نویسنده

 

امـام خمینى; پاسداشت ارزشها و قداستها
احمد لقمانى

درآمد سخن
باورهاى پاک و آسمانزاد, مجموعه اى از آمـوزه هاى وحیانى است که به سـان دایـره المعارفـى گـرانسنگ, مشعل همیشه روشـن در مسیــر زندگانى تمامى انسانها خـواهد بـود. نشان عظمت و جاودانگى ایـن گنجینه ربانـى, آن است که بر نهاد آینه گـون افراد, اندیشه شفاف آنان و عشق و احساسات آسمانى انسانها نهاده شده است, از ایـن رو دیـن ((حنیف))(1) (برخاسته از فطرت الهى), ((قیـم))(2) (استوار و پابـرجا) و ((حق))(3) (مانـدنـى و جاودان) نامیـده شـده است.
برهان و منطق, اندیشه و فرزانگى و شـور و خروش یکایک فرامیـن و دستورات الهى در این آییـن, به گونه اى است که همیشه راه اختیار و انتخاب براى گروندگان باز بوده و پروردگار حکیـم به رسول خود راههاى دعوت افـراد را ایـن گـونه بیـان مـى کند که:
((ادع الى سبیل ربک بالحکمه و المـوعظه الحسنه و جادلهم بالتـى هى احسـن)).(4) با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و بـا[ آنـان] به شیـوه اى که نیکـوتـر است مجـادله نمــا.
بدیـن خاطر, تحقیق و پژوهش, گفتار و نوشتار و پرسش و پاسخ براى انتخاب دین و ورود به حوزه قبـول آییـن, جایگاه بسیار ارزشمندى دارد. سخـن خداوند بر دورى از اکراه و اجبار در انتخاب دیـن (لا اکـراه فـى الـدیـن)(5) و قـرار دادن ((اختیار و اراده))(6) به عنوان شرایط عمـومى تمامى تکالیف, شیوه هاى عرشى معصـومان(ع) در احتـرام به پـرسشها و اهتمام به شکها و شبهه هاى افـراد, بیانگر حقیقتـى پـربهاست که انـدیشه و خـرد افـراد, احسـاســات و علایق انسانها, پیـش از قبـول هر آیینى محترم است و دینى که با اجبار و اکراه پذیرفته شود, هیچ ارزشى در بر نخـواهد داشت. از ایـن رو پیـش از ورود در حـوزه باورمندى به دین و پذیرش آییـن, دورى از انجام تکالیف, پایبند نبـودن به مقررات و دستـورات و بى اعتنایى به شرایط و مقدمات هر عمل, مسـوولیت سنگینـى براى افراد خردمند و در حال تحقیق, نمـىآفریند و اینان تا زمانـى که به دور از حب و بغض و هـوا و هـوس در حـال انتخاب دیـن بـوده و هیچ تـدیـن و پایبندى نیافته اند, آزاد خـواهنـد بـود ـ گرچه از ارزشهاى والاى ورود در گستـره خـداجـویان و دیـن بـاوران که عظمتـى چشمگیـر به مـومنـان عطـا مـى کنـد, محـروم مـانـده اند.
از سوى دیگر با آگاهى از ابعاد و جلوه هاى جاودانگى دیـن و اعلام ورود در حـوزه متدینیـن و خداجـویان, همان گونه که شخص, شخصیت, مال, جان, آبرو و تمام هستى او در پرتـو پذیرش اسلام, رنگى دیگر مى یابد و چنین فردى در پناه این آییـن, نوعى قداست و عظمت ویژه مى گیرد, مسـوولیتهایى نیز بر عهده او مىآید که در گفتار, رفتار و پندار وى نمود خاصى نشان خـواهد داد. نخستیـن وظیفه, پایبندى و تسلیـم است که ((الاسلام هـو التسلیـم))(7) و در پـى آن پیـروى اندیشمندانه و به دور از هر نوع افراط و تفریط (لا تقدمـوا بیـن یـدى الله و رسـوله)(8) و سرانجام حفظ عزت, حکمت و مصلحت احکام دیـن و پاسدارى از حریـم ارزشهاى انسانى الهى خواهد بـود که در جلـوه هاى امر به معروف, نهى از منکر, تـولـى, تبرى و حتـى جهاد تبلور مى یابد.
گفتنـى است در ایـن مرحله نیز ارزش و عظمت سـوالات استفهامـى که براى درک حقایق ناب الهى و آگاهـى بیشتر از حکمت و فلسفه احکام و دستـورات آسمانـى است, پا بر جا خـواهد بـود, گرچه عقبه ایـن پـرسشها, شک و تـردیـدهـاى هـولنـاک نهفته بـاشـد و یا شبهاتـى ویروس گـونه به پیکره اعتقادات ما حمله ور شده باشد. اما آنجا که مرز پرسـش شکافته شـود و نوعى رویارویى در چهره انتقاد مغرضانه یا افشانـدن بذر تـردیـد و دو دلـى در سرزمین دلهاى دیـن باوران محسـوب شود و یا خطرناکتر از آن, حرکتى از پیـش طراحى شده براى شکستـن صلابت فرامیـن الهى و سست کردن بنیانهاى اعتقادى به حساب آیـد به گـونه اى که استهزإ, تحقیـر, بـازیچه نمـودن و بـى ارزش ساختـن مقدسات و ارزشهاى الهى را در بر داشته باشد و نـوعى عمل سیاسى محسـوب شـود تا پرسشى و استفهامى, در ایـن هنگام نتیجه اى جز حبط اعمال, شـرک و کفر و یا ارتـداد(9) نخـواهـد داشت. زیرا حفظ حریـم قـوانین هر ملت و آییـن و احتـرام به باورهاى دینـى, اجتماعى و مردمى هر کشـورى, شیـوه رایج و پسندیده تمامى جـوامع است, بویژه آنگاه که این قوانیـن یک سوى آن به طرف آسمان بـوده و با نوعى معنـویت خاص و ویژه اى با نام ((قـداست)) همراه داشته باشد.
از سـوى دیگـر, هیچ جامعه اى, اجازه تـوطئه, بـرانـدازى و حـرکت خزنده علیه ارزشهاى قبـول شـده خـود را به دیگران نمـى دهد گرچه این قانون در دموکراسى تریـن کشورهاى جهان حکمفرما باشد, و برتر از آن, زمانـى که قانـونـى به خـاطـر رسـالت سنگیـن خـود یعنـى هدایتآفرینى و سعادت بخشى انسانها, مـورد تـوهیـن و بازیچه قرار گیرد, مجازات سنگین ترى براى متخلفان خواهد داشت زیرا با شکستـن حـریـم احکـام الهى و گشـودن راههاى استهزإ و تحقیــر نسبت به باورهاى آسمانى, هیچ اصلـى از اصـول مسلـم دینـى که از پاکـى و قداست خاصـى بهره مند است, ایمـن نخـواهد ماند و در اندک زمانى, تمامـى اعتقادات ناب به تاراج رفته, جاهلیتـى مـدرن بـا الفاظى فریبا, جایگزیـن خواهد شد. اینجاست که بصیرت و بینـش و هوشمندى و تدبیر, ما را به وظیفه اى بـس مهم و ضرورى فرا مى خـواند و آن: ((دفـاع از ارزشها و قـداستهاى دینـى)) خـواهـد بـود.

