دنیاى جوان قسمت 7 ازدواج زود هنگام

نویسنده


  دنیاى جوان (7)
ازدواج زود هنگام
آیت الله سیدمحمدحسین فضل الله

ترجمه: مجید مرادى رودپشتى

 

 

اسلام مسإله ازدواج زودهنگام را پیشنهاد کرده است و اصل ازدواج را حالتى کاملا طبیعى دانسته است و آن را از همه آرایه ها و پیرایه هایى که دیگران بر آن بسته اند, مثل طرح شرایطى چون پختگى فکرى و اجتماعى و داشتن امکانات اقتصادى و .. . ـ به دور داشته است.
اسلام به امر ازدواج ـ به یک لحاظ ـ به عنوان وسیله اى براى اشباع جنسى زن و مرد مى نگرد و معتقد است که ابعاد دیگر به موازات این پیوند, مجال رشد و تکامل خواهند داشت, درست همانند دیگر پیوندها.
اما در مورد مشکل آوارگى و مشکل تربیت, قطعا امکان پیدا کردن راه حل مناسب براى آنها وجود دارد. زیرا این مسایل و مشکلات به هر حال ـ چه در صورت وقوع زودهنگام ازدواج و چه در غیر این صورت ـ رخ خواهد نمود. اما اسلام بر ازدواج زودهنگام دختران و پسران جوان تإکید مى ورزد و مهر را تنها به عنوان یک شکار, لحاظ و معتبر کرده است و بر آسان گیرى ازدواج از جهت قید و بندهاى اقتصادى و مالى که سنتهاى اجتماعى آن را واجب مى داند, تإکید ورزیده است.
مى توان چنین فکر کرد که در محیط جامعه اسلامى, دانشجویان مشغول به تحصیل مى توانند ازدواج کنند و همچنان به تحصیل خود ادامه دهند و اگر هر دو در دانشگاه درس مى خوانند, مدتى را در منزل پدرى خود به سر برند و یا اتاقى اجاره کنند و در عین حال واقعیت زندگى خود را با ساده زیستى اى که اقتضاى حال و روزگار دانشجویى است, منطبق کنند.
امروزه مى بینیم سنتهاى اجتماعى با تحمیل قیود اقتصادى و الزامات اجتماعى سنگین خویش مى تواند پرده هایى آهنین در برابر مسإله ازدواج ایجاد کند و چنان شود که ازدواج تنها در سنین سى سالگى و بالاى سى سال میسر شود.
خلاصه سخن از دیدگاه اسلام, ازدواج زودهنگام ـ رغم در برداشتن مشکلاتى ـ اساسى ترین راه حل است.

ازدواج موقت ... و عقده حقارت جنسى
از نظر فقیهان مذهب امامیه راه حل دیگرى وجود دارد که آن, ازدواج موقت یا عقد گسسته است که البته در این مسإله بویژه نسبت به دوشیزگان تحفظات شرعى و در مورد بیوگان و طلاق گرفتگان, حساسیت غیر شرعى وجود دارد اگر چه براى ازدواج موقت این دو گروه مشکل شرعى اى وجود ندارد.
اسلام مسإله پیوند دو جنس را براى اشباع نیاز جنسى, پیوندى پست نمى شمارد و موجب خوارداشت شخصیت و کرامت زن نمى داند. زیرا اسلام نیاز جنسى را همانند نیاز به آب و غذا نیازى طبیعى مى داند و طبعا هنگامى که انسان مى خواهد این گرسنگى جسمى و جنسى خویش را با پیوستن به انسان دیگرى برطرف کند به کرامت و شخصیت او آسیبى نرسانده است, زیرا اگر بخواهیم با این توهمات که فضاى مسإله را مبهم مى کند با آن روبه رو شویم از روح مسإله ـ که امرى طبیعى است ـ دور افتاده ایم.
((غریزه جنسى)) واقعا حالتى طبیعى است و زن این امکان و مجال را دارد که بخواهد به شکلى طبیعى و از طریق مردى که با او تفاهم کامل دارد[ با رعایت زمینه هاى شرعى و قانونى] نیاز غریزه جنسى اش را اشباع کند. مرد هم به عکس چنین امکانى دارد بىآنکه یکى از این دو دیگرى را تحقیر کرده باشد چرا که پیوند زناشویى, سنتى الهى است و[ بنا بر عقیده مذهب امامیه] در صورتى که مرد و زن نتوانند پیوند زناشویى پایدار برقرار کنند, مى توانند با حفظ شرایط شرعى و با توجه به مقررات و سنتهاى اجتماعى ـ در صورتى که جامعه تحمل پذیرش داشته باشد ـ پیوند زناشویى موقت و مدت دار برقرار کنند.
در باره مسإله فرزندانى که هر چند ناخواسته از این نوع پیوندهاى زناشویى به هم مى رسد, مشکلى وجود ندارد چرا که آنان فرزندان مشروع[ پدر و مادر خود] هستند.
مشکل اساسى از ناحیه اجتماع احساس مى شود که همه روزنه هاى اشباع این گرسنگى افسارگسیخته را ـ که در این مرحله پا به نهاد انسان مى گذارد ـ به روى دختران و پسران جوان مى بندد.

