مـراسـم عروسـى در هزاوه; زادگـاه امیـرکبیـر
در باره گذشته هزاوه در فرهنگ اعلام جغرافیایـى ایران آمده است: ((ایـن قصبه از قـرإ قـدیمـى, داراى چشمه سارهاى متعدد و آبهاى گـوارا, تاکستانهاى فراوان و هـواى نشاطآور است و مـولـد مردان بزرگ ماننـد امیرکبیر و مـرحـوم میـرزا بزرگ قائم مقام و میـرزا ابـوالقاسـم قائم مقام مـى باشـد. ایـن قصبه در گذشته اهمیت زیاد داشته و یکـى از آبادتریـن آبادیهاى فراهان و مسکـن جماعتـى از اشـراف و بزرگان و علما بـوده است.)) هزاوه در شمال غربـى اراک به فاصله 15 کیلـومتر قرار دارد و مراسـم زناشـویى خاص خـود را دارد که در زیر مى خوانیم:
اجازه شـوهـردادن دختـر بـا پـدر و مادر است و هـر کـس را آنان انتخاب کنند, دختر قبـول مـى کند. معمـولا دختر و پسر همـدیگر را مى شناسند زیرا اغلب در یک محله و با هـم بزرگ مى شوند اما پس از نامزدى از دیدار یکدیگر منع مى شـوند و اگر میهمانى نیز بیـن دو خانـواده پیـش آید دختر را از شرکت در میهمانـى منع مـى کنند تا بـرخـوردى بیـن او و پسـر به وجـود نیـاید.
مراسـم نامزدگیران نیز در هزاوه وجـود دارد یعنى وقتـى صحبتهاى مقـدماتـى میان دو خانـواده انجام شد و تـوافق حاصل شـد مراسـم نامزدگیـران را با دعوت فاملیهاى دو طـرف در خانه عروس بـرگزار مى کنند و معمولا با شیرینى و میوه از میهمانان پذیرایى مى شـود و خانـواده داماد نیز حلقه نامزدى و هدایایـى براى عروس مـى برند. هدیه بردن به خانه عروس با تـوجه به طـولانى بـودن دوران نامزدى تنها در سـالهاى آخـر انجـام مـى شود.
از کارهاى جالب دوران نامزدى, بـردن باغ اسپارکـن (اسپار یعنـى بیل زدن و شخـم کردن زمیـن) از طرف خانواده داماد براى خانواده عروس است. یعنـى در سالهاى آخر نامزدى در فصل بهار که زمان باغ اسپار است عده اى کارگر تـوسط خانـواده داماد اجیر مى شـوند و به بـاغ متعلق به خـانـواده عروس فـرستـاده مـى شـونـد و خـرج بـاغ اسپـارکنها را نیز خـانـواده دامـاد مـى پردازد.
هدیه هایى هـم که به خانه عروس فرستاده مى شـود یکى به مناسبت شب چله بزرگ (شب اول زمستان) است که شامل طلا و یا لباس بـراى عروس و میـوه هایـى نظیر هندوانه و پرتقال و شیرینـى و آجیل مـى باشد.
یکى هـم شب عید نوروز است که روغن و گـوشت و برنج همراه هدیه اى براى عروس مـى فرستند. در شب عید فطر هـم میـوه و شیرینـى مناسب فصل و هدیه فرستاده مى شـود. هر بار نیز معمولا هدیه ها را در چند مجمعه قـرار داده و تـوسط کارگـر یا پسـران فامیل به خانه عروس مى فرستند.
در دوران نـامزدى خـانـواده دامـاد, خـانـواده عروس را میهمـان مى کنند که غیر از عروس همه افراد خانـواده دعوت را مـى پذیرند و به خانه داماد مى روند و گاهى نیز خانواده عروس, خانـواده داماد را میهمان مى کنند که در آن زمان نیز عروس خـود را از نظر داماد پنهان نگه مى دارد.
مهریه را نیز وقتـى عروسـى نزدیک مى شـود, تعییـن مى کنند. بیشتر خانـواده هاى عروسها ترجیح مـى دهنـد بـراى دختـرشان مهریه ملکـى بگیرند; یعنى باغ یا خانه و صحبت میان مردهاى خانـواده در ایـن مورد جریان مى یابد تا به تـوافق برسند. جهیزیه دادن به دختر از طرف خانواده او متداول است و معمـولا وسایل زندگى براى حداقل دو نفر به او داده مى شود.
