مشاور شما


  مشاور شما

 

 

این شماره:
خواهرISS - PP
خواهرR.P ـ قم
خواهر فاخته (ع.آ) ـ قم
خواهر ف.د ـ اردستان
خواهر م.ز.ع ـ انارک
خواهر ؟ ـ تهران
خواهر مریم.ن ـ اصفهان
خواهر ن.الف ـ قم
خواهر ه$.ز.ق ـ نجفآباد
خواهر ف.ز ـ یزد
خواهر ا.ر ـ کرمان
خواهر ن.س ـ میانه

مشاوران این شماره:
م . سعیدى
دکتر زهرا آکوچکیان

خواهرISS - PP
مشاور: زهرا آکوچکیان
خواهر گرامى, ازدواج هیچ منافاتى با ادامه تحصیل و رشد علمى شما ندارد. این طرز تفکر که اول تحصیلات عالیه برایم مهم است و سپس ازدواج, طرز فکر غلطى است و موجب مى شود فرصتهاى مناسب و خوب براى تشکیل خانواده از دست رفته و سالهاى پرشور جوانى شما با خیالپردازیها و دل نگرانیها سپرى شود. بسیارى از زنان تحصیلکرده و در سطوح بالاى علمى را سراغ داریم که ازدواجشان در همان مراحل ابتداى دانشگاهى یا حتى قبل از آن بوده و به دلیل همدلى و تفاهم و درک مناسب زن و شوهر, از یکدیگر و احترام به عقاید همسر خویش, توانسته اند زندگى علمى خود را با موفقیت بیش ببرند. و در عین حال کانون خانواده دچار تشنج و آشفتگى نشود.
کنترل چشم از واجبات یک معاشرت اسلامى است. امیدواریم شما در حفظ وقار و عفاف خویش توفیق روزافزون داشته باشید و خود را دل مشغول این گونه حرکات نسازید. در هر حال خود را به خدا بسپارید و امیدواریم از این پس نیز چون گذشته در پایبندى به اعتقادات خویش و عمل بر آنها استوار باشید.
موید باشید.

خواهرR.P ـ قم
مشاور: زهرا آکوچکیان
خواهر گرامى!
بسیارى از دوستیهاى بى پایه و اساس با وعده هایى در مورد ازدواج شروع مى شود و موجب انحراف اخلاقى جوانان مى گردد. اگر فرد مورد نظر شما واقعا تمایل به ازدواج دارد و بر آن اصرار مى ورزد, مردانه اقدام کرده با خانواده اش به خواستگارى شما بیاید. او که هنوز قدمى در این مورد برنداشته از کجا مى داند خانواده تان با وى مخالفت خواهند نمود. اگر این گونه که ادعا دارد واقعا مورد علاقه او هستید بایستى اقدام جدى نموده و حتى سعى کند در صورت مخالفت خانواده تان, شرایطى را فراهم کند تا جواب مثبت از والدین شما بگیرد.
خواهر محترم, شما نیز اگر مى خواهید هم میزان علاقه واقعى او را ارزیابى کنید و هم حرمت و ارزش خود را حفظ کنید به ایشان بگویید بار دیگر تنها در حضور والدین خود با او صحبت خواهید کرد. پى گیرى و جدیت او در اقدامى رسمى و جدى در این مورد, شاید بتواند تا حدى صدق ادعاى او را ثابت نماید و در غیر این صورت ایشان قصدى جز بازى دادن شما و هدفى جز سرگرمى و لذت جویى ندارد و حتى چنین احتمالى نیز باید شما را از رابطه با ایشان بر حذر بدارد.
در صورت اقدام رسمى ایشان باز هم از رابطه دو طرفه تا رسمى شدن آن جدا پرهیز کنید و گوهر نجابت و عفاف خویش را به رایگان معامله نکنید.
در انتخاب حق موفق باشید.

خواهر فاخته (ع.آ) ـ قم
مشاور: زهرا آکوچکیان
پدرى تندخو و بداخلاق دارم. به دلیل رفتار بد او به اتفاق خانواده از او جدا شده به قم آمدیم و او تنها در هفته دو سه روزى به ما سر مى زند ولى در همین چند روز هم زندگى را به ما تلخ و سیاه کرده است.
