مراسم ازدواج ترکمنها زن و خانواده ، فرهنگ و آداب محلى قسمت 10


زن و خانواده, فرهنگ و آداب محلى (10)
مراسم ازدواج ترکمنها

 

 

ترکمنها پدرتبار هستند. آنها قبل از این قرن داراى خانواده هاى گسترده بسیار بزرگ با یک رییس خانواده (پدر) مقتدر و مستبد بوده اند. خانواده کوچکتر و هسته اى (زن و شوهرى), در قرن حاضر و به تدریج در میان آنها پا گرفته است.
در میان ترکمنها, فعالیتهاى زن و مرد به طور جداگانه مشخص شده است. مردان کارهاى کشاورزى و دامدارى را انجام مى دهند در حالى که زنان به کارهایى همچون برپا کردن و برچیدن (اى) (آلاچیق ترکمنى), تهیه آرد, چیدن و خشک کردن میوه, دوشیدن شیر گاو و گوسفند, قالى بافى, نمدمالى, تهیه لبنیات و تمیز کردن پشم مى پردازند. گذشته از آن, زنان فعالیتهاى دیگرى همچون بزرگ کردن بچه, نگهدارى کودک, آشپزى و شست و شو را انجام مى دهند.
در جامعه ترکمن, زنان در طبقه پایینتر از مردان قرار مى گیرند. زنان نمى توانند با مردان در یکجا و در یک محوطه باشند. زنان جوان باید از بزرگان خانواده اطاعت کنند و آنها همچنین باید همواره و حتى در میان زنان آهسته صحبت کنند.
ازدواج, بخصوص از جهت اقتصادى در میان ترکمنها اهمیت دارد. ترکمنها داراى اجداد مشترک در تمام رده ها هستند. یعنى در خانواده داراى یک جد مشترک (پدر) بوده, در طایفه نیز جد مشترکى دارند که فاصله اش بیشتر است همین طور تا سطح قبیله و کل جامعه ترکمن که ((اغوذخان)) جد مشترک همه آنهاست, در نتیجه ترکمنها در هر رده با هم نزدیکى و قرابت داشته و داراى جد مشترک هستند.
بنابراین, در میان ترکمنها, ازدواج به مفهوم وصل کردن خانواده ها و داراى جد مشترک شدن, بى معنا است. زیرا همواره این مورد در بین آنها وجود دارد. ازدواج در بین ترکمنها از این جهت مهم است که باعث مى شود یکى از افراد فعال اقتصادى یعنى زن, از خانواده دهنده زن یعنى خانواده (عروس) کم مى شود و در مقابل یک عضو فعال به خانواده گیرنده زن (یعنى خانواده داماد) اضافه مى شود. بنابراین خانواده اى که زن را مى گیرد باید به خانواده اى که زن را مى دهد شیربها بپردازد.
فاصله سنى در میان ترکمنها مسإله اى نیست. در گذشته مرد پنجاه ساله با دختر هشت, نه ساله و زن سى ساله با پسر پانزده ساله ازدواج مى کرد. گاهى نیز ازدواج در سنین پایین براى دو طرف (زن و شوهر) اتفاق مى افتاد. در حال حاضر سن ازدواج در میان ترکمنها بالا رفته است.
ترکمنها به ازدواج به عنوان یک رسم زندگى و یا چیزى طبیعى, مثل چیزهاى دیگر نگاه مى کنند. ازدواج و تولیدمثل به قدرت خانواده و طایفه مى افزاید و رشد جمعیت را تسریع مى کند.
در جامعه ترکمن معمولا پدر براى پسرش زن پیدا مى کند و قراردادهاى مربوط به ازدواج را انجام مى دهد. شیربها, نیز به وسیله پدر داماد به پدر عروس داده مى شود. اگر داماد در هنگام ازدواج مستقل بوده یعنى بیوه باشد یا بخواهد زن دوم بگیرد, در این صورت خودش باید قراردادهاى مربوط به ازدواج را انجام داده و شیربها را بپردازد. اگر پدر عروس فوت کرده باشد, شیربها به بزرگترین مرد خانواده پدر عروس که معمولا بزرگترین برادرش است, داده مى شود.
