زن ، خانواده و اشتغال

نویسنده


زن, خانواده و اشتغال

گیلدا ملکى

 

 

اشتغال زنان به عنوان یکى از دو رکن اصلى خانواده, ضرورتها و انگیزه ها, و تإثیراتى که بر محیط خانواده بویژه فرزندان مى گذارد, موضوع درخور توجهى است که در دهه هاى اخیر به موازات حضور سازمان یافته تر زنان در مشاغل خارج از خانه, مورد توجه کارشناسان مسائل اجتماعى و تربیتى قرار گرفته است. آنچه مى خوانید پژوهشى کوتاه در همین زمینه است.

در مورد زنانى که کار مى کنند, چگونه فکر مى کنید؟ آیا بر این باورید که وظیفه اصلى زنان حضور مداوم در خانه براى بقاى خانواده, تربیت و حمایت از فرزندان است؟ شاید از آن دسته هستید که فکر مى کنید با وجود وضعیت دشوار اقتصادى و مشکلات روزافزون مالى, اداره مطلوب خانواده با یک درآمد کفایت نمى کند و زنان همپاى مردان باید در تإمین مخارج زندگى سهیم باشند.
ممکن است معتقد باشید زنان با وجود تشکیل نیمى از جمعیت و طى مدارج عالى تحصیلى و اخذ تخصصهاى مورد نیاز جامعه, باید همپاى مردان در عرصه هاى مختلف اجتماع حضور داشته باشند و علاوه بر تإمین نیازهاى اجتماعى, خانوادگى به نیازهاى شخصى خود در جهت ارتقإ و اعتلاى فکر و تخصص و عمل نیز بپردازند و یا ... . دیرزمانى نیست که با تغییر ساختارهاى ارزشى, سنتى و دگرگونیهاى بنیادى در ساختار شغلى جامعه, زنان وارد عرصه اشتغال شده اند.
روند رو به تزاید حضور زنان در اجتماع, بیانگر تغییر باورهاى مردم و شرایط اجتماعى است. شاید بتوان گفت بخشى از پذیرش اشتغال به کار زنان در نتیجه فشار افکار عمومى, روابط بین ملتها و حضور زنان در عرصه هاى مختلف کار و مشاغل عالى رتبه سیاسى, اقتصادى, علمى و ... در سایر کشورهاست.
اشتغال زنان بر تعدد و تنوع نقشهاى او افزود. اگر زن تاکنون به عنوان همسر, و مادر ایفاى نقش مى کرد, با ورود به بازار کار و شاغل شدن, در مشارکت اجتماعى ـ اقتصادى نیز نقشى جدید بر عهده گرفته است.
تنوع و تعدد نقشهایى که ((زن)) بر عهده مى گیرد به چه میزان بر کیان خانواده, تربیت فرزندان و آرامش او اثر خواهد گذاشت؟ فرزندان مادران شاغل در مقابل آنچه که از دست مى دهند و مهمترین آن در کنار مادر بودن است, چه چیزى را به دست خواهند آورد؟ اشتغال زنان چه تإثیرى بر سرنوشت حال و آینده فرزندان به جاى خواهد گذارد؟ و ...
هر چند در مقایسه, شاغلان زن در طول سالهاى متفاوت, درصد بسیار اندکى را به خود اختصاص داده اند. به طورى که در سالهاى 1345, 1355, 1365 و 1370 به ترتیب 13/3 درصد, 13/7 درصد, 8/9 درصد و 9/4 درصـد از کل شاغلان کشور را زنان تشکیل داده اند و از این عده نیز بخشى بزرگ در نقاط روستایى زندگى مى کنند و به کارهایى از قبیل قالیبافى, صنایع دستى, کشاورزى و دامپرورى مى پردازند. در این گونه کارهاى دستى و سنتى که ریشه در فرهنگ دارد فرزندان در کنار مادران قرار دارند و غالبا تعارضى در ایفاى نقشهاى گوناگون زن بروز نمى کند.
اما در جوامع شهرى, اشتغال به کار زنان, عموما مترادف با خروج او از خانه و اختصاص بخشى از اوقات خود به کار مى باشد.
جالب است بدانید درسطح کشور در سال 70, در مشاغل مختلف فرهنگى, خدماتى, فنى و ... فقط 752 هزار زنان شاغل بوده اند که از این عده برخى مجردند و عده اى نیز در سنى هستند که به دلیل بزرگ شدن فرزندان, عدم حضور مادر مشکلى را براى آنان بوجود نمىآورد.
اما چرا زنان کار مى کنند؟ اگر ابعاد اشتغال این بخش از اجتماع, مورد بررسى قرار گیرد مى توان میزان تإثیرى را که بر فرزندان و خانواده باقى مى گذارد تا حدى مشخص کرد.
