سـازمـانهاى غیر دولتى زنان ؛ دیروز ، امروز ، فردا قسمت اول

نویسنده


 

سـازمـانهاى غیر دولتى زنان; دیروز, امروز, فردا
(قسمت اول)
شهلا اخترى
فریبا ابتهاج شیرازى

 

 

بـى تـردیـد نقـش مشارکت مردمـى و سازمانهاى غیر دولتـى در تحقق آرمانها و اهداف جـوامع ترقى خـواه امروزى, نقشى کلیدى است. اگر تحقق ایـن آرمانها را به تعبیرى تـوسعه همه جانبه بدانیـم, بدون مشارکت مردم, ایـن توسعه صورت نپذیرفته, چرا که تحولات مربوط به آن, از چنان گستـره و عمقـى بـرخـوردار است که مشارکت همه آحاد مردم را مى طلبد.
به عبـارت دیگـر, مشـارکت و کمک همه بخشهاى جـــــامعه از جمله سـازمانهاى غیـر دولتـى و تشکلات مبتنـى بـر اجتماع بـا همکـارى دولتها در اجـرا و پیگیـرى اهـداف و آرمانهاى مـورد نظر, بسیار حائز اهمیت است. ایـن سازمانها بـویژه در فراخوان زنان به حضور اجتماعى صاحب نقشى اساسـى هستند. البته بافت فرهنگى, اجتماعى و سنتـى جـامعه ایـرانـى تعریف خـاصـى را بـراى مشـارکت زنــان و سازمانهاى غیر دولتى مـى طلبـد. چنانچه سازمانهاى غیر دولتـى بر اساس ملیت, فرهنگ, باورها و شرایط اقلیمى, جغرافیایى و تاریخـى جـوامع شکل گـرفته و در هر جامعه اى ایـن سازمانها ویژگیهاى خاص خود را دارا هستند.
در جـوامع مذهبى مانند ایران, انگیزه هاى معنـوى و باورهاى دینى نقـش بسزایـى در شکل گیـرى فعالیت و تـداوم کار سـازمانهاى غیـر دولتـى داشته است. سـازمـانهاى خیـریه متعددى بـا انگیزه هـــاى کمک رسانـى, امـداد و ارتقإ سطح فـرهنگـى اقشار آسیب پذیر جامعه تلاشهاى چشمگیـرى را بـا بهره گیـرى از انگیزه هـاى دینـى مـردم و نیروهاى داوطلب انجام داده اند.
از سـوى دیگر, به دلیل افزایـش حضـور زنان در عرصه هاى گوناگون, به طـور قابل تـوجهى شکافهاى جنسیتى کاهـش یافته است و زنان در حـوزه هاى مختلف و حتى سمتهاى تخصصـى و مـدیریتـى به کار گمارده شده اند. اما هنـوز هـم با تـوجه به بافت جامعه ایرانـى, اکثریت بانوان در بخـش مشاغل رسمى حضـور نداشته و اغلب به خانه دارى یا مشاغل غیر رسمـى و بـدون مزد اشتغال دارند. باید تـوجه داشت که در ایـن جامعه, مشارکت زنان در بخـش غیر دولتـى و مردمـى به دو صـورت تحقق یافته است. یکى سازمانهاى غیر دولتى بر اساس تعاریف شناخته شـده و دیگرى مشارکت مردمـى از طریق فعالیتهاى خیریه با گرایشها یا در چارچوب فعالیتهاى مذهبى. لذا نقـش سازمانهاى غیر دولتى و گسترش نفوذ حوزه فعالیت آنها در استفاده از تـواناییها و استعدادهاى زنان براى پیشرفت اهـداف عالـى تـوسعه همه جانبه و نیز استفاده از نقـش مشـارکت سنتـى زنان, بسیار مهم بـوده و در روند حرکت براى بهره بردارى از ایـن نقش مى بایست از همه نیروهاى بـالقـوه زنـان, حسـن استفـاده به عمل آورد. امـا بـدیـن منظور مـى بـایست سازمانهاى غیـر دولتـى زنان را از میان اقشار خاص به سـوى پتـانسیلهاى مـردمـى و تـوده اى سوق داد.
