تفاوتها، تبعیضها، واقعیتها

نویسنده


  تفاوتها تبعیض ها واقعیتها

رفیع افتخار

 

 

حضرت امام خمینى(ره):
زن, مظهر تحقق آمال بشر است. زن پرورش دهنده زنان و مردان ارجمند است. از دامن زن, مرد به معراج مى رود; دامن زن محل تربیت بزرگ زنان و بزرگ مردان است.
اگر روزى باید روز زن باشد, چه روزى والاتر و افتخارآمیزتر از ولادت باسعادت فاطمه زهرا سلام الله علیها است. زنى که افتخار خاندان وحى و چون خورشیدى بر تارک اسلام عزیز مى درخشد.

در گزارشات کشورهاى مختلف, نابرابریهاى دردناک و اختلاف در دسترسى به امکانات مختلف براى دختران و زنان مشاهده مى شود. بنابراین چه جاى تعجب دارد اگر یکى از افراد این کشورها بگوید;
وقتى در کشور من پسرى به دنیا مىآید هلهله مى کنند و وقتى دخترى به دنیا مىآید, ماتم مى گیرند! و یا زنى از گوشه اى دیگر ناله سر دهد;
اگر من درس خوانده بودم, شوهرم نمى توانست مرا به آسانى طلاق بدهد!
و یونیسف اذعان دارد;
در اکثر کشورها, دختربچه ها موقعیت پایین ترى در مقایسه با پسران دارند و از حقوق, فرصتها و امتیازات کمترى در دوران کودکى بهره مند مى شوند. در این جوامع, خانواده و اجتماع نیز براى پسران اولویت قایل شده است و دختران از اوان خردسالى نابرابرى را تجربه مى کنند.
و یونیسف به این نتیجه رسیده است که;
دختربچه امروز زن فرداست. اگر قرار است که زن در تحولات و توسعه اجتماعى, شریک و همدوش و برابر مرد باشد, اینک زمان آن فرا رسیده است تا در توزیع فرصتهاى انسانى, دختربچه ها سهمى را که استحقاق آن را دارند, دریافت کنند. در کشورهاى در حال توسعه, دختربچه ها در مقایسه با پسران خردسال, از خوراک, مراقبتهاى بهداشتى و امکانات آموزشى کمترى برخوردارند.
و سازمان خوار و بار جهانى گزارش مى دهد;
در حالى که زنان بیشترین میزان مواد غذایى را در کشورهاى در حال توسعه تولید مى کنند, بیش از مردان از سوءتغذیه رنج مى برند. و وقتى مواد غذایى کمترى در دسترس باشد ( مانند زمان قبل از برداشت) کار زنان افزایش مى یابد, بدون آنکه همپاى آن مواد غذایى بیشترى در اختیار آنان باشد. این مسإله, کاهش شدید وزن در زنان حامله و شیرده را به همراه دارد. دختران نیز کمتر از پسران به مواد غذایى دسترسى دارند. در قسمتى از بنگلادش, تعداد دختران مبتلا به سوءتغذیه شدید, سه برابر پسران بوده است.
و محققى در کتابش ((چگونه نیمى دیگر مى میرند)) مى گوید;
این حقیقتى تلخ از دنیاى گرسنه جهان سوم است که کودکان, زنان حامله و زنانى که کودک خود را شیر مى دهند ارزش اقتصادى کمترى دارند و چون نمى توانند در مزارع کار کنند سهم کمترى از غذا مى برند.
در این سرزمینهاى قحطى زده و فقرزده, تنها مردان جوان یا میانسال هستند که ارزش اقتصادى دارند.
هرچند ممکن است زنها در شرایط طاقت فرسا, فراوان مشغول به کار باشند اما چون کارشان مربوط به خانه دارى و تهیه غذا و نگهدارى بچه هاست (بنابراین) از نظر بازار اقتصاد ارزش چندانى ندارند.