زنان در همه سطوح طبقاتى با گرایشهاى یکسان وارد بازار کار نمى شوند. بخشى صرفا به لحاظ مشکلات مالى و به عنوان کمک خرج خانواده, على رغم نداشتن تحصیل و تجربه, وارد عرصه کار مى شوند. این عده که در انتخاب نوع کار نیز چندان تصمیم گیرنده نیستند عموما با بهبود وضعیت مالى خانواده, شغل خود را رها کرده و به خانواده برمى گردند. داشتن انگیزه صرفا مالى و عدم احساس رضایت از شغل و انجام کارهاى معمولى بدون بازده فرهنگى و شکل گیرى شخصیتى, نه تنها موجب افزایش اطلاعات و آگاهى آنان نسبت به زندگى و اجتماع نمى شود, بلکه به دلیل احساس تعارضى که بین نقش مادرى و شاغل بودن پیش مىآید, مادر عموما دچار مشکل مى گردد. کارگران زن عموما در این گروه قرار مى گیرند.
خانم صدیقه.م مى گوید کارگر بسته بند هستم. براى رسیدن به کارخانه باید صبح ساعت 6 از خانه خارج شوم و تا پنج بعدازظهر که به خانه برمى گردم از بچه ها خبرى ندارم. کارخانه نیز مهدکودک ندارد. از این رو از مهدکودکى که در نزدیکى منزلم قرار دارد استفاده مى کنم. هر چند که بخش زیادى از درآمدم به این امر اختصاص مى یابد, اما چون همسرم نیز کارگر است و ما مستإجریم مجبور شدم کار کنم.
او در مورد تربیت و پرورش فرزندانش که یک دختر و پسر هستند مى گوید: در سنین زیر دبستان بچه ها بیشتر به مادر وابسته و نیازمند هستند. آنها دوست دارند در کنار من باشند که البته این خواست من هم هست, اما تإمین هزینه هاى زندگى نیز ضرورى است. با وجود داشتن درآمد مى توانم بسیارى از نیازمندیهاى زندگى و بچه هایم را تإمین کنم و بدین ترتیب آینده بهترى را براى بچه ها جستجو مى کنم. در عین حال پدرشان نیز کمتر خسته مى شود و مجبور به کار سوم نیست. بچه ها به محبت پدر و مادر هر دو احتیاج دارند. ما هر دو کار مى کنیم تا علاوه بر رفع مشکلات مالى فرصت با پدر بودن نیز براى آنها فراهم باشد.
در تحقیقى که خانم دکتر ((عذرا جاراللهى)) بر روى خانواده هاى کارگرى انجام داده به این نتیجه رسیده است که به رغم نیرومند بودن الگوهاى پدرسالارى در خانواده هاى کارگرى, شاغل شدن زن و کسب درآمد, موجب تغییر هرم قدرت به نفع زن و حضور و مشارکت او در تصمیم گیریها و امور اساسى خانوادگى مانند انتخاب مسکن, خرید وسایل عمده براى منزل, نظارت بر هزینه بودجه خانواده خواهد شد. در حالى که افکار و رفتار زنان خانه دار که بیشتر با محیط خانه سر و کار دارند سنتى تر از افکار و رفتار زنان شاغل است.
ایجاد تعادل در روابط بین زن و مرد و وجود زن مستقل, توانا و تصمیم گیرنده, مى تواند الگوى مناسبى براى پرورش کودکان آگاهتر باشد.
اگر در ایران نیز همانند برخى از کشورها, همزمان با تولد فرزندان فرصت بیشترى براى تربیت و پرورش به کودکان شاغلین زن داده شود و او بتواند از مرخصیهاى طولانى تا زمان شیردهى, تقلیل ساعت کار و نیمه وقت شدن استفاده نماید, برخى از مشکلاتى که در اشتغال زن و در مقطعى که زنان شاغل ایفاى نقش مادرى را هم بر عهده دارند حل خواهد شد. در بررسى نظرات مردم تهران در باره فوائد اشتغال زنان, به این نتیجه مى رسیم که وجه اقتصادى کار زن, بارزترین دلیل و با 81 درصد, در صدر فوائد قرار دارد. در حالى که تربیت بهتر فرزندان 4 درصد را به خود اختصاص داده است. اما در خصوص فوائد اشتغال زنان براى خود آنها, 57 درصد استقلال مالى را ذکر کرده اند و 19 درصد نیز معتقد به بهبود برخورد اجتماعى و درک بهتر مسائل جامعه بودند. 11 درصد نیز بر این باور هستند که اشتغال باعث افزایش اعتماد به نفس و روحیه در زن مى شود. (جدول شماره 1 و 2)

