نویسنده

  ایران و زنان ایرانى در ((ادبیات چادر))

سوسن صفاوردى

 

 

گزارشى از یک کتاب

تلاش گسترده و عمیقى که انقلاب اسلامى در جهت احیاى شخصیت زن مسلمان و هویت اسلامى, ایرانى او مبذول داشته است, طبیعى است به کام آنان که سلطه همه جانبه بر ملتهاى شرقى, بویژه امت اسلامى را وجهه همت خویش مى دانند خوش نیاید و دست به تبلیغات سوء و دامنه دارى بزنند. این است که همه رسانه هاى تصویرى, سمعى و نوشتارى خویش را به کار گیرند, و البته در این میان هستند وجدانهاى نخفته اى که بخشى از واقعیت را مى بینند و شجاعت ابراز آن را نیز دارند. ((ادبیات چادر)) تلاش کرده است چنین موضعى داشته باشد. آنچه مى خوانید گزارشى نه چندان جامع از این کتاب است که توسط خانم صفاوردى تهیه شده است.

ایرمگاردپینIrmgard pinn جامعه شناس و استاد دانشگاه شهر آخن آلمان که رشته تخصصى اش در زمینه نژادپرستىRasissmus و متعصبین راستRechtextremismus مى باشد, مقالات زیادى در خصوص زنان, با عناوینى چون ((قدرت تغافل)), ((زنان حرمسرا)) و ((روسرى به سرهاى ترک)) داشته است. ((پینPinn )) در کلیه مقالاتش برخورد اروپاییان و غرب با زنان مسلمان و اسلام و نقش رسانه ها در به تصویر کشیدن منفى چهره زن مسلمان و به طور کلى, موضع گیریهاى غربیها در این رابطه را نقادانه مورد بررسى قرار مى دهد.
وى چندى پیش نیز کتابى با عنوان ((فانتزى اروپایىEurophantasiem )) را به همراه ((مارلیز ونرMarlies Wehner )) استاد علوم و محقق علوم سیاسى از همان دانشگاه به رشته تحریر درآورد که نقش زنان مسلمان از دیدگاه رسانه هاى غربى را مورد نقد و بررسى قرار مى دهد. ((زنان ایرانى و ایران در ادبیات چادر)) یکى دیگر از کارهاى تحقیقى خانم ((پین)) است که طى بررسى موضع کتابها و نشریاتى که بعد از پیروزى انقلاب از سوى مخالفین نظام جمهورى اسلامى ایران و دشمنان خارجى و ایرانى نسبت به زنان مسلمان ایرانى به چاپ رسیده است, بیان مى دارد که هدف اصلى این نوشته ها مشروعیت بخشیدن به حاکمیت غربى از طریق تحقیر ارزشها مى باشد.
((ادبیات چادرSchleir Licteratur)) (()) با ترسیم قسمتى از اظهارات ((الفرید دیشElfriede Diesch)) (()) در کتاب ((ازدواج در ایرانin persien)) (( Verheivatet )) آغاز مى شود. ((الفرید)) که دخترى جوان و ساده از اهالى یکى از استانهاى آلمان است و در رویاهاى خویش منتظر یک شاهزاده از مشرق زمین, در ((برلینBerlin )) با یک دانشجوى ایرانى آشنا مى شود و با او ازدواج مى کند و به دنبال شاهزاده قصه هایش, براى دو هفته به ایران سفر مى کند.
تصورات ((الفرید)) از مشرق زمین تقریبى و رویایى است و با وجود آنکه خانواده منصور بسیار مرفه و مدرن هستند و على رغم تمام تلاش آنان براى خوش گذشتن اوقات ((الفرید)), خیلى چیزها برایش احمقانه و عقب افتاده به نظر مى رسد; چیزهایى که به نوعى آزادیهاى او را محدود مى کند. الفرید همه چیز را برعکس عادات و ارزشهاى اروپایى خویش مى بیند و تنها ساعت خوش زندگى اش را شام مشترک با همسرش شامل سوسیس سرخ شده با پنیر هلندى و یک لیوان آبجوى سرد در یکى از رستورانهاى خارج از شهر ترسیم مى کند.