هر مورد خواستگار که براى من پیدا مى شود بى دلیل رد مى کند. به طورى یک بار, یکى از خواستگارانم گفت: اگر او مقاومت کرد به دادگاه مراجعه مى کنیم. ولى به دلیل رفتار تند پدرم با او, او هم از خیر قضیه گذشت و با دیگرى ازدواج کرد و بحران روحى من به دنبال این ماجرا شدت گرفت. از سویى دیگر مشکل قبولى دانشگاه و شرکت در کنکور فشار مضاعفى بر اعصاب و روحیه ام وارد ساخته است.
خواهر گرامى!
باعث تإسف است پدرى که بایستى ستون و تکیه گاه یک زندگى خانوادگى باشد, چنین رفتارهایى داشته باشد و موجب فرار خانواده اش از خودش شود. به هر صورت غصه خوردن براى گذشته, فرصتهایى که در حال و آینده پیش روى ماست را از ما مى گیرد. مسایلى که قبلا بر شما گذشته است بارها در مشاوره ها به آنها اشاره شده و نیازى به ذکر دوباره نیست.
در مورد مشکل ازدواج و مداخله هاى نارواى پدر, سعى کنید از دیگران براى حل این مسإله کمک بگیرید. مثلا افرادى که روى او تا حدى نفوذ داشته باشند و پدرتان به حرف آنها گوش بدهد; مثل پدربزرگ یا عمو و ... تا آنها وى را از عواقب این گونه برخوردهاى نامناسب آگاه کنند. شما هم بى جهت به دلیل از دست رفتن فرصت قبلى براى ازدواج, خود را نگران نسازید چرا که براى شما که اول راهید هنوز فرصتهاى بسیار باقى است و ان شإالله فردى که شایستگى کامل داشته باشد, در مقابل شما قرار خواهد گرفت. به خدا توکل کنید و از راه حلهاى ممکن براى حل هر مشکل بهره بگیرید.
براى شرکت در کنکور نیز همان گونه که تا کنون روى پاى خود ایستاده اید و تلاش کرده اید نیز سعى خود را بنمایید و به فرض هم که در کنکور دانشگاه دولتى قبول نشوید مراکز آموزشى متعددى هم اکنون در سطح کشور هست که شما مى توانید در امتحانات ورودى آنها نیز شرکت کنید و از فرصتهاى پیش آمده بهره بگیرید.
در ارتباط با دیگران هم به خاطر داشته باشید ضرورت ندارد انسان همه جزئیات زندگى گذشته خود را بیان کند. سعى کنید هیچ گاه دروغ نگویید و مسایل را به گونه اى دیگر جلوه ندهید و در برخوردها صادق باشید.
در مورد مشکل جسمى تان مى توانید به متخصص مراجعه نمایید و از سلامت کامل خود اطمینان حاصل نمایید.
موفق باشید.

خواهر ف.د ـ اردستان
مشاور: زهرا آکوچکیان
دخترى هستم 21 ساله و دیپلمه که مدتى است فردى که قبلا پسر چندان خوبى نبوده به خواستگاریم آمده است. او تحصیلات چندانى هم ندارد (حداکثر سوم راهنمایى) و به من ابراز علاقه زیادى مى کند و من فکر مى کنم الان فرد سر براهى شده است ولى خانواده ما از وصلت با خانواده او به خاطر سوابق بدش امتناع مى کنند. من چگونه جوابى بدهم.
خواهر گرامى!
اگر چنانچه مى گویید او واقعا تغییر کرده باشد و هم اکنون فرد لایقى از نظر رفتار و با پشتکار لازم براى کار و فعالیت است و ایمان و صداقتش بر شما ثابت شده است و دلیل قاطع براى این امر دارید, ارزش صحبت کردن با خانواده را دارد. و الا اگر واقعا تغییر نکرده و هنوز رد پاى خصوصیات قبلى اش در زندگى فعلى اش نمودار مى باشد, همان صفات رفتارى و اخلاقى, فردا در زندگى مشترک برایتان مشکل زا خواهد شد. پس بیشتر فکر کنید و تسلیم خواهشهاى لحظه اى دل نشوید.
