گفتگو با دکتر معصومه گیتى

نویسنده


دانش و پرهیزکارى در خدمت مردم
گفتگویى با خانم دکتر معصومه گیتى رئیس بخش ماموگرافى بیمارستان امام خمینى

مریم حقیقت گو

 


 

از روز اول ورودم به دانشگاه, قصد خدمت به خانمهایى را داشتم که براى مداوا به پزشکان مرد مراجعه مى کردند. به همین دلیل در انتخاب تخصصم نیز سعى کردم رشته اى را برگزینم که هم با تمام اعضا و دستگاههاى بدن در ارتباط باشد و هم به نوعى در خدمت زنان باشد. پس از مطالعه فراوان, رادیولوژى را انتخاب کردم و به تخصص رادیولوژى نیز بسنده نکردم و در زمینه ماموگرافى و ((ام.آر.آى)) نیز مطالعات فراوانى کردم.

دکتر معصومه گیتى را براى اولین بار در مرکز تصویربردارى بیمارستان امام خمینى(ره) ملاقات کردیم. مراجعه گروه زیادى از بیمارانى که در انتظار بودند تا توسط خانم دکتر گیتى تحت ماموگرافى قرار گیرند نشان از دقت و سرعت ایشان در رسیدگى به امور بیماران بود. ایشان که سرپرست بخش ماموگرافى این مرکز است علاوه بر رسیدگى به این بخش در بخشهاى سى تى اسکن, سونوگرافى و ام.آر.آى نیز فعالیت دارد. ویژگى خاص این مرکز در مقایسه با سایر مراکز, نهایت دقت در پیدا کردن بافتهاى آسیب دیده سرطانى و سایر بیماریهاى بدن توسط روشهاى پیشرفته و دستگاههاى مدرن تصویربردارى است. ما خود شاهد تلاش و دقتى بودیم که در بخش ماموگرافى این مرکز براى یافتن توده سرطانى کوچکى در سینه یک بیمار صورت گرفت و پس از چندین جلسه محل ضایعه که کمتر از یک سانتى متر بود مشخص شد و توسط سوزن مخصوص علامتگزارى گردید و بیمار به اتاق عمل فرستاده شد. خانم دکتر که گیتى در کنکور سال 1357 نفر هفدهم و در امتحانات پرىبورد و بورد تخصصى نیز نفر اول شده اند را با توجه به تجمع بیمارانى که از گوشه و کنار ایران به این مرکز مراجعه کرده بودند و کمبود وقت در منزلشان به دیدارشان رفتیم در حالى که دو فرزند 16 و 9 ساله ایشان نیز در این گفتگو همراهمان بودند.

O خانم دکتر گیتى, با سپاسگزارى از شما به خاطر فرصتى که در اختیار ما گذاشتید با توجه به افزایش تعداد بیمارانى که در ناحیه سینه دچار ناراحتى هستند و مراجعه فراوان آنان به بخش ماموگرافى بیمارستان امام خمینى که شما مسوول آن هستید لطفا در مورد ماموگرافى براى خوانندگان ما بیشتر توضیح دهید.
ـ این رشته تا چند سال پیش به خوبى در ایران شناخته شده نبود و یا به طور کاملا محدود از آن استفاده مى شد. ماموگرافى روش عکسبردارى خاصى از نسج سینه ها است که مى تواند توده ها و ضایعات سینه را در مراحل ابتدایى مشخص نموده و با این روش و جراحى زودرس ضایعه, در بسیارى از موارد مى تواند سبب بهبود کامل فرد شود.