حتى در بعضى از این جوامع به زنها اجازه داده نمى شود که همراه با شوهران خود غذا بخورند, بلکه (آنان) مجبورند پس از صرف غذاى شوهرشان; (چنانچه) در ته سفره چیزى باقى ماند (آنان) نیز لقمه اى بخورند.
در بعضى از نواحى آمریکاى لاتین فقیرترین مردان, تلافى (این فقر خود را) بر سر ضعیفتر از خود, یعنى زنهایشان درمىآورند و این قاعده اى است کلى در باره بیش از 500 میلیون زن محروم این گونه جوامع!
و باز یونسیف مى گوید;
احتمال مرگ مادران باردار در کشورهاى در حال توسعه, 50 برابر مادران باردار درکشورهاى صنعتى است. هر ساله قریب نیم میلیون زن که 99 درصد آنها در کشورهاى در حال توسعه زندگى مى کنند در پى عوامل مربوط به باردارى و زایمان جان مى دهند.
و سازمان بهداشت جهانى در سال 1364 گزارش داده است;
در هر شش ساعت یک ((جمبوجت)) با 450 مسافر که کلیه آنها زن مى باشند سقوط مى کند. این زنها حامله هستند یا اینکه تازه فرزندى به دنیا آورده اند. بعضى از آنها جوان هستند و بسیارى از آنها داراى فرزند و خانواده مى باشند. تعداد زیادى از این مادران در اثر خونریزى و عفونت مى میرند و بسیارى دیگر تا آخر عمر از درد و بیمارى رنج مى برند. ضعف جسمانى مادر, مشکلات زمان باردارى و زایمان, عفونتها, تعداد زیاد فرزندان (با فاصله کمتر از دو سال از یکدیگر) سوءتغذیه, عدم دسترسى به زایشگاه و ماماهاى دوره دیده همه از عواملى هستند که میزان مرگ و میر مادران را بالا مى برند. بیشتر این مرگ و میرها در روستاهاى دورافتاده که افراد و امکانات لازم براى انجام زایمان طبیعى و کمک به مادران وجود ندارد اتفاق مى افتد.
و گزارشى تإکید داشته است;
یکى از انگیزه هاى شایع زنان شوهردار براى پذیرش شغل خارج از خانه میل شخصى آنان به گریختن از محیط به اصطلاح خسته کننده و کسالتآور خانه است. زن جوانى که در طى روز از پسران و دختران خردسال خود نگاهدارى مى کند, وقتى خستگى به او روى مىآورد, به وضع به اصطلاح مطلوب شوهر یا خواهرشوهر نکرده خود رشک مى برد و فکر مى کند آنها چقدر خوشبختند که حرفه اى در خارج از خانه دارند, در عین حال از فراغتى که هر روز هنگام رفت و آمد به محل کار دارند, لذت مى برند.
و گزارشات یونسیف نشان مى دهند که;
ساعات کار زنان, در مقایسه با مردان, 25 درصد طولانى تر است که بخش بزرگى از آن شامل کار در خانه و پرورش محصولات معیشتى بدون دستمزد مى باشد.
و به نظر یکى از محققین دیگر;
در میان محرومین روستایى, مادر تنها کسى است که از صبح زود و تا پاسى از شب کار مى کند, او وقت کمى براى مراقبت از کودکش دارد.
و از کارشناسان, پل هریسون نامى, معتقد است;
تقسیم مسوولیت کارهاى خانه دارى و بچه دارى چیزى نیست که زنان بتوانند به این زودى به دست بیاورند, زیرا به نظر مى رسد که مردان براى انجام دادن کارهایى که زنانه به حساب مىآید, موانع روحى نیرومندى دارند, تا زنان براى عهده دار شدن کارهاى به اصطلاح مردانه. زنى که کارهایش مردانه باشد, اغلب مورد تحسین واقع مى شود و مردى که کارهاى زنان را به عهده بگیرد, بیشتر مورد تحقیر قرار مى گیرد. بر اساس تحقیقات در کشورهاى در حال توسعه و پیشرفته جهان, مردان بیش از زنان اوقات فراغت دارند تا صرف کارهاى شخصى و تفریح کنند. بعنوان مثال در زئیر مردان سى درصد زنان کار مى کنند و در آفریقا و آسیا, زنان روزى شانزده ساعت کار مى کنند و سلامت خود و فرزندان خود را به خطر مى اندازند.