تربیت جنسى و عرف اجتماعى
O با وجود ارزشهاى دست و پا گیر اجتماعى, مفهوم ((غریزه جنسى)) چگونه مى تواند راه راست خود را به دور از عقده ها و پیچیدگیها و مشکلات, بپیماید؟
آیت الله فضل الله: این امر با تغییر مفهوم ارزشى جنس (غریزه جنسى) در ذهنیت اجتماع و خارج کردن آن از تصورات پلیدانگارانه نسبت به آن و اصلاح ذهنیتهایى که آن را مایه خوارى کرامت زن مى داند و نیز با انقلابى اجتماعى و عصیان بر سنتهاى ازدواج به هدف تحول مسإله غریزه جنسى به رابطه اى ساده و طبیعى و به دور از آرایه ها و پیرایه هاى اجتماعى اى که از تمدنهاى غیر اسلامى به جامعه, منتقل شده است, میسر خواهد بود. زیرا اسلام مى خواهد ازدواج حالتى درونى براى زن و مرد باشد.
در اینجا نکته مهمى شایسته ذکر است و آن اینکه عقد ازدواج به هیچ قدرت دینى و سنت اجتماعى اى نیازمند نیست که آن را به شکلى شرعى محقق کند. بنابراین کافى است که زن ـ در صورت وجود شرایط شرعى در شخصیت زوجین ـ به مرد بگوید: زوجتک نفسى بمهر قدره کذا. من خود را در مقابل مهرى که اندازه آن فلان قدر است به زوجیت تو درآوردم. و مرد بگوید: قبلت الزواج بالمهر المعلوم او الشرط المعلوم. ازدواج را با توجه به مهر شناخته شده و یا شرط مشخص شده پذیرفتم.
در مذهب شیعه امامیه وجود دو شاهد در ازدواج شرط نشده است, البته وجود دو شاهد مستحب است. زیرا گاه انسانها در شرایطى نیازمند ازدواج هستند که دسترسى به دو شاهد ندارند. اما مسإله ثبت ازدواج در نزد هیإتى رسمى یا شرعى براى قانونیت بخشیدن به آن و قابلیت اثبات آن, همانند هر عقد و معامله دیگرى است. مشروعیت پیوند یا عقد منوط به وجود و حضور چنین هیإتى نیست, زیرا مشروعیت پیوند ناشى از عقدى است که به عنوان امرى ویژه بین دو نفر تبادل مى شود. درست همانند مسإله خرید و فروش و شرکت و از این قبیل امور.
حل مشکل جنسى در عین پرهیز از شیوه هاى انحرافآمیز, بر ما ایجاب مى کند که مسإله ازدواج را آسان بگیریم و آن را از پوشش ابرهاى متراکم سنتهاى اجتماعى که آن را به شکل مشکلى سخت در عرصه زندگى دختران و پسران جوان درآورده است, بیرون آوریم. درآمدن مسإله ازدواج به شکل معضلى دشوار, دختران جوان را به سمت وسیع ترین باب انحراف, راهنمایى و راهبرى مى کند.