براى خرید وسایل عروس معمـولا پـدر و مادر داماد و خـود داماد و پـدر و مادر عروس و در بعضـى خانـواده ها (اخیـرا) خـود عروس به بازار مى روند و به خرید لباس و لـوازم آرایـش و طلا مـى پردازند. بدیهى است که ایـن وسایل با پول داماد خریدارى مى شود. در هزاوه نیز لبـاس و کفـش و کیف عروس سفید است.
در هزاوه به عروس خیلـى سخت مـى گیرند; یعنـى پدر و مادر, اجازه دیدن داماد را در دوران نامزدى و حتى پـس از انجام مراسـم عاقد نیز به او نمـى دهند. گاهـى ممکـن است دخترى که به مردى خارج از روستاى هزاوه و به غیر از بستگان خـود شـوهر کرده, تا شب عروسى داماد را نمى بیند.
معمـولا جیهزیه عروس را دامـاد و پـدر عروس از اراک مـى خـرنـد و فرداى روز عروسـى آن را به خانه دخترشان مـى فرستنـد. ضمنا براى خواهران داماد نیز پیراهـن مى خرند; یعنى اگر داماد چهار خـواهر داشته باشد چهار قواره پیراهنى نیز باید براى آنها بخرد و ایـن هدیه ها را مـوقع بردن عروس به خانه داماد مـى برند. هر چند نفرى نیز که در بـردن جهیزیه ها کمک مـى کننـد از طرف داماد هـدایایـى مـى گیـرنـد و معمـولا هـر کـس بارش سنگیـن تـر باشـد هـدیه اش نیز گران قیمت تر خواهد بود.
آرایـش عروس, شب قبل از عروسـى انجام مى شـود که بیشتر همان وقت که بـراى خـریـد وسـایل عروسـى به اراک مـى رونــد او را نیز به آرایشگاه مـى برند. اگر عروس را با خـود به خرید نبرنـد باید شب قبل از عروسى توسط خانـم بنداندازى که در هزاوه هست آرایش شود.
برخـى هـم ترجیح مـى دهنـد عروس را تـوسط خانمهاى باسلیقه فامیل آرایـش کنند. شب قبل از عروس بران, مراسـم حنابندان انجام مى شود که حنا را از خانه داماد, خـویشاونـدان نزدیک او به خـانه عروس مى برند و ابتدا یکـى از کسانى که با حنا رفته است و از سایریـن بزرگتر یا برخوردار از احترام بیشترى است هدیه اى که معمولا پـول مـى بـاشـد به عروس مـى دهـد و سپـس ایـن کـار انجـام مـى شـود.
یک پسـربچه کمى از حناى دست عروس را مى قاپـد و فرار مـى کنـد با ایـن امید و باور که فرزند اول عروس پسر شـود. معمـولا در هزاوه دو نـوع حنا درست مـى کننـد. یکـى حناى خالص بـراى عروس و دیگرى حناى مخلـوط با آرد که براى صرفه جـویـى و جهت استفاده اطرافیان که تعدادشان زیاد است, آب مـى گیرنـد و ایـن حنا کمـرنگ تـر است.
در کنار ظرف حناى مخصوص عروس مقدارى نقل و نخـودچى هـم مى ریزند تا وقتى او حنا را در دست مى گیرد, نقل و نخودچى و کشمـش و پـول خـرد را نیز روى سر او بپاشند. صبح روز بعد از حنابنـدان عده اى از خانه داماد بـراى حمام بـردن عروس به خانه او مـى رونـد و با زدن دایره (دف) شادىکنان او را به حمام مـى برند. پـس از بازگشت از حمام در خـانه عروس به خـرج داماد به همه میهمـانان نـاهـار داده مى شود و مراسـم شادى باز هـم با زدن دایره که مـى شـود گفت تنها وسیله شـادى و جشـن اهـالـى است و فقط در جلسه هـاى زنـانه استفـاده مـى شـود, همـراه بـا پـایکـوبـى ادامه پیـدا مـى کنـد.
در اتاقـى که مراسـم عقد انجام مى شـود یک سفره پهن شده و در آن پنیر و سبزى و نان و گـردو و ماست و قـرآن و آینه و گاه نیز یک ظرف آب که داخل آن کمى گندم و جـو ریخته اند قرار داده مى شود که بعدا از آب ایـن ظرف بـراى بـریـدن چله استفـاده مـى شـود. (چله عارضه اى است که به هر کـس بیفتد اثر خاصى در او به جاى مى گذارد مثلا اگر به زن زائو چله بیفتد پس از آن آبستـن نمى شود) عروس را نیز پـس از مراسـم عقـد براى آنکه از چله درآید, زیر ناودان رو به قبله مى برند و از ایـن آب, روى سرش مـى ریزنـد. البته قبلا سر او را با پلاستیک یا پارچه اى ضخیـم مـى پـوشانند که خیـس نشـود و کسانى هـم که به آنها چله افتاده است کمى از ایـن آب را مى برند و روى سـر خـود مـى ریزنـد تـا از چله درآیند.