شخص فوق الذکر مى گوید;
دسترسى نابرابر به منابع تولیدى مانند زمین, سرمایه و مهارتها سبب اصلى فقر است و زنان بزرگترین گروه کشاورزان بى زمین را در دنیا تشکیل مى دهند. (آنان) بىآنکه حقى به زمین داشته باشند کار مى کنند و حتى امنیت شغلى آنها کمتر از مستإجران زمین است. (آنان) ممکن است مطلقه شوند و زمینشان را از دست بدهند و یا پس از مرگ شوهرشان, خویشان شوهر, آنها را از زمین بیرون کنند.
و به اعتقاد تعدادى از کارشناسان توسعه;
داده هاى اطلاعات در باره نابرابرى در دسترسى به آموزش و پرورش, بهداشت و درمان, کارآموزى و تربیت اعتبار, اشتغال, دستمزدها, سمتهاى ارشد, سیاستگذارى در دولت, کسب و کار, سازمانهاى اجتماعى و مذهبى و غیره مى تواند بعضى از عناصر جایگاه فرودست زنان را آشکار سازد.
و گزارش دسترسى زنان و دختران به آموزش یونیسف;
طبق گزارش یونیسف 60 میلیون دختر به آموزش ابتدایى دسترسى ندارند که این تعداد 20 میلیون نفر بیشتر از پسران است. از 83 کشور در حال توسعه در 68 کشور, نسبت ثبت نام دختران در مدارس ابتدایى کمتر از پسران است و در 58 کشور از 78 کشور, این نسبت در مورد مدارس تکمیلى کمتر است. در کشورهاى در حال توسعه میزان باسوادى زنان دوسوم مردان است و از 960 میلیون بزرگسال بیسواد در جهان 640 میلیون شامل زنانى مى شوند که یا هیچ گاه امکان رفتن به مدرسه را نداشته اند یا مدرسه را ناتمام ترک کرده اند.
و گفته مى شود;
در پاره اى از کشورهاى آسیاى جنوبى و آفریقا اگر زنى بچه دار نشود مورد تحقیر و آزار جدى, طرد شدن و حتى در معرض قتل قرار مى گیرد. در مکزیک تقریبا 60 درصد از زنانى که مایل به استفاده از وسایل تنظیم خانواده هستند, باید این کار را مخفیانه و بدون اطلاع همسر انجام دهند. در شورورى سابق نیز امکانات تنظیم خانواده آنقدر کمیاب است که یک زن در طى عمر به طور متوسط 7 تا 10 بار اقدام به کورتاژ مى کند. سالیانه یک میلیون زن به دلیل عدم دسترسى به امکانات تنظیم خانواده با کورتاژ از بین مى روند و میزان متوسط جهانى جلوگیرى از باردارى در میان زنان جوان 51 درصد است.
در سرىلانکا زنان به همان اندازه که در مقابله با نیروهایى که قابلیتهاى تولیدى آنان را از طریق از بین بردن نظامهاى زراعى خانوادگى یا خویشاوندى و متمرکز ساختن کشت محصولات نقدى در دست مردان کاهش مى دهد ناتوانند; در تنظیم بارورى خود نیز فاقد توانایى هستند.
و یکى از نویسندگان روزنامه گاردین نوشته است;
زنان نیجریه اى براى بچه دار شدن (به ویژه پسردار شدن) در فشار بى امان هستند. پزشکى که قرص ضد باردارى تجویز مى کند, کاملا واقف است که اگر موضوع برملا شود مورد بى احترامى و نیش و کنایه قرار مى گیرد. در مناطق کاتولیک نشین, استفاده از قرص ضد باردارى, غیر اخلاقى تلقى مى شود.
