مشاور شما

نویسنده


مشاور شما

 

 

مشاور این شماره:
دکتر زهرا آکوچکیان

این شماره
خواهر ع.ش ـ اصفهان
خواهر ن.چهره ـ س
خواهر ف.گ ـ قم
خواهرP.F.H ـ تهران
خواهر ل.ن ـ تبریز
یادآورى:
1 ـ خواهران و برادرانى که مایل به دریافت کتبى پاسخهاى خود در اولین فرصت مى باشند لازم است نشانى کامل خود یا یکى از دوستانشان را همراه طرح مشکلات خویش درج نمایند.
2 ـ آن دسته از نامه هایى که به خاطر فقدان یا نقص نشانى, امکان ارسال پاسخ براى آنها نیست, پس از آماده شدن پاسخ در اولین شماره مجله منتشر خواهد شد.
3 ـ بخش مشاوره مجله خود را امانت دار نامه ها و مطالب آن مى داند و حداکثر دقت را در حفظ اسرار و مسایل خصوصى صاحبان نامه ها خواهد نمود و با رعایت این مهم, طرح مشکلات و پاسخها را براى عموم خوانندگان مفید و حتى راهگشا مى داند.
4 ـ در صورتى که مایل به درج نام کامل خویش در مجله نیستید مى توانید از حروف فارسى اختصارى استفاده کنید و تقاضاى ما این است که از درج حروف لاتین اجتناب شود.
5 ـ لطفا در نامه هاى خود از یک طرف کاغذ استفاده کنید.

