نویسنده

 

مشاور شما
مشاور این شماره:
دکتر زهرا آکوچکیان

 

 

این شماره
خواهرZ.G.T.M ـ تهران
خواهر خ.م ـ کهنوج
خواهرT.S.N.A ـ تهران
خواهر آ.س ـ شیراز
برادر یا خواهر س.م.م. ـ گیلان
خواهر یا برادر م.ش ـ لرستان


یادآورى:
1 ـ خواهران و برادرانـى که مایل به دریافت کتبـى پاسخهاى خـود در اولیـن فرصت مـى باشنـد لازم است نشانـى کامل خـود یا یکـى از دوستـانشـان را همـراه طـرح مشکلات خـویـش درج نمـایند.
2 ـ آن دسته از نامه هایـى که به خـاطـر فقـدان یا نقص نشـانـى, امکان ارسال پاسخ بـراى آنها نیست, پـس از آماده شـدن پـاسخ در اولیـن شمـاره مجله منتشـر خـواهـد شد.
3 ـ بخـش مشـاوره مجله خـود را امـانت دار نـامه هـا و مطـالب آن مـى داند و حـداکثر دقت را در حفظ اسرار و مسایل خصـوصـى صاحبان نامه ها خواهد نمود و با رعایت ایـن مهم, طرح مشکلات و پاسخها را بـراى عمـوم خـواننـدگـان مفیـد و حتـى راهگشـا مـى داند.
4 ـ در صـورتـى که مایل به درج نام کامل خـویـش در مجله نیستید مى توانید از حروف فارسى اختصارى استفاده کنید و تقاضاى ما ایـن است که از درج حـروف لاتیـن اجتنـاب شود.
5 ـ لطفـا در نـامه هـاى خـود از یک طـرف کـاغذ استفـاده کنیـد.

شما خودتان نیز مسوولید
خواهرZ.G.T.M ـ تهران

خواهر گرامى!
همیشه عقل حکـم مـى کند که اجتناب از انجام یک عمل بسیار آسانتر و کـم دردسرتر از پـى جـویـى راه حلـى براى عوارض ناشـى از اقدام نسنجیـده دریک کـار است. هـم اکنـون نیز همه سیستمهاى بهداشتــى جـوامع انسانـى معتقـدنـد پیشگیـرى بهتـر از درمان و مقـرون به صرفه تر از درمان مى باشد. تـوصیه هاى دینى نیز عمدتا روى جنبه هاى پیشگیرى و مراقبت نظر دارد و مرتبا خطراتـى که انسان و آزادگـى و سلامت جسـم و روان او را تهدیـد مـى کند به او گـوشزد مـى کند.
وضعیتـى نیز که براى شما رخ داده به دلیل عدم تـوجه به رفتار و کنشهاى افراد پیرامـون و خصـوصیات اخلاقى و شخصیتـى دوستانى است که برگزیده ایـد. البته تنها با بیان اینکه دوستان چنیـن و چنان کـردنـد و مـرا به مسیـرى خلاف کشـانـدنـد, شما خـود را از بـار مسـوولیتى که بر دوش دارید رها ساخته اید. پـس عقل و شعور و فهم شما در انتخاب دوست و نزدیک شـدن به افراد و کلا بـرقرارى روابط اجتمـاعى کجا بـوده است. امکـان استفـاده از دانسته ها و تجـارب دیگران چه شده بود.
در مـورد رفتـارى که از شما سـر زده, بـارها در شماره هاى مختلف مجله تـوضیحـات مفصل داده شـده است و از آنجـا که ممکـن است به شمـاره هـاى پیشیـن دستـرسـى نـداشته بـاشیـد به اختصـار پــاسخ سوالهایتان داده مى شود.
ـ ایجاد عوارضى مثل عفـونت یا تغییر شکل دادن یا تحریکات مستمر و سریع مـى تـوانـد از عوارض اقـدام به ایـن عمل ناشایست باشـد. مشکلات دیگرمثل سـوال اول شما بستگى دارد به میزان دستکارى. اگر احتمال ناراحتـى جسمـى بـراى خـود مـى دهیـد حتما به متخصص زنان مـراجعه نمایید. اگـر به خـود آسیبـى نرسانیده باشیـد در مـورد ازدواجتـان مسـإله اى نخـواهید داشت.
در مـورد سـوال پنجـم شما بایستى عرض کنیـم که ایـن وضعیت بدنى بیشتر مربـوط به فرم استخـوانهاى لگـن فرد است و ربطى به مسایل دیگـر نـدارد. بـراى جلـوگیرى از آسیبهاى بیشتـر رفتار خـود را تغییر دهید.
ـ فعالیتهاى ورزشـى و جسمـى شـدیـد, کـم کـردن ساعات تنهایـى و بیکارى, عدم پـرخـورى بـراى تغییر رفتار و جلـوگیـرى از تمایلات انحرافى و تحریکات سریع و خود به خـود, بسیار موثر است. تإثیر عمده اى که ایـن رفتار ممکـن است در رابطه زناشویى شما در آینده داشته باشد بیشتر به صـورت سردمزاجـى است ولى پاسخ سوال سـوم و چهارم شما ((خیر)) است. در ایـن مورد نگران نباشید. جـواب سوال ششـم و هفتـم شما ((آرى)) است. و با انجام توصیه هایى که شده در کنترل وضعیت خود موفق خواهید شد. در غیر ایـن صورت به یک متخصص روانپزشک مراجعه نمایید. ان شإالله مى تـوانند با تجـویز برخـى داروهـا کمکتـان کننـد.هـدایت حق همـراهتان.