در مورد ازدواج ابتدا باید عقلانى برخورد نمود و عمل کرد, سپس احساس و عاطفه را دخالت داد. آیا خود شما فردا همسر خویش را به قضاوت نخواهید گرفت و با همسر دختر دیگرى از فامیل یا دوستان مقایسه نخواهید کرد. ببینید چه صفات باارزش و برجسته اى در او وجود دارد که ارزش مخالفت شما با خواسته پدر و مادر را داشته باشد.
در انتخاب احتیاط و تعقل بیشترى بکنید. در یک زندگى مشترک که قرار است بقیه سالهاى عمر شما را به خود اختصاص دهد, عناصر دیگرى به جز احساسها و عواطف صرف دخالت خواهد داشت و هر دو طرف باید از چنان پختگى و هوشیارى و توان برخوردار باشند که بتوانند با آن مسائل کنار بیایند. مثلا گذشت, احترام, صداقت, وفادارى نجابت و پاکى, ایمان, پشتکار و خانواده دوستى و ... بسیارى از خصوصیات دیگر که هر کدام براى استوارى یک زندگى ضرورت دارد.
خداوند یاور شما باشد.

خواهر م.ز.ع ـ انارک
مشاور: زهرا آکوچکیان
خواهر گرامى, مودت یا محبت و احترام بین خواهران و برادران دینى امرى است که به مومن فرمان داده شده است. و هر علاقه اى فراتر از آن شخصى شده و موجب خیالپردازیهاى بیهوده و اشتغال ذهنى بى مورد شود, اشکال دارد و جایز نیست و انسان را به خطاکارى مى کشاند.
ذهن تنبل و بیکار, به راحتى به هر سویى کشیده مى شود. وقتى شما مشغول کارى باشید ممکن است حتى بلندترین صداها یا جالب ترین تصاویر نتواند حواس شما را به خود مشغول کند ولى وقتى بیکار و فارغ مى نشینید حتى تیک تاک ساعتى برایتان بلندترین صداهاست. پس ((فاذا فرغت فانصب)).
خدانگهدار.

خواهر ؟ ـ تهران
مشاور: زهرا آکوچکیان
16 سال دارم. چرا پدر و مادرها ما را درک نمى کنند و به خواسته هاى ما توجه ندارند. در مقابل دیگران ما را سرزنش کرده و خوار مى کنند و از خوبیهایمان نمى گویند. چرا فکر مى کنند دوستشان نداریم یا به محبت آنها احتیاج نداریم.
خواهر گرامى!
سخن شما شاید درد دل بسیارى از نوجوانان عزیز ماست. این غصه ها دل کوچکشان را انبار خود کرده و لحظه ها را به کامشان تلخ مى کند. مشکل اغلب پدر و مادرها و نوجوانانشان نداشتن زبان مشترک است. هر دو بیشتر مواقع یک چیز مى خواهند, یک چیز مى گویند, منتها قصه همان قصه عنب و انگور است و دعوا بر سر آن که کدام بهتر است و باید آن را خواست.
والدین نیز فرزندانشان را دوست دارند و عاشق آنها هستند و اغلب توقع زیادى به جز بیان محبت و احترام از فرزندان خود ندارند. راه نشان دادن محبتتان به آنها ساده است.
همان که شما وقتى به کمکتان نیاز دارند, پاسخشان بدهید و در برابر زحمت و رنج آنها حساس باشید و اگر کارى از دستتان برمىآید برایشان انجام دهید, بخصوص وقتى هنوز چیزى ابراز نکرده اند, برایشان ارزشمند است. اگر در برخورد و صحبت با آنها و یا نشست و برخاست در مقابل ایشان, احترامشان را نگاه دارید, بیشتر نیاز والدین را برطرف کرده اید.
از طرفى چون همیشه والدین تمایل دارند فرزندانشان بهترین باشند و در کارهایشان موفق باشند و بسیارى از آنها آرزوهاى دست نیافته خویش را در وجود فرزندشان مى بینند گاه توقع زیادى از فرزندانشان دارند که آنها باید هر آنچه خواسته آنان است برآورده سازند, و به اشتباه براى تحریک غیرت فرزند خود به تحرک و فعالیت بیشتر, ضعفها و نقصهاى فرزند را به رخش مى کشند. و متإسفانه به جاى تقویت فرزند خویش, اعتماد به نفس و احساس کفایت, او را مورد هجوم قرار داده و احساس حقارت و وازدگى و بى عرضه گى را در وجود او مى نشانند.