دیگران مرا دخترى عجول و بداخلاق مى دانند
با جوشهاى صورت چه کنم؟
خواهر ع.ش ـ اصفهان
دخترى 16 ساله هستم و در سال دوم دبیرستان رشته ادبیات درس مى خوانم. علاقه زیادى به شعر دارم و چند قصه کوتاه هم نوشته ام. تمایل دارم نوشته هایم در مجله چاپ شود. من خصوصیات دیگرى هم دارم که آنها برایم مشکل زا شده اند. زود عصبانى مى شوم و پرخاش مى کنم, هر چند بعد ناراحت مى شوم, ولى نمى توانم خودم را کنترل کنم. دوست دارم تمام کارهایم مورد توجه دیگران قرار گیرد. همه مرا دخترى عجول و بداخلاق مى دانند.
مشکل دیگرم جوشهاى زیادى است که روى صورتم مى زند. به متخصص مراجعه کرده ام, ولى مشکل جوشها تمام نشدنى است. خانواده اى خوب و مذهبى دارم. مرا درک مى کنند, ولى من از رفتار خودم رنج مى برم.
خواهر گرامى!
در سنین نوجوانى, نوجوان متحمل بسیارى از تغییرات درونى و ظاهرى مى شود. از یک سو رشد ظاهرى, تغییر فرم بدن, حالت چهره, بلندتر شدن قد, تغییر صدا و منش و سلوک, طرز فکر و تلقى از حوادث پیرامون و اطرافیان و احساس ((همه چیز دانى)) که بتدریج رشد مى کند, باعث درک تازه اى از دنیا مى شود.
تغییرات ظاهرى و افزایش سن نوجوان باعث مى شود دیگران توقع بیشترى از او داشته باشند و طبیعى است دیگر انتظارى که از یک کودک دارند, از او ندارند. هر چند ممکن است هنوز به برخوردهاى کودکانه اى که قبلا با او مى کرده اند, در بعضى جنبه ها ادامه دهند و صد در صد او را به عنوان یک فرد بزرگسال باور نکنند, و این رفتار در نوجوان کمى سر در گمى ایجاد کند. از سوى دیگر در نوجوانى, شخص مى خواهد تواناییهاى جدیدى را که از نظر احساس, درک و فهم, کسب استقلال و هویت جدید به دست آورده, به دیگران اثبات نماید و خود را مطرح کند! و با این درک, اغلب افکار و ایده هاى خود را صحیح, منطقى و معقول مى داند و از دیگران توقع دارد این مطلب را باور داشته باشند و او را تإیید کنند. از طرفى دیگر چون او هنوز مهارتهاى کافى در بیان و اظهار وجود را به دست نیاورده و تجارب فردى و اجتماعى اش محدود است, ممکن است براى اثبات مدعاى خود, گاه رفتارهاى کودکانه اى انجام دهد و سماجتها و رفتارهاى مقابله اى و نسنجیده اى نشان بدهد. از طرف دیگر تغییرات هورمونى زیادى در بدن نوجوان ـ به خاطر بلوغ او ـ رخ مى دهد که در تحولات روحى و عاطفى او موثر است, که تا حدى تحریک پذیرى, تندخویى و یا گوشه گیرى و حالتهاى اندوه و ملالت در نوجوان ناشى از این تغییرات است.
هر چند این تحولات بتدریج وضعیت باثباتى پیدا خواهد کرد و نوجوان قادر خواهد بود با آنها سازگار شود, ولى هم نوجوان و هم اطرافیان بایستى مدتى مهلت بدهند, تا گذشت زمان و آموزش دیگران و صبورى کمک خوبى براى حل آشفتگیهاى رفتارى گردد.
نوجوان بایستى نسبت به رفتار و عملکرد خود و عواقب آن فکر کند. در ابتدا سعى کند صبورى, آرامش را تمرین کند, زیرا انسان حتى اگر تظاهر به داشتن خصلتى کند, نهایتا آن خصلت, جزئى از خصوصیات منش و رفتار او خواهد شد. بنابراین ارزش کسى که ناشکیبا و کم تحمل است و زود پرخاش مى کند, ولى سعى مى کند خود را آرام نشان بدهد, کمتر از یک فرد صبور نیست, و چه بسا بیشتر است.
بنابراین شما هر خصلت خوبى را که تمایل دارید داشته باشید خود را آن گونه نشان دهید. بتدریج متوجه خواهید شد آن خصلتى را که خود را مجبور مى کردید به آن تظاهر کنید, جزئى از وجود شما شده است. البته این تظاهر رفتارى غیر از ((ریا)) است. شما به نیت آنکه رفتار خود را به شکل مناسب کنترل کنید و براى بهسازى خود چنین کردید, ولى هدف فرد متظاهر و دو رو فقط جلب توجه و فریب دیگران است.
سعى کنید هر وقت عصبانى مى شوید از خود سوال کنید: چرا عصبانى شدید. آیا مى شود طور دیگرى هم رفتار کنید که موجب رنجش دیگران و پشیمانى خودتان نشود. اگر بار دیگر مسإله اى مشابه رخ داد و خواستید واکنشى نشان دهید, کمى تإمل کنید و به نتیجه اى که در حادثه قبل رسیده اید, فکر کنید. حتى الامکان سعى کنید برخورد بهترى داشته باشید.
اصولا توصیه مى شود هنگامى عصبانى شوید که احتمال مى دهید رفتار نابهنجار دیگران, اصلاح شود.
اگر چیزى شما را ناراحت مى کند و موجب درگیرى با دیگرى مى شود, قبل از آنکه طرف مقابل را محکوم کنید, سى درصد از تقصیر را بر عهده بگیرید.
این راهکار باعث مى شود از شدت خشم شما کاسته شود, چون همه تقصیرات را به گردن دیگرى نیانداخته و یکطرفه قضاوت نکرده و رابطه تان با دیگرى را خراب نخواهید کرد. طرف مقابل شما وقتى چنین رفتارى ببیند, مسلما منصفانه تر با شما برخورد خواهد کرد و مشکلاتتان راحت تر حل خواهد شد.
از مصرف غذاهاى تحریک کننده, مثل ادویه جات و ترشى و فلفل پرهیز کنید.
در مورد جوشهاى صورت که در نوجوانان اغلب در اثر فعالیتهاى هورمونى و افزایش فعالیت غدد پوستى مثل غدد چربى و عرق و سپس آلوده شدن غدد چربى یا عرق به میکرب, جوشهایى پدید مىآید. نوع تغذیه, حساسیتهاى غذایى, وضعیت بهداشت بدن, وضعى روحى مثل اضطراب و عصبانیت, در تشدید جوشهاى دوران بلوغ تإثیر دارد. بنابراین از مصرف غذاهاى تحریک کننده و چربى و شیرینى و آجیل پرهیز نمایید. بهداشت بدن را رعایت کنید. سبزى و میوه بیشترى مصرف نمایید. از دستکارى جوشها خوددارى کنید, چون باعث تشدید عفونت و پررنگ شدن محل جوش مى شود. اگر آرامش بیشترى داشته باشید و به طور مرتب میوه و سبزى تازه مصرف کنید, تا حدى مشکلتان کمتر خواهد شد.
کمى صبورى کنید. یکى دو سال دیگر, پختگى بیشترى به دست خواهید آورد و صاحب تجربه هاى ارزشمندى در برخورد با دیگران و بروز احساسات و افکارتان به روشى مناسب پیدا خواهید کرد. با توقف تغییرات هورمونى بدن, مسایلتان خیلى کمتر و کم ارزشتر از آنچه اکنون است, به چشمتان خواهد آمد.
همیشه به خود بگویید: شما از نسلى هستید که باید مهیا کننده حضور امام(عج) باشند. آینده اى روشن و زیبا در انتظار شما است. در همه لحظه ها با خود بگویید: من باید براى آینده آماده باشم. و چه مى توانم بکنم تا آمادگى آینده را داشته باشم.
به خدا مى سپاریمتان.

