سرود فردا پیغام آشنا قسمت 32

نویسنده


  سرود فردا

نرگس گنجى

 

 

دوستان ارجمند:
مهدیه غریب طایفه (نوشهر), اکرم محمدرضایى (تهران), اکرم نجاتى (ماسال), سیداحمد رضوى (سمنان), محدثه مومنى (زرند کرمان), ابراهیم حقى بستانآباد (تهران), آذر ودادى (تبریز), مریم یوسفى (زنجان), ام کلثوم کلبادىنژاد (گلوگاه بهشهر). آثار و نوشته هاى شما رسید. سپاسگزاریم و لازم است برخى نکات را به شما یادآور شویم: آنچه در شاعرى و هر کار هنرى دیگرى اصل و سنگ اول بناست, چیزى نیست جز استعداد و قریحه و ذوق خدادادى. مى دانید که ذوق و استعداد آموختن نیست و نه ما و نه هیچ کس دیگر نمى توانیم آن را به کسى که ندارد ببخشیم یا از کسى که دارد بگیریم. کارى که ما و شما مى توانیم انجام دهیم فراهم کردن زمینه اى است که اگر استعدادى هست, آشکار و شکفته شود و ثمر دهد.
یکى از هدفهاى ما در اختصاص دادن چند صفحه از این مجله به مطالب هنرى, همین است که از این راه شاید بتوانیم زمینه آشنایى بیشتر شما را با بیان ادیبانه و نمونه هایى از آثار شعرى فراهم کنیم. توصیه مکرر ما به مطالعه کتابهاى مفید بویژه دیوانها و داستانها و سایر آثار ادبى نیز ناظر به همین شکوفایى است; زیرا درست است که بدون قریحه خداداده کسى شاعر نمى شود, ولى بدون مطالعه و آموزشهاى مستقیم و غیر مستقیم نیز هیچ شاعرى آثار خوب و موفق خلق نمى کند.
موفقیت شما را آرزومندیم.

برادر سیدمحمدعلى رضازاده ـ فریدون کنار
سروده هاى زیباى شما رسید. یکى دو نمونه آن را براى استفاده در مجله انتخاب کردیم و منتظر رسیدن شعرهاى آینده شما هستیم. همراه سروده ها, سال تولد, محل تولد و میزان تحصیلات خود را ذکر کنید.
پیروز باشید.

برادر موسى رحیمى ـ سنندج
((نه قصه فراغتم
نه نغمه تنهایى
من داستان بى پایان تلاشم
من نغمه دشت نیزارم
زورقم بر موج گندمزار ...
و گره گره مى بافم
تا گرهى باز کنم ...))
این قسمتهایى از سروده شما است. ضمن سپاسگزارى, امیدارم آثار دیگرى نیز براى مجله بفرستید. در آن صورت فرصت بیشترى خواهیم داشت تا در باره سروده هایتان گفتگو کنیم.موفق باشید.

برادر حبیب عنبرى ـ کنگاور
با تشکر از شما, راجع به استفاده از ماهنامه پیام زن, مى توانید زیراکسى از فرم اشتراک که در صفحه آخر هر نسخه این مجله درج مى شود, تهیه کنید (یا حتى اگر این هم مقدور نباشد با درخواست فرم اشتراک از مسوولان مجله) و تهیه مدارک اشتراک و ذکر نشانى دقیق خودتان, مجله را از طریق پست دریافت کنید.
امیدواریم با مطالعه و تمرین بیشتر, سروده هاى زیباترى براى ما بفرستید.
موید باشید.

برادر فخرالدین زارعى نژاد ـ مرودشت
ضمن تشکر از شما و انجمن خوبتان, امیدواریم همکارى صمیمانه شما همچنان ادامه یابد و صفحات ادبى مجله را محلى براى نشر و معرفى آثار خود و دوستانتان تلقى کنید.
در برخى از ابیات شعر ((واگویه هاى خیس)) به نظر مى رسد که ردیف, خوب جا نیفتاده است. بدیهى است چند کلمه اى شدن ردیف و دیریاب شدن مضامین مناسب با آن در این امر تإثیر داشته است. ما طولانى شدن ردیف ـ در حد نزدیک به یک مصرع ـ را چندان مناسب خلاقیت و آزادى ذهن شاعر نمى دانیم. با این همه در این شعر حال و هوایى یکدست حاکم است و همین ما را وا مى دارد که این بار هم سروده اى از ایشان را به ((سخن اهل دل)) مهمان کنیم.
موفقیت شما را از خدا مى طلبیم.

