جنسیت و اخلاق فاطمه صفرى
(قسمت چهارم)
بررسى علل و عوامل بـوجودآورنده پدیده هاى رفتارى مخل عفت عمومى و اخلاق اجتماعى
در خصـوص علل و عوامل بـوجـودآورنده پدیده هاى رفتارى یادشده که به عفت عمـومى و اخلاق اجتماعى لطمه وارد مى سازد مى تـوان به علل زیر اشاره نمود:
1ـ تجـرد و موانعى که بـراى ازدواج وجـود دارد و مـوجب محرومیت جنسى مى شود
ازدواج, عامل موثرى در کاهـش میزان رفتارهاى غیر اخلاقى, مزاحمت و خشـونت است. در شرایط کنـونى اشتغال جـوانان به تحصیل, فقدان مـوقعیت شغلى و نبـود وضع تثبیت شده اى از نظر اقتصادى و اجتماعى اجازه ازدواج به همه جوانان نمى دهد. جـوانى در این زمینه چنیـن مـى گـویـد: جـامعه بسته و امکانات مالـى ضعیف یا بسیار ضعیف که اجازه ازدواج نمـى دهـد یک حالت محکـومیت بـراى جوانان به وجـود آورده است, و دیگرى در ادامه صحبت او مى افزاید: البته جـوانانى که از نظر خانـوادگى دستى در قدرت و ثروت دارند با چنیـن مشکلات و محکـومیتهایـى روبه رو نیستنـد. مضـاف بـر مشکلات اقتصـادى, در جامعه ما هنـوز سنتها, انتظارات و ضـوابط دست و پا گیـر و غیـر معقولى که با روح مذهب و دیـن نیز ناسازگار است ازدواج را براى دختـران و پسـران به امر مشکلـى تبـدیل کرده است. اما با وجـود اینکه فراهـم بودن شرایط ازدواج, عامل اساسى و اولیه براى سلامت اخلاقـى جامعه است با ایـن حال باز مشاهده مـى شـود افراد متإهل نیز ایجاد مزاحمت و خشـونت مـى نمایند و ضـوابط اخلاقـى جامعه را نادیده مى گیرنـد. در اینجا ایـن سـوال مطرح مـى شـود از آنجا که مزاحمت, خشـونت و رفتارهایى از ایـن نـوع, ناشى از محرومیتها و کمبـودهاى جنسى است پـس چرا از افراد متإهل نیز مزاحمت و فساد سر مى زند. در پاسخ مى تـوان گفت: اولا براى عده اى, بـى بند و بارى و دنبـال هـوا و هـوس رفتـن به صـورت عادت در آمـده است. ثانیا ازدواج نامـوفق و یا عدم ارضـاى کـافـى عاطفـى و جنسـى در محیط خانـواده چنیـن مشکلـى را به وجـود آورده است. به عبارتى وقتـى ازدواج و تشکیل خـانـواده در عدم بـروز مزاحمت, خشـونت و فسـاد اخلاقى موثر است که روابط بیـن زن و شوهر از نظر اخلاقى, عاطفى و جنسى, روابط صحیح و تإمیـن کننده اى باشد. به عبارتـى, هر چه در حوزه هاى مجاز اجتماعى روابط زن و مرد صحیح تر باشد, در حـوزه هاى غیـر مجـاز مشکل یـا وجـود نـدارد و یـا کمتر است.
2ـ ازدواجهاى ناموفق یا به عبارتى شکست, ناکامى و سرخـوردگى در زندگى مشترک زناشویى
زمانى که ازدواج بر اساس تـوافق فکرى و اخلاقى پایه گذارى نشود و علاقه و صمیمیت که لازمه زندگـى زناشـویى است وجـود نداشته باشد; یا ازدواج جنبه تحمیلـى یـا تجـارتـى داشته و یـا به علل مختلف دیگر مـوفق نباشد, زن و مرد از تإمیـن عاطفى و جنسى برخـوردار نباشند در این صـورت انحراف یکى از طرفیـن, یعنى زن و مرد و یا هـر دو احتمـال زیـادى دارد و در واقع از چنیـن ازدواجـى امیـد خوشبختى نمى توان داشت. در جامعه ما در چنیـن شرایطى بیشتر زنان سرخورده از زنـدگـى مشترک به نادیده گرفتـن و سرکـوب خـواستهاى خـویـش تـن مـى دهند و در نتیجه به ناراحتیهاى روحـى و روانـى و دلسردى نسبت به زندگـى مشترک خـود گرفتار مـىآینـد و برخـى نیز دچـار انحـراف مـى شـونـد. امـا اکثـر مـردان وقتـى دچـار چنیـن سرخـوردگیهایى مى شوند سعى مى کنند آنچه را که همسرشان نتـوانسته به آنها بدهد در وجود دیگرى جستجو کنند. در چنیـن وضعیتى رفتار عده اى از ایـن مردان به ایجاد مزاحمت و خشـونت بـراى دختـران و زنـان و یـا فسـاد اخلاقـى و فحشـا منجـر مـى شود.