خانم پینpinn در اینجا مى نویسد: در نیمه دوم قرن بیستم با مهاجرت جوانان عرب و ایرانى جهت تحصیلات عالیه به اروپا و غرب, ازدواج با زنان اروپایى و غربى زیاد مى شود.
برخى زنان اروپایى با ازدواج با مردى از سرزمین اسرارآمیز مشرق زمین, این شانس را به دست مىآورند که از محیط کوچک و معمولى زندگى خود فرار کنند. آنچه که آنان در خصوص سرزمین شوهرشان مى دانند, غالبا تقریبى و مطابق است با داستانهاى هزار و یک شب و تصورات حاکم بر این داستانها. جهان بینى این زنان غالبا نشإت گرفته از یک مردم شناسى خیلى ساده لوحانه بوده است. این مطلب که مشرق زمین بایستى به لحاظ سیاسى, اقتصادى و فرهنگى به دنبال الگوى غربى باشد, تا بتواند اتصال به تجدد پیدا کند, از نظر این دسته از زنان غربى کاملا طبیعى است. البته اینان تا حدودى مشرق زمین را قبول داشته و مجذوب آن هستند اما تا همان حد جذابیتهاى سنتى و ظاهرى, مساجد باشکوه, بازارهاى رنگى و پرزرق و برق و باغهاى پر از گل, فرشها و پارچه هاى قیمتى و آن هم تا بدانجا که ارزشها و عادات معمول آنها را به زیر سوال نکشد.
در این قسمت نویسنده یادآورى مى کند که البته آلمانیها قبل از انقلاب با ایران کاملا آشنایى داشتند زیرا که دو نشریه ((خانه و جهانHeim and Welt )) و ((خبر جدیدNeue Post )) هنگام ازدواج ثریا با شاه ایران, براى خوانندگانش از طریق اخبار خانواده سلطنتى, زندگى افسانه اى را که حکایت از قصرهاى باشکوه, جشنهاى پرزرق و برق, میهمانیهاى آنچنانى داشت, در ذهنها انتقال داده بودند و به هنگام جدایى زوج شاهنشاهى! تمامى احساس همدردى آنان متوجه ملکه بیچاره, ثریا مى شود. این قشر از خوانندگان به ناگهان مطلع مى شوند ایران به یک کشور اسلامى تبدیل شده است, با تمام آداب و رسوم قرون وسطایى اش! و جهان بینى که خصوصا در رابطه با زن و نقش زن با دیده حقارت برخورد مى کند! زنانى که به نوشته نشریه ((تعطیلات آخر هفته wochenende )) در جهان اسلام به عنوان ((فرش مرد)) لقب داده مى شوند. این نشریه به خوانندگان خود مىآموزد که در قرن بیستم نیز مشرق زمین نمى تواند با ارزشهاى مغرب زمین سنجیده شود زیرا که خیلى از مسائل تا ابد براى مغرب زمین مبهم باقى خواهد ماند.
نویسنده ((ادبیات چادر)) سپس ادامه مى دهد: با موفقیتى که در سال 1988 بتى محمودى با کتاب ((اما نه بدون دخترمNot without my douther )) به دست آورده سیلى از کتب و نشریات در خصوص ((ادبیات چادرSchleir literatur )) را روانه بازار کتاب کرد که تا به امروز ادامه دارد. کتاب اما نه بدون دخترم چهار میلیون فقط خواننده آلمانى پیدا مى کند. سال 1991 فیلم آن بر روى اکران مى رود که با استقبال زیاد مردم روبه رو مى شود و کتاب بعدى محمودى ((بخاطر عشق به دخترمchild for the love of a )) به سال 1992 در نمایشگاه کتاب فرانکفورت یک هفته قبل از اتمام نمایشگاه تمامى 100 هزار نسخه اش به فروش مى رسد. همچنین کتب دیگر از ((سوسن آزادى)) ((فرار از ایرانFlucht aus Iran )) به سال 1990 و یا کتاب خبرنگار آمریکایى ((جین, پ, سیسونof life behind the veil)) ((Jwan p.sasson A true story )), ((زندگى پشت هزاران پرده)) که 10 روز پس از ورود به بازار 5 هزار نسخه اش به فروش مى رسد. در وهله اول آنچه که در ((ادبیات چادر)) (نشریات و کتب در این رابطه) مورد انتقاد قرار مى گیرد موقعیت زن در جهان اسلام است, اما بعد از انقلاب اسلامى ایران چادر دیگر همانند گذشته سمبل قدرت اغواگرانه زیبارویان حرم ها و اسرار مشرق زمین محسوب نمى شود, بلکه سمبل ظلم به زنان, تعصب و مبارزه است!
