شاخص دیگرى است. امام حسین(ع) فرمودند: مادرم آن قدر در محراب عبادت ایستاد که پاهاى مبارکش ورم کرد. این یک اصل قابل تبعیت در همه زمانها و مکانهاست.
با مطالعه زندگى حضرت زهرا(س) و تبیین شخصیت ایشان از زمان ائمه معصومین(ع) که در قالب روایات بیان شده و با دید استخراج اصول ثابت قابل پیروى که مى توان عنوان آن را ((شاخصهاى فاطمى)) گذاشت, معرفت همگان نسبت به حضرت افزایش مى یابد. با بررسى که از این زوایه در زندگى حضرت زهرا و با مطالعه کتابهاى مختلف انجام دادم, تعدادى از این شاخصها به دست آمد که به دو مورد آنها یعنى شاخص عبادت و ساده زیستى اشاره شد. سایر شاخصها ((اصل مشارکت سیاسى)), ((مشارکت اجتماعى)), ((اصول عاطفه و محبت)), ((نقش تربیتى)), ((شاخص زهد)) و ((شاخص علم و حکمت)) است که مختصرا به آنها اشاره مى کنم.
در مورد اصل ((مشارکت سیاسى)) اگر ظهور اسلام را به عنوان پدیده اى سیاسى تلقى نماییم که در مقابل اشرافیت طبقاتى دوران جاهلیت در عربستان وجود داشت, همه حرکتها و مبارزات پیامبر اکرم(ص) را باید به عنوان مبارزات فعالیتهاى سیاسى قلمداد نمود. در تمام این جریانات از محاصره اقتصادى شعب ابى طالب تا آزار و شکنجه هاى مشرکین به حضرت, هجرت به مدینه و جنگهاى صدر اسلام و در نهایت بعد از رحلت پیامبر, دفاع از حریم امامت و ولایت که سرآمد و نقطه عطف آن خطبه فدکیه است, به عنوان نمونه هایى از فعالیت آن حضرت(س) در تعیین سرنوشت سیاسى زمان خود به شمار مىآید.
شاخص بعدى ((مشارکت یا فعالیتهاى اجتماعى)) حضرت زهرا(س) است. اگر چه تعبیر ((جامعه)) از مفاهیم دوران جدید است, ولى با اغماض از این مسإله, مى توان به فعالیتهایى که به نوعى به آحاد جامعه مربوط مى شود و با همیارى و همفکرى آنها انجام مى گیرد, به عنوان مشارکت اجتماعى نام برد.
بنابراین از جلسات درس حضرت زهرا(س) براى زنان مدینه گرفته تا سرکشى ایشان به خانواده هاى رزمندگان و تشکیل انصارالمجاهدین, زیارت قبول شهداى احد به همراهى زنان مدینه, تشکیل ستادهاى پشتیبانى جنگ که نمونه آن در مساجد سبعه موجود است, همه از مصادیق و نمونه هاى بارز فعالیتهاى اجتماعى دختر گرامى پیامبر(ص) است و قطعا زنان مسلمان و انقلابى ما با تإسى از این بانوى بزرگ و تکیه بر این شاخص در صحنه هاى اجتماعى حضور یافته اند.
شاخص بعدى اصل ((ابراز عاطفه و محبت)) است. همان طور که مى دانید یکى از القاب حضرت ((حانیه)) به معناى زنى است که نسبت به فرزندانش بسیار عطوف و بامحبت است. تعابیرى که در حدیث کسإ در پاسخ به سلام فرزندانش دارند. ((قره عینى و ثمره فوادى)) حاکى از ابراز عشق و علاقه و محبت حضرت به فرزندانشان است. در رابطه با عشق به همسر نیز داستانهاى زیاد و تعابیر شیوا و دلنشینى وجود دارد که در وصیت نامه و اشعار آن حضرت مى توان یافت. در همین زمینه ((نقش تربیتى)) و سازنده اى که حضرت در خانه ایفا مى کردند و یا ((شاخص زهد)) یا ((علم و حکمت)) از جمله اصولى هستند که محدودیتى ندارند. بنابراین اگر بخواهیم در این دوران به سیره حضرت تإسى نماییم باید با نهایت توان این اصول و شاخصها را در زندگى خود پیاده کنیم و این چنیین است که مى توان در عصر حاضر فاطمى زیست.

با تشکر از شما, امیدواریم بانوان و دختران جوان این شاخصها را مد نظر خود در زندگى قرار دهند.
خانم شجاعى: ان شإالله, من هم متشکرم.