O نظر اسلام در باره دوستى دو جنس[ مخالف] ... بین دختران و پسران جوان ... چیست؟ آیا این امر مشروع است, بویژه اگر بدانیم که این دوستى گاه به شکلى غیر ارادى درمىآید؟
آیت الله فضل الله: اسلام خواسته است تا همه مردم ـ از زنان و مردان ـ گوهر احساس انسان دوستى را به دست آورند. این احساس, فرد را با انسانهاى دیگر چنان مهربان مى کند که او درمى یابد رابطه مهرآمیزش با دیگران به شإن انسانى او گره خورده است. این احساس او را به پاسداشت و حمایت از انسانهاى دیگر و برآوردن نیاز و حفظ کرامت و احترام به شخصیت انسانى اشان وادار مى کند.
در روایتى که از رسول اکرم(ص) به ما رسیده است ایشان ایمان را با مسإله دوستى مرتبط دانسته و فرموده اند: ((لا یومن احدکم حتى یحب لاخیه ما یحب لنفسه و یکره له ما یکره لنفسه)).
کسى از شما مومن نخواهد بود مگر آنکه براى دوستش همان را بخواهد که براى خود مى پسندد و همان را ناخوش دارد که براى خود نمى پسندد. از این حدیث درمى یابیم که اسلام بر موضوع دوستى اى که به تو احساس همدردى با دیگران ببخشد تا آن حد تإکید مى ورزد که این سطح از دوستى را مظهر ایمان مى داند. بنابراین اگر نگاه تو به دیگران نگاهى جامد و بى روح و بى تفاوت باشد و به امور دیگران اهتمامى نداشته باشى مومن نخواهى بود. در بعضى از احادیث دیگر نیز به این مضمون برمى خوریم. مثل ((من اصبح و لا یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم)) هر کس شبى را به روز برساند و به امور مسلمانان اهتمام نورزد مسلمان نیست.
مسإله حایز اهمیت این است که بر انسان لازم است که در مسایل انسانى, نسبت به دیگران مهر بورزد. در حدیثى از امام جعفرصادق(ع) آمده است که ایشان در پاسخ کسى که از ایشان در باره دوستى و محبت پرسیده بود فرمودند: هل الدین الا الحب؟ آیا دین چیزى جز دوستى و محبت است؟
این مسإله در ابعاد انسانى دوستى است اما در اینجا مسإله دیگرى مطرح مى شود که به بعد غریزى[ و جنسى] انسان ارتباط پیدا مى کند. این شکل دوستى انسان را وادار مى کند تا دیگرى را دوست بدارد, درست همان طور که آب و غذایش را دوست مى دارد. بنابراین این گونه دوستى, رویکردى به بعد جنسى اى دارد که این فرد در انسان دیگرى مى یابد. چنین حالتى در بسیارى از نوجوانان در مرحله بلوغ و پس از آن وجود دارد که در شیفتگى نسبت به زیبایى جسمى و احساسات جنسى و از این قبیل نمود پیدا مى کند. ملاحظه مى کنیم که اسلام از انسان ـ زن و مرد ـ خواسته است تا به شیوه اى وارد این نوع دوستى شوند که به ازدواج بینجامد. بنابراین مانعى نیست که مرد به زنى که دوستش دارد و شیفته زیبایى او شده است رغبت پیدا کند تا با او ازدواج کند و از این رو است که اسلام نگاه کردن مرد را به زنى که قصد ازدواج با او دارد و در صدد تحقیق و سنجش و ارزیابى است, مباح نموده است. اما دوستى اى که بازیچه است و دوستى اى که بیهوده و پوچ و سرگرمى است و دوستى اى که فعالیت جنسى را حرکتى افسارگسیخته مى داند نه تابع قانونى که پیوند مذکر و مونث را در دایره ازدواج حفظ مى کند, چنین دوستیهایى از دید اسلام به شدت مردود است و نیز بالاتر از این هر چیزى که به انحراف جنسى بیانجامد چه گرایش قلبى باشد یا توجه با چشم[چرانى] یا چیزى که زبان انسان بدان گشوده شود یا دست و دیگر اعضاى بدن به حرکت درآید و خلاصه سخن, هر گونه رفتار و عمل و تصورى که به فعالیت جنسى[ خارج از محدوده زناشویى] بیانجامد چه به نحو زمینه سازى و چه انگیزش و چه به صورت تماس مستقیم باشد از نظر اسلام محکوم و مردود است زیرا این گونه فعالیتهاى غیر شرعى مشکلات اخلاقى اى را به بار مىآورد که انسان را از صراط مستقیمى که خداوند براى او اراده فرموده است دور مى کند.
اما هنگامى که از دوستى به عنوان حالتى روانى و غیر اختیارى سخن مى گوییم باید توجه کنیم که ما نمى توانیم هیچ قانونى موافق با این مزاج عاطفى تشریع کنیم. زیرا خداوند انسان را به آنچه که طاقت ندارد یا به امرى نامعقول مکلف ننموده است. اسلام مى خواهد که عاطفه, عقلانى شود و از این رو انسان را فرامى خواند که عاطفه اش را به شیوه اى عقلانى تثبیت کند و به عبارتى دیگر, بکوشد در ژرفاى مسایل غور و اندیشه کند و در حد سطح باقى نماند. این همان شیوه تربیتى اى است که اسلام بر اساس آن دختران و پسران جوان را پرورش مى دهد. بنا بر این شیوه تربیتى, دختر و پسر نباید به یک نگاه اتفاقى و یا انگیزه هاى سطحى به یکدیگر تمایل پیدا کنند. اسلام این اصل را تنها و تنها در مورد پیوند زناشویى گوشزد نمى کند بلکه در همه روابط انسانى مثل رفاقت و شراکت و جز اینها نیز بر این اصل تإکید مى ورزد.
از جانب دیگر, اسلام ضوابط و مقرراتى براى روند آشنایى[ دختر و پسر] نهاده است به این ترتیب که آن دو را به خلوت گزیدن دلیر نمى کند و به آن دو اجازه نمى دهد که این سطح دوستى را به مرز لمس و تماس بدنى یا اعمالى بکشانند که به انگیزش غریزى مى انجامد.
در عین حال آن دو را از ابراز سخن پاک و مهرآمیزى که حاکى از عمق دوستى و محبت است که راه را به سوى پیوندى شرعى مى گشاید بازنمى دارد.
O آیا مى توانیم در باره نوعى محبت که ((عشق پاک)) یا ((محبت عفیفانه)) نامیده مى شود سخن بگوییم؟
آیت الله فضل الله: وقتى شما از محبت به عنوان یک احساس سخن مى گویید نمى توانید آن را به عشق پاک و عشق غریزى تقسیم کنید. البته نمى توان انکار کرد که حالتى هم از غریزه جنسى وجود دارد که گاه به آن ((عشق)) اطلاق مى شود. در اینجا در حقیقت نوعى شیفتگى غریزى نسبت به جسم انسان دیگرى پیدا شده است نه حالت عشق و محبت نسبت به او.
مسإله شیفتگى جنسى نوعى فعالیت جسمانى است در جهت قرب به مقصود, بىآنکه جنبه انسانى کمترین نقشى در آن داشته باشد.
اما محبت و دوست داشتن, گونه اى از احساس انسانى است که به انگیزه وجود صفتى نیک و زیبا یا اندیشه و عملى متعالى در کسى, تو را مجذوب او مى کند. بنابراین ما باید فرق بگذاریم بین احساسى که زمینه ساز تحریک جنسى است و احساسى که زمینه ایجاد ارتباط تو است با انسانى دیگر, آن هم به انگیزه برقرارى پیوندى طبیعى بر اساس احترام به او.

