نویسنده

  زن روستایى, یک الگو

رفیع افتخار

 

 

((والمومنون و المومنات بعضهم اولیإ بعض یإمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر))سوره توبه, آیه 71
((مردان مومن و زنان مومن بر یکدیگر ولایت دارند, به نیکى فرمان مى دهند و از ناشایست باز مى دارند.))

مقدمه:
در بررسى مطالبى که اینک به مناسبتهاى مختلف و در خصوص ((زن)) و ((مسایل زنان)) گفته و نگاشته مى شود; مى توان دو دسته کلى را قایل شد. دسته اى که تمام هم خود را مصروف اثبات موجودیت زن نموده و از طرح نقشهاى مختلف او در عرصه هاى مختلف زندگى, صرفا نفى نفى کنندگان موجودیت او را مد نظر دارند و دسته دیگرى که تحت تإثیر ایده هاى افراطى فیمینیستى با محورهاى مادرستیزى و همسرستیزى ((برابرى)) را در ((مقابله)) مى جویند! مقاله حاضر سعى دارد از زاویه اى متفاوت, با طرح دیدگاهى که زن را یاور, همسر و شریک زندگى مى پندارد نشان دهد یک زن اصیل روستایى یک الگو است: الگویى بى نظیر در ابعاد مختلف اقتصادى, اجتماعى, فرهنگى و ...

(1)
در آخرین پیش بینیهاى جمعیتى سازمان ملل متحد, جمعیت جهان در سال 1985 (1364ش) 837 / 4 میلیارد نفر برآورد شده که 7 / 75 درصد یا 663 / 3 میلیارد آن, متعلق به کشورهاى در حال توسعه است. از این میزان, 555 میلیون نفر (5 / 11 درصد) در آفریقا, 405 میلیون (4 / 8 درصد) در آمریکاى لاتین, 264 میلیون (5 / 5 درصد) در آمریکاى شمالى, 250 / 1 میلیارد (8 / 25 درصد) در شرق آسیا, 528 / 1 میلیارد (4 / 32 درصد) در جنوب آسیا, 492 میلیون (2 / 10 درصد) در اروپا, 25 میلیون (5 / 0 درصد)در اقیانوسیه و 279 میلیون (8 / 5 درصد) در اتحاد جماهیر شوروى سابق مقیم هستند.
از زمان پیدایش بشر تا سال 1229ش (1850م) جمعیت جهان یک میلیارد نفر بوده است. اما تنها در عرض 70 سال, یک میلیارد نفر دیگر به جمعیت زمین افزوده شد. پس از گذشت 40 سال در سال 1339ش (1960م) جمعیت جهان 3 میلیارد نفر شد و 15 سال بعد, یعنى در سال 1354ش (1975م), این رقم از مرز 4 میلیارد نفر گذشت. از آن زمان تاکنون, در هر 12 تا 14 سال, یک میلیارد انسان زاده مى شود.
بر پایه پژوهشهاى بخش مطالعات سازمان ملل متحد, در فاصله زمانى سالهاى 1369ش (1990م) تا 1404ش (2025م), نزدیک به 2 / 3 میلیارد نفر به جمعیت جهان افزوده خواهد شد. از این رقم بیش از 3 میلیارد نفر به مناطق در حال توسعه و تنها 200 میلیون نفر, به کشورهاى پیشرفته صنعتى تعلق خواهند داشت. طى سالهاى دهه 90 میلادى که چیزى به پایان آن نمانده است, فزونى جمعیت نسبت به دهه 80 به بیش از یک میلیارد نفر مى رسد که 93 درصد این تعداد, در کشورهاى رو به توسعه چشم مى گشایند.(1)