3ـ سستى ایمان و اعتقادات مذهبى و بى تفاوتـى به مبانى مذهبـى و اصـول اخلاقى ایـن امر بـویژه ((در هتک ناموس, عدم آمـوزش قیـود اخلاقـى و اصـول مذهبـى از عوامل بسیـار مـوثـر مـى بـاشـد.))(1)
4ـ رشد معیوب شخصیت و اختلال منش
5ـ عدم برخـوردارى از تربیت صحیح خانـوادگى و پاییـن بـودن سطح شعور اجتماعى بخصـوص زمانى که همراه با محرومیت جنسى نیز باشد. 6ـ اثـرات نـاشـى از بیکـارى و سـرخـوردگیهاى دیگـر.
7ـ هوا و هوس
تنـوع طلبى در برخى مردان تا مرز هوا و هوس و لذت طلبیهاى بى حد و حصـر که خـود فرد را نیز دچار مشکل جـدى مـى سازد از جمله عوامل یادشده است. به طـورى که ایـن گونه احساسات بر فرد استیلا یافته و ناخـودآگاه بر دستگاه ادراکى وى موثر افتاده و او را به سـوى ارضاى هـوسها و هیجانهاى پایان ناپذیرى که در او به وجـود آمـده مـى کشاند. به طـورى که اگر مانعى کامجـوییهاى وى را مختل سازد, احساس کلافه بودن مى کند و حتى ممکـن است فکر کند که حافظه و حواس خـود را از دست مى دهد. طبیعى است وقتـى فردى ایـن گـونه گرفتار تنوع طلبى و هوا و هوس و هیجانات مى شـود و به آن عادت مى کند; به انحإ مختلف در صدد کامجویى برمىآید, که ایـن امر به طور مسلـم بـر عفت عمـومـى و اخلاق اجتمـاعى لطمه وارد مـى سازد.
8ـ زنانه محسوب شدن عفت
در جامعه, عفت تنها یک کالاى زنانه محسـوب مى شود و تنها از زنان انتظار عفت و پاکـدامنـى مـى رود. در حالـى که فساد و انحراف دو طرف دارد که در یک سـوى آن مردان قرار دارنـد. ایـن طـرز تلقـى اگرچه با مـوازیـن مذهبـى و روح عقاید دینى ناسازگار است و اگر از صاحب نظران اجتماعى و مذهبى در باره آن سوال شود به نفى ایـن تلقـى مـى پـردازنـد. اما در مقام عمل در جامعه و به عبارتـى به اعتبار اخلاق عرفى (که در مـوارد بسیارى لباس دیـن پـوشیده است) که به ارزشهاى غالب در میان مردم تمسک مى جوید, ایـن زنان هستند که عفت از آنها انتظار مـى رود و نقـش مــــــردان در سلامت نظام اجتماعى و انضباط در اخلاق جنسى تقریبا به فراموشى سپرده مى شـود و یا مـورد تجاهل قرار مـى گیرد. بنا به اظهارات دختـران و زنان بسیارى, پسرها و مردهاى زیادى هستند که به خـود اجازه مـى دهنـد به نـوعى مزاحـم دختر یا زنـى شـوند. براى مثال دختر دانشجـویى مى گـوید: مردان به خـودشان اجازه مـى دهند تا مسافتـى دختر و یا زنى را دنبال کنند و یا در حالى که سوار بر خـودرو هستند, بـوق بزنند و یا با نگه داشتـن مصرانه ماشین براى او, اسباب مزاحمت و ناراحتى فراهـم آورند. او مى افزاید: در حالى که در جامعه همیشه به زنها مى گـویند, خـودتان را حفظ کنید ولى هیچ وقت در عمل, از یک مرد نمى خـواهند وقتى به کـوچه و خیابان مى رود به ناموس مردم نگاه نکند. ممکـن است به زبان بگـویند, اما واقعا در عمل از او رعایت اصول اخلاقى را نمى خواهند. همچنیـن توجه به رفتار بعضى از پسرها و مردها در اماکـن عمـومـى مثلا پارکها که مزاحـم دختـرها مى شوند و حتـى گاهـى آن چنان خشـونت نشان مـى دهند که بخـش قابل تـوجهى از پارک را تحت الشعاع قرار مـى دهند ایـن مطلب را تإیید مى کند. آنها به واقع این گـونه فکر مـى کنند که ایـن رفتارها از ناحیه آنها زشت نیست بلکه دختـران هستنـد که بایـد تمام مـوارد اخلاقـى را رعایت کنند. در حالى که همان طـور که گفتیـم یک سـوى انحراف یا عفت, مردان قرار دارند. البته دیدگاهـى در بیـن مردم وجـود دارد که مى گـوید: از آنجا که زنان پرورش دهندگان اصلى نسل هستنـد, پـاکـدامنـى آنها در محیط خـانـواده تـإثیـر اساسـى و تعیین کننده اى دارد. ایـن نکته گرچه قابل قبـول به نظر مـى رسـد, اما نمى تـواند دوطرفه بـودن انحراف و فساد اخلاقـى که یک طرف آن مردان هستند را انکار کند. از ایـن رو عفت و پاکدامنـى در رعایت اصـول اخلاق اجتماعى نیز دو طـرف دارد; زن و مـرد. بعلاوه مقاصـد سـوءاستفاده گرایانه و کامجـویانه برخى مردان که گاه آنها را در مقام فریب دختران و زنان نیز قرار مى دهد قابل چشـم پـوشـى نیست.