معیار انتخاب همسر در میان دهندگان و گیرندگان زن فرق مى کند. خانواده زن ترجیح مى دهند که دخترشان را به خویشاوند نزدیک و تقریبا هم سن, نه به غریب, حتى ازدواج نکرده, شوهر دهند. در حالى که براى خانواده داماد (گیرندگان زن), عروس ازدواج نکرده, براى داماد ازدواج نکرده, سالم بودن عروس و فعال بودن او و بچهآوردن مهم است.
آداب و رسوم مربوط به ازدواج ترکمنها مفصل و طولانى است. نخستین مرحله ازدواج تعیین مخارج و شیربهاست. در میان ترکمنها تعیین کننده شیربها معمولا وضعیت تإهل مرد است یعنى: مرد یا مجرد است یا بیوه و یا متإهل; هر یک از اینها مى توانند یا با دختر ازدواج کنند یا با زن بیوه. مرد مجرد با دختر مجرد, 10 مال شیربها لازم دارد. مرد بیوه با دختر مجرد, 20 مال شیربها لازم دارد. علتش این است که اولا دختر مجرد باید جایى رود که قبلا زنى آنجا بوده و بعد مرده است. این مسإله براى دختر مجرد چندان خوشآیند نیست و معمولا کسى که زنش مى میرد سنش بالاست. از طرفى معمولا چند تا بچه هم دارد, به همین دلیل خانواده دختر, دخترشان را با اکراه مى دهند و اگر بخواهند این کار را انجام دهند مال بیشترى طلب مى کنند. (یک گوسفند یا یک شتر را یک مال گویند, اما امروز جاى مال را پول نقد گرفته اما سبتها حفظ شده است).
اگر دختر مجرد با مرد متإهل ازدواج کند 30 مال, شیربها لازم دارد. اگر زن, بیوه باشد پسرهاى مجرد با او ازدواج نمى کنند مگر اینکه زن شوهر مرده, زن برادر مرد باشد که به عقد وى (یعنى برادر کوچکتر) در آید.
چون پسرهاى مجرد با زنان بیوه ازدواج نمى کنند این زنهاى بیوه الزاما یا با مرد متإهل ازدواج مى کنند یا با مرد بیوه که در این صورت میزان شیربهاى زنان بیوه بالاست; یعنى بیشتر از مقدارى است که اگر زن بیوه با برادرشوهر مرده خود ازدواج مى کند. شیربهاى زنهاى دوم تا چهارم نیز معمولا بیشتر از زن اول است. شیربها به اضافه مخارج عروسى باید به وسیله داماد (معمولا پدر داماد) پرداخت شود. شیربها براى دختر و پسرى که براى نخستین بار ازدواج مى کنند 10 مال است.
جشن ازدواج معمولا در هفته هاى آخر پاییز یعنى وقتى که چیدن پنبه آغاز مى شود, انجام مى گیرد. البته لازم به تذکر است که این امر, امروزه مصداق کاملى ندارد و ترکمنها هر وقت که صلاح بدانند ازدواج مى کنند.
سه یا چهار زن از خویشاوندان داماد مقدارى نان را در سفره اى گذاشته و به خانه پدر عروس مى روند. پس از سلام و احوالپرسى و خوردن چند استکان چاى, یکى از زنان سفره را باز مى کند و نان را میان افرادى که حاضرند تقسیم مى کند. در آن زمان پدر عروس نیز گوسفندى را قربانى کرده و با گوشت آن غذایى به نام ((باترمه)) درست کرده و از مهمانان و نیز چند تن از همسایگان پذیرایى مى کند. پدر عروس با انجام این عمل موافقت خود را با عروسى اعلام مى دارد.
روز بعد, پدر داماد چند تن از ریش سفیدان طایفه خود را براى نهار یا شام دعوت مى کند. او در باره عروسى پسرش با آنها به صحبت و مشورت مى نشیند. آنها به او تبریک گفته و هزینه عروسى و شیربها را برآورد مى کنند. اگر پدر داماد به آن میزان پول نداشته باشد, ریش سفیدان هر کدام طبق وضعیت مالى خود مقدارى پول به او مى دهند. فرداى آن روز چند نفر از افراد خانواده داماد به نزدیکترین شهر رفته و لوازم مورد نیاز عروسى را فراهم مى کنند.