بـا کـدام خـواستگـارهـایـم ازدواج کنم؟
خواهر خ.م ـ کهنوج

دخترى هیجده ساله هستـم. چندى است که خواستگارانى دارم. یکى از اینها دوازده سال از من بزرگتر است و از دو تاى دیگر یکى هم سـن و سال مـن و دیگرى یک سال بزرگتر است. هر سه پسرخاله هایم هستند و شغل مشابهى هم دارند. مـن هم مانده ام که کدام را انتخاب کنم. چـون تقریبا آنها شرایط یکسانى دارند و از نظر اخلاقـى هـم خـوب هستنـد. در ضمن خـواهر بزرگترى دارم که هفت سال از مـن بزرگتـر است. نمى دانـم با ازدواج کردن مـن او از نظر روحـى لطمه مى بیند یـا نه؟ و اینکه آیـا ازدواج بـا فـردى که دوازده سـال از مــن بزرگتـر است مشکلـى به وجـود مـىآورد یـا خیـر؟
خواهر گرامى!
براى هر دختر یا پسر جـوانى فکر کردن در مـورد ازدواج و انتخاب نهایـى کارى است مشکل. چرا که باید انتخابـى کند که حداقل چهل, پنجاه سال و ان شإالله بیشتر عمر خـویـش را به خاطر آن انتخاب سرمایه گذارى کنـد و از جهت مهمتـر آنکه هنـوز فرد جـوان تجـربه کافى در برخـورد و ارزیابـى افراد ندارد و غالبا از بعد محدودى به مسإله ازدواج نگاه مى کند. فرد جـوان نیازهاى عاطفى یا جسمى خویـش را در ابتـداى مسیـر نگاه خویـش نسبت به انتخاب زوج خـود قرار مـى دهـد و تصـور چندان عمیق و روشنـى از آینده نـدارد. به خاطر همیـن ما نکته ظریف و سنجیـده اى را در فرهنگ دینـى خـویـش داریـم و آن شرط رضایت پـدر براى ازدواج دختر است. یعنـى اینجا تنها تصمیـم گیرنده دختر نیست که مجبور باشد با محدودیتهایى که دارد به تنهایـى تصمیـم بگیرد, بلکه افـرادى که هـم, دلسـوز او هستند و هـم تجربه فردى و اجتماعى بیشتـرى نسبت به او دارنـد و هم قادرند با ایـن قضیه تا حد زیادى عقلانى و منطقى و به دور از احساسات برخورد کنند مى تـوانند با ایـن وجود, دختر را در زمینه انتخاب یارى دهنـد. براى ایـن رضایت, آنها لاجرم بایستـى هـم به دقت فرد خـواستگار را مـورد ارزیابـى قرار دهنـد و هـم تحقیقات کافـى و لازم را در مـورد شـرایط خانـوادگـى و اجتماعى او بـراى اطمینـان خـاطـر از سلامت اخلاقـى و فـردى او انجـام دهند.
شما نیز حتما در این مـورد با والدیـن و بزرگترهاى خـود مشـورت نمایید و نظر آنها را جـویا شـویـد. مسلما بیـن ایـن افـراد از جنبه هاى فـردى و اخلاقـى تفاوتهایـى هست که شما را بـراى گزینـش نهایى کمک خواهد کرد.
به شما توصیه مى کنیـم در انتخاب فردى که دوازده سال بزرگتر است کمـى دقت و احتیـاط داشته بـاشیـد هـر چنـد قـانـون کلـى نیست.
60 درصد مـوارد ایـن فاصله سنى مشکل زا نیست ولى چندان هـم بدون اشکال نبـوده و در آینـده نزدیک یک زنـدگـى مشتـرک مسـایلـى را فیمابین زوجیـن ایجاد کند. اگر در محیط و شرایط خانـوادگـى شما فشار مستمر روانـى دختر بزرگتر به خاطـر زودتـر ازدواج کردن یا بجا ماندن از خـواهر کوچکتر براى ازدواج موجـود نباشد بعید است مشکلـى بروز نماید. اما شما مى تـوانید با مادر در میان بگذارید که بنا بـر خواست خـواهر و پسرخاله بزرگتـر شما (که دوازده سال بیشتر دارد) که از نظر سنـى نیز فاصله مناسبـى با هـم دارند در مورد آنها صحبتى شود. در غیر ایـن صورت و نداشتـن تمایل انتخاب و تصمیـم گیـرى نهایـى بـا خـواهـر شمـاست.مـوفق بـاشیـد.