خواهر ن.چهره ـ س
با توجه به رفتارى که شما داشته اید احتمال آنکه به خود آسیب رسانده باشید وجود دارد. بهترین کار براى رها شدن از وسوسه آسیب دیدن و نگرانى از آینده, قبل از هر تصمیم عجولانه مثل رد کردن ازدواج یا طرح مسإله نزد همسر آینده خود, مراجعه به متخصص و اطمینان از وضعیت خودتان است, چون تواتر رفتار زیاد بوده و مدت طولانى احتمال آسیب هست ولى به صورت قطعى نمى توان گفت. لذا حتما به توصیه عمل کنید و پیش از این دچار وسواس و مشغله فکرى نشوید.موفق باشید.

بر خلاف گذشته, در فهم درس مشکل دارم
خواهر ف.گ ـ قم
دخترى 15 ساله هستم و در سال اول دبیرستان تحصیل مى کنم. با وجود آنکه در سال گذشته (سوم راهنمایى) درسهایم بسیار خوب بود و با معدل 18/5 قبول شدم, اما حالا در فهم درسهایم خیلى مشکل دارم; بخصوص درس ریاضى. با آنکه به ریاضى خیلى علاقه دارم, ولى مطالب را متوجه نمى شوم. سر کلاس وقتى به مشکلى در فهم مطلب بربخورم, خجالت مى کشم از معلم سوال کنم, چون از ابتداى تحصیل تا کنون هیچ وقت نیازى به سوال کردن نداشته ام. در حفظ درسهایم دچار مشکل شده ام و زود سردرد مى گیرم. علاقه دارم شاگرد اول کلاس شوم, ولى امیدى ندارم. نمى دانم چگونه مى توانم حافظه ام را تقویت کنم و علت سردردهایم موقع مطالعه چیست. البته عینک دارم و استفاده مى کنم, ولى تفاوتى نمى کند.
خواهر گرامى!
مشکلى که شما عنوان نمودید, در اغلب دانشآموزانى که از مقطعى به مقطع دیگر تحصیلى وارد مى شوند, وجود دارد.
تغییر مقطع تحصیلى, فرم کتابها, فشردگى مطالب و کمال طلبى شما ـ که از خود توقع دارید مثل دوره راهنمایى بهترین باشید ـ از عوامل مهم افت تحصیلى شماست. در دبیرستان توقع اطرافیان, مسوولان مدرسه و دبیران متفاوت است و برخلاف سالهاى گذشته دانشآموز بیشتر باید خود تلاش کند, تا همراهى معلم او را به دنبال خود بکشاند. در دوره دبیرستان دبیر سعى در طرح مطلب دارد و دانشآموز براى فهم بیشتر بایستى سوال و مطالعه کند.
روش درس خواندن خود را تغییر دهید. سوال کردن را تمرین کنید. در مطالعه دروس فقط به حفظ کردن متکى نباشید, زیرا امکان ندارد. دوره دبیرستان بیشتر متکى بر فهم است, تا حفظ. اغلب دروس آموختنى و بحث کردنى است, نه حفظ کردنى.
براى آموختن بیشتر:
1ـ روش مطالعه و یادگیرى را تغییر دهید.
2ـ با یک یا چند نفر از همکلاسان تیمهایى را تشکیل دهید و هر کدام از اعضاى تیم روى یک درس بیشتر کار کند. سپس در ساعات تفریح یا فراغت, در آن درس با همدیگر بحث کنید. مطالبى را که در این مباحثات فرا مى گیرید, هیچ وقت فراموش نخواهید کرد.
3ـ سوال کردن را هر چه بیشتر تمرین کنید, چون براى سوال, اول باید بدانید چه چیز را نمى دانید. خوب سوال بکنید و پاسخ معلم را خوب به خاطر بسپارید. یادگیرى به دنبال پرسش دیرتر از خاطر محو مى شود.
4ـ کمال طلبى مطلق و غیر واقعى را کنار بگذارید. همت را بر بیشتر دانستن بگذارید. اگر بهتر بفهمید و بدانید, حتما بهترین خواهید شد. کمال طلبى و نگرانى مفرط از ناکام ماندن و برتر نشدن باعث اضطراب مى شود و اضطراب در تمرکز حواس براى فهم مطالب و یادگیرى و به خاطر آوردن آموخته ها دخالت کرده و پیشرفت را کاهش مى دهد.
5ـ سعى کنید در مطالعه اولیه دروس, تلاش براى حفظ کردن نداشته باشید, بلکه براى مرور کردن بخوانید و بعد وقتى مشغول فعالیتهاى غیر درسى و کارهاى روزمره ـ حتى ظرف شستن یا حمام کردن ـ هستید, مرورى ذهنى و مجدد روى مطالب مطالعه شده داشته باشید و آنها را براى خود بازگو کنید. بعد از اتمام کار به سراغ کتاب بروید و ببینید چه مطالبى را به خاطر نیاورده اید. این روش براى افزایش یادگیرى و حافظه بسیار مفید است.
6ـ وقتى خیلى خسته هستید, یا خوابآلود و یا گرسنه, مطالعه نکنید. شبها خواب کافى داشته باشید. تا دیروقت بیدار نباشید. صبح زود بهترین وقت براى یادگیرى است.
7ـ در آموزه هاى دینى براى افزایش حافظه توصیه هاى دیگرى نیز شده است; مثل مسواک کردن, نماز شب خواندن, قرائت قرآن, خوردن 20 عدد مویز به هنگام ناشتا, که امتحان شده و نتیجه مطلوب بوده است.
8ـ وقتى تمایل دارید چیزى را یاد بگیرید و مدتى را براى یادگیرى صرف کرده اید, دوباره آن را یادآورى کنید و در ذهن خود مرور کنید, تا بدانید چه میزان فراگیرى داشته اید. هر چه فراگیرى بیشتر باشد, ذهن اشتیاق بیشترى براى یادگیرى خواهد داشت. البته روشهایى که ما ذکر کردیم, مستند است.
سردردهایى که موقع مطالعه به آن دچار مى شوید, به دلیل اضطراب و فشارى است که به خود وارد مى کنید. در واقع این سردرد, تنش عصبى است و با کاهش اضطراب, کم و یا برطرف مى شود. از مصرف مواد کافئین دار, مثل چاى پررنگ, نوشابه, نسکافه, قهوه یا کاکائوى زیاد خوددارى کنید, زیرا همه اینها مى تواند سطح اضطراب را در شما افزایش دهد.
اضطراب منجر به کاهش دقت و توجه در فراگیرى دروس و سردرد مى شود.
پیروز باشید.

