با همسایگان
جواد محدثى
آیا تا به حال, از دست همسایه ناراحت شده اید؟
یا به عکس, همسایه از شما رنجیده و دلخور شده است؟
علت چیست؟ و ... چگونه مى توان از آن پیشگیرى کرد و راه همزیستى و حسن معاشرت با همسایگان چیست؟
این مسإله گاهى به نشناختن ((حقوق)) همسایه مربوط مى شود, گاهى هم ریشه در رعایت نکردن آن دارد. ببینیم در دستورالعملهاى مکتب, چه نکاتى وجود دارد؟
سایه همسایه
آیا دو همسایه, تنها در ((سایه)) شریکند و نزدیک به هم؟ یا حق و حقوق و حد و حدودى هم وجود دارد؟
بعضى مى گویند: ((چهار دیوارى, اختیارى)). اما این سخن. نه معقول است, نه مشروع. نه با عرف سازگار است, نه با شرع و عقل. گرچه انسانها را دیوارهاى خانه ها از هم جدا مى کند و هر کس وارد محدوده خانه و زندگى خویش مى شود, اما زندگى اجتماعى, افراد جامعه را به صورت اعضاى یک ((خانواده)) درمىآورد, که پیوسته با هم در ارتباط, رفت و آمد, برخورد و تعاون اند و نیازهاى متقابل به یکدیگر دارند. از این رو, سایه هر کدام از دو همسایه, باید آرام بخش دیگرى باشد و هر یک زیر سایه همسایه خود, احساس ((امنیت)), ((آسودگى)) و ((اعتماد)) کنند. این چیزى است که دستورهاى معاشرتى و اخلاقى اسلام بر آن تإکید اکید دارد.
در متون دینى چیزى به نام ((حسن الجوار)) یا ((تعهد الجیران)) و ... دیده مى شود, یعنى رسیدگى و سرکشى به همسایگان و داشتن رفتارى نیک با آنان و هم آزار نرساندن به همسایه و صبورى و تحمل نسبت به آنچه از ناملایمات, از آن ناحیه سر مى زند. همچنان که خود شما نیز از همسایه تان توقع دارید سازگارى نشان دهند و با اندک چیزى عصبانى نشوند و پرخاش نکنند, خودتان نیز در معرض همین خواسته و انتظار از سوى همسایگانید.
هر چه روحیه دینى و اخوت اسلامى میان افراد جامعه حاکم باشد, به همان اندازه رابطه ها نزدیکتر و صمیمى تر و فاصله ها کمتر و کمتر مى شود و دو همسایه, بازوى یکدیگر مى شوند و در غم و شادى و راحت و رنج, شریک هم مى گردند. برعکس آن در جوامع غربى و اروپایى و غرب زده است, که هر چه علایق مذهبى کمرنگ تر و ضعیف تر باشد, زندگیها حالت سردى و کسالت بار مى یابد و به زندگى غربیها شبیه مى شود, که نه تنها یک دیوار, بلکه دیوارهاى متعددى میان دو همسایه و دو هم محل, یا کسانى که در یک خیابان یا یک و مجتمع مسکونى به سر مى برند, پدید مىآید و همسایه از حال و روزگار همسایه بغلى یا طبقه بالا یا پایین یا خانه روبه رویى بى خبر است.
راستى ... این گونه زیستن, انسانى و اسلامى است؟ پس جایگاه عواطف اجتماعى کجاست؟
همسایه کیست؟
وظیفه ما نسبت به او چیست؟
و حد و حریم همسایگى تا کجاست؟...
همسایگى و حسن همجوارى
((حسن همجوارى)) تنها یک اصطلاح سیاسى در ارتباط میان کشورها نیست, و تنها کاربرد بین المللى ندارد. میان اهل یک محل, یا در روابط دو همسایه نیز مطرح است. داشتن بهترین خانه, اما با همسایه اى بد و ناهنجار و مردمآزار, مفت هم گران است! افراد عاقل و هوشیار, در جایى خانه مى خرند که محلش خوب و همسایگانش سالم و بافرهنگ باشند. وگرنه, یا باید خانه را عوض کنند, یا عمرى در رنج و عذاب به سر برند. توجه به همسایه در خریدن و ساختن خانه, مغازه و محل کار, نشانه خردمندى است.