O چگونه شد که رشته رادیولوژى را براى تخصص خود انتخاب کردید؟
ـ رشته رادیولوژى امروزه با روشهاى متفاوت و دستگاههاى مدرن مى تواند از داخل بدن انسان اطلاعات مهم به دست دهد, مثل رادیوگرافى از رحم, لوله ها یا سونوگرافى در ایام باردارى که کمک قابل توجهى مى کند, در بسیارى از این موارد, نیاز به تماس نزدیک پزشک با بیمار است که در واقع ویژگى نقش ما در رعایت حجاب و عفت زنان مسلمان مشخص مى شود. همچنین رشته نوپاى ماموگرافى که جهت تشخیص زودرس در سرطان سینه براى زنان جامعه ما از نیازهاى اساسى به حساب مىآید. من تمام تلاشم این است که فعالیت پزشکان زن را در رشته هاى مورد نیاز زنان بیشتر کنم و در حال حاضر که سرپرست بخش ماموگرافى هستم در کنار سایر همکارانم که همگى هستند خدمت مى کنیم هدفمان این است که تعداد همکاران زن را در این رشته ها بیشتر کنیم و دوره هاى تخصصى را در شهرستانها بگذاریم تا تمامى هموطنان از این امکانات تشخیصى برخوردار باشند و از این خدمتى که مى کنیم خیلى خوشحال هستیم.
ضمنا علاوه بر گذراندن دوره تخصصى ام در رشته رادیولوژى, مطالعه خود را در رشته ام.آر.آى نیز قوى کردم و به منظور تکمیل این مطالعات, سال گذشته (1375) به انگلستان سفر نمودم و در آنجا در یکى از بخشهاى فعال ماموگرافى با متخصصان برجسته این روش آشنا شدم و از نزدیک از امکانات و فعالیتهاى آنان استفاده کردم. در طى این سفر بود که متوجه شدم على رغم اینکه امکانات ما در ایران کمى محدودتر و ساده تر بوده ولى از لحاظ تشخیص و به تإیید همان پزشکان متخصص, ما در ایران در رشته ماموگرافى همپاى آنان قرار داریم.

