سرود فردا نرگس گنجى
خـواهـران عزیز, پـریسـاسـادات جلالى (اصفهان)
زهرا رمضانى (سر درود همدان)
نامه ها و سروده هایتان رسید
آنچه شما نـوشته ایـد تا رسیـدن به مـرحله ((شعر)) راهـى نسبتـا طـولانـى را باید طـى کنـد. البته شما بسیار جـوان هستید و فرصت کافـى بـراى مطالعه و تمرین داریـد; به شـرط آنکه از ایـن فرصت استفاده کنیـد و آفاق گسترده ادبیات را که جهانـى پـر از راز و رمز و زیبـایـى, انـدیشه و آگـاهـــــــــــى و عشق والهام است ـ بـا خـوانـدن مـداوم آثـار ادبـى و نگـرش دقیق و انتقادى ـ به روى خـود بگشـاییـد. سـالـم و سـرفـراز بـاشید.
زهرا اعرابى ـ صادق آباد
خواهر عزیز!
گفته اید از اینکه پاسخ شما را نداده ایـم گله مند نیستید. ولى ما از شما گله مندیـم زیرا پاسخ دادن ما را نادیده گرفته و مى گویید که به شما پاسخ نداده ایـم! دادن یک پاسخ مشترک به چنـد نفر را, پاسخ نـدادن تلقـى کـرده ایـد; حال آنکه بارها شـده است که ما به دوستانى که نیاز به توضیحاتى مشابه هـم داشته اند یا آثارشان در سطح هـم بوده است پاسخهاى مشترک داده ایـم و به جاى تکرار مطالب بـراى تک تک آنها, همه آنها را یکجـا مخاطب ساخته ایـم. در صـدر همیـن صفحه مـى بینیـد که به دو نفـر از خـواهـران بــراى رعایت اختصار, پاسخ مشترک داده ایم.
ما در مجله شمـاره 85, خـواسته ایـم که ارتباط خـود را بـا مجله ادامه دهید و با مطالعه و تمریـن بیشتر, آثار قویترى خلق کنید. آیـا ادامه ((ارتباط بـا مجله)) چیزى به جز فـرستادن آثـارتـان است؟ پس چرا با شک و دودلى مى پرسید ((آیا دوباره نوشته هایـم را براى شما بفرستـم یا نه؟)) و چگـونه از پاسخ ما نتیجه گیریهایـى از ایـن دست مى کنید ((شاید نوشته هاى مـن حتى ارزش نقد کردن هـم نداشته باشد!)) به عکـس ایـن تصور, دلیل توصیه ما آن بود که با توجه به ذهـن موزون و آهنگیـن و عواطف خوبى که دارید شما را به کوشش بیشتر وادار سازیـم. بنابرایـن از فروتنیهاى نومیدوار دست بـرداریـد و به فـروتنیهاى امیـدوارانه که بـــــــا ((دقت)) و ((خـوش بینـى)) همـراه است, روى آورید. هرگاه سـروده اى داشتیـد, براى ما بفرستید; ما همیشه مشتاق خـواندن سروده هایتان هستیـم و از سروده هایـى که با استانداردهاى ادبـى تناسب داشته باشـد, در فـرصتهاى مناسب استفاده خـواهیـم کـرد. مـوفق و پیـروز باشیـد.
طیبه جلالى پور ـ نایین
پرسیده اید که ما چه نـوع شعرهایـى را در مجله درج مـى کنیـم. به نظر ما هر شعرى داراى ((ظاهـر)) و ((باطـن)) است که البته ایـن دو در یکدیگر تإثیرگذار و از یکدیگر جدایـى ناپذیر هستند. ظاهر شعر, جنبه ((سخنـورى)) آن و باطـن شعر, جنبه ((اندیشمنـدى)) آن است.
نکاتـى ماننـد درست بـودن سـاختمان عبـارات, استفـاده از کلمات مناسب, رسا و آهنگیـن, سلامت وزن و قافیه (در شعرهاى موزون), از فروع جنبه سخنورى هستنـد. طرح مطالب نـو, لطافت عاطفـى, نازکـى خیال, هـدفهاى متعالـى, دقت و عمق در تفکـر, از فـروع جنبه هـاى اندیشمندى در شعر هستند. شعرهایـى که برخـى از ایـن ویژگیها را دارند براى ما قابل پذیرش هستند و هرگاه فرصت مناسبى پیـش آید, از آنها استفاده مى کنیم.
شما با وزن, قافیه و برخـى مسایل مقـدماتـى سخنـورى آشنا هستید ولى براى کاملتر کردن شعرهاى خود نیاز به فرصت و تمریـن بیشترى دارید. مـوفقیت شما را آرزومندیـم. رعنا یکه فلاح ـ آبیک نامه هاى مهرآمیزتـان رسیـد. ما نیز سالـى پـربـار و مـوفق را بـراى شما آرزومندیم و امیدواریـم با تقـویت انـدیشه و تلطیف روح, افقهاى تازه ترى به روى شما در بگشاید.
تـوجه برخى شاعران جـوان به زبان و شکل در اثر ادبـى, گاه آنها را از پـرداختـن به مسایل بالاتـرى که درهاى اصلـى ورود به جهان جـاودانه ادبیـات است, بـاز مـى دارد.
درهایى که همه بزرگان ماندگار ادبیات ما مـى شناختند و بارها با گذشتـن از آن, دل و جـان خـود را به بـاغهاى تفـرج مـى بـردنـد.
شما را به دو نکته دیگر نیز توصیه مى کنیـم: مطالعه و تمریـن در مـوسیقـى شعر و ادامه مکاتبه بـا مجله خـودتان. حق نگهدارتـان.