جدول شماره :1 توزیع نسبى نظرات مردم تهران
در باره فواید اشتغال زنان

فواید اشتغال زنان براى خانواده آنهادرصد

1ـ کمک خرج خانواده81
2ـ تربیت بهتر فرزندان4
3ـ باعث بالا رفتن فرهنگ خانواده مى شود3
4ـ ایجاد نظم در زندگى و حل بهتر مسائل زندگى1
5ـ کمک به جامعه1
6ـ هیچ فایده اى ندارد3
7ـ نمى دانم7
جمع100

جدول شماره :2 فواید اشتغال زنان براى خود آنها

فواید اشتغال زنان براى خود آنهادرصد

1ـ استقلال مالى57
2ـ باعث بهبود برخورد اجتماعى آنها مى شود و مسائل جامعه
را بهتر درک مى کنند19
3ـ به آنها اعتماد به نفس و روحیه مى دهد11
4ـ به عنوان فرد مفیدى در جامعه شناخته مى شوند2
5ـ ارزش بیشترى در خانه پیدا مى کنند1
6ـ موفقیت بیشترى در تربیت فرزندان و انجام
کارهاى خانه دارند1
7ـ هیچ فایده اى ندارد3
8ـ نمى دانم6
جمع100

مإخذ: مرکز تحقیقات, مطالعات و سنجش برنامه اى صدا و سیماى جمهورىاسلامى ایران, 1373/9/2, ص11 و 10.
خانم مریم.ک, فارغ التحصیل رشته صنایع دستى معتقد است که میزان تحصیلات و نوع شغل مادران در نوع و شیوه تربیت کودکان موثر است.
او مى افزاید: شیوه برخورد مادرى که از صبح تا بعدازظهر در کارگاهها و کارخانه هاى پر سر و صدا مشغول به کار است با مادرى که کار فرهنگى مى کند, متفاوت است. اطفال از بدو تولد تا حدود 4 سالگى بیشتر احتیاج به آرامش دارند و پس از آن است که دوران آموزش پذیرى کودکان آغاز مى شود و بهتر است با دنیاى خارج در ارتباط باشند. وى ادامه مى دهد: در قدیم کودکان وقتى پا به مدرسه مى گذاشتند مرحله آموزش شروع مى شد. اما در عصر کنونـى چنیـن نیست. جوانـان در آمـوزش آنـقدر پیشى گرفته اند که دیگر پدر و مادر را کمتر مورد مشورت قرار مى دهند. پدر به دلیل مشغله هایى که دارد, کمتر با فرزندان در ارتباط است و مادر باید بیشتر اوقات را با فرزندان بگذراند و اگر مادر آموزش و کار بیرون از منزل و حضور اجتماعى داشته باشد, فرزندان راحتتر مى توانند با او ارتباط برقرار کنند, زیرا مادرى که همیشه در حصار منزل باشد به سختى مى تواند جوابگوى مشکلات و سوالات فرزندانش باشد.
ایشان ضمن اشاره به انگیزه مادر در کار کردن مى گوید: اگر انگیزه مالى و مادى صرفا در کار باشد, بالاجبار فشار کار بر خانواده و فرزندان هم وارد مى شود; اما اگر مادر, کار و حرفه اش را دوست داشته باشد و با علاقه, کار اجتماعى بکند فرزندان آسیب نمى بینند و مادر بیشتر توان خود را در خدمت تإمین نیازهاى روحى, روانى, تربیتى و ... قرار خواهد داد.

