پیشوایان علیهم السلام و رفتار و همسر


  پیشوایان(ع) و رفتار با همسر

عبدالرحمن انصارىشیرازى

 

 

یکى از نکات قابل توجه در سلوک و سیره پیشوایان معصوم(ع) نحوه رفتار آنان با همسر خویش است. هر چند به خاطر طبیعت موضوع و نیز شرایط اجتماعى حجم شواهد و موارد بر جاى مانده در تاریخ در این خصوص فراوان نیست اما همین اندک نیز بسیار ارزشمند و گویاست. آنچه مى خوانید نگاهى گذرا به موضوع یاد شده است.

سیره عملى و رفتار ائمه علیهم السلام با همسران خویش مانند سایر برخوردها و شیوه هاى رفتارى آنان به طور دقیق و روشن در تاریخ دیده نمى شود و این علاوه بر عوامل اجتماعى و سیاسى به ماهیت قضیه برمى گردد که بیشتر یک امر درون خانوادگى است تا اجتماعى و در منظر دیگران اما آن اندازه از روش و سیره آنان که از آنان به ما رسیده و همچنین از سخنان آنان مى توان تا اندازه زیادى روش آن بزرگواران را به دست آورد. روشن است که چون پیشوایان معصوم علیهم السلام اعمال خود را در راستاى اسلامى حقیقى و خالص قرار داده بودند و از این جهت میان آنها تفاوتى نیست و هر گاه در روش یا گفتارآنان تفاوتهایى دیده مى شد مربوط به شرایط خاص زمانى است, لذا از روش یک یا چند نفر آنان مى توان قانون کلى براى شیوه برخوردى همه آنان به دست آورد. در فرصت به نمونه هایى از شیوه هاى این دست اشاره مى شود.

کمک به همسر
از مسائل مهمى که در زندگى مشترک زن و شوهر مطرح است و از آغاز تا پایان عمر نیز ادامه دارد و در سعادت و خوشبختى و نشاط خانواده تإثیر بسزایى دارد موضوع انجام کارهاى مربوط به زندگى و تإمین نیازها و انجام کارهاى خانه است. این مسإله اگر به صورت عادلانه و صحیح حل شود و هر کدام وظیفه خود را به خوبى انجام دهند از بیشتر مشکلات آینده جلوگیرى مى نماید و صفا و صمیمیت در محیط خانواده حاکم مى شود. حضرت على(ع) و حضرت زهرا(س) بعد از آغاز زندگى مشترک براى تعیین مسوولیت و وظیفه هر کدام, خدمت رسول خدا(ص) رسیدند و از آن حضرت درخواست داورى نمودند. پیامبر اسلام(ص) کارهاى درون خانه را به عهده فاطمه(س) گذاشت و کارهاى بیرون را به حضرت على(ع) واگذار نمود. فاطمه زهرا(س) مى فرماید: جز خدا کسى نمى داند که من چه اندازه خوشحال شدم از اینکه کارهاى درون خانه به من واگذار شد و از کارهاى بیرون خانه)) و معاشرت و تماس با مردان معاف شدم.(1)
در همین زمینه در سخنى از امام باقر(ع) آمده است: فاطمه(س) در خانه على(ع) کار خانه و خمیر کردن و نان پختن و نظافت را به عهده گرفت و على(ع) کارهاى بیرون خانه را, مانند آوردن هیزم و مواد خوراکى.(2)
على(ع) به این اکتفا نکرد که فقط کارهاى بیرون خانه را انجام دهد بلکه در کارهاى خانه نیز شرکت مى جست و به صورتى عمل نمى کرد که در خانه بنشیند و انجام تمام کارها را به همسرش واگذار نماید.
امام صادق(ع) مى فرماید: على(ع) همواره هیزم مىآورد, آب مورد نیاز خانه را تإمین مى کرد و خانه را جارو مى کرد, و حضرت زهرا(س) آرد درست مى کرد و خمیر آماده کرده, نان مى پخت.(3)
در این روایت تعبیرى به کار رفته است که نشان مى دهد آن حضرت همواره جارو کردن و نظافت منزل را عهده دار بود.
از برخى روایات استفاده مى شود که حضرت على(ع) در بعضى اوقات در کارهاى مربوط به حضرت زهرا(س) مانند تهیه آرد و آسیاب کردن نیز به کمک همسرش حضرت زهرا(س) مى رفت. از جمله نقل شده روزى رسول خدا(ص) به خانه على(ع) وارد شد و دید على(ع) و فاطمه(س) به کمک یکدیگر با آسیاب دستى مشغول تهیه آرد مى باشند. پیامبر(ص) فرمود: کدام یک خسته ترید؟ على(ع) عرض کرد: فاطمه(س) خسته تر است. پیامبر(ص) فرمود: دخترم برخیز, و فاطمه(س) برخاست و پیامبر به جاى او نشست و به على(ع) در آرد کردن, کمک نمود.(4)
از این روایت به خوبى استفاده مى شود که حضرت على(ع) همیشه رعایت حال همسرش زهرا(س) را مى نموده است و علاوه بر اینکه خود در کارهاى خانه به او کمک مى کرد, وقتى پیامبر(ص) به خانه آنها آمد و خواست به آنها کمک کند, على(ع) پیش از آنکه فاطمه(س) پاسخى بدهد جواب مى دهد فاطمه(س) خسته تر است و بدین وسیله سعى مى کند, تا همسرش استراحت نماید, یا کار آسانترى انجام دهد و خود به کمک پیامبر(ص) آسیاب مى کند.

