جمیله کدیور
زن و مدیریت, پرونده اى است مفتوح; هم از بعد نظرى, علمى و اعتقادى, و هم در بررسى واقعیت موجود و نیز ارائه راهکارهاى عملى براى سامان دهى آن. اگر مفهوم عام مدیریت را در نظر بگیریم و اگر به نقش بى بدیلى که زنان در یک جامعه اسلامى دارند نگاهى جامع داشته باشیم, به ضرورت کنکاش در باره این موضوع, بیشتر اذعان خواهیم داشت, بحث را پردامنه خواهیم شمرد و میدان را براى طرح دیدگاهها, وسیع خواهیم دید. آنچه مى خوانید مرورى کوتاه به همین موضوع است که نگاه نقادانه خانم کدیور آن را به سامان رسانده است.
براى آنکه زمینه اعمال مدیریت براى زنان در جامعه فراهم شود, سه پیش شرط ضرورى است:
1ـ مجال براى اعمال مدیریت
2ـ توانایى اعمال مدیریت (تخصص و دانش لازم براى مدیریت در حوزه مورد نظر)
3ـ ایجاد زمینه پذیرش در زیرمجموعه هایى که مدیر باید اعمال مدیریت کند.
تردیدى نیست که اگر این سه شرط در هر عرصه اى, اعم از سیاسى, اقتصادى, فرهنگى و در هر سطحى, اعم از کلان و خرد فراهم شود, زنان مدیر نیز قادر به اعمال مدیریت کارآمد و شایسته بدون برانگیختن هر نوع حساسیتى خواهند بود و جوامع بشرى به طور عام و ایران اسلامى به طور خاص, شاهد هدر رفتن استعدادها و توانمندیهاى زنان توانا و مدبر در ادارات و نهادهاى مختلف نخواهد بود.
هر چند هزاره ها و قرنهاى متمادى شاهد حاکمیت نگرش مردسالار در شیوه اداره جوامع بشرى بوده ایم اما این شیوه مدیریتى در سالهاى پایانى هزاره دوم میلادى, به تدریج رو به افول و بى رنگ شدن است. اگر هر کشورى در مسابقه جهانى توسعه و پیشرفت که با بهره گیرى از فکر و تواناییهاى افراد شایسته, بر اساس حاکمیت تز ((شایسته سالارى)) بخواهد قواعد قدیمى مدیریت مردسالار را مورد امعان نظر قرار دهد و نسبت به تواناییهاى بارز نیمى از جامعه خود اغماض کند و از زنان فقط در حد تبلیغات و دکور استفاده نماید, دیر یا زود با شکافى اساسى, هم در درون جوامع خود و هم بین خود و دیگران مواجه خواهد شد.
با این مقدمه, ببینیم در کشور ما اصولا چه نسبتى میان زنان و امر مدیریت وجود دارد; تا خود مشاهده کنیم که سه پیش شرط لازم براى اعمال مدیریت زنان در سطوح مختلف مشهود خواهد بود یا نه؟
1 . مجال براى اعمال مدیریت
براى بررسى این موضوع, نخست باید ببینیم که زمینه نظرى براى اعمال مدیریت زنان در یک جامعه اسلامى وجود دارد یا نه؟ طبعا اگر پذیرفتیم که زمینه نظرى لازم براى اعمال مدیریت زنان در سطوح مختلف, اعم از کلان و خرد موجود است, عملى ساختن این خواسته براى زنان ساده تر خواهد بود.
آیا اسلام در مورد زنان و اعمال مدیریت آنها نظر خاصى دارد؟ آیا به طور خاص در قرآن و روایات اسلامى و در سیره حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار(علیهم السلام) و اصولا در تاریخ اسلامى مى توان رگه هایى از نفى یا تإیید موضوع مورد بحث را دریافت یا نه؟ طبعا هم موافقین و هم مخالفین حضور زنان در رده هاى مدیریتى جامعه, به شواهدى تمسک مى جویند, ولى مهم این است که تا چه حد, مواردى که به آن تکیه مى شود, صحیح و غیر قابل خدشه است؟
شاید مهمترین شاهد و تإییدى که بتوان بر قدرت و توانایى زنان در اعمال مدیریت ارائه داد, آیات سوره نمل پیرامون فرمانروایى ملکه سبا است. زنى که حاکم سرزمین خود است و در اعمال حاکمیت از مشورت با بزرگان کوتاهى نمى کند, تحلیلى که در مورد پادشاهان دارد: ((ان الملوک اذا دخلوا قریه افسدوها و جعلوا اعزه اهلها اذله و کذلک یفعلون))(1), مورد تإیید خداوند تبارک و تعالى قرار مى گیرد. او وقتى که سلیمان او را دعوت به هدایت مى کند, پس از آزمایش سلیمان, وقتى که حکمت سلیمان را درمى یابد, دعوت او را مى پذیرد و از پرستش خورشید به خداپرستى روى مىآورد ...