جوانان و فرهنگ جنسیت
O چگونه مى توانیم فرهنگ جنسیت را به جوانان عرضه بداریم؟
آیت الله فضل الله: من مسإله را در محدوده ویژه اى محصور نمى کنم. چه بسا نیاز به کتابهایى داریم که این اندیشه را روشن کند, همان طور که وقتى با مردم از احکام شرعى سخن مى گوییم لازم است واژه هاى مربوط به جنسیت را به کار ببریم تا مردم تکالیف شرعى خود را در این زمینه بشناسند. من در پاسخ به پرسشهایى این چنینى که از من شده است تجربه اى دارم و آن اینکه در پاسخ به صراحت از برخى مسایل جنسى اى که زمینه پذیرش اجتماعى داشته و قابل تحمل بوده است سخن گفته ام. زیرا فرهنگ جنسیت همانند هر گونه فرهنگى دیگر است. بر ما لازم است که آن را ترویج کنیم, البته با شیوه هاى علمى و از طریق کتاب یا با استفاده از روش تدریس و یا گفتگوى خانوادگى و یا گفتگوى عمومى.
مسإله جنسیت چیزى است که به جسم انسان مرتبط و متصل است و با فعالیتهاى غریزى گره خورده است. پس طبیعى است که انسان تمام این امور را بشناسد و قطعا تحریمها و خط قرمزکشیدنهاى جامعه پیرامون این مسإله ـ که به روشنى مشاهده مى کنیم ـ, تحت تإثیر عادات و سنتها و انباشته هاى تاریخى است. بنابراین, رویارویى ما با این سنتها به این هدف است که این سنتها را با تیغ حکمت پاره کنیم تا دردسرهاى بیشترى برایمان به بار نیاورند.