پرستارى و عمل به سفارشهاى همسر
هنگامى که حضرت زهرا(س) بیمار شد و ارتحالش نزدیک شد, در رابطه با تشییع بدن مطهر و محل دفنش و چگونگى غسل سفارشهایى به شوهرش على(ع) مى کند که آن حضرت نیز به همان کیفیت که همسرش خواسته بود عمل مى کند. به علاوه على(ع) در هنگام بیمارى حضرت زهرا(س), على(ع) مانند یک پرستار مهربان و دلسوز از همسر بزرگوارش مراقبتهاى لازم را به عمل مىآورد. امام سجاد(ع) از پدر بزرگوارش امام حسین(ع) نقل مى کند که وقتى حضرت زهرا(س) بیمار شد به على(ع) سفارش کرد که جریان کسالت او را به کسى خبر ندهد. على(ع) نیز چنین کرد کسى را در جریان کسالت حضرت زهرا(س) قرار نداد و خود آن حضرت پرستارى و مراقبت از زهرا(س) را به عهده گرفت و اسمإ نیز به او کمک مى کرد. و چون هنگام ارتحال فرا رسید حضرت زهرا(س) به شوهرش سفارش کرد که او عهده دار مراسم تجهیز و دفن او شود. شبانه او را دفن نماید و محل دفن را پنهان نگه دارد. على(ع) نیز چنین کرد ولى بعد از دفن آن حضرت, حزن و اندوه فراوان او را فرا گرفت و اشکهاى مبارکش بر گونه هایش جارى گردید. رو به مرقد مبارک پیامبر(ص) نمود و به آن حضرت سلام داد و با او به راز و نیاز و درددل پرداخت.
حضرت على(ع) بر اساس سفارش حضرت زهرا(س), او را شبانه دفن کرد و قبر او را پنهان نمود و براى عملى شدن وصیت زهرا(س) و اینکه قبر وى پنهان بماند, با کسانى که بنا داشتند با بررسى و تفحص و نبش قبور, آن حضرت را پیدا نمایند, با سختى برخورد مى نماید. چنانچه در یک گزارش آمده است که حضرت(ع) وقتى متوجه جریان شد, در حالى که لباس مخصوص زمان جنگ و برخوردهاى سخت, پوشیده بود, خشمگین به سوى قبرستان حرکت نمود و به شمشیر مخصوص خود, ذوالفقار, تکیه زده فرمود: من على ابن ابى طالب هستم; مشاهده مى کنید که با چه وضعى به اینجا آمده ام. به خدا سوگند اگر دست به سنگ یکى از این قبرها بزنید با شمشیر با همه شما نبرد خواهم نمود. (5)