شوهرم رازدار نیست, نمى دانم قبلا ازدواج کرده یا نه؟
با خانواده اش چه کنم؟
خواهرP.F.H ـ تهران
زنى 23 ساله هستم که مدت 9 ماه است ازدواج کرده ام و حدود دو ماه است باردار شده ام. مشکلاتى در رابطه با همسرم و خانواده اش دارم و هم اکنون بشدت احساس افسردگى مى کنم.
دو سال پیش با همسرم آشنا شدم. در تحقیقات اولیه آشنایان آنها گفته بودند که مادرش زیاد دیگران را تحویل نمى گیرد ولى من به پدرم گفتم که با ایشان مى خواهم زندگى کنم نه مادرش. از همان ابتدا دخالتهاى خواهرش در همه موارد, چه خرید و چه برگزارى مراسم زیاد بود. بعد از انجام مراسم عقد به مدت هفت ماه خانواده ایشان چندان توجهى به من نداشتند. چون نامزدى خواهرم به فاصله یک هفته بعد از من انجام گرفت و خانواده شوهر خواهرم خیلى به خواهرم توجه داشتند و به او مى رسیدند و محبت مى کردند, این رفتارهاى آنها بیشتر باعث سرافکندگى من مى شد.
اوایل شوهرم مطالبى در مورد وضعیت روحى مادرش که افسرده است و اینکه او یک دختر سه ساله از همسر اول دارد و سیگار مى کشد, چیزهایى به من گفته بود ولى من توجهى نکرده بودم. خلاصه حالا اخلاق خودش که اصلا رازدار نیست و همه مسایل بین ما را به خواهر بزرگ یا شوهر خواهرش که نزد او کار مى کند مى گوید, بى ادبیهاى خواهر کوچکش, دخالتهاى خواهر بزرگتر و بى اعتناییهاى مادرش اعصابم را خرد کرده است. شوهرم براى انجام هر کارى باید با خواهرش مشورت کند حتى رفتن ما به عروسى یا مراسم ختم, و بعد تصمیم مى گیرد که چه باید بکنیم. البته شوهرم کج خلقى ندارد. از لحاظ خرج و مخارج بر من سخت نمى گیرد ولى فقط و فقط این اخلاقش که مسایل زندگى خصوصیمان را به دیگران بروز مى دهد و این موضوع که آیا واقعا او دختر دارد و زن گرفته یا نه و سیگارى بودنش مرا آزار مى دهد. این شرایط به علاوه اینکه مادر بزرگم که خیلى دوستش داشتم و به تازگى او را از دست داده ام, روحیه ام را به شدت خراب کرده است.
الان حدود دو ماه است که به منزل پدرش که در یک ساختمان هم هستیم, نمى روم مگر براى تلفن کردن به خانواده ام که مادر شوهرم مى خواست مانع آن هم بشود با این وضعیت سخت زندگى ام چه کنم؟
خواهر گرامى!
برخى از نگرانیهایى که شما هم اکنون دارید مسایلى نبوده که تازه متوجه آن شوید. بلکه مسایلى بوده که در شروع ازدواج و خواستگارى در جریان آن قرار گرفته بودید و جاى تعجب دارد چرا همان موقع تحقیق و بررسى لازم را نکرده, یا اگر نقصى بوده توقع اصلاح آن را مطرح نکرده اید.
ایشان در ابتدا سیگارى بودن یا داشتن دخترى سه ساله را مطرح کرده اند و جاى شگفتى است چرا آن موقع این مسایل را یک شوخى پنداشته اید و حداقل به خانواده خود نگفته اید تا تحقیق لازم را انجام دهند. و یا شما اگر از سیگار کشیدن او بدتان مىآید چرا از همان ابتدا از او نخواسته اید براى ترک آن اقدام کند و حالا از هر دوى این مسایل شکوه مى کنید. البته سیگار کشیدن ایشان مسإله اى است که اگر شما درست و عاقلانه برخورد کنید مى توانید انگیزه بیشترى در ایشان براى رها کردن آن ایجاد نمایید. مضرات سیگار براى اطرافیان فرد سیگارى بیشتر از خود فرد سیگارى است زیرا فرد سیگارى توسط فیلتر دود سیگار را استنشاق مى کند و نیکوتین کمترى نسبت به کسى که در معرض دود سیگار است, وارد مى شود. شما باردارید و پدر شدن براى یک مرد بسیار مهم و لذت بخش است. نیکوتین هم براى جنین مضراتى دارد مثل کمى رشد و کمى وزن هنگام تولد و تحریک سیستم عصبى جنین و هم براى شما مضر است. لذا در فضایى به دور از تحکم, تحقیر و توهین یا جنجال کردن, نگرانى خود در مورد فرزندتان و مسوولیت ایشان را در لفافه ((نه مستقیم)) ذکر کنید تا حداقل ایشان در فضاى منزل کمتر اقدام به کشیدن سیگار کند. و حتى اگر همین امر هم انجام گرفت شما از ایشان تشکر کنید و قدرشناسى خود را به او نشان دهید.