(2)
ایران در سال 1364ش (1985م) با 632 / 44 میلیون نفر جمعیت 92 / 0 درصد کل سکنه کره زمین, 58 / 1 درصد سکنه آسیا و 22 / 1 درصد جمعیت کشورهاى در حال توسعه را دارا بوده است. به اعتبار این داده ها, ایران از نقطه نظر شمار جمعیت, بیست و یکمین کشور دنیا است و در قاره آسیا در ردیف یازدهم قرار دارد. از دریچه داده هاى سازمان ملل, ایران در سال 1364ش (1985م) با نسبت جمعیتى 9 / 103 درصد ترکیب جنسیتى نسبت به 3 / 101 درصد جهان و 9 / 104 درصد آسیا داشته است. ساختار سنى جمعیت ایران که مبتنى بر تمرکز 7 / 42 درصد جمعیت در سنین زیر 15 ساله است, در قیاس با 4 / 34, 5 / 34 و 5 / 36 درصد جهان, آسیا و کشورهاى در حال توسعه, وضعیت فوق العاده جوانى دارد. از سال 1365, جمعیت کشور با متوسط رشد 3 / 3 درصد ادامه داشته, به طورى که به رقم 9 / 59 میلیون نفر در سال 1991 (1370) رسیده است. طبق برآوردها, متوسط میزان افزایش سالانه جمعیت در ایران, در آخرین دهه قرن جارى میلادى, به حدود 9 / 2 درصد کاهش مى یابد و در نتیجه, میزان جمعیت کشور در سال 2000 میلادى به حدود 9 / 77 میلیون نفر مى رسد. همچنین این گزارش پیش بینى مى کند, بر مبناى میزان رشد کنونى جمعیت ایران, در سال 1396ش (2017م) به دو برابر افزایش خواهد یافت. بر اساس آمارهاى مندرج در گزارش توسعه انسانى, نرخ بارورى در ایران در سال 1370ش (1991م), حدودا 1 / 6 درصد بوده و بر اساس آمار مندرج در گزارش نماگرهاى توسعه دنیا, که توسط بانک جهانى تهیه مى شود, در سال 1370ش (1991م), حدود 8 / 45 درصد کل جمعیت کشور کمتر از 14 سال و 51 درصد بین 15 تا 64 سال سن داشته اند.(2)

(3)
شمار روستانشینان جهان از 854 / 2 میلیارد نفر در سال 1364ش (1985م) به 269 / 3 میلیارد, در سال 2000, یعنى با آهنگ رشد سالانه اى معادل 9 / 0 درصد, ازدیاد داشته است. در حالى که جامعه روستایى ایران با 1 / 1 درصد افزایش سالانه و نیل به جمعیتى در حد 4 / 25 میلیون نفر در سال 2000, روند سریعترى از رشد را تجربه کرده است. با آنکه تعداد جمعیت روستانشین در مقاطع زمانى 1335 تا 1370 در حال افزایش بوده و از حدود 13 میلیون نفر به 24 میلیون نفر رسیده است, اما درصد جمعیت روستانشین در مقابل درصد جمعیت شهرنشین مرتبا در حال کاهش بوده است.(3)

(4)
1ـ4ـ آمارهاى موجود نشان مى دهند که جمعیت کشور از 49445 هزار نفر در سال 1365 به 55837 هزار نفر در سال 1370 رسیده است. از کل جمعیت سال 1370 رقم 28768 هزار نفر مرد و 27069 هزار نفر زن بوده است. علت افزایش جمعیت زنان به مردان و نسبت جنسى آنها را مى توان کم شمارى زنان در بدو تولد و دوباره شمارى مردان در سرشماریها ذکر کرد.
2ـ4ـ بر اساس سالنامه آمارى سال 1370, تعداد جمعیت زنان روستایى کشور 11491693 نفر در مقابل 12144898 نفر مرد روستایى است. نسبت جنسى در نقاط روستایى (104) است که کمتر از نسبت جنسى در شهرها (105) است. بالاترین درصد جمعیت زنان در گروه سنى 9ـ5 سال (8 / 16 درصد) و کمترین آن در گروه سنى 64ـ60 (4 / 2 درصد) قرار دارد. طبق آمارهاى موجود, زنان روستایى 23 درصد از کل جمعیت کشور و 49 درصد از کل جمعیت زنان کشور را تشکیل مى دهند.(4)

(5)
بر اساس آمار سال 1365 سن فعالیت, 10 تا 60 سالگى قلمداد شده که 64 درصد آن در روستاست. زنان روستایى 5 / 21 درصد جمعیت دهساله و بیشتر را تشکیل داده اند. جمعیت فعال مرد روستایى 40 درصد نسبت به کل جمعیت فعال کشور و جمعیت فعال زن روستایى نسبت به کل جمعیت فعال کشور 5 / 4 درصد است. از مجموع جمعیت غیر فعال روستایى کشور در سال 1365 حدود 85 درصد را زنان خانه دار تشکیل داده اند!! نسبت زنان خانه دار روستایى به مجموع زنان غیر فعال کشور در این سال, 4 / 77 درصد است!!