O خانم دکتر گیتى, شما علاوه بر کسب رتبه اول در امتحانات پایان دوره تخصصى در کنکور سراسرى سال 57ـ1356 نیز رتبه 17 را کسب نمودید, لطفا در این زمینه توضیح دهید که آن زمان در چه موقعیتى بودید؟
ـ قبولى من با رتبه هفدهم در دانشگاه در واقع برمى گشت به دوران کودکى ام. دوران کودکى من در زمان طاغوت بود ولى در خانواده اى با اعتقادات مذهبى سپرى شد و در این بین مادرم که خود فرزند یک مجتهد بود نقش موثرى در آشنایى ما با تعالیم و احکام اسلام و ایجاد یک بینش مثبت و سازنده از دین در ذهن ما داشت. ایشان چون خودشان هم تحصیلات دانشگاهى داشتند, تلفیقى از دین و دانش را براى پیشرفت ما به کار گرفتند. این درست در همان سالهایى بود که اغلب مردم فکر مى کردند زن یا باید مومن و خانه نشین باشد و یا غیر مذهبى, بى حجاب و فعال در جامعه!
خوب به خاطر دارم که بعضى از خویشاوندان, وقتى من را در کودکى با روسرى و حجاب اسلامى مى دیدند, از روى دلسوزى, افسوس مى خوردند که چرا من نخواهم توانست آدم فعال و تحصیلکرده اى بشوم! گاهى از این طعنه و کنایه ها ناراحت مى شدم اما همواره با پشتیبانى مادرم روبه رو بودم و تمام دوران دانشآموزىام را با حجاب در کلاس ظاهر مى شدم و در سالهاى آخر دبیرستان هر چند باز هم گاهى مورد تمسخر قرار مى گرفتم, اما به جهت رشد و بلوغ فکرى که پیدا کرده بودم احساس غرور مى کردم که با حجاب هستم. در سال 1354 که مصادف بود با سالهاى اوجگیرى جریانهاى انقلابى, در کلاسهاى عقیدتى مسجد اعظم قلهک شرکت مى کردم مدرس این کلاس خانمى بودند که از حوزه علمیه قم مىآمدند. ایشان در لابه لاى صحبتهایشان از مسائل سیاسى زیاد مى گفتند. در سال 1357 در کلاسهاى امداد و کمکهاى اولیه که توسط شهید دکتر فیاض بخش برگزار شد, شرکت نمودم.
به هر حال, به خاطر همین طعنه ها و کنایه ها بود که تصمیم جدى گرفتم با رعایت حجاب کامل اسلامى, همواره در هر زمینه اى فعالیت کنم و موفق باشم. به همین دلیل قبل از ورود به دانشگاه, در کلاسهاى زبان انگلیسى شرکت کردم و در امتحان تافل رتبه بالایى در حد لیسانس آوردم و این براى آن عده از خویشاوندان بسیار عجیب بود که یک دختر باحجاب چطور مى تواند زبان انگلیسى یاد بگیرد! بعد هم که وارد دانشگاه شدم آنان دیگر فهمیده بودند که رعایت حجاب هیچ منافاتى با پیشرفت و موفقیت ندارد. در همین شرایط بود که با کسب رتبه 17 در کنکور سراسرى وارد دانشگاه شدم. در آن هنگام به علت ورود به دانشگاه خیلى بیشتر در جریان برنامه هاى انقلاب قرار گرفتم. لازم به ذکر است پس از قبولى در کنکور چون به محیط وسیعتر دانشگاه قدم مى گذاشتم, جهت تإیید حجاب و پوشش خود به حضور یکى از روحانیون فعال و روشنفکر رفته و با تإیید ایشان با حجاب کامل اسلامى در دانشگاه حاضر شدم.
پس از پیروزى انقلاب اسلامى در همان ماههاى اول به همراه دیگر دانشجویان رشته پزشکى کمیته اى تشکیل دادیم که وظیفه اصلى آن جمعآورى, دسته بندى دارو و اعزام پزشک به مناطق محروم بود و با کمک دانشجویان رشته پزشکى که سال بالاتر بودند به جنوب شهر, کوره پزخانه ها و حلبىآباد مى رفتیم و به آنان کمکهاى درمانى و بهداشتى مى رساندیم. البته کار ما به همین جا ختم نمى شد و علاوه بر کمکهاى بهداشتى و درمانى به مردم, براى آنان و بخصوص بانوان, در مورد مسائل فرهنگى صحبت مى کردیم, و در واقع هدف ما بیشتر تبلیغ فرهنگ اسلامى و شناساندن گروههاى فعال مسلمان به مردم مناطق محروم این نواحى بود. و در همان سالهاى اول دانشگاه نیز با همسرم که دانشجوى سال آخر پزشکى بود, ازدواج نمودم. ایشان نیز از جمله افرادى بود که علاوه بر فعالیت در انجمن اسلامى, به عنوان پزشک به مردم مناطق محروم کمک مى کرد. من سالهاى اول دانشگاه را با یک نوزاد پسر گذراندم و عجیب بود که اگر چه تشکیل خانواده داده بودم اما در زمینه درسى فعالتر شده بودم و این باعث تعجب همه شده بود و به من مى گفتند: پس از ازدواج درس شما بهتر شده است; اما مشکل شدن درسها و توجه به وظیفه اصلى ام که نگهدارى و تربیت صحیح فرزندم بود, باعث شد که وقتم را تلف نکنم, یعنى در کلاس, تمام تلاشم براى درس خواندن بود و در خانه هم, تمام تلاشم براى خانه دارى بهتر و توجه بیشتر به فرزندم. البته در این راه همواره از کمکهاى بى دریغ مادر, مادرشوهر و همسرم نیز برخوردار بودم. مادر و مادر همسرم, همواره به من کمک فکرى و کارى مى کردند و همسرم نیز بهترین پشتیبان و مشوق من در تحصیل بود. حتى اگر زمانى تصمیم مى گرفتم واحد کمتر بگیرم همسرم مى گفت: نه, نباید درس را عقب بیندازى.

O با بزرگتر شدن فرزندتان و رسیدن به سالهاى آخر تحصیلتان, چگونه با مشکلات کنار آمدید؟
ـ من همواره با برنامه ریزى که داشتم توانستم مشکلات را پشت سر بگذارم. با تمام دقت برنامه ریزى مى کردم و در واقع هدفم را بالا مى گرفتم تا توانستم موفق شوم; ضمن اینکه, جدیت در پیاده کردن برنامه ریزى نیز برایم مهم بود. یادم هست زمانى که با اشتغالات خاص یک کودک در خانه روبه رو بودم, مسوولیت سنگین ترى را احساس مى کردم و این را یاد گرفتم که بیش از آن چیزى که تا به حال در خود دیده ام از خود انتظار داشته باشم. و این مسإله اگر در همه بانوان باشد, باعث موفقیتهاى علمى و اجتماعى آنان خواهد شد.