همچنیـن از آنجا که اکثر زنان آسیب دیـده متعلق به طبقه اجتماعى پاییـن, در اثـر فقر و یا محیط زجـرآور و طاقت فـرساى خانـواده, دچار فساد و فحشا مـى شـوند, عدم انجام اقدامات کافـى حکـومت یا دولت (و حتى شاید موسسات خیر خصـوصى) براى زنان آسیب پذیر جامعه (زنان مطلقه و یا بـى سرپرست و بیـوه به هر علت دیگر, زنان دچار فقر اقتصادى حتـى با داشتـن سرپـرست ـ و دختران و زنانـى که در محیط زجرآور و طاقت فرساى خانوادگى از سـوى پدر, مادر, نامادرى, برادر, شوهر ... مورد ظلـم و ستـم قرار دارند) و استفاده مردان فرصت طلب از این وضعیت, پاکدامنـى و سلامت زندگـى, بخشـى از ایـن دسته از زنان را مـورد تهدیـد جـدى قـرار داده است. بعلاوه ایـن زنان آسیب پذیر هستند که مقصر بـى عفتى و آثار ناشى از آن قلمداد مى شـوند. و شرایط حاکـم بر زندگـى آنها و استفاده مردان (به هر علتى) از ایـن شرایط در تحقق عفت عمـومى و سلامت اخلاق اجتماعى و نیز زندگـى طبیعى و سالـم ایـن دسته از زنان شدیدا مـورد اغماض قرار مى گیرند.
9ـ تحریکات و انگیزه هاى خارجى مانند نمایـش سکس از طریق فیلمها و مطبوعات ... و یا طرز لباس پوشیدن و آرایـش برخى از خانمها عوامل و انگیزه هاى خـارجـى در پیـدایـش و گستـرش فسـاد اخلاقـى, انحرافات جنسـى, مزاحمت و خشـونت نسبت به زنان و دختران که گاه منجر به ارتکاب جرم, هتک حرمت یا قتل آنها نیز مى گردد نقـش مهم و اساسى دارد.
مانند نمایـش سکس یا فیلمهاى تحریک کننده, یا نشریات و نوشته هاى محرک بى بند و بارى جنسى. طبیعى است هر چه ایـن گـونه تحریکات و انگیزشهاى خارجـى بیشتر و شدیـدتر باشـد, گسترش بـى بنـد و بارى جنسـى, فساد اخلاقـى, انحرافات و خشـونت, بیشتر و شدیدتر خـواهد بـود. در شرایط کنونى در جامعه ایـن گـونه فیلمها از طریق برخى فیلمهاى ویـدئویـى و یا ماهـواره اى در دسترس است. و هرچه را از ماهـواره نتوان دید از طریق بـرخـى فیلمهاى ویـدئویـى مـى تـوان مشاهـده کـرد. ایـن امـر, فساد را حتـى به داخل خانـواده ها نیز مـى کشـانـد. وضعیت نامطلـوب بـرنامه هاى صـدا و سیما و نـداشتـن استراتژى فرهنگى, اجتماعى روزآمد, نـو و خلاق براى برنامه سازى و ... بر دامنه مشکلات حاصل از فیلمهاى ویدئویى یادشده مـى افزاید.
10ـ بیگانه بودن با محیط و مردم
فـردى که سـالها در محیط کـوچک و بـا آداب و رسـوم خــــــاص و لازم الرعایه زندگى کرده و هرگز به خـود اجازه انجام عمل خلافى را نمـى داده است; وقتـى در محیط بزرگتر و جدیدى قرار گیرد و احساس آزادى عمل بیشتر بکند و همچنیـن داراى نابهنجارى عاطفـى, سستـى مبانى اخلاقـى و مذهبـى و عدم تربیت صحیح باشد, ممکـن است تعادل خـویـش را از دست داده و مرتکب رفتارهاى غیر اخلاقى, فساد اخلاقى و خشونت و یا مرتکب جرم گردد.
به طورى که در شماره هاى 1 و 2 عوامل بـوجودآورنده رفتارهاى مخل عفت عمـومـى و اخلاق اجتماعى ملاحظه کردیـم, محـرومیت جنسـى, علت اصلى مزاحمت, فساد اخلاقى و خشـونت نسبت به زنان و دختران است و هر گـونه محرک و انگیزه اى که به ایـن مسإله مربـوط مـى شـود یا عوامل و انگیزه هاى خارجـى محـرک, در ازدیاد پـدیـده هاى رفتـارى یادشده موثر خواهد بود.