(6)
1ـ6ـ بخش کشاورزى, یکى از تواناترین بخشهاى اقتصادى کشور است که تإمین کننده حدود یک سوم اشتغال, بیش ازچهارپنجم نیازهاى غذایى کشور, نیمى از صادرات غیر نفتى,910 نیاز صنایع به محصولات کشاورزى و 15 تولید ناخالص داخلى کشور است. تولیدات این بخش حاصل کار 2 / 4 میلیون خانوار روستایى است. میزان و نوع محصولات تولیدى خانوارهاى روستایى که در گذشته تابعى از تقاضاى مصرف هر خانوار بود امروزه علاوه بر نیازهاى داخلى خانواده به بازارهاى بزرگترى در سطح ملى و بین المللى نیز راه یافته است. زنان روستایى به عنوان رکن اساسى این واحدهاى تولیدى همواره مطرح بوده اند و ساختار اقتصادى خانواده بدون حضور آنها نمى توانست و نمى تواند پایدارى داشته باشد.(5)
2ـ6ـ زن روستایى در ایران همانند سایر کشورها به چند صورت در صحنه کشاورزى فعال است: به صورت عضوى از خانوار بهره بردار کشاورزى, به صورت سرپرست خانوار و یا به صورت نیروى کار مزدبگیر. وجه غالب حضور زن روستایى ایرانى در فعالیتهاى کشاورزى, به صورت عضو خانوار بهره بردار است. در ایران بنا به عرف پذیرفته شده, سرپرستى خانوار معمولا با مردان است. پذیرش این مسإله از سوى زنان, مانع از حضور آنان در صحنه فعالیتهاى اقتصادى و اجتماعى, در کنار مردان نیست. بر اساس یک تقسیم کار کلى و پذیرفته شده در کشور ما, معمولا گفته مى شود که امور منزل به عهده زنان و فعالیت بیرون از خانه به عهده مردان است. فعالیتهاى درون خانه شامل کلیه فعالیتهایى است که براى تهیه و تدارک غذاى خانواده, تهیه برخى از اقلام پوشاک مورد نیاز, نگهدارى و تربیت فرزندان و بالاخره نظافت منزل, صورت مى گیرد. فعالیت بیرون از خانه نیز معمولا به کارهایى که براى کسب درآمد خانوار انجام مى گیرد, اطلاق مى شود.
در مورد زنان روستایى این تقسیم بندى بخصوص در مورد فعالیتهاى خارج از منزل خیلى دقیق به نظر نمى رسد. زنان روستایى علاوه بر انجام فعالیتهاى موسوم به خانه دارى, در مزرعه نیز به ایفاى نقش پرداخته و در بسیارى از امور مربوط به کاشت, داشت و برداشت محصولات مختلف کشاورزى و نیز نگهدارى و پرورش دام و طیور و تولید صنایع دستى مشارکت دارند. نوع فعالیتهاى زنان روستایى, در مناطق مختلف کشور, تا حدودى متفاوت است. در استانهاى شمالى کشور, گیلان و مازندران, نشا و وجین شالى عمدتا به عهده زنان است. در مناطق کردنشین, زنان حتى در کارهاى سخت نیاز مشارکت دارند. در مناطق لرنشین, بویژه در بین عشایر, زنان بیشتر در امور مربوط به دوشیدن شیر گله ها و تهیه انواع فرآورده هاى لبنى از شیر و همچنین پشم ریسى و تولید انواع بافته ها نظیر جاجیم و گلیم, مشارکت دارند. در ایران نیز همانند اکثر کشورهاى جهان, برآورد دقیقى از میزان تولید حاصل از فعالیتهاى زنان روستایى, اعم از آن که در خانه انجام گرفته یا در مزرعه, در دست نیست. یک مطالعه محدود که در مورد نقش زنان روستایى در زراعت برنج در استان گیلان انجام شده, حاکى از آن است که در زراعت برنج فعالیتهایى نظیر وجین و نشاکارى به عهده زنان است. همچنین میزان مشارکت آنان در فعالیتهاى مربوط به تهیه خزانه 80 درصد, در فعالیتهاى مربوط به درو محصول و بسته بندى 48 درصد و در خرمنکوبى تا 30 درصد بوده است. مطالعه مذکور همچنین نشان مى دهد که تإمین 70 درصد از نیروى کار لازم براى زراعت یک هکتار به عهده زنان بوده که از این مقدار, 30 درصد را نیروى کار زن خانوار و 20 درصد را نیروى کار مزدبگیر زن تشکیل داده است.
در مورد نقش زنان در تولید سایر محصولات اگرچه آمارى در دست نیست, اما یک نکته مسلم است و آن اینکه زن روستایى در درون خانوار بهره بردار کشاورزى بر اساس تواناییهایش در بسیارى از امور تولیدى خانوار, مشارکت مستقیم دارد. زن روستایى علاوه بر این در مواردى نیز رإسا به تولید مصنوعات و فرآورده هاى صنایع دستى مى پردازد که ممکن است براى مصرف خانوار باشد و یا با هدف کسب درآمد صورت گیرد. علاوه بر فعالیت به صورت نیروى کار عضو خانوار, زن روستایى ممکن است در موقعیت سرپرست خانوار به فعالیت کشاورزى بپردازد. در ایران آمار دقیقى از زنان روستایى سرپرست خانوار در دسترس نیست اما به نظر مى رسد که تعداد این قبیل زنان در مقایسه با کل زنان روستایى و یا زنانى که به صورت عضو خانوار بهره بردار فعالیت مى کنند, اندک باشد.
بر اساس نتایج آمارگیرى جمعیت 1370, تعداد کل خانوارهاى داراى سرپرست زن, ساکن در نقاط شهرى و روستایى کشور, 638083 خانوار گزارش شده است که معادل 92 / 5 درصد کل خانوارهاى کشور است. بر این اساس مى توان درصد خانوارهاى داراى سرپرست زن در کل خانوارهاى روستایى را نیز معادل 92 / 5 درصد فرض کرد. با استفاده از این نسبت, تعداد خانوارهاى روستایى داراى سرپرست زن در حدود 000 / 250 تخمین زده مى شود.(6)
3ـ6ـ از آنجا که زنان سهم قابل توجهى در نیروى کار کشاورزى دارند, براى کشورى مانند ایران که در صدد بهبود اقتصاد روستایى و حمایت از تولید فرآورده هاى غذایى است, شناخت نقش زنان در کشاورزى بسیار حایز اهمیت است. در این بخش گرچه در بسیارى موارد زنان حتى نقش سنگین ترى نسبت به مردان دارند اما غالبا از موقعیت و منزلت پایین ترى برخوردارند و ارزش واقعى نیروى کار آنها به عنوان نیروى کار کشاورزى به درستى مشخص نیست. آنان در واقع نیروى کار نامرئى در اقتصاد کشاورزى هستند. آمارهاى غیر رسمى حاکى از آن است که زنان 60 درصد در زراعت برنج, 90 درصد در تولید سبزى و صیفى, 50 درصد زراعت پنبه و دانه هاى روغنى, 30 درصد در امور داشت باغات و 90 درصد در پرورش کرم ابریشم مشارکت دارند. زنان در بخش کشاورزى در هر سه مرحله کاشت, داشت و برداشت دخالت دارند. در مرحله داشت مشاهده شده که زنان در بذرپاشى و نشاکارى مشارکت مى کنند. در داشت, نقش زنان بسیار بااهمیت است به طورى که در آبیارى پا به پاى مردان کار مى کنند, در وجین کارى و هرس کردن گیاهان, از نیروهاى اصلى به حساب مىآیند و در مرحله برداشت, تقریبا نقش زنان بسیار تعیین کننده مى باشد. البته باید خاطرنشان ساخت که سهم زنان در مراحل سه گانه, بستگى به نوع کشت در مناطق مختلف دارد.(7)
4ـ6ـ از فعالیتهایى که احتمالا به طور همه شمول در روستاهاى کشور بر عهده زنان است, امور دام و خصوصا شیردوشى, تغذیه دام و طیور و مواظبت از آنها مى باشد. این وظیفه على الخصوص در جوامع کوچ رو که اقتصاد آنها بر پایه فعالیتهاى دامى استوار مى باشد, بسیار بارز و با اهمیت است. شیردوشى دام که شاید به دلیل ماهیت کار به عنوان یک شغل محسوب نمى گردد, در اکثر مناطق کشور چه در روستاها و چه در جوامع کوچ رو, به عهده زنان است.(8)
5ـ6ـ اگر چه اکثریت زنان روستایى بر اساس آمار و ارقام رسمى در زمره غیر فعالان اقتصادى محسوب شده اند, ولى همگان بر اساس تجربیات شخصى و یا مشاهدات روزمره خود, اذعان دارند که زنان در جامعه روستایى اغلب نقشهاى مکمل نقش مردان در نظام تولید دارند و در برخى از فعالیتها, کار زنان از نظر حجم و ساعات کار بیشتر از مردان روستایى است و این مسإله در کنار وظایف مادرى, همسرى و مدیریت خانه, بار سنگینى را به دوش زنان روستایى تحمیل مى کند. در این فعالیتها غالبا نقشها جنسیتى است, یعنى نقشهایى است که در تقسیم کار اجتماعى به زنان روستایى محول شده و مردان نیز قادر به انجام آن هستند, ولى شاید شکیبایى, سختکوشى و دقت زنان در انجام کارها موجب گردیده که این گونه فعالیتها بیشتر بر عهده زنان گذاشته شود.
میزان و شکل مشارکت زنان روستایى در تولیدات بر اساس ویژگیهاى فرهنگى ـ اجتماعى, نظام بهره بردارى, نوع محصول, تنوع کشت و شرایط اقلیمى در مناطق کشاورزى ایران متفاوت است. به طور کلى واقعیت انکارناپذیر کشور ما این است که زنان روستایى به طور متوسط در فعالیتهاى کشاورزى حدود 50 درصد نیروى کار را تإمین مى کنند و وقتى حدود 50 درصد نیروى کار تولیدات بخش را زنان تإمین مى کنند مى توان پذیرفت که ارتقاى بهره ورى نیمى از نیروى کار علاوه بر موضوع توسعه انسانى, توجیه اقتصادى بسیار روشنى دارد.(9)