به بیان دیگر, سازمانهاى غیر دولتى زنان زمانى به نقـش اساسى و ارتقإ دهنده خود دست خـواهند یافت که بتـوانند نیروهاى موجـود را در میان اقشار مختلف بانوان بـویژه زنان خانه دار جذب کرده و در تشکلهاى غیر دولتـى جاى داده و سازماندهـى نماینـد. شاید از ایـن منظر بتوان به ارزیابى و تحلیل دقیق ترى از نقـش سازمانهاى غیـر دولتـى زنـان در ارتقـإ مشـارکتهاى مـردمـى دست یـــافت.

نگـاهـى اجمـالـى به تـاریخچه مشـارکت زنـان در ایران
بر اساس شـواهد موجـود, پیـش از مهاجرت و ورود آریاییها دیدگاه موجود در ایران مبتنى بر قدرت زنانه بـوده که تجلى فرهنگ, تمدن متعلق به دوران اولیه کشاورزى به شمار مى رفته است. پرستـش الهه مادر در ایران یکى از ریشه دارتریـن اعتقادات مذهبى و قدیمتر از ظهور خدایان متعدد و قبل از تجسـم پـدرخدایـى بـوده است. زن در جامعه مـورد نظر داراى وضع ممتـاز و صاحب قـدرت فـراوان بـوده, چنـانچه نگهدارى آتـش که کـارى بـس مهم به شمـار مـى رفته به وى سپرده شده بود.
قـدیمتریـن آثار هنرى که در ایران به دست آمـده پیکرکهاى زنانه است و پژوهشگران این پیکرکها را نمادهاى باارزشـى بـراى تعییـن مـوقعیت زن در فرهنگ ساکنان قدیـم ایران مـى دانند. در اجتماعات اولیه, قسمت اعظم تـرقیات اقتصـادى به دست زنان اتفـاق افتـاده است. و آن هنگـام که مـردان بـا روشهاى کهن به شکــــار اشتغال داشتند, زنان در اطراف خیمه, زراعت را تـرقـى مـى دادنـد. آنان, نخستیـن ریسمان و سپـس پارچه را اختراع کردند. کانون خانـوادگى را نیز زن به جـود آورده و آداب اجتمـاعى را که بنیـان معرفت و ملاط مدنیت بود, تعلیم مى داد.
انسان عصـر باستان ایمان داشت که جهان نمـودى از تمامیت و کمال جنسى است و هرگاه ایـن کمال جنسـى که در زن به خاطر زایندگى او به تکـامل مـى رسـد بـا روان نیـرومنـد زنـانه درآمیزد, سعادت و شادکامى را به ارمغان مىآورد. بـدون شک ایـن دیدگاه مـى تـوانست زمینه را بـراى پذیرش مشارکت زنان فراهـم آورد, گرچه با پیشرفت زراعت, قدرت مردان بر نفـوذ زنان برترى جسته و حتـى خـدایان از اشکـال زنـانه به اشکـال مـردانه تغییـر شکل دادند.
اما اسلام که بعدها ایران را فتح کرد در سرزمینـى متـولد شـد که دختران در آن زنده بگـور شـده و مایه ننگ پـدر بـودند. با ایـن وجـود, در تاریخ دو تـن از اولیـن کسانى که همزمان اسلام آوردند على(ع) و خدیجه(س) بوده اند.
یک زن و یک مرد. همیـن تاریخ گـواهـى مـى دهد که برپایـى حکـومت اسلامـى به عنـوان هدف و آرمان جامعه مدنى آرمانى در عربستان با ثروت خدیجه(س) پشتیبانـى شد و او با دارایـى خـود در تحقق ایـن آرمان مشارکت کرد.