بررسـى عوامل یادشـده در پیـدایـش و گسترش رفتارهاى غیراخلاقـى, مزاحمت, خشـونت نسبت به دختـران و زنان و فساد اخلاقـى, نه تنها مـا را به دلایل روانشناسانه بلکه به دلایل جـامعه شناسـانه یعنـى تـوجه جدى به شرایط اجتماعى حاکـم بر زندگـى افراد, کمبـودها و نقصانهاى موجـود در زندگى آنها در ارتکاب رفتارهاى مذکـور آشنا ساخت. بنابرایـن اگرچه انسانها داراى اراده بوده و بر اساس قوت و ضعف شخصیت و تربیت و التزام به مبانى مذهبـى یا اصـول اخلاقـى مى تـوانند اعمال و رفتار خـود را کـم و بیـش کنترل نمایند, اما آنچه مى بایست مورد عنایت جدى قرار بگیرد, ایـن است که اگر فردى از لحاظ شخصیت و تربیت و تـوجه به اصـول اخلاقى ضعیف باشد, ایـن اجتماع است که باید امکانات و برخـوردارى لازم از آموزش و تربیت صحیح را بـراى وى به وجـود آورد. و دوم اینکه بـاز هـم ایــــن دست انـدرکاران امـور فـرهنگـى, اجتماعى و اقتصادى جامعه انـد که مـى بایست مـوارد اقتصادى مـورد نیاز افـراد را تإمیـن کننـد و مشکلات فـرهنگـى و سـرخـوردگیها و معضلاتـى را که ریشه در مسـایل اجتماعى و فرهنگـى جامعه دارنـد را از طـریق کار کارشناسانه حل نمایند. تـوجه عملى به ایـن نکات, به جز در مـورد افراد شرور و خارج از اعتـدال و قانـون شکنان بـى بند و بار و گستاخ که راههاى کنترل و قانـونهاى مناسب خـود را لازم دارنـد, جامعه را به سـوى آرامش سوق مى دهد.
نکاتـى چند در پیشگیرى و عدم گسترش رفتارهاى غیراخلاقـى مخل عفت عمومى و اخلاق اجتماعى
پـس از بررسـى و تحلیل عوامل بـوجـودآورنـده پـدیده هاى رفتارى; مزاحمت, خشـونت نسبت به دختران و زنان و رفتارهاى غیراخلاقى مخل اخلاق و عفت عمومى جامعه براى پیشگیرى و عدم گسترش آن, با تـوجه به علل مطـرح شـده بـرخـى مـوارد پیشنهاد مـى گـردد:
1ـ به طورى که ملاحظه کردیـم, تجرد و موانعى (اقتصادى ـ اجتماعى و فرهنگـى ...) که براى ازدواج وجـود دارد و همچنیـن ازدواجهاى نامـوفق یا شکست, ناکامى و سرخـوردگى در زندگـى مشترک, از آنجا که موجب عدم تإمیـن روحـى, عاطفـى و نیز مـوجب محـرومیت جنسـى مى شود, زمینه ساز پیدایـش و گسترش رفتارهایى چـون مزاحمت, خشونت و فساد اخلاقـى است. در واقع ((زندگى خانـوادگى بدون عشق متقابل همسران فاقـد حـرارت روحـى و صمیمیت بـوده, اغلب شبیه به اغفال خویشتـن است.))(2) چنیـن فضاى سرد عاطفى اگر با عدم توافق فکرى و اخلاقـى یا مشکلات اقتصادى و یا مسایل دیگر تـوإم باشـد, فضاى ناسالـم خانـوادگى و زنـدگـى سخت و غیرقابل تحملـى را به وجـود مـىآورد که زمینه ساز انحـرافات و معضلات گوناگـونـى بـراى اعضإ خانـواده از جمله پیـدایـش مسایل اخلاقـى در مـرد و زن مـى شـود.
ازدواج قبل از تکمیل کامل رشـد جسمـى, روحـى, عاطفـى و پیـش از ظهور مشخص رشد اجتماعى, در واقع به نـوعى هدر دادن زندگـى است. براى کسانى که وارد زندگى مشترک مى شوند فراهـم بودن مسایل مالى و اقتصـادى یکـى از شـرایط لازم و اسـاسـى است. آمادگـى روحـى و عاطفـى, شناخت و واقع بینـى و برخـوردارى از آمـوزشهاى ضرورى در مورد مسایل گوناگون زندگى مشترک از جمله روابط خصـوصى زن و مرد در خانـواده, از دیگر شرایط لازم و اساسـى است که تإمیـن کننـده خـوشبختى, سلامت و پایدارى مثبت خانـواده ها است. زیرا وقتى زن و مرد در محیط خانواده از تإمیـن عاطفى و جنسى برخـوردار باشند, محیط جـامعه, محیط کـار و فعالیت, از رفتـارهـاى غیـراخلاقـــى, مزاحمت, خشـونت و فسـاد احتمـالـى بیشتـر مصـون مـى مـاند. از آنجا که در جامعه ما زنان و مـردان از آمادگیها و آمـوزشهاى لازم یادشـده برخـوردار نیستند, برنامه ریزى آمـوزشـى, فرهنگـى و اجتماعى بـراى آمـوزش بمـوقع دختـران و پسـران از سـوى نهادهاى مـربـوطه تحت نظر کـارشنـاسـان امـر و نیز آمـوزشهاى لازم بـراى خانـواده در مراکز مشاوره و دیگر مراکز آمـوزشى و فرهنگى لازم و ضرورى به نظر مى رسد.