(7)
1ـ7ـ زنها که از صبح زود به عرصه رفته اند نزدیکیهاى ظهر به خانه برمى گردند. در هر خانه, زن است که ناهار را آماده مى کند. اهل خانواده (شوهر, بچه ها و نزدیکان دیگرى که با آنها زندگى مى کنند) سر یک سفره مى نشینند. پس از ناهار, زن خانه ظرفها را مى شوید. در این میان, زن خانه, علاوه بر تهیه غذا, به لباسها و نیازهاى دیگر بچه ها و خانه رسیدگى مى کند. برنجکارى را در نظر بگیریم. با اینکه مراحل کشت برنج متعدد است و در بعضى مراحل زن و مرد هر دو کار مى کنند, ولى به طور کلى خیس کردن برنج را زن انجام مى دهد. پس از آنکه برنج جوانه زد, براى شخم زدن, مرزبندى و زه کشى, مرد وارد صحنه مى شود. نشاکارى, کار زن است. کود و سم پاشى کار مرد است. وجین اول و وجین دوم کار ویژه زن است. درو, حمل برنج براى خرمنکوبى, برنجکوبى و همچنین بردن برنج به بازار به عهده مردان است.
چایکارى را در نظر بگیریم: بلو زدن (شخم زدن در باغ چاى) به عهده زن است. کودپاشى و هرس کردن کار مرد است. چاىچینى کار زن است. حمل به کارخانه چاى خشک کنى کار مرد است.
کشت سیر را در نظر بگیریم: مرد زمین را شخم مى زند و آن را آماده بذرافشانى مى کند. زن سیر را مى کارد, برداشت و آماده کردن سیر براى بازار نیز به عهده زن است. در این میان گاه نقش مشاور و نیروى کمکى را مرد به عهده دارد. در مورد پرورش کرم ابریشم (نوغان) برعکس زراعت, بیشتر کارها به عهده مردان است و زنان در نقش نیروهاى کمکى هستند.(10)