ان شإالله که پدرها و مادرهاى عزیز, هشیارانه تر با نیازهاى نوجوانان خویش برخورد کنند و هر روز بیش از گذشته به کسب اطلاعات در این زمینه و بالا بردن مهارتهاى خویش در برخورد با فرزندان اقدام کنند و در تربیت دینى فرزندان خویش که تضمین کننده رشد روانى و جسمى آنهاست, کوشا باشند.
خدانگهدار.

اصلا سست اراده نیستم
خواهر مریم.ن ـ اصفهان
مشاور: م.سعیدى
چند سالى است که به پسرى از بستگان نزدیک که فردى متین و اهل نماز و روزه است دل بسته ام, ولى دقیقا مطمئن نیستم که آیا او هم به من علاقه اى دارد یا نه. از بعضى رفتارهایش مى شود این را برداشت کرد اما بعضیهایش هم ناامیدکننده است. مدتى است که سعى کرده ام فراموشش کنم اما نتوانسته ام. البته فکر نکنید که سست اراده هستم. اصلا چنین چیزى نیست. من هر کارى را که اراده کنم مى توانم انجام بدهم, اما در حل این مشکل درمانده ام. دعاهاى سر نماز هم تا به حال فایده اى نداشته است. از شما خواهش مى کنم که راه حلى جلوى پاى من بگذارید تا بتوانم محبت او را از دل بیرون کنم و به درس و زندگى ام بپردازم.
خواهر گرامى!
اینکه تا کنون هیچ گونه رابطه خاصى میان شما برقرار نبوده قابل تحسین است. باید مصمم باشید که همچنان از ملاقات و تماس با وى خوددارى کنید و این کنجکاوى را که ((آیا او هم به شما مى اندیشد یا نه؟)) از ذهنتان بیرون کنید. اگر بتوانید کمتر به او فکر کنید و هر گاه حواستان متوجه او مى شود خود را با افکار و اشتغالات دیگر سرگرم سازید به تدریج این احساس در شما کمرنگ خواهد شد, خصوصا وقتى که هیچ گونه دیدار و برخوردى بین شما نباشد.
این نکته لازم به ذکر است که اگر کسى آن قدر پاىبند به حجب و حیا و مراعات ضوابط شرعى باشد و آن قدر رفتار خود را تحت سلطه عقل داشته باشد که بتواند از عدم ارتباط خود با شخص مورد نظر اطمینان حاصل نماید, هیچ ضرورتى ندارد که براى از میان بردن این احساس عجله نماید. آنچه که این کار را به صورت یک ضرورت فورى و عاجل درمىآورد, ناتوانى و نگرانى از فروغلطیدن به گناه و برخلاف مصلحت عمل کردن است. وگرنه کسى که مصمم است و هیچ گاه اجازه گفتگو یا برقرارى روابط با طرف مقابل را به خود نمى دهد, طبعا از بسیارى از خطرات و آفات آن در امان است و لذا مى تواند با این احساس خود مدارا کند و ضمن مبارزه تدریجى با آن, ارتباط معنوى خود را با خدا تقویت نماید تا به جایگزینى محبت واقعى و قابل قبولى نایل آید.
براى اینکه بتوانید افکار خود را در برنامه هاى زندگى تان متمرکز کنید باید کارهاى خود را به نحوى سامان دهید که حداکثر حواس شما را به خود جلب نماید. براى این منظور باید عوامل پراکندگى ذهن را از اطراف خود دور کنید. حتى الامکان فعالیتها و برنامه ها را طورى سازماندهى کنید که مستلزم مشارکت و همراهى دیگران باشد تا از فرو رفتن در رویاها و خیالات بیهوده جلوگیرى شود. به نظر مى رسد براى شما که خوشبختانه داراى اراده اى قوى هستید, تإمل و تفکر دقیق در بى حاصل بودن این گونه افکار, و اندکى مراقبت کارگشا خواهد بود و ان شإالله به زودى زمام اندیشه و احساستان را به خوبى در دست خواهید گرفت.
موفق باشید.

شوهر عصبى و پرتوقع
خواهر ن.الف ـ قم
مشاور: م.سعیدى
من تا به حال چند نامه براى شما ارسال کرده ام و با قدردانى بسیار, خوشبختانه جواب واضح و منطقى نیز دریافت نموده ام. راستش را بخواهید این سفره رازى را که پیش شما مى گشایم تا کنون نزد احدى باز نکرده ام. حدود 5 سال پیش در سن 12 سالگى ازدواج کردم و در حال حاضر یک فرزند یک ساله دارم.