2ـ بالا بردن سطح فکر عمـومى و شعور اجتماعى افراد و آشناسازى و حسـاس نمـودن آنها نسبت به مبـانـى اخلاقـى و مذهبـى بـا اجـراى بـرنامه هـاى آمـوزشـى صحیح به طـرق گـونـاگـون بـر اسـاس نظرات صاحب نظران و کارشناسان.
به واقع بایـد در نظر داشت, کاربـرد زور و اجبار در الزام مردم به مبـانـى اخلاقـى نه تنها از جنبه کارشناسانه صحیح نیست, بلکه در عمل نیز سـودمند واقع نمى شـود و زیانهاى احتمالـى بسیارى را نیز در بر دارد. آنچه درست و اصـولـى است کـوشـش در آشناسازى و حساس نمودن مردم از طریق برنامه هاى آمـوزشـى و فرهنگـى نسبت به مبانـى اخلاقـى است که سلامت جامعه و زندگـى افراد آن را تإمیـن مـى کند. در واقع ((فرهنگ, فشارى است بر غریزه حیـوانى انسان که تـوسط عقل به وجود آمده است.))(3) و به گفته ((ف.شیللر)) ((عقل روشـن, احساس اخلاقـى را بهتـر مـى سازد و عقل بـایـد راهنماى دل باشـد.))(4) بنابرایـن, آشناسازى و حساس نمـودن افراد جامعه به مبانـى اخلاقـى و بالا بردن سطح فکر و شعور اجتماعى آنها از طریق ابزارهاى فرهنگـى و عقلانـى میسـر است نه ابزارهاى زور و اجبار.
3ـ کاهـش تحریکات محیط با تإکید بر شیـوه هاى عقلانـى و فرهنگـى اگر چه کنتـرل نمایشها و یا ورود فیلمهاى تحـریک کننـده و دیگـر محصـولات فرهنگى که داراى خاصیت تحریک کنندگـى و به عبارتـى عامل پیـدایـش و گستـرش رفتارهاى غیراخلاقـى و فساد و انحـراف هستنـد ضـرورى به نظر مـى رسـد. اما بایـد تـوجه داشت با زور و اجبار و بدون بکارگیرى ابزارهاى منطقى و کارشناسانه و داشتـن برنامه هاى میان مدت و بلنـدمـدت با استراتژى روشـن و مشخص در جهت تـولید و تإمیـن نیازهاى گوناگـون افراد جامعه به محصـولات فرهنگى مختلف نمى تـوان با برخى محصولات ویدئویى و ماهواره اى مخرب سلامت اخلاق و عفت عمـومـى بـرخـوردى فعال و مثبت داشت.
در واقع, اصل, داشتـن تـوانایـى و قدرت برخـورد فعال و مثبت در منزوى ساختـن و منفعل کردن عوامل و انگیزه هاى خارجـى مـوثـر در پیدایـش و گسترش رفتارهاى غیراخلاقى, خشـونت و فساد است و نظارت و کنترل و استفاده از ابزارهاى قانـونى در مرحله دوم قرار دارد و مـوارد آن نیز بـا تـوجه به نظر کـارشنـاسـان و صـاحب نظران و مسوولان امر مى بایست تعیین شود.
همچنین متوجه ساختـن بانوان به عدم استفاده از لباسهاى نامناسب در جامعه و در محیط کار و فعالیت نیز مـى بایست بـا حفظ حـرمت و شخصیت آنها و بـا استفاده از ابزارهاى منطقـى و فـرهنگـى صـورت گیـرد به طـورى که پـوشیـدن لباسهاى نامناسب و یا خـودآراییهاى تحریک کننده و مبتذل, احساس کـوچکـى در فرد به وجـود آورده و او احسـاس کنـد که در جامعه جـایگـاه بـاارزشـى نـدارد. حتـى اگـر کارشناسان و برنامه ریزان در مـوراد مشخصى, نـوعى کنترل و نظارت قانـونـى را لازم دانستنـد, در آنجا نیز بـایـد شخصیت و احتـرام افراد حفظ شـود و کنترل لازم نیز در چارچـوب عقل و منطق و بـدون خشونتهاى تخریبى اعمال شود.
4ـ تـوجه واقعى به ایـن نکته که فساد و انحـراف در جامعه همیشه دو طرف دارد که در یک طرف آن, مردان قرار دارند. بنابرایـن عفت را بایـد از هر دو جنـس تـوقع داشت. در واقع عفت, تنها یک کالاى زنـانه نیست و مـردان نیز احتیـاج به عفت و پـاکــى و نزاکت در رابطه با زنان دارند و از ایـن رو در تربیت نسل جوان باید هم در پسـرهـا و هـم دختـرهـا پـاکـى اخلاق و عفت را پرورش داد.