بـراى آنکه کسـى نتـوانـد بخت عروس و داماد را ببنـدد, یکـى از بستگان ضمـن اجراى مراسـم عقد قفلى را در اتاق عقد مى برد و قفل مى کند و هنگامـى که عروس و داماد به حجله مـى رونـد ایـن قفل را باز مى کنند.
قندساییدن روى سر عروس نیز در اتاق عقـد رسـم است که براى ایـن کار کله قند پاى سفره عقد را تکه مـى کنند و دو تکه آن را روى سر عروس به هـم مى سابند. قسمتـى از ایـن قند را به کسى که آنها را روى سر عروس مى سابد, مى دهند و رسم بعضى هم چنیـن است که مقدارى از ایـن قندها را مى کـوبند و با آن براى عروس کاچى درست مى کنند که ایـن کار را معمـولا مادر عروس در روز دوم عروسى انجام مى دهد و به آن بـرشت دوروک یـا زیـره جـوش مـى گـویند.
هنگام اجراى مراسـم عقد کسانـى که طلاق گرفته اند یا بدبختیهایـى دارنـد نبایـد در اتـاق بـاشنـد و بخصـوص کسـانـى که قنـدها را مـى سابند, نباید دو شوهره شـده و یا طلاق گرفته و یا شـوهرانشان مرده باشند.
مـوقع اجراى مراسـم عقد وقتـى عاقد مى خـواهد از عروس بله بگیرد یکـى از افراد نزدیک فامیل داماد باید به او زیرزبانـى بـدهد و معمـولا مبلغى پـول یا سکه اى طلا مـى دهنـد تـا عروس بله بگـویـد.
عصـر همان روز چنـد نفـر از مردان که فامیل نزدیک عروس و داماد هستند, بازوهاى عروس را گرفته و او را به خانه داماد مـى بـرنـد که البته ایـن کار نیز ترتیبـى دارد. ابتـدا دختر تـوسط پـدر و عموى خود از خانه خارج شده و همراه با صلوات افرادى که همراهـش هستند تا حد معینى که خانـواده عروس, حد خـود مى دانند مـىآید و سپـس پـدر و عمـوى داماد, عروس را تحـویل گـرفته و او را تا در خانه داماد مى برند و به خانمها مـى سپارند و مردها به داخل خانه نمى رونـد. در آنجاست که زدن دایره و شادى خانمها شروع مـى شـود, تا وقتى که نـوبت به حجله رفتـن عروس و داماد مى رسد. وقتى عروس به نزدیکى خانه داماد مى رسد رسـم بر ایـن است که داماد پیش آید و یک انار یا یک عدد سیب سـرخ را به طـورى که از بالاى سـر عروس بگذرد پرتاب کنـد. رسـم است تـوسط کسانـى که براى بردن عروس به خانه او مـى روند با بـوته هاى خشک آتشـى برافروخته شـود و مـوقع حـرکت عروس نیز به طـرف خـانه دامـاد, همسـایه ها بـراى احتـرام گذاشتـن به خانواده هاى عروس و داماد در مسیر او آتش روشن کنند.
کار دیگرى که همسایه ها انجام مى دهند انداختـن قـواره پارچه روى سر عروس است. یعنى وقتـى عروس را مـى برند از در خانه هر کـس که رد مى شـود به نشانه احترام یک تکه پارچه روى سر او مـى اندازند. مـوقع انداختـن ایـن پارچه ها اطـرافیان مـواظب هستنـد که تاج و آرایـش عروس خراب نشـود و هر پارچه اى را که مى اندازند اطرافیان عروس بـرمـى دارنـد و فـرداى روز عروسـى در میان هر پارچه تکه اى نبات یا کمى شیرینـى مـى گذارند و آن را به خانه صاحب پارچه باز مى گردانند.
اگـر دایره اى را که براى اجـراى بـرنامه هاى شاد عروسـى استفاده مى کنند از کسـى قرض گرفته باشند وقت تحـویل دادن مقدارى نبات و شیرینى در آن مى ریزند.
عروس وقت حرکت بایـد با پاى راستـش قـدم بردارد و وقتـى هـم که وارد خانه داماد مى شود, ابتدا باید پاى راستـش را به داخل خانه بگذارد و در موقع رفتـن به حجله گاه نیز همین کار را انجام دهد.