پیشواى نخستین ما, در نامه اى که به فرزندش امام حسن مجتبى(ع) به عنوان توصیه هایى از پدرى دنیادیده و باتجربه مى نویسد, از جمله مى فرماید:
((سل عن الرفیق قبل الطریق و عن الجار قبل الدار))(1)
پیش از سفر, از همسفر بپرس و پیش از خانه, از همسایه!
آرى ... ((بسا کس اند, از این همرهان ((آرى)) کوى,
که دل به وسوسه راه دیگرى دارند.
بسا کس اند, که جایى موافقان رهند,
که خود, نه جاى هماهنگى است و همراهى است.
بدین سبب,
نخست باید آیین همرهى دانست!))
همسایه خوب داشتن, نعمتى ارزشمند است و همسایه خوب بودن, محبتآور و رفیق ساز است. همیشه دلها متوجه جایى مى شود که دوستى و نیکى از آنجا بجوشد و بتراود. هر جا که شهد خیر باشد, افراد هم گرد مىآیند و افراد و جامعه, دلگرم شده, محیط هم آباد مى گردد. نقش رفتار نیک در همسایگى و در ایجاد تجمعهاى پرشکوه و الفتهاى اجتماعى فراوان است. حضرت على(ع) مى فرماید: آنکه همسایگى اش نیکو باشد, همسایگانش روزافزون مى شوند.((من حسن جواره کثر جیرانه))(2).
در حدیث دیگرى از امام صادق(ع) آمده است:
((حسن الجوار یعمر الدیار و یزید فى الاعمار))(3).
((خوش همسایگى)), هم آبادییها را آبادان مى سازد و هم عمرها را مى افزاید!
در این دو حدیث, هم به بازده عمرانى و اجتماعى سلوک شایسته در همسایگى اشاره شده, هم به منافع شخصى و بهداشت روانى. البته در پاداشهاى اخروى آن احادیث فراوانى نقل شده است.(4)
توصیه به ((حسن جوار))
حضرت امیر(ع), پس از آنکه از دست شقى ترین افراد کوردل و کج فهم, ضربت خورد و در بستر افتاد, در آستانه شهادت, وصایاى ارزشمندى خطاب به فرزندان و پیروانش فرمود که بخشى از آنها هم به حقوق همسایه مربوط مى شود;
((الله الله فى جیرانکم, فانها وصیه نبیکم, ما زال یوصى بهم حتى ظننا انه سیورثهم))(5).
این سفارش على(ع) در واپسین لحظات عمر است که فرمود:
خداى را, خداى را, در باره همسایگانتان, که این وصیت پیامبر شماست. پیامبر خدا همواره نسبت به همسایگان سفارش مى فرمود, تا حدى که گمان کردیم آنان را از ارث برندگان قرار خواهد داد!
امام صادق(ع) نیز در سخنى فرموده است: ((بر شما باد نماز خواندن در مسجدها و همسایگى خوب با مردم)).(6) اگر به دستور مکتب, رفتار بزرگوارانه و شایسته با همسایگان داشته باشیم, دوستیها را جلب مى کند و افراد در مشکلات و گرفتاریها و نیازهاى متقابل, با بهره گیرى از این تکیه گاه, مى توانند از قوت روح برخوردار باشند.
گاهى هم باید جور همسایه را کشید. این شرط همسایگى خوب است. ((حسن جوار)) تنها به این نیست که اذیت و رنجى به همسایه نرسانیم. گاهى تحمل سختیها و ناملایماتى که از سوى او برایمان پیش مىآید, مصداق این ((حسن همجوارى)) است. اگر بخواهیم روابط از هم نگسلد, باید صبور بود و با تحمل, و گرنه, پاسخ بدى را با بدى دادن و در زشتیها مقابله به مثل کردن, نشان حقارت روح و دون همتى است. به علاوه این کار از همه برمىآید. گذشت و تحمل است که اراده و ایمان و بزرگوارى مى طلبد.