خانم ایران مهدیزادگان, عضو هیإت علمى دانشگاه, تحقیقى را بین دو گروه فرزندان مادران شاغل و خانه دار در اصفهان انجام داده است. نتایج این بررسى نشان دهنده تفاوت معنى دارى در اختلالات رفتارى فرزندان مادرهاى شاغل نبود. گرچه در مورد کودکان شش ساله برخى مشکلات مشاهده شد.
دستاورد کلى تحقیق, این بود که چنانچه جانشین مادر بتواند وظایف مادرانه را انجام دهد و یا زمانى که مادر به خانه برمى گردد فقدان ناشى از محبت یا به عبارت دیگر عدم تماس عاطفى را جبران نماید, اختلالى در کودکان به وجود نمىآید.
اگر هدف از تربیت را آماده کردن فرد براى خوب زیستن و بهره مندى کامل و مشروع از مواهب جهان و کسب آمادگى لازم براى ادامه حیات در جهان دیگر بدانیم, در این صورت محتواى تربیت شامل همه مسائل و زمینه هایى خواهد بود که در زندگى جارى بدانها نیازمندیم. براى تربیت, والدین و مربیان باید آگاهیهاى لازم را کسب کنند و اهداف و روشى را در تربیت برگزینند که طفل بداند چه موضعى در قبال رفتار و روش آنها باید اتخاذ کند. براى کودک باید کار, اشتغال و سرگرمى پدید آورد.(1)
تحقیقات نشان مى دهد, زنانى که از کار کردن خود احساس رضایت مى کنند در انجام وظایف مادرى خود داراى سعه صدر و صبورى بیشترى هستند; زیرا زنان شاغل در مقایسه با زنان خانه دار کمتر عصبانى شده و به دلیل وجود ارتباطات عاطفى و انسانى در محیط کار, در صورت بروز مشکل در خانه, سریعتر به آرامش مى رسند, از آموزشهاى بیشترى بهره مند مى شوند و امکان تبادل نظر و کسب تجربه هاى بیشترى دارند. در عین حال اشتغال زنان موجب مشارکت بیشتر مردان در امور خانه و تقسیم وظایف بین فرزندان و ایجاد روحیه مشارکت و تعاون در خانواده مى گردد که منجر به ایجاد روابط صمیمى تر فرزندان و والدین خواهد شد. خصوصا که با اشتغال مادر, خانواده از وضعیت بهتر اقتصادى برخوردار شده و نیازهاى ضرورى راحتتر تإمین مى شود.
اما زنان شاغل همواره لحظات ناراحت کننده اى را به خاطر مىآورند که خود را به خاطر کار کردن سرزنش مى کنند. آن گاه که مادر شاغل, على رغم میلش و به لحاظ قوانین پس از مرخصى زایمان ناگزیر است کودک را به مهد بسپارد بزرگترین تعارض روحى ـ روانى برایش فراهم مى شود.
زمانى که زن ازدواج مى کند و صاحب فرزند مى شود, باید بتواند به طور موقت شغل خود را رها کند و نقش اصلى خود را به عنوان مادر ایفا نماید و با افزایش سن کودک امکان بازگشت به کار مادر فراهم باشد. در این صورت کمترین اثرات منفى بر کودکان باقى خواهد ماند, زیرا که مادر و فرزند هر دو در آرامش فکر و جسم بوده اند.