عروس را که مـى برند دو نفر از نزدیکان او ماننـد خـواهر و خاله او نیز به خـانه داماد مـى رونـد و تـا پـایان مـراسـم در آنجـا مى مانند و بعد خبر آن را براى مادر عروس مـى برنـد که البته اگر آنها که خبر مى برند نسبت به خانـواده عروس غریبه باشند یعنى از نزدیکان او ماننـد خـواهـر یا خاله و یا عمه اش نبـاشنـد پـس از آوردن خبر داماد شدن داماد, از طرف مادر عروس هدیه اى مـى گیرند.
نکته هاى دیگـرى نیز وجـود دارد که مـربـوط به حجله خـانه است از جمله: کفـش عروس را باید داماد از پایـش درآورد, داماد که وارد حجله مى شود عروس باید بلند شود تا غمـش بریزد, عروس باید پایـش را روى پـاى دامـاد بگذارد و فشـار دهـد.
قبل از آنکه عروس را ببرند, پـدر او چادرش را سه بار دور سر او مى چـرخاند و مى گـویـد هفت تا پسر یک دختـر; یعنـى آرزو مـى کنـد فرزندش در طول زندگى خـود داراى هفت پسر و یک دختر شـود. البته اگر پدر عروس بیـش از یک زن گرفته باشد ایـن کار را عموى او یا پـدربزرگ او که یک زن بیشتـر نگـرفته است انجـام مـى دهد.
وقتـى داماد به خانه عروس مى رود و روى تخت مـى نشینـد یک پسربچه را در آغوش او مى گذارند و معتقدند ایـن کار باعث مـى شـود فرزند اول او پسر باشد. موقع بردن عروس, جلـو او آینه و چراغ مى گیرند که معمـولا چـراغ آن چـراغ تورى است.
روز عروسى قبل از بردن عروس, داماد به اتفاق چند تـن از دوستان خـود به امامزاده سلطان احمد(ع) مى رود و پـس از زیارت و گفتگـو با دوستان متإهل خـود به خانه عروس مى رود, که به آن دامادگردش مى گـویند. در خانه عروس براى داماد تخت زده مى شـود و در جلو آن آینه و گل و قـابهاى شیـرینـى و میـوه مـى گذارنـد و دامـــاد و همراهانـش پـس از خوردن شربت و شیرینى از خویشان عروس خداحافظى مـى کننـد و مـى رونـد. داماد هنگام بـردن عروس که عصـر همان روز انجـام مـى شـود به خانه عروس نمـىآیـد بلکه در خانه خـود منتظر مى ماند.
سـومیـن روز عروسـى مراسـم دامادسلام در خانه پـدر عروس بـرگزار مـى شـود و این اولیـن میهمانـى است که عروس و داماد در آن شرکت مـى کننـد. معمـولا با تـوجه به وضع مالـى خانـواده عروس در ایـن میهمانـى عده اى از افـراد هر دو خانـواده دعوت دارنـد که بـراى افـراد نزدیک به داماد مثل برادرها, خـواهرها و زن بـرادرهاى او هدایایى در نظر گرفته مى شود که بیشتر ممکـن است لباس باشد یعنى پیـراهـن و جـوراب و ... که بـراى خـود داماد و پـدر و مادر او معمـولا هدیه هاى گرانبهاترى در نظر مـى گیرند. مثلا براى داماد یک قـواره پـارچه کت و شلـوارى هـدیه منـاسبـى محسـوب مـى شود.
مراسـم روز هفتـم مربـوط به هدیه دادن است که در برخى از مناطق دیگر به پاتختى معروف است. روز هفتـم عروسى, فامیلهاى نزدیک دو خانـواده قبل از ظهر به خانه عروس مـى رونـد و ناهار را در خانه آنها مى خورند و مراسم هدیه دادن نیز در ایـن روز انجام مى شود که معمولا افراد فامیل پـول و لـوازم خانه به عروس و داماد مى دهند.
البته فامیلهاى عروس بیشتر وسیله زنـدگـى که عروس با آنها سر و کار دارد و فامیلهاى داماد پـول که به درد داماد بخـورد. برخـى از خانـواده هاى وابسته به داماد نیز بهتر مى دانند روز هفتـم را براى خانـواده هاى وابسته به عروس بگذارند و خـود یکى از روزهاى قبل از هفتـم, هـدیه خـود را مـى دهند.
منبع: هزاوه, زادگاه امیرکبیر, محمـدجـواد ضیغمـى, ص115 ـ 105.