چکار کنم دلبستگى ام را قطع کنم؟
خواهرT.S.N.A ـ تهران

از کـودکى به دنبال رفت و آمـدهاى خانـوادگـى به یکـى از افراد فامیل علاقه منـد شـدم. حـالا خانـواده او نیز چنـدان بـى تمایل به ازدواج ما نیستنـد. اما او علاقه اى به ادامه تحصیل نـداشته ولـى مـن به شدت به ادامه تحصیل علاقه دارم. به دلیل مشکلاتـى که بیـن پدرهاى ما بروز کرده ممکـن است خانواده مـن تمایل به ازدواج ما نشان ندهند. مـن هم فعلا خیال ازدواج نداشته ولى ایـن فکر, ذهـن را به خود مشغول کرده است. چگونه مى توانـم سامانى به افکار خود بدهـم. البته براى رسیدن به ایـن مقصـود سعى کرده ام که دیگر به او علاقه نـداشته بـاشـم ولـى نتوانسته ام.
خواهر گرامى!
از آنجا که تمایل جدى آن فرد و خانواده اش هنـوز کاملا مشخص نیست و در واقع بیشتـر مبتنـى بر فرضیات شماست بـرایتان چنـد تـوصیه داریـم. به دلیل پاکـى ذهـن و روح شما در ایـن سنیـن ممکـن است بسیارى از علاقه هـا و احتـرامها نسبت به افـراد بـا علاقه همسـرى اشتباه شوند.
از کودکى با کسى بزرگ شده اید که نسبت فامیلى هـم با شما دارند. بالطبع رفت و آمـدهاى خانـوادگـى هـم زیاد داشته اید. ممکـن است نیازهاى کوچکى هـم بـوده که آن فرد برایتان برآورده باشد. ایـن روابط یک احساس همبستگى بین افراد ایجاد مى کند و در واقع ممکـن است ایـن تـوجه شما به ایشان بیشتـر علاقه و وابستگـى بـرادرانه باشد.
از سـوى دیگر, تفاوت سلیقه و عقیده شما و خانواده در امر ادامه تحصیل و عدم تمـایل ایشـان (آن فـــــــرد) به ادامه تحصیل نیز مسإله اى است که بایستـى به آن تـوجه نمـود. چـون ممکـن است در صـورت انجام ازدواج اگر تـوافقى در ایـن مـورد انجام نشده باشد مشکلاتـى میـان شمـا و همسـر آینـده تـان بـروز کنـد.
نکته دیگـر اینکه هنـوز نه خانـواده آنها رسما از شما تقاضایـى داشته و نه شما خیال ازدواج داریـد. پـس با تـوجه به نکاتـى که بیان شـد شما در امـر انتخـاب ایشان به عنـوان یار و همسـر بـا ایشان تعجیل نکنید. لزومى ندارد به خاطر برخـى تفاوتها خـود را مجبـور کنید به ایشان علاقه اى نـداشته باشیـد یا خـود را مجبـور کنید به ایـن بیندیشید که اگر ازدواجى صـورت گرفت و او نخـواست تحصیلاتى داشته باشید یا اگر آنها قدم پیـش گذاشتند و والدینتان مخالفت کردند, چه کنید.
پـس خـود را دل مشغول احتمـالات نکنیـد.
بگذاریـد ایـن احساس احتـرام و علاقه به عنـوان فـردى از افـراد فامیل در دل شما وجـود داشته باشد. و فعلا تا جدى نشده و سرى که درد نگرفته دستمال هـم نبندیـد. به ادامه مسیر زنـدگـى خـود در راستاى علایق و تـواناییهاى خـود فکـر کنیـد. ممکـن است با گذشت زمان دیـدتان نسبت به افراد تغییر کنـد. و حتما با بـرخـوردهاى جدید در زندگى افکارتان نیز تغییر خـواهد کرد و هـم ثبات بیشتر و روشـن بینـى بیشتـرى در تصمیـم گیـریهاى خـویـش خـواهیـد داشت. زمانى که فعلا پیش روى شماست با توجه به سـن شما زمان تصمیم گیرى براى ادامه تحصیلات تکمیلى است و نیاز به تمرکز حـواس و تـوجه و وقت گذارى جهت مطالعه و درس خـواندن دارد. چـون تا چنـد سال هـم خیال ازدواج کردن ندارید, تکلیف زندگى خود را مشخص کنید و سپـس در مـورد ازدواج به طـور جـدى فکـر کنیـد.
البته خواهر گرامى, با توجه به آنچه گفتیـم منظور ما ایـن نیست که هر کـس خـواست ادامه تحصیل بـدهد فکر ازدواج را باید از سرش بیرون کنـد و فقط به درس بچسبـد و بعدها به ازدواج کـردن تـوجه داشته باشـد. چـرا که اگر اراده فـرد و حمایت اطـرافیان بخصـوص همسـر باشـد ازدواج کـردن هیچ منافاتـى بـا تحصیل نـدارد. ایـن تـوصیه ها به خاطـر شـرایط خاص شماست که همه عوامل دخیل در ایـن ازدواج هیچ مـوضع ثـابت و مشخصـى ندارد.
منظور اصلـى مـا پیـدا کـردن یک ثبـات در زنـدگـى است و سپـــس تصمیـم گیـرى مهمـى مثل ازدواج. مـوفق بـاشید.