همچنین اولیـن شهداى اسلام که جان خود را براى مشارکت در پیروزى آرمانهاى نـویـن اسلامـى فـدا کـردنـد, متشکل از یک زن و یک مرد بـودند; ((یاسر)) و ((سمیه)). بنابرایـن اگر از تعبیرات و سلایق قومى و سنـن و آداب منطقه اى بگذریم سنگ بناى تإسیس جامعه مدنى اسلامـى بـر مشارکت مساوى زن و مرد در نمادین تـریـن اشکال ممکـن گذارده شد.
پیامبـر اکرم(ص) در عقبه و همچنیـن پـس از هجـرت, با زنان بیعت کـرد و عملا آنها را تشـویق به حضـور در همه عرصه هـا نمود.
مطالعه در سنت و روش حکـومتـى ایشان ماننـد تـوجه به ((بیعت)), ((اجماع)), ((رضایت)) و ((شـورا)) نشان مى دهد که عمـوم مردم نه تنها حق نظارت و مشـارکت در اداره جـامعه را دارنـد, بلکه ایـن امـور به عنـوان تکلیف و وظیفه از آنها خـواسته شده است.
به عبارت دیگر, دیـن هـویت جمعى دارد. به عنـوان مثال, اگـر به مفهوم نماز جمعه و شرایط بـرگزارى آن دقت کنیم در مـى یابیـم که چگـونه مشارکت, اطلاع رسانـى و آگاهـى یافتـن از مسایل جـامعه در قالب فریضه اى عبادى تبلـور یافته و به طـور منظم در مقطع زمانى مشخصى جریان مى یابد. همچنیـن آیا مى تـوان برخورد حضرت فاطمه(س) با مـوضـوع دادخـواهـى از حق علـى(ع) و یا حفظ فـدک را چیزى جز مشارکت سیاسـى دانست؟ اگـر نه; پـس چـرا او به جاى خانه خلیفه, مسجـد را بـراى ایـراد سخنانـش انتخـاب کـرد و در خطبه خـود به مسـوولیت تـوده ها در شکل گیـرى جـریانات اجتماعى تإکید ورزیـد.
بـى تردید درآمیختـن تمدن و فرهنگ ایرانـى با دیـن الهى اسلام که دیـن رسمى ایران شد, مى تـوانست آثار بسیار مفیدى بر زندگى زنان ایرانى داشته باشد; اگر چه طـى قرون بعدى حرکتهاى اجتماعى زنان به دلایل مختلف دستخـوش فراز و نشیبهاى فراوانى شد که بیان آنها در این مقـوله نمـى گنجد, اما بدون شک ایـن فرهنگ در سده معاصر, تإثیر قابل ملاحظه اى بر انـواع مشارکتهاى مردمى در جامعه ایران داشته است.
نهضت مشـروطه از زمینه هـاى منـاسب معاصـر بـراى شکل گیـرى تشکلات مـردمـى بویژه در میان زنان بـود. نقـش زنان در جنبـش تنباکـو, مبارزه با قـرارداد رژى و حمایت از زنان گرجستانـى مـویـد ایـن ادعاست. همچنیـن در آن زمان اولیـن کلاسهاى آمـوزشـى بـراى زنان توسط خود آنان در ایران تإسیس و اداره شد و نخستیـن سازمانهاى غیر دولتـى زنان ریشه گرفت. اگر چه اکثریت گرداننـدگان آنان به طبقـات بالاى جـامعه آن دوره وابسته بـودنـد, ولـى بـا تـإسیـس انجمنهاى زنـان, مـدارس دختـرانه, کلاسهاى بزرگسـالان, مــــراکز بهداشتى و انواع مـوسسات دیگر تـوانستند رد پاى مشارکت سیاسى ـ اجتمـاعى زنان را به ثبت بـرساننـد. بـراى نمـونه در سـال 1284 هجرى, که علماى دینى در حضرت عبدالعظیم متحصـن شدند, زنان براى مصـون مانـدن از نیروهاى مسلح دولتـى, مـوانع انسانـى به وجـود آوردند.