امام و دفاع از ارزشهاى دینى

قـدر مجمـوعه گل مـرغ سحـر دانـد و بس
نه هـر آن کو ورقى خواند, معانى دانست
... اینک که یکصدمیـن سال میلاد رادمرد قدسـى; حضرت امام خمینـى همراه با نسیـم یاد او, بهارى پرطراوت از رشد گلـواژه هاى معرفت آفریده است, سزاست که دفاع مقدس, از حریـم مقـدسات دینـى را با تإمل در سخـن و سیره او آغاز کنیـم تا ره تـوشه هاى ارزشمندى از دانایى و علـم و بینایـى و بینـش, نصیب خـود سازیـم و بهتـر از همیشه دستهاى پیـدا و پنهان نامحـرمان را در عرصه جامعه خـود و دیگر جـوامع نسبت به زدودن رنگ قداست از سلسله دستـورات آسمانى اسلام, مشاهده کنیـم. با تعریف ((مقـدس)) و تـوضیح چنـد نکته در بـاره ((ارزشها و قـداستها در هـر جـامعه)); ((نقـش مقـدسات در معارف ناب آسمانـى)); ((شیـوه دشمـن در مقـابله گام به گام بـا غیرت دینـى دیـن باوران)) و ((رسالت شیفتگان و دلدادگان باورهاى مذهبـى در حفظ, تـرمیـم و بالنـدگـى ارزشهاى الهى)) به استقبال نوشتار خود یعنى ((امام و دفاع از حریم مقدسات دینى)) مى رویـم:

مفهوم مقـدس و نقـش مقـدسـات در بـاورهـاى دینى
پاکـى و پیراستگـى هر چیزى از زشتیها و ناپاکیها به گـونه اى که آن را از آلایشهاى زمینـى رهـا سـاخته, آسمـانـى سـازد و به اوج ارزشهاى انسانـى الهى رساند, ((قـداست)) نام دارد. همانند آنکه زمینـى به پاکـى ستایـش شـود (الارض المقدسه), خانه اى الهى گردد (بیت المقـدس), نـامـى اوج ارزشهاى خـدایـى گیـرد (قـدوس ـــــ روح القدوس), فکر و فرهنگـى مقدس شـود (تـوحید, امامت, ولایت) یا عملى قدسـى شده, هاله اى از معنـویت یابد (حج, جهاد و نماز)(10) و یا چیزى جلـوه اى ربانـى و قدسـى گیرد (حجرالاسـود, کعبه, لباس شخصیتى محبوب).
برخـى از افکار, افراد و افعال از آن هنگام که در حـوزه دیـن و دیـن مـدارى وارد شـدند, داراى دو چهره مـى شـوند: چهره نخست شخص آنهاست و دیگـر چهره شخصیت آنـان خـواهـد بــــود. شخص آنها در محدوده اى خاص خلاصه مى شـود و داراى آثار ویژه اى خـواهد بـود اما شخصیت آنها گستره اى بسیار و شعاعى چشمگیر یافته, به گـونه اى که ((تندیـس)), ((یادمان)) و یا ((سمبل)) آییـن قلمداد مى شوند. در ایـن حال جلوه اى جاودان یافته, نمادى براى عبـودیت, پاکى و عزت دینى محسـوب مى شوند. همانند بیرقى همیشه در حال اهتزاز گشته که نشان از معارف دینـى و ارزشهاى والاى الهى خـواهد داشت. به دیگر سخـن, آینه اى تمام نما از دایره المعارف بندگى, وارستگى و آزادگى خـواهد شد, همان گـونه که صفا و مروه چنیـن ویژگى را یافت و در قرآن نام ((شعائر الهى)) گرفت:
((ان الصفا و المروه مـن شعائر الله))(11) همانا صفا و مروه از نشانه هاى خداوندى هستند.
و در پـى آن ایـن گـونه اعمـال و حفظ شعائر الهى بـــا تعهد در گفتار, رفتار و پندار, مایه پاکى دلها و طهارت قلـوب دانسته شد که:
((و من یعظم شعائر الله فانها مـن تقـوى القلوب))(12) و هر کـس شعایر خـدا را بزرگ دارد در حقیقت, آن[ حاکى] از پاکـى دلهاست.
نکته قـابل تـوجه آن است که ملتهایـى که از بـاورهاى آسمانـى و ارزشهاى قـدسـى و دینـى محرومند, آنان نیز ارزشهاى خاصـى را به عنوان اصول قابل احترام براى خـود حفظ مى کنند تا صفات شایسته و اخلاق ارزشمنـد همیشه مـورد تـوجه بـوده و افزون بـر مـادیـات و جلـوه هاى فـریبـا و زودگذر زنـدگـى, ارزشهاى اصیل و غیـر قـابل خـدشه اى در برابر آنان نمایان باشد. از ایـن رو تندیسهایـى قابل احترام, برجهایى به نامهاى مقـدس, میـدانهایـى با مراسـم خاص و اشیایـى تـاریخـى بـا پیشینه اى روشـن از صفات افتخارآفـریـن از شخصیتهاى علمى, سیاسـى و نظامـى خـود دارنـد تا به جهان و مردم جهان ابعاد گوناگـون شخصیتـى و جلـوه هاى ارزشمند انسانـى مرز و بـوم خـود را نمایـش دهنـد. میدان سرباز گمنام, مجسمه هاى زیبا, نمادهاى آزادى, نمایشگاههاى اشیإ قهرمانان و ایثارگـران کشـور نمـونه اى از ایـن فکر و فرهنگ است. احترام, شـور و عشق آنان به گونه اى است که هیچ گاه به خود و دیگران اجازه کوچکتریـن تحقیر, استهزإ و یا تـوهیـن را به ((نشانه هاى تمـدن ملـى و افتخـارات میهنى)) نداده و هر روز در حفظ, ترمیـم و بالندگـى آنها کـوشـش بیشترى مى نمایند.