به وسواس دچار شده ام
خواهر آ.س ـ شیراز

مـن به بیمارى وسواس مبتلا هستـم و سعى مى کنم که ایـن بیمارى را از خود دور کنم ولى چندان موفق نبوده ام. وسواس مـن بیشتر مربوط به طهارت و پـاکـى است به طـورى که مـن حتـى در مــورد آنچه در دستـورات دینى به عنـوان میزان پاکى است شک کرده و آن را قبـول ندارم.
مثلا آیا اگر دستى به مدفـوع آلوده شد و عیـن نجاست با آب برطرف شد ممکـن است دست پاک شود؟ من براى باور کردن پاکى حداقل 5 بار با صابـون دستهایم را مى شویـم, آیا ماهیت خون قاعدگى مثل خـونى است که از دیگر زخمها خارج مى شود مـن فکر مى کنـم موضع آلوده به خون جراحت با یک بار شستـن با آب و صابون پاک مى شود ولى لباس و بدن آلـوده به خـون قاعدگى بایستى 5 ـ 4 بار با مواد شـوینده و پاک کننده شسته شود تا پاک شـود. حتـى فکر مى کنـم اگر براى غسل واجب به حمام رفتـم بـایـد تمـام حمـام را ضـدعفـونـى کنـم ...
خواهر گرامى!
در مورد بیمارى وسـواس در چندیـن شماره گذشته مجله به طور مفصل در بخش پزشک خانـواده و چندیـن بار در بخـش مشاور مطالبـى گفته شـده است که مـى تـوانـد مفیـد بـاشـد. از آنجا که ممکـن است به شماره هاى پیشیـن دستـرسـى نـداشته بـاشیـد به اشـاره نکاتـى را خدمتتان عرض مى کنیم.
وسـواس یک بیمارى است که هم مـى تـواند درگیرى فکرى و هـم عملـى براى فرد داشته باشد. یعنى به دنبال یک فکر ناخـواسته یا تصـور ناخـواسته که به ذهـن فرد هجـوم مىآورد مثل فکر آلـودگى, نجسى, درست نبـودن کارى که انجام شده, بـى نظمى و ... فرد دچار اضطراب زیادى مـى شـود. که بـراى کنتـرل ایـن اضطراب و آرام کردن خـود, رفتارهایـى را نشان مـى دهد و با انجام اعمالـى مثل آب و آبکشـى مکرر و مفـرط, پاک کردن زیاد محل, تکرار کارى که قبلا کـرده مثل اعاده نماز, وضـو و مرتب نمودن و ... سعى مى کند آرامـش خـود را به دست آورد و این رفتارهاى اجبارى وسواسگونه بیشتریـن دقت فرد را به خـود اختصاص مـى دهد, به طـورى که او اغلب مـواقع از دیگر وظایف و مسـوولیتهاى روزمره خـود باز مـى مانـد و با ادامه ایـن رفتـارها دقت و اجبـار او بـراى تکـرار کـارها و انجـام اعمـال وسـواسیـش بیشتر مى شـود و شدت مى گیرد. به طـورى که گاه فرد همه چیز حتى خـود را آلوده مطلق مى بیند, و احساس مى کند پاک نمى شود. و دچار حالتهاى هذیان, بـى قـرارى و آشفتگـى مـى شـود که در ایـن مـرحله درمان آن هـم بسیار مشکلتـر و طـولانـى تـر خـواهـد بـود.
در این شرایط فرد وسـواسى از انجام کـوچکتریـن فعالیت مثبت باز مى ماند و اغلب حتـى از انجام عبادات واجب خـوددارى مـى کند و در واقع قادر به انجام آن نخواهد بـود به دلیل آنکه خـود را آلوده مى داند و نماز خـواندن به ایـن صـورت را بـى فایده مى داند و هـم اینکه آنقدر خسته و فرسـوده مى شود که از انجام هر عملى از جلمه عبادات و اعمال دیگر واجب خـود باز مى ماند. آنچه که گفته شد به طـور نسبـى در افراد مختلف دیـده مـى شـود و شـدت آن در هر فـرد وسـواسـى متفاوت است. شاید سبکتریـن شکل آن چیزى است که در شما دیده مى شـود که هنـوز خیلى زندگى روزمره شما را مختل نکرده است ولـى همیـن اعمال وسـواسـى وقت زیادى از اوقات مفیـدتان را تلف مى کند و کارهاى دیگرتان زمیـن مى ماند. روابطتان با دیگران مختل مـى شـود و حـوصله و نشـاط شمـا را مـى گیرد.
بیمارى وسـواسـى اختلالى است که از زمانهاى دور نیز وجـود داشته است, حتى زمان رسـول اکرم(ص) و تـوصیه هایى از آن بزرگـوار براى افراد وسواسى مطرح شده است.
قبل از پرداختـن به آن توصیه ها تـوجه شما را به آیه کریمه قرآن جلب مى کنیم.
((اى کسانـى که ایمان آورده اید خـدا و رسـولـش را اطاعت کنید و کـارهـاى خـودتـان را بـاطل و تبـاه نکنید)).(1)
((کسانـى که ایمان داشته بـاشنـد و کارهاى شایسته کـردنـد و به چیزى که به حضـرت محمـد(ص) که همـان هـم حق است ایمـان آوردنـد خـداونـد بـدیهایشـان را زدود و حـال و روزشـان را بهبــــــود بخشید)).(2)
یعنى اینکه آنچه رسـول خدا بگـوید حق است و بهبـودى کار شما در گـرو پیروى و انجام چیزى است که رسـول بگوید. او چه مـى گـویـد:
((بـراى وضـو یک مـد آب (تقریبا کمتر از 4 لیـوان = 750 گرم) و براى غسل یک صاع (حدود 12 لیوان آب = سه کیلـو) بسنده است و در آینده کسانى مىآیند که ایـن اندازه را کم مى شمرند, آنان بر خلاف سنت من عمل مى کنند. کسـى که بر سنت من استـوار بماند با مـن در بهشت خواهد بـود.))(3) خـواهر گرامى, وقتى رسول خدا(ص) و همیـن طـور ائمه معصـومین(ع) در روایات زیادى مفاهیمى از ایـن دست را ارایه مى کنند پس, پیـش و پـس افتادن ما از آنها جز باطل و ضایع کـردن وقت, نعمت خـدا, تبـاه کـردن و بـى فایـده نمـودن اعمال و رفتارمان نیست.
احکام شرع استنباط شده از دستـورات پیامبر(ص) و ائمه گرامـى(ع) است. رفع عیـن نجـاست پـاک شـدن از آن است.
خون قاعدگى نیز مثل هر خـون دیگرى است که از جراحت خارج مى شود. از نظر میزان نجاست کـم و کاستى ندارد الا در احکام و عبادات که فرد از رفتـن به مسجد و رساندن دست به خط قرآن یا خـواندن نماز منع شده است. البته در خصوص بخشودگى خـون در نماز تفاوتى وجـود دارد که در رسـاله هـاى احکـام بیـان شده است.
پـس اگر لباسى آلوده به چنین خونى شود عیـن هر خون دیگر یا حتى نجاست اگر عیـن آن برطرف شـود و حتـى بـو یا رنگ آن باقى بماند پاک مى شود.
اگر جایـى نجـس شـود ولـى آب جارى (وصل به کر) با آن تماس یابد پاک مى شود. بنابرایـن هر گـونه اقدام شما براى شستشـوى بیشتر و آبکشـى بیشتر تمرد و نافرمانـى از امر آنهاست و قبـول نـداشتـن تـوصیه هـاى آن بزرگـواران به معنـاى مخـالفت با آنها است.
از طرف دیگر شما با شستشـوى زیاد هـم در نعمت خـدا (آب) اسـراف مى کنید و هم در جسم و بدن و وقت خود که ایـن هم گناه بزرگى است و کسى که اسراف کند خدا دوستـش ندارد و واى به وقتـى که کسى از مهر و محبت خداوند دور شود.
افـرادى مثل شما زمان ائمه و پیامبـر نیز بـودند و چنـد تـوصیه عملى به آنها شده است.
یکـى اینکه وقتـى فکـر آلـودگـى یا ... به شما هجـوم مـىآورد و وادارتان مـى سازد که به تطهیر کردن مکرر اقـدام کنید, ایـن کار را نکنید و چـون فکر آلودگى مضطربتان مى سازد مداوم ذکر ((لا اله الا الله)) و ((لا حـول و لا قـوه الا بـالله العلـى العظیــم)) را بگویید.
معوذتیـن (سـوره فلق و ناس) و تسبیحـات فـاطمه زهـرا(س) را نیز مکرر بگـویید. براى مخالفت با تمایل به تطهیر زیاد وقتى یک بار خود را یا وسایل خـود را تطهیر کـردیـد با همان لباس و با همان طهارت عبـادت واجب خـود را به جـا آورید.
اگر مقاومت کنید و ایـن کار را تکرار نماییـد سرانجام مقاومت و اراده شما در مقابل وسـوسه ذهنـى آلـودگـى و نجاست بیشتر شده و بهتـر مـى تـوانیـد جلـوى ایـن افکـار مزاحـم را بگیـرید.
روش دیگـر, درمان دارویـى است که در زمان پیامبـر(ص) تـوصیه به خوردن بـرخـى خـوراکیها مثل انار, سیب, زیتون یا روغن زیتـون و خرما مى شد.
هـم اکنون علاوه بر اینها مـوادى که اختصاصا براى درمان وسـواسى مصرف مى شوند و توسط روانپزشک توصیه مى شـوند مـى تـواند در تسریع بهبودى شما مفید واقع شود.
در خاتمه بایستى خدمت شما خـواهر گرامى یادآورى کنیـم که هر چه دیرتر به درمان اقدام کنید دیرتر نتیجه مى گیرد, بیمارى مزمـن و درمان آن مشکلتر خواهد شـد و آسیب بیشتـرى به شما وارد خـواهـد ساخت. موفق باشید.
1ـ سوره محمد, آیه 33.
2ـ همان, آیه 2.
3ـ وسائل الشیعه, ح1280.