برادر رضا اسماعیلى ـ تهران
نامه همراه با حسن ظن و اظهار لطف و دو کتاب تازه منتشر شده شما ((حنجره سرخ عشق)) و ((نى نامه)) واصل شد. از شما ـ بویژه به خاطر فرستادن دو کتاب خوبتان ـ سپاسگزاریم. از شما چه پنهان در نظر داشتیم که انتشار گزیده اى از سروده هایتان را به شما پیشنهاد کنیم و اکنون خوشوقتیم که شما خود به این کار پسندیده اقدام کرده اید. مداقه و اظهارنظر در باره این دو اثر را ـ اگر لازم بدانید ـ به فرصتى دیگر وا مى گذاریم.
در پناه خدا باشید.

پیغام آشنا (32)
تاریخچه عروض

در اینکه منشإ عروض فارسى, اوزان شعرى قبل از اسلام است, با دستگاه عروض عربى, بین محققان اختلاف است.
به نظر مى رسد که دستگاه عروضى شعر فارسى در اساس مقتبس از دستگاه عروضى شعر عربى باشد, اما بعدها به مناسبت اختلاف دو زبان, بین این دو عروض فرقهایى پیدا شده باشد. با این همه مسلم است که برخى از اوزان و حتى قوانین عروضى منشإ ایرانى دارند.
اول کسى که در ادبیات عرب به تدوین و تنظیم یا وضع این علم پرداخت, ((خلیل بن احمد بصرى)) نحوى است. او به پانزده ((بحر)) قائل بود. بعد از خلیل ((ابوالحسن سعید بلخى)) یک بحر بر پانزده بحر افزود. سرانجام علماى ایرانى عروض از قبیل ابوالحسن سرخسى بهرامى و بزرجمهر قاینى و منشورى سمرقندى در اواخر قرن چهارم و اوائل قرن پنجم این علم را توسعه دادند. در اواخر قرن پنجم و اوائل قرن ششم امام حسن قطان مروزى با اختراع دو شجره ((اخرب)) و ((اخرم)) جهت استخراج اوزان مختلف رباعى به گسترش عروض کمک کرد.
سرانجام نوبت به شمس قیس رازى ـ سرآمد علماى ایرانى عروض ـ رسید. شمس قیس در عروض کتاب بسیار مهم ((المعجم فى معابیر اشعار العجم)) (تإلیف در حدود سال 630) را نوشت که تا امروز کاملترین مرجع و منبع براى مطالعه در عروض سنتى است. اهمیت این کتاب در حدى بود که جمیع آثار عروضى قبل از خود را تحت الشعاع قرار داد, چنان که امروزه از عروض دانان قبل از شمس, کتابى در دست نیست. بعد از شمس قیس هم هیچ حرکت اصیلى در عروض رخ نداد و تمام کتب عروضى تحت تإثیر مستقیم المعجم نوشته شدند.
تنها کتابى که مى توان آن را همسنگ ((المعجم)) شمرد, ((معیار الاشعار)) خواجه نصیر طوسى است که در همان زمان تإلیف المعجم نوشته شده است و در برخى از زمینه ها از نظر ابتکار و استقلال رإى بر المعجم سر است.
بدین ترتیب عروض بعد از شمس قیس و خواجه نصیر حدود هفت قرن در رکود ماند. در قرون اخیر (از قرن 18 به بعد) مستشرقان که به دلیل آشنایى با عروض لاتین و یونانى باستان, با تقطیع هجایى آشنایى داشتند, اشعار فارسى و عربى را بدان اسلوب تقطیع کردند و باب مطالعات جدید را گشودند. در دوران مشروطه که آشناییها با شعر اروپایى حاصل شد, بحثهایى هم در زمینه نو کردن عروض در گرفت.
کسانى چون عبدالحسین آیتى و یحیى دولتآبادى و دیگران کوششهایى در این زمینه کردند که کلا سطحى بود و هیچ کدام موفق به ارائه نظر بنیادى اصیلى نگشتند. در روزگار ما اشخاص متعددى با شیوه هاى گوناگون به بحث در عروض پرداختند و برخى از آنان موفق به ارائه نظریات تازه اى گشتند که مجموعا به عروض, شکلى علمى و تازه داد و توانست گوهر ساده و بى پیرایه عروض را از میان غبار خروارها نام و اصطلاح بیهوده و توجیهات غلط بیرون آورد. از میان ایشان, مسعود فرزاد, دکتر پرویز ناتل خانلرى و ابوالحسن نجفى را باید نام برد.
(دکتر سیروس شمسیا, ((آشنایى با عروض قافیه)), ص75 ـ 77, انتشارات فردوسى, چاپ ششم, 1370).