در عالم رفاقت, شراکت, دوستى, ازدواج و همسرى, همسفرى, محیط کار و ... نیز باید گاهى ((سنگ زیرین آسیا)) بود, نه کم ظرفیت و بى طاقت.
امام کاظم(ع) فرمود: حسن جوار و همسایه خوب بودن, تنها آزار نرساندن نیست, بلکه آن است که بر اذیت همسایه صبور و بردبار باشى: ((لیس حسن الجوار کف الاذى و لکن حسن الجوار صبرک على الاذى))(7)
روشن است که این گونه حدیثها هرگز مجوز ((همسایهآزارى)) نیست. اگر توصیه به بردبارى نسبت به آزار همسایه شده, بیش از آن و اکیدتر و شدیدتر, سفارش به خوش رفتارى و نرساندن آسیب و آزار به همسایگان شده است. مزاحمت براى همسایه, از بدترین رفتارهاى اجتماعى است.
آخرین مرز
در هر چیزى حد و مرز و حریمى وجود دارد. وقتى از اندازه گذشت, صفحه برمى گردد و اوضاع, به گونه اى دیگر مى شود. تحمل نسبت به آزار و زحمتآفرینى همسایه نیز این گونه است. گاهى مزاحمت به حدى مى رسد که پایان خط است و حریمها و حرمتها دیگر فرومى ریزد, چون خود همسایه مردمآزار, حریم نگه نداشته است.
در تاریخ است که مردى خدمت پیامبر رسید و از آزار همسایه اش شکایت کرد. حضرت فرمود: برو و تحمل کن. بار دوم که به شکوه آمد و نالید, پیامبر باز هم دستور صبر و تحمل داد. آزار همسایه به اوج رسید و خارج از مرز تحمل. وقتى براى سومین بار, شکایت از همسایه کرد, حضرت رسول چنین راهنمایى و سفارش کرد: ((روز جمعه, وقتى مردم به سوى نماز جمعه مى روند, تو وسایل و اسباب و اثاث خویش را بیرون بریز و در رهگذار مردم قرار بده, تا همه آنان که به نماز مى روند, این صحنه را ببینند. وقتى علت را مى پرسند, ماجرا را به آنان بگو.)) آن مرد نیز چنان کرد. همسایه مردمآزار (که آبروى خود را در خطر دید) بى درنگ به سوى او شتافت و ملتمسانه از او خواست که وسایلش را به خانه برگرداند و قول داد و عهد و پیمان بست که دیگر آن گونه رفتار نکند.(8)
این نتیجه بى پروایى و قدرنشناسى نسبت به لطفها و مداراهاست. لطف خدا هم با انسان خطاکار مدارا مى کند, ولى ... ((چون که از حد بگذرى, رسوا کند)). از حلم و بردبارى دیگران نباید سوءاستفاده کرد و نجابت و بزرگوارى دیگران را نباید به حساب ضعف یا بى عرضگى آنان گذاشت.
حد و حق همسایه
محدوده رعایت حقوق همسایگان و داشتن رفتار شایسته, تنها به همسایه دست راست و چپ خانه منحصر نمى شود و تنها به پرهیز از آزار هم خلاصه نمى گردد.