برادر یا خواهر س.م.م. ـ گیلان
آیا خریـدن چنـد کیلـو آرد براى مصرف شیرینـى یا احتیاجات دیگر اشکال دارد. آیا کار کسانـى که با ردیف کـردن چنـد حـرف الفبـا اقـدام به احضـار ارواح مـى کنند درست است؟
خواننده گرامى!
طبق دستور مسوولیـن ذیربط آرد و گندم, فروش آرد به غیر از حالت نان تـوسط نانواییها اشکال دارد و آنها در صـورت اقدام به ایـن عمل, مـورد پـى گرد قرار مى گیرند زیرا دولت براى آرد مصرفـى جهت نان مردم یارانه بالایى مـى دهد و برخـى البته به ندرت ممکـن است بـراى سـودجـویـى آرد را بـا قیمتـى بیشتـر در بـازار به فـروش برسانند. به خاطر همیـن اغلب نانواییها حتى از فروش مقادیر کـم آرد به مشتریان خـوددارى مـى کننـد. آرد مخصـوص تهیه شیرینـى یا مواردى از ایـن قبیل در فروشگاهها موجـود است که مى تـوان آن را تهیه نمود.
سـوال دوم شما در مـورد احضار ارواح است که متإسفانه اخیرا به صـورت یک سرگرمى یا وسیله سـودجـویى بیـن بعضـى افراد شایع شده است. ایـن قبیل کارها نه علمى است و نه واقعى و در اصل به دلیل تمرکز فرد انجام دهنده روى دست خود در واقع با ایـن تمرکز که تا حـدى نیز ارادى است دست خـود را حـرکت مـى دهـد و نگـاه متمـرکز دیگران نیز که تا حدى در حالتى خوابـواره فرو مى روند, حرکات آن شما را خود به خـود تصـور مى کند. گاهى فرد انجام دهنده با تغییر صدا (آگاهانه) صداهایى را از خـود در مـىآورد. انجام ایـن قبیل کارها بخصـوص نزد نـوجـوانان و کـودکان خلاف و بسیار خطرناک است چرا که یک کـودک قـدرت تمیز واقعیت را از غیر واقعیت نـداشته و دچار استـرس روانـى مـى شـود. بخصـوص وقتـى فضاى اتاق را تـاریک مى کنند. مواردى بوده است که نوجوانان به دنبال چنیـن جلساتى به دلیل اضطراب و ترس زیاد ناشى از ایـن کار حالات شدید روانى پیدا کرده اند. در این خصوص فعلا به همیـن مقدار اکتفا مى کنیـم. پیروز باشید.