دعوت شدگان یک روز قبل از عروسى آمده و در منزل پدر داماد یا خویشان خود اقامت مى کنند. روز بعد, این جماعت همراه با چند نفر ریش سفید طایفه داماد براى آوردن عروس به خانه پدر عروس مى روند. در گذشته عروس را با شتر مىآوردند اما این روزها با ماشین به خانه داماد مى رود.
وقتى مردم به منزل پدر عروس مى رسند همه آنها به جز مادر و بزرگترین خواهر داماد, از ماشین پیاده شده و قدم به منزل پدر عروس مى گذارند. گروهى از زنان فامیل عروس به آنها خوشآمد مى گویند و هر زن خویشاوند عروس, پاى یک زن خویشاوند داماد را گرفته و سعى مى کند او را به زمین بزند.
پس از آن همه آنها به منزل پدر عروس وارد شده و به اتاقها یا ((اى))هایى که براى این کار در نظر گرفته شده است مى روند. مردان و زنان به اتاقها یا ((اى))هاى جداگانه مى روند و با چاى و غذا پذیرایى مى شوند. عروس را با ندیمه هایش به اتاق یا ((اى)) خویشاوندانش مى برند.
پس از صرف غذا و چاى یکى از مردان خویشاوند داماد مى گوید: ((ما حالا غذا خوردیم, بنابراین وقت رفتن است)).
یکى از ریش سفیدان طایفه عروس در جواب مى گوید: ((خوب ... خداحافظ ... اما چیزى را که آورده اید بدهید.)) پیرترین ریش سفید طایفه داماد شیربها را مىآورد و در یک دستمال قرار مى دهد و به ریش سفید طایفه عروس مى دهد. او نخست پول را مى شمارد و مقدار کمى از آن را در همان دستمال گذاشته و به ریش سفید طایفه داماد پس مى دهد. پس از آن آخوند یا یکى از ملاها سوره اى از قرآن مجید را قرائت مى کند و بعد همه از اتاق خارج مى شوند.
ریش سفید طایفه داماد به زنان طایفه داماد مى گوید: ((ما اجازه گرفتیم ... شما مى توانید عروستان را به خانه ببرید.)) این زنها که بیشتر زن برادر یا زن دایى و یا زن عموى داماد هستند پس از شنیدن این کلمات به اتاق یا ((اى)) عروس و ندیمه هایش مى روند و در مقابل ندیمه هاى عروس مى نشینند. اگر عروس, زن اول داماد نباشد, نخست باید مقدارى پول به ندیمه ها داده شود تا اجازه رفتن به اتاق را بدهند. وقتى آنها وارد اتاق شدند عروس در میان زنان دو خانواده مى نشیند. در این موقع یکى از زنان خانواده داماد یک چادرشب قرمز بر روى عروس مى اندازد تا با آن عروس را بپوشاند اما یکى از ندیمه هاى عروس (تعداد این ندیمه ها گاهى به 30 نفر رسیده است) آن را به طرف او پرت مى کند. این کار سه بار تکرار مى شود. در بار سوم, زن چادرشب را با ترشرویى مصنوعى روى سر عروس انداخته و به سختى او را در آغوش گرفته و سعى مى کند او را از اتاق بیرون ببرد. در این هنگام زنان خانواده عروس با او نزاع مى کنند و زنان دیگر خانواده داماد هم وارد نزاع مى شوند. در این حال چند نفر از زنان خانواده داماد از فرصت استفاده کرده عروس را به بیرون اتاق مى برند. پس از این اتفاق, نزاع ساختگى پایان مى گیرد.
بعد از اینکه عروس را از اتاق بیرون آوردند, مردان و زنان طایفه عروس, او را دور کرده و به طرف ماشین مى برند.