در مورد داشتن فرزند یا ازدواج قبلى ایشان, چرا کنجکاوى مى کنید و حساسیت به خرج مى دهید. ایشان که در ابتدا پنهان کارى نکرده و تاکنون هم که مسإله ازدواج قبلى با داشتن فرزندى, روى زندگى فعلى شما تإثیرى نداشته, همسرتان نیز رفتارهایى گزنده و ناشایستى نداشته که به رفتارهاى قبلى او نسبت بدهید. بنابراین حساسیت بى مورد روى وضعیت سابق او نشان ندهید و روابط فعلى خود را به خاطر گذشته, آن هم گذشته اى که قبلا در موردش با شما صحبت کرده است, خراب نکنید, بلکه سعى کنید با هوشیارى و زیرکى, همه فرداى خود و همسر را زیباتر و غنى تر از قبل با محبت و صمیمیت بسازید و به این گونه همسر خود را پیش از پیش پاىبند زندگى خانوادگیش کنید.
از طرفى, به نظر مى رسد شما هم اکنون دچار افسردگى شده اید. به خاطر همین افسردگى بشدت نسبت به حوادث پیرامون خود نازک بین, شکننده و حساس شده اید و از همه چیز برداشتى منفى و تلخ دارید. شما هم اکنون دچار فقدان عزیزى شده اید که حتى مى تواند, اگر هیچ استرس دیگرى هم نداشته باشید, خود در ایجاد دلتنگى و افسردگى شما موثر باشد.
از سوى دیگر, شما هم اکنون حامله هستید و برخى از خانمها در حاملگى به دلیل تغییرات هورمونى, حالتهاى ملال, دلتنگى, بى حوصلگى و زودرنجى را تجربه مى کنند.
و حالا این دو عامل, فوت مادر بزرگ و غم فقدان او و باردارى, هر دو توانایى روحى و روانى شما را کاهش داده و بیش از قبل نسبت به مسایل خانوادگى و رفتارهاى اطرافیان حساس ساخته است. به خاطر همین تلاش کنید همه برداشتهاى خود از اطرافیان را که با تغییر منفى همراه است باور نداشته باشید و مرتب در ذهن خود القا کنید که شاید این گونه که شما برداشت کرده اید, نباشید. و درصدى در تعابیر خود احتمال اشتباه را در نظر داشته باشید.
با همه این تفاصیل, شما بایستى مرورى مجدد روى روابط خود با همسر و خانواده اش داشته باشید.
شما باید مهارتهاى زنانه خود را تقویت کنید و از آن براى بهبود روابط با همسر و خانواده او بهره بگیرید. در مورد شوهرتان, اولا لزومى ندارد همه مسایل خصوصى خانواده خود را براى او تعریف کنید تا نگران از این باشید که او خواهر یا خانواده اش را هم مطلع کند. از طرفى, چندان هم روى این مسإله که آنچه در خانه شما مى گذرد, چرا دیگران (مادر یا خواهر همسر) از آن مطلع مى شوند حساس نباشید. مگر شما چیزى دارید که بخواهید پنهان کنید. اتفاقا از همین خصلت شوهرتان مى توانید براى تإثیر مثبت روى خانواده شوهرتان استفاده کنید. وقتى شما در پشت سر, به جاى انتقاد یا ایراد گرفتن از آنها, برخوردى از سر احترام و محبت داشته باشید, حتى اگر دیگران بدگویى شما را بکنند همسرتان که شنیده و دیده است شما چه نظرى دارید, حرفهاى دیگران نمى تواند اثر چندانى داشته باشد. شما هم اکنون مى خواهید مادر شوید و بایستى براى مراقبت از فرزند خود آماده شوید. استرسها و اضطرابهاى بیهوده روى سلامت رفتار و روان و حتى سلامت جسمى جنین بى تإثیر نیست. وقتى همسرتان در کنارتان است به جاى نالیدن, غرغر کردن و گلایه از دست این و آن, در مورد خود و آینده صحبت کنید, محیط خانه را به جاى آنکه فضایى باشد براى تخلیه خشم و کینه ورزى نسبت به دیگران که موجب گریز شوهرتان شود, فضایى بسازید مملو از صمیمیت و احترام نسبت به همسر. شما وقتى در مورد فرزند خود و خصوصیاتى که دوست دارید داشته باشد صحبت کنید و خصوصیات مثبت همسر را مدنظر داشته باشید و حتى اینکه دوست دارید آن خصلتهاى مثبت پدر, در فرزند باشد را بیان کنید موجب ایجاد احساس غرور و محبت بیشتر همسر نسبت به خود خواهید شد.