اسلام و پایه گذارى فرهنگ جنسیت
O مرزها و ورودیهاى این فرهنگ کدام است؟ آیا سن مشخصى در نظر دارید که براى چنین فرهنگ دهى اى مناسب و شدنى باشد؟
آیت الله فضل الله: اسلام باب ورود به فرهنگ جنسیت را به روى تمامى مسلمین گشوده است. این حقیقت را از متن آیاتى از قرآن که در باره روابط جنسى و به گونه اى تقریبا رک و صریح سخن گفته است درمى یابیم. حتى تعبیرى که قرآن کریم درباره ازدواج به کار مى برد و معنى لغوى ازدواج است بیشتر از آنکه اشاره به معنى عقد و پیمان داشته باشد اشاره به معنى جنسى دارد و آن, واژه ((نکاح)) است.
اگر بخواهیم سنت شریف معصومان ((علیهم السلام)) را بکاویم احادیثى را مى یابیم که از مسایل جنسى مانند مسایلى که مربوط به روابط مرد و همسرش, مستحبات این روابط, و فضاهاى حاکم بر آن سخن گفته است, حتى در چندین حدیث به صراحت و به طور طبیعى, اعضاى جنسى نام برده شده است طورى که انسان احساس مى کند جامعه عصر رسالت این نوع سخن گفتن را منافى اخلاق نمى دانسته است.
و چه بسا برمى خوریم به احادیثى از رسول خدا(ص) که محور آن گفتگوى آن حضرت است با کسى که نزد ایشان آمده و به زناکارى خویش اقرار کرده است. مى دانیم که آخرین سوالى که از زناکار مى شود این است که به انجام عمل جنسى آن هم به لفظى که امروزه مردم از گفتن صریح آن شرم دارند, اعتراف کند.
نیز احادیثى را درمى یابیم که به همین وضوح از مسایل مربوط به زن مثل حیض و نفاس و استحاضه و مسایل زناشویى از جهت جنابت و ... سخن گفته است.
هنگامى که کتابهاى فقیهان و ابواب فقهى اى را که پیرامون مسایل جنسى بحث مى کند مطالعه مى کنیم, مى بینیم که مطالب ارائه شده در باره ویژگیهاى مسإله جنسیت چه در مورد اعضاى جنسى و چه در مورد عمل جنسى و حالات و اوضاع مربوط به آن, به صراحت و روشنى بیان شده است.
همچنین مشاهده مى کنیم که علماى گذشته در کتابهایشان در باره مسایل جنسى و نکات و لطایف و نوادر و از این دست, مطالبى نوشته اند که جامعه امروز آنها را مطالب غیر اخلاقى مى داند. در بعضى از کتابهاى قدیمى که عالمان پاک و زاهدى آنها را نگاشته اند به بخشها و فصلهایى برمى خوریم که از شیوه هاى غیر عادى و غیر متعارف جنسى سخن گفته اند. گویا پایه و انگیزه کارشان این بود که فکر مى کردند نگاشتن این مطالب به زوجها فرهنگ جنسى مى بخشد و در نتیجه, آنان با دانستن این مسایل, خواهند توانست نیازهاى طبیعى خویش یکدیگر را برآورده کنند و نیاز به آن نباشد که پاسخ این تمایلها و نیازها را در خارج از محدوده زندگى زناشویى بجویند.
اکنون مى توانیم بر این نکته تإکید ورزیم که اسلام با پیوند دادن مسایل جنسى با وضع احکام شرعى ـ مستحب و واجب و حرام ـ که به این بعد از زندگى انسان مربوط است نوعى فرهنگ جنسى را پایه گذارى کرده است. اما هنگامى که ما در این قضیه تحقیق مى کنیم به تإمل در مبدإ آن مى پردازیم تا بر این نکته تإکید کنیم که این قضیه (فرهنگ دهى جنسى) در دایره حرامها و ممنوعات قرار ندارند بلکه در محدوده حلالها و مجازها قرار گرفته اند.
اما دگرگونى اوضاع فرهنگى و اجتماعى گاه اثرهاى منفى اى بر فرهنگ جنسى یا شکل خاصى از این فرهنگ به جاى مى گذارد بویژه اگر فضاهاى ترویج فرهنگ جنسى کودکان و نوجوانان را هم تحت شمول بگیرد که به سبب برانگیختن تجربه اى ناآگاهانه و بى جهت در شخصیت کودک و نوجوان او را در معرض انحراف از مسیر پاک اسلامى قرار مى دهد و به این ترتیب نتایج منفى اى به بار مىآورد. بنابراین, لازم است که این مسإله (فرهنگ جنسى) با نهایت دقت و هوشیارى آموزش داده شود. و محیط و میدان اثر و شخصیت انسانى که مخاطب آن است شناخته شود.
آنچه که مى خواهم بر آن تإکید کنم این است تمدن معاصر پایه گذار فرهنگ جنسى نیست بلکه اسلام در قرنها پیش این فرهنگ را با جزئیاتى که از آن سخن گفتیم بنیاد نهاده است.