عروس همراه با چند نفر از ندیمه هایش سوار ماشین مى شود. جهیزیه عروس را نیز در ماشین مى گذارند. وقتى ماشین شروع به رفتن مى کند, خویشاوندان عروس به طرف آن سنگ و کلوخ پرتاب مى کنند.
وقتى عروس به منزل داماد مى رسد آنجا بسیار شلوغ مى شود. زنان خانواده داماد, برنج و ((باترمه)) مى پزند و تمام بزرگسالان, جوانان, بچه ها و دیگر زنان, منتظر آمدن عروس هستند. زنان معمولا لباس نو پوشیده و با خود نوعى شیرینى به نام ((قتلمه)) مىآورند. ((قتلمه)) را در سفره اى گذاشته و به عنوان هدیه به مادر داماد مى دهند. مادر داماد نیز در عوض براى آنها روسرى, پارچه یا چیز دیگر مى فرستد.
وقتى ماشین عروس به منزل داماد مى رسد, عروس و دیگران از ماشین پیاده مى شوند. پدر داماد به آنها خوشآمد مى گوید. مادر داماد مقدار کمى آرد گندم به عنوان نشانه خوشبختى و برکت روى سر عروس مى ریزد, تمام خویشاوندان داماد, میوه, خشکبار و سکه هاى پول از کنار داماد به داخل جمعیت مى ریزند که به وسیله مردان, جوانان و بچه ها جمعآورى مى شود.
عروس و ندیمه هاى او به یک اتاق یا ((اى)) که متعلق به نزدیکترین خویشاوند داماد است برده مى شوند. چند نفر از زنان جوان خانواده داماد از قبل در اتاق بوده و در را بسته اند. براى اینکه در را باز کنند یکى از ندیمه هاى عروس مقدارى پول در دستمال گذاشته و از سوراخ در به آنها مى دهد و مى گوید: ((براى شماست)).
زنان جوان پس از گرفتن پول در را باز کرده و بیرون مى روند. در این هنگام عروس خیلى خسته است. ندیمه ها, عروس را در اتاق مى نشانند. اتاق با آمدن زنان و دختران خویشاوند داماد شلوغ مى شود.
ریش سفیدان, ملاها و سایر مهمانان مرد در اتاق دیگرى مى نشینند و غذا مى خورند, پس از آن براى عروس و داماد غذاى مخصوص مىآورند. این غذا از گوشت گوسفند درست شده که قبل از آن به دو بخش تقسیم شده است; یک بخش را به عروس و بخش دیگر را به داماد مى دهند.
پس از صرف این غذا چهار نفر از طلبه هاى آخوند نزد داماد رفته و به او گوشزد مى کنند تا وکیل خود را براى انجام مراسم مذهبى ازدواج معرفى کند. آنها از نزد داماد برگشته و وکیل او را معرفى مى کنند و وکیل نیز به عنوان موافقت, سر خود را تکان مى دهد. پس از آن به اتاق عروس رفته و از او نیز مى خواهند تا وکیل خود را معرفى کند. آنها از نزد عروس به اتاق برگشته و وکیل عروس را نیز معرفى مى کنند و وکیل نیز سر خود را به نشانه موافقت تکان مى دهد. در این زمان آخوند هر دو وکیل را احضار کرده و نخست از وکیل عروس مى پرسد: ((شما اینجا چکار دارید؟))
او در حالى که به وکیل داماد اشاره مى کند مى گوید: ((من طلبى از این شخص دارم که باید همین حالا پس بگیرم.))
در این موقع وکیل داماد با حالتى عصبى مى پرسد: ((من چگونه بدهکار شما شده ام؟ ))
سپس یک دعواى ساختگى بین آنها آغاز مى شود. سرانجام آخوند آنها را نصیحت کرده و یک شیرینى را به دو قسمت تقسیم کرده و هر قسمت را به یکى از آنها مى دهد و دعواى ساختگى تمام مى شود. پس از آن آخوند صیغه عقد را جارى مى کند. در این هنگام چند زن به نشانه بریدن نفرین دشمنان این ازدواج, قیچى را باز و بسته کرده و به هم مى زنند.