شوهرم در جنگ تحمیلى حضورى مستمر و فعالانه داشته و اکنون جانباز 25% شیمیایى مى باشد. او فردى عصبانى است و سر کوچکترین مسایل خشمگین و ناراحت و بعد هم دچار سردرد مى شود. بهانه هاى زیادى مى گیرد. از من انتظار دارد که با وجود فرزندى شلوغ کار, همه کارهاى منزل را به نحو احسن و طبق دلخواه وى انجام دهم. با رخ دادن کوچکترین حادثه اى, ناسزا مى گوید. گاهى نیز از اینکه چرا همسرى با سن بالاتر برنگزیده است اظهار ندامت مى کند.
او از من توقع دارد که مانند خانمهایى که 15 سال خانه دارند آشپزى نمایم. دائما مرا سرزنش مى کند که تو هیچ نیستى و هیچ کارى بلد نیستى. ناگفته نماند که خود او خیلى تمیز و باذوق و سلیقه و اهل کار است, و من تا حدود زیادى در برابر توقعاتش عاجزم. اگر نیم ساعت بچه را به او بسپارم و کودکمان نیز اذیت کند خیلى زود عصبانى مى شود و مرا مورد مواخذه قرار مى دهد که چرا کارهاى خود را موقعى که بچه خواب است انجام نمى دهى, در حالى که من هزاران کار دارم و در موقع خواب بچه هم اکثرا مشغول کارم. خلاصه اینکه در برابر او قادر به دفاع از خود نیستم. بیان خوبى ندارم که بتوانم بى گناهى ام را ثابت و او را قانع نمایم. همیشه مرا مقصر مى داند و مى گوید کارى نکن که تو و بچه را در شهر دیگرى دور از خودم سکونت دهم! او حتى از نزدیکترین بستگان من هم متنفر است. دستم را بگیرید و راهنمایى ام کنید, خواهشمندم.
خواهر گرامى!
بسیار متإسفیم از اینکه در گوشه و کنار جامعه و در اطراف خود, مردان پرتوقع, پرخاشگر و بداخلاق را فراوان مشاهده مى کنیم. خواهران ما در موارد متعددى چه به صورت نامه و یا در ارتباطهاى حضورى یا تلفنى از سراسر کشور, شکوه ها و گلایه هاى خود را از سوءرفتار و کج خلقى مردان و همسرانشان با مجله در میان مى گذارند.
حل این مشکل اولا وظیفه نهادهاى فرهنگى, حقوقى و قضایى است که در ضمن تلاش جدى براى بالا بردن سطح فرهنگ و اخلاق جامعه, دانش حقوقى مردم را نیز افزایش دهند تا هر کسى به حقوق و وظایف خود در قبال دیگران آشنا شود. علاوه بر این, دستگاههاى قانونى و قضایى در مقام قانونگذارى و قضاوت باید چنان دقیق و جدى باشند که نفس حضور آنان از بروز بسیارى از ناهنجاریها در رفتار مردم جلوگیرى نماید.
اما در مقام بررسى این موضوع در سطح فردى و خانوادگى مسلم این است که مشکل اصلى همسر شما صرفا ناشى از بیمارى وى نیست. تنها بخشى از نارساییها و احیانا کم تحملیها را مى توان به این عامل مربوط دانست و طبعا در این قسمت او را نمى توان مورد ملامت قرار داد. شما نیز در برابر سختیهایى که از این بابت تحمل مى کنید و به خاطر صبر و استقامتى که به خرج مى دهید در نزد خدا محترم و مإجورید. ولى در مورد بخش دیگرى از این پرخاشگریها و کج خلقیها که محصول رذایل اخلاقى و بدفهمى هاست نه تنها صبر و سازش بى هدف, هیچ اجرى ندارد بلکه به معناى بى تفاوتى در مقابل یک منکر و سکوت در برابر ظلم و بدى است. اگر همه مردم خودشان را موظف بدانند که از کنار زشتیها به آسانى نگذرند و گاه با مسامحه و مداهنه خود, آب به آسیاب آن نریزند قطعا میزان فساد و زشتى و تباهى در جامعه به شدت کاهش خواهد یافت.