شیوه دشمن در قداست زدایى
پـویایى, خروشآفرینى و غیرت افروزى دین ویژگى آییـن آسمانى اسلام است. آنان که از زلال معارف نـاب الهى جـرعه هاى معرفت نـوشیـده, هماره پیروى تمام عیار بـراى پیشـوایان بـوده و هر روز در صـدد تقویت معنویت و صفات ارزنده الهى هستند و افزون بر ایـن دو, در دفاع از ارزشهاى مذهبـى از غیرت دینى بهره مندند. بدیـن بیان که پـاسـدارى از اصـول و ارزشها را وظیفه اى قطعى و لازم بـراى خـود دانسته و نفرت عمیقى نسبت به لاابالى گرى, بـى قیدى و سستى در راه دفاع از آرمانهاى الهى دارند.
اینان همیشه داراى خشمـى مقدس در برابر متجاوزان به حریـم دیـن بـوده و در هنگامه هاى خطر که حادثه اى براى آییـن و مذهب پـدیـد آید, جان خود را فداى دین خـویـش مى کنند.(13) از ایـن رو در کلام خداوند متعال, بهتریـن افراد معرفى شده اند چـون امر به معروف و نهى از منکر کرده و ایمان راستیـن و حقیقـى به آرمانهاى آسمانى دارنـد. (14) همان گـونه که رسـول اکرم(ص) داراى اینچنیـن خشـم مقـدسـى در برابر دشمنان بـوده: ((محمد رسـول الله و الذیـن معه اشـدإ علـى الکفار رحمإ بینهم)).(15) محمـد فرستاده خـداست و کسانـى که با او هستنـد در برابـر کفار سختگیـر و در میان خـود رحیم و مهربانند.
در آموزه هاى دینى, ((سهولت)) به چشـم مى خورد اما ((سهل انگارى)) وجود ندارد. همان گونه که سخت نبـودن دین و دور شدن دیـن باوران از تنگنـاهاى مختلف در انجـام وظیفه, در جلـوه هاى مختلف عبـادى مطرح شده است همانند زمانى که نماز با غسل و یا وضـو ضرر داشت, مى تـوان با تیمـم خـواند و یا هنگامى که روزه براى انسان مقدور نبـود و بیمارى, سفر و یا ضعف وجود داشت, وجـوب از او بـرداشته مى شود و مى تـواند بعدا آن را قضا کند اما دست برداشتـن از اصول و چشـم پوشى از ارزشهاى دینى به هیچ دلیل و یا توجیهى قابل قبول نخـواهد بـود و ایـن تـوطئه اى حساب شده در راه محـو غیرت دینى, لغزش استقامت و شکیبایـى دیـن بـاوران در راه دفـاع از مقـدسـات مذهبـى و ورود فکر و فرهنگ بیگانه ـ که ارمغانـى جز ذلت, اسارت و زبـونـى در بـر نـدارد ـ خـواهـد بود.
پروردگار متعال به رسول خود دستـور مى دهد: بگو اى کافران! آنچه را شما مى پرستید مـن نمـى پرستـم ... آییـن شما از آن شما باد و دیـن مـن براى خـودم: ((قل یا ایها الکافرون! لا اعبد ما تعبدون ... لکم دینکم و لى دین)).(16)

رسالت دین باوران در حفظ مقدسات
آثار و پـىآمدهاى قداست زدایى در هر جامعه دینى, بى تفاوتى قلبـى افـراد, دورى از تنفـر نسبت به زشتیها, تـوجیه گنـاهــــــان و نافرمانیها, نگاه عیب جـویانه به غیرتمندان دینـى و مرسـوم شـدن ناشایستها به جاى کارهاى پسنـدیده خـواهد بـود که در ایـن حال, سرانجامى جز فتح خاکریزهاى مهم, شکستـن حریـم احکام دیـن, نفوذ نامحرمان و نابـودى باورهاى الهى و اعتقادات ناب مذهبى نخـواهد داشت!! وظایفـى سنگین بر دوش دیـن باوران متعهد احساس مى شـود که نخستیـن آنها آشنایـى بـا ژرفاى مفاهیـم ناب دینـى و آگاهـى از آمـوزه هاى جـامع معارف الهى است. در ایـن بـاره از جمله مطالعه عمیق و عالمانه در تمامـى آثار گـرانبهاى استـاد شهیـد آیت الله مطهرى کارى شایسته و راهگشاست.
رسـالت دوم, حضـور در فضاى فکـرى فـرهنگـى جـامعه, آشنایـى بـا پـس زمینه هاى تـوطئه ها و عقبه حـوادثى که هر روز با چهره اى نو و متفـاوت نمـایـان مـى شـود و بـا حمله به ارزشهاى مقـدس و صفـات ارزشمند استمرار مـى یابد, خـواهد بـود. بدون شک تإمل و دقت در سخنان رهبر فرزانه انقلاب, حضرت آیت الله خامنه اى, مشعلـى فروزان در رهیابـى به صـراط مستقیـم هدایت در ایـن مسیر خـواهـد بـود.
سومیـن وظیفه, حفظ خـود, اطرافیان, دوستان و تمامى کسانى که به گونه اى با آنان در ارتباط هستیم از گزند تهاجـم فرهنگى دشمـن و در کنار آن حضور جدى و اندیشمندانه, همراه با بصیرت و بینـش در جـامعه نسبت به خنثـى کـردن نقشه هاى شـوم دشمنـان ـ در عقب گـرد دوستان از مواضع خود, احساس شکست و نومیدى در راه خویـش, ایجاد بدبینى و کج اندیشى نسبت به پیشـوایان دینى و رهبران مذهبـى دور کـردن افـراد از آفتاب هـدایت و سعادت در جامعه امروز ما یعنـى ولایت فقیه و افشاندن غبار تردید و بددلـى نسبت به مقدسات دینـى ـ خواهد بود.

خوشه هاى خشم مقدس
آغاز نوشتار خـود را در باره سخـن و سیره حضرت امام در دفاع از حریـم مقـدسات دینى, با گلـواژه هایـى از آن انسان آسمانـى زینت مى دهیم تا سخنان صریح و عبارات درسآموز معظم له, بهتریـن الگو و شیوه ما در زندگى باشد.
هیهات که خمینـى در برابـر تجاوز دیـوسیرتان و مشرکان و کافران به حریم قرآن کریـم و عترت رسـول خـدا و امت محمـد(ص) و پیروان ابراهیـم حنیف, ساکت و آرام بماند, و یا نظاره گر صحنه هاى ذلت و حقارت مسلمانان باشد.
خون و جان ناقابل خـویـش را براى اداى واجب حق و فریضه دفاع از مسلمـانـان آمـاده نمـوده ام و در انتظار فـوز عظیـم شهادتم.
قدرتها و ابرقـدرتها و نـوکران آنان مطمئن باشند که اگر خمینـى یکه و تنها هـم بماند, به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلـم و شـرک و بت پـرستـى است ادامه مـى دهـد و به یارى خـدا در کنـار بسیجیان جهان اسلام, ایـن پابرهنه هاى مغضـوب دیکتاتـورها, خـواب راحت از دیدگان جهانخواران و سرسپردگانى که بر ستـم و ظلم خویش اصـرار مـى نمـاینـد, سلب خـواهنـد کرد.
مـن دست و بازوى همه عزیزانى که در سراسر جهان کـوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاى عزت مسلمیـن را نموده اند, مى بـوسـم و سلام و درودهاى خالصانه خـود را به همه غنچه هـاى آزادى و کمـال نثـار مـى کنم.
پیـش مـن مکان معیـن مطـرح نیست, عمل به تکلیف الهى مطـرح است, مصالح عالیه اسلام و مسلمیـن مطرح است ... آنچه مطرح است مبارزه بر ضد ظلم است; هر جا بهتر ایـن مبارزه صورت بگیرد, آنجا خواهم بود.
خمینـى را اگر دار بزننـد, تفاهـم نخـواهـد کـرد ... ملت ایران بداند که مـن در کنار آنان, تا آخرین نفس براى حفظ قوانین اسلام و مصالح مملکت به مبارزه ادامه مـى دهـم.(17)