2ـ خیلى خجالتى و کم حرف هستم.
ـ نسبت به بـى حـوصلگـى بـراى عبـادت چه کنم؟
خواهر یا برادر م.ش ـ لرستان من

فرزند آخر خانواده هستـم و دانشجوى سال سوم دبیرى مى باشم و فعلا تنها با والدینم زندگى مى کنـم. اغلب مـواقع وقتـى در جمع باشـم حتى جمع خانـوادگـى کـم صحبت و خجالتى هستـم, حتـى نمـى دانـم با خـواهرم چطـور حرف بزنـم و با اعضاى خانـواده هـم ارتباط درستى نمى توانم برقرار کنـم. ایـن باعث مى شود در جمع دچار اضطراب شوم یـا نتـوانـم چیزى را که در درونـم هست بـازگـو کنم.
یادم هست در کودکى به خاطر ایـن کم حرفى و کم صحبتى از مـن تعریف و تمجید مـى شد, و شاید یکـى از علل آن ایـن باشد. ولـى حالا مرا دچار مشکل مـى کنـد. یعنـى هـم در ارتباط با دیگـران و فهمانـدن منظورم به آنها مشکل دارم و هـم فکر مى کنـم باعث مى شود کسى روى من حساب نکند, و افراد از مـن گریزان شوند. البته وقتى براى حل مشکلـم به دیگـران مـراجعه مى کنم مـى بینـم که چیزى از آنها کـم ندارم.
ـ در بـرخـورد با افـرادى که اعمال و رفتار ناپسند دارنـد, مثلا اهل حسادت, چشـم و هم چشمى غیبت و دروغ و ... باید چگونه برخورد کرد. چون برخورد مناسب با آنها را نمى دانم و خشمـم را درون خود مى ریزم. ایـن حالت باعث مى شود که فردى اخمو و بى حـوصله باشـم و بـرخـوردهـاى خـوبـى بـا دیگـران نـداشته بـاشـم.
ـ هنگام بـى حـوصلگـى یا احساس قصـور و سستـى در عبادت چه کنـم.
ـ آیا براى تزکیه و رشـد اخلاقـى مطالعه کتاب مفیدتر است یا دقت در اعمـال چـون آلـوده نشـدن به گنـاه بسیار مشکل است.
خواهر یا برادر گرامى!
کودک در مسیر رشد خـود بایستى براى آماده شدن براى زندگى فردى, اجتماعى و خانـوادگـى فرداى خـود مهارتهایـى را کسب کند و براى مـرحله استقلال فکـرى و اجتمـاعى از والـدیـن مهیـا شـود.
کـودک از هنگامـى که به دنیا مـىآیـد ارتباط بـا دنیاى خارج را برقرار مـى کند و حدود سـن 2 سالگـى که قادر است به تنهایـى راه برود بـدود و بازى کند در آمیختـن با همسالان و به تدریج رقابت, اظهار وجود و بیان نظرات خویـش را مىآموزد. به طورى که در حدود سنین دو تا چهار سالگى یکـى از مراحل مشکل براى والدیـن است که چگـونه با کودک خـود مدارا کنند. چـون در ایـن مرحله کـودک سعى تمام براى ابـراز وجـود دارد و با گفتـن نه, لجبازى و اصرار به انجام هـر کارى تـوسط خـودش, تلاش دارد ایـن ابـراز وجـود را به والدین و اطرافیان اثبات کند.
بعد از این سنیـن نیز درآمیختگى او با همسالان بیشتر مى شود. حال اگـر در ایـن مـرحله با تمایلات خـودمختارى در کـودک به تنـدى و خشونت برخـورد شده و کـودک به شدت مهار شـود, در بزرگسالى ایـن احساس سـرکـوفتگـى و حقارت نیز خود را نشان خـواهـد داد. گـرچه بى مهار گذاشتـن کودک که هر چه بخواهد بکند نیز منجر به شکل گیرى شخصیتى کودک, به صورت فردى بى مبالات, بى انضباط و پرخاشگر مى شـود که حاضر نیست زیر بار قواعد و قـوانینـى که بـر رفتار او اعمال مى شود برود.
فردى که در دوران خردسالـى به شدت مهار شده یا براى کـوچکتریـن حـرکت و رفتـارى تنبیه شـود, از جسارت کمـى در بیان نظرات خـود برخوردار خـواهد بـود. بعضى از بچه ها نیز به طور مزاجى دیرجـوش بوده و به راحتى نمى توانند با محیط پیرامون خویـش کنار بیایند. یـا به راحتـى بـا دیگـران ارتبـاط بـرقـرار کننـد.
بـرخـى دیگر شخصیت اجتنابـى دارند. آنها علاقه دارنـد با دیگران بجـوشند, گرم بگیرند یا صحبت کنند ولى به دلیل عدم احساس امنیت و اعتماد به دیگران و ترس از تإیید نشدن و طرد شدن از آمیختـن با دیگران هراس دارند.
بعضـى افراد هـم به دلیل نگرش منفى نسبت به خـود و استعدادها و تواناییهایى که خود دارند و خود را پاییـن تر از دیگران مى بینند وقتـى بخـواهنـد با جمعى درآمیزنـد و گفتگـو و مـراوده اى داشته باشند بشدت دچار اضطراب و هراس مى شـوند و در واقع ایـن نوعى از اختلال اضطرابـى به نام اضطـراب اجتماعى یا عملکردى است. اگر در سنین پایین ایـن رفتارهاى گوشه گیرانه, کم حرفى و کـم جوشى تإیید شـوند و به عنوان رفتارهاى مثبت و اینکه فرد مزبـور, آدمى مودب و محجـوب است مورد تشویق قرار بگیرند, نه تنها فرد قادر نخواهد بـود با تکیه به اطرافیان بر ایـن مشکل خـویـش فایق بیاید بلکه ممکـن است بروز رفتارهاى اجتنابى و درونگرایى او تشدید شـود. و براى گرفتـن تإیید و حمایت و تـوجه از اطرافیان به ایـن رفتار خویش حتى با شدت بیشتر ادامه دهد. و چون شما خود حداقل به ایـن شناخت نسبى از خـود رسیده اید که در مـواقعى قادر به کنترل ایـن حالت خود هستید و یا در ارزیابـى از تـوانمندیهاى خـود به ایـن نتیجه رسیده اید که چیز زیادى از دیگـران کمتـر نـداریـد و حتـى ممکـن است جلوتر هم باشید, با تمرین بیشتر مصرانه در فعالیتهاى جمعى شرکت نمایید. از جمع کناره نگیرید خـوب گوش کنید و همزمان نظرات خود را از ذهـن ارزیابى کنید و سپـس تلاش کنید آنها را بر زبان بیاورید.