بعد از جارى شدن صیغه عقد به وسیله آخوند, شیرینى یا گاهى شربت به تمام افرادى که در آنجا هستند داده مى شود. پس از آن همگى ازدواج را تبریک گفته و براى مراسم ((سمچک)) مى روند.
((سمچک)), رسمى است که در آن هر مردى از خانواده یا طایفه داماد که مى خواهد دوستى و شادى خود را نشان دهد, بالاى پشت بام رفته و یک نشانه (معمولا جعبه کوچک یا چوب) را نشان داده و مبلغى پول را اعلام مى کند. سپس آن را به طرف جمعیت پرت مى کند. کسى که آن را بگیرد و به او پس بدهد مقدار پول اعلام شده را خواهد گرفت. در این مراسم, زنان فقط نظاره گرند.
پس از این مراسم, داماد با راهنمایى چند تن از زنان خویشاوندش به اتاق عروس مى رود. یکى از زنان, انگشت کوچک عروس و داماد را روى هم قرار داده و از داماد مى خواهد که هرگز به عروس نان جو ندهد, لباس بد نپوشاند و اجازه ندهد که دیگران به او زخم بزنند. به این مراسم ((الشدرمه)) مى گویند.
پس از آن, داماد از اتاق بیرون آمده و دوستان وى او را به اتاق دیگر مى برند. او در آنجا چند استکان چاى خورده و سپس به اتاق عروس برمى گردد.
شب هنگام, داماد و عروس و دو تن از ندیمه هایش در اتاق باقى مى مانند. معمولا پرده اى در اتاق هست که اتاق را به دو بخش تقسیم مى کند. عروس و داماد به بخش دیگر اتاق در پشت پرده مى روند.
در هنگام شب, آوازخوانى ترکمنى نیز وجود دارد که معمولا در یک چادر بزرگ انجام مى شود و تا نیمه شب ادامه دارد.
داماد, عروس و ندیمه هایش در روز بعد به خانه داماد مى روند. آنها پرده را نیز با خود مى برند و یک شب را نیز در آنجا مى مانند (پرده اى که اتاق را به دو بخش تقسیم مى کرد). پس از آن پدر و مادر و چند تن از خویشاوندان داماد, عروس را به خانه پدرش برمى گردانند. عروس یک یا دو سال در منزل پدرش مى ماند و براى زندگى آینده اش قالى بافته و نمد درست مى کند و معمولا داماد در این مدت نمى تواند عروس را ببیند. همچنین او نباید به طرف منزل پدر عروس برود مگر آنکه عروس, زن اول او نباشد. پس از تمام شدن این مدت, خانواده عروس او را به خانه داماد برمى گردانند. او به مدت 20 ـ 15 روز در آنجا مى ماند و دوباره آنها او را به خانه پدرش برمى گردانند. این بار عروس پس از 11 ـ 10 ماه برمى گردد و در این مدت داماد مى تواند پیش او برود و او را ببیند.
ممکن است عروس نخستین فرزندش را در این مدت در خانه پدرش به دنیا بیاورد. پس از این زمان, والدین داماد به خانه والدین عروس رفته و عروسشان را براى مدتى که گاه به چندین سال مى رسد به خانه خود مىآورند. در این مدت منزل جدید داماد یا ((اى)) او نیز آماده شده و آنها زندگى جدیدى را در آنجا شروع خواهند کرد.
لازم به ذکر است که آداب یاد شده در میان ترکمنهاى کنونى ایران از بین رفته است بخصوص در میان ((گوکلانها)) که قبل از دیگر گروههاى ترکمن به یکجانشینى پرداخته اند و در نتیجه با شهرهاى اطراف در ارتباط بوده و تغییرات فرهنگى را زودتر پذیرفته اند.
چنین است در مورد گروههاى دیگر ترکمن یعنى ((یموتها)) و ((تکه ها)). و در حال حاضر کمتر خانواده اى را مى توان یافت که فاصله ازدواج تا همخانه شدن آنها به بیش از یک سال برسد.

منبع:
ایرانیان ترکمن,پژوهشى در مردم شناسى و جمعیت شناسى, دکتر اصغر عسگرى خانقاه, دکتر محمدشریف کمالى.