همیشه حتى اگر گلایه اى هم از بعضى رفتارهاى او دارید, اولا مستقیما انگشت روى عیب او نگذارید بلکه ابتدا از محسنات و خصوصیات خوب رفتارى او تمجید کنید. سپس به طور غیر مستقیم اشکالى را که دارد به صورت مثبت مثلا به این شکل که اگر فلان رفتار هم بود, خوب بود, بیان کنید. معمولا اغلب مردها یا مى توان گفت اغلب افراد از اینکه مستقیما روى ایراد آنها دست گذاشته شده و به رخشان کشیده شود خوششان نمىآید. چون فکر مى کنند فرد منتقد اولا مى خواهد بگوید تو این گونه اى و من نیستم, به خاطر همین دارم ایراد تو را مى گویم. و هم احساس مى کنند شخصیتشان مورد قضاوت دیگرى قرار گرفته است.
وقتى برخورد شما, در نگاه, کلام و رفتار با همسر از روى ادب و احترام و پذیرفتن او و محبت باشد دیگر جایى براى اثرگذارى رفتارهاى خواهر یا مادر شوهر خود روى زندگیتان نمى گذارید. البته چندان هم معلوم نیست واقعا برخورد آنها براى تخریب زندگى شما باشد. شاید این تغییر منفى از برخوردهاى آنها بوده و نیت حقیقى آنها مطابق این تصور منفى شما نباشد. احترام و محبت, آن هم آگاهانه و هشیارانه نسبت به همسر لوس کردن او نیست. اینها پایه اى از درخت زندگى مشترک است که میوه هایش را در آینده اى نه چندان دور خواهید چید و میوه هاى آن صمیمیت, صداقت و احترام متقابل در زندگى و ایجاد کانونى پر از مهر و صفا براى پرورش فرزندانى نیکو است.
در مورد خانواده شوهر خود هم سعى نکنید مرتبا خود را با همسر و خانواده اش را با خانواده خواهرتان مقایسه کنید. اگر کمى بیشتر دقت کنید و انصاف به خرج دهید حتما خصوصیات مثبتى در همسر و خانواده اش و امکاناتى که در اختیار دارید مى بینید که ممکن است در همسر خواهرتان و خانواده اش نباشد. در مقابل خانواده شوهرتان شرط ادب و احترام بزرگتر بودن را به جا بیاورید. حتى اگر آنها بدزبانى کنند و یا خواهرش بى ادبى کند, برخورد شما اگر بزرگوارانه و از سر احترام و ادب باشد بالاخره آنها را وادار به تسلیم مقابل شما مى کند.
شإن ما از رسول خدا(ص), ائمه(ع) یا مالک اشتر بیشتر نیست و یا اقوام شوهرتان بدتر از اهل مکه و شام و کوفه نیستند که باعث آزار آن بزرگواران مى شدند. و ما برخوردهاى آنها را در مقابل این همه آزار که برخى شان نیز حتى از افراد فامیل بودند شاهدیم. آنها به جاى احساس تحقیر کردن, غصه خوردن و خشمگین شدن و بدزبانى یا برخورد تند متقابل, برایشان دعا مى کردند و آن برخوردها را از سر جهل آنان مى دیدند و با مهر بیشتر و بزرگوارى در برخورد با آنان, آنها را خجل و سرافکنده مى کردند. پس شما هم گرچه شاید سخت به نظر برسد ولى تلاش خود را بکنید.
هر گوهر گرانبهایى هزینه اى دارد که باید پرداخت. گوهر مهربانى, عزت یافتن و کسب احترام و وجهه نزد دیگران نیز چنین است.
صبورى, وقار و گذشت و متانت و زیرکى شما در برخورد با اطرافیان, بسیارى از مسایل شما را حل خواهد کرد. شما در ابتدا با چنین رفتارهایى ابتدا خود را نزد شوهر عزیزتر کنید. به میزانى که عزت و حرمت شما در چشم شوهر بیشتر شود, از وابستگى و تإثیرپذیرى او به دیگران کاسته مى شود. وقتى خانه کانون آرامش, توجه و محبت باشد نه جدال, او از جدالهاى بیرون به داخل خانه مى گریزد. وقتى دیگران از شما بد بگویند ولى شما با احترام از آنها یاد کنید, فرد شنونده هر چند هم که کند ذهن باشد, این تفاوت در رفتار و نگرش را تشخیص خواهد داد. علاوه بر توجه به آنچه گفته شد, توکل و توسل به خداوند و ائمه اطهار(ع) را فراموش نکنید.
حق یارتان.