زنان پـس از امضاى فرمان مشروطیت, فعالیت خود را تشدید کردند و در زمینه هاى سیاسى, اقتصادى و بخصوص تإسیـس بانک ملى و تحریـم منسـوجات خارجى سخت کوشیدند. به خاطر همیـن کـوششها بـود که در سال 1289 هجرى, 50 مدرسه دخترانه در تهران تإسیس شد. قرایـن و شواهد, دال بر ایـن است که زنان ایرانـى بیـش از زنان کشـورهاى همجوار بر ارزش نقـش اجتماعى, اقتصادى یا سیاسى خود واقف شده و شـایستگیهاى خـویـش را به منصه ظهور گذاشته اند.
در کتاب ((انقلاب مشـروطه ایران (1911 ـ 1906))) اثـر ژانت افرى که حـاصل اقامت چنـد ساله وى طـى دوران مشـروطه در ایـران است, اسامى تعدادى از تشکلهاى مـردمـى زنان به شـرح زیـر آمـده است: ـ انجمـن آزادى زنان (تـإسیـس سال 1286 هجـرى) ـ اتحادیه سـرى زنان (تإسیـس سال 1286 هجرى) انجمـن خـواتیـن ایران ـ اتحادیه زنان ـ هیإت خواتین مرکزى ـ انجمن همت خـواتیـن ـ انحمـن رفاه زنان ـ انجمـن مخـدرات وطـن (سال تإسیـس 1289 هجـرى) ـ انجمـن نسـوان البته دامنه حضـور زنان در قالب تشکلهاى مردمـى در ایـن دوران به تهران محـدود نبـوده, بلکه در آذربـایجـــان, اصفهان, قزوین نیز تشکلهایـى با عناویـن مشابه اعلام مـوجـودیت کـردنـد.
پـس از مشروطه و روى کار آمـدن رژیـم پهلـوى, اگر چه فعالیتهاى خیانت بـارى چـون کشف حجاب به نام افزایـش حضـور زنان در جـامعه صـورت گرفت, اما با تـوجه به بافت مذهبـى و سنتى مـوجـود, ایـن واقعه تا چند دهه, مزید بر علل خانه نشینى تـوده هاى زنان و دورى آنها از تحصیل و مشـارکت اجتمـاعى شد.
از سالهاى پیـش از انقلاب اسلامى فهرستى از سازمانهاى زنان موجود است که در زیر مـىآیـد. اما پیـش از آن لازم به ذکر است که ایـن سازمانها چناچه از اسامـى و گـرداننـدگانشان مشهود است از لحاظ تشکیلاتـى اغلب به دولت و به لحـاظ گـرداننـدگان آن (به جز چنـد مـورد سـازمانهاى اقلیتهاى مذهبـى) به طبقـات ممتـاز, اشـراف و دربـار وابسته بـودنـد. ایـن سازمـانها در سـال 1345, همگـى در سازمانـى به نام ((سازمان زنان ایـران)) به دستـور و تحت ریاست اشرف پهلـوى, خـواهر محمدرضا شاه, ادغام شدند. بنابرایـن ماهیت دولتـى آنها امـرى مسلـم است. ایـن سازمانها عبارت بـودنـد از:

سازمانها و گـروههاى متشکل زنان تا قبل از پیروزى انقلاب اسلامـى
1ـ انجمـن فارغ التحصیلان مـدرسه آمریکایـى به ریاست هـورآساشکـوه تإسیس 1286
2ـ انجمـن خیریه بانوان ارامنه به ریاست آسفیک شمشاییان تإسیـس 1302
3ـ کـانـون بـانـوان به ریـاست محتـرم دولتآبـادى تـاسیـس 1314
4ـ انجمنهاى گیـن به ریـاست آرمیک نـرسیسیـان تـاسیس 1318