مقدسات; چهره ها وجلوه ها
آشنــایى بـــا انـــواع مقدسات و مصداقهاى گوناگون آن, پـس از بـررسـى مفهوم مقـدس, ارزش آن و رسـالت هـر یک از شیفتگــــان, مجموعه اى از معارف ارزشمند فراهـم مى سازد تا در صحنه هاى مختلف, توان بیان و قدرت دفاع از گنجینه هاى دانش و بینـش داشته باشیـم و تمامى ما در پاسـداشت ارزشهاى دینـى سهمـى نصیب خـود سازیـم. در نگاه نخست مجموعه مقدسات را به دو دسته مى تـوان تقسیـم کرد:

1ـ مکانهاى مقدس
مکانهایى که به خاطر حضـور شخصیتـى ارجمند و قدسى, انجام حادثه یا فاجعه اى مبارک یا غمآلـود و یا پـدید آمدن صحنه هایـى پرعظمت که مسیـر تاریخ در آن دگـرگـون شـده است, داراى ارزش فـراوان و قـداست و معنـویت چشمگیرى شـده اند. شهر مکه, مدینه, نجف, کربلا, مشهد و قـم نمـونه هـایـى از ایـن مـورد است, همـان گــــونه که مسجدالحـرام, بیت المقـدس, صفا و مروه, عرفات و مشعر و یا مسجـد نیز زمینهاى مقدس هستند.

2ـ زمانهاى مقدس
روزها و ساعاتـى همانند مبعث و هجرت رسـول الله(ص), میلاد و رحلت یا شهادت تمامـى انسانهاى پـاک و ملکـوتـى بـویژه معصـومان(ع), رهبـران فکرى فـرهنگـى و یا چهره هاى دیگر جامعه که در آن زمان, آغوش آفرینـش در دامان خود چنان تحولى با تولد آنان احساس کرده و یا در اثـر رحلت ـ یـا شهادت ـ آنها بغض غم در تمـامـى هستـى ایجـاد شـده است, زمـانهاى مقـدس نامیـده شـده است و احتـرام و بزرگـداشت هـر یک بـر ارادتمنـدان ضـرورى خـواهـد بود.
چنانکه مناسبتهاى تحـولآفریـن در کشورها که سرآغاز حرکتى نو در جامعه محسـوب مـى شـود نیز, زمانـى ارزشمند و مقدس خـواهد بـود, هماننـد 22 بهمـن 1357, 12 فروردیـن 1358 و یا 15 خـرداد 1342. در نگاهـى دیگـر و از زاویه اى نـو, مجمـوعه مقـدسات به سه دسته تقسیم مى شوند:

الف ـ فکر مقدس
انـدیشه, بـاور, فـرهنگ و فکـرى که ارزشهاى عالـى انسـانـــى و آمـوزه هـاى نـاب اسلامـى را ارایه مـى دهـد و نقشـى مصلحـــانه و هدایتگرانه در عرصه هاى مختلف زندگانى افراد و جـوامع مىآفریند. گاه رابطه انسانها را خـود, زمانى چنیـن پیوندى را با دیگران و گاهى با پروردگار خویـش ترسیـم کرده, از ((هست ها و نیست ها)) به ((بـایـدهـا و نبـایـدهـا)) راهنمـایـى مـى کند.
ارزشهاى دینـى, آمـوزه هـاى اسلام نـاب محمـــدى(ص), سلسله معارف اخلاقـى, دانشـى که مفاهیمـى آسمانـى و انسان ساز در ابعاد مختلف مىآموزاند, مجموعه مباحث تـوحید, نبـوت و امامت, گروهى از ایـن نوع خواهند بود.

ب ـ فعل مقدس
جلـوه هاى ظاهرى و نمودهاى عملى دستـورات و رهنمودهاى وحیانى که در جامعه و زندگى افراد پدیدار مى شـود و در پى آن آثار ملکـوتى و آسمانى در فرد و جامعه مـىآفریند, ((فعل مقدس)) خـواهد بـود. هماننـد: حجاب, امـر به معروف و نهى از منکـر, تعلیـم و تـربیت انسانها, تلاش در ارایه مفاهیـم دینى, عمل به تکلیف شرعى, پیروى از پیشـوایان ربانـى, پرهیزکارى در مسیر پرفراز و نشیب زندگـى, حفظ شعائر دینـى همچـون عزادارى سیـد شهیـدان امـام حسیــن(ع).

ج ـ فرد مقدس
شایستگى برخـى افراد ـ که در سایه تلاش آنان و امتحانهاى پـى در پـى آنها پدیدار شده است ـ مـوجب پذیرش مسـوولیتهاى الهى گشته, جلـوه اى آسمانـى و قـدسـى به آنان مـى بخشـد. در ایـن حال چنیـن افـرادى, شخص و یا چهره ظاهـرىشـان مطـرح نبـوده, بلکه شخصیت و جلـوه هاى باطنى و قدسى شان مـورد نظر قرار مى گیرد. از ایـن رو به خاطر عظمت و قداست ارزشهاى الهى, نـوعى تقدس مى یابند. گاه ایـن قـداست در قله والاى ((عصمت)) است که براى رسـول اکرم و اهل بیت آن حضرت ـ علیهم الصلاه و السلام
ـ و یا انبیاى الهى وجـود دارد و گاهى سمت و سـوى آنان بـوده و در پیروى دقیق, شایسته و تمام عیار نمایان مى شـود که ((عدالت)) نام دارد. در ایـن میان هرچه عدالت و در کنار آن فقاهت, والایـى بیشترى داشته باشـد, انتساب بیشتر خـواهد بـود و سرانجام قداست نیز چشمگیرتر خواهد شد. همچـون مقام والاى ولایت فقیه و مرجعیت و در پـى آنان, فقیهان, عالمان, مـومنان, صـالحـان و شهیـدان. در کنار شخصى یا شیىء مقدس نیز, قابل تحلیل و بررسـى خـواهد بـود.

امام و زمینهاى مقدس
الف ـ خانه خدا
[))خانه خدا] خانه اى[ است] که خـداونـد براى ناس قرار داده است و اول بیتـى است که خـداونـد بـراى همه مـردم قـرار داده است و فـرمـوده است که ((ان اول بیت وضع للناس للذى ببکه)) ایـن دلیل بر این است که یکى از ادله ایـن است که خداى تبارک و تعالى همه عالـم را دعوت فـرمـوده است به اسلام و ایـن خانه را بـراى تمام عالـم از زمان بعثت تا آخر بـراى همه قرار داده است[ تا] زیارت کنند آن بیت مقدس را ... براى اینکه مسلمیـن همه ید واحد باشند بر غیـر مسلمین)).(18) ((ایـن بت شکـن (حضـرت ابـراهیـم((ع))) و فرزند عزیزش, بت شکـن دیگر, سید انبیا محمـد مصطفـى(ص) به بشریت آمـوختند که بتها هرچه هست باید شکسته شـود ... مگر ابرقدرتهاى زمان ما, بتهاى بزرگ نیستنـد که جهانیان را به اطاعت و کرنـش و پرستـش خود مـى خواننـد و با زور و زر و تزویر, خـود را به آنان تحمیل مـى نمایند؟ کعبه معظمه یکتا مرکز شکستـن ایـن بتهاست ... [مـا بـایـد] در جمع مسلمیـن در مکه مکـرمه بتها را بشکنیــم و شیاطیـن را که در رإس آنها شیطان بزرگ است در عقبات رمى کنیـم و طرد نماییـم تا حج خلیل الله و حبیب الله و ولى الله; مهدى عزیز را به جا آورده باشیم)).(19)