خواهر ل.ن ـ تبریز
زنى هیجده ساله هستم و اخیرا ازدواج کرده ام. هم خودم و هم شوهرم بسیار مقید به اصول اخلاقى و اسلامى هستیم, ولى همسرم از رقص خیلى خوشش مىآید! و از من چنین تقاضایى دارد. من تاکنون در هیچ مجلسى چنین کارى نکرده ام و خوشم نمىآید. آیا رقص حرام است؟
خواهر گرامى!
احکام دین اسلام بیش از آنکه فکر کنید, آسان است; بخصوص در روابط زن و شوهر بیشتر آنچه در رابطه با دیگران ـ حتى افراد همجنس ـ حرام است, در رابطه زناشویى نه تنها حرام نیست; حتى برخى موارد ـ اگر به استحکام روابط زناشویى کمک کند ـ پسندیده نیز هست.
در مورد رقصیدن, از مقام رهبرى پرسیده شد و ایشان بیان داشتند: رقصیدن براى همسر و به دور از انظار نامحرمان اشکالى ندارد و حرام نیست.
اگر این کار باعث شود نیازى از همسرتان برطرف شود و او از نگاه حرام باز داشته شود, نه تنها کار حرامى نکرده اید, بلکه به خاطر حفظ او از معصیت (چه خیال. چه اقدام) مإجور خواهید بود و براى شما ثواب منظور خواهد شد; بخصوص اگر به خاطر جلوگیرى از حرام و به رغم میل خود, خود را وادار به انجام عملى بنمایید; البته فقط در روابطى که بین شما دو نفر است.
از طرف دیگر به نظر مى رسد اگر مدتى از زندگى مشترک شما بگذرد و مسوولیتهاى شما در زندگى بیشتر شود, بتدریج این گونه تمایلات کمرنگ خواهد شد و حالت طبیعى به خود خواهد گرفت.شاد باشید.

