زنان و رسانه هاى جهان

نویسنده


  زنان و رسانه هاى جهانى
((نگاهى به تصویر زن در رسانه هاى آسیا و اقیانوسیه))

فریبا شیرازى

 

 

امروزه رسانه ها قوىترین ابزارها براى طرح و رواج اندیشه ها و کارآمدترین وسایل براى نفوذ فرهنگها و نگرشها به قلب جوامع هستند. از این رو نام ((رسانه ها)) سرفصل بسیارى از مباحث اجتماعى قرار گرفته و در این میان مبحث ((زن و رسانه ها)) از اصلى ترین موضوعاتى است که طى دهه گذشته مورد نظر اندیشمندان, جامعه شناسان و بویژه دست اندرکاران مسایل زنان بوده است.
واقعیت این است که نزول شخصیت و تصویر زن در رسانه ها در سراسر جهان و از نظر عموم مردم به عنوان مانعى براى رشد زنان شناخته شده و موضوع ((زن و رسانه ها)) شاید از معدود موضوعاتى باشد که در بین دیدگاههاى مختلف در حوزه مباحث زنان, نظرات مشابه و مشترکى در قبال آن وجود دارد.
جامعه شناسان بر این باورند که نقش عمومى رسانه هاى فراگیر, چه در کشورهاى پیشرفته و چه در کشورهاى در حال توسعه, نادیده گرفتن ((قدرت و تواناییهاى انسانى زن)) و تثبیت ((ضعف)) او در میدانهاى گوناگون زندگى است. معرفى زن به عنوان موجودى که با بهره گیرى از ظواهر خود به نقشآفرینى در جامعه ادامه مى دهد و به عبارتى جعل نقش کاذب ((تفریحى)) و ((جنسى)) براى زن, هویتى ضد تاریخى است که نحوه حضور انسانى او را در دورانهاى مختلف حیات بشرى مخدوش ساخته است.
این حرکت ضد فرهنگى رسانه ها اثرات بسیار منفى را بر فرهنگ و نیز بر رشد و توسعه جوامع داشته و حتى مى تواند با تإثیر بر سیاستگزاریهاى ملى کشورها به دلیل رواج نگرشهاى غلط, سرعت رشد را کند ساخته و موجب عقب ماندگیهاى مضاعفى بویژه درعرصه فرهنگى شود.
این در حالى است که نگاه رسانه هاى فراگیر جهانى به مردان به عنوان مظهر قدرت و آفرینندگى و در جهت قهرمان پرورى بوده و در اکثر مواقع مردان در موقعیت برتر ارزشى و روانى قرار دارند.
این نحوه برداشت از کیفیت برنامه هاى رسانه ها تنها ادعایى از سوى ما که خود را پاىبند ارزشهاى اسلامى و اخلاقى مى دانیم, نبوده و حرکتهایى را در نقاط مختلف جهان برانگیخته است. از جمله در سال(1992م) 1370 تصویر زننده یک زن بر پوستر تبلیغاتى کارخانه اى در مادرید, جنجال آفرید و سازمان زنان اسپانیا با صدور اعلامیه اى از آن کارخانه خواست تا این پوسترهاى توهینآمیز را جمعآورى کند. این سازمان در اعلامیه خود ضمن توجه دادن صاحبان آگهى که ارزش زن را به عنوان یک کالاى جنسى پایین آورده اند, به بند 3 قانون اساسى اسپانیا که محدودیتهاى خاصى را براى آگهى هاى تجارتى قایل شده, اشاره نموده و متذکر شد: سازمان زنان حق خود را در صورت عدم جمعآورى پوسترها براى تحت تعقیب قرار دادن کمپانى مزبور محفوظ مى دارد.
یکى از قدیمى ترین گروهها که در زمینه موضوع زن و رسانه ها فعال شده اند, گروهى از زنان ژاپنى هستند که از سال(1975م) 1353 طرح مقابله با تصویر توهینآمیز از زنان در رسانه ها را پى گیرى نموده اند. این گروه به عنوان مثال موفق شد با استفاده از زنان براى تبلیغ استخر و یا مشروبات الکلى مقابله نموده و از انتشار این دو مورد در تلویزیون و تابلوهاى تبلیغاتى جلوگیرى کند.
در فیلیپین, گروهى از زنان به نام فیلیپینیا مسوولیت نظارت بر نحوه طرح شخصیت زنان در رسانه ها را بر عهده گرفته اند و اطلاعات خود را در کتابى به چاپ رسانده اند. در این کشور همچنین گروهى به نام ((مدیا واچ)) به مقابله با رسانه ها پرداخته و براى تصویب ماده اى قانونى در مجلس سناتورهاى فیلیپین علیه استفاده جنسى از چهره زنان تلاش کرده اند.