ب ـ کربلا
((آن روضه هاى سنتـى را سر جاى خـودش نگه دارید و آن مصیبتها را نگه دارید زنده که ـ آنها ـ برکاتـى که به ما مـى رسد از آنهاست و از کربلا ایـن برکات به ما مـى رسـد. کربلا را زنده نگه دارید و نام مبارک سیدالشهدإ را زنده نگه داریـد که با زنـده بـودن او اسلام زنـده نگه داشته مـى شـود)).(20)

ج ـ قم
((قم حرم اهل بیت است, قم مرکز علـم است, قم مرکز تقـواست, قـم مرکز شهادت و شهامت است, از قـم علـم به همه جهان صادر شده است و مى شود و از قم شهادت به همه جا صادر مى شـود. قـم شهرى است که در آن ایمان و علم و تقوا پرورش یافته, از آن وقتى که قـم بوده است. قم از زمان ائمه اطهار مورد توجه اسلام بوده است و از قـم, تقـوا, شجاعت, شهامت و همه فضایل به همه جا صادر مى شـود و صادر خواهد شد. علمایى که در قم مـن ادراک کرده ام, کسانى بوده اند که در دنیا نمونه بـودند در علـم و تقـوا و مـن امیدوارم که ادامه پیدا کند ایـن علـم و تقـوا در شهر شما تا زمان ظهور امام زمان سلام الله علیها.
من هر جا باشـم قمى هستـم و به قم افتخار مى کنم. دل مـن پیش قم است و قمى و دل مـن پیش همه اهل تقواست و همه کسانى که به اسلام خـدمت مـى کنند)).(21) تـوجه داشته باشید کتابها و چیزهاى دیگرى که از قـم منتشر مـى شـود غیر از کتابهایى است که در سایر شهرها منتشر مى شود.
قم شهر علـم و اسلام است. اگر خطایـى از قـم منتشر شـود در دنیا علـم مى شود. ایـن موضوع هـم باید مورد تـوجه باشد و از قـم چیز خلافى منتشر نشود)).(22)

د ـ مساجد
((بـراى خـدا قیام کنیـد و از تنهایـى و غربت نهراسیـد, مساجـد بهترین سنگرها و جمعه و جماعات مناسبتـریـن میـدان تشکل و بیان مصالح مسلمیـن مـى باشند)).(23) ((مساجـد در زمان رسـول اکرم(ص) مرکز جنگها و مرکز سیاستها و مرکز امور اجتماعى و سیاسى بـوده.
ایـن طـور نبـوده است که در مسجـد پیغمبـر(ص) همان مسایل عبادى نمـاز و روزه بـاشـد. مسـایل سیـاسـى اش بیشتـر بـوده. هــر وقت مـى خـواستند به جنگ بفرستند اشخاص را و بسیج کنند مردم را براى جنگها, از مسجد شروع مى کردند این امور را)).(24) ((ایـن مسجدها را سنگر قرار دهید براى اسلام ... ایـن مسجدها را باید شما محکم نگه دارید. نگویند به شما که دیگر مسجد مى خـواهیم چه کنیـم؟ ما انقلاب کردیم!. ما انقلاب کردیم مسجد درست کنیـم ... ایـن مساجـد سنگـرهاى اسلام است, محـراب محل حـرب است, اینها سنگـرنـد بـراى اسلام, حفظ کنید اینها را)).(25)

امام و زمانهاى مقدس
الف ـ ماه رجب, شعبان و رمضان
((ایـن سه ماه رجب, شعبان و ماه مبارک رمضان بـرکات بسیار نصیب انسانهایـى که مـى تـوانند استفاده کنند از ایـن برکات شده است.
البته مبـدإ همه مبعث است و دنبـال او تمـام جهاتـــى که هست.
در ماه رجب, مبعث بزرگ و ولادت مـولا علـى بـن ابـى طالب ـ سلام الله علیه ـ و بعضـى ائمه دیگر و در ماه شعبان ولادت حضرت سیدالشهدإ ـ سلام الله علیه ـ و ولادت حضـرت صـاحب ارواحنـا له الفـدإ و در ماه مبارک, نزول قرآن بر قلب پاک پیغمبر اکرم بـوده است. شرافت ایـن سه مـاه در زبـانها و در بیـانها و در عقلها و در فکـرهـا نمى گنجد و از برکات ایـن ماهها ادعیه اى است که وارد شده است در ایـن ماهها)).(26) ((ماه شعبان مقدمه است براى ماه مبارک رمضان که مردم مهیا شـونـد ... ماه شعبان بـراى مهیا کردن ایـن افراد است. مهیا کردن مسلمیـن است براى ضیافت خـدا. مـن نـدیـده ام در ادعیه, دعایـى را که گفته شـده بـاشـد همه امـامها ایـن دعا را مى خواندند, در دعاى شعبانیه این هست. ایـن مناجات شعبانیه براى ایـن است که شمـا را, همه را مهیا کنـد بـراى ((ضیـافه الله)).
در ایـن ماه مبارک ـ رمضان ـ خـودتان را تقویت کنید به قـوتهاى روحـانـى ... ضیافت خـدا در ماه رمضـان یک شعبه اش روزه است, آن ضیافت خداست و یک کار مهمـش که مائده غیبـى و آسمانى است, قرآن است)).(27) ((ان شـإالله با سلامت نفـس, بـا نـور هـدایت خـداى تبارک و تعالى وارد بشویم در ایـن ماه عزیز معظم و فرق بکنیـم, در این ماه فرق داشته باشیم با سایر ماهها و دنبال ایـن باشیـم که ان شـإالله ((لیله القـدر)) را دریـابیم)).(28)

ب ـ ماه محرم
((ما بایـد حافظ ایـن سنتهاى اسلامـى, حافظ ایـن دستجـات مبـارک اسلامـى که در عاشـورا, در محـرم و صفر در مـواقع مقتضـى به راه مى افتند, تإکید کنیـم که بیشتر دنبالـش باشند. محرم و صفر است که اسلام را نگه داشته است. عزادارى به همـان قـوت خـودش بـایـد باقى بماند ... باید این سنتها را حفظ کنید)).(29) ((ایـن محرم را زنـده نگاه دارید ما هرچه داریـم از این محرم است و از ایـن مجالس, مجالس تبلیغ ما هـم از محرم است ... در اجتماعاتى که در محـرم و صفـر و در سـایـر اوقـات, مبلغیـن عزیز و علماى اعلام و خطباى معظم باید مسایل روز را, مسایل سیاسـى را, مسایل اجتماعى را و تکلیف مردم را در یک همچو زمانى که گرفتار ایـن همه دشمـن ما هستیم معین کنند)).(30)