ضرورت برنامه ریزى فرهنگ جنسى
برنامه ریزى براى فرهنگ بخشى به نسل جوان در زمینه مسایل جنسى, امرى ضرورى است. یعنى باید شیوه ها و فضاها و جزئیات این کار داراى برنامه اى باشد چنان که صبغه علمى آن بر شیوه فرهنگى غلبه کند و در عین حال زمینه انگیزش جنسى را فراهم نکند.
براى انجام این مهم باید به کودک و نوجوان تفهیم کرد که اعضاى جنسى او چیزى نیست که از حیات او بیگانه باشد بلکه وجود آن امرى کاملا طبیعى است و به سبب داشتن آن نباید احساس عیب و ننگ و غرابت کرد. اما در باره این اعضا احکام شرعى اى داریم که اقتضاى پوشیده بودن آن را دارد و دایره فعالیت و تحریک آن را در شرایط مشخصى و درست چنان که خداوند خواسته است مجاز مى داند. این اعضا همانند دیگر اعضاى پیکر انسان است که در باره شان ممنوعات و محرماتى وجود دارد, که مثلا خوردن غذایى با فلان وصف حرام است یا نگاه به چهره فلان شخص حرام است.
جا انداختن این مسإله پیش از اینها نیاز به فضاى مناسبى دارد و وظیفه ماست که براى ایجاد این فضا, برنامه ریزى و زمینه سازى کنیم, زیرا در بسیارى از مناطق این کار را عمل یا فرهنگى غیر اخلاقى مى شمرند. اگر ما بتوانیم براى این امر برنامه ریزى کنیم و تدبیرى بیندیشیم, توان جهت بخشى و هدایت نسل نوجوان را به سوى فرهنگ جنسى خواهیم داشت. این آموزش باید به صورت علمى و موضوعى به آنان منتقل شود. حتى در باره مسإله ولادت و اینکه جنین از کجا مىآید و ... باید با آنان به صراحت سخن بگوییم. اما به شیوه اى برنامه دار, و آگاهى بخشى به نوجوان در این زمینه باید در طى مراحل و گام به گام انجام شود.
طبیعت مسإله جنسى گاه برخى از کودکان را به تجربه آن مى فریبد. چنان که مشاهده مى شود که بعضى از کودکان وقتى برخى از فیلمهاى تلویزیونى را مى بینند, اقدام به تطبیق عملى آن مى نمایند و به تجربه اى ناگوار و زشت دست مى زنند. همچنین مى بینیم کسانى از خوانندگان داستانهاى جنسى یا بینندگان فیلمهاى جنسى تحریک و تهییج مى شوند تا چنان عمل انحرافآمیزى را تجربه کنند در حالى که اگر فرهنگ جنسى رواج مى یافت, فضاى روانى و درونى و فضاى محیط به گونه اى مى بود که او را به طرز طبیعى و مشروع به مقصود مى رسانید. بر این نکته تإکید مى کنم که وضعیت تبلیغاتى جوامع امروز که از راه تلویزیون و تبلیغات پا به درون هر خانه اى گذاشته است و نیز صحنه هاى واقعى اى که جوانان و نوجوانان در کنار دریاها و ... مشاهده مى کنند گونه اى فرهنگ جنسى به آنان داده است, چنان که چشم و گوششان را باز کرده و اطلاعات و دانسته هاى آنان را از معلومات پدر و مادرشان فزونتر کرده است.
در اینجا به یاد لطیفه اى مى افتم که مى گوید: دو زن با هم مشغول گفتگو بودند. یکى به دیگرى گفت: دخترم به سن بلوغ رسیده است, نمى دانم چگونه باید در باره مسایل مربوط به بلوغ و جنسیت با او سخن بگویم؟ دیگرى به او گفت: به او بفهمان که تو به همان اندازه که او از این مسایل آگاهى دارد, اطلاع دارى زیرا چه بسا که او بیشتر از تو بداند.
بنابراین مسإله فرهنگ جنسى نیاز ضرورى و واقعى جامعه امروز است زیرا امروزه به وسیله فیلمها و کتابهاى ارزان قیمت, گونه اى فرهنگ جنسى[ انحرافآمیز] بدون هیچ حد و ضابطه اى به دختران و پسران جوان عرضه مى شود. از این رو لازم است که آگاهان و اصلاحگران جامعه بکوشند با برنامه ریزى معین و حساب شده اى نسل جوان را از فرهنگ جنسى انحرافآمیز نجات بخشند.