یک جانباز باید بداند که مقام رفیعى که او بدان نایل گشته نیازمند پاسدارى است, و بیش از هر کس دیگر خود او موظف به حفظ این حریم مقدس مى باشد. ناسزاگویى, ظلم, بى قانونى و مردمآزارى به هیچ وجه در شإن جانبازى که خود را سپر بلاى دیگران ساخته و براى امنیت آنان فداکارى نموده نیست. نباید از مردم و اطرافیان توقع داشت که رنج بسیارى از رفتارهایى را که هیچ گونه ربطى به جانبازى و بیمارى انسان ندارد تحمل کنند و آن را به حساب این ویژگى بگذارند. زندگى و اخلاق یک جانباز باید براى دیگران نمونه باشد, کما اینکه اکثر قریب به اتفاق جانبازان سرافراز ما این گونه اند.
بنابراین بر شما خواهر ارجمند لازم است که عمده معضلات همسرتان را با قطع نظر از ویژگى جانبازىاش بررسى کنید و براى اصلاح آنها عکس العمل مناسبى از خود نشان دهید. در ابتدا براى اینکه شناخت صحیح و تحلیل دقیقترى نسبت به این موضوع داشته باشید, توجه شما را به یک نکته اساسى جلب مى کنیم;
مى دانید که نوع بینش و انتظارى که انسان از خودش و از جامعه و جهان دارد منشإ بسیارى از حالات و روحیات او است. افراد واقع بین که شناخت و توقع درستى از پدیده هاى عالم هستى دارند معمولا داراى روحیه اى آرام و منطقى هستند و برعکس, کسانى که از برداشتهاى غلط یا ناقص و از انتظارات نادرستى برخوردارند به دلیل اینکه واقعیات بیرون و قانونمندیهاى عالم را برخلاف توقعات خود مى یابند غالبا مضطرب و ناراضى و خشمگین اند. این گونه افراد به دلیل محاسبات غلط و عملکردهاى نابجا, معمولا سرشان به سنگ مى خورد و چون نمى خواهند خود را مقصر بدانند با محیط اطراف خود و با دیگران ستیزه جویى مى کنند و به انحإ گوناگون سوءظن و بدبینى را در درون خود پرورش مى دهند. درک و آگاهى عمیق و واقع بینى موجب مى شود که انسان همانند اولیإ خدا همواره در برابر قضاى الهى و رضاى پروردگار تسلیم و راضى باشد. در این صورت هرگز خوف و اندوهى بر انسان راه نخواهد یافت و این, نشانه اى از دارا بودن نفس مطمئنه است.
براى روشن تر شدن موضوع به این مثال توجه کنید; اگر کسى در نزد خود باور داشته باشد که به تنهایى قادر به برداشتن یک وزنه پانصد کیلویى است, طبعا انتظار دارد که سنگ با حرکت دستان خالى او جابه جا شود. و وقتى که چنین کارى صورت نگیرد او در عمل با چیزى خلاف انتظار و تصمیم و اراده خود مواجه شده و به بیان دیگر, در واقع شکست خورده است. چنین فردى جستجو و استفاده از اهرمها و ابزارهاى کمکى را مشقت و زحمتى براى خود تلقى مى کند و چنانچه در رسیدن به هدف, اشتیاق و عجله داشته باشد بدیهى است که از این شکست و از این زحمت اضافى ناراحت و عصبانى مى شود. در حالى که یک فرد واقع بین از همان ابتدا تهیه ابزار و آلات کمکى و زمان لازم براى به دست آوردن آنها و سختى تمامى مراحل را در برنامه خود گنجانده و در نتیجه با هیچ چیز خلاف انتظار خود مواجه نمى شود, بلکه همه امور همان طور پیش مى رود که باید مى رفت; درست بر طبق همان چیزى که او در ذهن خود پیش بینى و محاسبه مى کرده است.