5ـ جمعیت بانـوان صاحب شغل و حرفه به ریاست سکینه کاظمى تإسیـس 1320
6ـ جمعیت شـوراى زنان ایـران به ریاست صفیه فیـروز تإسیـس 1322
7ـ جمعیت مـامـاهـاى ایـران به ریـاست مژگان دقیق 1323
8ـ انجمـن معاونت عمـومـى زنان شهر تهران به ریاست هاجـر تـربیت تإسیس 1324
9ـ سـازمـان بـانـوان یهود به ریـاست شمسـى حکمت تـإسیــس 1326
10ـ کمیته بـانـوان اوت به ریاست شمسـى بنـائیـان تـإسیـس 1329
11ـ جمعیت پـرستاران ایـران به ریـاست هـروآبـادى تـإسیـس 1331
12ـ جمعیت راه نـو به ریـاست فـاطمه مینـویـى تـإسیـــــس 1334
13ـ جمعیت بیـدار زنـان به ریـاست اعظم سپهرخـادم تـإسیـس 1338
14ـ انجمـن خیریه بانـوان ارامنه تهران به ریاست برسابه هوسپیان تإسیس 1340
15ـ سنـدیکاى مـدیـران آمـوزشگاههاى آزاد خیاطـى به ریاست مهدخت اعتماد 1340
16ـ انجمـن زنان و دختران نارمک به ریاست زهرا طباطبایى تإسیـس 1341
17ـ انجمـن بانوان تهرانپارس به ریاست صدیقه صفاکیش تإسیس 1341
18ـ انجمـن بانـوان آشـورى و کلدانى به ریاست ملک یونان تإسیـس 1342
19ـ جمعیت بانـوان صلح جـو به ریاست طاهره اسکنـدرى تإسیـس 1320
20ـ جمعیت زنان سازمان بـرنامه به ریاست منیر آذرى تإسیـس 1345
21ـ انجمـن ملـى حمایت از مستمنـدان و کهنسالان به ریاست منصـوره ملکوتى تإسیس 1345
22ـ جمعیت زنان وزارت اطلاعات به ریاست طاهره فکـور تإسیـس 1346
23ـ جمعیت وزارت کشاورزى به ریاست مـرسـده آذرخشـى تإسیـس 1346
24ـ جمعیت زنان وزارت پست و تلگـراف به ریاست کنـومنـد تـإسیـس 1346
25ـ جمعیت زنان سازمان امـور ادارى و استخـدامـى کشـور به ریاست هما مجلل تإسیس 1346
26ـ جمعیت زنـان شهردارى به ریـاست بـاهـره بهار تـإسیــس 1346
27ـ جمعیت زنان وزارت کشور به ریاست احترام السادات اشرف تإسیـس 1346
28ـ جمعیت زنان وزارت راه و بهدارى به ریاست نرگـس مهاجر تإسیس 1346
29ـ انجمـن ملـى حمایت از زنان بـى پناه به ریاست ارفع دولتشاهـى تإسیس 1347
30ـ جمعیت زنان بـانک اصناف به ریاست شکـوه زارعى تـإسیـس 1347
31ـ جمعیت زنـان بـانک رهنـى به ریاست مهیـن سلامت تـإسیـس 1348
32ـ جمعیت دختـران دانشجـو به ریاست سهیلا شیبـانـى تإسیـس 1348
33ـ انجمـن بـانـوان هـاتف به ریـاست عزیزه بـران تـإسیـس 1349
34ـ جمعیت زنان بـانک کشاورزى به ریاست بهجت افشار تإسیـس 1349
35ـ کـانـون مـربیان کـودک به ریاست شمسـى زمانـى تـإسیـس 1349
36ـ جمعیت زنان وزارت آب و بـرق به ریاست پروانه حکیمـى تإسیـس 1349
37ـ جمعیت زنان بانک اعتبارات به ریاست تامارا بابـایان تإسیـس 1349
38ـ جمعیت زنان بانک ایران و انگلیس به ریاست امیـرمنـش تإسیـس 1350