2ـ7ـ زنان روستایى در سه نظام بازتولیدى (بازتولید زیست شناختى, بازتولید نیروى کار, بازتولید اجتماعى), به طور اساسى و تعیین کننده مشارکت دارند. در رابطه با بازتولید زیست شناختى, باردارى و تولید مثل در واقع تکثیر نیروى کار است. به علت خصلت کاربر بودن اکثر نظامهاى بهره بردارى (چه در زمینه کشاورزى و چه در سایر زمینه ها), یکى از نقشهاى اساسى و فرهنگى زنان در روستاها, بازتولید زیست شناختى نیروى کار است. ازدواج زنان روستایى در سنین پایین مبین این ادعا مى تواند باشد. زنان روستایى با نگهدارى از فرزندان, تهیه غذا, تمیز کردن منزل, تیماردارى از مریضان و مسنها و غیره, در واقع به بازتولید نیروى کار مى پردازند. در حقیقت زنان روستایى هستند که با تلاشهاى بى وقفه خود, محیط زندگى را جهت ادامه حیات نیروى کارى تنظیم مى کنند. از طرف دیگر زنان با مشارکت در تولید, در واقع در بازتولید اجتماعى سهم مهمى دارند. در رابطه با زنان روستایى, جدا کردن فرآیند تولیدى و بازتولیدى روستایى تا حدودى مشکل است. جریان بازتولید اجتماعى شامل تعدادى از وظایف تولیدى است که با ساختار خانه گره خورده است. مراقبت از حیوانات اهلى, کار کشاورزى, تولید محصولات صنعتى و ارائه خدمات مختلف مثل آوردن آب و تهیه هیزم, همه و همه از عوامل اصلى بازتولید اجتماعى است که عمدتا بر دوش زنان روستایى است و به همین لحاظ ارزش بازتولیدى زنان روستایى را دو چندان مى کند. در واقع بازتولید اجتماعى به وسیله زنان رجوع به دائمى کردن و بازآفرینى روابط تولیدى اصلى در جامعه روستایى است.(11)