به تعبیر علامه فضل الله, مهمترین پیام آیات سوره نمل, معرفى یک زن خردمند است که تحت تإثیر عاطفه اش قرار نمى گیرد و به خوبى حکومت مى کند(2); زنى مدیر و مدبر حکیم و فرمانروا و اهل مشورت.
سواى قرآن مجید که پیامهاى خود را در قالب الگوهاى متعدد ارائه مى کند, در تاریخ اسلام نیز شاهد صحنه هاى مدیریت زنان هستیم. از جمله جنبه هاى مظلومیت فاطمه زهرا(س) آن است که نقش تعیین کننده سیاسى این شخصیت برجسته اسلامى تحت الشعاع جنبه هاى دیگر شخصیتى وى قرار گرفته است. زهرا, سلام الله علیها, در فاصله رحلت پیامبر(ص) تا پایان حیات کوتاهش, نقش تعیین کننده اى در تاریخ اسلام ایفا مى کند. آن حضرت در حوزه رهبرى جامعه اسلامى با تماسهاى مکرر با مهاجرین و انصار فعالیت سیاسى دارد و به تعبیر علامه محمدمهدى شمس الدین, این تماسها بعد از پیامبر(ص) در حد یک رئیس دولت بود.(3)
نقش زینب کبرا(س) در رهبرى پس از عاشـورا و ریاست قافله بازماندگان, واضح تر از آن است که نیازى به تفصیل داشته باشد.
با توجه به چنین پشتوانه نظرى عمیق در تاریخ اسلام که نمونه ها و شواهدش بیش از آن است که محدود به موارد فوق الذکر باشد و با توجه به اینکه اعمال مدیریت زنان به لحاظ شرعى ـ اسلامى محدودیتى ندارد(4), باید زمینه هاى فعالیت زنان را به صورت عملى در جامعه اسلامى امروز فراهم نمود. هر چند امروزه کمتر کسى مشاهده مى شود که در قالب کلمات و شعارها نسبت به زنان و تواناییهاى آنان تردید کند, با این وجود, تصور زنان جامعه ما بر این است که امروز جامعه از کلمات و شعارهاى زیبا اشباع شده است. آنچه که جامعه امروز ما به آن نیازمند است, آن است که زنان را براى مسوولیتها و پستهایى که استحقاق آن را دارند و سالها به دلایل مختلف از آنان دریغ شده است, معرفى و نامزد کنند.
اندیشه حاکم بر جامعه ما نیازمندى تحولى جدى در نگرش و بینش خود در درجه اول و سپس تحول در عملکرد خود نسبت به زنان است.
نباید سکوت امروز زنان را در قبال نادیده گرفتن بسیارى از توانمندیهاى آنان در سطوح مختلف جامعه و در قواى سه گانه کشور اعم از مقننه, قضائیه و اجرائیه و عدم به کارگیرى زنان متخصص و متعهد کشور در مدیریتهاى مختلف اعم از اقتصادى, سیاسى, فرهنگى, آموزشى, اجتماعى و صنعتى به حساب رضایت آنها نسبت به این شرایط گذاشته شود. آنان, امروز منتظرند تا ببینند در فصل جدیدى که در تاریخ سیاسى کشور آغاز شده است, مسوولین کشور در روند توسعه همه جانبه سیاسى, اقتصادى, فرهنگى ایران بزرگ تا چه حد از شایستگیها و توانمندیهاى زنان کشور در راستاى تشکیل جامعه مدنى دینى بهره مى گیرند.
در یک جمع بندى کلى از قسمت نخست این بحث همان گونه که اشاره شد, درمى یابیم, نخستین عامل براى بیدارى طیف زنان مدیر در جامعه, فراهم کردن مجال و زمینه مدیریت براى زنان مستعد و واگذارى مسوولیت به آنان است. هر چند طلایه هاى این نگرش در افق حاکمیت جامعه امروز ایران به چشم مى خورد, ولى این امر متناسب با انتظارات زنان ما نبوده و نیست.
2 . توانایى اعمال مدیریت
اعمال مدیریت مستلزم اعتماد به نفس, تخصص, دانش و کارآیى لازم در حوزه مورد نظر است. اگر در گذشته عدم واگذارى مسوولیت به زنان را ناشى از عدم تخصص و دانش متناسب براى آنان مى دانستند, خوشبختانه امروزه زنان با کسب تخصص در رشته هاى مختلف علوم, این نقیصه جدى را مرتفع ساخته اند و پشتوانه نظرى لازم را براى کسب تجربه در حیطه هاى مدیریتى کسب کرده اند.
این جمله را زنان بارها در ادارات و نهادهاى متبوعه خود شنیده و مى شنوند که ((ما از حضور زنان در بخشهاى مدیریتى استقبال مى کنیم, اما امروز آنها فاقد تجربه لازم در این زمینه ها هستند. وقتى آنها موفق به کسب دانش و تجربه مدیریتى شدند, ما از حضور آنها در مشاغل مدیریتى استفاده خواهیم کرد.))