39ـ جمعیت زنان بانک عمران به ریاست گوهرتاج اصلانى تإسیـس 1350
40ـ جمعیت زنان وزارت علـوم و آمـوزش عالى به ریاست مهیـن کاتبى تإسیس 1350
41ـ جمعیت زنان وزارت دارایـى به ریاست زهرا سرشته تإسیـس 1350
42ـ جمعیت زنان هـواشناسـى به ریاست مهنـدس ژینـوس نعمت تإسیـس 1350
43ـ جمعیت زنان هواپیمایى کشـورى به ریاست فرخنده آدمیت تإسیـس 1350
44ـ جمعیت زنـان بـانک ملـى ایـران تـإسیس 1350
45ـ انجمـن بـانـوان فـرهنگـى تـإسیـس 1350
فهرست فـوق الذکر, مـوید ماهیت وابسته انجمنهاى زنان به دولت در سـالهاى پیـش از انقلاب اسلامـى است. اما فـارغ از ایـن حـرکتهاى صورى, در میان تـوده هاى زنان و در چارچـوب برپایى مجالـس مذهبى چـون سفره ها, روضه ها, حضور در مساجد و اعیاد مذهبى دو نوع تشکل مردمى نضج گرفته بـود, یکى خیریه اى و دیگرى سیاسى که مى توان به مجمـوعه آنها مشـارکت سنتـى زنـان اطلاق کـرد. تشکلاتـى که بـــا بهره منـدى از علاقه و اوقات فراغت قشر عظیـم زنان خانه دار ایران پا گرفته و دوام یافته است.

انقلاب اسلامـى ایـران و مشـارکت مـردمـى زنان
با اولیـن بـارقه هاى جنبـش اسلامـى و ظهور انقلاب, زنان دوشـادوش مردان در یک مشارکت عظیـم سیاسى در سطح تـوده حضور یافته و پـس از آن در دوران جنگ, ایـن مشـارکت سیاسـى سمت و سـوى امـدادى و خیـریه اى یـافت, امـا همچنـان نه در قــــــالب تشکلهاى مشخص و سازمان یافته, بلکه بیشتـر به همان سبک و سیاق مردمـى و تـوده اى یا به عبارتى در قالبهاى سنتى.
پـس از جنگ و با آغاز دوران سازندگـى با فراغتـى که حاصل شد به تـدریج مشارکت زنان در ابعاد غیـر دولتى تشکل یافته و تشکیلاتـى که با تعاریف سازمانهاى غیر دولتـى منطبق تر هستنـد, فرصت حضـور پیدا کردند. البته در ایـن زمینه تشکیل دفاتر و نهادهاى دولتـى زنان مانند شـوراى فرهنگى ـ اجتماعى زنان و دفتر امـور زنان در نهاد ریاست جمهورى بـى تإثیر نبـوده و ایـن قبیل مراکز با طـرح مـوضوع ضرورت حضـور هر چه گستـرده ایـن قشر در جامعه, زمینه هاى مناسبى را در طرح و حمایت از تشکیلات مـوجـود و تشـویق به ایجاد تشکلات فراهم کردند.
چنانچه در سال 1373, بـا تشکیل دفتـر هماهنگـى سـازمانهاى غیـر دولتـى زنان در دفتـر امـور زنـان نهاد ریـاست جمهورى بـا هـدف شناسایـى و برقـرارى ارتباط با این سازمانها, بـراى اولیـن بار زمینه ایجـاد روابط سـازنـده و همـاهنگـى در جهت همیـارى و رفع نیـازهـاى ایـن تشکلات مـردمـى پـدیـد آمد.
در سالهاى اخیر نیز ما شاهـد افزایـش تشکلات غیر دولتـى علمـى ـ پژوهشى, آموزشى و صنفى در جامعه زنان بوده و گرایـش به ایـن سو افزایـش یافته است. ادامه دارد.