سند دومین کنفرانس وزراى منطقه آسیا و اقیانوسیه تحت عنوان ((زن و توسعه)) که در سال(1994م) 1372 در جاکارتا برگزار شد, شاهد دیگرى بر این مدعاست که موضوع ((زن و رسانه ها)) به عنوان یک بحران جهانى مطرح است. بحرانى که به دلیل عدم توجه به ارزشهاى اخلاقى و انسانى پدیدار شده است.
در این سند که به نقش رسانه هاى مختلف و نیز نقش زنان در گردش کار رسانه ها پرداخته, با اشاره به اهداف سودجویانه دستگاههاى ارتباط جمعى بویژه شبکه هاى ماهواره اى آمده است:
در اواخر سالهاى 1980 و آغاز سالهاى 1990 منطقه آسیا و اقیانوسیه شاهد توسعه سریع ارتباطات ماهواره اى مانند پالاپا در اندونزى, آسیاسات در هنگ کنگ, انیسات در هندوستان وBS در ژاپن, بوده است. سالهاى یادشده به عنوان طلیعه دار عصر ارتباطات ماهواره اى شناخته شد و این پدیده همچنان با ایجاد ماهواره هاى بیشتر مانند تیاکم در تایلند, میاسات در مالزى, آپ استار در هنگ کنگ و بدر در پاکستان ادامه یافته است. توسعه سریع و بکارگیرى سیستم ارتباطات ماهواره اى موجب تغییرات قابل توجهى در نظام اطلاعات و ارتباطات بسیارى از کشورها شده است که بر سه محور مى چرخد:
1ـ بى نظمى رسانه هاى ارتباطى;
2ـ کنترل بر رسانه ها که به بخش خصوصى واگذار شده;
3ـ افزایش منابع اطلاعاتى یعنى کانالهاى چندگانه.
از لحاظ نظرى, افزایش منابع اطلاعاتى امرى مطلوب به شمار مىآید, زیرا به معناى آزادى انتخاب است, اما واقعیت امر به طور کامل تفاوت دارد. به جاى آنکه در اطلاعات تنوع باشد, بیشتر حالت همگون دارد, زیرا به جاى تإکید بر تولید و توسعه نرم افزار تإکید بر تولید سخت افزار است. براى مثالStartv در هنگ کنگ وسیله مطلوبى در منطقه آسیا و اقیانوسیه براى کمپانیهاى بزرگ ژاپنى, آمریکایى, انگلیسى, هنگ کنگى و جمهورى کره به شمار مىآید تا تولیدات آنها عرضه گردد. به عبارت دیگر منطقه آسیا و اقیانوسیه اکنون به عنوان بخشى از استراتژیهاى بازاریابى جهانى این گونه شرکتها قرار گرفته و به صورت یکى از بازارهاى پر رونق و فعال در آمده است.
Startv که پخش برنامه هاى خود را از سال(1990م) 1368 آغاز کرده, از ماهواره ساخت آمریکا به نام ((آسیا سات)) استفاده مى کند و به پخش 5 کانال به زبان انگلیسى پرداخته است. این کانال به طور متوسط 38 کشور و 2/7 میلیارد نفر از مردم منطقه را تحت پوشش قرار داده که حدود نیمى از جمعیت جهان به شمار مىآیند. آن هم با درآمدهاى حاصل از تبلیغات کالاهاى شرکت سونى یا کوکاکولا و شامل برنامه هاى نمایشى, ورزشى و موسیقى که همه آنها در آمریکا تولید مى شود. در کنار این کانالها یک کانال نیز به پخش اخبارBBC به طور 24 ساعته مى پردازد.
بنابراین, جهانى شدن رسانه ها در منطقه آسیا و اقیانوسیه همچنان به پیش مى رود و در ارتباط نزدیک با جهانى شدن اقتصاد منطقه است. این نکته اهمیت دارد که جهانى شدن رسانه ها از دیدگاه مردان و زنان با وجود اقتصاد و سیاستى ضعیف چه معنایى دارد.
کارملا باسین یکى از دست اندرکاران برجسته هندى در مسایل زنان و رسانه ها مى گوید:
((متإسفانه واژه جهانى شدن شامل تمامى مردم جهان به طور یکسان نیست. جهانى شدن یعنى تفسیر کانالCNN وBBC از رویدادهاى جهانى براى من و کودکانم; یعنى نشر و بسط مسایل جنسى به مبتذلترین شیوه; یعنى اینکه آنها برایم واژه زن و مرد را تعریف کنند و خوب و بد را بازگو نمایند; یعنى ایجاد انگیزه خرید از آنچه این شرکتها براى فروش و عرضه, تبلیغ مى کنند; یعنى حمله و تهاجم در بعد وسیع.))