مسوولیت خانه و مدرسه
O کدام یک از این دو را مناسبتر مى دانید. فرهنگ دهى جنسى از طریق خانواده یا از طریق مدرسه؟
آیت الله فضل الله: ما نمى توانیم این مسإله را در حد فاصلى مرزبندى کنیم و در محدوده معینى محبوس نماییم. گاه کودکان در مقطعى از زندگى, وقتى سوالى در باره کیفیت ولادت برایشان مطرح مى شود یا وقتى متوجه اعضاى خاص خود مى شوند و در پى شناخت آن برمىآیند, به این حد از فرهنگ دهى نیازمند است. و وقتى که خواهر متوجه ناهمگون بودن شکل خود و ترکیب برادرش مى شود, در این مسایل پدران و مادران مى توانند با استفاده از شیوه هاى آگاهى بخشى به صورت هماهنگ این فرهنگ را به فرزندان منتقل کنند تا به آن کودک پاسخى درست داده باشند.
در مقطعى دیگر آموزش بیرون از خانه بویژه آموزش مدرسه مورد نیاز است و فرهنگ دهى علمى در مدارس ضرورت پیدا مى کند. بویژه آنکه برخى از مواد درسى اى که مربوط به بهداشت یا حیوان شناسى است به مسإله کیفیت تولیدمثل و ویژگیهاى فردى حیوانات در این زمینه مى پردازد و این خود موجب مى شود تا دانشآموزان جزئیاتى را که براى شرح مفصل مسایل جنسى حیوانات بدان نیاز است, مطالعه کنند.

فضاى جنسى
مشکلى که امروزه با آن روبه روییم این است که فضاى عمومى جوامع امروزى به تقلید از تمدن غرب, به شکل فضاى جنسى درآمده است و مسإله جنس در زمره مسایلى قرار گرفته است که انسان در ابراز و اظهار آنها احساس آزادى کامل مى کند, درست همانند آزادىاى که در زمینه هاى عمومى دیگر احساس مى کند و اگر جوامع شرقى داراى نوعى تعهد و التزام و پوشیدگى نسبت به بعد جنسى نبودند تمدن منحرف غرب مى توانست وضع شرق را از حالت اسلامى اى که دارد به وضعیت عنان گسیخته اى بدل کند که مردم غرب در آن به سر مى برند.
طبیعى است هنگامى که فرهنگ جنسى بدون هوشیارى و دوراندیشى در چنین فضایى فعال شود, روند انحراف را سرعت و سهولت مى بخشد.