3ـ7ـ نقش زنان مجموعه اى از فعالیتها و وظایف است که در دو سطح خرد, و کلان ایفا مى شود. در سطح کلان زنان به عنوان عضوى از نظام اجتماعى و آموزش دهندگان الگوها و ارزشهاى فرهنگى و اجتماعى به نسلهاى آینده به شمار مى روند و در سطح خرد فعالیت زنان برحسب رابطه زیستى و خویشاوندى آنها در ساختار خانواده به عنوان همسر, مادر, خواهر, دختر و یا یک عضو از نظام خویشاوندى به شکل نقشهاى مادرى, همسرى و خانوادگى تجملى مى یابد. از طرف دیگر, درک نقش زنان در فرهنگهاى گوناگون تنها هنگامى میسر است که در چارچوب مناسبات متقابل آنها با مردان در نظام خانواده وجامعه بدان نگریسته شود. از این دیدگاه, خانواده به منزله نهادى که شبکه اى از نقشها را سامان مى بخشد و زن گرداننده و هماهنگ کننده آن است, داراى اهمیت خاصى مى باشد. نقشهاى خانوادگى عبارت از مجموعه فعالیتها و وظایفى است که توسط زنان براى حفظ ساختار خانواده و بقاى آن انجام مى شود. به بیانى دیگر نقشهاى خانوادگى, نقطه تلاقى کارکردهاى فیزیولوژیکى, فرهنگى و اجتماعى زنان است و شبکه اى پیوسته و همگن از کنشهاى فوق است. به هر ترتیب, نقشهاى خانوادگى زنان در دو بعد انعکاس مى یابند; در سطح خانواده و در سطح جامعه. در سطح خانواده شامل نقشهاى مادرى و همسرى هستند و در سطح جامعه, تجدید حیات اجتماعى, تجدید حیات نسلى و انتقال ارزشها و الگوهاى فرهنگى را در بر مى گیرند.(12)

4ـ7ـ روستا را مى توان به عنوان یک ((واحد تولیدى)) مطرح کرد که اجزا و عناصر فعال در چرخه حیاتش, داراى حرکتى سودزا و تولیدى هستند. به این لحاظ هرگونه نگرش انتزاعى که هنر, فرهنگ, سنن و ... روستا و روستایى را جدا از تولید و روابط حاکم بر روستا ببیند, به خطا رفته است. آیا به قناتها با آن سیستم دقیق و ماهرانه و ظرایف ساختى, نمى توان به عنوان یک کار عظیم هنرى نگاه کرد؟ آیا قالى بافى با آن نقش و نگارهاى خود, چیزى جز هنر است؟ آیا زن شالیکارى که کودک شیرخواره اش را به پشت بسته و مشغول کشت برنج است, هنرمندانه عمل نمى نماید؟(13)