خانم پینPinn در این قسمت به این مطلب اشاره مى کند که اکثر این داستانها راجع به یک زن ایرانى و یک مرد عرب و خانواده او و یا زن یک ایرانى و خانواده اوست که مطالب کتابها قسمتى از زبان خود آنها و قسمت دیگرش از زبان ناظرین که بعضا خبرنگار و یا نویسنده غربى هستند, نوشته مى شود و آنچه که مربوط به ایران مى شود این است که اکثر این نویسندگان پناهنده و در تبعید به سر مى برند و به جز تعداد اندکى بقیه از خانواده هاى متمول و سرشناس رژیم گذشته هستند و قبل از انقلاب تحصیلاتشان را در اروپا و آمریکا داشته و یا در آنجا بزرگ شده اند و به این طریق, نویسنده ادبیات چادر, سعى در نشان دادن این مطلب دارد که کلیه نوشته هاى بعد از انقلاب توسط نویسندگانى تدوین شده است که به علت شیفتگى آنان به ارزشهاى غربى, مسائل را نیز با همان دید مادیگرى خود بررسى کرده اند. به طور نمونه ((شرى موستشارcherry mosteshar )) خبرنگار و بزرگ شده انگلیس, در رمان مبتذل و بى محتواى خویش راجع به درام زندگى خود در ایران حرف مى زند. شرى که افکارش بیشتر مطابق با افکار عده قلیلى از طبقه هاى بخصوص, فاسد و منحط مطابقت دارد از جمله افرادى است که اموال خانواده اش به هنگام انقلاب مصادره شده است. او خاطرات خوش سالهاى 1975 را که زنان تقریبا لخت در خیابانها بدون روسرى آزاد بوده اند را مقایسه مى کند با زندگى بعد از انقلاب, بدون مشروبات الکلى, با روسرى, بدون پارتیها و روابط آزاد جنسى, با حجاب تحمیلى و ... که بالاخره فقدان تمامى اینها است که عرصه را بر او تنگ کرده و موجب فرار او از ایران مى شود! در این قسمت خانم ((پین)) به این مطلب اشاره مى کند که کلیه این کتب و مطالب ترسیمى اشان نشإت گرفته از تجارب شخصى این افراد است و با نادیده گرفتن این موضوع کلیه حملات متوجه انقلاب مى شود و انقلاب اسلامى به زیر سوال کشیده مى شود.
مطلب دیگرى که نویسنده بر آن تإکید مى کند این است که تمامى این نویسندگان همانند بتى محمودى, بر این عقیده هستند که حل تمامى این مشکلات در پذیرش ارزشهاى غربى از سوى اسلام و ایران است. او در این قسمت یک قسمت از کتاب محمودى را ترسیم مى کند, که چگونه در محاصره یک عده طرفداران انقلاب بوده, عده اى که نه از منش و رفتار چیزى سرشان مى شده و نه درک و فهمى دارند, زیرا آنان انگلیسى حرف نمى زنند و خود را در چادرهاى مشکى مى پیچانند!!
زنانى که از لباسهاى زیبا و زندگى راحت و به طور کلى هر چیز زیبایى, بیزارند. ((بتى محمودى)) تنها انسانهایى را بافرهنگ, با بوى خوش, باسلیقه و مهربان مى بیند که مذهبى نیستند و به واسطه تحصیل و یا اقامت در غرب با فرهنگ غربى سر و کار داشته اند! همانند این تقسیم بندى از سوى دیگر نویسندگان غربى یا غربزده انجام مى شود.
از نظر آنان همانند کاته میلتKate millett فمینست آمریکایى, زنان انقلابى ایران تنفرانگیز و نامهربان هستند و دیگر زنان ضد انقلاب, بدون استثنإ زیبا, بسیار باهوش, ایثارگر و دوست داشتنى!