مفهوم عیب
مفهوم لغوى واژه ((عیب)) نقص اخلاقى, جسمى یا رفتارى انسان است. بنابراین انحراف اخلاقى هم مى تواند عیب به شمار آید. زناى دختران براى خانواده شان عیب و ننگ شمرده مى شود. نپوشاندن اعضاى تناسلى در برابر مردم عیب است. عیب بودن این دو در نتیجه تحریم شرعى است, که شرع این دو کار را نشانه سستى و کاستى دین مى داند و از سوى دیگر, این دو عمل نشانه کاستى (نقص) اجتماعى است زیرا سنتهاى اجتماعى آن دو را برنمى تابند.
اما اسلام نمى پذیرد که انسانى بار عیب انسان دیگر را بر دوش بکشد. بنابراین اگر یکى از نزدیکانم منحرف شد اگر چه نزدیکترین نزدیکانم باشد, عیب و ننگ او به من سرایت نخواهد کرد. زیرا اسلام بر این اصل پاى مى فشرد که ((ولا تزر وازره وزر اخرى.))(1) و هیچ باربردارى بار[ گناه] دیگرى را برنمى دارد. با این مطلب روشن مى شود آنچه که با عنوان شستن ننگ خانوادگى در باره زنى که خطاى جنسى مرتکب شده, گفته مى شود مفهومى جاهلى است نه اسلامى, زیرا اسلام بار مسوولیت را بر دوش خود فرد ـ زن زناکار یا مرد زناکار ـ گذاشته است و ننگ را هم ویژه خود آنها مى داند و نه متوجه دیگر افراد خانواده یا بستگان آنها.

O برخى معتقدند که کجروى جنسى یا انحراف جنسى ناشى از خطا در یافتن فرهنگ جنسى یا کاستى آن نیست. بلکه از محرومیت جنسى اى که فضاى اجتماعات ما را در بر گرفته است, ناشى مى شود.
آیت الله فضل الله: من نمى گویم که فرهنگ جنسى تنها عیب و انحراف است, البته ارتباط با آن دارد. اما من مى گویم که فرهنگ جنسى مى تواند دریچه انحرافى را به سوى انسانى که معلومات پیشین در این زمینه ندارد بگشاید.

علمى بودن مسایل جنسى
O چگونه مى توانیم این مسایل جنسى را براى دختران و پسران خود شرح دهیم و تا چه اندازه مجازیم چشم و گوششان را در این زمینه باز کنیم؟
آیت الله فضل الله: این مسایل درست همانند دیگر مسایل علمى است که بازگو کردن آن براى کودکان نیازمند شرح و تفسیر است. گاه نه ضرورت اقتضا مى کند و نه زمینه مناسبى یافت مى شود که کودک به این امور به طور تفصیلى آگاهى یابد. بلکه مى توانیم براى او مسإله ولادت را همانند مسإله زراعت یا تخمگذارى, تفسیر کنیم.
ضرورى است که جامعه را در این زمینه به فرهنگ مجهز کنیم و این مسإله را وارد فرهنگ عمومى جامعه کنیم و شیوه هاى درست و استوار فرهنگ جنسى را به پدران و مادران عرضه کنیم که با بهره جویى از آن بتوانند پاسخ کودکانشان را بدهند.

O در باره اختصاص یک ماده درسى مدارس به فرهنگ دهى جنسى,نظرتان چیست؟
آیت الله فضل الله: من این کار را تإیید مى کنم. البته طبیعى است که باید ویژگى هر ماده درسى از جهت تإثیر مثبت و منفى اى که ممکن است بر دانشآموز فراگیرنده آن یا بر فضاى عمومى جامعه بر جاى بگذارد, کاویده شود.

فیلمهاى جنسى
O حکم دیدن فیلمهاى جنسى یا تصویرهاى مستهجن چیست؟
آیت الله فضل الله: مبناى شرعى و اخلاقى اى که نگاه به مواضع خاص دیگران را ممنوع مى داند قابل تعمیم به فرض نظر به این مواضع در فیلم و عکس است, زیرا تقریبا تمام آثار منفى اى که مشاهده مستقیم در پى دارد, در مشاهده از طریق فیلم و عکس وجود دارد.
ما این اصل را مبناى فتوا[ به حرمت مشاهده فیلمها و عکسهاى مبتذل] مى دانیم, اما در عین حال معتقدیم که این امر ممکن است استثنا بپذیرد. زیرا براى بعضى انسانها که مبتلا به حالت سردى جنسى ـ که هم در زن و هم در مرد امکان بروز دارد ـ , نگاه کردن به فیلمهاى جنسى موجب نجات زندگى زناشویى از تباهى است. بنابراین در چنین موردى, مشاهده کردن چنین صحنه هایى به عنوان دارویى جهت درمان است. اما مشاهده چنین فیلمها و تصویرهایى در غیر این حالت, موجب آشفتگى روانى مى شود. ادامه دارد.


.1 انعام,164.