دلجویى و احترام
انسان در دوران زندگى با حوادث و مسائلى روبه رو مى شود که او را ناراحت و نگران و متإثر مى سازد. فردى که احساس مى کند از طرف دیگران به او ستم شده و حق او را گرفته اند اگر براى رسیدن به حق خود و دفاع از ظلمى که به وى شده تلاش کند و نتواند به حق خود برسد دچار ناراحتى و نگرانى خواهد شد. حال اگر براى زن یا شوهر چنین مسإله اى پیش آید و او با حالت تإثر وارد خانه شود ممکن است اظهار گلایه و شکوه نماید و با همسر خود درددل کند و از همسر انتظار داشته باشد که در این شرایط به او کمک کند و از او دفاع نماید, و هر گونه تصور کوتاهى را در این رابطه دور از انتظار مى داند. همسر در این حالتهاى مخصوص, باید سعى کند با مهربانى و دلجویى و احترام نسبت به طرف مقابل, آن چنان رفتار نماید که از اندوه و تإثر و ناراحتى او بکاهد. با سخنان منطقى و محترمانه اثبات نماید که من در دفاع از حق تو کوتاهى نکردم و آنچه مصلحت بوده و توان داشتم در این رابطه انجام داده ام.
حضرت زهرا(س) بعد از پدر بزرگوارش وقتى احساس کرد که ملک او, فدک را به ناحق گرفته اند, براى دفاع از حق خویش و استرداد املاکش نزد خلیفه وقت رفت و با وجود بحثها و استدلالهاى منطقى که ارائه داد موفق نشد, حق خود را بستاند. لذا با ناراحتى و تإثر شدید وارد منزل شده اظهار ناراحتى نمود. على(ع) را مورد خطاب قرار داد و گفت: ... هیچ کس از من دفاع نکرد و از ظلم آنها جلوگیرى ننمود, خشمگین از خانه بیرون رفتم و پریشان و با شکست و افسردگى بازگشتم, و تو نیز این گونه پریشان نشسته اى. تو همان بودى که گرگان عرب را صید مى کردى و اکنون زمین گیر شده اى. یا على(ع) نه گویندگان را مانعى و نه یاوه گویان را دافع. اختیار از کفم رفته, .... از اینکه با تو این گونه سخن مى گویم نزد خدا عذر خواهم, خواه مرا یارى کنى, یا واگذارى, اى واى بر من در هر پگاه که عمید و تکیه گاهم از کف رفت و بازویم بى رمق گشت. على(ع) با لحنى محترمانه همسر مهربان خود را دلدارى داده و در پاسخ فرمود: ویل و واى بر تو مباد بلکه واى بر دشمنان تو باد. اى دختر برگزیده خدا و یادگار نبوت از اندوه و غصه دست بردار. به خدا سوگند من در انجام وظیفه سستى نکرده ام و آنچه در قدرت و توان داشتم انجام دادم.
حضرت على(ع) آن چنان با خونسردى و متانت و دلجویى در برابر ناراحتى و شکوه حضرت زهرا(س) برخورد مى نماید, که حضرت فاطمه(س) آرامش پیدا کرده مى فرماید: خداوند مرا کفایت مى کند. و کار آنها را به خدا وامى گذارد و ساکت مى شود.(6)
على(ع) همواره مواظب بود که از حزن و اندوه زهرا(س) که بعد از پدر بزرگوارش بسیار زیاد شده بود بکاهد. زهرا(س) به پدرش پیامبر(ص) علاقه زیادى داشت و لذا مى فرمود: پیراهن پدرم را به من بدهید و چون پیراهن را مى گرفت آن قدر آن را مى بویید تا بیهوش مى شد. على(ع) مى فرماید: پیامبر(ص) را در پیراهنش غسل دادم و چون وضع زهرا(س) را مشاهده کردم که با بوییدن آن پیراهن بیهوش مى شود, آن را پنهان نمودم.(7)
حضرت على(ع) خود در باره چگونگى برخورد با همسرش مى فرماید: به خدا سوگند هرگز کارى نکردم که فاطمه(س) خشمگین شود و او را به هیچ کارى مجبور نکردم ... او نیز هرگز مرا خشمگین نکرد و برخلاف میل باطنى من قدمى برنداشت.(8)