همچنیـن مردى که در جامعه حصارها یا بایدها و نبایـدهاى اخلاقـى را رعایت نمى کند همان گـونه مى بایست هنجارشکـن و گناهکار تلقـى شـود که زنـى که پا از باید و نبایدهاى اخلاقـى بیرون مـى گذارد.
یعنـى نبـایـد به مـردان میـدان داد و تنها از زنان انتظار عفت داشت, بلکه بایـد به نقـش دو جنـس در سلامت نظام اخلاق اجتماعى و انضباط در اخلاق جنسى توجه نمود.
مـوارد مختلف دیگـرى نیز در پیشگیـرى و عدم گستـرش رفتـارهــاى غیراخلاقى مخل اخلاق و عفت عمومى موثر است. مانند ایجاد و تـوسعه مراکز تفریحات سالـم خصـوصا بـراى جوانان, وجـود علاقه به مسایل فکرى ـ هنرى و ورزشى و ... همچنیـن در مواردى فساد اخلاق, معلول رشد معیـوب شخصیت, حقارتهاى باطنى و عقده هاى درونـى افراد است. در ایـن گـونه مـوارد سـالـم سـازى, کـارى بسیـار دشـوار است که روان شناسان و متخصصان تعلیـم و تربیت, نقـش مهمى در ایـن موارد خواهند داشت.
نقـد و بـررسـى طـرح ((تـوسعه فـرهنگ عفاف)
در خصـوص طرح ((تـوسعه عفاف)) که اخیرا از سـوى شـوراى فرهنگـى اجتماعى زنان پیشنهاد شـده بـود در نقـاطـى در مبـاحث گذشته به مـواردى در زمینه نقـد و بـررسـى طـرح اشاره شـد و در اینجا به نکـاتـى در ایـن بـاره پـرداخته مـى شود.
1ـ رفتارهاى تإمیـن کننده عفت عمومى جامعه و تعلیم رابطه مناسب بین دو جنـس مخالف و تربیت نوجوانان و جوانان در ایـن راستا یک مسإله روانـى ـ تـربیتـى است. و از آنجا که ایـن مسإله امـرى شخصـى نیست و در آن دو نفر (زن و مرد) شرکت دارنـد, داراى جنبه اجتماعى است. در اینجا نفع جامعه مطـرح است و وظیفه اى در قبـال جامعه بروز پیدا مـى کند و تحقق آن در گرو رشـد شخصیت, قدرت فهم و ارزشهاى فرهنگى درونى شده افراد جامعه و نیز تإمیـن شرایط و امکانات لازم زنـدگـى براى خانـواده ها, جـوانان و زنان آسیب پذیر ... است.
بنابراین, بى توجهى و یا کـم توجهى به ایـن گونه زمینه هاى یادشده در شکل دهـى رفتار افراد جامعه و ذکر ناشیانه مطالب خشک اعتقادى و اخلاقى و یا مطالب کلیشه اى و بـى روح از تاریخ اسلام و حتـى ذکر مرگ و قیامت و ..., آن گونه که در طرح تـوسعه عفاف پیشنهاد شده است, نتیجه چندانى را در بر ندارد و در شرایط کنـونـى جامعه ما به دلیل استفاده بیـش از حـد و گاه کسل کننـده رسانه ها, از جمله صـدا و سیما, نهادهاى آمـوزشـى مـاننـد مـدارس و غیـره از ایـن شیـوه ها, نتیجه مـورد نظر به چنگ نمـىآیـد و برعکـس, گاه نتیجه معکـوس دارد و یا منجـر به مقاومت روانـى جـوانان و دیگر افراد مى گردد.
2ـ در خصـوص ابزار پیشبرد طرح ((تـوسعه عفاف)), گرچه طرح مذکور به ایجاد تسهیلات و زمینه سازى فـرهنگـى و اجتماعى در باب ازدواج اشاره نمـوده است, اما به طـور اساسـى فاقد زمینه هاى اجتماعى و روان شنـاسـانه لازم است. و ابزارهـاى پیشبـرد آن نیز چنـــــدان انـدیشیـده به نظر نمـىآیـد و بـرخـى همان طـور که اشـاره شـد, ابزارهایـى هستند که در طـى سالهاى اخیر, تجربه شده اما تقریبا ناکارآمد بـوده اند. باید توجه داشت, بایدها و نبایدها, قوانیـن و منشـورها, زمانـى کارساز است که زمینه پذیرش و درک آنها مهیا باشد.