(8) و موخره
الف ـ همسردارى و تربیت فرزندان:
بلاشک هر نظریه اى که قایل به سلامت و بزرگمنشى جامعه باشد و دلسوزانه بهداشت روانى آن را مد نظر داشته باشد, شایسته ترین وظیفه یک زن روستایى را همسردارى و تربیت فرزندان و پرورش مولدین آینده خواهد دانست. همراهى عاطفى زن روستایى و نیز استقرار یک نظام ارزشى و اخلاقى توسط وى در ارتباط با اعضاى خانواده, اثرات آنى و آتى فراوانى دارد که نتایج آن در جامعه روستایى, شهرى و لاجرم کل جامعه تجلى مى یابد.
ب ـ مدیریت منزل:
زنان کارآمد روستایى, هماهنگ کننده توان افراد خانواده هستند. آنان اهمیت هر فعالیت و نتایج آن را به خوبى مى شناسند و با نظم دهى به شاخه هاى مختلف, فعالیتهاى اعضاى خانواده را سمت و سوى مى بخشند و از کنار هم گذاشتن مجموعه اى از فعالیتهاى متفاوت, نتیجه اى موزون و مفید بوجود مىآورند.
ج ـ کاهش هزینه ها و ایجاد درآمد:
زنان روستایى در ابعاد مصرف (جلوگیرى از مصرف غیر بهره ور مواد غذایى, پوشاک, لوازم منزل و ...) مسکن (نظم و ترتیب دادن به اجزاى مسکن و تخصیص بخشهاى مختلف به کارکردهاى ویژه) اقتصاد (مشارکت در تولید, تإمین نیروى کار, چگونگى دخل و خرج, نگهدارى مواد غذایى و ...) در اقتصاد روستایى نقش بسزایى دارند.

نتیجه گیرى
در این مقاله و در بررسى موضوعى محور ((1)) تا ((8)) تلاش بر این بود با توجه به آمار و ارقام و واقعیات و به دور از یکجانبه گرى, الگو بودن زن روستا در فرآیند توسعه و بخصوص توسعه انسانى به عنوان یک ایده مطرح شود و در این راه منظور نظر, عطف توجه به فعالیتهاى اقتصادى و کشاورزى زنان در جامعه روستایى و جایگزینى نگرش نوین به جاى نگرش سنتى و نقش اساسى (و نه فرعى) فرهنگى و اجتماعى و مدیریتى زن روستایى بوده است و صد البته نیل به این مهم نیازمند اقداماتى است که مبتنى بر تقویت اعتماد به نفس و ایجاد روحیه خوداتکایى و پرورش و بروز نیروى خلاقه و استعدادهاى بالقوه زنان روستایى مى باشد.

.1 درخشان, حسن, ((بررسى نقش آموزش زنان روستایى در کنترل جمعیت)), ماهنامه جهاد, شماره هاى 188 و 189, صفحه 39 و 40.
.2 درخشان, حسن, ((بررسى نقش آموزش زنان روستایى در کنترل جمعیت)), ماهنامه جهاد, شماره هاى 188 و 189, صفحه 39 و 40.
.3 همان.
.4 لهسایى زاده, عبدالعلى, ((بررسى جامعه شناختى نقش زن در کشاورزى ایران)), اقتصاد کشاورزى و توسعه, سال سوم, بهار 1374, ص 67.
.5 شادىطلب, ژاله, ((زنان کشاورز ایرانى در برنامه هاى توسعه)), اقتصاد کشاورزى و توسعه, سال سوم, بهار 74, ص 29.
.6 میلانى, سیدعلى, ((میزان دسترسى زنان روستایى به اعتبارات کشاورزى)), اقتصاد کشاورزى و توسعه, سال سوم, بهار 74, ص 93.
.7 منبع (4), ص 73 ـ 74 ـ 75.
.8 میرىخوزانى, سیداکبر, ((زنان روستایى فراموش شدگان در کشاورزى)) مجموعه مقالات پنجمین سمینار علمى ترویج کشاورزى ایران, ص 110 و 111.
.9 منبع (5), ص 37 و 38.
.10 گیوه چیان, فاطمه, ((سنگ زیرین آسیا: زن یا مرد؟)), اقتصاد کشاورزى و توسعه, سال سوم, بهار 74, ص 169 و 170.
.11 منبع (4), ص 67 و 68.
.12 محب حسینى, محدثه, ((زنان روستایى منطقه قاسمآباد گیلان; پژوهشى مردم شناختى)), اقتصاد کشاورزى و توسعه, سال سوم, ص 206 و 207.
.13 افتخار, رفیع, ((هنر زندگى روستایى)), ماهنامه جهاد, شماره 153, ص 55 و 56.