مثال دیگر: کسى که عادت کرده است درب منزل خود را از داخل ساختمان با فشار دادن یک دکمه باز کند و ارتباطات راه دور خود را از طریق تلفن برقرار نماید, براى او برآورده شدن این نیازها به این سادگى و سرعت امرى عادى تلقى مى شود و اگر احیانا اختلالى در این سیستم پیش بیاید ممکن است او با بسیارى از امور خلاف انتظار خود مواجه شود که معناى هر یک, دشوارى یا شکست باشد. اما کسى که از این امکانات بى بهره است و برنامه هاى خود را با قطع نظر از آنها طراحى کرده, نبود این امکانات براى او غیر منتظره نیست و موجبات ناراحتى یا عصبانیتش را فراهم نمىآورد, بلکه برعکس, اگر اتفاقا در موقعیتى قرار بگیرد که از این وسایل برخوردار باشد احساس خرسندى و توفیق بیشترى خواهد کرد.
با توجه به مثالهاى فوق روشن مى شود که عمده نارضایتى و عصبانیت افراد, مربوط به توقعات آنها است, و در نتیجه براى تعدیل روحیات و تغییر اخلاق آنها یکى از ضرورىترین کارها ایجاد تحول و دگرگونى در ذهنیت آنها مى باشد. باید تعاریف و توقعات جدیدى از موقعیت و نقش افراد در ذهن و اندیشه آنها به وجود آورد. مثلا مردى که در تصور خود گمان مى کند زن, خدمتگزارى است که براى فرمانبردارى از وى و براى انجام خدمات مربوط به خود و خانه و فرزندانش آفریده شده, طبیعى است که نه تنها در مقابل همه زحمات همسرش هیچ ضرورتى براى تشکر و قدردانى احساس نمى کند و خود را مدیون وى نمى داند بلکه مشاهده کمترین چیزى برخلاف انتظاراتش برایش قابل قبول نخواهد بود و طبعا کار زن اگر ذره اى با توقعات و سلیقه هاى مرد تفاوت داشته باشد قابل مواخذه و بازخواست مى باشد.
اما مردى که قاعدتا براى وجود هر انسانى ارزش قایل است و مى داند که هیچ کس را خداوند صاحب اختیار و مالک دیگرى قرار نداده و مى داند که در قانون اسلام, زن موظف به انجام کارهاى خانه نیست هر چند بسیار تإکید شده و شایسته است که زن به این همکارى انسانى و پراجر بپردازد, چنین مردى اگر همسرش در خانه به اندک کارى بپردازد خود را مدیون لطف او و موظف به سپاسگزارى از وى مى داند, و اگر هم در انجام امور خانه ضعف و نقصى ببیند موضع طلبکارانه و آمرانه نمى گیرد.
اگر اخلاق و قانون در کار نباشد, توقعات انسان حد و مرزى نمى شناسد. مثلا اگر شوهر شما عادت کند که لقمه را آماده در دهانش قرار بدهید دیگر غذا خوردن شخصى برایش دشوار مى شود و اگر روزى در ارائه این خدمات سستى و تإخیرى از شما ببیند از دستتان عصبانى خواهد شد. چنانچه اکنون که به گمان خودش بچه دارى را وظیفه شما مى داند, تحمل نیم ساعت نگهدارى فرزند خودش را ندارد, و جالب این است که بر اساس همین تصورات و توقعات غلط, تهدید مى کند که شما و بچه را از خود دور خواهد کرد! در حالى که اگر بداند که هم قانونا حق چنین کارى را ندارد و هم در آن صورت وظیفه نگهدارى بچه اى که نیم ساعت طاقت وى را ندارد بر عهده خودش خواهد بود, مسلما این گونه طلبکارانه و از موضع قدرت با شما سخن نخواهد گفت.
به نظر ما, هر زن یا مردى که با توقعات نابجاى همسرش روبه رو است, باید به تدریج این توقعات و انتظارات را عوض کند. براى این کار بدون ایجاد حساسیت و تشنج و بدون پرخاشگرى باید آرام آرام شانه از زیر توقعات او خالى کرد, و در کمال آرامش و سلم و صفا راهى را پیش گرفت که این توقعات برآورده نشود. تإکید از آرامش از این جهت است که ایجاد تنش موجب مقاومت, لجبازى و سماجت طرف مقابل مى شود. باید توقعات بجاى او را به خوبى برآورده کرد و در این موارد هیچ گونه بهانه اى به دست او نداد. این جاذبه هاى مثبت, به انسان اجازه مى دهد که بتواند توقعات ناصحیح و نامشروع وى را بدون ایجاد حساسیت و انفجار, پشت گوش بیندازد و معطل بگذارد تا خود به خود و به آرامى در لابه لاى مسایل زندگى گم و نهایتا مشمول مرور زمان و فراموشى شوند. این شیوه علاوه بر اینکه مانع تحریک بهانه جوییها و لجاجتها مى شود, به تدریج از حساسیتهاى زاید فرد مى کاهد و او را با شرایط عادى و وضع موجود مإنوس مى سازد.