O شما در چه سالى در امتحانات تخصصى نفر اول شدید و آن زمان در چه موقعیتى بودید؟
ـ در سال 1370 در امتحانات پرىبورد و بورد تخصصى نفر اول شدم و در آن موقع هم با یک دختر کوچک دوره تخصصى را به پایان رساندم. یعنى سال 67 که شروع دوره رزیدنتى من بود نیز مثل سالهاى اول پزشکى ام مقارن با تولد یک نوزاد دختر بود که در این راه نیز باز هم از کمک دیگران بى نصیب نماندم.

O خانم گیتى, با توجه اینکه شما و همسرتان هر دو پزشک هستید آیا مشکلى در خانواده و بودن در کنار فرزندانتان پیش نمىآید؟
ـ در سالهاى بحرانى جنگ که من در حال پایان دوره پزشکى عمومى بودم, همسرم چند ماهى را به عنوان سرباز و چند ماهى را براى طرح خارج از مرکز در جبهه خدمت مى کرد و درست در همین ایام بود که براى من گه گاه شیفتهاى شبانه پیش مىآمد که باعث مى شد پسرم امیرحسین بعضى شبها حتى مرا هم نبیند و در کنار مادربزرگش تنها باشد که خودش همه اینها را به یاد دارد.

امیرحسین خردمند که اکنون 16 ساله است در تکمیل صحبت مادر مى گوید: یادم هست آن شبها با این فکر که پدر و مادرم در حال خدمت به هموطنان و کودکانى که همسن خودم هستند, مى باشند بسیار خوشحال مى شدم. البته مادربزرگم نیز هیچگاه نمى گذاشت من احساس تنهایى کنم.

خانم دکتر گیتى ادامه مى دهد: چون همسرم عضو تیم اضطرارى پزشکان براى اعزام به جبهه بود, در عملیات کربلاى 4 که منطقه وسیعى مورد بمباران شدید دشمن قرار گرفته بود, ایشان نیز مجروح شیمیایى شد و پس از آن مدتها تحت مداوا و درمان بود.

O خانم گیتى, شما و همسرتان در آن روزها, در دو مکان مختلف یکى در جبهه و دیگرى در پشت جبهه به مداواى رزمندگان مى پرداختید; بفرمایید چه احساسى داشتید؟
ـ آن لحظات براى من سخت ترین لحظه ها بود چرا که احساس مى کردم ما مسوولیت سنگین ترى بر دوش داریم و هر بار که صداى مارش حمله از بلندگوى بیمارستان به گوش مى رسید و حاکى از پیروزى رزمندگان بود, علاوه بر خوشحالى احساس امنیت بیشترى براى رزمندگان مى کردم.

O آیا از دوران کار و تحصیل خود خاطره اى به یاد دارید؟
ـ تلخ ترین خاطره همان شهادت عزیزانمان در جبهه و در مراکز درمانى پشت جبهه و همچنین در مکه مکرمه بود. چون من و همسرم در سال 1366 نیز به مکه مشرف شدیم و در حادثه جمعه خونین مکه, حضور داشتیم. لحظه اى که هر یک از زائران حرم امن الهى را با دست و پاى خونآلود و شکسته, با روسرى و لباس پاره و با اوضاع فجیعى به بیمارستان مىآوردند, تلخ ترین خاطرات من است, و شیرین ترین خاطره ام زمانى بود که در امتحانات پرىبورد و بوردتخصصى, نفر اول شدم چرا که در اینجا احساس کردم چقدر مورد لطف و مرحمت الهى قرار داشته ام تا تمام این سالهاى سخت را پشت سر گذاشته و به این موفقیتها نایل آیم. کمک خانواده ام بخصوص همسرم, مادرم و مادر همسرم را در این بین هرگز فراموش نخواهم کرد.