ج ـ ایام الله
((همه ایام مال خداست لکـن بعضـى از ایام یک خصـوصیتـى دارد که براى آن خصـوصیت, یوم الله مى شـود ... از آن یـوم الله ها, پانزده خـرداد بـود ... که یک ملت ایستاد در مقابل یک قـدرت ... هفـده شهریور ... هـم از ایام خدایى بود که یک ملت زن و مردش, جوان و غیر جوانش بایستند و خون بدهند براى احقاق حق, ایـن روز خداست. ایـن ایام یادتان باشـد. از یاد نبـریـد. یادتان نرود که ما یک پانزده خرداد داشتیـم[ که] مبدإ نهضت اسلامى ایران است. یادتان نرود که ما یک هفـده شهریـور داشتیم. آنقدر شهید دادیـم)).(31) ((آن روز[ روز پیـوستـن نیرویى هـوایى به ملت ایران ـ 19 بهمـن ]57 هـم باید از یـوم الله, ما حساب کنیـم ... روزى که در تاریخ نیروى هوایى ضبط است)).(32) ((... درود بر عاشـورا, درود بر 15 خـرداد و 22 بهمـن, درود بر ایام الله و بـر ملت شـریف ارزشمنـد ایران)).(33)

امام و فکر و فرهنگ مقدس
الف ـ اسلام ناب محمدى
((امـروز جهان تشنه فـرهنگ نـاب محمـدى است و مسلمـانـان در یک تشکیلات بزرگ اسلامـى رونق و زرق و برق کاخهاى سفیـد و سرخ را از بیـن خواهند برد. امروز خمینى آغوش و سینه خویش را براى تیرهاى بلا و حـوادث سخت و برابر همه تـوپها و موشکهاى دشمنان باز کرده است و همچـون همه عاشقان شهادت براى درک شهادت روزشمارى مى کند, جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمـى شناسـد و ما باید در جنگ اعتقـادیمـان بسیج بزرگ سـربــازان اسلام را در جهان به راه انـدازیم ... ما مـى گـوییـم تا شـرک و کفر هست مبارزه هست و تا مبـارزه هست ما هستیـم ... ما تصمیـم داریـم پـرچـم ((لا اله الا الله)) را بـر قلل رفیع کـرامت و بزرگــــــــــوارى به اهتزاز درآوریـم)).(34) ((تنها هنرى مورد قبـول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدى ـ صلى الله علیه و آله و سلـم ـ اسلام ائمه هدى ـ علیهم السلام اسلام فقـرإ دردمنـد, اسلام پـابـرهنگــــــان, اسلام تازیانه خـوردگان تاریخ تلخ و شـرمآور محـرومیتها بـاشـد)).(35)
ب ـ شعائر اسلامى
((باید جـوانهاى ما بدانند که هر نحـو تبلیغى که بر ضد یکـى از مظاهر اسلامـى واقع شـد ایـن تبلیغى است که از جانب بزرگتـرها و چپـاولگـرها به دست عمالشـان واقع مـى شـود بـراى اینکه اسلام را بکوبند. ایـن جوانهاى ما که بحمدالله مسلمند و فعال باید تـوجه کنند به اینکه هر یک از شعائر اسلامـى چه چیزى دارد که اینها با آن مخالفند, چى زیر سـر عمامه است که اینها مخالفنـد و چـى زیر سر مجالس عزاست که اینها با آن مخالفند)).(36) ((ایـن مجالس را حفظ کنید. همه مجالسـى که اجتماعات دینـى هست, اجتماعات اسلامـى هست, اینها اسلام را در قلـوب ما زنـده نگه مـى دارد, جمـاعات را حفظ کنید, جمعه را حفظ کنید, اعیاد اسلامـى را, شعائرى که در آن هست حفظ کنیـد و مجلـس عزا را با همان شکـوهـى که پیشتـر انجام مـى گـرفت و بیشتـر از او حفظ کنیـد)).(37)

ج ـ ولایت فقیه
((مـن به همه ملت, به همه قـواى انتظامى اطمینان مى دهـم که امر دولت اسلامى, اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه باشد آسیبى بر ایـن مملکت نخـواهد وارد شد. گویندگان و نویسندگان نترسند از حکـومت اسلامـى و نترسند از ولایت فقیه. ولایت فقیه آن طـور که اسلام مقرر فرموده است و ائمه ما نصب فرمـوده اند به کسى صدمه وارد نمى کند, دیکتاتـورى بـوجـود نمـىآورد, کارى که بـر خلاف مصالح ممکلت است انجام نمى دهد, کارهایى که بخـواهد دولت یا رییـس جمهورى یا کـس دیگـر بر خلاف مسیر ملت و بـر خلاف مصالح کشـور انجام دهـد, فقیه کنترل مى کند, جلـوگیـرى مـى کنـد, شما از اسلام نتـرسیـد از فقیه نترسید. از ولایت فقیه نتـرسیـد. شما هـم مسیر همیـن ملت را طـى کنید و با ملت باشید, حساب خـودتان را از ملت جدا نکنید)).(38)
((به حرفهاى آنهایـى که بـر خلاف مسیر اسلام هستنـد و خـودشان را روشنفکر حساب مى کنند و مى خـواهند ولایت فقیه را قبـول نکنند گوش نـدهیـد, اگـر چنـانچه فقیه در کار نبـاشـد, ولایت فقیه در کـار نباشد, طاغوت است, یا خداست یا طاغوت, اگر به امر خـدا نباشـد, رییـس جمهور با نصب فقیه نباشد, غیر مشروع است, وقتى غیر مشروع شـد, طاغوت است. اطاعت او, اطاعت طاغوت است ... شما نترسیـد از ایـن چهار نفر آدمى که نمى فهمند اسلام چه است, نمى فهمند فقیه چه است, نمى فهمند که ولایت فقیه یعنـى چه؟ آنها خیال مـى کنند که یک فاجعه به جامعه است, آنها اسلام را فاجعه مـى دانند نه ولایت فقیه را)).(39)

امام و افعال و اعمال مقدس
الف ـ تهذیب نفس
((مـن باید جدیت کنـم, شما باید جـدیت کنید, مهذب کنید خـودتان را, مـوظفید علاوه بر تهذیب خـودتان, رفقایتان را هـم مهذب کنید ... از اول ایـن مطلب را شما در نظر داشته باشید. شما جـوانیـد مى تـوانید از اول هر قدمى که براى علـم برمى دارید, همان قدر یک قـدم هـم براى تقـوا بردارید, براى تهذیب نفـس برداریـد, بـراى اینکه هواى نفس را کـم کنید بردارید ... اگر چنانچه ایـن جوانى را در راه خـدا بـدهیـد, تلف نشـده, بـراى شما باقـى است. اگـر چنانچه خداى نخـواسته شما هـم مثل سایر اهل دنیا باشید, جـوانى از دستتان برود, آنها دنیا را دارند, شما جـوانى را دادید دنیا را هـم نـداریـد؟ خسـر الـدنیـا و الاخره)).(40)