توجه به خواست همسر
امام حسین(ع) به خواست و علاقه و حس زیبایى دوستى همسرش, توجه خاصى مى نمود و برخى اوقات حاضر مى شد به همین خاطر با انتقادات اصحاب و دوستان خود روبه رو شود ولى به خواست طبیعى و مشروع همسر خویش احترام مى گذاشت.
امام باقر(ع) نقل مى کند, عده اى بر امام حسین(ع) وارد شدند; ناگاه فرشهاى گران قیمت و پشتیهاى فاخر و زیبا را در منزل آن حضرت مشاهده نمودند. عرض کردند: اى فرزند رسول خدا(ص) ما در منزل شما وسایل و چیزهایى مشاهده مى کنیم که ناخوشایند ماست (با اطلاعى که از موقعیت شما داریم وجود این وسایل در منزل شما را مناسب نمى دانیم). حضرت فرمود: ما بعد از ازدواج مهریه همسر خود را پرداخت مى کنیم و آنها هر چه دوست داشتند براى خود خریدارى مى کنند و هیچ یک از وسایلى که مشاهده نمودید از آن ما نیست.(9)
در روایت دیگر نقل شده که از امام صادق(ع) سوال شد: آیا خرید جواهرات و طلاجات براى زینت بچه ها درست است؟ حضرت در پاسخ فرمود: على بن الحسین(ع) براى بچه ها و همسرانش زیورآلات از نوع طلا ونقره تهیه مى کرد و آنها را با آن زیورها مىآراست. (10)
از این روایات و نظایر آن به خوبى استفاده مى شود که امام سجاد(ع) به حس زیبایى دوستى همسر خود احترام مى گذاشت و ابزار لازم را در حد متعارف آن زمان, براى آنها فراهم مى نمود.

آراستن خویش براى همسر
اسلام دین فطرت است و چنین دینى باید به احساسات و عواطف افراد جامعه توجه نماید. هر مرد و زنى در فطرت سرشتشان زیباپسندى و آراسته گرى نهفته است, لذا در اسلام بر آراستن خویش و پوشیدن لباس زیبا و استعمال عطر و بوى خوش تإکید زیادى شده است. و سفارش شده که زن و شوهر خود را براى یکدیگر بیارایند و ظاهر خود را جذاب و دوست داشتنى و زیبا نمایند. این عمل علاوه بر اینکه احترام به خواست و علاقه طرف دیگر است, عفت و پاکدامنى را در جامعه تقویت مى نماید. پیامبر گرامى(ص) مى فرماید: لباسهاى خود را تمیز کنید, موهاى خود را اصلاح نمایید, مسواک بزنید و آراسته و پاکیزه باشید که بنى اسرائیل چنین نکردند تا زنانشان بدکار شدند.(11)
در همین راستا ائمه علیهم السلام نیز به این مطلب توجه خاصى داشتند. خود را براى همسرانشان آراسته و مرتب مى نمودند, لباس مناسب مى پوشیدند و موهاى خود را رنگ مى زدند.
حسن بن جهم از دوستان حضرت موسى بن جعفر(ع) گوید: آن حضرت را دیدم که موهاى خود را خضاب کرده است. گفتم: فدایت شوم, شما هم خضاب مى کنید؟! فرمود: آرى, اصلاح و مرتب بودن وضع, بر عفت زنان مى افزاید. زنانى بودند که پاکدامنى را رها کردند از آن جهت که شوهرانشان اصلاح و مرتب بودن خود را رها کردند. سپس فرمود: دوست دارى همسرت را در حالى همانند حال خودت که خود را آراسته ننموده اى ببینى؟ گفتم نه. فرمود: او نیز چنین است. آن گاه فرمود: نظافت و استعمال بوى خوش و اصلاح مو, از اخلاق پیامبران است.(12)
در روایت دیگرى یکى از دوستان امام باقر(ع) به نام حکم بن عتیبه گوید: در خانه اى زیبا و آراسته بر آن حضرت وارد شدم. لباس زیبا و رنگینى پوشیده بود که آثار رنگ لباس بر دوش آن حضرت دیده مى شد. خیلى شگفت زده شدم. گاهى, به خانه نگاه مى کردم, گاهى به وضع لباس آن حضرت! حضرت(ع) فرمود: این حالت چطور است؟ عرض کردم: چه بگویم از این لباسى که به تن کرده اید؟ این لباس مربوط به افراد نوجوان است. فرمود: اى حکم, چه کسى زینتها و چیزهاى پاکیزه اى که خداوند براى بندگانش آفریده است را حرام کرده؟!, اینها از چیزهایى است که خداوند براى بندگانش آفریده است اما این خانه که مشاهده مى کنى مربوط به همسر من است و من تازه ازدواج کرده ام. (13) لباسى که مشاهده مى کنى و همچنین حضور من در این خانه, به خاطر همین موضوع است.
در روایت دیگر حسن زیات بصرى نقل مى کند که با یکى از دوستانم خدمت امام باقر(ع) رسیدیم. او را در خانه اى زیبا با لباس زیبا در حالى که سرمه کشیده بود دیدیم. سوالاتى از آن حضرت نمودیم. چون آن حضرت متوجه شد که ما از وضع لباس و خانه آن حضرت شگفت زده شدیم, فرمود: فردا با دوستت نزد من بیا. همان طور که حضرت فرموده بود روز بعد, در منزلى که معمولا آنجا تشریف داشت خدمت حضرت رسیدیم. مشاهده کردیم که در خانه جز حصیر چیزى نیست و حضرت لباس زبر و خشن به تن دارد, فرمود: دیروز شما پیش من آمدید در حالى که من در خانه اى بودم که مربوط به همسرم مى باشد و آن وسایل موجود در خانه متعلق به او است. او خود را آرایش کرده بود که من هم خود را براى او آراسته و مزین نمایم. سپس فرمود: شبهه اى در ذهنت ایجاد نشود. عرض کردم: به خدا سوگند برایم شبهه اى ایجاد شد ولى الان متوجه شدم حقیقت آن است که شما فرمودید و خداوند شبهه را از قلبم بیرون نمود.(14)
از دقت در روایات مذکور روشن مى شود که ائمه علیهم السلام چه اندازه به آرایش و زینت خود براى رعایت حال همسرانشان توجه داشتند تا جایى که گاهى اوقات دوستان و اصحاب آنها به شدت شگفت زده شده و نسبت به وضع لباس و خانه آنها پرسش مى کردند. شاید آن بزرگواران در ضمن با این اعمال خود مى خواستند با آداب و رسوم غلط و بى توجهى به همسر مبارزه کنند و منطق صحیح اسلامى را براى آنان ترسیم نمایند.