آقاى ن ـ د خبرنگار, که همسرشان نیز به طور تمام وقت کار مى کند معتقد است: اشتغال زنان به تنهایى نمى تواند اثرات تربیتى مثبت یا منفى ایجاد کند. هماهنگى بین زن و مرد, هدفدارى و برنامه داشتن براى زندگى, اساسى ترین نقش را در تربیت بچه ها دارند. اگر در خانواده اى هماهنگى و برنامه باشد و کارها بر اساس برنامه مشخص پیش بینى شود, اشتغال زنان نه تنها تإثیر منفى در تربیت فرزندان نخواهد داشت, بلکه اثرات مثبتى, مانند مسوولیت پذیرى, استقلال, کمک در کارهاى خانه و ... نیز دارد. متإسفانه در جامعه ما, عوامل زیادى باعث مى شوند که فضاى خانه و خانواده از یک تعادل مناسبى برخوردار نباشد و در نتیجه نه تنها اشتغال زنان, بلکه مسائل متعدد دیگرى مى توانستند اثرات منفى در تربیت کودکان ایجاد کنند.
به نظر مى رسد که طرز تفکر مردان, میزان حمایت از اشتغال همسر و همکارى همگانى آنان در انجام امور خانه و بر عهده گرفتن بخشى از مسائل تربیتى فرزندان, رابطه مستقیمى با کاهش اثرات منفى کار زنان بر فرزندان, خصوصا قبل از دبستان دارد, زیرا کودکان با ورود به مدرسه, به استقلال بیشترى دست مى یابند و از نظر جسمى و حضور مداوم کمتر نیاز به مادر دارند و نیازها وارد بعد جدیدتر مى شود.