در بخش دیگرى از سند یادشده تحت عنوان ((توجیه خشونت)) آمده است:
((قهرمان پرورى آن طور که در رسانه ها عنوان مى شود, ارزشهاى برترى مرد را تشدید مى کند و در پیامهاى رسانه ها خشونت و گرایش به مسایل جنسى را تسریع مى نماید. تصویر مرد به عنوان یک ((دلاور, حافظ و مدافع)) بر تصویر زن به عنوان فردى ((ضعیف, متکى و منفعل)) برترى دارد. همان طور که در فیلمهاى آمریکایى مشاهده مى شود و جوانان آسیایى را به خود مجذوب مى کند.))
در این سند تإکید شده است: ((یکى از رایجترین و جدىترین مشکلات موجود در مورد به تصویر کشیدن زنان در رسانه ها, تبلیغ نمودن زن به عنوان کالاى جنسى است. این مسإله در تمامى کشورهاى آسیا و اقیانوسیه بخصوص طى 10 سال اخیر وجود داشته و رو به افزایش است. هر چه رسانه ها جنبه تبلیغى بیشترى داشته باشند, اطلاعات و پیامهایى که ارایه مى دهند بیشتر در ارتباط با این موضوع بوده است.))
((بسیارى از کشورهاى آسیایى مایلند فیلمهاى آماده غربى را وارد کشور خود نمایند. بخصوص از آمریکا, زیرا بسیار ارزانتر از برنامه هایى است که در داخل تولید مى شود. نه تنها این برنامه ها به ترغیب و تشویق فرهنگ غربى مى پردازند, بلکه نوعى شیوه زندگى را ترویج مى نمایند که زنان در آن در قالب تبعیضآمیزى ارایه مى شوند.
در مالزى برنامه هایى چون ((دالاس)) و ((اسرار)) که زنان در آن به طور منفى به نمایش در مىآیند به عنوان الگو در برنامه هاى داخلى کشور مالزى در آمده اند و بسیارى از برنامه هاى داخلى از همان سبک برنامه هاى غربى تبعیت مى کند که بى شک این مسإله با فرهنگ آسیایى تفاوت دارد.
به علاوه, نمایشهاى خشونتآمیز چینى و هنگ کنگى و فیلمهاى هندى با هنرپیشگان زن که داراى نقشهاى پایین و پست هستند, درصد بالایى از بینندگان را به خود جذب مى کند. این فیلمها همواره زنان را به عنوان افرادى زیردست, منفعل, ضعیف, متکى و به عنوان کالاى جنسى نمایش مى دهند. این امر بخصوص در مناطق روستایى داراى اهمیت است. براى مثال در سریلانکا این گونه برنامه ها, زنان را به این فکر وا مى دارد که این مسإله باید به عنوان یک قاعده پذیرفته شود و نباید علیه آن اعتراض نمایند.
تصویر عمدى ساخته شده, تصویر جدیدى از زندگى را براى ما ترسیم مى کند که با واقعیت بسیار فاصله دارد. ارزشهاى جدید و تازه و مد روز همیشه با مقاصد تبلیغاتى همراه است. این مسإله در نمایشهاى ژاپنى به راحتى قابل مشاهده است. یعنى در داستانهاى عشقى مخصوص جوانان, هر چند که روال داستان, سنتى است, اما سبک ارایه جدید بوده و از روش زندگى مد روز تبعیت مى کند. همیشه موسیقى متن این گونه فیلمها به شهرت مى رسد, اما هنوز زنان در آنها به روش سنتى رسانه ها معرفى مى شوند. در اصل هیچ چیز تغییر نکرده است!))
این اعترافى است که یک سند منطقه اى بیان مى دارد. على رغم این همه هیاهو, هنوز تفکر مردسالارى حاکم بر تولیدات فرهنگى کشورهاى غربى است و زن با پیشرفته ترین وسایل ارتباطى و تبلیغى هنوز موجودى ضعیف و منفعل معرفى مى شود و ((در اصل هیچ چیز تغییر نکرده است.))
در بخش دیگرى از این سند تحت عنوان ((معرفى محدود و یکطرفه)) آمده است:
((به طور معمول, تصویر زنان خارج از بخش اخبار به نمایش گذاشته مى شود. براى مثال در استرالیا, حزب فعال ملى بر روى ترسیم زن در رسانه ها, آخرین گزارش خود را در سال 1993 بدین گونه اعلام نمود که در مقایسه با مردها احتمال اینکه زنان در بخش سردبیر روزنامه ها نامشان آورده شود 1 به 5 است.