گذشت در برابر لغزشها
براى افرادى که مدتها با یکدیگر زندگى مى کنند و در امور زیادى منافع واحدى دارند سر زدن لغزش و اشتباه و خطا امرى عادى و متعارف است. بنابراین لازم است با عفو و گذشت از خطاها و اشتباهات یکدیگر چشم پوشى نمایند و آنها را به رخ طرف مقابل نکشند. زن و شوهر در برابر کلمات تند و خشنى که احیانا به خاطر شرایط خاصى که براى هر کدام ممکن است پیش آید, از طرف مقابل مى شنوند باید با متانت و سعه صدر با آن روبه رو شوند و با خونسردى و گفتن چند کلمه محبتآمیز سعى کنند طرف را از حالت ناراحتى که دارد خارج نمایند.
در سیره معصومین(ع) مى خوانیم در مواردى با وجود اینکه اشتباه و خطا از جانب زن بوده و او را اذیت کرده و آزار داده است ولى امام(ع) در مقابل, گذشت و اغماض کرده, آن را نادیده مى گرفته است. اسحاق بن عمار گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم حق زن بر مرد چیست که با انجام آنها انسان, نیکوکار محسوب شود؟ امام(ع) فرمود: وسایل خوراک و پوشاک او را فراهم نماید و اگر خطایى از او سر زد از او بگذرد. سپس فرمود: پدرم ((امام باقر(ع))) همسرى داشت که به او اذیت و آزار مى رساند ولى پدرم او را مورد عفو و بخشش قرار مى داد.(15)