ب ـ امر به معروف و نهى از منکر
((انحـرافات همه از منکـرات است, جز خط مستقیـم تـوحیـد هـر چه هست منکرات است, اینها بایـد از بیـن بـرود و ما که تابع حضـرت سیـدالشهدا(ع) هستیـم بـایـد ببینیـم که ایشــان چه وضعى داشت, قیامـش, انگیزه نهى از منکـر بـود که هـر منکـرى بایـد از بیـن بـرود)).(41) ((بایـد ایـران, یک مملکت اسلامى, همه چیزش اسلامـى باشد. اگر کسى در احـوال شخصى اش مرتکب معصیت و فساد هـم بشود و بر فرض اثبات هم, روى موازیـن شرعى باید امر به معروف و نهى از منکر نمود)).(42)

ج ـ نماز
((پسرم! .. . همت کـن و از هـواهاى نفسانیه که حـد و حصر ندارد بکاه و از خداى متعال جل و علا استمداد کـن که بـى مدد او کـس به جایى نرسد و نماز, ایـن معراج عارفان و سفر عاشقان راه وصول به ایـن مقصد است و اگر توفیق یابى و یابیـم به تحقق یک رکعت آن و مشاهده انوار مکنون در آن و اسرار مرمـوز آن و لـو به قدر طاقت خویـش, شمه اى از مقصد و مقصود اولیاى خدا را استشمام نمودیـم و دورنمایـى از صلـوه معراج سیـد انبیا و عرفـا ـ علیه و علیهم ح على آله الصلاه و السلام ـ را مشاهده کردیـم که خداوند منان ما و شمـا را به ایـن نعمت بزرگ منت نهد. راه بـس دور است و بسیــار خطـرناک و محتاج به زاد و راحله فراوان و زاد, مثل مـن, یا هیچ یـا بسیـار انـدک مگـر لطف دوست جل و علا شـامل شـود و دستگیـرى کند)).(43)

د ـ حجاب و پوشش
((حجاب به معناى متـداول میان ما که اسمـش حجاب اسلامـى است بـا آزادى مخالفتـى ندارد. اسلام با آنچه خلاف عفت است مخالفت دارد و ما آنان را دعوت مـى کنیـم که به حجـاب اسلامـى رو آورنـد و زنان شجاع ما دیگر از بلاهایـى که غرب به عنـوان تمدن به سرشان آورده است به ستـوه آمده اند و به اسلام پناهنده شـده اند)).(44) ((باید تـوجه داشته باشید که حجابى که اسلام قرار داده است براى حفظ آن ارزشهاى شماست. هرچه را که خدا دستـور فرموده است ـ چه براى زن و چه براى مـرد ـ بـراى ایـن است که آن ارزشهاى واقعى که اینها دارند و ممکـن است به واسطه وسـوسه هاى شیطانـى یا دستهاى فاسـد استعمار و عمال استعمار پایمال مى شدند اینها, ایـن ارزشها زنده بشود)).(45)

امام و افراد و اشخاص مقدس
الف ـ معصومان (علیهم السلام)
((انبیا از اول تا آخـر و اولیا و اوصیا از اول تاریخ تا آخـر, اینها همه پاسدار اسلام بـودند و پاسدار دیـن حق. در همه دوره ها دیـن حق همان اسلام و تسلیـم در بارگاه حق تعالـى است ... اعمال آنها در طـول تاریخ سرمشق ما و همه تاریخ تا ابـد بایـد باشـد. وقتـى که سیره انبیا را ملاحظه مى کنیم, مى بینیـم که در راه ایـن پـاسـدارى همه چیز را دادنـد. در طـول تـاریخ, زحمتها را متحمل شـده اند و اگر چنانچه در یک وقتـى همان وضعى که براى سیدالشهدا پیش مىآمد, براى هر یک از اولیاى خدا پیش مىآمد, همیـن فداکارى را مـى کـردند ... اصلا انبیا بـراى آدم ساختـن آمـده انـد)).(46)

پیـام حضـرت امـام در بـاره سلمـان رشـدى:

باسمه تعالى
انا لله و انا الیه راجعون

به اطلاع مسلمانان غیـور سراسـر جهان مـى رسانـم مـولف کتاب آیات شیطانـى ـ که علیه اسلام و پیامبـر و قرآن تنظیـم و چاپ و منتشر شده است ـ همچنین ناشریـن مطلع از محتـواى آن, محکـوم به اعدام مى باشند. از مسلمانان غیور مى خـواهـم تا در هر نقطه که آنان را یافتند, سریعا آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسـى جـرإت نکنـد به مقدسات مسلمین تـوهین نماید و هر کـس در ایـن راه کشته شود, شهید است ان شإالله. ضمنا اگر کسى دسترسـى به مـولف کتاب دارد ولـى خـود قدرت اعدام او را ندارد, او را به مردم معرفـى نماید تا به جزاى اعمالـش برسـد. والسلام علیکـم و رحمه الله و برکاته 

روح الله الموسوى الخمینى(47)

بخشـى از وصیتنامه و سخنـان حضـرت امـام در بـاره ائمه اطهار و فاطمه زهرا ـ علیهم السلام.
((ما مفتخریم که ائمه معصومیـن از على بـن ابیطالب گرفته تا منجى بشـر حضرت مهدى صاحب زمان ـ علیهم الاف التحیات و السلام ـ که به قـدرت خـداوند قادر زنده و ناظر امـور است, ائمه ما هستنـد. ما مفتخریـم که ادعیه حیات بخـش که او را قرآن صاعد مـى خـواننـد از ائمه معصومین ما است ... ما مفتخـریـم به همه ائمه معصـومیـن ـ علیهم صلـوات الله ـ و متعهد به پیروى آنانیم. ما مفتخـریـم که ائمه معصـومیـن ما ـ صلـوات الله و سلامه علیهم ـ در راه تعالـى دیـن اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم ... شهید شدند)).(48)
((مـن راجع به حضـرت صـدیقه ـ سلام الله علیها ـ خـودم را قاصـر مـى دانم ذکرى بکنـم[ ... او] یک زن معمـولـى نبـوده است, یک زن روحـانـى یک زن ملکـوتـى, یک زن به تمام معنا انسان. تمام معنا نسخه انسـانیت, تمام حقیقت زن, تمـام حقیقت انسـان ... زنـى که اگر مرد بود نبـى بود, زنـى که اگـر مرد بـود به جاى رسـول الله بـود. همه باید به او اقتـدا کنید و کنیـم)).(49) کما اینکه به دنبال انتشـار مطلبـى اهانتآمیز در بـاره الگـوى زن مسلمـان از صـداى جمهورى اسلامـى پیامـى را خطاب به مسـوول وقت صـدا و سیما
صادر کردند: ((بـا کمال تإسف و تإثـر روز گذشته (شنبه 8 بهمـن]1367[ ) از صداى جمهورى اسلامى مطلبى در مورد الگـوى زن پخـش گردیده است که انسان شرم دارد بازگـو نمایـد. فردى که ایـن مطلب را پخـش کرده است, تعزیر و اخـراج مـى گردد و دست اندرکاران آن تعزیر خـواهنـد شد. در صورتى که ثابت شـود قصد تـوهیـن در کار بـوده است, بلاشک فـرد تـوهین کننـده محکـوم به اعدام است. اگر بار دیگر از ایـن گـونه قضایا تکرار گردد, مـوجب تنبیه و تـوبیخ و مجازات شدید و جـدى مسـوولیـن بالاى صـدا و سیما خـواهـد شـد. البته در تمامـى زمینه هـا قـوه قضـاییه اقـدام مـى نمـایـد)).