در ژاپن نیز نسبت ذکر زنان در روزنامه ها بسیار پایین است. در تحقیقاتى که در سال 1985 صورت گرفت, نشان داده شد که تنها 25 زن طى یک هفته در مقاله هاى سیاسى, اقتصادى, رویدادهاى جهانى, طبیعت و علوم, ذکر شده اند. آن هم در روزنامه هاى صبح که حدود 9 میلیون تیراژ دارند و در ستون روزنامه اى با عنوان ((مردم در اخبار)) تنها 5 نفر از 28 نفر افرادى که در ماه نوامبر ظاهر شدند, زن بودند. در ماه نوامبر سال 1992 این تعداد به 2 نفر از 29 نفر کاهش یافت.
در یک نشریه روزانه فیلیپینى نیز تنها 44 صفحه از 858 صفحه در یک هفته, در مورد زنان بود. از این تعداد 29 مورد در باره زنان معروف سابق و بقیه 15 مورد در باره زنان در سیاست بود. در صفحه هاى داخل, تنها 4% مطالب در مورد زنان بود که بیشتر نوشته هایى از قتل, جنایت, سرقت و هتک حرمت بودند. بیشتر نوشته ها پیرامون زنان, در این طبقه جاى مى گیرند و با توصیف ظاهر آنان همراه هستند.
در تایلند هنوز زنان به عنوان قربانیان جنایات در صفحه هاى اول معرفى مى شوند و از این جنایات چنان گزارش مى شود که گویى زنان خود مقصر اصلى هستند. همچنین معرفى زنان در داستانها به عنوان ملکه زیبایى و ستاره هاى سینما امرى رایج است. ))
در انتهاى این سند به ((رسانه هاى جایگزین)) به عنوان فعالیتى موثر در جهت مقابله با رسانه هاى فراگیر جهانى تإکید شده و آمده است: ((رسانه جایگزین به نوعى وسیله ارتباطى اشاره دارد که جزو رسانه هاى رایج نمى باشد. این رسانه به منظور افزایش آگاهى توده مردم به کار گرفته مى شود و حتى مى تواند وضعیت رسانه هاى رایج را اصلاح نماید.
اصولى که ارتباطات جایگزین بر آن استوار هستند به شرح زیر مى باشند:
1ـ مردم خود فرآیند ارتباطات را کنترل نمایند;
2ـ آنها از طریق ارتباطات جنبشهایى را ایجاد کنند;
3ـ مردم حق انتخاب رسانه اى را که به کار مى گیرند داشته باشند.
در این نوع ارتباط مردم نقش سرپرست و برقرار کننده ارتباطات را بر عهده دارند.
متإسفانه رسانه ها قالبهاى کلیشه اى زنان را تشدید کرده و نقش زن را در توسعه ملى انکار نموده اند. در نتیجه نیاز به توسعه جنبشهاى مقابله با رسانهاى الکترونیکى, فیلم, چاپ و ... به منظور ترسیم تصاویر مثبت زنان و تساوى حقوقشان بدون یکى سازى آنها با مردها از امور مهم به شمار مى رود.))
آنچه خواندیم بیانگر این حقیقت است که امروز قدرت فراگیر ماهواره در نقطه اى به نام رسانه هاى جایگزین و ایجاد جنبشهایى براى مقابله با به انحطاط کشاندن چهره انسانى زن مى تواند به ضعف گراید و به خط پایان رسد.
مبحث ((زن در رسانه ها)) به عنوان یک بحران جهانى, عرصه اى است که مى توان در آن با قدرت وارد شد و به دفاع از مفاهیم و ارزشهاى اخلاقى پرداخت. این عرصه, براى ما که سخن بسیارى در لزوم حفظ کرامت و عفت زن داریم, زمینه آماده و فراهمى است تا به آنان که عمیق تر به مسایل مى اندیشند و از منظر فراترى جریان فرهنگى و ضد فرهنگى دنیاى معاصر را دنبال مى کنند, تجربه ها و آزموده ها را یادآور شویم. زنان جهان, این بحران را تجربه کرده اند, از چهره توهینآمیزى که رسانه ها برایشان ترسیم نموده اند بیزارند, به الگویى جدید نیازمندند و دستگاههاى فرهنگى و تبلیغى کشور باید از این فرصت تاریخى براى ورود به عرصه ((زن و رسانه ها)) به عنوان سردمدار حرکت جدید در سطح بین المللى بیاندیشند و با برپایى گردهماییهاى فراملى پرچمدار این جنبش شوند ... و البته پیش از آن به ارایه تصاویر جدید و مثبتى از زن در رسانه ها همت گمارند.