همچنیـن باید در نظر داشت کاربرد زور و یا اجبار مردم به مبانى اخلاقـى نه تنها از جنبه کـارشنـاسـانه صحیح نیست, بلکه در عمل, لااقل در درازمدت سـودمند واقع نمى شود و زیانهاى احتمالى بسیارى را نیز در بر دارد. حتى اگر کارشناسان و برنامه ریزان در مـوراد مشخصـى, نوعى کنترل و نظارت قانـونـى را لازم دانستنـد, در آنجا نیز بایـد شخصیت و احترام افـراد حفظ شـود و کنتـرل لازم نیز در چارچـوب عقل و منطق اعمال شـود. ((بـراى رفاه اجتماعى در قبـال بروز جرایـم و اعتلاى سطح طرز تفکر و اخلاق و فرهنگ افراد جامعه, اقدامات تإمینى براى پیشگیرى پیـش از تدوین مجموعه هاى قوانیـن کیفرى موثر است.))(5) از طرفـى مصادیق رفتارهاى مخل عفت عمـومى نیز در طرح مشخص نشده است.
اهمیت مشخص بـودن این مصادیق در ایـن است که هر مصداقى با توجه به نوع مخاطبیـن یا افراد در بر گیرنده آن و نیز به لحاظ ماهیت و دلایل وجـودى آن, ابزار و یـا شیـوه بـرخـورد منـاسب خــود را مى طلبد. مثلا رابطه دوستى میان یک دختر و پسر در سنیـن نوجـوانى و جـوانـى اگر چه نـوعا زیانهاى احتمالـى در زمینه عقب افتادگـى تحصیلى یا بروز برخـى مشکلات اخلاقى و یا مسایل دیگرى را براى آن دو در بر دارد, اما ایـن رابطه با برخـورد سوءاستفاده گرایانه و یا رفتارهاى مخل عفت عمومى از سوى مردى در سنیـن میانسالى و یا با مسإله فحشا از سـوى بـرخـى از مردان و یا زنان تفاوت بسیار دارد. البته با تـربیت صحیح و تعلیـم رابطه مناسب بیـن دو جنـس مخالف به طـورى که در متـن مطلب حاضر بدان پرداخته شد, مى تـوان از بروز مشکلات احتمالى براى دختر و پسر و اجتماع جلـوگیرى کرد. ولـى در رابطه بـا فحشا اقـدامات لازم بـراى زنان آسیب پذیـرى که گرفتار ایـن مصیبت و مرگ تدریجـى مى شـوند و یا مردانى که اقدام به چنیـن اعمالـى مـى کننـد بـرخـورد دستگاههاى مختلف فـرهنگـى, اجتمـاعى و اقتصـادى متفـاوت خـواهـد بود ...
3ـ خـوددارى, مقاومت و پاکدامنى, امرى فردى است که البته اهمیت اجتماعى نیز دارد.
چطـور جامعه مـى تـوانـد در هر کـس یک نگهبان بگمارد. بلکه باید مسایل روانـى و تـربیتـى مـد نظر باشـد تا در فـرد حالت مقاومت ایجاد شود.
وقتى تربیت صورت گیرد خود شخص براى خـویـش مرزبندى مى کند. باید در نظر داشت اگر امر تربیتـى ناقص, بـى تإثیر و غیر کافـى باشد هیچ غرور و شرافت و لیاقتى در بین نخـواهد بـود و در ایـن صورت فـرد گـرفتـار دام فسـاد گشته و انـدیشه مقاومت در بـرابـر عمل نـامشـروع را به مغز خـود راه نمـى دهد.
4ـ اگر با بحران بلـوغ و غریزه جنسى در نـوجوانان و جـوانان با پند و انـدرز و نصیحت و یا ذکر مطالب اعتقادى به شکلـى کلیشه اى و بـى روح و یا تنها با منع و مجازات برخـورد کنیـم حاصل, همیـن است که امروز مشاهده مى کنیم.
بـایـد فـرامـوش نکـرد که نه منع شـدیـد والـدیـن و جامعه و نه محـدودیتهاى مذهبـى, هیچ کـدام به تنهایـى مسایل و مشکلات تربیت جنسـى نـوجوانان و جـوانان را پاسخ نگفته و حل نمـى کننـد. بلکه آنچه ضرورى است اصلاح بمـوقع شخصیت, تإمیـن مسایل زندگى روزمره و نیازهاى نـوجـوان و جـوان در زمینه هاى گـوناگـون است تـا بـا مشغولیت سالـم از تإثرات و تمایلات درونى بلـوغ و بروز احتمالى بلـوغ زودرس جنسـى و مشکلات احتمـالـى مصـون بمـاند.
5ـ از اقـدامات تـإمینـى ضـرورى بـراى حفظ اخلاق و عفت عمـومـى جامعه, نه تنها فراهـم سازى شرایط ازدواج و تسهیل آن, بلکه دادن آموزشهاى ضـرورى به دختـران و پسـران یا زنان و مردان در مـورد مسایل گوناگـون زندگـى مشترک از جمله آمادگیهاى روحـى و عاطفـى لازم و یا آمـوزش در زمینه روابط خصـوصـى زن و مـرد در خانـواده است. زیرا وقتـى روابط بیـن زن و شـوهر از نظر اخلاقى, عاطفـى و جنسـى, روابط صحیح و تإمیـن کننده اى باشـد احتمال بروز مزاحمت, خشـونت و فساد اخلاقـى از سـوى دو جنـس لااقل کاهـش مـى یابـد. به عبارتـى, هرچه در حـوزه هاى مجاز اجتماعى روابط زن و مرد صحیح تر باشد, در حوزه هاى غیرمجاز مشکل یا وجـود ندارد و یا بسیار کمتر است.