روح الله الموسوى الخمینى(50)

ب ـ ولى فقیه و مراجع تقلید
((ولایت فقیه براى مسلمیـن یک هدیه اى است که خداى تبارک و تعالى قرار داده است. بهترین اصل در اصول قانون اساسى, ایـن اصل ولایت فقیه است. ولى امر حجت خداست.
رهبر و رهبـرى در ادیان آسمانـى و اسلام بزرگ چیزى نیست که خـود به خود ارزش داشته باشـد, و انسان را خـداى نخـواسته به غرور و بزرگ اندیشى خـود وا دارد. ولایت فقیه است که جلوى دیکتاتـورى را مى گیرد.

امروز فقهاى اسلام حجت بـر مـردم هستنـد)).(51) ((به مـن کـرارا اطلاع دادند که بعضى از جـوانها و بعضى از بى خبرها یا اشخاصى که با طرح وارد شـدند و آنها را اغفال کرده اند, به بعضـى از مراجع بزرگ اسلام اهانت مـى کننـد ... شما بـدانیـد که ایـن مطلب اهانت کردن به مراجع جز اینکه یک اختلافـى در بیـن ملت ایجاد کند و جز اینکه یک مطلب بـر خلاف رضـاى خـدایـى واقع بشــــــود, نتیجه اى نـدارد)).(52) امیـد آنکه هر یک از ما پیروى شایسته بـراى حضرت امام(ره) باشیم و همانند آن انسان آسمانى در راه حفظ, ترمیـم و بالنـدگـى تمامـى مقـدسات دینـى بیشتر از پیشتـر کـوشا باشیـم.

پى نوشت :
1ـ إن اقـم وجهک للـدیـن حنیفـا (یـونس, آیه 105).
2ـ فـاقـم وجهک للـدیـن القیـم (روم, آیه 43).
3ـ هـو الذى ارسل رسـوله بـالهدى و دیـن الحق (تـوبه, آیه 33).
4ـ نحل, آیه 125.
5ـ لا اکراه فى الدین قد تبیـن الرشد مـن الغى (بقره, آیه 256).
6ـ رک: شرح لمعه, شهیـد ثانـى; علل الشرایع, شیخ صـدوق; جـواهر الکلام, شیخ محمدحسن نجفى.
7ـ مجمع البحـریـن, طـریحى, ج1, ص405.
8ـ یـا ایها الذیـن آمنـوا لا تقـدمـوا بیـن یـدى الله و رسـوله (حجرات, آیه 1).
9ـ نک: تحریر الـوسیله, امام خمینى بحث ارتداد; جـواهر الکلام و العروه الوثقى (بحث ارتداد)
10ـ مجمع البحـریـن, ج3, ص;469 مفـردات الفـاظ القـــرآن, راغب اصفهانى, ص396.
11ـ بقره, آیه 158.
12ـ حج, آیه 32.
13ـ نک: سفینه البحـار, ج1, ص476 (سخـن امـام علـى(ع) در بـاره رادمـردان عرصه ایثـار و فـداکـارى در راه حفظ دین).
14ـ کنتـم خیـر امه اخـرجت للناس تإمـرون بالمعروف و تنهون عن المنکـر و تـومنـون بـالله (آل عمران, آیه 110).
15ـ فتح, آیه 29.
16ـ کافرون, آیه 1 تا 6.
17ـ کلمات قصار (پنـدها و حکمتها) امام خمینـى, ص231 ـ 227 (با گزینش).
18ـ صحیفه نور, ج13, ص163.
19ـ همـــــان, ج18, ص87 و ;88 رک: ج19, ص43 و ج20, ص131, 132, 135, 145, 146, 152, 228 و 232.
20ـ همان, ج18, ص22.
21ـ همان, ج13, ص51.
22ـ همــان, ج18, ص;80 رک: ج21, ص;23 ج20, ص44 و ;60 ج19, ص;33 ج17, ص211.
23ـ همان, ج20, ص127.
24ـ همــــان, ج18, ص67 و ;68 رک: ج1, ص64, 92, 119, 130, 148,
158, 162, 176 و 177.
25ـ همـــان, ج15, ص;58 رک: ج3, ص;120 ج6, ص;49 ج7, ص58, 127 و 141.
26ـ همـان, ج17, ص;264 رک: ج1, ص192 و ;194 ج2, ص82 و ;250 ج6, ص228.
27ـ همــــــان, ج12, ص239 و ;240 رک: ج8, ص32, 43 و ;218 ج13, ص;155 ج15, ص69 و 71.
28ـ همان, ص242 و ;243 رک: ج1, ص64 و ;268 ج2, ص;250 ج3, ص225, 258, 273 و 276.
29ـ همـــان, ج15, ص;204 رک: ج4, ص1 و 9 و 27 و ;100 ج6, ص;228 ج8, ص32 و 50.
30ـ همـــــان, ج17, ص;62 رک: ج17, ص;59 ج18, ص;134 ج20, ص145. 31ـ همان, ج9, ص63 و 64 و 65.
32ـ همان, ج14, ص52 و 53
33ـ همان, ج14, ص;264 رک: ج13, ص65 و ج16, ص181.
34ـ همان, ج20, ص235 و ;236 رک: ج20, ص194.
35ـ همــان, ج21, ص;30 رک: ج21, ص8 و 21 و 36 و 52 و 59 و 74 و 90 و 107 و 113.
36ـ همان, ج13, ص156.
37ـ همـان, ص;158 رک: همـــــان, ص171, ج1, ص4 و ;101 ج2, ص73.
38ـ همــان, ج9, ص;170 رک: ج5, ص31 و ;34 ج8, ص266 و ;273 ج19, ص137 و 236.
39ـ همــان, ص;253 رک: ج10, ص27 و 29 و 35 و 44 و 53 و 87 و 89 و 148 و 155 و 174.
40ـ همان, ج22, ص6 و 7 (با گزینـش); رک: 343 و 358 و ;362 ج21, ص48 و ;189 و . ..
41ـ همـان, ج20, ص;189 رک: ج1, ص179 و ;211 ج5, ص;128 ج7, ص;34 ج8, ص46 و 47 و 60.
42ـ همــــان, ص165 و ;167 رک: ج9, ص194 و ;285 ج11, ص;84 ج13, ص245.
43ـ همــــان, ج22, ص;372 رک: ج19, ص54 و 210 و ;375 ج18, ص;30 ج16, ص275 و ج13, ص280.
44ـ همان, ج22, ص;161 رک: ج1, ص4 و 19 و 269 و ;272 ج20, ص;259 ج4, ص103 و ج9, ص96.
45ـ همان, ج19, ص;121 رک: ج11, ص254 و ج12, ص219.
46ـ همان, ج19, ص150.
47ـ همان, ج21, ص86.
48ـ همان, ج21, ص171.
49ـ همان, ج19, ص279 و ج6, ص185 و ج19, ص121.
50ـ همان, ج21, ص76.
51ـ کلمـات قصـار امـام خمینى, ص119.
52ـ صحیفه نور, ج15, ص221.