به شوهرتان تفهیم کنید که زندگى باید بر اساس تفاهم و گذشت و همکارى باشد. طرفین باید در جهت رفع نقایص یکدیگر بکوشند و از سختگیرى, ایرادگیرى و تحمیل سلیقه, خوددارى کنند. شوهر شما باید بداند که اگر بنا باشد شما هم اخلاق او را داشته باشید و دائما یک سرى توقعات آرمانى و انتظارات بزرگ و بیش از حد توان وى را با سماجت و بداخلاقى از وى بخواهید, دیگر زندگى مشترک معنایى نخواهد داشت. به نفع خود او است که از حساسیت بیش از حد و بیجا دست بردارد و از عصبانیتش بکاهد تا به عوارض منفى آن ـ مانند سردرد ـ مبتلا نشود.
او به جاى ناسپاسى باید به درگاه خداوند به خاطر نعمتهایى که به وى داده است سپاسگزار باشد. معمولا افراد, داشتن همسرى جوان و بانشاط را مزیت و امتیازى براى خود مى دانند. مقایسه بین شما و ایشان از نظر اهل کار بودن و تمیزى و ذوق و سلیقه, مقایسه صحیحى نیست. هر کسى را باید در شرایط خودش سنجید. اگر همه کارهاى خانه را به عهده او بگذارید و به جاى قدردانى دائما او را ملامت کنید و با حرفهاى سرد و مإیوس کننده روحیه اش را در هم بشکنید آن وقت معلوم مى شود که از آن همه ذوق و سلیقه و اهل کار بودن چقدرش باقى مى ماند!
نظم و نظافت و سامانمند بودن ظواهر زندگى کاملا مطلوب و پسندیده است. اگر با اخلاق نیکو و با جاذبه و حسن معاشرت بتوان اوضاع امور ظاهرى منزل و اداره آن را به حد دلخواه و مورد نظر خود رساند باید بر آن اصرار ورزید, ولى اگر این روشها به نتیجه نرسد یک مرد عاقل هرگز حاضر نمى شود دین و اخلاق و سلامت و آرامش خانواده را فداى نظم و نظافت وسواس گونه و بعضا سلیقه اى کند. مگر سلیقه و پسند انسان در این گونه امور چقدر اهمیت و ارزش دارد که به خاطر آن, فضاى اخلاقى و عاطفى خانواده را آلودن و ذمه خود را به حقوق همسر مشغول ساختن و گناه اذیت و آزار دیگرى را بر خود خریدن مجاز باشد؟!
اینجانب خود مکررا احساس خانمهایى را که داراى همسرانى بهانه جو و سختگیر هستند سوال کرده ام, و آنان این گونه زندگى را جهنم, زندان و عذابى دردناک معرفى کرده اند. مردمآزارى جزو بزرگترین گناهان است و آزار دادن همسر از بدترین مصادیق این کار به شما مى رود. بنا بر روایت, هر زن یا مردى که همسرش را اذیت کند هیچ معنویت و خیرى در او معنا نخواهد یافت و او اولین کسى است که وارد جهنم مى شود مگر اینکه همسرش را از خود, راضى نماید.(1)
امیدواریم که خداوند به همسران افرادى مانند شما انصاف عنایت کند تا قادر به درک و محترم شمردن عواطف مشروع دیگران و از جمله همسر خود باشند. شما نیز سعى کنید با موضع گیرى و رفتار صحیح, جو خانه را هر چه آرامتر و به دور از جر و بحثهاى بیهوده نگه دارید تا فشار و ناراحتى کمترى در آن پدید آید. ان شإالله با حسن تدبیر و زیرکى شما ناراحتیهاى همسرتان به تدریج و به زودى بهبود خواهد یافت.
پیروز و سربلند باشید.
پى نوشت :
1ـ وسایل الشیعه, ج20, ص163, کتاب النکاح, باب82.