بر اساس یک تحقیق, زنان آلمانى در محیط کار و معابر عمومى از امنیت زیادى برخوردار نیستند. تشدید موج خشونت و تجاوز, باعث شده تا 63 درصد زنان شبها از تونلهاى عابر پیاده و 58 درصد از پارکینگ استفاده نکرده, از آن وحشت داشته باشند. بدین جهت 87 درصد آنان حاضرند مسیر خود را طولانى کرده تا مجبور به عبور از این محلها نشوند. دو سوم از زنان کارمند آلمانى در طى دوران فعالیتهاى اجتماعى خود, حداقل یک بار, مورد مزاحمتهاى غیر اخلاقى همکاران مرد خود قرار گرفته اند. نیز, در آلمان سالیانه 4 میلیون زن مورد ضرب و شتم واقع شده و 25 درصد زنان و دختران مورد هتک قرار مى گیرند که 80 درصد آن توسط محارم صورت مى گیرد. در سال 1369 میلادى در آمریکا 683 هزار زن قربانى هتک به عنف بوده اند که 9 درصد آن توسط شوهر قبل از ازدواج رسمى, 11 درصد توسط پدر, 10 درصد توسط دوستان و 16 درصد توسط سایر خویشاوندان, 29 درصد توسط آشنایان و 22 درصد توسط افراد بیگانه صورت گرفته است. از این تعداد 29/3 درصد زیر 11 سال, 33/3 درصد بین 17 ـ 11 سال, 22/2 درصد بین 21 ـ 18 سال, 17/1 درصد بین 29 ـ 25 سال و 6/1 درصد بیش از 29 سال داشته اند.
خانم ماریکو ماتسویى, سیاستمدار باسابقه حزب سوسیالیست ژاپن که به دلیل سوء رفتار همکاران مرد خود از این حزب کناره گرفت مى گوید;
((گاه در حالى که به سختى مشغول کار بودم به صورت یک شىء جنسى با من برخورد مى کردند. این براى من غیر قابل تحمل ترین توهین بود (این آزارها اغلب از سوى مدیران صورت مى گیرد.) براى بیشتر زنان تحمل بى ادبى مردان آسان نیست اما نقش فرمانبرانه زنان ژاپنى, به طور سنتى موجب شده تا از اعتراض و شکایت منصرف شوند. تا به حال حدود 15 هزار زن در این ارتباط به دادگاه شکایت برده اند که فقط یک مورد آن موفقیتآمیز بوده است.))
تفاوتها و تبعیضها سر دراز دارند. با همه اینها به قول پردیتا هیوستون;
در طول هزاران سال زنان شاهد نبرد مردان با یکدیگر بر سر دستیابى به منابع طبیعى بوده اند, و همواره این زنان بوده اند که تکه ها را جمعآورى کرده, دوباره گیاهان را کاشته, از بیماران و زخمیها پرستارى کرده اند و زندگى را استمرار بخشیده اند.
وى مى افزاید که ((امروز نیز همان گونه است)).
زینت بخش موارد آورده شده در این مقاله نظر خانم ایلین پاور است که در کتاب خود ((زنان قرون وسطى)) مى نویسد;
در قرون وسطى هیچ شغلى نبود که زنان از آن برکنار باشند. از صدارت تا آهنگرى و پیشه ورى. در جوامع روستایى, زنان به دلیل تولید مواد غذایى و صنایع دستى شان مورد تمجید و احترام قرار مى گرفتند. در قرن دهم و یازدهم میلادى زنان به برکت فرهنگ غنى اسلامى از آزادى بهره مند بودند. (آنان) به عنوان استاد دانشگاه اسپانیا, عراق, ایران (رشته پزشکى و نجوم) پذیرفته مى شدند و خبر از طرد زنان نبود و انحطاط پایگاه زنان تحت قوانین اروپایى بوده است.

منبع:
شعبانعلى, حسین, توانایى زنان روستایى منتخب شهرستان تفرش جهت بهره گیرى از منابع توسعه بر اساس معیارهاى یونیسف در توان سنجى زنان در سال 1372, پایان نامه کارشناسى ارشد.