متإسفانه گویا گویندگان این کلمات به این نکته توجه ندارند که تجربه در حیطه عمل و فعالیت فراهم مى شود. نمى شود به زنان مسوولیت واگذار نکرد, در عین حال مطرح کرد که آنها فاقد تجربه مدیریتى اند. این سوال که این دور باطل کى به پایان مى رسد و زنان چه زمانى بدون هیچ منتى وارد چرخه قدرت اداره جامعه مى شوند, سوال جدىاى است که شایسته است بدان پاسخ داده شود.
زنان در کلیه جوامع به عنوان نیروى کار ارزان و مطیع, به عنوان سرباز پیاده صفحه شطرنج ادارات مختلف, تا کنون بهاى سنگینى را پرداخته اند. آنها با سخت کوشى و جدیت جاده صاف کن ارتقإ مدیرانى بوده اند که بعضا نه دانش و نه تخصص آنها را داشته اند. مدیرانى که به صرف جنسیت, تجربه کسب کرده اند, در طى ایام مدیریت تحصیل کرده اند و ارتقإ مدیریت یافته اند, در حالى که زنان نوعا شاهد درجا زدن هم جنسان خود و ارتقإ جنس مقابل خود در کلیه نهادها و رده هاى شغلى بوده اند.
توانایى زنان در انجام همزمان چند کار توإم با مدیریت دشوار امور خانوادگى, صداقت, خستگى ناپذیرى و تعهد آنان در به پایان رساندن هر کارى و دهها ویژگى دیگر از مشخصات بارز زنان است که مى تواند به عنوان عامل تکمیل کننده در مدیریت زنان عمل کند.
3 . ایجاد زمینه پذیرش در زیرمجموعه ها
تجربه نشان داده است که در حیطه عمل, مردان داراى قدرت هستند و حرف آخر را نهایتا آنها مى زنند. از این رو ترجیح مى دهند که با افراد هم جنس خود کار کنند. براى آنها معمولا قبول زنان مدیر و باقدرت, دشوار و غیر قابل قبول است. به همین دلیل, معمولا زنان مدیر به دلیل عدم همراهى مجموعه زیردست, احساس مى کنند که برخلاف موج حرکت مى کنند. آنها نوعا تصور مى کنند که اعمال مدیریت آنها در زیرمجموعه اى از ناراضیان از مدیریت آنها, همانند بناى ساختمانى در جریان یک طوفان است. از همین رو براى این بنا, نیازمند زیربناى محکمترى هستند. به همین دلیل عمده مدیران زن, نیازمند تإیید و حمایت بیشترى از جانب مدیران رده بالاتر خود هستند.
از آنجا که باید هدف هر اداره و نهاد و سازمانى, بهبود و پیشرفت و توسعه اداره متبوعه و در نهایت پیشرفت و توسعه کشور باشد, باید فرهنگ پذیرش شایسته سالارى را در بین کارمندان جزء, میانى و ارشد, در تمام سازمانها و نهادها ایجاد کرد; به گونه اى که در مدیریت جامعه شاهد کم رنگ تر شدن هر چند بیشتر نقش جنسیت باشیم.
جامعه امروز ما باید این مسإله را دقیقا درک کند که زنان میهمانان سرزمین بزرگ ایران نیستند, بلکه صاحبان اصلى این خانه اند, میزبانانى که باید از آنها و توان آنان در ساختن ایرانى آباد, آزاد و مستقل بیشتر بهره گرفت.
.1 سوره نمل, آیه 34.
.2 السیدمحمدحسین فضل الله, تإملات اسلامیه حول المرإه (بیروت, دارالملاک, 1414ه$), ص11.
.3 محمدمهدى شمس الدین, اهلیه المرإه لتولى السلطه (بیروت, موسسه المنار), ص35.
.4 البته برخى از مخالفین حضور زنان در رده هاى مدیریتى, خصوصا در سطح کلان, با استناد به روایت ((لن یفلح قوم ولوا امرهم امرإه)), هرگز رستگار نمى شوند مردمى که زمامدارى آنان را زنى بر عهده گیرد, تکلیف سایر مناصب مدیریتى را نیز براى زنان روشن کرده اند و با استناد به این حدیث مرسل ـ که از نظر برخى فقهإ, حدیث ضعیفى معرفى شده است ـ و احادیث و روایات ضعیف دیگر, سعى مى کنند نشان دهند که استفاده از زنان در مدیریت هر نهاد, سازمان, اداره یا وزارتى مخالف شریعت است. جهت اطلاع بیشتر در مورد دیدگاه این طیف و نقد آن, ر.ک: جمیله کدیور, زن (تهران: انتشارات اطلاعات, 1375).