جمع بندى
از بررسى مطالبى که ذکر شد و سخنان و سفارشات پیشوایان معصوم(ع) چنین استفاده مى شود که زنان داراى حقوقى هستند که باید کاملا رعایت شود. به شخصیت آنها باید احترام گذاشته شود, به خواست آنان توجه شود. حس زیبایى پسندى آنها باید ارج گذاشته شود و آنچنان با آنها برخورد و رفتار شود که نسبت به زندگى دلگرم شوند و نشاط و شادابى بر محیط خانه حاکم گردد. رهبران معصوم(ع) آن قدر به مسإله خواست همسر در زندگى شخصى توجه نموده اند که در برخى موارد که اختلاف نظر پیش مىآمد خواست او را مقدم داشته اند. به عنوان نمونه هر گاه زن و شوهر در تعیین غذایى که مى خواهند بخورند اختلاف سلیقه پیدا کنند, رهبران معصوم(ع) دستور داده اند که شایسته است جانب زن رعایت شود و مردى که چنین کند, مومن است و بعکس, مردى که غذاى مطابق میل خود را بر زن تحمیل نماید دچار یک نوع نفاق است. امام صادق(ع) از پیامبر اسلام(ص) نقل کرده است که: مومن مطابق خواست و میل خانواده اش, غذا مى خورد و منافق, خانواده اش را وادار مى کند که طبق میل او غذا بخورد.(16) در برخى روایات تإکید شده است که شوهر وقتى وارد خانه مى شود در برخورد با همسر باید طورى رفتار کند که موجب ناراحتى او فراهم نشود. پیش از وارد شدن, به گونه اى او را باخبر سازد تا اگر در وضع مطلوبى نیست بتواند وضع خود را تغییر دهد و همچنین براى احترام به او هنگام وارد شدن سلام نماید.
امام صادق(ع) مى فرماید: وقتى شوهر به خانه خود وارد مى شود باید به همسرش سلام نماید و پیش از وارد شدن با زدن کفشهایش به زمین و سرفه کردن, همسر را از آمدن خود باخبر سازد, مبادا او را در حالتى ببیند که او را ناخوش آید.(17)
حضرت على(ع) مى فرماید: در خانه مشغول پاک کردن عدس بودم و فاطمه در حال درست کردن غذا بود که پیامبر اکرم(ص) وارد شد; فرمود: یا ابالحسن! عرض کردم بلى یا رسول الله! فرمود: این سخن از من بشنو و این را نمى گویم مگر از جانب پروردگار: هر مردى که در کار خانه به همسرش کمک کند, براى او به تعداد هر مویى که در بدن دارد یک سال عبادت منظور مى شود, آنچنان عبادتى که روزهایش روزه و شبهایش مشغول نماز و راز و نیاز باشد و خداوند پاداش صابرانى چون داود و یعقوب و عیسى(ع) به وى خواهد داد.(18) این روایت به خوبى اهمیت و ارزش همکارى با همسر را مى رساند. در روایتى دیگر, امام صادق(ع) مى فرماید: خداوند زیبا بودن و زینت کردن را دوست دارد و تظاهر به ندارى و فقر را مکروه مى داند. دوست دارد آثار نعمتهایش را بر بنده اش ببیند, لباسش نظیف و پاکیزه باشد, بوى خوش استعمال کند, خانه اش را زینت دهد, خانه و اطرافش را جاروب کند.(19)
روشن است که اسلام رعایت نظافت و زیبایى را بر همه, چه مرد و چه زن, لازم دانسته است. امید است مردان ما از روش و سخنان پیشوایان معصوم(ع) درس گرفته نسبت به همسران خود آنچنان رفتار کنند که اسلام و وجدان و عقل فرمان مى دهد و همسر را به عنوان شریکى عزیز و مهربان و دوستى ارجمند و گرامى بلکه بخشى از جسم و جان خود به حساب آورند. مقام و موقعیت و جایگاه او را پاس بدارند و با او آن طور رفتار نمایند, که دوست دارند در باره آنها رفتار شود. ان شإالله.

1. وسائل الشیعه, ج14, ص123.
2. مستدرک الوسائل, ج2, ص551. بحارالانوار, ج43, ص31, حدیث 38.
3. کافى, ج5, ص86, حدیث 1. من لا یحضره الفقیه, ج3, ص169, حدیث 3640, باب 2. امالى طوسى, ج2, ص274. بحارالانوار, ج43, ص151, حدیث 7.
4. بحارالانوار, ج43, ص50.
5. همان, ص171.
6. احتجاج طبرسى, ج1, ص282 ـ 281.
7. بحارالانوار, ج43, ص157 و حدیث 6.
8. فوالله ما اغضبتها و لا اکرهتها على امر ... و لا اغضبتنى و لا عصت لى امرا, کشف الغمه, ج1, ص363.
9. کافى, ج6, ص476, روایت 1.
10. همان, ص475.
11. نهج الفصاحه, ص72, رقم 377.
12. وسائل الشیعه, ج14, ص183. کافى, ج5, ص567.
13. کافى, ج6, ص446, حدیث 1.
14. همان, ص448, روایت 13.
15. همان, ج5, ص510, روایت 1. من لا یحضره الفقیه, ج3, ص441, روایت 4528.
16. وسائل الشیعه, ج15, ص250.
17. بحارالانوار, ج76, ص11.
18. عوالم العلوم, ج11, بخش 2, ص500. بحار, ج104, ص132, حدیث 1.
19. بحار, ج79, ص300.