ممکـن است در دفعات اول آنگونه که مى خواستید نشود ولى با تمرین حتى در خلوت و سپـس در برابر دیگران ایـن تلاش را ادامه بدهید و در واقع ایـن روش از روشهاى اصلـى و مهم بـراى حل ایــــن مشکل شماست. با یکـى دو بار شکست ناامید نشـوید. وقتـى فرد نابینایى بتـواند خطـى براى خـواندن و نـوشتـن دیگر نابینایان ابداع کند (بریل) و یا دختر کـور و کر و لالى بتـواند نـویسنده و اندیشمند بزرگـى شـود (هلـن کلـر) و ... شمـا چـرا نتـوانید.
مهارتهاى اجتماعى را بایستـى تمریـن کرد تا در آنها مهارت پیدا نمود. شما که اقرار دارید خوب به دیگران گوش مى کنید و ایـن هنر گوش دادن اولیـن رمز برقرارى یک رابطه خـوب و پـویاست. از طریق ایـن خوب شنیدن مـى تـوان به خـوبـى راههایى را که به فرد مقابل مى تـوان نزدیک شد و نظر خـود را براى او بیان نمود و او پذیراى آن باشد, شناخت. هر چند ممکـن است, در ابتـدا ناشـى گریهایـى رخ دهد, که در مـورد شما بعید است حتـى ایـن ناشـى گریها سر بزنـد. زیرا گفته اید در محیط دانشکـده اضطراب شما چنـدان نمـود بارز و شدیدى نداشته است.
ـ وقتى کسـى برخـوردهاى ناشایستـى مثل آنچه گفتید نشان داد اگر ما با ایـن رفتار برخورد مناسب نداشته باشیم, باعث رنجش و گریز دیگران از ما مى شود.
از رسـول خدا(ص) مىآموزیـم که حتى مقابل اینها خـوشرو بـود. با عمل خود مثل امانتداریـش و امیـن بودن, بى ارزشى خیانت در امانت و نداشتـن صـدق و راستـى را به مخالفین نشان داد. ایـن یک راه.
روش نیکـوى دیگر برخـورد, که در رهنمودهاى دینى آمده است; ایـن است که وقتـى آنها چنیـن اعمالـى را انجام مـى دهند شما در همان لحظه از آنها کناره بگیـریـد; حـال یا بـا بـرخاستـن از جمع یا تإثر ظاهرى. در مواردى هم اشاره مستقیم به ایـن رفتارها و نهى از آنها از طریق اشاره, تمثیل, مقایسه و یا صراحت در کلام و هـم در عمل مـى تـواند در فهمانـدن خطاهاى رفتارى دیگران به خـودشان موثر باشد.
در مجمـوع, نکته مهم در بـرخـورد با خطاهاى دیگران ایـن است که آنها را متوجه خطایشان بکنیـم تا سعى در اصلاح آن داشته باشند و در عیـن حال از تخریب کلى شخصیت آنها یا تحقیرشان اجتناب کنیم. و تنها به محبـوس شدن بسنده نکنیـم که بسیارى مـواقع ممکـن است آنها اصلا نفهمنـد چـرا مـا چنیـن رفتـارى را داریـم.
بـرخـوردى از سر مهر, متانت و صبـورى و احترام و تذکر در خلـوت بهترین روش است.
ـ گاهى مـواقع که درگیر کارهاى تکرارى و روزمره مـى شـویـم ایـن احساس بـى حـوصلگى دست مى دهد. و گاه نیز در امر عبادت ایـن حالت رخ مى دهد. و انسان احساس مى کند شـوق و ذوقى را که بایستى هنگام عبادت داشته باشد, ندارد.
در ایـن شـرایط یا انگیزه رفتارمان دچار دگرگـونـى شـده است یا خستگى جسمى و روحى نیز مى تـواند در بروز ایـن احساس رکـود موثر باشد.
بـرطرف شـدن افسردگى یا خستگـى در رفع ایـن حالت مـوثر است; به طـورى که از بزرگان دیـن نقل شده که هنگام خستگى و بـى حـوصلگـى براى انجام عبادات و مستحبات به خـود فشار نیاوریـد و در ساعات نشاط و قبل از خسته کردن مفـرط خـود حتـى عبادات واجب را به جا آورید.
روش دیگر تـوصیه شده, هنگام بى حـوصلگى در خلوت, از ایـن تنهایى به جنب و جـوش جمع پناه آوریـد و تـإکیـد زیادى که روى انجـام عبادت به صـورت جمعى شـده یکـى از بهره هایـش رفع احساس رکـود و دلزدگـى و کسالت است. درآمیختـن با دیگران مى تـواند مـوجب تسرى روحیه شاد آنها به ما شود.
شما نیز هر وقت دچار چنیـن حالتى مى شـوید از خلـوت خانه به جمع دیگران بپیوندید.
و یا با افزایش تحرک بدنى و کاستـن از لحظه هاى سکون و کـم تحرکى نشاط خود را باز یابیـد. اجتناب از خواب زیاد, پـرخـورى و مصرف غذاهاى پرکالرى نیز مفید است. ـ براى رشد روحى و تزکیه نفس هـم افزایـش آگاهـى و هـم تمرینات عملى لازم است ولـى بیشتر باید به عمل خود تـوجه کنید. گرچه حفظ خـود از انجام هر خطایى مشکل است ولى هر تلاشى که در جهت اصلاح عمل صـورت بگیرد هدر نخـواهد رفت و آثار مثبتـى دارد. درجه اول عدم انجام محارم کبیـره است و سپـس گناهان و خطاهایى که ممکـن است ما آنها را کوچک بشماریـم. ایـن مسیر انتها ندارد و تا آنجا مسیر رشـد باز است که حتـى براى یک مومـن موحد, انجام ندادن مستحبات هـم سیئه باشد. در حالى که یک فرد عامـى تنها با اجتناب از معاصـى کبیره و انجام فرایض عاقبت به خیر باشد و مإجور. خداوند در حد توان هر کـس از او انتظار دارد. (لا یکلف الله نفسـا الا وسعها) مـا نیز بـایستــــى ظرفیت خـودمان را بشناسیم و در حـد آن عمل کنیـم نه کمتـر که خاسـر و قاصریم و نه بیشتر از خودمان توقع داشته باشیم که همیـن حد عمل را هم تباه مى کنیـم. و از انجام دادن صحیح عملـى هـم که در حد تـوان مـاست نـاامیـد مـى شـویـم. تـوفیق حق همـراهتـان.