6ـ در طـرح ((تـوسعه عفـاف)) در خصـوص زمینه هاى لازم و سیاستهاى اجرایـى بـراى ظهور تـدریجـى فرهنگ عفاف در بنـد (5 ـ 6) چنیـن پیشنهاد شـده است: ((تعییـن و تحدید دقیق حـدود روابط زن و مرد در کـوچه و خیابان و کارخانه و اداره و مـدرسه و ... و ترویج و تبلیغ مستقیم و غیرمستقیـم آن.)) اول: در عبارت تعییـن و تحدید دقیق حـدود روابط, کلمه ((حـدود)) اضـافى است.
دوم: چنیـن سیاستـى نـامعقـول و نشـدنـى است. بـراى مثـال اگـر اجتماعات و محیطهاى مختلف اجتماعى مانند خانـواده, محیط تحصیل, محیط کار, اقوام و خـویشان, محیطهاى همسایگى را در نظر بگیریـم با روابط خانـوادگـى و روابط خـویشاونـدى, روابط شغلـى و همکار بودن, همکلاسـى یا هـم دانشگاهى بـودن, روابط همسایگى و غیره ... روبه رو هستیم. حالا اگر براى اشکال مختلف ایـن روابط با توجه به زمینه هاى گستـرده اشان و یا مثلا اگر زن و مردى داراى چنـد رابطه همسایگى, خویشاوندى, همکار بودن و ... باشند بخواهیـم ((تعییـن و تحدید روابط)), آن هـم از نوع ((دقیقش)) را انجام دهیـم دچار چه سرگیجه و احتمالا مضحکه اى خـواهیـم شد. به جاى ایـن سیاستهاى نامعقـول و وسـواس در مسایل جنسیتى بهتر است تعلیـم و تربیت که مى تواند مرزبندى تـوسط خود افراد را به دنبال داشته باشد و نیز تإمیـن زمینه هاى اجتماعى و شرایط زندگـى سالـم, مد نظر باشـد. آنچه معقـول و شـدنـى است, مـرزبنـدى روابط از سـوى شخص عاقل و تربیت شـده در یک محیط اجتماعى نسبتا سالـم بر اساس اصـول زشت و خـوب یا صحیح و ناصحیح و یا به تعبیـر دینـى حـرام یا حلال است.
ایـن طـرح با چنیـن سیاستهایـى در سطح نظرى با تـوجه به شـرایط زندگـى اجتماعى و گستره مسایل گوناگـون آن, نامعقـول و در مقام عمل نیز عقیم است.
7ـ انقلاب اسلامـى از ابتـدا در زمینه مسـایل مختلف فـرهنگــــى, اجتماعى, سیاسـى و ... و از آن جمله, در خصـوص مسایل گـوناگـون زیست اجتماعى, ادعاى جهانى بـودن داشته است که حتـى اگر از ایـن مسإله نیز صرف نظر کنیـم جامعه ایران با هـویت دینى به الگـویى معقـول و قابل عرضه که داراى قابلیت اجـرا در زنـدگـى امـروز و جهان کنونى باشد, نیاز دارد.
دیدگاه امام خمینى بنیانگذار جمهورى اسلامـى ایران نیز بر چنیـن جـداسازى استـوار نبـود. بلکه بر حضـور زنان و همدوشـى آنها با مردان در صحنه هاى مختلف سیاسـى, اجتماعى, فـرهنگـى و اقتصادى و حتـى نظامـى البته در یک محیط صحیح که همه جهات عفــــاف در آن محفوظ باشد تإکید داشتند.(6) در پایان ایـن بحث لازم به تـوضیح است که مطالب طرح شده در ایـن تحقیق از زبان نوجوانان و جـوانان و یا افـراد دیگـر از گفتگـوهاى انجـام شـده بـا ایـن افـراد در محلهایـى چـون پارک ساعى تهران, خیابـان ولیعصـر و حـدود پـارک مزبـور و ... و یـا در یکـى از دانشکـده هـاى دانشگـاه تهران در پاییز 1376, استخراج شده است. پایان
پى نوشت :
1ـ دانـش, تـاج زمـان, مجـرم کیست؟ جـرم شنـاسى چیست, ص193.
2ـ کوچتکف. و.د, و لاپیک.م, روانشناسى و تـربیت جنسـى کـودکان و نوجوانان, ص17.
3ـ همان, ص6.
4ـ همان, ص7 ـ 6.
5ـ دانـش, تـاج زمـان, مجـرم کیست؟ جـرم شنـاسـى چیست, ص236.
6ـ رجـوع شـود به سخنان امـام خمینـى از جمله سخنـان ایشـان در صحیفه نـور, ج19, ص280 (چاپ اول, بهار 1368) و ج20, ص172 (چـاپ اول, 1369).