در این قسمت نویسنده ادبیات چادر ترسیم مى کند که چگونه در این تقسیم بندیها زنان مسلمانى که در شکوفایى این انقلاب سهم داشته و در طرفدارى از آن به پا خواسته اند و یا در به وجود آمدن سیستم و نظام جدید, مشارکت فعال داشته اند, کاملا نادیده گرفته و کنار گذاشته مى شوند و اگر نیز از آنان صحبتى به میان مىآید در حد این مطلب که این زنان افرادى هستند خانه دار و محافظ سنتها و یا همدست و خبرچین متعصبین مرد. زنانى که به نظام و جامعه اسلامى بله گفته اند و مشارکت فعال در خانواده و امور فرهنگى اجتماعى داشته و تحصیلات عالیه دارند, همیشه از نظرها پنهان مانده و مطرح نمى شوند, زیرا که مطرح کردن آنان طبیعتا انتقاد به وضعیت موجود در دنیا و به الگو قرار گرفتن این دسته زنان منجر خواهد شد.
((ادبیات چادر)) بکارگیرى الفاظ توهینآمیز و تمسخرآمیز نویسندگان را که به عنوان یک استراتژى رایج در چارچوب نژادپرستى انجام مى شود, مطرح مى کند که طى آن هدفى به جز تحقیر یک ملت وجود ندارد.
قربانیان اصلى انقلاب اسلامى زنان هستند, نکته دیگرى است که به عقیده خانم ((پینpinn )) این نویسندگان در لابه لاى مطالب خویش به خوانندگان القا مى کنند و مى خواهند نشان دهند هر کجا که زنى یک روسرى به سر دارد خود به خود بیانگر بدبختى و تحت ستم بودن او است. این افراد بر این عقیده هستند که زنان در ایران ـ همانند تمامى کشورهاى اسلامى ـ از سالیان دراز به واسطه مذهب و سنت تحت ستم هستند و در حالى که در دوران رژیم شاهنشاهى پیشرفتهاى زیادى براى زنان به وجود آمده بود اگر چه به واسطه زور! اما با روى کار آمدن انقلاب اسلامى این پیشرفتها به نابودى گراییده است و از زمان به دست گیرى قدرت توسط روحانیون, زنان به طور غیر قابل تصورى از جامعه رانده شده و به خاطر پوچ ترین دلایل مورد تعقیب قرار مى گیرند!
((ادبیات چادر)) جالب توجه مى داند که تمامى نویسندگان این نشریات چه با افکار چپى, چه سلطنت طلب, چه فمنیست و یا ضد انقلاب, همگى در خصوص زنان متفق القول هستند که تنها راه رهایى و آزادى, تبعیت از الگوى غربى مى باشد.
در قسمت دیگرى از ((ادبیات چادر)) چنین مى خوانیم:
اکثر این نویسندگان اعم از خارجى و یا ایرانى از دانش بسیار ضعیف اسلامى بهره مند هستند و مطالبشان تلفیقى از تفاسیر ضعیف بعضى از آیات قرآن, مقالات و روزنامه ها و یا کتب تدوین شده از منتقدین غربى اسلامى, اصطلاحات عامیانه و عوام پسندانه و تفسیرهاى شخصى مى باشد که بعضا از روحانیون ناشناس نیز مطالبى نقل مى کنند. اما آنچه بى تردید, تمامى این نویسندگان را شامل مى شود بینش ضعیف و عدم قدرت تفکیک میان سنت و افکار و رفتار مخصوص یک قشر با مذهب است. اینان هر چه شنیده و یا دیده اند را بى مهابا به عنوان دستور عمل و قانون اسلامى تفسیر مى کنند.
به طور مثال ((کریستن وینکلرKristin Winkler )) در کتاب شک فرهنگى به سال 1995 اظهار مى دارد که طبق قرآن مرد رئیس خانواده است و زن بایستى از او اطاعت کند, زن بایستى در مقابل مرد اطاعت محض داشته و روز و شب خواسته هاى جنسى شوهرش را برآورده کند و این در حالى است که مرد هر زمان که دلش بخواهد آزاد است زن را رها کند.