خوشا به حال اینان!

 


 

مادر: دخترم, این کاملا سزاوار است که حریم خانواده را با استحکام بخشیدن رشته الفتها مستحکم تر ساخت. خانواده اى که مورد نظر رسول اکرم(ص), ائمه معصومین(ع) و متابعینشان بوده است
پدر: پسرم, تمامى ادیان الهى بویژه دین مبین اسلام, افراد را مسوول و موظف به رشد و شکوفایى شخصى و اجتماعى مى کنند و هدف آفرینش را تکامل معنوى انسانها مى دانند. از بزرگترین و بالاترین امانتهاى اعطایى خداوند, پدر و مادر و همسر و فرزندان مى باشند
مادر: دخترم, توجه به خانه و خانواده و صرف وقت و دقت در امر تربیت کودکان و تعلیم صحیح آنها از اهم وظایف تو مى باشد
پدر: پسرم, حفظ آبروى خانوادگى جزو واجبات است و تخطى از آن موجب ضمان الهى است
مادر: دخترم, خوشا به حال خانواده اى که کانون خانوادگى خود را با صفا, صمیمیت, همدلى, محبت, صداقت, نیکى, رإفت, گذشت, ابرام, احسان و شرافت بنا مى نهد. خوشا به حال اینان]!

زندگى شیرین

 


 

مادر: دختر و پسر لازم است با شناخت و علاقه متقابل, زندگى مشترک خود را پایه ریزى کنند اما ..
پدر: اما لازمه ایجاد علاقه و همراهى در طول زندگى مشترک, تناسب علایق و عقاید طرفین مى باشد
مادر: اگر در موارد مهمى همچون مذهب, پایبندى به شرعیات و اخلاقیات, آداب و رسوم, فرهنگ و عقاید شخصى و مسایل اجتماعى طرز تفکر مشترک و همزبانى وجود داشته باشد آنگاه ..
پدر: آنگاه مى توان دید که زندگى آرام و دلخواهى در کمال آسایش و خوشبختى پایه ریزى خواهد شد
مادر: هر دختر و پسرى باید بدانند که امر مقدس و پراهمیت ازدواج و تشکیل خانواده براى حفظ قداست خانواده لازم است
پدر: هر دختر و پسرى باید بدانند که خانواده محصول علاقه و در عین حال عقل, تدبیر و خرد آنها مى باشد
مادر: میثاق جاودانه ازدواج که میان دو انسان برقرار مى شود نباید به احساسات صرف سپرده شود بلکه ..
پدر: بلکه این میثاق جاودانه به دستاوردهاى اجتماعى و تجربیات والدین و بزرگترها نیز نیازمند مى باشد
مادر: دختر و پسر باید عاقلانه اقدام به انتخاب همسر نمایند و تصور ننمایند عواملى همچون ثروت و یا زیبایى صرف مى تواند زیربناى محکمى براى تشکیل خانواده باشد
پدر: برعکس, این تفاهم و همدلى است که بنیان یک زندگى را بنا مى نهد. یک زندگى شیرین و سراسر تکامل را