خواهر س.موسوى ـ رشت
خواهر گرامى!
با تـوجه به آنچه نوشته اید به نظر مـى رسـد خاله شما دچار نـوعى افسردگـى هذیانـى (افسـردگـى همـراه با اعتقادات غلط و عبارتـى همراه با جنـون) شده اند و خـودشان هـم هیچ بینشى نسبت به وضعیت خود ندارند و اصلا خـود را بیمار نمى دانند. بیان ایـن مسإله از طـریق نامه که تـو بیمارى و نیاز به کمک درمـانـى دارى نه تنها خیلى کمکـى به او نمى کند, بلکه منجر به تشدید بدبینى او مى شـود بخصـوص اگر دریافت کننده مستقیـم نامه خـود خاله باشـد, گرفتارى اطرافیان بیشتر مى شـود. بایستـى با اطرافیان وضعیت او را تشریح و هـر چه سـریعتـر به روانپزشک مـراجعه نمـایید.
این نکته حتما تإکید شود که ایـن خانـم بیمار بوده و هر چه در درمان مناسب تإخیر شود هم مشکل پیچیـده تر مـى شـود و هـم درمان نامبـرده به تـإخیـر مـى افتـد و طـول درمـان بیشتـر مـى گـردد.
ایـن خـانـم مسـوول بسیـارى از رفتـارهـاى خـود نیست و به دلیل بـرداشتهاى غلط و بیمارگـونه از رفتار اطـرافیان دایما نگران و وحشت زده بـوده و فکـر مـى کنـد دیگـران قصــد آزار و اذیت او را دارند. یا حتى ممکـن است توهمات شنوایى یا بینایى داشته باشند. به ایـن معنـى که ممکـن است او صداهایـى ((کاذب)) در گـوش خـود بشنـود که به او تـوهیـن مى کنند, یا تصاویر افراد خاصى به نظرش بیاید که قصـد آزار او را دارند و در نتیجه او دچار هراس, وحشت و حالتهاى پرخاشگرى مى شود.
در ایـن حالات ممکـن است در ظاهر, فرد اعمال مذهبى بیشترى انجام دهد که در واقع محتـوایى ندارد و حتـى احتمال زیاد دارد عبارات نماز یا دعایـش نیز درست و صحیح نباشـد. او عمدا قصد آزار دادن دیگـران را نـدارد بلکه به دلیل احسـاس خطـر از محیط, حــــالت تحـریک پذیـرى و پـرخـاشگـرى پیـدا مـى کند.
او نیاز به کمک درمانى فـورى دارد و حتـى اگر پرخاشگرى یا حالات تهاجمـى اش زیاد باشـد و یا از مصرف دارو امتناع کنـد ممکـن است نیاز به بسترى شدن داشته باشد. در شهر رشت روانپزشک وجـود دارد و مى توان به آنها مراجعه نمود.
در شرایطى که خاله خود را تـوصیف کردید, فعلا هر گونه مشاوره یا بحث روان درمـانـى در مـورد ایشـان بـى نتیجه است و در قــدم اول اقدامات درمانى و طبـى اولـویت دارد. به دلیل شرایطـى که در آن به سر مـى برد احتمال بروز خطر از جانب او بـراى پـدر و مادر یا اطرافیان (تهاجم و آسیب زدن دیگران) وجود دارد یا ممکـن است او خـود اقـدام به خـودکشـى و آسیب زدن به خـود نمـاید.
یا ممکـن است به دلیل اختلال در غذا خوردن که ناشى از امتناع او از خـوردن غذاست سلامت او تهدیـد شـود.
بـا ایـن تفصیل وضعیت خـاله شمــا از نظر یک متخصص روانپزشک یک اورژانـس روانپزشکى بـوده و نیازمند اقدام فـورى و جدى است. با مادر خود مسإله را مطرح و ایشان و پدربزرگ و مادربزرگ خـود را در جـریـان گذاشته تـا اقـدام کننـد.خـدا نگهدار.