خانم ((پین)) در این قسمت متذکر مى شود که ((وینکلر)) به ایران سفر کرده است و قاعدتا عده کثیرى از زنان را پیاده و یا پشت ماشینها, در حال خرید و یا به طرف دانشگاه دیده است. اما با این حال ادعا مى کند زنان ایرانى زندانى هستند زیرا طبق شریعت اسلام یک زن فقط با شوهر, برادر و یا پدرش حق بیرون رفتن دارد.
و یا ((جان گودوینjon Godwin )) على رغم مسافرتهاى زیاد به کشورهاى اسلامى و صحبت با اشخاص مختلف در خصوص حقوق زنان در اسلام, در تعریض به حدیث مشهور ((بهشت زیر پاى مادران است)) کتابى مى نویسد با عنوان, آسمان زن زیر پاى مردش است!
((ادبیات چادر)) با بررسى نوشته ها و اظهارات مختلف بیش از 25 نویسنده و اثرهاى آنان در مورد نقش زنان در اسلام و بالاخص ایران چنین نتیجه گیرى مى کند:
((ظاهرا موفقیت و تلاش زنان محجبه در عرصه هاى مختلف اجتماعى, سیاسى و فرهنگى که هیچ شباهتى به تصویرهاى نقاشى شده این نویسندگان از یک جامعه اسلامى و وضعیت زن ندارد, باعث شده است که این منتقدین بعضا از این حضور فعال سرخورده شده و ناراحت که چرا رژیم روحانیون, زنان را از زندگى اجتماعى منع نکرده است. آنچه مسلم است با تمامى تلاش, حرکت و حضور فعال اجتماعى سیاسى زنان, هر گاه صحبت از ایران به میان مىآید, دلیلى کافى براى حملات و انتقادها و تفسیرهاى توهینآمیز مى باشد.))
البته این که زنان در ایران براى موقعیتهاى بهتر و پیشرفتهاى بیشتر بایستى تلاش بکنند یک امر است و مسإله القإ این مطلب که ما در هر حال پیشرفته تر, روشنفکرتر, آزادیخواه و طرفدار حقوق بشر هستیم و طرف مقابل با وجود تمامى امتیازات, محکوم و عقب مانده, امرى دیگر که تنها باید در این دست قضاوتها سراغ گرفت و واقعیت غیر از این است.
جالب توجه این است که سیل عظیمى از نشریات و مقالات در خصوص حقوق زن در اسلام جهت تشریح موقعیت کنونى زنان در ایران و یا دیگر کشورهاى اسلامى وجود دارد, اما به ندرت کسى به این فکر مى افتد که وضعیت اجتماعى زنان اروپایى و آمریکایى را از کتاب مقدس استخراج کند. و اما هنگامى که صحبت از اسلام مى شود چند آیه و روایت در مورد تعدد زوجات, حجاب, حق کتک زدن و طلاق و غیره, بدون نگرشى جامع و بدون تفسیرى درست جهت نشان تبعیضات و ظلم و ستم به زنان کافى هستند.
در عصرى که دیگر کسى حاضر نیست صحبتى راجع به کاپیتالیسم و امپریالیست فرهنگى بشنود, مدل توسعه ((غرب آزاد)) رونق بیشترى مى یابد و به غیر از بنیادگرایان چه کس دیگرى معتقد به این امر نخواهد بود کهWest is best : غرب بهترین است.
در حالى که در گذشته قدرت نظامى و اقتصادى عامل قدرت و رهبرى سیاسى را تعیین مى کرد, دستیابى به ((غرب آزاد)), امروز آنچنان که به نظر مى رسد دیگر آسان میسر نمى باشد. و براى تحکیم و حفظ قدرت و برترى استراتژى, تحقیر ارزشها و فرهنگ دیگران, بهترین روش مى باشد و اگر بتوان هر کجا که صحبت از اسلام و مسلمین مى باشد, تصورى از بنیادگرایى, تعصب, قرون وسطى و خشونت را انتقال داد, جایگزینى مناسب براى تمامى اقدامات نظامى و هزینه هاى جاسوسى جهت دموکراسى و حقوق بشر پیدا شده است. به همین خاطر موفقیتهاى حاصله از نشریات در خصوص ((ادبیات چادر)) نه به خاطر سرنوشت یک ملت, احساس ترحم و نجات و نیازها است که با فروپاشى بلوک شرق, روش جدیدى جهت غلبه ((نظم نوین جهانى)) آمریکایى است.