سرکشى, رسیدگى, احوالپرسى, رفت و آمد, مساعدت و یارى, عیادت, انفاق و صدقه, رفع نیاز, همدردى و ... از جمله امورى است که بر عهده هر همسایه است و اینها نشانه فتوت و جوانمردى است. پیشواى جوانمردان, على بن ابى طالب(ع) فرمود: ((من المروه تعهد الجیران))(9). رسیدگى به همسایگان از مروت و جوانمردى است. حضرت امام باقر(ع) نیز در بیان صفات و خصال شیعه و پیروان و رهروان خط اهل بیت, یکى هم همین را دانسته و فرموده است:
((و التعاهد للجیران من الفقرإ و اهل المسکنه و الغارمین و الایتام ... ))(10)
از نشانه هاى پیروان ما, رسیدگى به همسایگان نیازمند و تهیدست و بدهکاران و یتیمان است. چگونه انسان شرافتمند و باوجدان مى تواند آسوده و با شکم سیر بخوابد و مرفه و برخوردار باشد, در حالى که در همسایگانش محرومان تهیدست, یتیمان بى سرپرست, گرسنگان بینوا و بدهکاران درمانده باشند و او بتواند گرهى بگشاید, اما بى تفاوت باشد؟ اینجاست که کلام نورانى پیامبر خدا, بر تارک تاریخ مى درخشد که فرمود: هر کس سیر بخوابد, در حالى که همسایه مسلمانش گرسنه باشد, به من ایمان نیاورده است. ((ما آمن بى من بات شبعانا و جاره المسلم جایع))(11) آرى, مسلمانى به عمل است, نه به ادعا و شعار!
این حقوق و رعایتها به تعبیر احادیث, تا مرز چهل همسایه از هر طرف است. امام صادق(ع) از رسول اکرم(ص) نقل مى کند که فرمود: هر چهل خانه از هر چهار طرف, همسایه محسوب مى شود.(12)
امام باقر(ع) نیز فرمود:
((حد الجوار اربعون دارا من کل جانب من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و عن شماله))(13). که مضمونش همان حد و حریم همسایگى تا چهل خانه از چهار طرف است.
اگر این حق و حد و حریم که اسلام بیان کرده است, مسوولانه شناخته و رعایت شود, در جامعه اسلامى نیازمند و گرفتار و بینوایان بى سرپرست و رنجدیدگان دست از همه جا کوتاه و آبرومندانى که صورت خود را با سیلى سرخ نگه مى دارند یافت نخواهد شد. سخن را در این بخش, با کلامى از محدث بزرگوار, مرحوم ((شیخ عباس قمى)) به پایان مى بریم, که چنین نوشته است:
((... در زمینه معاشرت نیکو با همسایه, حدیث بسیار است و ((حسن جوار)) هم تنها پرهیز از همسایهآزارى نیست. بلکه تحمل جفا و ناملایمات همسایه هم از آن جمله است. همچنین از امور مربوط به ((خوش همسایگى)), ابتدا کردن به سلام, عیادت در هنگام بیمارى, تسلیت و تعزیت گفتن در سوگها و مصیبتها, تبریک و تهنیت گفتن در شادیها و اعیاد, چشم پوشى از لغزشها, سرک نکشیدن به رازها و امور پنهانى همسایه, مضایقه نکردن از کمکهایى که مورد نیاز او است, حتى اگر مى خواهد چوبى (و تیرآهنى) بر دیوارت بگذارد, یا ناودانى را بر خانه تو بگذارد و از این گونه امور ... مضایقه نکنى و سخت نگیرى ...))(14)
پى نوشت :
1ـ نهج البلاغه, صبحى صالح, نامه 31.
2ـ غررالحکم (چاپ دانشگاه), ج7, ص49.
3ـ کافى, کلینى, ج1, ص667, احادیث 8, 10 و 7.
4ـ در اصول کافى, ج2 (عربى) باب ((حق الجوار)), همچنین در سفینه البحار, واژه ((جور)) ملاحظه شود
5ـ نهج البلاغه, صبحى صالح, نامه 47, خطاب به امام حسن و امام حسین(ع).
6ـ کافى, ج2, ص635.
7ـ همان, ص667.
8ـ سفینه البحار, ج1, ص191 (واژه جار), کافى, ج2, ص668.
9ـ غررالحکم, (چاپ دانشگاه), ج7, ص49.
10ـ کافى, ج2, ص74.
11ـ سفینه البحار, ج1, ص192.
12ـ کافى, ج2, ص669, باب ((حد الجوار)).
13ـ همان.
12ـ سفینه البحار, ج1, ص192 (حسن الجوار).