لیدا.م, کارشناس فرهنگى با سابقه 16 سال کار بر این باور است که اشتغال به کار, فرصتهاى بیشترى براى آموزش زنان فراهم آورده, زیرا اشتغال و آموزش, لازم و ملزوم یکدیگرند. در این صورت فرزندان در محیط بهترى پرورش پیدا مى کنند و پیشرفت تحصیلى بیشترى خواهند داشت. در بعد دیگر اشتغال زنان موجب کاهش نرخ رشد جمعیت به لحاظ کسب آگاهیهاى فردى ـ اجتماعى و محدود شدن بعد خانوار مى شود که نهایتا منجر به بهبود وضعیت اقتصادى خانواده و تربیت بهتر فرزندان مى گردد.
زنان در پایگاههاى طبقاتى مختلف انگیزه هاى یکسانى براى ورود به بازار کار ندارند. یافته ها نشان دهنده آن است که عمده ترین دلیل اشتغال زن, وجه اقتصادى آن است و با ایجاد رفاه نسبى در خانواده و افزایش تعداد فرزندان, از تعداد زنان شاغل کاسته مى شود. بسیارى از آنان پس از ازدواج و تعدد فرزندان و پس از 8ـ7 سال کار به خانواده برمى گردند. اما گروهى دیگر از زنان که در رفاه نسبى به سر مى برند همپاى کسب استقلال مادى, وجوه دیگر اشتغال را مد نظر دارند. درک بهتر مسایل جامعه, وجهه اجتماعى, آموزش و کسب تخصص, ارائه دانسته ها و توانمندى خود به جامعه, افزایش اعتماد به نفس و بالا بردن فرهنگ خانواده از آن جمله است. در این صورت زنان به دلیل عدم فشارهاى روحى, روانى براى تإمین نیازهاى اقتصادى و احساس رضایت از حضورشان در جامعه, مى توانند با نظم, انضباط و برنامه ریزى صحیحى که براى اداره خانواده و کار صورت مى دهند زندگى بهترى براى فرزندان فراهم آورند و الگوى بهترى براى فرزندان خود باشند. به یاد داشته باشیم که نوع کار ((زن)) به صورت مستقیم مى تواند بر روى فرزندان اثر مثبت و یا منفى داشته باشد. مشاغل ساده و کارگرى با فشار اقتصادى زیاد, فرصت چندانى را براى آموزشهاى زنان ایجاد نمى کند لیکن حضور در عرصه هاى فرهنگى و تخصصى تر با آرامش مالى بیشتر موجب ارتقإ فرهنگ آنان مى گردد. وجه دیگر اثرات اشتغال زنان بر فرزندان, حضور و همکارى موثر همسر مى باشد. در صورتى که ((اشتغال)) از سوى شوهر پذیرفته شود و انجام وظایف خانه مشترکا انجام شود, علاوه بر آنکه پدر الگوى مناسب تربیتى براى تعاون و همیارى در خانه است فشار کمترى بر مادر وارد مى شود. لذا در مجموع تعادل بیشترى در خانواده احساس مى شود.
اما اکثر کسانى که مورد پرسش واقع شدند بر این باورند که کودکان در سنین اولیه نیاز بیشترى به حضور, محبت و مراقبت مادر دارند و اختصاص سه یا چهار ماه مرخصى پس از زایمان براى با هم بودن, فرصت اندکى است بویژه آنکه تإکید بر استفاده از شیر مادر تا دو سال مى شود. لذا بهتر است قوانین کار به نحوى بازنگرى شود که این فرصت به صورت مقطعى در اختیار مادران شاغل گذارده شود. در حال حاضر به دلیل میزان بیکارى که در جامعه وجود دارد و فرصتهاى اندک اشتغال براى زنان, آنان على رغم میل و باورهایشان براى حفظ شغل ناگزیر به حضور مداوم براى کار و استفاده از روشهاى مختلف نگهدارى کودکان, مهدکودکها, پرستاران و اقوام هستند. اگر این نگهدارى بتواند خلا عدم حضور مادر را از جنبه مراقبتهاى تربیتى, بهداشتى و روانى را پر کند, اشتغال زنان در سنین اولیه فرزندان اثرات کمترى را بر فرزندان باقى خواهد گذارد.
پس از ورود کودکان به مدرسه و ایجاد ارتباط بچه ها با یکدیگر مشاهده مى شود که آنان بیشتر مایلند مادرانشان شاغل باشند و از آن به عنوان امتیازى مثبت در رابطه با دیگر بچه ها بهره مند مى شوند, زیرا با اولین و مهمترین وجه اشتغال زنان آشنا مى شوند. ((معلمین زن)) که غالبا پایه هاى ابتدایى را تدریس مى کنند, الگو و نمونه هاى خوبى براى کودکان محسوب مى شوند. در این مرحله اکثر بچه ها دوست دارند, مادرشان معلم باشد. به تدریج با افزایش سن و حضور بیشتر بچه ها در اجتماع, با وجوه دیگر اشتغال زنان آشنا شده و چون ناگزیر بخشى از اوقات کودکان در مدرسه و دبیرستان طى مى شود عدم حضور زن در این اوقات مشکلى را براى فرزندان فراهم نخواهد کرد.

.1 پرورش مذهبى و اخلاقى کودکان, دکتر على قائمى.