O خانم دکتر گیتى به نظر شما مشکلات خانمها در محیط کار چیست؟
ـ آنچه که در میان زنان شاغل اشتراک دارد, عدم وجود یک سیستم منسجم و مطلوب براى نگهدارى فرزندان است که در این راه از کمکهاى دولت نباید بى نصیب بمانیم.
مشکلات خانوادگى زنان شاغل نیز, باید با هماهنگى حل شود. مثلا بعضى شبها که یک بیمار اورژانسى را به بیمارستان مىآوردند که به سونوگرافى یا سى تى اسکن نیاز داشت من مجبور بودم نیمه شب از منزل خارج شوم و در این مواقع با همسرم هماهنگ مى کنم.

غزاله دختر 9 ساله دکتر گیتى که به علت کشیدن دندان نمى توانست به راحتى صحبت کند در این زمینه مى گوید: هر چند تفریح, مسافرت و بودن در کنار پدر و مادر را خیلى دوست دارم, اما مشکلات کارى آنان را درک مى کنم و خود را با آن وفق مى دهم.

O خانم گیتى, شما جایگاه اجتماعى بانوان در جامعه را چگونه ارزیابى مى کنید؟
ـ به نظر من بانوان هنوز در جاى کاملا مطلوبى نیستند, اما با دیدى که اسلام به فعالیت خانمها داده است و با ارزشى که اسلام براى زنان قایل شده, آنان باید بیشتر در صحنه هاى علمى فرهنگى حاضر شوند و در این راه نقش نشریات ویژه بانوان را نباید از نظر دور داشت چرا که خبرنگاران با قلمى که دارند, مى توانند آگاهى بانوان را در هر زمینه اى بالا ببرند و این رسالتى است که بر دوش نشریات بانوان است.

O شما لطفا یک روز کاریتان را براى خوانندگان توضیح دهید؟
معمولا براى نماز صبح که بیدار مى شوم تا صبحانه آماده شود کمى به درس دخترم مى رسم چون کارهاى مربوط به پسرم به عهده پدرش است. سپس رساندن آنان به مدرسه و بعد هم حضور در محل کار و در پایان یک روز کارى نیز هنگام ورود به خانه خستگى ناشى از کار را پشت در مى گذاریم تا بتوانیم زندگى خوبى داشته باشیم. البته در بعضى مواقع که مراسم یا مناسبتى در مدرسه بچه ها هست با تقسیم کار و هماهنگى پى گیرى مى کنیم.

O در پایان لطفا اگر پیام خاصى خطاب به بانوان دارید بفرمایید.
ـ بله من دو نکته را در نظر دارم; اول اینکه اصل حضور زن در صحنه هاى علمى و فرهنگى فقط با کار کردن او در خارج از خانه نیست و با توجه به اینکه بنیان خانواده خیلى مهم است اگر عدم حضور مادر, این بنیان را سست کند, همه جامعه از بین مى رود. پس خانمها باید سعى کنند در عین فعالیت اجتماعى هیچ گونه لطمه اى به این بنیان وارد نشود. نکته دوم این است که خانمها با مطالعه و استفاده از رسانه هاى گروهى, نسبت به سلامت خود و فرزندانشان دقت بیشترى نمایند و در همه زمینه ها مراقبت لازم را داشته باشند. ضمنا با توجه به مسوولیت و کارم یادآور مى شوم که با بروز هر گونه بیمارى در سینه ها مثلا درد غیر عادى, برآمدگى, سفتى, قرمزى یا ترشح از نوک آنها لازم است فورا به پزشک مراجعه کنند و این مسإله را پى گیرى نمایند. در بسیارى از این موارد, پزشک درخواست ماموگرافى و سونوگرافى از سینه ها را مى نماید که در مراکز مجهز به دستگاههاى مدرن و پیشرفته انجام مى شود. این مطلب بخصوص در خانمهایى که فردى از افراد خانواده یا خویشاوند آنان (خواهر, مادر, دختر, خاله یا عمه) به سرطان سینه مبتلا بوده اند از اهمیت بیشترى برخوردار است و این گونه افراد, حتى بدون هیچ گونه ناراحتى یا شکایتى از سینه ها نیز لازم است بررسى شوند.

پیام زن: خانم دکتر گیتى, مجددا از فرصتى که در اختیار خوانندگان مجله گذاشتید صمیمانه سپاسگزارى مى کنیم و براى فرزندان عزیزتان غزاله و امیرحسین نیز آرزوى موفقیت داریم.